نام پژوهشگر: مهسا ویسی

ارتباطات ایران وآسیای صغیر در دوران هخامنشی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  حمید خطیب شهیدی   مهسا ویسی

در این تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و استفاده از نتایج گزارش های پژوهش میدانی، ارتباطات ایران و آسیای صغیر(ترکیه امروزی) در دوره هخامنشی بررسی شده است. هدف از این تحقیق جمع آوری نتایج تحقیقات کتابخانه ای در رابطه با دوره هخامنشی در آسیای صغیر و معرفی داده های باستانشناسی به دست آمده از کاوش های این مناطق و مقایسه این آثار با آثار داخل ایران است. کشورگشایی های هخامنشیان از دوره کوروش بزرگ آغاز شد و آن ها سرزمین های تحت حکومت خود را ساتراپی می نامیدند. آسیای صغیر از جمله سرزمین هایی بود که در پی لشگرکشی کوروش بزرگ به سارد پایتخت امپراتوری لیدیه در سال 546 ق.م فتح شد و بعد از آن همه ی شهرهای این سرزمین تسلیم پارس ها شدند و تا آخر امپراتوری هخامنشی جزو این قلمرو باقی ماندند. براساس منابع نویسندگان یونانی و آثار و شواهدی مانند کتیبه های آسیای صغیر، ساتراپی-های هخامنشیان در این قسمت لیدیه به پایتختی سارد، لیکیه به پایتختی خانتوس، کیلیکیه به پایتختی ترسوس، کاریه به پایتختی هالیکارناسوس، ایونیا، فریگیه هلسپونت به پایتختی داسکیلیون و فریگیه کبیر به پایتختی گوردیون بودند. اما نحوه اداره این شهرها در طول دوران امپراتوری متغییر بود؛ در یک برهه از زمان حکومت مستقل داشتند اما خراج گذار بودند یا اینکه حکومت خود را داشتند ولی زیر نظر یک ساتراپی بزرگتر بودند با این وجود تا پایان دوره هخامنشی شخصی به عنوان ساتراپ در این شهرها حاکم شد و حکم ساتراپی مستقل را به خود گرفتند. آثاری که از دوره هخامنشیان در آسیای صغیر باقی مانده شامل معماری تدفینی، نقوش برجسته ها، مهرها و اثر مهرها، سکه ها و تعدادی اشیا با موتیف های پارسی است که این آثار از نظر تکنیک و موتیف با آثار داخل ایران قابل مقایسه هستند .

تحلیل بازتاب حضور سیاسی-هنری هخامنشیان در مناطق آذربایجان،ارمنستان و گرجستان با توجه به کاوش های اخیر باستانشناسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  مهسا ویسی   علیرضا هژبری نوبری

در این تحقیق با استفاده از روش کتابخانه¬ای و استفاده از نتایج گزارش¬های پزوهش¬های میدانی و هم چنین بازدید از برخی محوطه¬ها و اشیا در موزه، بازتاب حضور سیاسی هنری هخامنشیان در مناطق مناطق آذربایجان،ارمنستان و گرجستان تحلیل شده است. به طور کلی هدف از این تحقیق تبیین تاثیر هنر سرزمین مرکزی دولت هخامنشی بر ملل تابعه در نواحی آذربایجان، ارمنستان و گرجستان برای تعیین موقعیت این مناطق در دستگاه اداری هخامنشیان است. منطقه قفقاز که طی حمله داریوش بزرگ در سال (12-513 ق.م) به سکاها به امپراتوری هخامنشی ضمیمه شد، در سراسر دوره¬ی هخامنشی مرزهای شمالی این امپراتوری را شکل می¬داد. مناطق امروزی گرجستان، آذربایجان و ارمنستان که به طور کلی کشورهای قفقاز جنوبی را شکل می¬دهند، بخشی از ملل تابعه¬ی هخامنشیان بوده¬اند. فهرست¬های رسمی امپراتوری هخامنشیان از ملل تابعه، تنها به نام ارمنستان اشاره کرده¬اند و موقعیت سایر مناطق، در دستگاه اداری امپراتوری چندان روشن نیست. تنها منبع نوشتاری که در این رابطه اطلاعاتی می¬دهد تاریخ هرودوت است و داده¬های باستان¬شناسی نیز نشان می¬دهد که از اواخر (قرن 6 ق.م) تغییرات عمده¬ و نوآوری¬های زیادی در مواد فرهنگی این ناحیه به وجود آمده که ناشی از حضور پارسیان است. براساس داده¬های باستان¬شناسی که مهمترین آن¬ها کاخ¬هایی با پایه ستون¬های زنگی شکل از نوع هخامنشی است و نوشته¬های هرودوت و سایر مواد فرهنگی مشخص می¬شود که بخش غربی ارمنستان به ساتراپی هیجدهم و بخش شرقی آن به ساتراپی سیزدهم و منطقه¬ی آذربایجان به ساتراپی یازدهم مندرج در لیست هرودوت تعلق داشتند. ضمن این که بخش غربی گرجستان یعنی کلخیس به¬طور مستقیم وارد ساتراپی¬های پارسیان نبود و در حد نهایی مرزها وظیفه¬ی پاسداری از قسمت¬های شمالی در برابر حملات سکاها را داشت و بخش شرقی گرجستان یعنی ایبریا نیز احتمالاً داخل در ساتراپی هیجدهم یا یازدهم مندرج در لیست هرودوت بوده است. به طور کلی هدف از این تحقیق بررسی جایگاه اداری کشورهای امروزی گرجستان، آذربایجان و ارمنستان در سیستم اداری ساتراپی¬های هخامنشی براساس داده¬های باستان¬شناسی است.