بررسی اثر عصاره هیدروالکلی کانابیس ساتیوا (حشیش) بر تمایز آدیپوژنیکی در سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان موشهای صحرایی نر بالغ
نویسندگان
چکیده مقاله:
اهداف: میلیونها نفر در جهان از روانگردانهایی نظیر حشیش استفاده مینمایند. سلولهای مزانشیمی مغز استخوان دارای کاربردهای فراوانی در مهندسی بافت و پزشکی ترمیمی میباشند. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر عصارهی حشیش بر توان تمایزی سلولهای بنیادی مغز استخوان موشهای صحرایی نر بالغ به بافت چربی انجام گردید. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، سلولهای بنیادی مغز استخوان موش صحرایی نر توسط فلاشینگ جداسازی و با بررسی مورفولوژی و روشRT-PCR با بررسی مارکرهای سطحی CD34 و CD45 و ژنهای مربوط به CD73 و CD90 هویت مزانشیمی آنها تایید و جهت بررسی توان تمایزی آنها به سلولهای چربی در شرایط تیمار با حشیش نمونههای سلولی در معرض مقادیر30 تا 6000ng,ml حشیش قرار داده شدند و با استفاده از روش MTT دوز ng 100 انتخاب و پتانسیل تمایزی آدیپوژنیک سلولهای تیمار یافته به کمک رنگآمیزی اویل رد مورد بررسی قرار گرفت و نتایج با استفاده از آزمونهای ANOVA و توکی آنالیز گردیدند. یافتهها: نتایج نشان داد، سلولهای استخراج شده در فلاسکها غیرچسبنده بودند و از پاساژ یک به بعد تکثیر آنها سرعت بیشتری یافته و در پاساژ سوم سلولها دوکی شکل شدند و با انجام RT-PCR حضورCD73 و CD90 و عدم حضور CD34 و CD45 نمایان گردیدند. تیمار با حشیش، تغییری در شکل سلولهای بنیادی ایجاد نکرده و بعد از 10 روز قرارگیری در معرض محیط آدیپوژنیک ضمن افزایش زندهمانی، سیتوپلاسم آنها از چربی انباشته گردید. نتیجهگیری: نتایج این بررسی نشان داد که حشیش بر تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان به سلولهای چربی دارای تاثیر مثبت میباشد.
منابع مشابه
تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان به سلولهای دوپامینرژیک در مدل تجربی بیماری پارکینسون در موشهای صحرایی
سابقه و هدف: بررسیها نشان داده است که تعداد سلولهای بنیادی زنده در ناحیه پیوند نقش بسیار مهمی در بهبود فعالیت عملکردی عضو دارد و مشخص شده که رادیکالهای آزاد نقش عمدهای در کاهش حیات سلولهای پیوند یافته دارند. در مطالعه حاضر به بررسی تجویز توأم کوآنزیم Q10 به همراه پیوند سلولهای بنیادی مغز استخوان در موشهای صحرایی مدل پارکینسون پرداختیم. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی از موشهای صحرایی نر نژاد ...
متن کاملاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملتمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان به سلولهای دوپامینرژیک در مدل تجربی بیماری پارکینسون در موشهای صحرایی
سابقه و هدف: بررسیها نشان داده است که تعداد سلولهای بنیادی زنده در ناحیه پیوند نقش بسیار مهمی در بهبود فعالیت عملکردی عضو دارد و مشخص شده که رادیکالهای آزاد نقش عمدهای در کاهش حیات سلولهای پیوند یافته دارند. در مطالعه حاضر به بررسی تجویز توأم کوآنزیم q10 به همراه پیوند سلولهای بنیادی مغز استخوان در موشهای صحرایی مدل پارکینسون پرداختیم. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی از موشهای صحرایی نر نژاد ...
متن کاملبررسی تاثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان و فاکتورهای رشد بر روی تکثیر سلولهای بنیادی خونساز بندناف در محیط آزمایشگاه
مقدمه: خون بندناف یکی از مهمترین منابع سلولهای بنیادی خونساز(HSCs) است، اما متآسفانه تعداد محدود آنها در واحدهای خون بندناف استفاده از این منبع را در پیوند سلولهای بنیادی برای بزرگسالان محدود نموده است. یکی از روشهای بکار گرفته شده برای غلبه بر این مشکل ، تکثیر سلولهای بنیادی خونساز در محیط کشت است که میتوان علاوه بر فاکتورهای رشد افزودنی از عواملی مانند سلولهایی بنیادی مزانشیمی (MSCs) به عنوان...
متن کاملبررسی اثر کلرید کادمیوم بر تمایز سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان رت بالغ به استئوبلاست
کادمیوم یک فلز سنگین بوده که در صنایع کاربرد فراوان داشته و بعنوان یک آلاینده زیست محیطی شناخته شده است. تحقیقات زیادی بر روی اثرات کادمیم بر سلامت انسان گزارش شده است و مشخص شده که یاعث آسیب شدید به اندام های مختلف مانند شش،کبد،کلیه ،بیضه ،مغز و حتی جفت می گردد. کادمیوم چندین اثر بر روی سلول دارد و بر روی پیشرفت سیکل سلولی، تکثیر،تمایز،همانندسازی و ترمیم dna تاثیر می گذارد. در این تحقیق به برر...
15 صفحه اولمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
عنوان ژورنال
دوره 24 شماره 4
صفحات 270- 276
تاریخ انتشار 2018-10
با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.
کلمات کلیدی برای این مقاله ارائه نشده است
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023