بررسی جایگاه دین در فرایند نوسازی سیاسی افغانستان با تاکید بر دوره از طالبان

پایان نامه
چکیده

این پژوهش در نظر دارد تا به بررسی رابطه میان دو متغیر «دین و ارزش های فرهنگی جامعه» و «نظام سیاسی» در کشور افغانستان بپردازد. به عبارتی به دنبال پاسخی برای این سوال است: «دین در دوران پس از طالبان چه جایگاه و نقشی در حفظ الگوهای ارزشی نوسازی سیاسی افغانستان ایفا می کند؟» بنیادگرایان مذهبی طالبان تا پیش از سال 2001 از طریق دو اهرم مهم جامعه پذیری (فرهنگ) و سیستم قضایی (حقوق) الگوی ارزشی خاصی را که مغایر با نوسازی بود پشتیبانی می کردند. با سرنگونی طالبان در سال 2001 شاهد هستیم که همراه با قانون اساسی جدید، الگو های ارزشی جدیدی نیز جایگزین الگوهای سابق می شود که حول محور قانون، برابری، ملت و ... تعریف می شوند. در این برهه دولت نوساز در غیاب الگوهای ارزشی ارتجاعی که طالبان نماینده آن بود، از تمام اهرم ها و نهادهای فرهنگی (و نه صرفاً مذهب) و قضایی برای جامعه پذیری و پاسداشت ارزش های اساسی شهروندان استفاده می کنند و سیستم قضایی جدید نیز پاسدار الگوهای ارزشی همسو با نوسازی ساختارهای جامعه می باشد و از الگوهای ارزشی مطلوب حمایت می کند. بنابراین جامعه افغانستان از سال 2001 به این سو علاوه بر پشت سر گذاشتن دو دگرگونی اجتماعی ساختی و تکامل تدریجی، اکنون در وضعیت «ارتقای سازگار شونده ی تکاملی» قرار دارد و دو کارویژه حل منازعه (سیستم قضایی) و حفظ الگوی ارزشی (نظام فرهنگی) مکمل یکدیگر به شمار می آیند. به این معنا که شاهد رابطه بسیار تنگاتنگی میان الگوهای ارزشی جدید و نوسازی نهادهای سیاسی و اجتماعی حمایت می کنند و نوسازی نهادهای مختلف بازتولید می کند: نخست از طریق جامعه پذیری و دیگر از طریق سیستم قضایی که مجازات متخلفین از ارزش ها و هنجارهای جدید را عهده دار است.

منابع مشابه

نقش بازیگران منطقه ای در فرایند دولت سازی افغانستان در دوران طالبان و پسا طالبان

چکیده نقش بازیگران منطقه ای در فرایند دولت سازی افغانستان در دوران طالبان و بعد از سقوط وی را می توان بر حسب میزان نفوذ و تاثیر گذاری به سه دسته بازیگران اصلی شامل ایران، پاکستان و روسیه و بازیگران پیرامونی شامل اتحادیه اروپا، ژاپن و بازیگران شبه پیرامونی شامل امریکا، عربستان، هند و چین تقسیم نمود. موقعیت سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و قومی افغانستان سبب شده است که این کشور همواره تحت تاث...

متن کامل

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

متن کامل

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

متن کامل

نقش بازیگران منطقه ای در فرایند دولت سازی افغانستان در دوران طالبان و پسا طالبان

چکیده نقش بازیگران منطقه ای در فرایند دولت سازی افغانستان در دوران طالبان و بعد از سقوط وی را می توان بر حسب میزان نفوذ و تاثیر گذاری به سه دسته بازیگران اصلی شامل ایران، پاکستان و روسیه و بازیگران پیرامونی شامل اتحادیه اروپا، ژاپن و بازیگران شبه پیرامونی شامل امریکا، عربستان، هند و چین تقسیم نمود. موقعیت سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و قومی افغانستان سبب شده است که این کشور همواره تحت تاث...

متن کامل

تأثیر جمعیت علمای اسلام در پاکستان بر طالبان در افغانستان

ظهور طالبان در سال 1994 یکی از پدیده­های مهم در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان، آسیای جنوب غربی، خاورمیانه و جهان اسلام است. طالبان که نخست منادی وحدت و پاکسازی کشور از حاکمان محلی خودکامه، برچیدن گروه­های خودسر و ایجاد نظم و ثبات در افغانستان بود پس از کسب پیروزی­های اولیه، هدف خود را ایجاد نظامی مبتنی بر شریعت و سنت اعلام کرد. این گروه در مدت کوتاهی توانست بیشتر مناطق افغانستان را تصرف و در کابل...

متن کامل

تبارشناسی جریانهای تکفیری بررسی موردی جنبش طالبان در افغانستان

طالبان را می‌بایست یکی از مصادیق بارز جنبش‌های سلفی و تکفیری معاصردانست و جهت شناخت و تحلیل دقیق‌تر این جنبش، می‌بایست به تحلیل و بررسی مبانی فکری آن پرداخت. این مبانی را می‌توان در سه محور کلام (پیشینه تاریخی)، سیاست و قومیت پشتون مورد ارزیابی قرار داد. مبانی کلامی و پیش زمینه‌های تاریخی تفکر طالبان را باید در جریان فکری اهل حدیث جستجو نمود که با بلوغ نس...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید

ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده

{@ msg_add @}


نوع سند: پایان نامه

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023