بررسی رادیوبیولوژیکی اثر فاصله زمانی در هرجلسه پرتودرمانی در کنترل سلولهای آدنوکارسینومای سینه (4t1) به روش in vitro و in vivo در موش balb/c و استفاده از مدل خطی-توان دومی بقا جهت جبران آن
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی
- نویسنده صفورا نیکزاد
- استاد راهنما بیژن هاشمی ملایری حسین مزدارانی زهیر صراف حسن
- سال انتشار 1393
چکیده
چکیده تکنیک های جدید پرتودرمانی منجر به ایجاد دوز یکنواخت تر در تومور شده در حالیکه دوز دریافتی توسط ارگان های نرمال اطراف را به حداقل می رسانند. این فناوری ها احتیاج به طراحی و روش های پرتودهی پیچیده تری دارند که منجر به ایجاد وقفه در هر فرکشن درمانی و ایجاد ساب فرکشن ها می شود. بر اساس نظریه های رادیوبیولوژیکی، ترمیم آسیب های زیرکشنده نه تنها بین فرکشن ها بلکه در حین پرتودهی در یک فرکشن هم ممکن است اتفاق بیفتد. در این مطالعه اثر ایجاد فاصله زمانی ناشی از ساب فرکشن ها در هر جلسه پرتودرمانی بر رده سلولی آدنوکارسینومای سینه (4t1) موشی به صورت in vitro و in vivo بررسی شده و علاوه بر این دوز اضافی جهت جبران اثر این وقفه ها با استفاده از مدل خطی- توان دومی بقا محاسبه و اعمال شد. به این منظور ابتدا روشی بهینه جهت رسم منحنی بقا و محاسبه پارامترهای بقای سلولی پیشنهاد و استفاده شد. سپس بقای سلول ها بعد از تابش پیوسته (مشابه با روش درمان متعارف پیوسته) و تابش های منقطع با فواصل زمانی مختلف (از 25/0 تا 4 ساعت) با استفاده از روش تجربی و همچنین محاسبات نظری تعیین و مقایسه شد. سپس با استفاده از مدل خطی توان دومی بقا، دوزهای جبرانی لازم برای کلیه روش های تابش دهی منقطع محاسبه و اعمال شد و بقای سلول ها بعد از تابش دهی با این دوزها مورد بررسی قرار گرفت. سپس این مراحل در شرایط in vivo اجرا شد. به این منظور، برای دو دسته از موش هایی که دارای تومورهایی با ابعاد کوچک (30-20 میلی متر مکعب) و بزرگ (500-400 میلی متر مکعب) در ابتدای درمان بودند، شش گروه تابش دهی (2 گری پیوسته، دو دوز 1 گری با فواصل 30 و 60 دقیقه، دو تابش با دوزهای جبرانی 16/1و 24/1 با فواصل زمانی 30 و 60 دقیقه) طراحی شد و در ده جلسه پرتودرمانی در بیمارستان تابش دهی شدند. بقای موش ها و دیگر پارامترهای بیولوژیکی از قبیل زمان رشد تومور و زمان تاخیر در رشد تومور محاسبه و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که پارامتر موثر در افزایش بقای سلول ها، افزایش زمان درمان کلی بوده و افزایش تعداد ساب فرکشن ها در زمان درمان ثابت، هرچند در محاسبات نظری تغییراتی را نشان می دهد اما در آزمایش های تجربی تغییر معناداری را در درصد بقا ایجاد نمی کند (05/0>p). افزایش زمان درمان تا 2 ساعت باعث افزایش درصد بقای سلول ها شد اما افزایش بیشتر زمان، تاثیر معناداری نداشت (05/0>p). افزایش زمان درمان همچنین باعث افزایش درصد بقای تومور در شرایط in vivo شد و عود مجدد تومور را تسریع نمود. نتایج حاصل از بررسی دو دسته موش با ابعاد کوچک و بزرگ تومور در ابتدای درمان نشان داد که تفاوت بین پارامترهای بیولویکی محاسبه شده، برای تومورهای با ابعاد کوچکتر در ابتدای درمان معنادار است (05/0>p) اما برای تومورهای با ابعاد بزرگتر تفاوت معناداری بین گروه های درمانی مختلف مشاهده نشد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که استفاده از دوزهای جبرانی محاسبه شده، افزایش بقای تومور ناشی از افزایش زمان درمان را در هر دو شرایط in vitro و in vivo جبران نمود. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که افزایش زمان درمان در پرتودرمانی می تواند مرگ سلول های توموری را کاهش داده و احتمال عود مجدد بیماری را افزایش دهد. اما، استفاده از دوزهای جبرانی در این شرایط می تواند افزایش بقای ناشی از افزایش زمان درمان را جبران نماید. علاوه بر این با توجه به تفاوت نتایج در موش های دارای تومورهای کوچک و بزرگ در ابتدای درمان، می توان نتیجه گرفت که ابعاد تومور و احتمالا میزان پیشرفت بیماری دو عامل مهم موثر در بررسی تاثیر افزایش زمان درمان در پرتودرمانی می باشند.
منابع مشابه
اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملDegenerate Four Wave Mixing in Photonic Crystal Fibers
In this study, Four Wave Mixing (FWM) characteristics in photonic crystal fibers are investigated. The effect of channel spacing, phase mismatching, and fiber length on FWM efficiency have been studied. The variation of idler frequency which obtained by this technique with pumping and signal wavelengths has been discussed. The effect of fiber dispersion has been taken into account; we obtain th...
متن کاملارزیابی دقت زنجیره پرتودرمانی به روش دزیمتری in vivo
از بین بردن سلول های بدخیم با استفاده از تأثیر پرتو های یونساز بر بافت زنده یکی از موثرترین روش ها در درمان تومورهای سرطانی محسوب می شود. مبانی حفاظت پرتوی ایجاب می کند که هر نوع پرتو گیری توجیه پذیر و بهینه باشد. به علاوه برای کسب نتیجه درمانی مطلوب، باید موازنه دقیقی بین دُز رسیده به بافت هدف از یک سو و دُز رسیده به بافت سالم از سوی دیگر برقرار شود. کنترل واقعی درمان و آگاهی از آنچه در عمل رخ م...
15 صفحه اولبررسی اثر دارویی artemether بر روی انگل توکسوپلاسما گوندی در شرایط آزمایشگاهی (in vitro) و موش in vivo) balb/c)
توکسوپلاسما یک انگل اپی کمپلکسای داخل سلولی است که مسئول آلودگیهای مادرزادی و سقط در افراد با ایمنی کامل و عفونتهای فرصت طلب در نقص ایمنی است. بیشتر از یک سوم مردم به طور مزمن آلوده هستند و انتشار جهانی دارد. گربهها و دیگر گربهسانان تنها میزبان نهایی و جانوران خونگرم از جمله انسان میزبان واسط میباشد. درمان انتخابی برای توکسوپلاسموزیس ترکیبی از پریمتامین و سولفادیازین است. اگر چه اغلب اوقات...
بررسی اثر داروی artemether بر روی انگل لیشمانیا اینفانتوم در شرایط آزمایشگاهی (in vitro) و موش in vivo) balb/c
هدف: شناسایی مکانیسم اثر داروهای مورد استفاده در درمان همه بیماریها از جمله لیشمانیوز احشایی در تایید استفاده ازآن نقش مهمی دارد. اکثر داروهای رایج در درمان لیشمانیا شیمیائی و دارای اثرات جانبی می باشند.هدف از این تحقیق یافتن دوز موثر داروی آرتیمیتر روی سویه لیشمانیا اینفانتوم و مطالعه اثر این دارو روی موش های آلوده به لیشمانیا اینفانتوم می باشد. روش تحقیق: تعیین ic50 دارو روی انگل لیشمانیاا...
15 صفحه اولمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023