نام پژوهشگر: هادی نیری
هادی نیری شهرام روستایی
چکیده: موضوع مورد مطالعه در این پژوهش تحلیل دینامیک و شکل مجرا در حوضه آبریز رودخانه مهاباد می باشد که بر اساس اسناد، مدارک، شواهد و فرضیات تهیه و تنظیم شده است. این محدوده در جنوب دریاچه ارومیه بین ?9 ?25 °45 الی ?51 ?45 °46 طول شرقی و?51 ?23 °36 الی ?11 ?03 °37 عرض شمالی قرار گرفته است. جهت انجام این پژوهش ابتدا بر اساس شاخص دیاگرام توزیع و اندازه درجه شیب- مساحت (s-a) ، به لحاظ تکتونیکی مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج آن نشان دهنده آن است که حوضه آبریز رودخانه مهاباد در یک حالت نامتعادل قرار دارد و محدوده شمال حوضه بالاآمدگی کمتری نسبت به جنوب دارد. برای بررسی جزئیات بیشتر حوضه آبریز مورد نظر به پنج بخش دریاس، کوتر، بیطاس، لاچین و آگری که عمدتا منطبق بر واحدهای هیدرولوژی هستند، تقسیم شده است. شدت نسبی فعالیت تکتونیکی در هر یک از این محدوده ها، جهت مشخص شدن تأثیر آن بر شکل و دینامیک مجرا با به کارگیری نیمرخ هاگ، نیمرخ تعادلی و انحراف از آن، شاخص شیب رودخانه (sl) ، شاخص استاندارد (sl/k) و شاخص تراکم زهکش(d) مورد ارزیابی واقع شده است. نتایج به دست آمده، نشان دهنده این است که محدوده های کوتر و بیطاس که در جنوب و جنوب غربی حوضه قرار دارند از فعالیت تکتونیکی بالاتری نسب به دریاس و آگری که در شمال و شمال شرقی واقع شده اند، برخوردار می باشند. برای تعیین نقش تغییر مقاومت لیتولوژی و تکتونیک بر روی نیمرخ طولی آبراهه ها محدوده، براساس روش استرالر آبراهه ها رتبه بندی شدند. برای تعیین نوع شکستگی ها نیمرخ طولی هر رتبه با سازندهای زمین شناسی و تکتونیک از نقشه های زمین شناسی 100000/1 انطباق داده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد در محدوده های دریاس و آگری تغییر از یک لیتولوژی مقاوم به لیتولوژی نامقاوم سبب شکستگی واضحی در نیمرخ طولی شده است و شکستگی ها تنها در مرز سازندها دیده می شوند که نشان دهنده تاثیر زیاد لیتولوژی بر روی نیمرخ طولی است. در محدوده های کوتر و بیطاس شکستگی ها در داخل لیتولوژی دیده می شوند. در مرز سازندها شکستگی وجود ندارد. بر این اساس، چنین استنباط شده است که ارتباط بین بالاآمدگی ناشی از تکتونیک وتاثیر سنگ بستر روی نیمرخ طولی معکوس است. بنابراین بالاآمدگی تکتونیک از تاثیر سنگ بستر بر روی نیمرخ طولی می کاهد. میزان انحناء نیمرخ طولی و نحوه پراکندگی آنها نشان دهنده این است که در محدوده های کوتر و بیطاس که به لحاظ تکتونیکی فعال می باشند، میزان انحناء بیشتر ولی پراکندگی آن کم است. تغییرات سریع شکل مجرا از ویژگی رودخانه مهاباد می باشد. مواد درشت دانه موجود در کرانه ها همراه با افزایش نسبت پهنا به عمق سبب شکل گیری مجرای گیسویی شده است به طرف پایین دست بعد از محدوده گیسویی، شکل رودخانه به صورت سینوسی تبدیل می گردد افزایش مواد دانه ریز به ویژه میزان رس که سبب مقاومت بالا کرانه ها می گردد، همراه با افزایش دبی به نظر می رسد، عامل این تغییر باشد. در حد فاصل سد مهاباد در بالادست و سد انحرافی در پایین دست، رودخانه به شکل آنابرچینق تغییر می یابد پتانسیل سیل خیزی و فرسایش پذیری حوضه که میزان آن در دوره های جدید افزایش یافته است پتانسیل لازم برای مجاری آنابرچینق را در این محدوده فراهم آورده است. بررسی و مقایسه عکس های هوایی سال های قبل و بعد از سد نشان دهنده آن است که بعد از احداث سد این نوع مجاری توسعه پیدا کرده اند. به نظر می رسد ایجاد سد سبب کاهش دبی اوج و نهشته شدن رسوبات در داخل مجرا شده است در نتیجه شرایط لازم برای مجرای آنابرچینق فراهم آمده است. وجود سد انحرافی در پایین دست سبب شده که مجرای آنابرچینق با مدل ارائه شده برای این نوع مجاری، توسط نانسون و نایتون منطبق نباشد.
خه بات احمدی هادی نیری
وقوع زلزله های مخرب و فاجعه آمیز چند دهه اخیر نشان داده است که هیچ نقطه ای از کشور از خطر زلزله در امان نیست. هدف این پژوهش پهنه بندی میزان آسیب پذیری طبیعی، کالبدی و اجتماعی ناشی از زلزله در شهر سنندج براساس متغیرهای تاثیرگذار است.متغیرها در سیستم اطلاعات جغرافیایی به لایه های اطلاعاتی تبدیل شدند، سپس با استفاده از دو مدل تحلیل سلسه مراتبی و تاپسیس همپوشانی انجام گرفت. در نهایت سه لایه در سه زمینه آسیب پذیری طبیعی، کالبدی و اجتماعی با دو روش مذکور همپوشانی و دو نقشه نهایی ارائه شد که بیان کننده میزان آسیب پذیری منطقه با دیدی جامع و همه جانبه است. میزان آسیب پذیری در پنج طبقه آسیب پذیری بسیار کم تا بسیار زیاد طبقه بندی شده است. در قسمت دیگر پژوهش به بررسی میزان همخوانی عملکرد بخش خصوصی با استانداردهای ساخت وساز مقاوم در برابر خطر زلزله با استفاده از سوالاتی در این زمینه و با روش مصاحبه پرداخته شد و تحلیل یافته ها با استفاده از نظریه زمینه صورت گرفت. نتایج نشان داد که در پهنه بندی آسیب پذیری طبیعی، بیشترین آسیب پذیری در شمال غربی و جنوب غربی و بر اساس پهنه بندی کالبدی و اجتماعی بیشترین آسیب پذیری در حواشی و مناطق فقیر نشین منطقه است.