نام پژوهشگر: فریدون الهیاری
وحید عابدین پور حسین میرجعفری
در طول تاریخ ایران پس از اسلام، سده 9 ق. که مقارن با دوران حاکمیت تیموریان بر این سرزمین است را می توان عصر رشد و شکوفایی انواع شاخه های هنری نظیر نقاشی ، معماری ، تذهیب ، کتاب آرایی و موسیقی دانست. یکی از این شاخه های هنری خط و خوشنویسی بود که علاوه بر شکوفایی ، با نوآوری های بنیادی همراه بود. علاوه بر خطوط نسخ ، ثلث ، توقیع ، رقاع ، محقّق ، ریحان ، کوفی و معقلی که در طی قرون گذشته نیز از آنها استفاده می شد، خوشنویسان بزرگ ایرانی این دوره ، خطوطی را مورد استفاده قرار دادند که از لحاظ نوع و شیوه نگارش متمایز از خطوط قبل و متناسب با فرهنگ و ادبیات ایرانی بود. از جمله این خطوط می توان به تعلیق ، نستعلیق و شکسته تعلیق اشاره نمود. ابداع و تکامل خطوط نامبرده در فاصله قرون 8 و 9 ق. و پیوند آنها با شاخصه های فرهنگی ایرانی و اسلامی نظیر شعر ، زبان و ادبیات فارسی، تاریخ ایران و انواع شاخه های هنری – که رویکرد ایرانی داشتند ـ و مذهب تشیع ـ که در قرن دهم به عنوان یکی از مولفه های اصلی هویت ایرانی مطرح شد ـ باعث شد تا خط و خوشنویسی در این زمان از جمله مولفه های اصلی هویت ایرانی قرار گرفته و در باروری آن نقش مهمی ایفا نماید. تبیین هنر خوشنویسی و ویژگیهای آن در سده 9 ق. ، چگونگی و علل تحولات این هنر ، بررسی نحوه ارتباط این هنر با هویت ایرانی و کارکردهای خوشنویسان و جایگاه و موقعیت آنان در جامعه عصر تیموری ، از مواردی است که تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر اسناد خطی و منابع کتابخانه ای به دنبال دستیابی به آنهاست.
لیلا بیرانوند فریدون الهیاری
خلیج فارس به لحاظ بازرگانی و ارتباطات دریایی در تجارت جهانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. ایران همواره در دوره باستانی تسلطی کامل بر خلیج فارس داشته است. در دوره اسلامی نیز با روی کار آمدن نخستین حکومتها در ایران همواره گرایش به تسلط بر خلیج فارس در برنامه های حکومتهای مستقر در فلات ایران بود. نخستین دودمان ایرانی که بر سراسر خلیج فارس تسلط پیدا کرد، دودمان آل بویه بود. تا اینکه در سال 654 هـ. ق / 1254 م حکومت ایلخانی روی کار آمد. هلاکو، شاهزاده مغول، پس از تهاجم بر ایران و بین النهرین و براندازی خلافت عباسی توانست در ایران حکومتی بزرگ و قدرتمند بگستراند. در پرتو این یکپارچگی سیاسی، امنیت و آرامش برقرار شد. در این دوران خلیج فارس نقش مهمی در اقتصاد بازی می کرد. این منطقه در این زمان نیز یکی از پررونق ترین مراکز و مسیرهای تجاری به حساب می آمد. بخش عمده ای از فعالیتهای تجاری جهان آن روز در این منطقه متمرکز بود و محصولات شرق و غرب جهان از این طریق مبادله می شد. رویه متساهلانه ایلخانان مغول از نظر ملاحظات سیاسی- اقتصادی، همچنین اقدامات مدارانه جویانه ملوک هرموز و کیش «خاندان عرب طیبی» در فراهم نمودن امکانات رفاهی تأثیر زیادی در جذب بازرگانان وتجار از ملل مختلف «هندی، چینی، اروپائی و ...» و رونق داد و ستد در این منطقه داشته است. این نوشتار در پی آن است تا با بررسی اوضاع خلیج فارس در ابعاد گوناگون جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در فاصله سالهای 756- 654 هـ. ق از خلال منابع اصیل و مرتبط بپردازد و از این طریق پرتوی هر چند اندک بر تاریخ منطقه «خلیج فارس» در این سالها بیاندازد.
احتجاب امیرسالاری فریدون الهیاری
سلسله سامانیان یکی از حکومت های ایرانی بعد از اسلام است که در سرزمین ماوراءالنهر توسط امیر اسماعیل سامانی در سال 279ه.ق با پایتختی بخارا تشکیل شد.امرای سامانی علاوه براین که مسلمان بودند علاقه زیادی به فرهنگ و تمدن ایرانی داشتند و می خواستند یک تطبیق و سازگاری بین فرهنگ و تمدن ایرانی با اسلام به وجود بیاورند برای این کار از وزیران و دبیران لایق و علاقه مند به دانش و فرهنگ استفاده کردند. هماهنگی بین امرا و وزراء به عنوان یکی از عواملی که سبب شکل گیری فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی درخشانی شد. دانشمندان و علما زیادی در این دوره ظهور کردند و علوم مختلف نیز رونق گرفت و بسیاری از علما و دانشمندان آثار خود را به زبان فارسی نوشتند. زبان فارسی که بعد از حمله اعراب به ایران دچار رکود شده بود دوباره احیاء شد و رونق گرفت و شاعران پارسی گوی زیادی ظهور کردند و زبان فارسی به عنوان مهم ترین عنصر هویتی جامعه ایران زبان علم و دانش و ادب شد. می توان این تحول را سرآغازجریان علم و فرهنگ ایرانی دوران اسلامی نامید و در این روند وزراء خردمند و دانش پرور نیز تأثیر شایانی داشتند. این پژوهش بر آن است تا بررسی اوضاع فرهنگی ایران در دوره سامانی پرداخته و نقش این دوره را در تأسیس بنیادهای فرهنگی ایران بیابد.
مهدی زرین ایل حسین میرجعفری
تحوّلات هنر تصویری ایران از روزگار پیش از تاریخ آغاز شد. روند چند هزار ساله هم آمیزی سنتهای تصویری آسیای غربی نهایتاً در الگوی ایرانی عصر هخامنشی (559 تا 330 ق.م) تبلور یافت. این الگو طی چند قرن زیر موج یونانی مآبی پوشیده ماند؛ اما در زمان ساسانیان ( 22 م تا 652 م) از نو رخ نمود و در شرایط اجتماعی و فرهنگی این عصر ویژگی هایی جدید کسب کرد. در این میان، پارتیان یا اشکانیان (250 ق.م تا 226م) با رویکرد به سنّت های کهن تر ایرانی و شرقی شخصیت خویش را در هنری تلفیقی ظاهر ساختند. از سوی دیگر، آسیای میانه از هم آمیزی سنتهای ایرانی، هندی و چینی الگوهای خاص خود را آفرید. میراث ساسانی و آسیای میانه به دوره اسلامی رسید و بر جریان هنر تصویری ایران تا زمان سلجوقیان تأثیر قاطع گذاشت. استیلای مغولان بر ایران نقطه ی پایان این روند و نقطه عطفی در تاریخ نقاشی این سرزمین بود. در طول حکومت مغولان (ایلخانان و جلایریان)، آل اینجو و آل مظفر، نگارگری به مراحل تکامل خود نزدیک شد. در کارگاههای سلطنتی آنان بود که نقّاشان عمدتاً به کار مصوّر کردن کتب گماشته شدند و نگارگری تا رسیدن به دوران طلایی خود فاصله ای نداشت. در دوره تیموری نگارگری به بالاترین اوج و ترقّی خود رسید. این هنر در عهد تیموری نه تنها تقلیدهای هنری و سبکهای نقاشی چین را که از عصر مغول وارد ایران شده بود، مورد جذب و اقتباس قرار داد، بلکه در مسیر تکاملی خود سرانجام استقلالی را نمایان ساخت که منعکس کننده ی روح هنری ایرانیان بود و به همین سبب است که عصر تیموری را «دوره ی طلایی هنر نقاشی ایران» دانسته اند. باید توجه داشت که ابعاد تکامل طبیعی هنر نقاشی و مینیاتور قرن نهم به کیفیتی منسجم شد که امروزه می توانیم آن را تحت عنوان مستقل«سبک دوره تیموری» بپذیریم. در عهد تیموری هنرمندان معروفی در عرصه ی نگارگری ظاهر شدند که یکی از نام آور ترین این هنرمندان، کمال الدّین بهزاد است. سخن گفتن از بهزاد، در حقیقت سخن گفتن از پیکره ی اصلی نقاشی دوره تیموری است؛ و بدین سبب است که او را حتی بزرگترین نقّاش دوره ی اسلامی ایران معرّفی کرده اند. استقلال شیوه کار بهزاد در نقاشی دوره تیموری تا آنجاست که در مینیاتور صاحب مکتب خاصی شد که به «مکتب بهزاد» شهرت دارد. در این رساله تلاش شده است ضمن نگاهی کوتاه به نگارگری ایران قبل و بعد از اسلام، این هنر در دوره تیموری به طور مفصّل مورد بحث و بررسی قرار گیرد و مهمترین هنرمندان نگارگر این دوره معرّفی شوند. کلید واژه ها: نگارگری، عصر طلایی، مینیاتور، مکتب بهزاد، هنرمندان نگارگر، سبک دوره تیموری.
زینب قنبری نژاد مرتضی نورایی
در اواخر حکومت قاجار و با شروع قرن بیستم به دلیل اوضاع آشفته کشور پس از انقلاب مشروطیت، جنگ و درگیری های سیاسی، شکل گیری جنبش های استقلال طلبی، نا توانی حکومت مرکزی در اداره امور، بی ثباتی و عدم امنیت، رکود اقتصادی و فقر سراسر ایران را فرا گرفته بود. در این اوضاع و احوال جنوب کشور به دلیل دوری از مرکز قدرت، وضعیت دشوار تری داشت. پس از شروع جنگ جهانی اول و نقض بی طرفی ایران، اوضاع بسیار وخیم تر شد. با رکود اقتصاد بنادر و جزایر و مسدود شدن راه های تجاری از یک سو و درگیری قبایل و طوایف محلی از سوی دیگر و افزایش نا امنی موج های گسترده ای از مهاجرت ساکنین نواحی جنوب ایران(بنادر و جزایر و نواحی پس کرانه ای) شکل گرفت. مقصد این مهاجرت ها سواحل جنوبی خلیج فارس بود،که گذشته از نزدیکی جغرافیایی از لحاظ فرهنگی، زبانی و نوع معیشت نزدیکی زیادی با ساکنین نواحی شمالی آن داشت.گذشته از عوامل مذکور در شکل گیری این نوع مهاجرت ها، عوامل عمده دیگری نظیر وضعیت اقتصادی کشور در این برهه زمانی، دخالت قدرت های بیگانه در امور داخلی ایران و ظلم واجحاف در حق مردم و در نهایت سیاست های نادرست حکومتی نیز از دلایل عمده این مهاجرت ها بوده است. این پژوهش به بررسی علل متفاوت مهاجرت لایه های مختلف مردم سواحل و بنادر و نواحی پس کرانه ای سواحل شمالی خلیج فارس را حول محور های اوضاع طبیعی، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار می دهد. مبنای بازسازی از این پایان نامه اسناد و منابع اصلی است. کلید واژه ها: مهاجرت، خلیج فارس،جنگ جهانی، رضا شاه، شیخ نشین ها.
حسن حسینی فریدون الهیاری
به قدرت رسیدن مصطفی کمال پاشا در ترکیه و همچنین رضاخان در ایران از جمله حوادث مهم تاریخی است که سرآغاز و سرمنشاء تحولات سیاسی اجتماعی و فرهنگی بزرگی دراین دو کشور به شمار می آید . به قدرت رسیدن مصطفی کمال پاشا و رضاخان ناشی از شرایط داخلی و تحولات بین المللی پس از جنگ جهانی اول می باشد. در دوران زمامداری مصطفی کمال پاشا و رضاخان کشور ایران و ترکیه وارد مسیری متفاوتی از سیر تاریخی خود شد. گسترش وابستگی های فرهنگی ایران و ترکیه به غرب و ترویج غربگرایی و خود باختگی و پی گیری سیاست های تجدد گرایانه از طریق تضعیف مذهب و از بین بردن دین و نیروهای مذهبی و همچنین تشکیل ارتش مدرن برای از بین بردن مخالفان از مهمترین رویدادهایی است که با این دوران آغاز می شود. بی تردیداین اقدامات با واکنش روحانیت و نیروهای سنتی همراه بود. این پژوهش با چنین رویکردی و با روش توصیفی و تحلیلی وبراساس منابع کتابخانه ای پس از مقدمه و کلیات به بررسی اقدامات ضد مذهبی رضاشاه و آتاتورک می پردازد و پس از آن با مطالعه ی دین و سازمان روحانیت در ایران و ترکیه در زمان موضوع مورد بحث واکنش روحانیت در برابر این اقدامات را به صورت مقایسه ای مورد بررسی قرار می دهد.
رضا نیک بین اصغر فروغی ابری
قحطی های اصفهان از دوره ناصر الدین شاه تا شهریور 1320 هجری شمسی تاریخ دفاع : 26/11/89 از آغاز سلطنت ناصر الدین شاه 1264 قمری /1226 شمسی تا شهریور 1320 شمسی / 1360 قمری و کشیده شدن جنگ به جغرافیای سیاسی ایران و سقوط حکومت پهلوی اول ، اصفهان مانند بسیاری از نقاط کشور به طور متناوب دچار کمیابی ، گرانی وقحطی غلات و مواد غذایی شده است . بسیاری از این قحطی ها سبب تلف شدن عده ی زیادی از سکنه شهر شد و در برخی موارد شورش هایی را بدنبال داشت . موقعیت جغرافیایی اصفهان و قرار گرفتن آن در شرق رشته کوه زاگرس سبب شده است رطوبت به این شهر نفوذ نکند در نتیجه میزان بارندگی در اصفهان و اطراف آن ناچیز باشد ، پیامد این وضعیت بروز خشکسالی های مکرر است که از گذشته های دور در این منطقه اتفاق می افتاد و اصلی ترین عامل طبیعی موثر در وقوع قحطی می باشد .عوامل انسانی نظیر وقوع جنگ ها ، محاصره ، ناامنی راهها ، سوء تدبیر حکام و عمال آنها در ولایات و سود جوئی مالکان و احتکار گران نیز سبب ایجاد و یا تشدید کمیابی و گرانی مواد غذایی و غله در اصفهان در آن زمان شده بود .در موارد متعددی بروز قحطی در اصفهان با قحطی های سراسری در کشور همزمان بود ، بنا براین امکان تامین غله و ارزاق از سایر نقاط برای اصفهان عملا وجودنداشت ، علاوه بر این باید گفت که هیچ ساز و کاری از سوی مردم ، قربانیان اصلی قحطی و عوامل حکومت جهت پیشگیری و مهار آن به کار گرفته نشد . ناگفته نماند که عوامل طبیعی وانسانی تواما و با شدت و ضعف در موارد مختلف در بروز قحطی در اصفهان موثر بودند اما سهم عوامل انسانی در ایجاد و تشدید کمیابی ، گرانی و قحطی غلات و ارزاق در اصفهان دوره مورد نظر بیشتر بوده است . این پژوهش بر آن است با رویکرد توصیفی _تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای قحطی های اصفهان ازآغاز سلطنت ناصر الدین شاه 1264 قمری /1226 شمسی تا شهریور 1320 شمسی/1360 شمسی وسقوط حکومت پهلوی دوم را مورد بررسی قرار دهد .
علی ابراهیم بیگی فریدون الهیاری
کرمانشاه یکی از مناطق مهم ایران در غرب کشور است که به لحاظ برخورداری از موقعیت خاص جغرافیایی و واقع شدن در منتهی الیه غربی ایران و نیز دارا بودن ایلات بسیار و قدرتمند از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در دوره ی حکومت قاجارها، ایلات و عشایر کرمانشاه از جمله ایل سنجابی از قدرت و توان فراوانی برخوردار بودند که در اواخر دوره ی قاجارها و جنگ جهانی اوّل و نابسامانی ها و آشوب های پس از آن عملاً از تابعیت حکومت مرکزی خارج شدند. لذا در فاصله این سال ها (1298- 1294ش/ 1919- 1915 م) دوره ای در تاریخ ایران شکل گرفت که از آن تحت عنوان دوره هرج و مرج عشایری یاد می شود. پس از کودتای 1299.ش/ 1920 م و بر سرکار آمدن رضاخان، برقراری امنیت و ایجاد حکومت متمرکز در ایران در رأس برنامه های وی قرار گرفت. از آنجا که ایلات و عشایر از عمده ترین موانع تحقق این امر محسوب می شدند، بنابراین کشمکش با آنها اجتناب ناپذیر می نمود. رضا شاه تلاش کرد تا با در پیش گرفتن سیاست ها و روش های متفاوت در مورد ایل سنجابی از جمله رویارویی نظامی، خلع سلاح، تبعید و اسکان دادن آنها، برنامه های خود را به پیش ببرد. از سال 1300 .ش/ 1921م درگیری میان دولت مرکزی با ایلات و عشایر کرمانشاهان آغاز شد و این درگیری ها تا سال 1312ش/ 1933م همچنان ادامه یافت. مهمترین سیاستی که در مورد ایل سنجابی اجرا شد، اسکان یا تخته قاپو کردن آنها بود که معمولاً پس از رویارویی نظامی و خلع سلاح آنها صورت می گرفت. با اینکه با اسکان دادن عشایر بخشی از مشکلات موجود از میان رفت و امنیت تا حدود زیادی برقرار شد، ولی روش های به کار گرفته شده در این امر، باعث پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فراوانی شد. در این پژوهش سعی شده است که سیاست های پهلوی اوّل در مورد عشایر و ایل سنجابی مورد بررسی قرار گیرد و همچنین با تمرکز بر مسأله ی سیاست اسکان به اهداف و انگیزه های این سیاست و چگونگی و آثار و نتایج آن پرداخته شده است. کلید واژه: حکومت، ایل سنجابی، اسکان عشایر، پهلوی اوّل.
محسن مومنی فریدون الهیاری
چکیده دیوانسالاران ایرانی به عنوان نخبگان وابسته به حکومت در طول تاریخ ایران نقش فراوانی در تحولات جامعه ایفا کرده اند. حضور طولانی آنان در تاریخ ایران از دوره باستان آغاز می شود و با ورود اسلام به حوزه ایران، نخبگان دیوانسالار در خدمت تازه واردان قرار گرفتند تا تجربیات خود را درباره ملکداری ایرانی در اختیار آنان قرار دهند. بحث اساسی درباره این نخبگان تفاوت های فرهنگی میان مناطقی بود،که نخبگان دیوانسالار وابسته به آن بودند زیرا سرزمین ایران به دلیل داشتن موقعیت خاص که یک نوع موزاییک اجتماعی می باشد فرهنگ های مختلفی به خود دیده است. این تفاوت های فرهنگی بر روی نخبگان نیز تاثیر گذار بوده است. تفاوت های موجود بین نخبگان دیوانسالار دو منطقه ی ایران که در این پژوهش تحت عنوان نخبگان خراسان و عراق عجم مطرح شده است. با حمله محمود غزنوی به ری و تصرف این شهر، گروهی از نخبگان عراق عجم وارد دیوانسالاری غزنوی شدند و اولین رقابت ها در این دوره ایجاد شد. به دنبال ورود ترکمانان سلجوقی به ایران و تشکیل حکومت سلجوقیان،آنان به دلیل عدم آشنایی با روش ملکداری ایرانی از نخبگان ایرانی برای اداره کشور استفاده کردند و اولین گروه نخبگان دیوانسالارکه بیشترشان از خراسانی ها و جزو ماموران سابق غزنویان بودند به کار گرفته شدند. به دنبال آن با تصرف تمامی ایران بوسیله سلجوقیان، منطقه عراق عجم نیز به تصرف درآمد. در ابتدا قدرت اصلی در دست خراسانی ها بود اما در حکومت سلطان ملکشاه اول به تدریج عراقی هایی که توانسته بودند وارد دیوان ها شوند شروع به رقابت با خراسانی ها کردند، این روند تا پایان دوران حکومت سلجوقیان ادامه داشت. در طول حکومت سلجوقیان در ایران در دوره های خاصی هرکدام از این دو گروه رقابت ها و تکاپوهایی برای تصاحب قدرت داشتند که باعث می شد بر روند حوادث تاثیر گذار شوند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به دنبال یافتن علل این رقابت ها و تاثیر این رقابت ها بر حوادث دوران سلجوقی می باشد. واژگان کلیدی: نخبگان، خراسان، عراق عجم، رقابت، سلجوقیان، دیوانسالاران.
پیام نقدی فریدون الهیاری
چکیده فرمانروائی خوارزمشاهیان که فرزندان انوشتگین غرچه بودند در مقایسه با سایر دولتهای ترک حائز اهمیت خاصی است . وجه مشخصه آن مرزی بودن این حکومت است . سلسله خوارزمشاهی در مراحل تکوین خود تغییرات زیادی داشته و طرز تشکیل و تشکّل سپاه آن نیز حائز موقعیتی ممتاز است . انوشتگین غلامی بود که در تابعیت خاندان سلجوقی به سر می برد و پسر وی قطب الدین محمد به خوبی توانست مقام و موقعیت خود را به عنوان خوارزمشاه حفظ کند . پسر وی آتسز در اندیشه تأسیس حکومتی مستقل در ولایت مرزی خوارزم بود که در زمان ایل ارسلان در این راه گامهای مهمی برداشته شد . علاءالدین تکش این دوره انتقالی را ادامه داده و به عنوان فرد برجسته خاندان ، دارای سیمایی متمایز است . وی توانست با حذف قدرت سلاجقه عراق در 590 ه.ق ، قدرت خوارزمشاهیان را تثبیت کند . اما سلطان محمد خوارزمشاه پسر تکش که از بینش سیاسی و قابلیت و تدبیر پدر محروم بود نتوانست با لیاقت و کاردانی از امکانات موجود استفاده کند . وی که در آرزوی فتح مصر و شام و چین بود ، با کارهای نابخردانه خود باعث حمله مغولان به سرزمین های اسلامی و قتل صدها هزار نفر از مسلمانان شد . پسر وی سلطان جلال الدین نیز علی رغم تلاش فراوان نتوانست به اوضاع حکومتش سروسامانی دهد . یکی از وقایعی که خوارزمشاهیان مانند بقیه حکومتها با آن روبرو بودند مسئله جانشینی بود . با اینکه جانشینان مشخص بودند ، بنابه دلایلی در این باب اختلافاتی پیش می آمد . در این اختلافات سپاه و زنان درباری نقش بسیار مهمی داشتند . بعد از مرگ ایل ارسلان همسر وی در غیبت تکش ، پسرش سلطانشاه را بر تخت نشاند و این مقدمه بیست سال مبارزه تکش با سلطانشاه شد . با مرگ تکش نیز بین سلطان محمد و برادرزاده اش هندوخان که پسر ملکشاه پسر ارشد تکش بود و برای همین خود را مستحق خوارزمشاهی می دانست ، اختلافاتی پیش آمد که با پناهنده شدن هندوخان به غوریان پای این سلسله نیز به دخالت در این موضوع کشیده شد که در آخر به نابودی غوریان انجامید . در این بین خلافت عباسی نیز به آتش این اختلافات دامن می زد . ترکان خاتون مادر سلطان محمد نیز به خاطر اینکه مادر جلال الدین کنیزی هندی بود ، با جانشینی وی مخالف بود و سلطان محمد نیز بر اثر فشار مادرش مجبور شد وی را برکنار و برادرش ازلاغ شاه را به ولی عهدی بگمارد. ولی بعد از حمله مغول سلطان محمد که تنها جلال الدین را حریف مغولان می دانست در اواخر عمر رکن الدین را برکنار و جلال الدین را به جانشینی انتخاب می کند . کلیدواژه : خوارزم ، خوارزمشاهیان ، غوریان ، تکش ، سلطانشاه ، سلطان محمد
اسماعیل سمیعی شیردره فریدون الهیاری
حکومت ایلخانی با مرگ آخرین ایلخان مقتدر، ابوسعید بهادرخان در سال 736 هـ.ق (1335م) وارد مرحله تازه ای گردید که از آن با نام دوره زوال ایلخانان یاد می کنند. ابوسعید فرزند ذکوری نداشت که جانشینش گردد، در نتیجه در اوضاع آشفته پس از وفات او مدعیان جانشینی، برای کسب قدرت با هم به رقابت پرداختند. بازیگران اصلی عرصه قدرت در این سال ها امرای نظامی و روسای قبایل بودند که مستقلانه در گوشه و کنار، مشغول حکومت بودند. این امرا برای کسب مشروعیت و افزایش قدرت نظامی خود شاهزاده ای از خاندان هلاکو را به عنوان ایلخان اعلام کرده و به اصطلاح در رکاب او علیه دیگر رقبا شمشیر می زدند. نبردهای جانشینی پس از وفات ابوسعید، تکرار تکاپوهای سیاسی امرای نظامی و هم داستانی آن ها با یک شاهزاده ایلخانی برای استفاده از مشروعیت او است. از سال 736 هـ.ق (1335م)تا حدوداً بیست سال بعد که آخرین نشانه ها از سکه های انوشیروان عادل، آخرین ایلخان دست نشانده، در دست است، این شکل از اتحاد به کرات اتفاق افتاد. به نظر می رسد می توان شکل مذکور را به عنوان یک الگو در بررسی مسئله جانشینی در دوره زوال ایلخانان به کار برد. نگارنده برآن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی مسئله جانشینی در دوره زمانی 756-736 هـ.ق (1355-1335م) بپردازد.
عزت طهماسبی فر علی اکبر کجباف
کنسولگری ها و نمایندگی های بریتانیا در خلیج فارس به عنوان مهم ترین رکن سیاسی، تجاری، فرهنگی و اجتماعی دولت بریتانیا شناخته می شدند. بریتانیا در شهرها و بنادری که از اهمیت خاصی برخوردار بودند اقدام به تاسیس کنسولگری کرد. همزمان با تاسیس کنسولگری در شهرهای مهم ایران به منظور پیشبرد اهداف خود در جنوب و در منطقه خلیج فارس نیز اقدام به تاسیس کنسولگری نمود که از آن میان کنسولگری بوشهر و بندرعباس از اهمیت زیادی برخوردار بودند. بندرعباس یکی از مهم ترین مراکز استراتژیکی و تجاری ایران در جوار خلیج فارس و دریای عمان است تا جایی که لرد کرزن نام بندر عباس را با تاریخ بازرگانی بریتانیا در ایران پیوند داده و بندر عباس را برای بازرگانی هند بندر مهمی قلمداد می کند. اهمیت بندرعباس در اواخر قرن نوزده، از سه منظر قابل بررسی ست، موقعیت سیاسی این بندر که بعد از سال ها تحت نظام ضابطی و اجاره داری به تازگی تحت تسلط دولت ایران قرار گرفته، از منظر اقتصادی که به منزله یک تجارتخانه-ی بزرگ است و به خصوص از دیدگاه نظامی که کشورهای اروپائی تسلط بر آن را به منزله در اختیار داشتن تنگه ی استراتژیک هرمز می دانند. جایگاه سیاسی و اقتصادی بندرعباس در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی موجب شد این بندر در کانون توجهات دولت های روس و انگلیس قرار گیرد و هرکدام تلاش نمودند تا با تاسیس پایگاه دریایی نفوذ خود را در آن افزایش دهند. به دنبال اقدامات روسیه برای تاسیس پایگاه دریایی در بندرعباس، بریتانیا در سال 1900 م/1318 ق کنسولگری خود را در این بندر تاسیس نمود. از سال 1900 م تا 1945 م این کنسولگری به صورت فعال در حوادث خلیج فارس و بندرعباس نقش ایفا می نمود و در تمامی رویدادهای پیش آمده در این فاصله زمانی که مهم ترین آن ها مشروطه و جنگ جهانی اول می باشد، یک پای ثابت ماجرا، کنسولگری انگلستان بود. در اختیار گرفتن مراکز اقتصادی، نفوذ در ادارات و حکام بندرعباس نشان از موفقیت این کنسولگری در جهت منافع دولت بریتانیا دارد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر اسناد، گزارش ها، مطبوعات، منابع دست اول و منابع مطالعاتی مرتبط با موضوع به بررسی جایگاه سیاسی، اقتصادی و نظامی بندرعباس، عملکرد کنسولگری بریتانیا از 1870 تا 1945 م و دیدگاه حکومت مرکزی ایران نسبت به اقدامات کنسولگری بریتانیا پرداخته می شود.
آزاده حسنخانی فریدون الهیاری
دوران 16 ساله ی حکومت پهلوی اول بر ایران1304- 1320 ش/1925-1941 م، متضمن اقدامات فرهنگی متعددی بوده است که عمومأ با تأکید بر ترک سنت های قدیمی و رو آوردن به مظاهر تمدن غربی صورت گرفته است. کشف حجاب یکی از اساسی ترین اقدامات رضا شاه برای غربی کردن ظواهر کشور بود که آن را در راستای اقدامات تجدد خواهی خود انجام داد. موضوع کشف حجاب زنان در میان تمام رویدادهای فرهنگی حکومت پهلوی اول بیشتر مورد توجه واقع شده است، چرا که کشف حجاب در ایران از یک سو نقطه ی اوج دخالت دولت در فرهنگ عمومی و از سوی دیگر نمایانگر سطحی ترین نگرش به غرب به عنوان الگوی پیشرفت بود. از طرف دیگر لباس مردمان هر کشور و هر قومی معرف هویت و فرهنگ آن کشور و قوم است. در کشوری مانند ایران که دین در تمام ابعاد زندگی مردم حضور و نمود دارد و نمایه فرهنگ را نیز تشکیل می دهد، لباس و نوع پوشش نیز از این مولفه، تأثیر عمیقی می پذیرد. کشف حجاب در مناطق جنوبی ایران همانند دیگر نقاط ایران بدون در نظر گرفتن ویژگی های خاص فرهنگی، اجتماعی، قومی و همچنین تعامل با سرزمین های پیرامونی خود، به مرحله اجرا در آمد. این پژوهش، تمایزات فرهنگی و تفاوت های محسوس در میزان پایبندی به دستورات دینی در مناطق مختلف کشور را در نظر می گیرد و عکس العمل های گوناگون را در مقابل این مسئله مورد بررسی قرار می دهد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی با تکیه بر اسناد ،گزارش ها، مطبوعات و منابع مطالعاتی به بررسی چگونگی اجرای سیاست کشف حجاب در دوره ی پهلوی در کرانه ها و جزایر شمالی خلیج فارس می پردازد.
هیثم شیرکش اصغر فروغی ابری
بسم الله الرحمن الرحیم مساله برقراری امنیت ونظم درجوامع بشری ازدیربازموردتوجه ویژه بوده است.همه حکومتها درجهت تامین این مهم برای شهروندان خویش ازتشکیلات مختلف وگوناگون نظامی وانتظامی بهره جسته وبرقراری امنیت یکی ازابزارهای مهم مشروعیت بخشی به این دولتها ازسویی ونیز مهمترین خواسته ومطالبه مردم ازسوی دیگربوده است. باظهراسلام وشکل گیری خلافتهای اسلامی وباتوجه به نوپابودن خلافت واهمیت موضوع هسته اولیه تشکیلات اسلامی دراین حکومتهابه وجودآمد. شرطه یکی ازاین نهادها وتشکیلات انتظام بخش جوامع وتمدن اسلامی است که وظیفه برقراری نظم وامنیت درسطوح مختلف فردی واجتماعی ونیزمبارزه باجرم وجنایت واجرای حدود واحکام قضایی رابرعهده داشته است ودرطول تاریخ اسلام شاهد تغییر وتحولاتی بوده که کمتر موردبررسی وپژوهش علمی قرارگرفته است. پژوهش حاضردرپی آن است که به بررسی این نهادمهم وتغییرات صورت گرفته درآن درتطور تاریخی اش ومقایسه این نهاد باسایر نهادهای انتظامی وقضایی درجوامع اسلامی بپردازد. دراین جهت نهادشرطه ازآغازظهوراسلام تازمان سقوط عباسیان درسال 656 ه.ق ونیزحکومتهای استقلال طلب خارج ازحوزه خلافت عباسسی موردبررسی قرارگرفته است. پس ازبررسی وتفحص درمنابع این نتیجه حاصل گشت که اولا تشکیل نهادشرطه ریشه درصدراسلام دارد ودردوره امیرالمومنین علی(ع) سازمانی ویژه یافت وثانیا نهادشرطه دردوره امویان بیشتردرجهت سرکوب قیامهای داخلی تخصصی ویژه دید ودردوره عباسیان اختیارات آن علاوه برتخصصی ترشدن وتقسیم وظایف درجهت حفاظت ازهیات حاکمه وشخصیتهای بارز سیاسی به کارگرفته شد وثالثا نهادشرطه سازمانی مجزا ازنهادحسبه وشحنه بوده والبته دربرخی دوره ارتباط کاری وهمپوشانی هایی ازنظرسازمانی وانتصابات بایکدیگرداشته اند. باتوجه به موضوع موردپژوهش اساس این پایان نامه برمبنای روش تحقیق توصیفی-تحلیلی استوارگشته وشناخت اسنادومدارک دست اول ئسپس اخذاطلاعات ازآنها ونقد وبررسی محتوای آن یکی ازروشهای کسب اطلاعات دراین زمینه می باشد.
زهره محسنی پور هونجانی ابوالحسن فیّاض انوش
بزرگان بسیاری در گستره ای زمانی به وسعت تاریخ ایران، به نقش آفرینی در عرصه های متفاوت از علوم، اقتصاد و سیاست پرداخته اند و این حضور،گاه چنان پررنگ بوده که پس از گذشت قرن ها، هنوز بر صفحات تاریخ ایران خودنمائی می کنند. از جمله این بزرگ مردان ایرانی، خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی هستند؛ که در دوران پرهیاهوی مغول پا به عرصه ی حیات نهادند. درسده ی هفتم هجری از قتل عام مردم و ویرانی شهرها و قصبات گرفته تا انهدام کتابخانه ها و مراکزعلمی و به دنبال آن اوضاع نابسامان سیاسی- اقتصادی، همه ماحصل هجوم عظیم و ویرانگری بودکه مغولان از نواحی صحرای گوبی و جبال تیانشان به سوی ماوراءالنهر و ایران آغاز کرده بودند. با اینکه پیامد این هجوم، یک دوره فترت فرهنگی در ایران بود ولیکن دیری نپایید که از درون ویرانه ها، علما و دانشمندانی چون خواجه ی طوس و رشیدالدین همدانی ظهور کردند که توانستند خدمات ارزنده ای به اسلام و مسلمین و فرهنگ سرزمین خود ارائه دهند. این دو عالم بزرگ با افق دید گسترده خویش، یکی در عرصه سیاست و تدبیر امور و دیگری در زمینه علم ودانش، نه تنها تمدن ایرانی را از ورطه ی نابودی نجات دادند؛ بلکه باعث رشد و گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی و ترمیم سیاسی - اقتصادی آن گردیدند. باعنایت به این موضوع، پژوهش حاضر درصدد است تا به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای منابع دست اول تاریخی و کتابخانه ای با تحلیل و بررسی تطبیقی عملکرد خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه رشیدالدین همدانی، آن ها را به عنوان عناصر علمی مهم در بحران عصر مغول معرفی کند و نقش هر یک از آن ها را در پاسخگویی به این بحران در عرصه های متفاوت اقتصاد، سیاست و اخلاق و تأثیر هریک را در احیاء و حفظ تمدن ایرانی - اسلامی تبیین و تحلیل نماید.
زهره هاشمی حسین میر جعفری
دوره صفویه در پهنه تاریخ ایران به عنوان نقطه عطف تاریخی در ایران دوره اسلامی به شمار می آید. افزون بر اهمیت حیات سیاسی و مذهبی صفویه در ایران، می توان به جنبه های اجتماعی و فرهنگی و تحولات حاصل از آن، که در محیط جامعه پدیدار شد نیز مورد توجه قرار داد. سرگرمی ها و تفریحات جلوه های از زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم ایران در دوره صفویه هستند. که در چارچوب آداب و مناسک اعتقادی و هویتی نمود می یافتند. بررسی سرگرمی ها و تفریحات مختلف مردم ایران در دوره صفویه می تواند موجب شناخت بهتر زوایای زندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی باشد. لذا این پژوهش با چنین رویکردی به بررسی سرگرمی ها و تفریحات رایج ومتداول در دوره صفویه می پردازد. این پژوهش به روش توصیفی_ تحلیلی و بر مبنای منابع دست اول تاریخی و به شیوه مطالعه کتابخانه ای با تحلیل و بررسی سرگرمی ها و تفریحات در حیطه ی درباری، اجتماع دربار و مردم، عموم مردم و در حیطه ی جشن ها و اعیاد مذهبی به عنوان یک عامل مهم در بحث های فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی در دوره ی صفویه معرفی می شود. اگر چه این نوع از تفریحات و سرگرمی ها در دوره های پیش نیز وجود داشته است اما به دلایل مختلفی از جمله شرایط سیاسی مجال بروز و ظهور نداشته است. به نظر می رسد تحولات جامعه در عصر صفوی به خصوص امنیت و رفاه نسبی زمینه ساز رشد و نمود آن فراهم آورده بود. به گونه ای که برخی از این تفریحات در دوران بعد از صفویان نیز تداوم داشته و دارد. یافته های این پژوهش در کنار پاسخگوئی به این سوال و سولات فرعی دیگر، جزئیات بیشتری از سرگرمی ها و تفریحات و تأثیرات آن را در جامعه نشان می دهد.
زهرا اعلامی زواره فریدون الهیاری
مشروعیت یک نظام سیاسی، چیزی جز فراهم آوردن مجوزی برای اعمال قدرت نظام سیاسی مورد نظر نیست. قدرت های حاکم همواره تلاش می نمایند، اسبابی را فراهم کنند که تبعیت زیردستان از خود را تسهیل نموده و به سلطه بهتر و کسب اطاعت بیشتر دست یابند. مشروعیت، متضمن توانایی نظام سیاسی در ایجاد و حفظ این اعتقاد است که نهادهای سیاسی موجود، مناسب ترین نهادها برای جامعه هستند. هیچ نظام سیاسی بدون وجود حداقلّی از اعتقاد و باور زیر دستان، تحقق و تداوم واقعی نخواهد داشت؛ البته باور به اعتبار یک قدرت، الزاماً به معنای حقانیت و درستی آن نیست. در نظام های مشروع، قدرت و حاکمیت سیاسی در مقایسه با نظام هایی که با بحران مشروعیت روبرو هستند، راحت تر اعمال می شود و نظام سیاسی ثبات و پایداری بیشتری دارد. دوره ای که بررسی مشروعیت حاکمیت آن در این تحقیق مدّ نظر قرار گرفته، دوره تیموریان است. تیمور736-807ق. و جانشینان وی از سال 771ق. تا سال 912ق. بر ماوراءالنهر و فلات ایران حکومت می کردند. تیموریان برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خود اصول و ابزارهای مختلفی همچون سنت های قبیله ای- مغولی، رویکردهای اسلامی و ایرانی و تکاپوهای فرهنگی را مورد توجه قرار می دادند. در پژوهش حاضر، نگارنده به روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای به بررسی و تحلیل مشروعیت حاکمیت تیموریان بر اساس معیارهایی چون؛ سنت های قبیله ای و مشروعیت مغولی، اندیشه های سیاسی ایرانی، رویکردهای مذهبی سلاطین تیموری و نهایتاً کارآمدی حکومت می پردازد. کلید واژه ها: مشروعیت، تیموریان، تزوکات، چنگیز، قبیله.
روح اله رنجبر حسین میرجعفری
ایران تاریخی طولانی دارد که تاریخ اجتماعی آن دارای پیچیدگی های بسیار است . از این رو مباحث مربوط به آن نیز با دشواری هایی روبرو است . از آن میان چگونگی دست کشیدن مغولان از کوچرویی و روی آوردن آنها به زندگی یکجانشینی در ایران است . مغولان در سرزمین اصلی خود به دلیل شرایط اقلیمی و جغرافیایی به زندگی خانه به دوشی روی آورده بودند . این شیوه زندگی طی سالیان دراز موجب عادت آنها شده بود و هر گونه اقدام در جهت یکجانشینی را به شدت رد می کردند . آنان پس از هجوم به چین ، روسیه و ایران زندگی کوچرویی خود را رها نکردند و معتقد بودند که یکجانشینی خلاف یاسای چنگیزی می باشد . با استقرار حاکمیت ایلخانان در ایران ، شیوه معیشت مغولان معضلی در جهت اعمال قدرت حکومت مرکزی شد . از یک سو شیوه معیشت مغولان منابع درآمد حکومت یعنی کشاورزی و تجارت را از بین می برد و از سوی دیگر حاکمیت افزون بر حفظ و تقویت بنیه نظامی ، خواهان برقراری شرایط مناسب و امن برای مولدان ثروت یعنی رعایای ایرانی بودند . استمرار این دو گانگی بحران های اقتصادی و سیاسی را در پی داشت . سرانجام به دلایلی چند مغولان به تدریج زندگی کوچرویی را ترک و به زندگی یکجانشینی روی آوردند . دلایل این استحاله اجتماعی را می توان در دو دسته کلی الف ) اقدامات ایلخانان مغول و ب ) اقدامات دیوانسالاران ایرانی مورد بررسی قرار داد . با استقرار حاکمیت ایلخانان بر ایران ، بازسازی شهرها آغاز گردید . آنان همچنین به ایجاد شهرهای جدید نیز اقدام کردند . سیاست های اقتصادی غازان خان به ویژه احیای اقطاع داری موجب علاقمندی مغولان به کشاورزی و سرانجام یکجانشینی شد . اقدامات عمرانی ایرانیان به ویژه دیوانسالاران و حاکمان محلی در بازسازی ایران و تغییر معیشت مغولان تأثیر داشته که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد . این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی – تحلیلی نگرشی نو به تاریخ اجتماعی ایران دارد که می تواند الگوی مناسب برای مطالعه سایر دوره های تاریخی ایران نیز باشد . نتایج پژوهش نشان می دهد که پدیده یکجانشینی مغولان دارای علل متنوع بوده و عواملی چون همجواری با ایرانیان ، تغییر مذهب ، ضرورت های اقتصادی و شرایط جغرافیایی در استحاله معیشت مغولان تاثیر گذار بوده است .
رقیه علی پور بهزادی ابوالحسن فیاض انوش
دیوان سالاری یکی از شاخصه های بنیادی در استخوان بندی نظام سیاسی در هردوره تاریخی بوده است. حضور عناصر متفاوت در این شاکله زمینه کشاکش ها و درگیری های سیاسی و در کنار آن جناح بندی دیوان سالاری را فراهم کرده که از دیرباز بخشی از معضلات تشکیلات اداری حکومت ها را به خود اختصاص داده است. از این رو تیموریان هم 782_912ق/1370- 1507 م از این امر مستثنی نبودند . اگر چه تیموریان خود ترک نژاد بودند اما حضور دو عنصر ترک و ایرانی و تشدید نقش ترکان مخصوصاً امیر علیشیر نوایی در نظام اداری اواخر تیموریان یعنی دوران سلطان حسین بایقرا(911_873 ق) سبب شد تا کشاکش های سیاسی در این دوره شتاب گیرد. از این رو حضور و نفوذ همزمان تاجیکان از جمله نظام الملک خوافی و سایر دیوان سالاران از این طیف و ترکان در رأس تشکیلات اداری سلطان حسین بایقرا سبب درگیری و جناح بندی دیوان سالاری میان این دو عنصر شده است, بیشترین تأثیر و پیامد فرهنگی این جناح بندی در تاریخ نگاری این دوره ملموس و محسوس است. این پژوهش در صدد بررسی جناح بندی دیوان سالاری در دوره سلطان حسین بایقرا و شناساندن پیامد های فرهنگی این موضوع در عصر سلطان حسین بایقراست. در این پژوهش موضوعاتی چون: دیوان سالاری و اتهامات مالی, دیوان سالاری و توطئه های خانوادگی, رابطه جریان های تاریخ نویسی و مورخان با جناح بندی دیوان سالاری , نقش پررنگ امیر علیشیر نوایی در ماهیت دیوان سالاری عصر سلطان حسین بایقرا و نیز تأثیر نفوذ عبدالرحمن جامی بر جریان دیوان سالاری مورد بحث و بررسی قرار می گیرند . در این پژوهش از روش توصیفی – تحلیلی و منابع کتابخانه ای استفاده شده است.
مرجان عینی فریدون الهیاری
خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی از اندیشمندانی بودکه به طور عملی بیست سال در مقام وزارت خاند-ان ایلخا نی روزگار سپری ساخت. خواجه از وزیران روشن اندیش در ایران دوره اسلامی بود که توانست به کمک افکار بلند، همراه با دور اندیشی وآگاهی وسیعی که بر اندوخته های علمی و عملی سیاستمداران ایران پیش از اسلام و دوره اسلامی داشت، با ارائه برنامه های آبادگری تحسین برانگیز خود، اصلاحات اقتصادی و اجتماعی دوران حکومت غازان-خان و الجایتو را رقم زده و صفحه درخشانی در تاریخ ایران بعد از حمله مغول پدید آورد. آثار ارزشمند او چون مکاتبات بر جای مانده و متن ارزشمند جامع التواریخ به ویژه بخش تاریخ مبارک غازانی این اثر در زمره اندرزنامه های حکمت آموز ایران دوره اسلامی است که می توان در این آثار اندیشه های اجتماعی مهمی را یافت. خواجه رشیدالدین افزون بر اندیشه و نظر به عنوان دیوانسالاری بلندآوازه در حوزه نظر و عمل به رعیت پروری، عدالت، اصلاح رفتار حکام و شیوه ملک داری و علم پروری و حمایت از علما و دانشمندان و توسعه امور و اماکن متبرک و عام المنفعه توجه ویژه ای داشت. از این روی این پایان نامه به عنوان پژوهشی تاریخی به روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه-ای به بررسی بازتاب اندیشه های اجتماعی خواجه رشید الدین در آثار او می پردازد.
وحید شریفی علی اکبر کجباف
خلیج فارس در تمام دوره ها مهد تمدن و جایگاه اقوام گوناگونی بوده است. وجود آثار متعدد در این عصرها و حتی وجود آثار تمدنی مربوط به اولین تمدن های بشری گواهی بر این مدعاست که این منطقه در گذشته های دور از رونق باشکوهی برخوردار بوده است. این منطقه در سر راه تجار و بازرگانان شرق و غرب قرار داشت. در دوره حکمرانی صفویان نیز آمد و شد¬ها ادامه داشت بلکه در حجم وسیع تری به سبب سیاست های اقتصادی شاهان صفوی صورت می گرفت. به همین دلیل این منطقه مردمانی از سرزمین های مختلف را در خود سکنی داده بود. همین امر موجب شده است تا در این ناحیه تنوع فرهنگی ویژه ای را شاهد باشیم که در نتیجه اختلاط فرهنگ های گوناگون در فرهنگ ایرانی ساکنان این نواحی به وجود آمده بود و تا حدودی سیمای فرهنگی متفاوتی را نسبت به دیگر مناطق ایران رقم زده است. این تنوع فرهنگی را می¬توان به¬وضوح در وجود ادیان و مذاهب مختلف در این نواحی، آداب و رسوم ویژه مردمان این مناطق و تأثیرات مهاجرین و همسایگان در آن و همچنین در شکل گیری هنر و ادب رایج در میان این مردمان، مشاهده کرد. این نوشتار در پی آن است تا با بررسی اوضاع فرهنگی ساکنان سواحل شمالی خلیج فارس در فاصله قرن 10 تا 12 هجری به سوالاتی همچون چگونگی اوضاع مذهبی و علمی این مناطق و کیفیت آداب و رسوم و هنر مردمان این نواحی پاسخ دهد. روش انجام این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع اصلی بوده است. بدیهی است از تحقیقات نوین نیز در تبیین مسئله سود برده شده است.
محمدعلی مجیری فریدون الهیاری
چکیده ندارد.
سمیه بصیری مصطفی پیرمرادیان
چکیده ندارد.
حسن قریشی کرین لقمان دهقان نیری
چکیده ندارد.
حسین پرش ور فریدون الهیاری
چکیده ندارد.