مطالعه هیستوشیمیایی ظهور و الگوی توزیع چربی قهوهای در موش نژاد Balb/c
Authors
Abstract:
زمینه و هدف: در طی تکامل، دو بافت چربی ظاهر میشود که از نظر مورفولوژی، عروق و توزیع با یکدیگر کاملاً متفاوتند. چربی سفید دارای توزیعی گسترده و در تمام نقاط بدن قابل شناسایی است ولی چربی قهوهای دارای پراکندگی محدودی میباشد. در جنین انسان نیز چنین بافتهایی قابل ردیابی است ولی در پایان زندگی جنینی میزان این چربی معمولاً کاهش قابل ملاحظهای را نشان میدهد، به طوری که در افراد بالغ تقریباً از میان میرود. مطالعه حاضر با هدف بررسی هیستوشیمیایی ظهور و الگوی توزیع چربی قهوهای در موش انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی (آزمایشگاهی)، از 20 موش نوع Balb/c استفاده شد و پس از آمیزشیافتن و مشاهده پلاک واژن، روز صفر حاملگی در آنان مشخص گردید. جنینها از روز 18-10حاملگی جمعآوری و در فیکساتورهای پارافرمالدئید ، فرمالین، الکل و اسیداستیک قرار داده شدند؛ سپس با استفاده از روش برشهای انجمادی از نمونهها، برشهای سریال تهیه گردید و مورد رنگآمیزی سودان4 و نیل بلوسولفات قرار گرفت. یافتهها: اولین علامت ظهور چربی قهوهای در طی روز چهاردهم جنینی در اطراف استخوان شانه و پس از آن پیدایش چربی قهوهای در نقاط دیگری از جمله اطراف آئورت شکمی در طی شانزدهمین روز جنینی مشاهده شد. در طی روز هفدهم در ناحیه ناف کلیه و عروق بزرگ گردن نیز این نوع چربی قابل شناسایی بود اما تجمع عمده آن به صورت دو توده متقارن در حد فاصل دو استخوان شانه قابل ردیابی بود. برای رنگآمیزی افتراقی چربیها نیز از روش رنگآمیزی نیل بلو سولفات استفاده شد. در طی روز شانزدهم جنینی، حدود 55% از چربی موجود در سلولهای چربی قهوهای از نوع چربی خنثی و حدود 45% از نوع فسفولیپید و اسیدهای چرب بود اما با گذشت زمان، این وضعیت تغییر کرد، به گونهای که از روز اول تا پانزدهم پس از تولد بر میزان چربی خنثی افزوده شد و جایگزینی این نوع چربی نسبت به فسفولیپید و اسیدهای چرب مشهود بود. نتیجهگیری: به نظر میرسد که در طی زندگی داخل رحمی، بخشی از سلولهای تمایز نیافته، با تجمع در اطراف همدیگر، منجر به تشکیل تودهای لوبوله از سلولهای اپیتلوئید میگردند و به دنبال آن عناصر چربی به صورت قطرات مجزا در قالب بافت چربی قهوهای تکامل مییابد، اگرچه ممکن است سلولهای مزانشیمی به طور مستقیم با ذخیرهکردن چربی به صورت بافت چربی سفید در آیند.
similar resources
تمایزات هیستوشیمیایی نورون های حرکت نخاع در سط امریوژنز موش
مقدمه و هدف: مطالعات مختلف نشان داده است که ترکیبات قندی در بسیاری از پدیده های بیولوژیکی دارای نقش کلیدی و بسیار بااهمیتی هستند. تا آنجایی که هر گونه اختلال در ظهور و یا زمان ظهور این ترکیبات می تواند اثرات نامطلوب بر تکامل جنین داشته باشد. لذا تکامل طبیعی در گرو ظهور به موقع آن دسته از گلیکوکانژوگیت هایی است که در پروسه های تکاملی نقش کلیدی دارند. بنابر این شاید بتوان گفت که شکل گیری نورون ها...
full textبررسی توزیع ناهنجاریهای چربی
Introduction: Hyperlipidemia is a major cardiovascular risk factor. This survey has been performed to determine the prevalence of hyperlipidemia in the 17th zone of Tehran. Methods: 1573 individuals 25-64 aged were recruited from the inhabitants of the 17th zone of Tehran through one stage cluster sampling. Standard questionnaires were filled out for all of the participants. Lipid profile was...
full textمطالعه توزیع و تغییرات قندهای انتهایی گلیکوکانژوگیتها در طی تکامل فولیکول مو در رت با استفاده از فن لکتین هیستوشیمیایی
Background & Aims : Hair follicle morphogenesis is controlled by complex reprocical ectodermal–mesenchymal interactions regulated by molecular mechanisms. In addition, glycoconjugates are known to be important for molecular interactions during developmental processes. The aim of this research was to study glcoconjugate terminal sugars distributions and changes during rat hair follicle morph...
full textDegenerate Four Wave Mixing in Photonic Crystal Fibers
In this study, Four Wave Mixing (FWM) characteristics in photonic crystal fibers are investigated. The effect of channel spacing, phase mismatching, and fiber length on FWM efficiency have been studied. The variation of idler frequency which obtained by this technique with pumping and signal wavelengths has been discussed. The effect of fiber dispersion has been taken into account; we obtain th...
full textمطالعه لکتین هیستوشیمیایی تغییرات تکاملی گلیکوکانژوگیت ها در سلول های نوتوکورد در اوایل دوران مورفوژنز در موش
full text
اثر دانه کنجد آسیاب شده (ارده) و روغن آفتابگردان بر الگوی چربی سرم موش صحرایی
Background: A high dietary lipid intake is an important mediator of cholesterolemia and cardiovascular disease. Oils such as Sesame oil are not thought to contribute to such complications although information on the subject seems to be spare and contradictory. Since the ground seed of Sesame or “Ardeh” is commonly used in certain parts of this country (Iran), so its effects on the serum lipid p...
full textMy Resources
Journal title
volume 11 issue 1
pages 10- 16
publication date 2005-04
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
No Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023