نام پژوهشگر: راضیه جاودانی
راضیه جاودانی غلامرضا نوری
استان سیستان و بلوچستان، یکی از بزرگترین استانهای کشور از نظر مساحت با 187502 کیلومتر مربع بوده که دارای جمعیتی بالغ بر دو میلیون نفر است. متوسط بارندگی سالانه آن حدود 100میلیمتر است. این استان بطول 1100 کیلومتر مرز خشکی با کشورهای افغانستان، پاکستان، و حدود 300 کیلومتر مرز آبی با آبهای آزاد و دریای عمان دارد. پوشش گیاهی استان (فلور) در دو رویشگاه خلیج-عمانی شامل شهرستانهای چابهار، ایرانشهر و نیکشهر و ایران-تورانی که از نظر مساحت سطح بیشتری را به خود اختصاص داده است قرار دارد. منطقه مطالعاتی، محدوده شهرستان ایرانشهر- نیکشهر، به مساحت پنجاه و دو هزار و پانصد و هشتاد کیلومتر مربع، بین عرض 26.13 تا 27.12 درجه شمالی و و طول 60 تا 61 درجه شرقی، در رویشگاه خلیج-عمانی(بلوچی)، قرار گرفته که از نظر اقلیمی جزء مناطق گرم وخشک محسوب می شود. از بین مولفه های اقلیمی، رطوبت و دما موثرترین مولفه های تعیین کننده بر پوشش گیاهی در مقیاس کلان می باشند. نوسانات عناصر اقلیمی (دما و بارش)، از عوامل مهم تاثیر گذار بر پوشش گیاهی اند. نوسان بارش بر روی بیشتر شاخصهای گیاهی از جمله: تراکم، تولید و وضعیت(وضعیت مناسب، متوسط و نامناسب) آنها، تاثیر گذار است. وقوع نوسانات اقلیمی در این استان پدیده ناشناخته ای نیست که میتوان به وقوع انواع خشکسالی در این منطقه اشاره کرد. خشکسالیهای مستمر و بی سابقه چند سال اخیر(از 1378 تا 1385) پوشش گیاهی را در این استان با خسارات جدی روبرو ساخته است. بی شک منطقه مورد مطالعه نیز از این امر مستثنی نمی باشد. از آنجا که هدف اصلی این تحقیق، بررسی و شناسایی رابطه و تأثیر نوسانات عناصر اقلیمی ( دما و بارش ) بر تغییرات پوشش گیاهی (میزان تولید مرتع) است، لذا اثرات ترسالی ها و خشکسالی های پی در پی بر میزان تولید مرتع، در شهرستان های ایرانشهر و نیک شهر مورد بررسی قرار گرفته است. در تعیین دوره های تر و خشک از میانگین متحرک 3 و 5 ساله استفاده شد. همچنین جهت بررسی وضعیت خشکسالی و ترسالی منطقه مطالعاتی، از روش شاخص استاندارد بارندگی ( spi ) استفاده شده است. در رابطه با نوسانات عناصر اقلیمی با میزان تولید مراتع، علاوه بر شناخت و بررسی این رابطه با استفاده از روش های آماری روابط و مدل های رگرسیون و ضریب همبستگی و تعیین نقش عناصر موثر اقلیمی بر تغییرات کمی مرتع ( میزان تولید ) و نوسانات آن در رابطه با خشکسالی و ترسالی های موجود مرتعی، با استفاده از معادلات رگرسیونی چند متغیره و تجزیه با روش ورود ( step wise )؛ جهت معرفی و تعیین مناطق با توانایی مرتعداری، از روش توانیابی با استفاده از نرم افزار ( arc gis ) استفاده شد. برای تعیین مناطق بحرانی از لحاظ تولید مرتع و مرتعداری و تعیین وضعیت آن در سه سطح(مناسب،متوسط ونامناسب) با توجه به نوسانات اقلیمی و اثبات رابطه معنی دار بین متغیرهای اقلیمی و میزان تولید مرتع و ترسیم نقشه های پهنه بندی خشکسالی از نرم افزارarc gis کمک گرفته شد. در هر دو شهرستان رابطه معنی داری بین تولید و بارش سالانه بدست آمد. رابطه بین دما(دماهای متوسط سالانه و حداکثر سالانه) و تولید نیز، رابطه ای معنی دار به دست آمد. نقشه های حاصل برای وضعیت مراتع با توجه به نوسانات اقلیمی، نشان دهنده اثرات زیست محیطی در قالب افزایش مناطق بحرانی از لحاظ تولید مرتع در سالهای خشک و کاهش مناطق بحرانی و افزایش مناطق مناسب تولید مراتع در سالهای ترسالی، برای مناطق مطالعاتی می باشد.