نام پژوهشگر: معصومه خلیلی جعفرآباد
معصومه خلیلی جعفرآباد رضا رسولی
چکیده پژوهش حاضر جهت برسی میزان قابلیت سازمان تامین اجتماعی برای تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده انجام شده است . برای رسیدن به هدف مذکور فرضیه های تحقیق براساس مدل سیستمی مایکل مارکوارت استوار گردید . ابعاد اصلی سازمان یادگیرنده طبق نظر مارکوارت عبارتند از زیرسیستمهای یادگیری ،سازمان ، افراد ، دانش و فناوری ،وبرهمین اساس فرضیه های فرعی تحقیق نیز بنا نهاده شد . فرضیه های تحقیق عبارتنداز :فرضیه اصلی سازمان تامین اجتماعی یک سازمان یادگیرنده است .فرضیه های فرعی شامل:1. ) زیرسیستم یادگیری در سازمان تامین اجتماعی داری قابلیت مناسبی جهت تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده می باشد.2) زیرسیستم سازمان در سازمان تامین اجتماعی داری قابلیت مناسبی جهت تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده می باشد.3) زیرسیستم افراد در سازمان تامین اجتماعی داری قابلیت مناسبی جهت تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده می باشد.4) زیرسیستم دانش در سازمان تامین اجتماعی داری قابلیت مناسبی جهت تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده می باشد.5) زیرسیستم فناوری در سازمان تامین اجتماعی داری قابلیت مناسبی جهت تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده می باشد تحقیق حاضر از نوع کاربردی و به روش توصیفـی _ پیمایشـی می باشد .جامعه آماری در این تحقیق شامل کارکنان سازمان تامین اجتماعی شاغل در شعب شهر تهران بوده که تعداد این کارکنان در زمان انجام پژوهش، 2950 نفربوده است.برای بدست آوردن حجم نمونه نیز از جدول حجم نمونه کرجسی ومورگان استفاده شده است که طبق این جدول نمونه مکفی برابر با 341 نفر می باشد.. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد مارکوارت می باشد . پس از تمام تحقیق و تحلیل نتایج با آزمون میانگین جامعه فرضیه ها مورد تأیید قرار نگرفت. لذا با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاداتی در رابطه با موضوع آماده شدن این سازمان جهت استقرار سازمان یادگیرنده ارائه گردید.