نام پژوهشگر: عبداله انصاری
عبداله انصاری تیمور محمدی
سیاست گذاری مناسب در زمینه چگونگی تأمین هزینه های آموزش نیازمند کسب اطلاعات کافی پیرامون رفتار خانوارها از بابت چگونگی توزیع هزینه ها در میان انواع مصارف و به ویژه آموزش است. در این رساله تلاش شده است که با استفاده از چارچوب تحلیلی اقتصاد خرد، چگونگی رفتار خانوارهای شهری در هنگام تغییر در درآمد و قیمت آموزش مطالعه و معادل پولی برای جلوگیری از کاهش سطح رفاه خانوارها در هنگام افزایش قیمت آموزش برآورد شود. در این مسیر از آنجا که شناخت رفتار مصرفی خانوارها در سطح بالایی از کلی کردن چندان مفید نیست، لذا خانوارها بر اساس درآمد و ویژگی های اقتصادی و اجتماعی و با استفاده از تحلیل منحنی انگل و آزمون همسانی واریانس در پنج گروه درآمدی پائین، متوسط پائین، متوسط، متوسط بالا و بالا گروه بندی شدند. در ادامه پارامترهای تقاضا به تفکیک طبقات خانوارها و با استفاده از سیستم تقاضای تقریباً ایده آل افزوده شده به متغیرهای اقتصادی و اجتماعی برآورد و کشش های قیمتی و درآمدی محاسبه شدند. نتایج نشان می دهند که آموزش برای طبقات با درآمد بالا، متوسط بالا و متوسط پائین ضروری و برای طبقات کم درآمد و متوسط بالا لوکس به شمار می روند و افزایش قیمت آموزش سهم آموزش در سبد هزینه خانوارهای کم درآمد و متوسط پائین را در مقایسه با طبقات متوسط، متوسط بالا و با درآمد بالا را به میزان بسیار بیشتری کاهش خواهد داد. علاوه بر این افزایش قیمت آموزش به کاهش رفاهی تمامی خانوارهای شهری منجر می شود. البته میزان کاهش رفاه برای طبقات درآمدی مختلف یکسان نیست و به موازات افزایش سطح درآمد خانوارها فزونی می یابد.