نام پژوهشگر: علی مشهدی
فهیمه ابراهیم زاده محمد رضا آهنچیان
چکیده سازه هوش فرهنگی اخیراً در ادبیات مدیریت معرفی شده است و به مفهوم توانایی فرد برای انجام کار اثربخش در شرایطی است که مشخّصه آن تنوع فرهنگی می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش فرهنگی و سبک رهبری مدیران مدارس متوسطه نظری دخترانه نواحی 6 و 7 شهر مشهد (بر اساس سبک شناسی بس و اولیو) انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 59 نفر از مدیران مدارس متوسطه نظری دخترانه نواحی 6 و 7 شهر مشهد و 256 نفر از کارکنان غیر آموزشی که در سال تحصیلی 88-89 در وضعیت استخدامی فعّال قرار داشتند، بود. در این پژوهش از روش سرشماری برای نمونه گیری مدیران و تصادفی ساده و/ یا سرشماری برای کارکنان استفاده شد. نهایتاً نمونه تحقیق متشکل از 55 مدیر و 202 کارمند به دست آمد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه 20 سوالی هوش فرهنگی بود که توسط مدیران پاسخ داده شد و هم چنین برای سبک رهبری از پرسشنامه رهبری چند عاملی (mlq) در دو فرم مخصوص مدیران و فرم مخصوص همکاران استفاده شد. جهت تعیین میزان پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل به وسیله نرم افزار spss16، ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هوش فرهنگی 93/0 و برای پرسشنامه سبک رهبری 77/0 به دست آمد. بنابراین پایایی پرسشنامه ها تأیید گردید. پس از گردآوری داده ها به منظور تجزیه و تحلیل آماری آن ها از روش های آماری توصیفی و آزمون های استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه و آزمون معناداری تفاوت میانگین ها استفاده شد. به طور کلّی بر اساس ارزیابی کارکنان، بین هوش فرهنگی و سبک رهبری همبستگی معناداری یافت نشد امّا در موردی که مدیران به ارزیابی سبک رهبری خود پرداخته بودند رابطه مثبت و معناداری بین هوش فرهنگی و سبک رهبری تحولی مدیران مشاهده شد. هم چنین تجزیه و تحلیل رگرسیون چند گانه نتایج نشان داد که هوش فرهنگی به طور کلّی می تواند رهبری تحولی را پیش بینی کند امّا هیچ کدام از مولفه های آن به تنهایی قادر به پیش بینی سبک رهبری نیستند. هم چنین نتایج نشان داد بین هوش فرهنگی مدیران مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت معناداری وجود ندارد. کلید واژه ها: رهبری تحولی، هوش فرهنگی، مدیریت آموزشی، آموزش و پرورش مشهد
ملیحه سرابی جماب حسین حسن آبادی
والدین کودکان مبتلا به اتیسم با چالش های بسیاری رو به رو هستند، که آن ها را در معرض سطوح بالای استرس و دیگر پیامدهای منفی روانی قرار می دهد. مشارکت والدین در برنامه های درمانی کودکان می تواند این آشفتگی ها را کاهش دهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر برنامه" آموزش والدین و پروراندن مهارت ها" بر کاهش استرس و افزایش خودکارآمدی مادران کودکان پیش دبستانی مبتلا به اتیسم بود. در این پژوهش 21 مادر کودک 3 تا 7 ساله شرکت کردند. آن ها به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش، یازده جلسه آموزش را دریافت کردند. تمامی شرکت کنندگان، پرسشنامه جمعیت شناختی، شاخص استرس والدینی و مقیاس احساس صلاحیت والدین را در جلسات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (70 روز) کامل کردند. نتایج نشان داد که برنامه آموزش والدین و پرورندان مهارت ها، استرس مادران را در دوره پس آزمون و پیگیری کاهش داده است (05/0p<). همچنین نتایج حاکی از آن است که این آموزش منجر به افزایش میزان خودکارآمدی مادران نشد. تلویحات یافته های پژوهش از لحاظ نظری و عملی بحث شد.
زهرا ودادیان بهرام علی قنبری هاشم آبادی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی چند خانواده ای بر حل تعارض والدین و نوجوانان و کاهش مشکلات رفتاری فرزندان انجام شد. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و اندازه گیری مکرر بود. نمونه پژوهش، شامل 25 نوجوان دختر 14 - 15 ساله به همراه والدینشان بودند که بصورت داوطلب از میان دیگر نوجوانان مراجعه کننده به کلینیک های روانشناختی نواحی 4 و 6 آموزش و پرورش مشهد انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده های اولیه از مصاحبه بالینی استفاده شد. جهت سنجش میزان تعارضات از مقیاس رتبه بندی والد کودک (pcrs )، برای ارزیابی مشکلات رفتاری نوجوانان از برگه خودسنجی نوجوان ( ysr) و برای برآورد سطح پرخاشگری نوجوانان از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری ( aq) استفاده شد. عملکرد خانواده ها نیز بوسیله پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده ( fad) مورد ارزیابی قرار گرفت. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی lsd، برای مقایسه میانگین ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از اثربخشی گروه درمانی در کاهش تعارضات میان والدین و فرزندان نوجوانشان بود(05/0>p). بهبود پاسخ دهی عاطفی در تعاملات درون خانوادگی آزمودنی ها نیز مشاهده شد اما با وجود مشاهده تفاوت میانگین گروه ها در سه مرحله آزمون (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) در مقیاس برونی سازی در پرسشنامه خود سنجی نوجوان، مقیاس پاسخدهی عاطفی در پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده و نمرات حاصل از پرسشنامه پرخاشگری، این تفاوت ها به لحاظ آماری معنادار نبودند(05/0<p). کلیدواژه ها: گروه درمانی چند خانواده ای، تعارض والد- نوجوان، مشکلات رفتاری، نوجوان
زینب حسن نژاد علی مشهدی
پژوهش حاظر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی،رضایت شغلی و گرایش به بوروکراسی در مدیران مقاطع سه گانه آموزش و پرورش شهرستان طرقبه-شاندیز انجام شد.روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 102نفر از مدیران مدارس سه مقطع شهرستان بودند.تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه انجام شد.نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در بین مدیران شهرستان آنهایی که نورز گرایی و مقبولیت بیشتری داشتند رضایت شغلی بیشتری داشتند.همچنین بین رضایت شغلی مدیران گرایش به بوروکراسی رابطه ای منفی و معنادار مشاهده شدنتایج همبستگی نشان داد بین ویژگی شخصیتی نورز گرایی و گرایش به بوروکراسی رابطه ای منفی وبین برون گردی و بوروکراسی رابطه ای مثبت مشاهده گردید.در نهایت بین ویژگی های شخصیتی و گرایش به بوروکراسی میتوانند رضایت شغلی راپیش بینی کنند
عبدالحمید کم مرتضی کرمی
اهمیت دوره جوانی و نیز گستردگی اوقات فراغت در میان این گروه سنی حساسیت های خاصی را جهت برنامه ریزی در خصوص اوقات فراغت برانگیخته است. از آنجایی که فعالیت های اوقات فراغت یکی از ضرورت های زندگی دانش آموزان است؛ پژوهش حاضر به بررسی تأثیر برنامه های درسی اوقات فراغت بر مهارت های فراغتی دانش آموزان پرداخته است. از لحاظ طرح تحقیق، پژوهش حاضر در مجموعه تحقیقات شبه آزمایشی قرار می گیرد. طرح شبه آزمایشی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است پژوهش موردی تک گروهی با پیش آزمون-پس آزمون می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل دانش-آموزان پسر دوره متوسطه شهر مشهد می باشد که در فصل تابستان در فعالیت های اوقات فراغت شرکت کرده اند که تعداد آنان 2996 نفر بود که از این تعداد 268 نفر به عنوان نمونه با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران انتخاب شد و روش نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است که مهارت های مورد نظر اوقات فراغت را مورد سنجش قرار می دهد. روایی این ابزار به روایی محتوایی رسیده و جهت تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ برای محاسبه همسانی و هماهنگی درونی یا آزمون هایی که خصیصه های مختلف را اندازه گیری می کنند، استفاده گردید. مهارت های فراغتی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته شامل مهارت های خودآگاهی، آگاهی از فراغت، تصمیم گیری مستقل، مهارتهای اجتماعی و روابط میان فردی و خودنظم جویی می باشد. برای پاسخ به پنج سوال اصلی پژوهش از آزمون t همبسته و برای پاسخگویی به سایر یافته ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه های درسی اوقات فراغت، مهارت های فراغتی دانش آموزان را به طور معناداری افزایش داده است. به عبارت دیگر، می توان گفت که برنامه های درسی اوقات فراغت، بر مهارت های فراغتی دانش آموزان اثر گذار بوده است.
منا حیدری پور علی مشهدی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر هوش هیجانی، کیفیت زندگی و مهارت های اجتماعی معلولین جسمی ـ حرکتی انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی (با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل نما) بود. جامعه آماری شامل کلیه معلولین جسمی ـ حرکتی مجتمع آموزشی نیکوکاری توان یابان مشهد بودند که از بین آن ها پس از غربالگری اولیه تعداد 30 نفر که از لحاظ مهارت های اجتماعی دارای بیشترین مشکل بودند انتخاب شدندو با استفاده از شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل نما قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارت های اجتماعی ریجیو، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه هوش هیجانی بارـ آن استفاده گردید. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شد. یافته ها: آموزش مهارت های اجتماعی منجر به ارتقاء و بهبود سطح مهارت های اجتماعی معلولین جسمی ـ حرکتی شد (05/0>p ). آموزش مهارت های اجتماعی منجر به افزایش سطح هوش هیجانی و مولفه های آن در معلولین جسمی ـحرکتی شد (05/0>p ) اما این آموزش منجر به افزایش سطح کیفیت زندگی معلولین جسمی ـ حرکتی نشد (05/0<p ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می گردد آموزش مهارت های اجتماعی جهت بهزیستی روانی و اجتماعی و توان بخشی حرفه ای معلولین جسمی ـ حرکتی مورد توجه دست اندر کاران مربوطه قرار گیرد.
فاطمه اصلانی سیاوش طالع پسند
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه رابطه توانشهای نظریه ذهن و پیشرفت ریاضی در دانش آموزان بهنجار و مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعال با در نظر گرفتن نقش واسطه توانایی نگهداری ذهنی بود. شرکت کنندگان 141 دانش آموز پسر ( 69 دانش آموز بهنجار و 72 دانش آموز مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعال) بودند. همه آنها آزمون نظریه ذهن، آزمون ایران کی مت و تکالیف نگهداری ذهنی را تکمیل کردند. داده ها با مدل پیرسون، مدل خطی- لگاریتمی فیشر و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که توانشهای نظریه ذهن با پیشرفت ریاضی به طور معنادار مرتبط بود (01/0>p ، 74/0=r) ، و این رابطه در دانش آمــوزان بهنجار و نــارسایی تـــوجه / بیش فعال تفــاوت مـــعناداری داشت (05/0>p ، 68/1=zf). توانایی نگهداری ذهنی در رابطه توانش های نظریه ذهن و پیشرفت ریاضی نقش واسطه ایفا می کرد (05/0>p ، 18/0=ie). افزون بر آن، اثر غیر مستقیم توانش های نظریه ذهن بر پیشرفت ریاضی از طریق توانایی نگهداری ذهنی در دانش آموزان عادی معنادار (05/0 >p ، 37/0=ie) و در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعال معنادار نبود (05/0 <p ، 02/0-=ie) . به این ترتیب منطقی است که در آموزش و مطالعات آتی ریاضی، باید به نقش توانش های نظریه ذهن در پیشرفت ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعال و نقش واسطه ای توانایی نگهداری ذهنی در این رابطه در دانش آموزان عادی توجه ویژه ای داشت. تلویحات نظری یافته ها مورد بحث قرار گرفت.
زهرا مرادیان علی مشهدی
هدف از پژوهش حاضر آموزش کنش های اجرایی بازداری و برنامه ریزی-سازماندهی مبتنی بر قصه درمانی به کودکان مبتلا به اختلال adhd-c می باشد. بدین منظور تعداد 20 کودک مبتلا به این اختلال در گروه سنی 8-11 سال به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. سپس دو گروه توسط پرسشنامه های پرخاشگری، snap-iv و خرده آزمون مازهای وکسلر و نیز آزمون های رایانه ای برج لندن و استروپ مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله بعد گروه آزمایش طی 15 جلسه آموزش کنش های اجرایی را توسط رویکرد قصه درمانی دریافت نمودند. در پایان دروره مداخله دو گروه مجدد توسط آزمون های یاد شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های حاصل از پژوهش توسط نرم افزار آماری spss و آزمون های کوواریانس تک متغیره و چند متغیره و نیز تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این امر است که آموزش کنش های اجرایی بازداری و برنامه ریزی-سازماندهی منجر به کاهش نشانه های اختلال adhd آزمودنی ها شده است. همچنین این آموزش در کاهش نشانه های پرخاشگری کودکان نیز تأثیر معناداری داشته است. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به اثربخشی آموزش کنش های اجرایی بازداری و برنامه ریزی-سازماندهی در بهبود کنش وری در کنش های بازداری و برنامه ریزی-سازماندهی اشاره نمود.
فاطمه میردورقی بهرامعلی قنبری هاشم ابادی
اهداف: پژوهش حاضر از یک سو با هدف مقایسه بازداری (شناختی – رفتاری)، حافظه کاری (کلامی- غیرکلامی) و توجه پایدار در جانبازان با و بدون اختلال تنیدگی پس از سانحه؛ و از سوی دیگر بررسی نقش این کارکردهای شناختی در شدت اختلال صورت گرفت. روش: در این پژوهش علی مقایسه ای، جامعه آماری عبارت از کلیه جانبازانی بود که طی مدت پژوهش در مرکز بازتوانی جانبازان و مرکز توانبخشی امام خمینی (ره) شهر مشهد حضور داشتند. از این جامعه، با روش نمونه گیری در دسترس 44 جانباز در قالب دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به ptsd انتخاب شدند و با استفاده از آزمون استروپ، آزمون برو/ نرو، آزمون فراخنای ارقام (شنیداری- دیداری)، آزمون عملکرد پیوسته، پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه افسردگی بک (ویرایش دوم) و پرسشنامه می سی سی پی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل های کوواریانس چندمتغیری نشان داد به طور کلی در سازه بازداری شناختی، بازداری رفتاری، حافظه کاری کلامی، حافظه کاری غیرکلامی و توجه پایدار تفاوت معناداری بین جانبازان مبتلا و غیر مبتلا به ptsd وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون به روش ساسله مراتبی حاکی از آن بود که تنها بازداری شناختی و توجه پایدار قادر به پیش بینی شدت اختلال ptsd می باشند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، عملکرد ضعیف تر افراد مبتلا به اختلال تنیدگی پس از سانحه در آزمون های عصب روانشناختی بیانگر نارسایی آن ها در بازداری شناختی- رفتاری، حافظه کاری کلامی - غیرکلامی و توجه پایدار می باشد. بنابراین، نارسایی در این کنش های اجرایی را می توان تبیینی برای علائم اختلال تنیدگی پس از سانحه دانست. کلید واژه ها: اختلال تنیدگی پس از سانحه، بازداری شناختی- رفتاری، حافظه کاری کلامی- غیرکلامی، توجه پایدار.
حمیرا هاشمی برزابادی زهرا طبیبی
از بین عوامل انسانی، رفتارهای پرخطر رانندگی، به عنوان اصلی ترین عامل در بروز تصادفات ترافیکی مطرح شده است. رفتارهای پرخطر رانندگی به چهار نوع لغزش ها، خطاها، تخلفات پرخاشگرانه و تخلفات معمولی تقسیم می شوند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش عامل های شناختی در بروز لغزش ها و خطاهای رانندگی و نقش نگرش براساس الگوی نظریه رفتار برنامه دار در تخلفات پرخاشگرانه و معمولی رانندگی بود. 110 نفر در این مطالعه شرکت کردند. رفتارهای پرخطر رانندگی با استفاده از پرسشنامه رفتار رانندگی منچستر مورد بررسی قرار گرفت. سه مولفه از کنش های اجرایی شامل، حافظه ی کاری دیداری، توجه پایدار و بازداری رفتاری به ترتیب بوسیله آزمون های فراخنای دیداری ارقام، عملکرد پیوسته و برو/نرو اندازه گیری شدند. برای سنجش نگرش نسبت به رعایت قوانین رانندگی از پرسشنامه ی محقق ساخته براساس الگوی نظریه رفتار برنامه دار که مولفه های نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری ادراک شده و قصد را مورد اندازه گیری قرار می داد، استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین کنش های اجرایی، توجه پایدار، قادر به پیش بینی خطاها و تخلفات پرخاشگرانه رانندگی بود. بازداری رفتاری نیز پیش بینی کننده ی معنادار برای لغزش ها، خطاها و تخلفات پرخاشگرانه بود. از بین مولفه های نگرش، نگرش نسبت به پیامد رفتار رعایت قوانین و کنترل رفتاری ادراک شده پیش بینی کننده تخلفات پرخاشگرانه رانندگی بودند. کنترل رفتاری ادراک شده و قصد برای رعایت قوانین رانندگی قادر به پیش بینی تخلفات معمولی در رانندگی بودند. همچنین، لغزش ها، خطاها و تخلفات پرخاشگرانه در گروه میانسال بالاتر از گروه جوان بود. مردان در همه گروه های سنی تخلفات پرخاشگرانه و معمولی بیشتری را نشان دادند. قصد رعایت قوانین در گروه جوان کمتر از میانسال بود. نگرش مثبت نسبت به رعایت قوانین، کنترل رفتاری ادراک شده برای رعایت قوانین و قصد رعایت قوانین در همه گروه های سنی در مردان کمتر از زنان بود. بطور کلی نتایج مطالعه، اهمیت نقش کنش های اجرایی و نگرش را در رفتارهای پرخطر رانندگی مورد تأیید قرار می دهد. بنابراین پیشنهاد تحقیق این است که با هدف کاهش رفتارهای پرخطر رانندگی، ارزیابی از توانایی های شناختی و نگرشی قبل از دریافت گواهینامه و همچنین در رانندگان متخلف صورت گیرد و در صورت نیاز، برنامه های آموزشی جهت افزایش مهارت های کنش-های اجرایی و برنامه های مشاوره ای به منظور تغییر نگرش مرتبط با رانندگی طراحی گردد. کلید واژه ها: رفتارهای پرخطر رانندگی، کنش های اجرایی، نگرش
محمد حمزه لو علی مشهدی
اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی (adhd) یکی از اختلال های روان پزشکی شایع است که اغلب تا بزرگسالی پایدار بوده، و با اختلال های روان پزشکی زیادی همچون اختلال های شخصیت، سوءمصرف مواد، اضطراب و افسردگی همبودی دارد. هدف: هدف از اجرای این پژوهش از یک سو برآورد میزان شیوع adhd و اختلال های همبود در جمعیت زندانیان بزرگسال، مقایسه کنش های اجرایی (حافظه کاری، بازداری رفتاری و شناختی) در زندانیان مبتلا به adhd با زندانیان غیر مبتلا، و از سوی دیگر، بررسی اثربخشی شیوه های درمانی آموزش بازداری رفتاری و حافظه کاری بر افزایش کنش های اجرایی و کاهش نشانه های adhd در زندانیان مبتلا به adhd بود. روش: برای این منظور، در مطاله اول تعداد ??7 نفر از زندانیان بزرگسال مرد موجود در بندهای بسته زندان گرگان به صورت نمونه طبقه ای در دسترس انتخاب شده و با پرسشنامه خود سنجی adhd (asrs) مصاحبه بالینی مبتنی بر dsm-iv و مصاحبه روانپزشکی مورد ارزیابی تشخیصی قرار گرفتند. اختلال های همراه با پرسشنامه اضطراب بک (bai)، پرسشنامه افسردگی بک-2 (bdi-ii) و پرسشنامه چند محوری بالینی میلون-3 (mcmi-iii) مورد ارزیابی قرار گرفت. در مطالعه دوم تعداد 30 نفر از زندانیانی تشخیص adhd را دریافت کردند، و30 نفر از زندانیان غیر مبتلا به adhd به صورت تصادفی انتخاب شده و در شاخص های سن و تحصیلات با هم همتا سازی شدند. به منظور اندازه گیری کنش های اجرایی از تکالیف برو برو، استروپ کلاسیک و stop it برای سنجش بازداری و تکالیف فراخنای ارقام وکسلر و بلوک های تپنده کورسی برای سنجش حافظه کاری استفاده شد. در مطالعه سوم تعداد 30 نفره مبتلا به adhd مطالعه دوم به صورت تصادفی در سه گروه 10 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار داده شدند. برنامه آموزش بازداری و حافظه کاری با استفاده از نرم افزارهای آموزش بازداری و حافظه کاری اجرا شد. نتایج حاصل با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون های خی دو، t گروه های مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: مطالعه اول، از بین 907 نفری که مورد ارزیابی تشخیصی قرار گرفتند، تعداد ??? نفر (2/16%) مبتلا به adhd تشخیص داده شدند. ??% از آنها اختلال وابستگی به مواد، دارو یا الکل را دارا بودند. زندانیان مبتلا به adhd میزان بالایی از اختلال های اضطرابی (1/55%) و اختلال های خلقی (8/40%)، اختلال های شخصیت همچون ضداجتماعی (2/44%) و مرزی (21%) را نشان دادند. مطالعه دوم، بین زندانیان مبتلا و غیر مبتلا به adhd در سازه کنش های اجرایی بازداری رفتاری، شناختی، حافظه کاری کلامی و دیداری-فضایی با یکدیگر تفاوت معناداری وجود داشت. مطالعه سوم، آموزش حافظه کاری به بهبود عملکرد در تکالیف حافظه کاری و کاهش نشانه های adhd منجر شد، اما آموزش بازداری اثر معناداری نداشت. هر دو شیوه آموزش به کاهش نشانه های اختلال های همراه از همچون اضطراب و افسردگی منجر شدند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که اختلال نارسایی توجه/فزون کنش اختلال شایعی در بین زندانیان بزرگسال است که با اختلال های روان پزشکی زیادی همبودی دارد. همچنین، نتایج این پژوهش نارساکنش وری های اجرایی بزرگسالان مبتلا به adhd را تایید نمود و نشان داد که آموزش حافظه کاری می تواند به طور نیرومندی کابرد بالینی برای کاهش نشانه های adhd داشته باشد. علاوه براین، آموزش کنش های اجرایی می توانند در کاهش نشانه های اختلال های همبود همچون اضطراب و افسردگی موثر باشد.
حسین بافنده علی مشهدی
مقدمه: اختلال حساب- نارسایی تحولی یک اختلال یادگیری است که بر کسب دانش در مورد اعداد و حساب در کودکان با هوش بهنجار و آموزش مناسب تأثیر می گذارد. این نارسایی تا بزرگ سالی پایدار است، و این احتمال وجود دارد که با کنش های اجرایی زیادی همبودی داشته باشد. هدف: هدف این پژوهش در گام نخست مقایسه کنش های اجرایی حافظه کاری دیداری- فضایی، توانایی برنامه ریزی و سازمان دهی، توجه پایدار و بازداری شناختی در دانش آموزان مبتلا به اختلال حساب- نارسایی تحولی و عادی و از طرف دیگر بررسی رابطه بین خطای محاسباتی و کنش های اجرایی بود. روش: جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر اول تا پنجم ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 91-90 تشکیل دادند. از این جامعه دو گروه 16 نفری به عنوان نمونه به روش سهمیه ای انتخاب شدند. این روش ترکیبی از روش خوشه ای و در دسترس می باشد. گروه اول شامل 16 دانش آموز حساب- نارسا از بین 2383 دانش آموز 12 دبستان نواحی 2 و 6 مشهد به عنوان ناحیه های منتخب نواحی در دو سطح برخوردار (ناحیه های 3 ، 4 و 6) و غیر برخوردار (ناحیه های 1، 2، 5 و 7) در طی چند مرحله انتخاب شدند. سپس بر اساس فهرست وارسی تشخیصی اختلال ریاضی dsm-iv، تست هوش ریون رنگی کودکان و مصاحبه بالینی ، گروه نهایی برگزیده شدند . گروه دوم شامل 16 دانش آموز بهنجار از همان کلاس ها انتخاب شدند. سپس خطای محاسبه از طریق آزمون استاندارد شده حساب شلو (دارای سه مولفه فهم عدد، تولید عدد و محاسبه عدد) و کنش های اجرایی با آزمون های حافظه کاری دیداری- فضایی بلوک های تپنده کورسی، برج لندن، عملکرد پیوسته و استروپ کلاسیک سنجیده شدند. نتایج حاصل با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیری، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی، تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که توانایی حافظه کاری دیداری- فضایی کودکان مبتلا به حساب- نارسایی تحولی به طور معناداری کمتر از کودکان بهنجار بود. در مورد کنش های برنامه ریزی و سازمان دهی، توجه پایدار و بازداری شناختی تفاوت معناداری پیدا نشد. رابطه بین برخی مولفه های کنش اجرایی برنامه ریزی و سازمان دهی و همچنین برخی مولفه های کنش اجرایی بازداری شناختی با نمره درصد خطا معنادار بود. همچنین از سه مولفه آزمون حساب، فهم عدد و تولید عدد در دو گروه تفاوت معناداری با هم داشتند و سرانجام درصد نمره خطا از طریق زیر مولفه های زمان واکنش کلمات همخوان استروپ و زمان آزمایش برج لندن قابل پیش بینی بودند. نتیجه گیری: کنش های اجرایی در مفهوم جدید حساب- نارسایی تحولی به میزان اختلال ریاضیات موثر نیستند. همچنین کنش اجرایی حافظه کاری دیداری- فضایی به عنوان عامل تأثیر گذار در این اختلال محسوب می شود و بهبود کلی این کنش در رفع خطاها موثر است
مریم تاتاری محمدرضا آهنچیان
رویدادهای مهمی که به ویژه در دهه های اخیر در سراسر دنیا روی داده، نشان دهنده ی این واقعیت است که جوامع بشری پیوسته دست خوش رویدادهای غیرقابل کنترل و پیش بینی می باشد که از آن به «بحران» تعبیر می شود. بحران ، بر تمام سطوح از کلان تا خرد تأثیر می گذارد و سازمان ها به-عنوان یک خرده سیستم از این امر مستثنی نیستند. مدیران سازمان ها نقش کلیدی در رویارویی با بحران هایی را دارندکه ممکن است موجودیت سازمان را تهدید کند و از آنجایی که مطابق تحقیقات، یکی از عوامل موثر بر اثربخشی مدیران خودشیفتگی می باشد، این پژوهش به بررسی رابطه میان مدیریت بحران و خودشیفتگی مدیران پرداخته است. این مطالعه از حیث روش کمی بوده و با استفاده از روش همبستگی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران (مرد و زن) مقطع تحصیلی متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 90-1389 می باشد (n=404) که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای 222 نفری انتخاب شد. برای سنجش خودشیفتگی از پرسشنامه شخصیت خودشیفته(npi-16) و برای بررسی مدیریت بحران از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه ی معناداری بین خودشیفتگی و مدیریت بحران وجود ندارد. به عبارت دیگر، میزان بالا یا پایین خودشیفتگی با نحوه مدیریت بحران مدیران رابطه ندارد. به نظر می رسد یکی از عوامل مهمی که بر این یافته تأثیر گذاشته است، مدیریت متمرکز آموزش و پرورش باشد. طبق این دیدگاه، تمام برنامه ها و اقدامات باید مورد تأیید مقامات بالاتر باشد. در چنین شرایطی، دور از ذهن نخواهد بود که ویژگی های شخصیتی مدیران مجال کمتری جهت تأثیرگذاری در تدوین برنامه ها و برنامه ریزی برای بحران ها پیدا کند.
عارفه فروتن مصطفی فضایلی
پیشرفت تکنولوژی و استفاده از انرژی فسیلی کره زمین را به شدت در معرض تخریب قرار داده، روزانه میلیون ها بشکه نفت از دل اقیانوس ها و اعماق دریاها استخراج می شود. گر چه این تکنولوژی خدمات شایانی را به جوامع انسانی اعطا کرده ولی هرازگاهی با وقوع سوانح نفتی چه عمد و غیر عمد محیط زیست در معرض نابودی قرار می گیرد. انفجار سکوهای نفتی در آوریل 2010 میلادی با انفجار سکوی نفتی دیپ واتر هوریزون واقع در خلیج مکزیک مورد توجه جهانیان واقع شد و بیش از پیش این نکته را یاد آوری نمود که به اتخاذ تدابیر پیشگیرانه قبل از وقوع حادثه و ایفای تعهدات بعد از وقوع حادثه باید توجه نمود. در پیشگفتار بیانیه استکهلم آمده است که باید فعالیت های خود را در سراسر جهان با دقت موشکافانه تری از نظر پیامد های محیط زیستی آنان شکل دهیم. ما می توانیم در اثر جهل وبی مبالاتی خسارت عمده و غیر قابل ترمیمی به محیط زیست زمین که زندگی و رفاهمان به آن وابسته است وارد سازیم و بالعکس می توانیم با استفاده از دانش بیشتر و انجام عاقلانه تر در محیطی که با احتیاجات و امید های بشری انطباق دارد، زندگی بهتری را برای خود و اعقابمان فراهم آوریم. سکوهای نفتی و استخراج نفت از دل دریاها چیزی جز پیشرفت علم و تکنولوژی نیست، ولی این که تحت چه ضوابطی باید از سکوها استفاده کرد باید مورد بررسی و تعمیق بیشتر قرار گیرد. انفجار اثرات مخربی دارد که نه تنها در سطح دریا و عمق بلکه در هوای پیرامون به طور کلی اکوسیستم جهان به دلیل ارتباط با دریای آزاد باید مورد توجه قرار گیرد. واقعیت های پس از انفجار سکوی دیپ واتر هوریزون همانند ریزش پرندگان از آسمان، مرگ پلیکان ها، بیماری های ساکنان خلیج مکزیک جز این حقایق را ثابت نمی کنند که آلودگی ایالات متحده بر روی زیست بوم منطقه به شدت تأثیر گذاشته است. این ها همه بیانگر عمق فاجعه است، فاجعه ای که دولت ها را بیشتر و پیشتر به همبستگی در عرصه بین الملل وادار می کند. گرمای هوا، ذوب شدن زود هنگام یخ ها در قطب جنوب و شمال کدام واقعیت ها را نشان می دهد؛ این گرمای خارج از اکوسیستم از کجا آمده است؛ چیزی جز این است که این گرما ناشی از فعالیت های انسانی همانند استخراج و حوادثی که ناشی از بی مبالاتی انسان به وجود آمده است. چه بسا سالانه سکوهای ساخت دست بشر در اثر اندک بی مبالاتی فجایع زیست محیطی بی شماری را پدید آورند که تا عمق فاجعه شدید نباشد، کسی به آن ها به عنوان یک فاجعه زیست محیطی نگاه نخواهد کرد، چنان که سه ماه بعد از انفجار دیپ واتر هوریزون سکوی دیگری در ایالت لویزیانا منفجر شد. آیا جامعه جهانی به این موضوع توجه کرد!؟ چندان که بعد از فاجعه هسته ای ژاپن رئیس جمهور وقت ایالات متحده که استخراج از سکو های نفتی را ممنوع اعلام کرده بود، مجوز بهره برداری را دوباره بر قرار کرد. اصل مراقبه رفتار دولت ها را با استاندارد های بین المللی که مبتنی بر رفتار معقول و متعارف است، مقایسه می کند. چنان که بعضی از کنوانسیون های بین المللی همانند مارپل به این مسئله اشاره کرده اند. همچنین باید به اصول دیگر حقوق بین الملل چون اصل اطلاع رسانی حادثه ، ضرورت جبران خسارات به اشخاص، منع آلوده سازی و پرداخت توسط آلوده ساز در این زمینه اشاره نمود. مسئله دیگر تعهدات دولت های ساحلی و اشخاص مسئول اکتشاف اعم از خصوصی و دولتی بعد از وقوع حادثه است. به این معنی که دولت منشأ ضرر بایستی تمام گام های لازم جهت تنبیه مجازات خلاف کاران و کسانی که با بی مبالاتی خسارت عمده ای را به اکوسیستم جهان وارد آورده اند، انجام دهد. در انفجار سکوی دیپ واتر هوریزون شرکت فرا ملی بریتیش پترلیوم متصدی استخراج نفت بوده، بی شک شرکت های فراملی نیز در حفظ محیط زیست تعهداتی دارند، ولی مسئله ی مورد بحث این است که این تعهدات چگونه بر شرکت های فرا ملی بار می شود؟ سومین مسئله این است که در انفجار به ویژه انفجار سکوهای نفتی بیشتر نگرانی ها ناشی از آلودگی آب است، در حالی که در واقعه انفجار نه تنها آب بلکه بیوسفر نیز به شدت آلوده شده است. اقیانوس ها و آسمان اطراف آن نه تنها محل زندگی ماهیان و موجودات دریایی هستند، بلکه پرندگان و سایر موجودات در این ورطه معاش خود را می گذرانند و با آلودگی این زیست بوم در معرض نابودی قرار می گیرند مسئله ی اصلی 1.مطابق قواعد حقوق بین الملل دولت ها قبل و بعد از وقوع انفجار سکو های نفتی چه تعهداتی دارند؟ و مسئولیت ناشی از نقض تعهد چگونه است؟ سوالات فرعی 1. منابع تعهد دولت ها در این زمینه کدام است؟ 2.دولت ها چه مسئولیتی در قبال عملکرد شرکت های فراملی دارند؟ 3.اسناد بین المللی به مسئولیت بین المللی دولت در زمینه انفجار سکو های نفتی تا چه حدی توجه داشته اند ؟ سابقه و پیشینه تحقیق انفجار سکوهای نفتی در حقوق بین الملل ممکن است، ناشی از یک فعل عمدی (قضیه حمله نیروهای آمریکایی به سکوهای نفتی ایران ) یا ناشی از یک عمل منع نشده (قضیه انفجار ناگهانی سکوهای نفتی در خلیج مکزیک) باشد. در مورد فرض نخست پژوهش های فراوانی صورت گرفته ولی در مورد دوم به عنوان یک موضوع مبتلا به مورد توجه جدی مطالعات حوزه حقوق بین الملل واقع نگردیده است. بیشتر پژوهش های انجام شده در زمینه تصادم کشتی ها و حمل ونقل نفت از طریق نفت کش ها ست. البته پژوهش هایی بر روی مسئولیت بین المللی ناشی از آلودگی آب ها و آلودگی نفتی انجام شده ولی در این رساله سعی شده مسئله استخراج و انفجار سکوها با تاکید بر روی قضیه انفجار سکوی نفتی خلیج مکزیک مورد بررسی قرار گیرد. فرضیه ها حقوق بین الملل چه قبل و چه بعد از وقوع یک انفجار تعهداتی را بر دولت ها چه از منظر اصول عرفی حقوق بین الملل و چه از نظر کنوانسیون های بین المللی همانند اصل اطلاع رسانی، پیش گیری و ...بار کرده است. دولت ها در صورت عدم انجام تعهدات خود مسئول وقایعی اند که با بی مبالاتی در قلمروشان نسبت به محیط زیست دیگر دولت ها اتفاق می افتد. روش تحقیق بعد از جمع آوری منابع که مبتنی بر حضور در کتابخانه و اکثراً جستجوی اینترنتی است، به توجه به اینکه اکثر منابع به زبان انگلیسی نوشته شده است با ترجمه مطالب اقدام به تحلیل داده ها و ارزیابی آن ها می گردد. هدف از انجام تحقیق امید است این پژوهش بتواند چشم دولت ها را در نگرش به مسئله استخراج و آلودگی ناشی از آن واقع بین تر کند. به خصوص کشور عزیزمان ایران که هم از شمال وهم از جنوب متصل به آب هایی است که توان استخراج نفت دارند. با وجود این، این رساله می تواند از لحاظ پژوهشی پاسخی به خلأ های مطالعات حقوق بین الملل در زمینه ی مسئولیت بین المللی ناشی از انفجار سکو های نفتی، از لحاظ آموزشی در صورت چاپ به عنوان منبع تکمیلی درس مسئولیت بین المللی زیست محیطی و منبع اصلی برای رشته تازه تاسیس حقوق نفت و گاز و حقوق انرژی گردد و در نهایت از لحاظ اجرایی می تواند یاریگر مجریان و مورد استفاده سازمان های مربوطه ازجمله وزارت نفت قرار گیرد. ساختار پژوهش گر چه در باب آلودگی های زیست محیطی و آلودگی دریاها و آب ها مطالعاتی صورت گرفته و پایان نامه هایی تدوین گردیده، لیکن تمرکز بر موضوع آلودگی ها ناشی از انفجار سکوهای نفتی و توجه به انواع آلودگی ها و نه صرفاً در عرصه آب ها، می تواند زوایای تازه ای را در این زمینه باز کندو دستاورد های علمی ارزشمندی را به با آورد. این نوشتار به سه فصل تقسیم شده که در فصل اول به مفاهیم حقوقی و فنی مرتبط با انفجار سکو های نفتی پرداخته می شود و در فصل دوم با بررسی منابع حقوقی مسئولیت؛ معاهدات، عرف و اصول کلی حقوق سعی شده به خلأ معاهداتی مسئولیت بین المللی ناشی از انفجار سکو های نفتی پرداخته شود. در فصل سوم به تعهدات دولت ها با توجه به اصل مراقبه و مسئولیت خسارات ناشی از انفجار سکوهای نفتی اشاره می شود. در این پژوهش سعی شده است تا اسناد بین المللی مرتبط با انفجار سکوها و استخراج نفت مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. سپس با توجه به تعهدات عرفی دولت ها و نقش نظارتی آن ها بر متصدیان خصوصی در امر استخراج نفت به تعهدات دولت ها در این زمینه در یک چارچوب مشخص اشاره خواهد شد.
زهرا حسین زاده ملکی علی مشهدی
چکیده هدف: پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی درمان آموزش حافظه کاری، آموزش والدینی و ترکیب این دو مداخله بر کاهش نشانه های بالینی adhd و بهبود کنش های اجرایی بود. روش: بدین منظور تعداد 36 شرکت کننده مبتلا به adhd که در بین سنین 6 تا 12 سال قرار داشتند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تشخیص ابتلا به adhd با استفاده از مقیاس درجه بندی snap–iv، cbcl و مصاحبه بالینی صورت گرفت، سپس کودکان به صورت تصادفی در سه گروه درمان آموزش حافظه کاری، درمان آموزش والدینی و درمان ترکیبی (آموزش حافظه کاری / آموزش والدینی) قرار گرفتند. سنجش عملکرد شرکت کنندگان از طریق آزمون های مقیاس درجه بندی snap–iv، سیاهه رفتاری کودک (cbcl) برای سنین 6-18، عملکرد پیوسته، برج لندن، برو – نه – برو، رنگ واژه استروپ، خرده آموز حافظه وکسلر، روبرداشت و بازپدیدآری یک شکل تجمعی ری، نگهداشت دیداری بنتون و هوش وکسلر کودکان- فرم چهارم انجام شد. درمان آموزش حافظه کاری با استفاده از نرم افزار آموزش حافظه کاری ارائه گردید. درمان آموزش والدینی نیز بر اساس الگوی آموزش والدینی صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیری و مقایسه های چندگانه، نشان داد که درمان ترکیبی (آموزش حافظه کاری / آموزش والدینی) در مقایسه با هر یک از این روش ها به تنهایی، منجر به بهبود بیش تر کنش اجرایی حافظه کاری، بازداری رفتاری، برنامه ریزی/ سازمان دهی، توجه پایدار و نیز کاهش بیش تر نشانه های بالینی adhd شد.
صادق جعفرزاده درابی محمد حبیبی مجنده
با توجه به بررسی های به عمل آمده در سطح سازمان های بین المللی مثل سازمان بین المللی دریایی خطر آب توازن به دو موضع آلودگی نفتی و آلودگی ناشی از انتقال گونه های بیگانه تقسیم می شود که در رابطه با بحران اول کنوانسیون مارپول به ویژه در ضمیمه ی اول خود قواعدی را وضع کرده است و در مورد بحران دوم نیز این سازمان بعد از تلاش های بسیار و اجرای برنامه هایی در سطح منطقه ای توانست در سال 2004 کنوانسیونی را به تصویب برساند که ایران نیز در آن عضویت دارد که برای حفاظت از مناطق دریایی کشور که دارای حساسیت خاصی می باشند از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
سامیه پناهنده جواد صالحی فدردی
افسردگی اختلالی بسیار شدید و رایج در میان اختلالات روانپزشکی است که براساس سازمان بهداشت جهانی امروزه دلیل اصلی ناتوانی بوده و پیش بینی می شود، در سال 2020 دومین مشکل رایج سلامت روان خواهد بود. در دو دهه ی اخیر افزایش چشم گیری در پژوهش های بالینی، به خصوص با جهت گیری شناختی، با هدف بررسی سازوکارهای زیربنایی افسردگی صورت گرفته است. مطابق فرض نظریه های شناختی، افراد آسیب پذیر به افسردگی، متمایل به پردازش اطلاعات منفی درباره ی خود هستند. عزت نفس ضمنی نگرش به خود نا آگاهانه نامیده شده است، که با مقیاس های ضمنی سنجیده می شود. پژوهش حاضر شامل دو مطالعه است، که در مطالعه ی اول، نمرات عزت نفس ضمنی دو گروه 17 نفره ی افسرده و عادی در آزمون تداعی ضمنی عزت نفس مقایسه شد. نتایج حاکی از آن بود که افراد گروه افسرده دارای نمره ی عزت نفس ضمنی پایین تری، در آزمون تداعی ضمنی عزت نفس، نسبت به گروه عادی بودند. مطالعه ی دوم، اثربخشی برنامه ی کامپیوتری آموزش شرطی-سازی ارزشی زیر آستانه ای را به عنوان نوعی مداخله ی شناختی برای افزایش عزت نفس ضمنی افراد افسرده بررسی کرد. افراد افسرده به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (8/58% =دختر ؛17 =n) و مداخله نما (80% =دختر ؛15 =n) گمارده شدند و بر روی همه ی آنها پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری یک ماهه انجام شد. نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه مداخله نما، گروه آزمایش بعد از اتمام برنامه ی آموزشی، نمرات عزت نفس ضمنی بالاتری در مرحله ی پس آزمون و پیگیری یک ماهه نشان دادند و مرحله ی پیگیری نمایانگر کاهش نمرات نشخوار فکری در آنان بود.
هدا پری زاده حسین حسن آبادی
سرطان پستان شایع ترین سرطان در میان زنان است. این پژوهش با هدف مقایسه ی اثربخشی گروه درمانی وجودی و واقعیت درمانی گروهی بر افسردگی، اضطراب، تنیدگی و حل مشکل تصویر تن زنانی که تحت عمل ماستکتومی قرار گرفته اند انجام شد. در این پژوهش نیمه آزمایشی، مداخله ها در قالب 12 جلسه ی دو ساعتی به صورت دوبار در هفته بر روی بیماران مورد مطالعه اجرا شدند. نمونه ی این پژوهش شامل 24 نفر از زنان ساکن در مشهد بود که تحت عمل ماستکتومی قرار گرفته و دوره شیمی درمانی و پرتودرمانی آن ها به پایان رسیده بود. این افراد با روش نمونه گیری داوطلبانه از میان مراجعه کنندگان به مرکز درمانی رضا، بیمارستان امید و بیمارستان امام رضای مشهد انتخاب شدند. ابزارهای سنجش این پژوهش شامل پرسش نامه ی روابط چند بعدی خود-بدن (mbsrq) که شش خرده مقیاس ارزشیابی قیافه، جهت گیری قیافه، ارزش یابی تناسب اندام، جهت گیری تناسب اندام، وزن ذهنی و رضایت بدنی را دربر می گیرد و فرم کوتاه پرسش نامه ی افسردگی، اضطراب، استرس (dass-21) بود. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس یک متغیری و چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد در مورد حل مشکل تصویر تن، در میان شش خرده مقیاس mbsrq ، دو گروه آزمایش تنها در خرده مقیاس جهت گیری قیافه با یکدیگر تفاوت معنادار داشتند (039/0p=) و در پنج مقیاس ارزش یابی قیافه ، ارزش یابی تناسب اندام، جهت گیری تناسب اندام ، وزن ذهنی و رضایت بدنی تفاوت معناداری را نشان ندادند. بااین وجود، میانگین نمره ی کل آزمون گروه وجودی به صورت معناداری از میانگین گــروه واقعیت-درمـانی (004/0p=) بالاتر بود. نتایج تحلیل نمرات dass-21 تفاوت معناداری را میان نتایج افسردگی، اضطراب و تنیدگی دو گروه آزمایش نشان نداد. با توجه به یافته های پژوهش، گروه درمانی وجودی و واقعیت درمانی گروهی به یک میزان در کاهش اختلالات هیجانی زنان ماستکتومی شده موثرند. بااین وجود، گروه درمانی وجودی به حل موثر مشکل تصویر تن این زنان منجر می گردد، درحالی که واقعیت درمانی گروهی در این زمینه تأثیر معنادار ندارد.
الهامه محسنیان زهرا طبیبی
اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میان مشکلات خواب نوپایان، با هر یک از سه عامل خلق و خوی کودک، شیوه های خواباندن کودک، و ادراک مادر در مورد خوابیدن کودک؛ بررسی میانجی بودن متغیر شیوه های خواباندن کودک میان ادراک مادر در مورد خوابیدن کودک و مشکلات خواب کودک و همچنین میان خلق و خوی کودک و مشکلات خواب وی؛ و پاسخ به این سوال که کدامیک از متغیرهای مذکور، پیش بینی کننده بهتر مشکلات خواب نوپایان می باشد انجام گرفت. روش: در پژوهش حاضر، 180 مادر دارای کودک نوپای 26-11 ماهه شرکت نمودند. پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه خواب شیرخوار مورل (1999)، پرسشنامه ادراک مادر در مورد خوابیدن شیرخوار مورل (1999)، پرسشنامه رفتار تعاملی والدین هنگام خواباندن مورل و کورتینا-بورجا (2002)، و پرسشنامه رفتار اوایل کودکی-فرم خیلی کوتاه روتبارت و همکاران (2009) اجرا شد. یافته ها: نتایج آزمون های آماری نشان داد که مشکلات خواب نوپایان، با خلق و خوی آنها، شیوه های خواباندن آنان، و ادراک مادر در مورد خوابیدن کودک ارتباط معنادار دارد. اثر میانجی گری شیوه های خواباندن تأیید نشد. یک نوع شیوه خواباندن یعنی تسکین جسمانی فعال و همچنین دو نوع از ادراک مادر در مورد خوابیدن کودک یعنی ادراک عصبانیت و ادراک تغذیه به ترتیب قوی ترین پیش بینی کنندگان مشکلات خواب نوپایان شناسایی شدند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه اهمیت نقش ادراک مادر در مورد خوابیدن کودک، شیوه های خواباندن، و خلق و خوی کودک را در مشکلات خواب وی مورد تأکید قرار داد. بنابراین با هدف کاهش مشکلات خواب نوپایان و به منظور تغییر ادراک والدین و شیوه های خواباندن کودک، انجام مداخلات پیشگیرانه و درمانی پیشنهاد می شود. با افزایش دانش عمومی و شناسایی کودکان و مادران در معرض خطر می توان به جلوگیری از تداوم مشکلات خواب نوپایان کمک نمود.
زهره شفیعی بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
چکیده هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل و واقعیت درمانی گروهی بر کاهش بحران هویت و کاهش تعارضات والدین- نوجوان در دانش آموزان دختر شهرستان نیشابور می باشد. طرح پژوهشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل است. بدین منظور تعداد30 نفر از دانش آموزانی که در پاسخگویی به پرسشنامه هویت شخصی و تعارض والد- نوجوان بیشترین نمره را کردند به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دوگروه آزمایش، 10جلسه به مدت یک ساعت و نیم، گروه درمانی ta و واقعیت درمانی را دریافت کردند؛ درحالیکه گروه کنترل، درمانی دریافت نکردند. پس از پایان درمان مجددا سه گروه پرسشنامه هویت شخصی و تعارض با والدین را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss 16 و با روشهای آماری تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل و واقعیت درمانی، هردو منجر به کاهش بحران هویت و تعارض والدین- نوجوان می شود(p<0/05) ولی تأثیر واقعیت درمانی بر کاهش بحران هویت بیشتراز ta است. و نیز تأثیر گروه taبر کاهش تعارضات والدین- نوجوان، افزایش استدلال، کاهش پرخاشگری کلامی و فیزیکی بیشتر از واقعیت درمانی است.
فائزه رییس المحدثین جواد صالحی فدردی
انزجار از جمله هیجانات اصلی است که در آسیب شناسی روانی اختلال وسواس- اجبار به ویژه نوع آلودگی آن نقش مهمی را ایفا می کند. این هیجان به طور گسترده ای از طریق شرطی سازی ارزشی (ec) ایجاد می شود و از طریق ایجاد سوگیری توجه بر رفتار تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با مقایسه ی ارائه های زیرآستانه ای و فراآستانه ای در یک الگوی متشکل از تصویر-واژه، در پی بررسی آن است که آیا شرطی سازی ارزشی مثبت می تواند واکنش های انزجاری را در نمونه ی غیربالینی و شبه بالینی تغییر دهد یا خیر. نتایج حاصل از مطالعه ی اول (34=n) و دوم (39=n) نشان داد ec مثبت زیرآستانه ای توانست سوگیری توجه نسبت به محرک های مرتبط با انزجار – خواه از نوع شرطی شده باشند و یا از نوع ارزشی درونی- را تغییر دهد در حالی که ارائه های فراآستانه ای چنین اثری را نشان ندادند. همچنین نتایج نشان داد ec زیرآستانه ای توانست برشناخت های ضمنی (سوگیری توجه در تکلیف جستجوی نقطه) اثرگذار باشد اما تغییری در شناخت های آشکار (ارزیابی محرک ها در یک مقیاس نمره گذاری) ایجاد نکرد. مطالعه ی سوم ec مثبت زیرآستانه ای را بر روی نمونه ای شبه بالینی با علائم وسواس آلودگی (10=n) در قالب طرحی متقاطع آزمایش نمود. در مرحله ی اول گروه آزمایشی، مداخله ی آزمایشی و گروه کنترل نما مداخله ی کنترل نما را تجربه کرد؛ نوع مداخله در مرحله دوم برای هر گروه خلاف مرحله قبل بود. در پس-آزمون مرحله ی اول، اثر مداخله (ec مثبت زیرآستانه ای) در کاهش دشواری در رهاسازی توجه نسبت به تصاویر مرتبط با آلودگی همچنین تصاویر نشان دهنده ی پاکیزگی مشاهده شد. همچنین در بررسی اثر مداخله ی آزمایشی در هرگروه تفاوت های معنی داری پس از انجام شرطی سازی مشاهده شد که این اثر در گروهی که شرطی سازی را پس از مواجهه (مداخله-ی کنترل نما) تجربه کرده بودند گسترده تر بود. . این یافته ها پیشنهاد می کند ec مثبت زیرآستانه ای می تواند سوگیری توجه نسبت به موارد مرتبط با انزجار را هم در نمونه ی غیربالینی و هم در نمونه ی شبه بالینی وسواس آلودگی کاهش دهد و در مواجهه با این محرک ها نیز تغییررفتاری ایجاد نماید.
سمیه خسروشیری علی مشهدی
هدف اصلی مراکز شبه خانواده تامین کارکرد های اصلی خانواده برای کودکان بی سرپرست و بد سرپرست می باشد اما صرف انتقال این کودکان از محیط آسیب رسان خانواده به محیطی با آسیب های کمتر کافی به نظر نمی رسد و سوگ ناشی از فقدان خانواده این کودکان را در معرض آسیب های روان شناختی،مشکلات رفتاری، مشکلات تحصیلی قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی درمانگری شناختی رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش مشکلات درونی سازی شده- برونی سازی شده کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بود.روش پژوهش:در این پژوهش، 20کودک دختر مقطع ابتدایی از دو خانه کودک شرکت کردند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل نما قرار گرفتند.گروه آزمایش 16جلسه، به مدت سه بار درهفته در جلسات بازی درمانگری شناختی رفتاری به شیوه گروهی شرکت نمودند و مربیان برای تمامی آزمودنی ها به سیاهه رفتاری آچنباخ(فرم والد) در جلسات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (یک ماه بعد از اتمام مداخله)پاسخ گفتندبه منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته هایپژوهش:نتایج این پژوهش نشان داد که بازی درمانگری شناختی رفتاری به شیوه گروهی موجب کاهش معنادار مشکلات درونی سازی شده در مرحله پس آزمون(005/0>p)و مرحله پیگیری (001/0>p )شده است.همچنین بازی درمانگری شناختی رفتاری به شیوه گروهی موجب کاهش معنادار مشکلات برونی سازی شده در مرحله پس آزمون(001/0>p ) و پیگیری(001/0>p )شده است. همچنین نتایج پژوهش برای فرضیه های فرعی نشان داد که خرده مقیاس های افسردگی، اضطراب، سلوک پرخاشگری را از مرحله پیش آزمون تا پیگیری کاهش معناداری داشتند نتیجه گیری:با توجه به شیوع بالای مشکلات رفتاری در بین کودکان و به پیامد های نامطلوب آن از جمله بروز مشکلات جدی تر در بزرگسالی،درمان مشکلات درونی سازی شده و برونی سازی شده از اهمیت بالایی برخوردار است و بازی درمانگری شناختی رفتاری با ارائه تکنیک های شناختی-رفتاری و طراحی و اجرای بازی خاص هر مشکل موجب کاهش مشکلات درونی سازی شده و مشکلات برونی سازی شده درکودکان بی سرپرست و بد سرپرست شده است و این درمان با توجه به جذابیت آن برای کودکان توصیه می گردد.
بتول بهرامی علی مشهدی
در حال حاضر سرطان یکی از مسایل مهم بهداشتی درمانی جهان و نیز کشور ما محسوب می شود. معمولاً متخصصان، در بررسی بیماری های طبی مزمن نظیر سرطان، علل و عوامل زیستی را عامل سبب ساز مطرح می کنند، اما اخیراٌ ثابت شده است که عوامل فوق به تنهایی نقش تعیین کننده ای در بروز سرطان نداشته بلکه برخی از متغیرهای شخصیتی، رفتاری و روان شناختی به صورت مستقیم و غیر مستقیم زمینه مساعدی برای ابتلای افراد به این بیماری و کاهش کیفیت زندگی مبتلایان به آن را ایجاد می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گرانه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و تنظیم هدف در رابطه ویژگی های شخصیتی با کیفیت زندگی بیماران سرطانی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران سرطانی مراجعه کننده به کلینیک رضا ، ایثار ، بیمارستان امام رضا (علیه السلام)و مطب دکتر کوشیار در شهر مشهد مراجعه کردند. از مجموع آنها 156 زن و مرد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، مقیاس تنظیم هدف، فرم کوتاه پنج عاملی شخصیت (ffi-neo ) و مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل نمودند. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان داد الگوی پیشنهادی اولیه از برازش خوبی برخوردار نیست؛ بنابراین در الگوی اولیه اصلاحاتی صورت گرفت. پس از آن، نتایج حاکی از برازش الگوی پیشنهادی اصلاح شده بود( 71/129 = ? 2 ، 98 = df ، 082/0 = rsmea، 87/0gfi = ، 82/0agfi = ). بر اساس این الگو، متغیرهای برون گرایی و روان رنجوری به ترتیب اثر مستقیم مثبت و منفی بر کیفیت زندگی بیماران سرطانی داشت. همچنین، برون گرایی به واسطه راهبردهای سازگارانه نظم جویی شناختی هیجان و تنظیم هدف اثر غیر مستقیم مثبت و متغیر نوروزگرایی به واسطه راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان و تنظیم هدف اثر غیر مستقیم منفی بر کیفیت زندگی این بیماران داشت. لازم به ذکر است که تمامی این روابط از لحاظ آماری معنادار بود (05/0p>). نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش استنباط می شود یکی از عوامل میانجی مهم تاثیر گذار بر کیفیت زندگی بیماران سرطانی در این رابطه، راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان است، که بعد از تجربه رویداد تهدیدآمیزی مانند سرطان، برای نظم دهی هیجان های خود بکار می گیرند. بنابراین در برنامه های درمانی باید توجه خاصی به آموزش راهبردهای شناختی به ویژه راهبردهای سازگارانه همچتین تنظیم هدف صورت گیرد.
میترا محتشمی علی مشهدی
توسعه ی پایدار زیست محیطی یکی از ارکان توسعه ی پایدار است که دست یابی به آن از چالش های اساسی کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. در این میان حقوق مالکیّت فکری به عنوان یک ابزار حقوقی، سعی در تسهیل دسترسی به فن آوری های دوست دار محیط زیست می نماید. هم چنین به حمایت از تنوع زیستی و دانش بومی حفاظت از محیط زیست می پردازد. امّا حقوق مالکیّت فکری از طریق حق انحصاری اعطائی به دارنده ی حق، می تواند مانعی در انتقال فن آوری های پاک محسوب شود. از اینرو لازم است تا انعطاف حقوق مالکیّت فکری در حوزه ی محیط زیست به روشنی مشخص شود. در این پژوهش سعی بر آن است تا ضمن تبیین ابعاد زیست محیطی حقوق مالکیّت فکری، مکانیزم هایی که این حقوق برای تسهیل دسترسی به فن آوری پاک و کم کربن پیشنهاد نموده ارائه شود. به علاوه تأکید این پژوهش بر رویکرد اقتصاد سبز است؛ مفهومی جدید که دو پارادایم حقوق مالکیّت فکری و توسعه ی پایدار زیست محیطی را به یکدیگر پیوند می دهد. در پژوهش حاضر به این نتیجه دست یافتیم که حقوق مالکیّت فکری نسبت به محیط زیست بی طرف نیست و مانع انتقال فن آوری نخواهد شد. بلکه در پرتو رویکرد اقتصاد سبز به تشویق سرمایه گذاری در ابداعات پاک می پردازد. پیش بینی مقرراتی در حمایت از دانش بومی و حفاظت از تنوع زیستی، پیش بینی مکانیزم مهندسی معکوس، استثناء نظم عمومی، استثناء ثبت اختراع گیاهان و حیوانات و هم چنین قرارداد لیسانس اجباری، همگی شاهدی بر این ادعا هستند. به علاوه از آنجا که انواع حقوق مالکیّت فکری تعاملات مهّمی با محیط زیست دارند لازم است تا کشورهای در حال توسعه نسبت به ایجاد نظام قوی حقوق مالکیّت فکری که بتواند مشوقی در انتقال فن آوری باشد، اقدام نمایند. برای نیل به این هدف از شیوه ی توصیفی- تحلیلی از طریق مطالعه ی منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است.
مریم السادات عظیمی ناصر قربان نیا
حمایت از حق های بنیادین زیست محیطی چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ از اهمیت فوق العاده ای برای حیات، سلامتی و بقاء طبیعت و بشریت برخوردار است. این اهمیت به هنگام جنگ وضعیت ویژه ای می یابد، زیرا حمله به محیط زیست و منابع طبیعی موجود در آن نه تنها باعث نابودی آنها می شود بلکه تأثیرات سوء و مخربی به روی انسان ها نیز خواهد داشت. احترام به حقوق بشردوستانه و اجرای اصول و مقررات آن به خصوص محدودیت و ممنوعیت بکارگیری یکسری سلاح ها که می توانند دارای آثار کنترل نشده ای به روی آب، هوا، خاک و سلامتی انسان داشته باشند، می بایست همواره مطمع نظر طرفین منازعات قرار گیرد. در این تحقیق حمایت و حفاظت از حق های زیست محیطی در خلال منازعات مسلحانه (داخلی و بین المللی) از رهگذر حقوق معاهده ای و عرفی مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این نقش سازمان بین المللی صلیب سرخ نیز در این راستا مطرح شده تا در مجموع به نقد و تشریح کفایت اسناد، قواعد و نقش صلیب سرخ دراین زمینه بپردازیم. لاز به ذکر است که مجموع مطالعات صورت گرفته در این زمینه همگی گویای این حقیقت تلخ هستند که علی رغم حمایت از محیط زیست در اسناد متعدد، محیط زیست همچنان قربانی خاموش جنگ ها می باشد که حل این معضل جز از طریق ائتلاف واقعی جهانی برای اهتمام قطعی نسبت به خودداری از حمله به محیط زیست و یا استفاده از آن به عنوان سلاح حاصل نمی شود.
احمد عباسی سیدقاسم زمانی
در راستای پژوهش حاضر، ابتدا به تبیین رأی صادره از سوی دیوان پرداخته شده و قسمت های مختلف آن با مقررات موجود در حقوق بین الملل مورد بررسی های بیشتر قرار گرفته و در انتها نکات مثبت رأی برشمرده شده و به برخی از نکات منفی آن پرداخته شده است . حقایق موجود در پرونده اختلاف نظر دو کشور، شامل دو کارخانه خمیرکاغذ متعلق به کشور اروگوئه می باشد که یکی راه اندازی شده و دیگری مجوزهای لازم را دریافت و کارهای مقدماتی را آغاز کرده بوده است . دیوان پس از بررسی های مختلف نتیجه می گیرد اروگوئه جهت فعالیت این کارخانه ها، اکثر تعهدات شکلی همچون اطلاع رسانی و ... را که برپایه مواد 7 تا 12 اساسنامه 1975 برعهده داشته، نقض نموده است؛ لیکن در مورد نقض تعهدات ماهوی مورد ادعا از سوی آرژانتین، به نتیجه قطعی نرسیده و مسئولیتی در این باب متوجه این کشور نخواهد شد .
سمیه باقریان علی مشهدی
فعالیت های انسانی باعث ورود پسماندهای خطرناک که در نتیجه مصرف این مواد تولید شده اند به محیط زیست می شود. این امر می تواند باعث آسیب های غیرقابل جبران به طبیعت ، پدیده های چرخشی مانند چرخه حیات و چرخه آب ها شود. بسیاری از این مواد ماندگاری و پایداری طولانی مدتی در محیط دارند که این موجب می شود آسیب های ناشی از این مواد تا مدت زیادی بر انسان و حیات محیط زیست آثار زیانباری به جا بگذارد. انتقال برون مرزی این پسماندهای خطرناک از سوی کشورهای توسعه یافته به کشورهای درحال توسعه در سالهای اخیر روند رو به رشدی داشته است، چون این کشورها مقررات زیست محیطی آسانتر،نیروی کار ارزانتر و هزینه های کمتری نسبت به کشورهای توسعه یافته دارند و این باعث می شود زباله های تولید شده که حجم زیادی نیز دارند با صرف هزینه کمتری دفع شوند اما از آنجایی که این کشور ها فاقد امکانات و دانش کافی برای بازیافت یا دفع این مواد هستند این پسماندها به گونه صحیحی اداره نخواهند شد. باتوجه به زیان روزافزون انتقال هایی که بدون توجه به امکانات کشورهای ورود انجام می شوند برای سلامت انسان ومحیط زیست و نیاز به سیستم مطلوب اداره زباله های خطرناک به منظور کاهش تولید وانتقال آنها ضروری است که دفع و انتقال این گونه زباله ها ازطریق مقررات بین المللی تحت نظم وکنترل درآید و تعهداتی بر دولتها بار شود تا ازانتقال غیرقانونی آنها جلوگیری شود. به همین منظور حقوق بین الملل واردعرصه شده است وازطریق تصویب مقرراتی درقالب کنوانسیون یاهرنوع سند الزام آور یا غیر الزام آور دیگری سعی در کنترل وقانونمند کردن و تا حد امکان ممنوع کردن این انتقالات داشته است.کنوانسیون بازل مهمترین تلاش درجهت کنترل این انتقالات است که البته ممنوع نمی کند بلکه آن را قانونمند و تحت نظارت در می آورد.
ندا نیکنامی نسرین مصفا
حق حیات اولین و بنیادی ترین حق هر انسانی است که به جهت توقف دیگر حقوق بشر به وجود آن، عنوان «حق برتر» را از آن خود نموده است. از آنجا که کودکان آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند، حمایت از حقوق آنان و در راس آن ها حق حیات دارای اهمیت بسیار بوده و باید در جهت رعایت و تامین آن تلاش لازم را مبذول داشت. در واقع حق حیات کودک، حق غیر قابل تعلیقی است که هم در زمان صلح لازم الرعایه است وهم درزمان جنگ. این حق تعهدی دو گانه را بر دولت ها بار می کند. بعد منفی آن، خودداری از سلب خودسرانه حیات کودک و بعد مثبت آن، اتخاذ اقدامات مثبت به منظور حفظ و صیانت از حیات کودک را در بر می گردد.این حق با حقوق دیگری از قبیل حق آزادی از گرسنگی و برخورداری از حداقل های معیشتی حمایتی و حق بر بهداشت دارای پیوند می باشد، که بدون تأمین این حقوق، حق حیات کودک تامین شده تلقی نمی شود. مضافاً این که با تسرّی دامنه کودکی به قبل از تولد، حق حیات با عدم اسقاط جنین و در دوران کودکی با منع اعدام کودک ملازمه دارد. حق حیات کودک از سوی تمامی مکاتب و نظام های حقوقی دنیا از قبیل نظام حقوقی اسلام و نظام بین المللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده و مورد حمایت می باشد. با وجود این گاهی به نظر می رسد که افتراق ها و یا سوء برداشت هایی میان دیدگاه این دو نظام بویژه در رابطه با اعدام کودک وجود دارد که باید با بررسی و مداقه در موازین و مقررات مندرج در آن ها، در راستای حمایت افزون تر از حق حیات کودک گام برداشت. لذا لزوم شناسایی جایگاه آن در دین مبین اسلام و اسناد بین المللی به خوبی احساس می گردد.
زینب سیدالحسینی طبسی علی مشهدی
این پژوهش به منظور بررسی اثر بخشی روان درمانگری بین فردی گروهی (ipt-ag) بر کاهش نشانه های افسردگی و افزایش کیفیت زندگی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر انجام شد. این پژوهش از نوع پژوهش های آزمایشی با گروه کنترل نما و با طرح اندازه گیری مکرر بود. تعداد 400 نفر بعنوان نمونه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای، انتخاب شدند و پرسش نامه افسردگی کودک و نوجوان کواکس جهت غربالگری به آنان ارائه شد. کسانی که در پرسش نامه افسردگی نمره بالاتری از خط برش (19و بالاتر) کسب نمودند مشخص و از میان این افراد، 30 دانش آموز بطور تصادفی انتخاب شدندو با استفاده از شیوه گمارش تصادفی در گروه مداخله و گروه کنترل(کنترل نما) قرار گرفتند. بعد از تشکیل گروه به دلیل غیبت آزمودنی ها، تعداد اعضا گروه آزمایش به 11 آزمودنی رسید و تعداد کل نمونه در پس آزمون 26 نفر شد. در مرحله پیش آزمون، هر دو گروه پرسش نامه های افسردگی، مهارت های اجتماعی و کیفیت زندگی را تکمیل کردند. سپس در گروه مداخله، روش روان درمانگری بین فردی گروهی در 12 جلسه اجرا شد. در پایان هر دو گروه پرسش نامه های مذکور را تکمیل کردند.همچنین دو ماه پس از پایان جلسات جهت پیگیری میزان ماندگاری نتایج درمان از دو گروه آزمایش و کنترل خواسته شد به پرسشنامه های پژوهش دوباره پاسخ دهند. نتایج نشان داد که روان درمانگری بین فردی گروهی توانست کاهشی معنادار در نشانه های افسردگی(001/0› p) و افزایش معنادار در کیفیت زندگی(001/0› p) و مهارت های اجتماعی(001/0› p) نوجوانان به وجود آورد. همچنین روان درمانگری بین فردی باعث افزایش معنادار در خرده مقیاس ها مهارت های اجتماعی در سطح بیانگری هیجانی(00/0p<)، حساسیت هیجانی(037/0p<)، کنترل هیجانی (038/0p<) و کنترل اجتماعی(02/0p<) آزمودنی های و خرده مقیاس های کیفیت زندگی در سطح سلامت جسمانی(00/0p<)، سلامت روانی(007/0p<)، روابط اجتماعی(019/0p<) آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل نما شده است. این پژوهش نشان داد که روان درمانگری بین فردی گروهی به عنوان یک یار روش های درمانی مبتنی بر شواهد می تواند در درمان نشانه های افسردگی نوجوانان استفاده شود. همچنین این روش درمانی باعث افزایش معنادار سطح کیفیت زندگی و مهارت های اجتماعی نوجوانان می شود.
کلثوم قصبه سیاهکل محله علی مشهدی
هدف این پژوهش مقایسه میزان دانش و پذیرش مداخله های درمانی توسط معلّمان و مشاوران مدارس عادی و استثنایی مقطع ابتدایی نسبت به اختلال نارسایی توجّه / فزون کنشی بود. روش: جامعه آماری این پژوهش را، 200 نفر از معلّمان و مشاوران مدارس عادی و استثنایی دخترانه و پسرانه مقطع ابتدایی نواحی(2 و 6 و 7) آموزش و پرورش شهر مشهد در سال 92-91 تشکیل دادند. بررسی با استفاده از پرسشنامه بدون نام شامل بخش های اطّلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه سنجش دانش(kadds) و پرسشنامه سنجش مداخله های درمانی صورت گرفت. در این پژوهش، جهت تجزیه تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های توصیفی از جمله؛ میانگین و انحراف استاندارد، از تحلیل واریانس و تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج: نتایج نشان می دهد که میزان دانش(001/0 (p<و پذیرش مداخله های درمانی(001/0(p< مشاوران عادی، معلّمان استثنایی و مشاوران استثنایی از معلّمان عادی به طور معنی داری بیشتر است و معلّمان در زمینه میزان دانش و پذیرش مداخله ها در گروه ، کمترین مقدار را بدست آورده اند)001/0 .(p<هیچ یک از گروه ها در زیر مقیاس های دانش با هم تفاوتی معنی داری نداشتند(05/0p> ). در زیر مولفه های پذیرش مداخله های درمانی گروه ها با هم تفاوت معنی داری داشتند(001/0p< ). بین دانش گروه ها و متغیّر سنوات و مقطع تحصیلی تفاوت معنی داری وجود داشت(05/0p< ). بین میزان پذیرش مداخله ها و متغیّر سنوات و مقطع تحصیلی، در گروه ها تفاوت معنی داری وجود نداشت(05/0p> ). نتیجه گیری: گروه هایی که دانش بیشتری داشتند، پذیرش بهتری در مورد اختلال adhd دانش آموزان نشان دادند. نتایج حاکی از آن بود که تمام گروه ها دانش و پذیرش کمی در مورد اختلال adhd داشتند. از این رو برنامه ریزی برای اجرای دوره های آموزشی خاص ویژه تمامی معلّمان و مشاوران ضروری به نظر می رسد
نرگس پرهیزکار علی مشهدی
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر کنش های اجرایی به شیوه ی گروهی بر کاهش نشانه ها و بهبود کنش وری اجرایی دانشجویان مبتلا به adhd صورت گرفت. روش: بدین منظور از طریق فراخوان از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد که قبلا تشخیص adhd گرفته بودند یا از نشانه های این اختلال رنج می بردند و در سال 91-92 مشغول به تحصیل بودند، دعوت به همکاری شد، 32 نفر از دانشجویان مبتلا به adhd انتخاب شدند، تشخیص اولیه از طریق پرسشنامه ی baars و تشخیص قطعی با مصاحبه ی روانپزشکی صورت گرفت، سپس شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و درمان شناختی - رفتاری برای گروه آزمایش ارائه شد، و گروه کنترل در حالت انتظار قرار گرفتند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای گروه درمانی پرسشنامه های baars و bdefs را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری (mancova) و تحلیل کوواریانس (ancova) نشان داد که گروه آزمایش، پس از درمان، کاهش معناداری را در نشانه های adhd نشان دادند (1p < 0/00)، همچنین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، در متغیر کندی زمان شناختی کاهش معناداری را نشان دادند (p < 0/001)، و گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهبود معناداری را در مولفه های کنش های اجرایی نشان دادند p <0/001)) به عنوان مثال تفاوت دو گروه در متغیر مدیریت زمان ، متغیر سازمان دهی و حل مساله، بازداری، خودانگیزشی و متغیر خود نظم جویی هیجانی (همه موارد:p <0/001 ) به نفع گروه آزمایش معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر کنش های اجرایی بر کاهش نشانه های اختلال adhd و بهبود کنش وری اجرایی در این دانشجویان موثر بوده و می تواند به عنوان یک روش درمانی در کنار سایر درمان ها مورد استفاده قرار گیرد.
محسن وکیلی سید علی کیمیایی
این پژوهش با هدف مقایسه میزان اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان با زوج در مانی شناختی- رفتاری در کاهش تحریف های شناختی بین فردی زوج ها و کاهش تعارض های زناشویی زوج ها مراجعه کننده به فرهنگسراهای خانواده شهر اصفهان انجام گرفت. پژوهش حاضر به لحاظ هدف پژوهشی از نوع کاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد.جامعه آماری شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به فرهنگسرای خانواده شهر اصفهان در سال 1392 که دارای تعارض های زناشویی بودند را شامل می شد.و از بین آنها 15 زوج با استفاده از نمونه گیری در دسترس و جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار داده شد. داده ها به کمک مقیاس تحریف های شناختی بین فردی(حمام چی، 2005)و پرسشنامه تعارض های زناشویی(ثنایی و همکاران، 1387)جمع آوری شد.سپس گروه های آزمایش 8 جلسه(60 دقیقه ای)هر یک تحت زوج درمانی های متمر کز بر هیجان و زوج درمانی شناختی- رفتاری قرار گرفتند. در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد و پس از پایان جلسات پس آزمون اجرا شد.سپس با استفاده از تحلیل کوواریانس یافته های بدست آمده از طریق نرم افزار spss-18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش فرضیه های تحقیق را تایید و نشان داد که زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی شناختی- رفتاری به موجب کاهش تحریف های شناختی بین فردی و تعارض های زناشویی زوج ها گردیده است.نتایج همچنان نشان داد که زوج درمانی شناختی – رفتاری در کاهش تحریف های شناختی بین فردی و زوج درمانی متمرکز بر هیجان در کاهش تعارض های زناشویی زوج ها اثربخشی بیشتری داشتند.
نیکو زرگرانی علی مشهدی
چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش گروهی نظم جویی هیجان مبتنی بر مدل فرآیندی گراس بر نشانه های بالینی، راهبردهای نظم جویی و کنش وری بازداری دختران نوجوان مبتلا به bpd و adhd و همچنین مقایسه ی اثربخشی این روش درمانی در اختلال شخصیت مرزی و اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی بود که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه کنترل استفاده شد. نمونه گیری چند مرحله ای به کار گرفته شد و بر اساس مصاحبه غربالگری و تشخیصی که توسط متخصص روانپزشک انجام گرفت 40 دانش آموز دختر با دامنه ی سنی 17- 15 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و دو گروه آزمایش قرار داده شدند. داده ها به کمک پرسشنامه نظم جویی هیجانی جان و گراس(erq)، مقیاس snap-iv، پرسشنامه شخصیت مرزی(bpi)، آزمون استروپ و آزمون برو نرو قبل و بعد از 12 جلسه آموزش از همه ی گروه ها جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون ancova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش گروهی نظم جویی هیجان مبتنی بر مدل فرآیندی گراس باعث کاهش نشانه ها (05/0p<) نارسا کنش وری بازداری شناختی (05/0p<) و افزایش استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد (05/0p<) در گره مبتلا به bpd شد در حالی که تنها استفاده از فرو نشانی(05/0p<) و نارساکنش وری باز داری رفتاری (05/0p<) را در گروه مبتلا به adhd کاهش داد. به عبارت دیگر آموزش گروهی نظم جویی هیجان مبتنی بر مدل گراس نشانه های بالینی، استفاده از ارزیابی مجدد و نارسا کنش وری بازداری شناختی را در دختران نوجوان مبتلا به bpd بهبود بخشید در حالی که فقط بر روی استفاده از فرو نشانی و نارسا کنش وری بازداری رفتاری دختران نوجوان مبتلا به adhd اثربخش بود. واژه های کلیدی: الگوی فرآیندی گراس، نظم جویی هیجان، بازداری، نشانه های bpd، نشانه های adhd
خدیجه شیروانی عزیزالله فهیمی
چکیده محیط زیست و جنگل ها ازجمله ی مهم ترین نعمت های خدادادی می باشند که برای جلوگیری از نابودی آن ها مقررات زیادی وضع شده است. به موجب همین مقررات محیط بانان و جنگل بانان ماموریت یافته اند که از این عرصه ها حفاظت کنند و از نابودی آن ها جلوگیری کنند.درراستای انجام این ماموریت، ازاختیاراتی نیز برخوردار هستندکه دو مورد از مهم ترین آنها عبارت است از اینکه اولا در صورتی که آموزش های لازم را ببینند ضابط دادگستری محسوب می شوندو ثانیا حق دارند هنگام کار اسلحه حمل کنند.در واقع این اختیارات حکایت از سخت بودن این مشاغل دارد، چرا که تاکنون بیش از 114نفر از این افراد شهید و بیش از 400نفر ازآن ها مجروح شده اند.گاه همین افراد موجب ورود خسارت به اطراف خود می شوند.این افراد که کارمند دولت محسوب می شوند، در صورتی که خسارتی ایجاد کنند، بر مبنای نظریه ی تقصیرمسئول هستند و باید خسارت وارده را جبران کنند.شیوه های جبران خسارت نیز درمورد خساراتی که به انسان ها وارد می کنند با خساراتی که به محیط زیست وارد می کنند، متفاوت است.در موردی که به انسان ها خسارتی وارد کنند، برحسب مورد محکوم به قصاص یا پرداختن دیه می شوند.در مورد خسارات خاص زیست محیطی نیز با توجه به قوانین مربوطه معمول ترین شیوه پرداختن مبلغی پول به عنوان جریمه می باشد. کلمات کلیدی : محیط زیست، محیط بان، جنگل بان، گارد محیط زیست، مسئولیت مدنی
علی درخش علی مشهدی
هدف: این پژوهش به بررسی اثر درمان شناختی رفتاری بر کاهش نگرانی و مشکلات درونی سازی شده ناشی از روابط آسیب زا دختران و پسران مدارس شبانه روزی پرداخته است . روش: آزمودنی های پژوهش 24 دختر و پسر 18-17 ساله دارای روابط آسیب زا بودندکه از طریق پرونده های مشاوره در کلیه مدارس شبانه روزی انتخاب گردیدند. به طور تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. برای بررسی اثر درمان شناختی رفتاری در کاهش نگرانی و مشکلات درون سازی شده قبل و بعد از درمان شناختی رفتاری از هر دو گروه آزمون نگرانی پن استیت و پرسشنامه خودگزارش آچنباخ گرفته شد و داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری موجب کاهش معنادار نگرانی در گروه آزمایش (001/0p<) نسبت به گروه کنترل شد . همچنین درمان شناختی رفتاری موجب کاهش معنادار مشکلات درون سازی شده در گروه آزمایش (001/0p<) نسبت به گروه کنترل شد. درمان شناختی رفتاری موجب کاهش معنادار افسردگی در گروه آزمایش (001/0 p<) نسبت به گروه کنترل شد .درمان شناختی رفتاری موجب کاهش معناداراضطراب در گروه آزمایش (001/0 p<) نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری : درمان شناختی رفتاری باعث کاهش نگرانی و مشکلات درون سازی شده همچون افسردگی و اضطراب در دختران و پسران دارای روابط آسیب زا در مدارس شبانه روزی شد.
فرزانه آدابی علی مشهدی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری واحد پردازهای بر کاهش نشانههای اضطرابی و بهبود نظم جویی شناختی هیجانی نوجوانان بود. روش پژوهش از نوع کاربردی و شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 24 نفر، (برای هر گروه یعنی گروه آزمایشی و گروه کنترل) از نوجوانان بودند. این نوجوانان به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمایش، ده جلسه درمان شناختی- رفتاری واحد پردازه ای دریافت کرده، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار گردآوری اطلاعات، مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان وپرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (cerqp) بود. در این پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) براساس نرم افزارآماریspss استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری واحد پردازه ای به طور معناداری میزان اضطراب در گروه ازمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کاهش(001/0>p) داد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری واحد پردازه ای منجر به بهبود راهبرد های ناسازگارانه و ارتقاء راهبرد های سازگارانه گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری: به این ترتیب درمان شناختی رفتاری واحد پردازه ای در کاهش میزان و نشانگان اختلالات اضطرابی و بهبود نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان در مقایسه با دیگر درمان ها از اثر بخشی بیشتری برخوردار است. همچنین اثرات مثبت درمانی آن بیش از سایر درمان ها ست و پس از اتمام درمان ، ادامه پیدا می کند.
فاطمه شاکر علی مشهدی
مقدمه: نوجوانی دوره ای است که فرد در تلاش برای حفظ استقلال از والدین و دستیابی به نظم جویی هیجان است. به همین خاطر تعارض و درگیری والدین و نوجوان در این دوره سنی تا حدی افزایش می یابد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان متمرکز بر دلبستگی ویژه والدین (برنامه ارتباط) بر کاهش مشکلات درون سازی شده و برون سازی شده و بهبود نظم جویی هیجان دختران نوجوان انجام شد. روش: این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد که در سال 92 انجام شده است. نمونه هدف شامل20 نفر بودند که از بین دختران 17-15 سال مراجعه کننده به فرهنگ سراهای شهر مشهد که بیشترین نمره را در زمینه مشکلات درون سازی شده و برون سازی شده کسب نمودند، انتخاب شدند. ارزیابی با استفاده از سیاهه رفتاری کودک (cbcl) و پرسشنامه نظم جویی هیجان گراس و جان (erq) انجام شد. مادران گروه آزمایش در 10 جلسه 5/1 ساعته گروه درمانی متمرکز بر دلبستگی شرکت نمودند؛ درحالیکه گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss-18 و به کمک آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و به روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره تحلیل گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نمایان ساخت که میانگین نمرات کلی مشکلات درون سازی شده، همچنین نمرات اضطراب و افسردگی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون نسبت به گروه کنترل به طور معناداری پایین بود (001/0p<). در ادامه بررسی ها مشخص شد که آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، نمرات مشکلات برون سازی شده، مشکلات سلوک و رفتار پرخاشگرانه کمتری را گزارش دادند (001/0p<). در مقیاس نظم جویی هیجان نیز، نوجوانان گروه آزمایش در استفاده از فرونشانی هیجانی، کاهش معناداری را گزارش نمودند. همچنین نوجوانان گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل در مقیاس ارزیابی مجدد، افزایش معناداری را نشان دادند (001/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان متمرکز بر دلبستگی در کاهش مشکلات درون سازی شده و برون سازی شده و بهبود نظم جویی هیجانی موثر می باشد. یافته های این پژوهش می تواند کاربردهای بالینی در پیگیری و درمان مشکلات درون سازی شده و برون سازی شده نوجوانان داشته باشد.
سهیلا سلطانی اصل هریس جواد صالحی فدردی
وابستگی به متامفتامین، تبدیل به یک مسئله سلامت عمومی شده است وآنچه درمان سوء مصرف این ماده را دچار مشکل کرده است، وجود وسوسه ها و به تبع آن عود (بازگشت) است که هر دو با شناخت مختل شده ارتباط دارد که یک بخش از این شناخت مختل شده می تواند شکست در بازداری (توانایی عقب نگه داشتن یک فکر، احساس یا عمل) باشد. بنابراین توجه به بازداری به عنوان مهم ترین کنش اجرایی دخیل در سوء مصرف مواد در فرآیند سنجش و درمان می تواند به فهم سوء مصرف و ایجاد برنامه های درمانی کمک کند. هدف. مقایسه بازداری شناختی و رفتاری در سوء مصرف کنندگان متامفتامین و گروه کنترل در مطالعه اول و بررسی اثر بخشی آموزش کنترل بازداری بر کاهش وسوسه و خطر عود در سوء مصرف کنندگان متامفتامین در مطالعه دوم بود. روش. در مطالعه اول، 20 نقر در گروه سوء مصرف کننده و 20 نقر در گروه کنترل قرار گرفتند و در مطالعه دوم، 10 نفر در گروه آزمایشی و 10 نفر در گروه مداخله نما به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار. آزمودنی ها در مطالعه اول، تکلیف برو/ نرو و آزمون نگهش دار را انجام دادند و در مطالعه دوم، از تکلیف برو/ نرو هیجانی، مقیاس خطر عود مواد محرک، پرسشنامه وسوسه آمفتامین ها را تکمیل کردند. نتایج. مطالعه اول نشان داد که افراد گروه سوء مصرف کننده دارای بازداری شناختی ضعیف تری نسبت به گروه کنترل بودند اما تفاوت معناداری در بازداری رفتاری بین دو گروه وجود نداشت، و نتایج مطالعه دوم نیز نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه مداخله نما، پس از دریافت آموزش کنترل بازداری در مرحله پس آزمون و پیگیری، بهبود عملکرد در بازداری شناختی، کاهش نمرات وسوسه و کاهش خطر عود را نشان دادند.
زهرا شیران خراسانی حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری کوتاه مدت بر اضطراب امتحان و حساسیت اضطرابی دختران دانش آموز دبیرستانی انجام شد. روش کار: با استفاده از طرح آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل ،20 دانش آموز دختر مدرسه ناحیه 3 مشهد طبق ملا ک های راهنمای ورود معیار از طریق پرسشنامه های اضطراب امتحان و حساسیت اضطرابی اجرا شد و به پرسشنامه ها پاسخ دادند . آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 16 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. در پایان درمان و همچنین یک ماه بعد از درمان آزمودنیهای مجدداً مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری به طور معنی داری موجب کاهش اضطراب امتحان و حساسیت اضطرابی در مرحله پس آزمون شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد وجود آموزش های منظم شناختی- رفتاری در مدارس ضروری به نظر می رسد و آگاهی مسئولین مدارس، دانش آموزان و والدین از وجود اضطراب امتحان و حساسیت اضطرابی موجب افزایش توانمندی دانش آموزان شده و در کاهش مشکلات در مدارس نقش موثری دارد.
نسیم احمدی علی مشهدی
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری بر بهبود نظم جویی شناختی هیجان، بازسازی طرحواره های شناختی ناسازگار و کاهش تعارضات زوجین ، انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بوده است. نمونه اماری این پژوهش شامل 20 زوج که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی به دوگروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، هشت جلسه زوج درمانی شناختی- رفتاری دریافت کرده، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه های تعارضات زوجین (mcq ) ،پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان ( cerq) و پرسشنامه فرم کوتاه طرحواره های یانگ (sq-sf) بوده است. نتایج نشان میدهد که پس از اجرای مداخله یاد شده ، میزان تعارضات زناشویی در گروه ازمایش در مقایسه با پیش آزمون و گروه کنترل به طور معناداری کاهش(05/0>p) داشته،همچنین، نظم جویی شناختی هیجان افزایش و طرحواره های ناسازگار کاهش یافته است.
نسیبه منصوری سیدعلی کیمیایی
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی خودتنظیمی بر رضایت زناشویی، سبک-های هویتی و حل مسئله خانواده بود. روش: بدین منظور، در یک پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل تعداد 10 زوج مراجعه کننده به روانپزشکان و متخصصان مغز و اعصاب و مراکز مشاوره شهر کاشمر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. زوج های گروه آزمایش در معرض مداخله 8 جلسه ای زوج درمانی خودتنظیمی قرار گرفتند، در حالیکه گروه کنترل در معرض چنین مداخله ای قرار نگرفتند. مقیاس زوجی اینریچ (ecs)، پرسشنامه هویت بنیون و آدامز (omeis-2) و حل مسئله خانواده (fps) در مورد افراد شرکت-کننده اجرا گردید. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری spss-20 و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون t مستقل، خی دو و تحلیل کوواریانس (ancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که زوج درمانی خودتنظیمی باعث افزایش میزان رضایت زناشویی و مهارت های حل مسئله زوج های گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود. همچنین، زوج درمانی خودتنظیمی باعث افزایش چهار بعد رضایت زناشویی؛ یعنی رضایت زناشویی، ارتباطات، حل تعارض و تحریف آرمانی زوج ها می شود. بعلاوه، زوج درمانی خودتنظیمی باعث کاهش میانگین نمره زوج ها در سبک های هویت سردرگم، پیش رس و دیررس و در مقابل افزایش میانگین نمره هویت موفق زوج ها می شود. نتیجه گیری: در مجموع، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زوج درمانی خودتنظیمی تأثیر بسزایی در افزایش میزان رضایت زناشویی، تعدیل سبک های هویت و افزایش مهارت حل مسئله زوج ها دارد و زوج درمانگران می توانند نقش خودتنظیمی را در رضایت زناشویی، سبک هویت و حل مسئله در نظر بگیرند.
آیت اله جلیلی مراد علی مشهدی
چکیده: قانون اساسی سند مهم سیاسی و حقوقی هر جامعه ای است که در آن مبنای حاکمیت و صلاحیت زمامداران تعیین و حقوق اساسی تبیین می گردد. از این رو در تدوین قانون اساسی محورهای اساسی حاکمیت ملت، حاکمیت قانون و حقوق و آزادی های مردم ملاک عمل قرار می گیرد. در جریان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، شهید بهشتی یکی از موثرترین چهره های درخشان تأثیرگذار در روند تصویب قانون اساسی است. محور اصلی پایان نامه، چگونگی تأثیر اندیشه حکومت داری شهید بهشتی بر تدوین قانون اساسی است که نگارنده می کوشد با اقامه دلایل متعدد، تأثیر اندیشه وی را بر روی اصول قانون اساسی در حد توان و ضرورت بحث و واکاوی نماید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که اصول ناظر به نوع حکومت، ولایت فقیه، شوراها، فصل سوم قانون اساسی (حقوق ملت)،حاکمیت ملی و وظایف و اختیارات قوای سه گانه به طور مسقیم و غیر مستقیم متأثر از تفکرات و اندیشه های نشأت گرفته از فقه اسلامی و تفکر شیعی ایشان بوده است. شکل حکومت مورد نظر دکتر بهشتی حکومت اسلامی نبود بلکه جمهوری اسلامی بود جمهوری از آن جهت که حکومت متکی به آراء مردم است. نظام سیاسی مطلوب وی در دوران غیبت امام معصوم(ع)، نظام امت وامامت است. نظامی که مکتبی بودن و اختیاری بودن از مهم ترین ویژگی های آن محسوب می شود و در رأس آن فقیه جامع الشرایط قرار می گیرد. نتایج تحقیق که به روش تحلیلی توصیفی انجام شده، در دو فصل ارائه شده است: در فصل اول، مفاهیم، پیشینه و مبانی اندیشه های حکومت داری شهید بهشتی در سه مبحث بیان گردیده است و در فصل دوم چگونگی تأثیر اندیشه ها شهید بهشتی در دو مبحث مورد بررسی قرار گرفته است. واژگان کلیدی: قانون اساسی، اندیشه حکومت داری، شهید بهشتی، تدوین، مبانی حقوق اساسی.
عاطفه حسینی علی مشهدی
طلاق، یکی از عمده ترین رویداد های استرس زائی است که کودکان و نوجوانان با آن مواجه می شوند. طلاق والدین غالبا مشکلات اقتصادی ،اجتماعی و روانی به همراه دارد. هدف از پژوهش حاضر ، بررسی اثربخشی برنامه codip بر بهبود خودپنداره ، افزایش تاب آوری و کاهش مشکلات درونی – برونی سازی شده کوکان طلاق 10تا 12 سال بود . بدین منظور 25 کودک از خانواده های طلاق انتخاب شدند و بطور تصادفی در دو گروه ازمایش (13نفر) و گروه کنترل نما ( 12 نفر ) گمارده شدند . پس از اجرای 15 جلسه codip و اجرای پرسشنامه sears و cscs ، و cbcl ، بصورت پیش ازمون و پس آزمون ، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ancova) و تحلیل کوواریانس چندگانه (mancova) نشان داد که برنامه مداخله ای codip باعث ایجاد تغییر در خودپنداره و نیز مشکلات درونی سازی شده کودکان طلاق نمیشود (p>0/05) ، اما تاب آوری آنها را افزایش می دهد و باعث کاهش مشکلات برونی سازی آنها می شود p<0/05)) . همچنین در هیچ یک از این مقیاسها بین دختران و پسران تفاوت معناداری مشاهده نشد p>0/05)) . یافته ها ، در همه مقیاسها بغیر از مشکلات درونی سازی شده ، با بیشتر یافته های قبلی در این زمینه همسو است و بطورکلی بنظر می رسد این برنامه تاثیر زیادی در تغییر رفتار کودکان دارد .
مریم توکلی سید امیر امین یزدی
امروزه وندالیسم به عنوان رفتاری بزهکارانه، خسارت های فراوانی را به سرمایه های ملی و عمومی وارد می سازد و این مسئله در فضای سبز هم مشهود است. به همین منظور در این پژوهش، رابطه ابعاد هویت و نگرش وندالیستی جوانان نسبت به فضای سبز در پارک ملت شهرستان مشهد مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش نگرش به فضای سبز و نگرش وندالیستی نسبت به فضای سبز از پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش ابعاد هویت از نسخه چهارم پرسشنامه ابعاد هویت ( aiq-iv) استفاده شد. از 170 جوان دختر و پسر حاضر در پارک پرسش بعمل آمد و پایائی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ سنجیده شد. نتایج تحلیل رگرسیون بر روی جامعه مخاطب نشان می دهد که از بین ابعاد هویت، هویت اجتماعی(si) بیشترین قدرت پیش بینی بر روی نگرش به فضای سبز را دارا است.(p<0/01). همچنین از میان ابعاد هویت، هویت شخصی(pi) و هویت اجتماعی(si) بیشترین قدرت پیش بینی را بر روی نگرش وندالیستی دارد.
سارا دولتخواه علی غنایی چمن آبادی
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی الگوی امواج حاصل از ابزار نوروفیدبک و نیز مشخصه های مختلف ارزیابی جامع روانی مصرف کنندگان متآمفتامین قبل و بعد از درمان در tc بوده است. روش: جامعه پژوهش حاضر عبارت بود از کلیه سوءمصرف کنندگان متآمفتامین مشهدی که در هنگام اجرای تحقیق (1391) سوءمصرف کننده بوده و جهت دریافت خدمات روان درمانی به مرکز tc مشهد مراجعه نموده بودند. نمونه تحقیق حاضر شامل تعداد 30 نفر سوءمصرف کننده متآمفتامین در دامنه سنی 21 تا 49 سال می باشد که به شیوه تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای این تحقیق آزمون میلون (نسخه 3) و پرسشنامه سنجش ولع مصرف به همراه ارزیابی امواج مغزی به کمک نوروفیدبک 5 کاناله شرکت thought technology کانادا بود که در دو مقطع پیش از درمان و پس از درمان بر گروه نمونه اجرا گردید. داده ها به کمک آزمون تی همبسته و توسط نرم افزار spss نسخه 19 تحلیل گردید. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد تفاوت نمرات خرده مقیاس های اجتنابی، نمایشی، ضداجتماعی، اضطراب و وابستگی به مواد از آزمون میلون به همراه نمره ولع مصرف تفاوت معنی داری را در پیش- آزمون و پس- آزمون نشان می داد. در حالی که در حالت ec موج تتا، موج آلفا و همچنین در نقطه f3 موج آلفا و در حالت ce بتا/تتا تفاوت معنی داری نشان داده است. نتیجه گیری: درمان اجتماع محور می تواند به عنوان یک شیوه درمانی جهت کاهش مشکلات رفتاری و شخصیتی سوءمصرف کنندگان متآمفتامین به کار رود اگرچه تفاوت معنی داری در تغییرات امواج مغزی در برخی از حالت ها و نقاط حاصل شده است ولی در سایر حالت ها و نقاط تفاوت بین میانگین ها کاملا مشهود است و گواه این می باشد که تاثیرات در امواج مغزی و کارکرد حیطه های مختلف سیستم عصبی مرکزی قابل مشاهده می باشد.
مونا کارگر علی کیمیایی
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رویکرد زوج درمانی خودنظم بخشی بر نظم جویی شناختی هیجان، آزار عاطفی و آشفتگی زناشویی انجام شد.پژوهش از نوع شبه آزمایشی است که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، مشتمل بر کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکزمشاوره و رواندرمانی سطح شهر مشهد میباشد.نمونه مورد نظر شامل 10 زوج بود که جهت شرکت در طرح پژوهش به مرکز مشاوره وابسته به بهزیستی ارجاع داده شدند. لذا روش نمونه گیریِ این پژوهش، نمونه گیری در دسترس بود که بعد از انتخاب به صورت گمارش تصادفی در دو گروه کنترل (5 زوج)و آزمایش (5 زوج) قرارگرفتند. دادهها به کمک پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان(cerq)، آزار عاطفی و سازگاری دونفره (das) پیش از شروع جلسات در مورد هر دو گروه جمع آوری شد. متغییر مستقل زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی بودکه گروه آزمایش در معرض مداخله 8جلسه ای زوج درمانی خودنظم بخشی قرار گرفتند.. در این مدت بر روی گروه کنترل مداخله ی خاصی انجام نشد. پس از پایان جلسات مجددا پرسشنامه های نظم جویی شناختی هیجان، آزار عاطفی و سازگاری دونفره در مورد هر دو گروه اجرا شد.سپس با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری (ancova)و چند متغیری (mancova)، یافتههای به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که زوج درمانی خودنظم بخشی باعث افزایش راهبرهای کارآمد نظم جویی شناختی هیجان، و کاهش راهبردهای ناکارآمد نظم جویی شناختی هیجان زوج های گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود. همچنین، زوج درمانی خودنظم بخشی منجر به کاهش آزار عاطفی وکاهش میزان آشفتگی زناشویی در بین زوجین آشفته می شود. در مجموع، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زوج درمانی خودنظم بخشی تأثیر بسزایی در نظم جویی شناختی هیجان، کاهش آزار عاطفی و همچنین کاهش آشفتگی زناشویی دارد.
طلوع خدادادی علی مشهدی
از آنجا که پرخاشگری و تنظیم هیجان از مسائل مهم در زندگی روزمره محسوب می شود و نوجوانان طیف وسیعی از جامعه را با درگیری در این دو مسئله دربرمی گیرند ,ونوجوانان بی سرپرست وبد سرپرست به دلیل جبر حاصل از شرایط حاکم برآنان از دوران کودکی فاقد دریافت مهارت های لازم وصحیح بودند وپژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش برنامه ی مدیریت خشم tam در سطح پرخاشگری و بهبود نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پسر بی سرپرست و بدسرپرست انجام گرفت. نمونه در این پژوهش 20 نفر نوجوانان 12 تا 17 سال بودند که از دو مرکز شبانه روزی در شهر مشهد که حاضر به همکاری بودندبه صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابتدا پرسشنامه ی نظم جویی شناختی، فرم کودک و نوجوان و اسپیلبرگر به هردو گروه ارائه گردید و سپس پروتکل میریت خشم به مدت 10جلسه هر هفته 2 جلسه یک ساعتی به گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه کنترل تنها جلسات دور هم نشینی را تجربه کردند سپس پرسشنامه ها مجددا ارائه داده شد ونتایج حاصل از پس آزمون وپیش آزمون حاکی از این بود که میزان پرخاشگری در 4خرده مقیاس خشم صفت،خشم درونی،کنترل خشم بیرونی،کنترل خشم درونی و در مورد نظم جویی هیجان شناختی راهبردهای سازگارانه نظم جویی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0/05). نتیجه گیری: آموزش مدیریت خشم tame در کاهش پرخاشگری و بهبود سطح نظم جویی هیجان موثر است.
سمانه ایرانیان پهرآباد علی مشهدی
هدف:بررسی روابط بین فردی از دیدگاه دلبستگی از جمله موضوعاتی است که در دهه های اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. اهمیت ارتباط الگوهای دلبستگی در کودکی باکیفیت روابط نزدیک در بزرگسالی موجب شکل گیری مداخله های مختلف با هدف بهبود سبک های دلبستگی ناایمن شده است. در همین راستا، این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر دلبستگی بر روی بهزیستی روان شناختی نمونه غیر بالینی دانشجویان انجام شد.روش:پژوهش حاضر، یک پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه هدف این پژوهش که در سال تحصیلی 91-92 صورت گرفت، 16 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بودند که سبک دلبستگی دل مشغول داشتند. پرسشنامه مقیاس های رابطه (rsq)،مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (dass-21) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف- فرم کوتاه (rspwb) ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش بودند. گروه آزمایش 7 جلسه 90 دقیقه ایآموزش گروهی مبتنی بر دلبستگی دریافت کردند در صورتی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند.داده ها با استفاده از نرم افزار 19spssو به کمک آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و نیز با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: بر اساس نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری مشخص گردیدگروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افسردگی، اضطراب و تنیدگی کمتری در پس آزمون گزارش نکردند. همچنین نمره سبک ایمن گروه آزمایش و نمره کلی بهزیستی روان شناختی نسبت به گروه کنترل در پس آزمون افزایش نیافت.نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر نشان داد آموزش گروهی مبتنی بر دلبستگیموجب کاهش افسردگی، اضطراب و تنیدگی، افزایش بهزیستی روان شناختی و بهبود سبک دلبستگی نگردید.
پریسا ضیایی زهره سپهری شاملو
نارساکنشوری جنسی در زنان، اختلالی شایع و ناتوان کننده است که میتواند درسلامت فرداخلال ایجادکرده و بهزیستی اوراکاهش دهد. شناسایی و بررسی دقیق عوامل تاثیرگذار بر کنشوری جنسی زنان و تلاش جهت کاهش میزان اثر آنها نقشی مهم در بهبود سلامت زنان و خانواده خواهد داشت. پژوهش حاضر در دو مطالعه صورت گرفت که مطالعه اول، با هدف بررسی رابطه بین متغیرهای طرحوارههای شناختی فعال شونده، افکار خود آیند و هیجانات منفی با کنشوری جنسی زنان انجام شد ومطالعه دوم با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای جنسی متمرکز بر طرحوارههای شناختی بر بهبود کنشوری جنسی و کاهش افکارخودآیند و هیجانات منفی دانشجویان متاهل زن صورت گرفت.به این منظور در مطالعه اول 125 دانشجوی متاهل زن دانشگاه فردوسی مشهد (میانگین سن: 22/8 و انحراف استاندارد:2/29) پرسشنامه شاخص عملکرد جنسی زنان (fsfi)، پرسشنامه برانگیختگی طرحوارههای شناختی در بافت جنسی (qcsasc) و پرسشنامه سبکهای جنسی (smq) را تکمیل نمودند که برای مطالعه دوم از میان آنها 50 نفر که به وسیله پرسشنامه شاخص عملکرد جنسی زنان، نارسا کنش ور جنسی تشخیص داده شده بودند (کسب امتیاز 28 و یا پایین تر) انتخاب شدند. در نهایت پس از انجام مصاحبه بالینی و درنظرگرفتن دیگر ملاکهای ورود به پژوهش، 38 آزمودنی انتخاب شده که از این تعداد 28 نفر به شیوه گمارش تصادفی در دو گروه مداخله و مداخله نما قرار گرفتند. اعضای گروه مداخله طی هشت جلسه، آموزش مهاتهای جنسی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری نوبره و پینتوگویا (2012) را دریافت نمودند.اعضای گروه مداخله نما نیز طی هشت جلسه اصول فرزندپروری را فرا گرفتند. در انتها، اعضای هر دو گروه مجدداً سه پرسشنامه مذکور را تکمیل نمودند. به منظور تحلیل دادههای پژوهش در مطالعه اول از روشهای آماری همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون خطی و در مطالعه دوم از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش در مطاله اول نشان داد که که طرحوارههای شناختی فعال شونده و افکار خودآیند منفی با کنشوری جنسی در زنان متاهل، همبستگی منفی معناداری دارد. (001/0 >p) همچنین افکار خودآیند منفی فعال شونده با هیجانات منفی همبستگی مثبت معناداری دارد(001/0 >p) و از بین محتوای افکار خودآیند، افکار سوءاستفاده جنسی، شکست/ فکر جدایی، فقدان محبت همسر، فقدان افکار تحریک کننده و فقدان تصویر تن مطلوب با کنشوری جنسی در زنان، همبستگی منفی معناداری دارد(001/0 >p). همچنین بررسی نتایج پژوهش در مطالعه دوم نشان داد که آموزش مهارتهای جنسی متمرکز بر طرحوارههای شناختی منجر به بهبود پنج خرده مقیاس کنشوری جنسی (تحریک جنسی، رطوبت، ارگاسم، رضایت جنسی و درد) شده است (001/0 >p)اما تفاوت گروهها در خرده مقیاس میل جنسی معنادار نیست(21/0 =p)؛ همچنین این مداخله بر بهبود طرحوارههای شناختی و کاهش هیجانات منفی تاثیرگذار است(001/0>p). نتایج پژوهش حاضر نشان داد آموزش مهارتهای جنسی بر کاهش افکار خودآیند سوء استفاده جنسی، شکست/ فکرجدایی و افکار انفعال جنسی تاثیر گذار است(001/0 >p)، ولی علیرغم اثربخشی مداخله بر کاهش افکار خودآیند فقدان عاطفه همسر، فقدان افکار تحریک کننده و افکار مربوط به تصویر تن، تفاوت گروهها در این سه خرده مقیاس معنادار نیست.
عطیه سادات طباطبایی شهرآباد زهره سپهری شاملو
سندرم روده تحریک پذیر یکی از شایع ترین اختلالات کارکردی دستگاه گوارش است که به علت ایجاد درد مزمن، احساس ناراحتی اثرات منفی بر کیفیت زندگی می گذارد. بنابراین بررسی تأثیر درمان های روانشناختی بر این اختلالات از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود. این پژوهش به روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. پرسشنامه افسردگی بک نسخه دو (bdi-ii) و پرسشنامه اضطراب بک (bai) به عنوان مقیاس غربالگری مقیاس بیمارستانی اضطراب و افسردگی (hads) و پرسشنامه زمینه یابی سلامت- فرم کوتاه (sf-36) به عنوان مقیاس سنجش در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. 22نفر زن (سن: 36/7=m؛ 9/99=sd) از بیماران مراجعه کننده به متخصص داخلی که نمره پرسشنامه افسردگی بک نسخه دو (bdi-ii) آنها بین 13 تا 28 و پرسشنامه اضطراب بک (bai) آنها از هشت تا 25 بود به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. پس از تکمیل پیش آزمون، گروه مداخله هشت جلسه تحت درمان فراشناختی قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیره توسط نرم افزار 21- spss، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری را در اضطراب و افسردگی و بهبود قابل توجهی در شش خرده مقیاس از هشت خرده پرسشنامه زمینه یابی سلامت- فرم کوتاه (36- sf) که عبارتند از: محدودیت ایفای نقش ناشی از وضعیت سلامت جسمانی، محدودیت ایفای نقش ناشی از مشکلات هیجانی، خستگی یا نشاط، سلامت عاطفی، عملکرد اجتماعی، درد نشان داد؛ اما در دو خرده مقیاس عملکرد جسمانی و سلامت عمومی تفاوت معناداری بین دو گروه یافت نشد. براساس نتایج پژوهش بکارگیری درمان فراشناختی می تواند در کاهش اضطراب، افسردگی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر موثر باشد.
ملیحه صبوری علی کیمیایی
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی متمرکز بر هیجان بر کاهش افکار خودکشی گرایانه و مثلث شناختی بیماران با افسردگی اساسی انجام پذیرفت. بیماران مبتلا به افسردگی اساسی که در بیمارستان روانپزشکی ابن سینا در شهر مشهد بستری بودند و بیماران مبتلا به افسردگی اساسی که جهت دریافت درمان به کلینیک های روانپزشکی در شهر مشهد مراجعه کرده بودند با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی (برای هر گروه 10 نفر) 20 نفر انتخاب شده و در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. همچنین 1ـ پرسشنامه افسردگی بک با پایایی 77/0 به منظور سنجش میزان افسردگی، 2ـ پرسشنامه تعدیل هیجانی با پایایی 81/0 به منظور سنجش اینکه آزمودنی ها در پاسخ به هیجانات چه عکس العملی نشان می دهند، 3ـ مقیاس هیجانات اساسی با پایایی 82/0 به منظور سنجش اینکه در هر موقعیت چطور احساسات را درک می کند، 4ـ پرسشنامه مثلث شناختی با پایایی 85/0 به منظور سنجش نگرش های منفی فرد نسبت به خود، دیگران و آینده، 5ـ مقیاس انگاره پردازی خودکشی با پایایی 87% جهت سنجش افکار خودکشی، در هر دو گروه اجرا شد. سپس در گروه آزمایشی مداخله شناخت درمانی متمرکز بر هیجان اجرا شد و پس از اتمام 10 جلسه 30 تا 45 دقیقه ای برای گروه آزمایشی، به منظور سنجش متغیرهای وابسته (میزان افسردگی، هیجانات، درک احساسات در هر موقعیت و نگرش های سه گانه منفی و افکار خودکشی گرایانه) مجدداً آزمون های مذکور بعنوان پس آزمون در گروه ها (آزمایشی و کنترل) اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس بیانگر اثربخشی شناخت درمانی متمرکز برهیجان بر افکار خودکشی گرایانه بیماران با افسردگی اساسی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل می باشد.همچنین شناخت درمانی متمرکز بر هیجان مثلث شناختی منفی بیماران با افسردگی اساسی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل را به طور معناداری کاهش می دهد.در نتیجه شناخت درمانی متمرکز بر هیجان نه تنها به کاهش نشانگان افسردگی بلکه به کاهش افکار خودکشی گرایانه و بهبود نگرش های فرد افسرده اساسی نسبت به خود، دنیا /دیگران و آینده منجر می شود.
زهرا علیزاده بیرجندی علی مشهدی
اختلالهای اضطرابی در میان اختلالهای روان پزشکی کودکان، گستردهترین و فراوانترین اختلالها هستند به گونهای که تحول شناختی، اجتماعی و هیجانی کودک را مختل میکنند. شیوع بالا و ایجاد پیامدهای منفی درازمدت بر تحول کودکان، نیاز به درمان موثر را برجسته میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش برنامه درمانی کندال بر کاهش نشانههای بالینی اضطراب، بهبود عملکرد تحصیلی و بهبود نشانههای نظم جویی شناختی هیجان کودکان مبتلا به اختلالهای اضطرابی انجام شد. این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل میباشد که در سال 1392 انجام شده است. بر اساس نمونهگیری هدفمند 30 دانش آموز دختر و پسر با تشخیص اختلالهای اضطرابی در دامنه سنی 8–13 سال انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار داده شدند. ارزیابی با استفاده از مقیاس اضطراب چند بعدی ((masc، فرم والد و معلم آچنباخ(cbcl و trf)، مقیاس نظم جویی شناختی هیجان فرم کودکان(cerq-k) انجام شد. گروه آزمایش در 16 جلسه درمان انفرادی شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرم افزارspss و به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری تحلیل گردید. تحلیل نتایج نشان داد که میاتگین نمرات اضطراب، همچنین نمرات راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری کاهش یافت (0/05>p). و آزمودنیهای گروه آزمایش درمقایسه با گروه کنترل از راهبردهای سازگارانه نظم جویی شناختی هیجان به طور معناداری بیشتر استفاده کردند (0/05>p) در حالی که میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، به طور معناداری تغییر نیافت. نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه درمانی کندال(coping cat) میتواند در کاهش نشانههای بالینی اضطراب و بهبود نشانههای نظم جویی شناختی هیجان کودکان مبتلا به اختلالهای اضطرابی موثر باشد و کاربردهای بالینی در پیگیری و درمان مشکلات اضطرابی کودکان داشته باشد.
افسانه جهانیان علی غنایی چمن آباد
خودنظم جویی عبارتست از توانایی اعمال نظارت، کنترل و مدیریت بر افکار، احساسات و رفتار شخصی که در سطوح و به شکل¬ های مختلف برای برقراری تعادل و سازگاری فعال می¬شود. هدف : هدف این تحقیق بررسی اثربخشی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان بر تنظیم هیجان و بهبود سازگاری کودکان آسیب دیده بینایی پایه چهارم تا ششم ابتدایی شهر مشهد بود جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان سال چهارم تا ششم ابتدایی مدارس شهر مشهد ( تعداد = 52 نفر)که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل می باشند تشکیل می دهد. روش: به منظور بررسی فرضیه های پژوهش 30 نفر از دانش اموزان نابینا به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش وکنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. یافته ها: بعد از 20 جلسه آموزش خود تنظیمی با استفاده از آزمونهای ccbq قبل از مداخله و پس از مداخله اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شد و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس فرضیات پژوهش بررسی قرار گرفت. نتایج : نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در تنظیم هیجان و بهبود سازگاری کودکان نابینا ی مقطع ابتدایی موثر است.
نگین سنجابی محمدرضا پهلوان نژاد
هدف: بررسی مولفه های حافظه کاری و درک شنیداری در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی و بررسی وجود رابطه میان این دو متغیر می باشد. روش: شرکت کنندگان در این پژوهش شامل دو گروه کودکان مبتلا به adhd و کودکان بهنجار می باشند. گروه اول به شیوه نمونه گیری در دسترس و گروه دوم به صورت طور تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان در هر گروه شامل 30 پسر بین 10-8 سال می باشند. تشخیص ابتلا به اختلال adhd، با استفاده از مقیاسsnap-iv، cbcl و مصاحبه بالینی صورت گرفت. پیش از انجام پژوهش به منظور همتاسازی دو گروه از نظر هوش، آزمون هوش ریون رنگی انجام شد. سپس جهت سنجش مولفه های حافظ کاری از خرده آزمون های فراخنای ارقام وکسلر(رو به جلو و معکوس)، آزمون نگهداشت دیداری بنتون و بلوکه های تپنده کرسی استفاده شد. همچنین از آن جا که جهت سنجش درک شنیداری آزمون استانداردی موجود نبود، آزمون موردنظر از یک مقاله خارجی گرفته، ترجمه و سپس بر روی30 کودک پسر بهنجار بین 10-8 سال از روش آلفای کرونباخ اعتباریابی شد و نتیجه اعتبار 0.62 را نشان داد. این آزمون دو نوع درک شنیداری را مورد سنجش قرار می دهد: درک سوالات مستقیم و سوالات استنباطی. داده های به دست آمده توسط آزمون ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان می دهد که کودکان مبتلا به adhd، در هر دو آزمون درک شنیداری مستقیم و استنباطی نسبت به گروه بهنجار ضعیف تر عمل کردند(p<0.05)، همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان می دهد که این کودکان در مولفه های حافظه کاری نسبت به گروه کنترل عملکرد ضعیف تری داشتند. علاوه بر این، نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان دهنده وجود رابطه معنی دار میان درک شنیداری و حافظه کاری در این کودکان می باشد(p<0.05). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان می دهد کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی در تمامی آزمون های حافظه کاری نسبت به کودکان بهنجار عملکرد ضعیف تری داشتند، هرچند این تفاوت در آزمون فراخنای ارقام رو به جلو چشم گیر نبود. همچنین این کودکان در درک شنیداری اطلاعات مستقیم و استنباطی نیز از کودکان بهنجار ضعیف تر عمل کردند و این ضعف در درک اطلاعات استنباطی چشم گیرتر بود و میان درک شنیداری این کودکان و مولفه های حافظه کاری رابطه معنی داری وجود داشت، هرچند این تفاوت در حافظه کاری کلامی چشم گیرتر از حافظه کاری دیداری-فضایی بود.
فهیمه خالقی سید امیر امین یزدی
هدف پژوهش حاضر بررسی توانایی های پردازش حسی و مهارتهای دیداری - شنیداری دانش آموزان با اختلال خواندن و مقایسه آن با همتایان عادی است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانش آموزان دبستانی دارای اختلال خواندن در سال تحصیلی93 – 1392 شهر مشهد بودند که تعداد آنها بر اساس آمار سازمان آموزش و پرورش خراسان رضوی برابر با 825 (430 نفر دختر و 395 نفرپسر از پایه های اول تا ششم )را شامل می شد. نمونه شامل دو گروه 50 نفری ازاین دانش آموزان ( 30 نفر دخنر و 20 نفر پسر ) به شیوه نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شدند همچنین به منظور مقایسه متغیر های پژوهش این گروه با نمونه ای به حجم 50 نفراز بین همسالان عادی به عنوان گروه مقایسه که با این گروه همتا شده بودند انتخاب شدند. دو نمونه ازنظر ویژگی های جمعیت شناختی مانند سن، جنسیت، پایه تحصیلی و بهره هوشی (برحسب گزارشات موجود در پرونده) همگن شدند. سپس با استفاده از آزمون پردازش حسی spm، بندر گشتالت و مصاحبه بالینی اطلاعات مورد نیاز جمع آوری و با استفاده از نرم افزار spss16 و آزمون t مستقل فرضیات پژوهش بررسی شد. یافته ها نشان داد که بین تواناییهای پردازش های حسی، پردازش شنیداری، تعادل و حرکت، مهارت آگاهی بدنی، هماهنگی دیداری و حرکتی و مهارت های مشارکت اجتماعی دانش آموزان نارسا خوان و عادی تفاوت معنادار وجود دارد و بین مهارت های پردازش دیداری، مهارت لمسی، مهارت طرح ریزی ایده های دانش آموزان نارسا خوان و عادی تفاوت معنادار وجود ندارد. نتایج یافته ها نشان داد که در نمره ی کلی پردازش حسی تفاوت معنی داری بین گروههای مبتلا به نارساخوانی وگروه عادی وجود دارد. کودکان مبتلا به نارساخوانی حساسیت پایینی نسبت به انواع مختلف اطلاعات حسی به ویژه اطلاعات دیداری و شنیداری نشان می دهند.
زینب عبداله زاده علی مشهدی
چکیده هدف: اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی از شایعترین اختلال های دوران کودکی است که اغلب تا دوران نوجوانی و بزرگسالی تداوم می یابد. تاکنون روش های درمانی مختلفی جهت بهبود نشانه های این اختلال در دوران نوجوانی و بزرگسالی به کار گرفته شده است. در سال های اخیر، درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی از جمله روش هایی بوده که توجه بیشتر پژوهشگران را به خود جلب کرده است. این پژوهش نیز با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، افزایش ذهن آگاهی و بهبود مشکلات درونی سازی شده نوجوانان مبتلا به اختلال adhdبه انجام رسید. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه هدف این پژوهش را 30 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های دوره اول و دوم شهرستان گناباد که مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بودند، تشکیل دادند. ابزار مورد استفاده شامل مصاحبه بالینی، مقیاس درجه بندی اسنپ فرم والدین (snap-iv)، پرسشنامه ذهن آگاهی و پرسشنامه خودسنجی آچنباخ (ysr) بودند. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. داده ها با کمک آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و نیز با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری مشخص گردید گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل نشانه های اختلال adhdو مشکلات درونی سازی شده کمتریدر پس آزمون گزارش کردند. همچنین نمره ذهن آگاهی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون افزایش یافت. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش نشانه های اختلال adhd، مشکلات درونی سازی شده همبود با adhdو افزایش ذهن آگاهی در نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی گردید. کلید واژه ها: اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، مشکلات درونی سازی شده، ذهن آگاهی، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی
سارا اربابی شهلا شریفی
مطالعه دوزبانگی از دیدگاه شناختی مسئله ای است که در سال های اخیر محققان زیادی را به خود مشغول کرده است و در این میان پژوهش های بسیاری برتری شناختی دوزبانه ها نسبت به تک زبانه ها را گزارش کرده اند. علی رغم کثرت دوزبانگی در ایران، تحقیقات بیشتر بر مشکلات دوزبانه ها به ویژه در تحصیل متمرکز شده اند. تحقیق حاضر با هدف بررسی شناختی دوزبانگی در ایران به مقایسه عملکرد دوزبانه های آذری – فارسی و تک زبانه های فارسی زبان پرداخته است. بدین منظور 5 آزمون مختلف (سایمن، ویسکانسین، مکعب های کرسی، برج لندن و عملکرد پیوسته) جهت سنجش 5 کنش کنترل بازداری، انعطاف پذیری، حافظه کاری تصویری، برنامه ریزی و توجه پایدار بین 72 نفر دانشجوی دختر (36 دوزبانه و 36 تک زبانه) اجرا و نتایج از برتری دوزبانه ها در کنش های کنترل بازداری، انعطاف پذیری و توجه پایدار حکایت دارد. به نظر می رسد این برتری حاصل نیاز مداوم فرد دوزبانه در کنترل و هدایت دو نظام زبانی متفاوت می باشد. در بین دو گروه تفاوت معناداری از لحاظ کنش های برنامه ریزی و حافظه کاری تصویری دیده نشد. این نتایج که تأییدی است بر نتایج تحقیقات پیشین در یک گروه زبانی متفاوت، می تواند نشان دهنده این حقیقت باشد که برتری شناختی دوزبانه ها ناشی از ماهیت به کارگیری دو زبان متفاوت است و نه نوع زبان.
زهرا هاتفی پور حمید رضا آقامحمدیان شعرباف
هدف: این پژوهش با هدف اصلی بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر بهبود سازگاری اجتماعی و طرحواره های ناسازگار اولیه و کاهش علائم در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمام مردان دارای تشخیص اختلال شخصیت مرزی با سابقه بستری در بیمارستان ابن سینا بوده است، نمونه آماری تحقیق، با توجه به ملاک های در نظر گرفته شده انتخاب شد. حجم نمونه در این تحقیق تعداد 16 نفر بود که با توجه به معیارهای مذکور از بین افراد جامعه آماری به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته اند. بدین ترتیب در هر گروه تعداد 8 نفر حضور یافتند. در راستای آزمون فرضیات پژوهش تعداد 16 جلسه دو ساعته طرحواره درمانی برای افراد حاضر در گروه آزمایش انجام گرفت. در این پژوهش از پرسشنامه های چندمحوری بالینی میلون3 و پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ و همچنین پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل، جهت بررسی اثربخشی مداخله صورت گرفته شده در پژوهش استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نمرات پیش آزمون و پس آزمون دو گروه از روش تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شده است. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده به تایید ، فرضیه های مطرح شده در این پژوهش منجر شدطرح واره درمانی منجر به بهبودطرح واره های ناسازگار اولیه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون طرح واره هایرهاشدگی، بی اعتمادی، نقص، وابستگی،خویشتنداری، بازداری هیجانی و معیارهای سرسختانه دو گروه با کنترل کردن اثر پیش آزمون حاکی از این است که پس از شرکت در جلسات طرح واره درمانی، نمرات طرحواره های مذکور افرادی که در گروه آزمایش شرکت داشتند نسبت به افرادی که در گروه گواه جایگزین شده بودند، کاهش معناداری داشته است .طرح واره درمانی منجر به بهبود سازگاری اجتماعی بیشتر بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود (000/0=p، 14/88= (1.20)f). طرح واره درمانی منجر به کاهش معنادار نشانه های بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود (000/0p=، 83.4=(1.130)f). نتیجه گیری کلی: طرحواره درمانی منجر به بهبود سازگاری اجتماعی و طرحواره های ناسازگار اولیه و نیز کاهش شدت علائم در بیماران حاضر در گروه آزمایش گردید و این تغییر در مقایسه با گروه کنترل معنادار بوده است.
زینب یوسفی علی مشهدی
چکیده توسعه علم و فناوری و به دنبال آن صنعت،با وجود اعطای آسایش و رفاه به انسان ها باعث تخریب ، آسیب و ایجاد بحران های محیط زیست بوده است.اوج این بحران ها در دهه شصت میلادی همراه با گسترش صنعت و فناوری آلوده کننده بوده و این بحران با جهانی شدن فرایندهای اقتصادی و فرهنگی تقویت شده است.در طی بروز چنین بحران هایی که سرمنشاء پریشانی امور است و همچنین تخریب گسترده محیط زیست و آگاهی انسان به برخی عوامل مادی وظاهری آن ،جوامع سعی در جستجوی راه هایی برای بهبود و در صورت عدم امکان بهبود،حفظ وضع موجود نمودند.درجهت دستیابی به هدف حفاظت ازمحیط زیست می بایست بستری مورد استناد و استفاده قرار می گرفت که قابلیت اجرا در جوامع را داشته و از ارزش و اعتبار برخوردار باشد.امروزه حفظ محیط زیست دغدغه اغلب کشورهاست و به این علت تابعان حقوق بین الملل اقدام به تدوین قواعدی حقوقی در طی کنوانسیون های بین المللی نموده اند. مفاد برخی از این کنوانسیون ها اعضای خویش را ملزم به اتخاذ راه کارهای خاصی درسطح داخلی وبین المللی کرده است.بی شک کشورها نیز در پی اجرای این تعهدات با موانع و چالش هایی رو به رو خواهند بود که برخی از این موانع مربوط به مفاد تعهدات بین المللی است که دارای ایراد و اشکال است و برخی موانع ناشی از نظام و سیستم داخلی کشور اجرا کننده تعهد زیست محیطی بین المللی است. پایان نامه حاضر در صدد بررسی موانع پیش روی دولت های ایران و فرانسه در اجرای تعهدات بین المللی خود در سطح داخلی است.
عاطفه میردیده علی مشهدی
چکیده امروزه جنگل ها به عنوان منابع حیاتی کره زمین، در سطح ملی، منطقه ای و جهانی در معرض نابودی و کاهش جبران ناپذیری قرار دارند. از زمان پیدایش نظام حقوق بین الملل محیط زیست، بخشی از این قواعد متمرکز بر حفاظت از پوشش گیاهی و در صدر آن ها جنگل ها بوده است. در این پایان نامه سعی گردیده است نظام حقوقی بین المللی حاکم بر مدیریت و حفاظت از جنگل ها مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. در این راستا مهمترین اسناد بین المللی و رویه های مرتبط با حفاظت از جنگل ها مورد مطالعه قرار گرفته است. سند محوری مورد تحلیل، بیانیه 1992 جنگل می باشد. مساله اساسی مورد بحث در این پژوهش پاسخ به این پرسش است که چه اقداماتی برای حفاظت بین المللی از جنگل ها در اسناد و رویه های بین المللی صورت گرفته است و این اقدامات تا چه اندازه موثر واقع شده است . در پاسخ به این پرسش فرضیه این نوشتار بر این مبنا استوار است که کشورها هنوز نتوانستند به یک توافق جامع و الزام آور برای استفاده پایدار از تمامی انواع جنگل ها دست یابند، اما اعلامیه و موافقت نامه های منطقه ای و بین المللی متعددی در حمایت از نوع خاصی از جنگل ها موجود است. هر چند اقدامات صورت گرفته چندان فراگیرنبوده است. بر این اساس در فصل اول مفاهیم و پیشینه نظام حقوقی حاکم بر جنگل ها تحلیل شده و در فصل دوم مشخصا به اجزای نظام بین المللی حقوق جنگل پرداخته شده است که متشکل از بررسی اسناد، رویه های قضایی، سازمان های بین المللی مرتبط با جنگل، ارتباط حقوق جنگل و حقوق بشردوستانه، حقوق بشر ونظام اقتصادی بین المللی می باشد
بی بی زهرا حسینی حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان گروهی شناختی - رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر ادراک از خویشتن و رفتارهای ایمنی مهاجرین افغانستانی مبتلا به فوبی¬ اجتماعی در شهر مشهد صورت گرفت. روش: بدین منظور از طریق فراخوان از مهاجرین افغانستانی که قبلا تشخیص spd گرفته بودند، یا از نشانه¬های این اختلال رنج می¬بردند و در سال 1393 ساکن مشهد بودند، دعوت به همکاری شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیری (ancova) و تحلیل کوواریانس چندمتغیری (mancova) نشان داد که گروه آزمایش پس از درمان کاهش معناداری را در نشانه های spd نشان دادند (001/0 p= )، همچنین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در متغیر رفتارهای ایمنی کاهش معناداری را نشان دادند (01/0p< )، و گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهبود معناداری را در متغیر ادراک از خویشتن نشان دادند (001/0 p= ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می¬دهد که درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر کاهش نشانه¬های اختلال spd و رفتارهای ایمنی و بهبود ادراک از خویشتن در مهاجرین افغانستانی موثر بوده و می¬توان از آن به عنوان یک روش درمانی در اقلیت¬های قومی، بخصوص مهاجرین افغانستانی استفاده نمود.
رقیه نورانی جورجاده علی مشهدی
اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی (adhd) یکی از اختلال های عصب – تحولی شایع دوران کودکی است که با سه مشخصه¬ی نارسایی توجه، فزون¬کنشی و تکانشگری شناخته می¬شود. هدف از مطالعه¬ی حاضر بررسی اثر بخشی آموزش کنش¬های اجرایی مبتنی بر زندگی روزمره بر کاهش نشانه¬های بالینی، بهبود کنش¬وری اجرایی، مهارت¬های سازشی و پیشرفت تحصیلی کودکان مبتلا به adhd است. روش: تعداد 16 کودک 10-7 ساله مبتلا به adhd با روش نمونه¬گیری هدفمند از بین مراجعه کنندگان به بخش روان¬پزشکی کودک و نوجوان بیمارستان شهید یحیی¬نژاد بابل انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 8 نفره مداخله و کنترل گمارش شدند. آزمودنی¬ها در دو مرحله¬ی پیش-آزمون و پس¬آزمون با مقیاس درجه بندی snap-iv، سیاهه رفتاری کودک (cbcl) برای سنین 18-6 سال، مقیاس نارسا کنش وری اجرایی بارکلی (bdefs) و مقیاس آسیب کنشی بارکلی (bfis) مورد سنجش قرار گرفتند. گروه مداخله به همراه مادرانشان 11 جلسه¬ی یک ساعته آموزش کنش¬های اجرایی مبتنی بر زندگی روزمره دریافت کردند. داده¬ها با استفاده از نسخه¬ی 19 نرم افزار spss و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری (ancova) و تحلیل کوواریانس چند متغیری (mancova) مورد بررسی قرار گرفتند. یافته¬ها نشان دادند گروه مداخله نسبت به گروه کنترل در نشانه¬های بالینی adhd کاهش معناداری نشان داد. هم¬چنین در کنش های اجرایی و مهارت های سازشی این کودکان بهبود به دست آمد، اما در پیشرفت تحصیلی این آزمودنی ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: آموزش کنش¬های اجرایی مبتنی بر زندگی روزمره سبب کاهش نشانه¬های بالینی، بهبود کنش¬های اجرایی و مهارت¬های سازشی در کودکان مبتلا به adhd می¬شود. واژه¬های کلیدی: کنش¬های اجرایی، اختلال نارسایی توجه/ فزون¬کنشی، مهارت¬های سازشی، پیشرفت تحصیلی.
ماریه مقدم رحمانی علی مشهدی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روان درمان گری بین فردی به شیوه گروهی بر کاهش علائم افسردگی،بهبود کیفیت زندگی،افزایش رضایت زناشوئی زنان مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان بود.روش پژوهش حاضرنیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه پژوهش را کلیه زنان با افسردگی پس از زایمان که به پزشکان زنان و زایمان در فصل زمستان مراجعه کرده اند تشکیل داد که تعداد 24 نفر از زنان با افسردگی پس از زایمان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند . ( هر گروه 12 نفر ) که از این تعداد در نهایت 17 نفر(9نفر گروه آزمایش و 8 نفر کنترل)با توجه به معیارهای تحقیق به عنوان نمونه وارد تحقیق شدند.ابزارهای پژوهش عبارت بود از مقیاس افسردگی بک، مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ ، پرسشنامه کیفیت زندگی و مقیاس رضایت زناشویی انریچ. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها درسطح آمار توصیفی از شاخص های مرکزی وپراکندگی ودر سطح آمار استنباطی از روش تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد.نتایج نشان داد که روان درمان گری بین فردی به شیوه گروهی بر کاهش علائم افسردگی،بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایت زناشوئی زنان مبتلا به اختلال افسردگی پس از زایمان تاثیر دارد.روان درمان گری بین فردی می تواند به عنوان یک روش درمانی موثر برای بهبود مهارتهای ارتباطی ،افزایش سازگاری بین فردی ، کیفیت زندگی و رضایت زناشویی زنانی که به علت زایمان دچار تغییر نقش شده اند به کار رود . کلید واژه ها: روان درمان گری بین فردی,کیفیت زندگی، رضایت زناشوئی و افسردگی پس از زایمان
سحر شبانی علی مشهدی
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی مسئله مدار برسطح افسردگی، اضطراب وتوانایی حل مسئله اجتماعی در زنان مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)ساکن مشهد بود.در این پژوهش به صورت تصادفی و هدف دار تعداد19نفر انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند :گروه آزمایش و گروه کنترل. گروه آزمایش به مدت 1 ماه در جلسات درمان مسئله مدار قرار گرفتند.هر دو گروه قبل و بعد از جلسات،پرسش نامه های حل مسئله و dassرا پر نمودند.در پایان داده های خام با استفاده از آزمون تحلیل کو واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتیجه گیری :گروه درمانی حل مسئله بر کاهش اضطراب و افزایش حل مسئله مثبت و حل مسئله منطقی بیماران زن مبتلا به ام اس مشهد تاثیر دارد.
علی فلاح علی مشهدی
چکیده: بهره برداری انسان از منابع طبیعی جهان همیشه به¬صورتی یک جانبه و بی رویه بوده و هرگونه بهره برداری از این منابع بدون رعایت جنبه¬های حفاظتی آن وتنها براساس تأمین منافع کوتاه مدت او انجام می¬شده است. گرچه انسان در آغاز بصورتی هماهنگ با طبیعت عمل می کرده است. و در حقیقت خود جزیی از سیستم¬های طبیعی بوده است. ولی رشد فزاینده جمعیت جهان و در نتیجه بهره برداری بیش از اندازه کشورها از منابع طبیعی باعث عدم هماهنگی بیشتر با طبیعت شده است. فرایند این اندیشه، دولت¬ها و سازمان¬های بین المللی را درجهت حفاظت و بهره برداری اصولی از منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی که درسی ویکمین کنفرانس سازمان کشاورزی و خوار و بار ملل متحد(fao) در سال 2001 میلادی، معاهده بین المللی ذخایر ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی مورد تصمیم کشورها شرکت کننده در این کنفرانس بین المللی بوده است. و آنچه در این معاهده بین المللی مقرر گردید. ارائه روش¬های مناسب جهت کاهش آسیب کشورها و سازمان ها و اشخاص بر این منابع و بهره برداری مطلوب از آن بوده است. این معاهده نمایانگر تلاش و دغدغه های جامعه جهان در خصوص حفاظت، اکتشافات، جمع¬آوری، شناسایی، ارزیابی و ثبت منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی در نیل به اهداف اعلامیه رم در مورد امنیت جهانی غذایی و برنامه اقدام اجلاس جهانی غذا و برای دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی می¬باشد. بدون تردید این مسئله به یک عرصه و عزم جامع بین المللی نیاز دارد. به عبارت دیگر گرچه حفاظت از منابع زنتیکی گیاهی وظیفه کشورها است. و باید از سطوح ملی شروع شود ولی به هماهنگی¬های بین المللی و منطقه ای نیاز دارد. این پایان نامه ضمن اشاره به اهداف، اصول و محور حمایت از منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی به بررسی تعهدات کشورها متعاهد و همچنین نظام چند جانبه دسترسی و تسهیم منافع و ارزیابی مطروحه در آن در پرتو تحولات نظام حقوقی بین المللی کشاورزی و محیط زیست توجه نموده است . واژگان کلیدی: منابع ژنتیکی گیاهی برای غذا و کشاورزی، حقوق بین الملل کشاورزی، محیط زیست، تنوع ژنتیکی، توسعه پایدار کشاورزی، امنیت غذایی و حقوق مالکیت معنوی.
جواد نظافت فریزی علی مشهدی
مسئله: افسردگی از جمله مشکلاتی است که درصد قابل توجهی از جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد و طبق آمار سازمان جهانی بهداشت یکی از منابع عمده معلولیت ها است. افسردگی مولفه¬هایی چون کیفیت زندگی، ابرازگری هیجانی و مهارت¬های اجتماعی فردی را تحت تاثیر قرار می¬دهد. همچنین در مطالعات مختلف، منشا شکل¬گیری افسردگی را در بافت روابط بین¬فردی شناسایی کرده¬اند. هدف: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی روان¬درمانی بین¬فردی بر افسردگی و مولفه¬های حاصل از آن در زندگی فرد بود. روش: جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه¬های مشهد ، که با شکایت افسردگی به کلینیک¬های سطح شهر مشهد مراجعه می¬کنند، نشکیل می¬دهد. نمونه آماری این پژوهش را 30 نفر از دانشجویان مذکر و مونث دانشگاه فردوسی مشهد، که با شکایت افسردگی با زمینه روابط بین¬فردی به کلینیک دانشگاه ارجاع نموده¬اند، تشکیل می¬دهد. در این پژوهش روان¬درمانی بین¬فردی بعنوان متغیر مستقل در گروه آزمایش اجرا شد، و متغیرهای کیفیت زندگی (توسط پرسشنامهwhoqol)، ابرازگری هیجانی (توسط پرسشنامه eeq)، مهارت¬های اجتماعی (توسط پرسشنامه ssi) و افسردگی(پرسشنامه افسردگی بک – 2) بعنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفتند. یافته¬ها: متغیرهای مهارت¬های اجتماعی، افسردگی و ابرازگری هیجانی و کیفیت زندگی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، نمرات آنان، بهبود معنادار داشت. همچنین در پرسشنامه افسردگی بک -2، افراد در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه بهبود معنادارتری داشتند. نتیجه گیری: روان¬درمانی بین¬فردی برای افسردگی که در بافت روابط بین¬فردی بوجود می¬آید، اثربخش است. همچنین این درمان، بر مولفه¬های حاصل شده از این اختلال بالینی(یعنی مهارت¬های اجتماعی، ابرازگری هیجانی و کیفیت زندگی)، اثربخشی معناداری دارد. کلیدواژه: افسردگی بالینی ـ ابرازگری هیجانی ـ مهارت های اجتماعی ـ کیفیت زندگی ـ روان¬درمانی بین¬فردی
فاطمه کریمی علی مشهدی
وظیفه عام تبادل اطلاعات در یک شکل یا اشکال بیشتری تقریباً در هر موافقت نامه ی بین المللی محیط زیستی شناخته شده است. تبادل اطلاعات به عنوان وظیفه عام یک دولت برای تهیه و تدارک اطلاعات کلی راجع به یک یا موضوعات بیشتری به ویژه در رابطه با موضوعات فنی و علمی نسبت به دولت دیگر تلقی می شود. مبانی نظری و مفاهیم حقوقی مرتبط با اصل اطلاع رسانی شامل مبحث اول- تعریف اصل اطلاع رسانی مبحث دوم- انواع اصل اطلاع رسانی. پیشینه ی تاریخی اصل اطلاع رسانی شامل مبحث اول- همکاری های معاهداتی مبحث دوم- درک بهتر از جریانات و موقعیت های محیط زیست مبحث سوم- رویه ی قضایی بین المللی تحول اصل اطلاع رسانی در حقوق عرفی و قراردادی شامل مبحث اول- تحول عمومی اصل اطلاع رسانی مبحث دوم- تحول قواعد مسئولیت بین المللی مبحث سوم – تحول در حقوق عرفی و شکل گیری عرف خلق الساعه میباشد نتیجه گیری بدون تردید تبادل اطلاعات محیط زیستی یک تعهد بسیار مهم در جهت حفاظت محیط زیست و بهینه سازی در سطح بین المللی می باشد و تبادل اطلاعات نه تنها در پردازش، تدوین و مقررات اسناد و ایجاد تعهدات محیط زیست ضروری است بلکه باید در ساختار مسئولیتی و انستیتوهای مربوط به امور به منظور عملیاتی شدن نهایی تعهدات محیط زیستی از سوی دولت ها در سطح بین المللی ارائه گردد
سمیه احمدی زهرا طبیبی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب و افسردگی و کنترل قند خون کودکان مبتلا به دیابت نوع یک بود. مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور 30 کودک مبتلا به دیابت از بیمارستان امام رضا(ع) مشهد انتخاب شدند. این کودکان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و گروه کنترل (15) گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 2 ساعته تحت آموزش شناختی ـ رفتاری قرار گرفتند. قبل از شروع مداخله و بعد از آن روی هر دو گروه فرم پرسشنامه اضطراب چند بعدی کودکان که چهار مولفه اضطراب اجتماعی، نشانه های جسمانی، اجتناب از آسیب و اضطراب جدایی و همچنان پرسشنامه افسردگی کواکس کودکان اجرا شد. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس، نشان داد که افسردگی و اضطراب و قند خون گروه آزمایش در مرحله پس آزمون کنترل شده بود. هم چنین یافته های حاصل از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره بین مولفه های نشانه های جسمانی اجتناب از آسیب اضطراب جدایی فقط نمره پس آزمون اضطراب اجتماعی بین دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت. بنابراین درمان شناختی رفتاری می تواند روش موثری برای کاهش افسردگی، اضطراب و کنترل قند خون کودکان باشد. واژه های کلیدی: درمان شناختی ـ رفتاری، افسردگی، اضطراب، کنترل قند خون، کودکان.
میترا پورمند علی مشهدی
حمایت از جانداران دریایی از جمله نهنگ ها از سویی به واسطه منافع اقتصادی و همچنین نقش بنیادین آنها در حفظ اکوسیستم اقیانوس ها و از سوی دیگر به واسطه ی در معرض خطر انقراض بودن آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مهمترین سند بین المللی موجود، کنوانسیون بین المللی صید نهنگ می باشد که با هدف حفظ نسل نهنگ ها برای تضمین بهره برداری پایدار از آن ها در سال 1946 به امضای برخی از کشورهای صید کننده نهنگ رسید. در نتیجه آخرین اقدامی که توسط اعضای این کنوانسیون صورت گرفت، صید تجاری نهنگ به طور کلی در اقیانوس قطب جنوب ممنوع اعلام گردید. با این وجود به واسطه ی منافع اقتصادی نهنگ ها صید آن ها کماکان توسط اعضا صورت می گیرد. نمونه بارز آن طرح تحقیقاتی ژاپنی صید نهنگ بود، این طرح که به زعم استرالیا پوششی برای صید تجاری نهنگ تلقی شده بود در سال 2010 موجب طرح دعوایی علیه ژاپن مبتنی بر نقض کنوانسیون بین المللی صید نهنگ گردید در این دعوا که نیوزیلند نیز به عنوان وارد ثالث حضور داشت دیوان در 31 مارس 2014 اعلام نمود که برنامه تحقیقات علمی ژاپن در جنوبگان، منطبق با مقررات جدول ضمیمه کنوانسیون تنظیم مقررات صید نهنگ نیست. صدور این رای نه تنها به واسطه ی شفاف سازی موازین حمایت از حقوق نهنگ ها، بلکه در راستای منع تفسیر و مصادره به مطلوب موازین کنوانسیون های بین المللی حائز اهمیت است. از این رو در پژوهش حاضر برآنیم ضمن مروری بر این رای به تبیین ابعاد حقوقی حمایت از نهنگ ها در نظام بین المللی بپردازیم.
الهام موسی پور علی مشهدی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی گروه درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان اضطراب و افسردگی مادران دانش اموزان چند معلولیتی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بودند از تمامی مادران دانش آموزان چند معلولیتی دارای دختر و پسر که تعداد آنها 340 نفر است که با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، 30 نفر از مادران که دارای اضطراب و افسردگی با توجه به معیارهای ورود انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه اضطراب بک (bai)، پرسشنامه افسردگی بک (bdi) و پرسشنامه پذیرش و عمل (aaq) .برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش نمرات افسردگی و اضطراب مادران شده است. همچنین نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش پذیرش کودکان معلول از سوی مادران شان شده است.
معصومه صادقی بایگی زهره سپهری شاملو
فرسودگی شغلی که به¬عنوان اصلی ترین بحران حرفه ای(شغلی) در قرن 21 نام گرفته است، سبب مشکلات عدیده¬ای در ابعاد مختلف سلامت جسمی و روانی افراد می¬گردد. پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان اثربخشی آموزش واقعیت درمانی گروهی بر کاهش فرسودگی شغلی و افزایش انگیزش شغلی واحساس کنترل در کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است. مطالعه اول به بررسی رابطه فرسودگی شغلی و سلامت روان در کارکنان دانشگاه فردوسی و مطالعه دوم به بررسی اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر کاهش فرسودگی شغلی و نیز افزایش انگیزش شغلی و احساس کنترل در گروه هدف پرداخته است. مطالعه اول از نوع همبستگی و مطالعه دوم از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور در مطالعه اول 184 نفر از کارکنان دانشگاه فردوسی از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و دو پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلش(mbi-gs) و سلامت عمومی( ghq) را پر کردند. در مطالعه دوم، 36 پرسشنامه ( کسب نمره متوسط یا بالا در حداقل دو خرده مقیاس فرسودگی شغلی، حداقل نمره بالاتر از خفیف در یک خرده مقیاس سلامت عمومی و نمره کمتر از شدید در نمره کل و چهار خرده مقیاس سلامت عمومی) انتخاب و از این میان 17 نفر از کارکنان زن به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (8n=) و کنترل (9n=) قرار گرفتند. برای هر دو گروه در پیش آزمون دو پرسشنامه انگیزش شغلی هاکمن و الدهام و پرسشنامه احساس کنترل شاپیرو(sci) مورداستفاده قرار گرفت. مداخله برای گروه آزمایش درقالب هشت جلسه¬ی 75 دقیقه¬ای به صورت دو جلسه در هفته اجرا شد. در این مدت برای گروه کنترل هیچ مداخله¬ای صورت نگرفت. برای تحلیل داده های این پژوهش با استفاده از 16spss، در مطالعه اول از آزمون همبستگی پیرسون و در مطالعه دوم از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری¬های مکرراستفاده شد. نتایج مطالعه اول همبستگی منفی بین متغیرهای فرسودگی شغلی و سلامت روان را نشان داد. در بررسی نتایج حاصل از مطالعه دوم تفاوت معنا داری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، در متغیرهای فرسودگی شغلی ،انگیزش شغلی و احساس کنترل مشاهده نشد. بدین معنا که علی¬رغم تاثیر آموزش واقعیت درمانی گروهی برکاهش فرسودگی شغلی وافزایش انگیزش شغلی واحساس کنترل کارکنان، اما این تفاوت در بین گروه¬ها معنادار نیست.
الهام حقی علی کیمیایی
مقدمه: افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی رویکرد انعطاف¬پذیری در مواجهه با استرس نداشته و در به کارگیری مهارت¬های اجتماعی ضعف دارند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر درمان فراشناختی گروهی بر بهبود اضطراب اجتماعی و انعطاف¬پذیری شناختی نوجوانان انجام پذیرفت. مواد و روش کار: در این پژوهش شبه¬آزمایشی، 24 نفر از نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از بین مراجعه¬کنندگان به کلینیک¬های روانشناسی شهر مشهد (صبا، پرهام، رهیاب، اندیشه و رفتار، روان¬پژوه، صابری) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (درمان فراشناختی گروهی) و کنترل گماشته شد. قبل و بعد از انجام مداخلات، بر روی آزمودنی¬های هر دو گروه پرسشنامه¬های اختلال اضطراب اجتماعی (spin) و انعطاف¬پذیری شناختی (cfi) اجرا شد. داده¬ها با استفاده از آزمون t گروه¬های مستقل و تحلیل کواریانس یک¬راهه (ancova) در نرم افزار spss-19 با سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شدند. یافته¬ها: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی گروهی در مقایسه با گروه کنترل باعث بهبود بیشتر انعطاف-پذیری شناختی و کاهش معنادار اضطراب اجتماعی می¬شود (001/0p<). در پس آزمون، آزمودنی¬های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مولفه¬های ترس اجتماعی، اجتناب اجتماعی، ناراحتی¬های فیزیولوژیکی ناشی از اضطراب اجتماعی، ادراک کنترل، ادراک توجیهات و ادراک چندین راه حل بهبودی نشان دادند (001/0p<). نتیجه¬گیری: درمان فراشناختی گروهی در بهبود اضطراب اجتماعی و انعطاف¬پذیری شناختی نوجوانان موثر است.
مهدی غیاثی گیشی علی مشهدی
هدف از پژوهش حاضر آموزش جامعی از کنش های اجرایی (حافظه کاری، برنامه ریزی و اولویت بندی، خود نظم جویی هیجان، سازماندهی، خود نظارتی و خود کنترلی) بر اساس الگوی ملتزر در مدرسه به همراه نوروفیدبک و بررسی میزان تاثیر گذاری این آموزش ها بر روی کنش وری اجرایی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان بهنجار می باشد. روش: در چهار چوب یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، از بین دانش آموزان پسر با دامنه سنی 11-10 کلاس چهارم ابتدایی دردسترس که شرایط حضور در پژوهش را داشتن 36 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 12 نفره(گروه آموزش و نوروفیدبک، گروه آموزش به تنهایی و گروه کنترل) قرار داده شدند. گروههای آموزش و نوروفیدبک و گروه آموزش به تنهایی در 16 جلسه آموزشی کنش های اجرایی براساس الگوی ملتزر و گروه آموزش و نوروفیدبک علاوه بر این آموزش ها در 8 جلسه ی آموزش نوروفیدبک شرکت نموده و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده های پژوهش به کمک مقیاس نارسای کنش وری اجرایی بارکلی- کودکان و نوجوانان، خرده آزمون فراخنای ارقام وکسلرکودکان، بلوک های تپنده کورسی و آزمون عملکرد تحصیلی فام و تیلور هنجار یابی شده توسط درتاج در پیش و پس از جلسات آموزش فردی و گروهی گردآوری شدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز تحلیل کواریانس تک متغیره و تحلیل کواریانس چند متغیره بود. یافته ها: پس از آموزش در هر دو گروه آموزش و نوروفیدبک و آموزش به تنهایی میانگین نمرات در مقیاس نارسای کنش وری اجرایی بارکلی- کودکان و نوجوانان کاهش و میانگین نمرات در خرده آزمون فراخنای ارقام وکسلرکودکان، بلوک های تپنده کورسی و آزمون عملکرد تحصیلی افزایش یافت این در حالی بود که میانگین نمرات دانش آموزان در گروه آموزش و نوروفیدبک نسبت به گروه آموزش به تنهایی در مقیاس نارسای کنش وری اجرایی بارکلی- کودکان و نوجوانان کاهش بیشتر و در دیگر آزمون ها افزایش بیشتری نشان داد. و این نتایج معنادار بود. نتیجه گیری: پس از آموزش دانش آموزان گروه آموزش و نوروفیدبک بهبود بیشتری در کنش های اجرایی در زندگی روزمره، حافظه کاری کلامی و دیداری- فضایی نسبت به گروه آموزش به تنهایی و کنترل نشان دادند که بیانگر تاثیر گذاری بیشتر آموزش کنش های اجرایی به همراه نوروفیدبک نسبت به آموزش به تنهایی می باشد.
حجت رضازاده علی کیمیایی
طلاق به عنوان یکی از پیامدهای ارتباطات کم کیفیت و راهبردهای مقابله ای ناکارآمد بین زوجین متعارض شناخته شده است. رویکردهای درمانی متعددی در حوزه طلاق بررسی شده است. در این پژوهش رویکرد راه حل محور به عنوان یک رویکرد زودبازده در فرایند زوج درمانی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره گروهی راه حل محور بر بهبود کیفیت رابطه و راهبردهای مقابله ای زناشویی و کاهش میل به طلاق در زوجین متعارض شهر مشهد بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی زوجین متعارض شهر مشهد که در سال 1393 به مراکز مشاوره مراجعه کرده اند، بود. از طریق روش نمونه در دسترس 20 زوج به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که پس از بررسی ملاک های ورود به پژوهش به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. با توجه به عدم مشارکت کامل دو زوج در گروه آزمایش تعداد نمونه به 14 زوج (هر گروه 7 زوج) تقلیل یافت. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه راهبردهای مقابله ای زناشویی، پرسشنامه میل به طلاق و مقیاس رضایت زناشویی انریچ که خرده مقیاس ارتباط از آن در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفت. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش گروهی قرار گرفتند و برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. پس از اجرای پس آزمون نتایج مورد تحلیل آماری قرار گرفت که نتایج نشان دهنده معنادار بودند آموزش های ارائه شده بر بهبود کیفیت رابطه و راهبردهای مقابله زناشویی و کاهش میل به طلاق در بین زوجین گروه آزمایش بود. نتایج بیانگر این هستند که مداخله مشاوره های راه حل محور می تواند به زوج های متعارض در بهبود مقابله زناشویی کمک کند که این موجب بهبود کیفیت ارتباط و در نتیجه کاهش تمایل آنها به طلاق می شود.
نسیم کاوسی علی مشهدی
مفهوم استفاده پایدار و معقول از اصول حقوق بین الملل محیط زیست است که در اسنادی چون دستور کار 21، اعلامیه 2002 دهلی نو و سند ریو + 20 آمده است. ولی با وجود این کمتر در آثار نویسندگان به عنوان یک "اصل" مورد شناسایی قرار گرفته است. استفاده پایدار و معقول، استفاده ای است که در عین بر طرف کردن نیاز های نسل حاضر، توانایی نسل آینده را نیز برای برطرف کردن نیازهایش، حفظ کند. مفاد و محتوای این اصل در معاهدات و موافقتنامه های قرن 19 و 20 و تا هم اکنون به طور غیرمستقیم، مورد توجه بوده است. ریشه ی شکل گیری این اصل به استفاده از منابع طبیعی مشترک برمیرگردد. آن جا که بر سر استفاده از این منابع اختلاف پیش می آمد و بحث استفاده ی منصفانه از آن ها مطرح می شد. به دنبال منصفانه بودن، پایداری نیز مطرح شد. دریای خزر از جمله منابع مشترکی است که برای حفظ و بقای محیط زیست و منابع آن، اجرای مفاد این اصل در مورد آن کار ساز است. مقررات بین المللی و منطقه ای که برای حفاظت از محیط زیست دریایی وجود دارد، مولفه های اجرای این اصل را بیان می دارد. اجرای این اصل در کنار سایر اصول حقوق بین الملل محیط زیست می تواند به تحقق هدف کنوانسیون تهران برای حفاظت از محیط زیست دریای خزر کمک کند. حفاظت از محیط زیست دریای خزر امری نیست که به طور انفرادی توسط هر یک از کشور ها ساحلی خزر امکان پذیر باشد؛ بلکه همکاری این دولت ها را در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی می طلبد.
شیبا رحیمی زهرا طبیبی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه نشانه های بالینی کودکان دارای والدین سوء مصرف کننده مواد با کودکان دارای والدین بدون سابقه سوء مصرف مواد و والدین ترک کرده انجام شد . این پژوهش یک مطالعه علّی ـ مقایسه ای بود. در این پژوهش 30 نفر از والدین سوء مصرف مواد مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد مشهد با 30 نفر والدین بدون سابقه سوء مصرف مواد و 25 نفر والدین بهبود یافته از مرکز tc مشهد انتخاب شدند. پرسشنامهcbcl فرم پدر/ مادر و فرم مشخصات فردی، توسط والدین تکمیل شد. نتایج نشان داد که درهر دو مقیاس های مبتنی بر تجربه و مقیاسهای مبتنی بر dsm نمرات کودکان دارای والدین سوء مصرف مواد در مقایسه با گروه کودکان والدین بهبود یافته و والدین سالم بطور معناداری بیشتر است. کودکان گروه سوء مصرف کننده مواد در خرده مقیاسهای افسردگی، نشانه های اضطراب و مشکلات رفتاری نمرات بیشتری بدست آورده اند (001/0p<). در نتیجه می توان گفت که مصرف مواد در والدین، مشکلات جسمی، عاطفی و رفتاری در کودکان را تشدید و از طرف دیگر ترک والدین میزان نشانه ها در کودکان را بطور معناداری کاهش می دهد.
فاطمه شیبک کاظم رسول زاده طباطبائی
اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بزرگسالی، اختلالی شایع و تضعیف کننده است که اغلب ناشناخته و درمان نشده باقی می ماند زیرا اغلب مبتلایان آن را نمی شناسند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه کنش های اجرایی، سبک زندگی و رضایت زناشوئی زوجین مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی با زوجین سالم می باشد. پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای است. با در نظر گرفتن تعداد متغیرهای پژوهشی، دو گروه متشکل از 25 زوج و در مجموع 50 زوج به شیوه ی نمونه گیری در دسترس تعیین گردیدند. 25 زوج از میان والدین کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی مراجعه کننده به مرکز آرن و دبستان های نور هدایت و 25 زوج گروه دوم، از میان زوجین غیرمبتلا مراجعه کننده به پارک ملت شهر مشهد انتخاب شدند که به لحاظ سن، تحصیلات، طبقه اقتصادی- اجتماعی با گروه زوجین مبتلا همتا شدند. داده ها با استفاده از مقیاس درجه بندی نارسایی توجه/ فزون کنشی بزرگسالان بارکلی(baars - iv)، کنش های اجرایی بارکلی(bdefs-lf)، سبک زندگی اسلامی کاویانی و پرسشنامه زوجی انریچ گردآوری شد. داده ها به وسیله ی شاخص های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کنش های اجرایی، سبک زندگی و رضایت زناشوئی در زوجین مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی در مقایسه با زوجین سالم کمتر مطلوب است بدین معنا که زوجین مبتلا کنش های اجرایی معیوب، سبک زندگی نامطلوب و رضایت زناشوئی پائین تری را تجربه می کنند. نتیجه گیری: این پژوهش آگاهی بخشی و در مواردی مداخله ی درمانی در مورد زوجین مبتلا، حین مشاوره ازدواج یا بارداری و فرزندپروری را ضروری می داند چرا که این اختلال حوزه های وسیعی از زندگی فرد را مختل می سازد.
آزاده داداشی علی مشهدی
یکی از اصول مهم در حفظ محیط زیست پیشگیری از وقوع حوادث مخرب محیط زیست و در صورت وقوع، اطلاع رسانی به سایر دولت ها می باشد. در حقیقت؛ براساس اصول کلی حقوق بین الملل، تعهد به اطلاع رسانی منجر به تقویت همکاری بین المللی مابین دولت ها می شود. براین اساس، هر دولتی موظف است براساس قواعد حقوق بین الملل با در نظر گرفتن منافع سایر دولت ها، اقدامات پیشگیرانه را در اعمال خود مدنظر قرار داده تا از وقوع خسارات فرامرزی جلوگیری نماید و در صورت وقوع حوادث اطلاع رسانی فوری نماید. تعهد به اطلاع رسانی در زمینه های مختلفی توسط کنوانسیون های بین المللی مورد شناسایی و تأکید قرار گرفته است اما در زمینه وقوع حوادث هسته ای تا قبل از وقوع حادثه هسته ای چرنوبیل در 62 آوریل سال 6892 ، مقرره ای که دولت حادثه دیده را موظف به اطلاع رسانی نماید وجود نداشت و این حادثه نقطه ی عطف توسعه حقوق هسته ای به خصوص در زمینه اطلاع رسانی فوری گشت. با گذشت حدود 69 سال از حادثه هسته ای چرنوبیل، اینکه اکنون وضعیت پادمان ها و تأسیسات هسته ای بسیار بهتر از گذشته است گزاف به نظر نمی رسد اما با وقوع حادثه هسته ای فوکوشیما، آشکار گردید که درس های واقعه چرنوبیل به خوبی آموخته نشده است و جامعه بین المللی می بایست هر چه بیشتر در ارتقای ایمنی و توسعه حقوق هسته ای گام بردارد. در این زمینه، سازمان بین المللی انرژی اتمی با ایفای نقش کلیدی خود می تواند تعدیل و اصلاح نظام حقوقی و فنی و نیز رویه های فعلی را با ترغیب دولت ها مطمح نظر قرار دهد.
فاطمه اشرفی خوزانی علی مشهدی
مساله ی بلایای طبیعی، مساله ای است که بشر از ابتدای خلقت تا کنون با آن دست به گریبان بوده است. در طول چند دهه ی اخیر، بلایای طبیعی رشد چشمگیری داشته اند؛ این رشد نه تنها در تعداد، بلکه در شدت بلایای طبیعی نیز مشاهده شده است. سازمان ملل در گزارش جدیدی اعلام کرده است، وقوع بلایای طبیعی نظیر طوفان، سیل و موج های گرمایی از دهه 70 میلادی تاکنون پنج برابر شده است. همچنین، بر اساس آمارهای سازمان ملل متحد، هرساله بیش از 226 میلیون نفر تحت تاثیر بلایای طبیعی قرار میگیرند. کاهش و کنترل خطرات و آسیب پذیری ناشی از بلایای طبیعی، و آمادگی پیش از وقوع بلا، اقدامات اضطراری حین بلا و اقدامات ترمیمی پس از آن، از جمله اموری هستند که در حقوق بین الملل به آنها پرداخته شده است. از طرف دیگر، احترام به حقوق بنیادین و رفع نیازهای اولیه ی افراد متاثر از بلایای طبیعی یکی از مهم ترین مسائل موجود در این زمینه بوده که مورد توجه حقوق بین الملل قرار گرفته است. در خصوص کلیه ی این مسائل اسناد مختلفی، در عرصه ی حقوق بین الملل موجود است، اما فقدان یک سند جامع بین المللی که ضمن پرداخت به ابعاد مختلف بلایای طبیعی و حقوق افراد متاثر از آن، عام الشمول و الزام آور نیز باشد، کاملاً احساس می شود. کمیسیون حقوق بین الملل، در سال 2007، کار بر روی پیش نویسی در این زمینه، با عنوان «حمایت از افراد در بلایا» را آغاز کرد، که تا کنون 21 ماده از آن تدوین شده است. این پیش نویس، علیرغم انتقاداتی که بر برخی مواد آن وارد است، می تواند، در رفع نیازها و خلاءهای موجود بسیار موثر و کارگشا باشد.
فائزه صلایانی محمدجواد اصغری ابراهیم آباد
دردهای مزمن، یکی از مهم ترین معضلات پزشکی در تمام جهان است که هر سال میلیون ها نفر گرفتار آن می شوند و درمان مناسبی هم به آنها ارائه نمی شود. پژوهشها بیانگر این است که یکی از پیامدهای درد مزمن، واکنش های عاطفی مثل افسردگی، اضطراب و پرخاشگری است که به سبب اثرات درازمدت درد به وجود می آیند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی و ترکیب آن با برنامه خود مدیریتی بر درد، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری زنان مبتلا به درد مزمن است. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون و گروه کنترل بود. در این پژوهش،50 زن مبتلا به درد مزمن عضلانی اسکلتی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و 30 نفر با نمرات بالا در آزمون اضطراب و پرخاشگری مشخص شدند. سپس به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. ابتدا هر سه گروه، آزمون های dass-21، پرخاشگری، مقیاس چندوجهی درد را تکمیل نمودند. سپس گروه های آزمایش به مدت هشت جلسه تحت درمان قرار داشتند و مجدداً آزمون ها اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که بین درد (05/0p<)، افسردگی (05/0 p<)، اضطراب (05/0 p<) و پرخاشگری (05/0 p<) گروه های آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که گروه درمانی شناختی و همچنین ترکیب آن با برنامه خود مدیریتی می تواند درد، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری زنان مبتلا به درد مزمن را کاهش دهد.
انسیه آقاسی زاده علی مشهدی
هدف: پژوهش حاضرمقایسه اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری با و بدون درمان طبی و درمان طبی به تنهایی بر شکایات دردهای عضلانی بیماران روان تنی بود روش: در چهارچوب یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون از بین افراد مبتلا به اختلال روان تنی 20 سال به بالا مرد و زن به صورت در دسترس 60 نفر انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه بیست نفری (گروه درمان شناختی – رفتاری، گروه درمان شناختی – رفتاری و درمان دارویی و گروه درمان دارویی به تنهایی) قرار داده شدند. گروه های درمانی شناختی – رفتاری برای دو گروه در 16 جلسه آموزشی برگزار شد. داده های پژوهش به کمک 3 آزمون پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه سلامت عمومی قبل و بعد از جلسات آموزشی گردآوری شدند روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز تحلیل کوواریانس بود. یافته ها: نتایج نشانگر کارآیی بالای هر دو روش آموزشی شناختی – رفتاری به تنهایی و همراه با دارو درمانی می باشد ولی گروهی که درمان ترکیبی شناختی رفتاری با درمان دارویی گرفتند نتایج بهتری نسبت به 2 گروه دیگرنشان دادند. نتیجه گیری:پس از آموزش درمان شناختی – رفتاری به دو گروه تحت درمان، بهبود بیشتری در کاهش دردهای عضلانی روان تنی در گروه درمان ترکیبی نسبت به گروهی که فقط درمان شناختی-رفتاری می گرفتند به دست آمد و در مجموع گروهی که درمان شناختی – رفتاری همراه با درمان دارویی گرفتند نتایج بهتری را نسبت به دو گروه دیگر نشان داد. در نتیجه ترتیب اثر بخشی درمان به قرار، گروه درمان شناختی-رفتاری و دارویی ،سپس درمان دارویی به تنهایی و در نهایت درمان شناختی-رفتاری می باشد.
سارا اعتمادی عیدگاهی فرزانه نصیرزاده
این مطالعه به بررسی چگونگی تأثیر ادراک مدیران از توانایی سیستم های هزینه یابی بر روی عملکرد آن ها می پردازد. برای آزمون فرضیه های این پژوهش، ابتدا یک نظرسنجی از مدیران سطح میانی انجام گرفت و سپس نتایج آن با استفاده از مدل pls تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده در نهایت وجود رابطه ای مثبت میان ادراک مدیران از سیستم هزینه یابی و میزان استفاده آن ها از این سیستم ها را تأیید کرد؛ همچنین میزان استفاده از سیستم هزینه یابی با هر چهار بعد قدرت روانشناسی در ارتباط بود ولی رابطه معنی دار بین ادراک سیستم هزینه یابی با چهار بعد قدرت روان شناختی (معنی دار بودن، شایستگی، خود تعیین کنندگی و تأثیرگذاری) مشاهده نشد. با وجود تأیید ارتباط معنادار بین میزان استفاده مدیران از سیستم های هزینه یابی و قدرت روان شناختی، بررسی ها نشان داد که هیچ یک از این متغیرها بر روی عملکرد مدیران تأثیرگذار نیست. تحقیق حاضر پژوهش های قبلی پیرامون سیستم های هزینه یابی را بسط می دهد و به درک ما از نقش ادراک مدیران در بهبود اثربخشی سیستم های هزینه یابی ، می افزاید.
حسین غفران راد علی مشهدی
تابعیت به عنوان مفهومی مشترک در حقوق و سیاست یکی از مفاهیمی است که در حوزهی حقوق داخلی و حقوق بین الملل با تفاسیر و کارکرد های متفاوت مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که تابعیت مفهومی است دارای ابعاد چندگانه ی حقوقی، سیاسی و معنوی، گاهی توجه منحصر به بعد سیاسی آن در حقوق داخلی و غفلت از جنبه ی حقوقی آن باعث می شود میان قواعد نظام بین المللی حقوق بشر و نظامهای حقوقی داخلی مغایرت و تناقض بوجود آید. از سویی نظامهای داخلی قواعد راجع به تابعیت خود را با تکیه بر ملاحظات سیاسی و نگرش تکلیف مآبانه نسبت به مفهوم تابعیت تنظیم می کنند و از جانب دیگر نظام بین المللی حقوق بشر تابعیت را یک حق می داند و نگرشی حقوقی به این مفهوم داشته و قواعدی در راستای تضمین آن وضع نموده است. پذیرفتن دیدگاه نظام بین المللی حقوق بشر در رابطه با تابعیت ملازم تجدید نظر و تغییر در یکسری از قواعد قبلی و فعلی تابعیت می باشد. با توجه به نقشی که تابعیت در عمل به عنوان پایه ای برای دیگر مصادیق حقوق بشر بازی می کند. و با توجه به محرومیت افراد فاقد تابعیت از نسل های سه گانه ی حقوق بشر و معضلاتی که بر اثر این محرومیت ها در جامعه ی بشری بروز می نماید نمی توان تعریف حقوق داخلی از تابعیت و دیدگاه آن در رابطه با قواعد تابعیت را پذیرفت. بنابراین نتیجه گیری این پژوهش به این شرح است که تابعیت باید بعنوان یک مفهوم ذاتا حقوقی باید مجددا در اسناد حقوق بشری و مقررات حقوق داخلی مورد بازتعریف قرار گیرد. همچنین قواعد ناظر بر تابعیت باید در راستای حق بودن آن تفسیر و تغییر یافته و جنبه ی سیاسی آن در اولویت قرار نگیرد. در نهایت نگارنده برای کاهش بی تابعیتی در جامعه ی جهانی و همچنین کشور ایران سیستم اعطای تابعیت نهفته در قانون مدنی ایران موسوم به "سیستم سکنه" را پیشنهاد می کند.
مرضیه آزادی فرد علی مشهدی
درمیان مباحث علمی، پزشکی؛ علمی منحصر به فرد است؛ چرا که مستقیماً با جسم و روح آدمی سروکار دارد؛ از این رو اخلاق جزء لاینفک علم پزشکی تلقی می شود. در تقابل دو دیدگاه جدایی اخلاق از حقوق و ارتباط و پیوستگی این دو بدون شک باید پذیرفت، اخلاق جزء جدا نشدنی حقوق است و یا لااقل نباید از آن جدا باشد. قطعاً رسیدن به اجماعی جهانی در زمینه اخلاق پزشکی با مشکلاتی روبه رو است؛ به ویژه به این سبب که تحمیل چارچوب های اخلاقی واحد بر جوامعی که دارای خاستگاه های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی متفاوتند غیر ممکن و در واقع نادرست است. اما بی تردید برخی احساس ها و ویژگی های اخلاقی میان نوع بشر مشترک است. برخی نیازها از نظر خصوصیت جهانی اند چون انسانی اند و ما برای رسیدن به وفاقی در زمینه اخلاق پزشکی باید به دنبال این خصوصیات مشترک باشیم. به نظر می رسد اهرم های حقوق بین الملل برای حمایت و ارتقاء اخلاق پزشکی عبارت است از: حقوق بشر و سازمان های بین المللی. حقوق بین الملل برپایه مستحکمی از حقوق بشر جهانی استوار است. تلقی مسائل اخلاق پزشکی در زمره ی موضوعات حقوق بشری باعث اهمیت و توجه همگان به آن می شود. حقوق بشر این وظیفه را بر دولت ها بار می کند که در طراحی و اجرای سیاست ها و برنامه های بهداشتی توجه ویژه به اخلاق پزشکی داشته باشند واز طرف دیگر پزشکان را مکلف میکند که اصول اخلاقی و انسانی را در ارتباط با بیماران و مجروحان رعایت کنند. سازمان های بین المللی تأثیر گذار در زمینه اخلاق پزشکی یعنی سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد و انجمن جهانی پزشکی تا کنون فعالیت های مفیدی در زمینه اخلاق پزشکی انجام داده اند اما حقوق بین الملل برای ایفای نقش موثرتر در این زمینه به تلاش و همکاری بیشتر دولت ها و سازمان های بین المللی نیازمند است. از سوی دیگر جنگ و منازعه از معضلات تلخ ولی رایج و اجتناب ناپذیر دنیای ماست. دیدگاه های مختلفی در زمینه اخلاق پزشکی و تشابه و تفاوت آن در زمان جنگ و صلح مطرح است ولی در نهایت به یکسان بودن اخلاق پزشکی در زمان جنگ و صلح اذعان داریم.
زهرا سادات وزیری کنگ علیا علی مشهدی
سرطان یکی از جدی ترین بیماری های مزمن و از عوامل تهدید کننده سلامت جامعه به شمار می رود. از این بین، سرطان پستان، شایع ترین سرطان تشخیص داده شده در زنان می باشد. امروزه در حوزه روانشناسی بالینی برخی از پژوهشگران با اجرای مداخلات روانی اجتماعی به دنبال بررسی اثر آن بر آسیب شناسی روانی بیماران مبتلا به سرطان پستان می باشند. این پژوهش نیز با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود کنش وری اجرایی، نظم جویی شناختی هیجان و کاهش علائم بالینی در زنان مبتلا به سرطان پستان به انجام رسید. روش: تعداد 16 نفر زن مبتلا به سرطان پستان با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به مراکز رادیوتراپی- انکولوژی سطح شهر مشهد انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 8 نفره مداخله و کنترل گمارش شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (4 ماهه) با مقیاس نارساکنش وری بارکلی(bdefs)، مقیاس نظم جویی شناختی هیجان(cerq-p)و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی(dass-21) مورد سنجش قرار گرفتند.گروه آزمایش 8 جلسه 2 ساعته (یک روز در هفته) شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. داده ها با استفاده از نسخه 19 نرم افزار spss و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری (mancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها:گروه مداخله نسبت به گروه کنترل در میزان راهبردهای ناسازگارانه کاهش معناداری نشان داد. اما در بهبود کنش وری اجرایی، افزایش راهبردهای سازگارانه و کاهش علائم بالینی تفاوت معناداری بین دو گروه مداخله و کنترل مشاهده نشد. نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در کاهش راهبردهای ناسازگارانه موثر باشد.
جواد اسدالهی سید علی کیمیایی
هدف: با توجه به نقش خانواده که یکی از اصلی ترین رکن های جامعه می باشد، دستیابی به جامعه سالم در گرو خانواده است. سلامت خانواده منوط به سلامت روانی زوجهای و داشتن رابطه مطلوب با یکدیگر است.این پژوهش با هدف مقایسه میزان اثربخشی گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن اگاهی با گروه درمانی راه حل محور در کاهش پرخاشگریو تعارض های زناشویی زوج ها دارای شوهر معتاد،انجام شد.روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش شبه آزمایشی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد.جامعه آماری شامل کلیه زوج ها مراجعه کننده به کلینیک درمان و ترک اعتیاد پرند شهر مشهد در سال 1393 که دارای شوهر سوء مصرف مواد بودند را شامل می شد. از بین آنها 15 زوج که دارای تعارض های زناشویی و نشانه های پرخاشگری بودند با استفاده از نمونه گیری در دسترس و جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند.داده ها به کمک پرسشنامه پرخاشگری و تعارض زناشوییجمع آوری شد.سپس گروه های آزمایش 8 جلسه(90 دقیقه ای)تحت گروه درمانی قرار گرفتند. در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد و پس از پایان جلسات پس آزمون اجرا شد.یافته ها: سپس با استفاده از تحلیل کوواریانس یافته های بدست آمده از طریق نرم افزار spss 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج پژوهش فرضیه های تحقیق را تأیید و نشان داد که گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن اگاهی و گروه درمانی راه حل محور موجب کاهش پرخاشگری و تعارض زناشویی زوج های دارای شوهر معتاد گردیده است.نتایج همچنین نشان داد که گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن اگاهی در کاهش پرخاشگری و گروه درمانی راه حل محور در کاهش تعارض زناشویی زوج ها اثربخشی بیشتری داشتند.نتیجه گیری: هم گروه درمانی راه حل محور و هم ذهن اگاهی در کاهش پرخاشگری و تعارض زناشویی موثر هست،اما روش اول در کاهش تعارض زناشویی و ذهن اگاهی در کاهش پرخاشگری موثرتر است.
آفرین رجائی علی کیمیایی
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج درمانی به روش گاتمن بر کاهش طلاق عاطفی، بهبود رابطه کلامی- غیر کلامی و تحریف های شناختی بین فردی زوج های متعارض بوده است. روش: این پژوهش کاربردی، از نوع شبه آزمایشی است که به صورت پیش آزمون، پس آزمون، با گروه آزمایش و گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه ی زوج های مراجعه کننده به کلینیک خانواده درمانی دکتر کیمیایی و کلینیک روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد بودند که به صورت فراخوان برای حضور در این پژوهش از آن ها دعوت به عمل آمد. شیوه نمونه گیری، نمونه گیری در دسترس بود. حجم نمونه پژوهش 14 زوج تعیین گردید که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه، 7 زوج) جایگزین شدند. ملاک های ورود شامل داشتن حداقل سن 20 سال، ازدواج رسمی و قانونی، گذشت حداقل یک سال از ازدواج زوج ها و... بود. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش، مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (eds)، مقیاس ارتباط اولیه زناشویی (pci) و مقیاس تحریف های شناختی بین فردی (icds) بود. مداخله در قالب هشت جلسه ی یک و نیم ساعتی به صورت دوبار در هفته اجرا شد. یافته ها: در این پژوهش از تحلیل کوواریانس و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان دادند که زوج درمانی به روش گاتمن می تواند طلاق عاطفی را در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش بخشد، و روابط کلامی- غیر کلامی و تحریف های شناختی بین فردی زوج های متعارض گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل بیشتر بهبود بخشد (05/0>p). به علاوه یافته های اضافی عبارت بودند از: بین مدت زمان ازدواج و میزان طلاق عاطفی و روابط کلامی- غیرکلامی رابطه ی معناداری یافت نشد. همچنین بین طلاق عاطفی با روابط کلامی- غیرکلامی رابطه معکوس و معنادار و با تحریف های شناختی بین فردی، رابطه مستقیم و معنادار دیده شد (05/0>p). نتیجه گیری: زوج درمانی به روش گاتمن می تواند به کاهش طلاق عاطفی، و بهبود روابط کلامی- غیر کلامی و کاهش تحریف های شناختی بین فردی زوج های متعارض کمک کند.
محمد عادل نیا نجف آبادی علی مشهدی
موضوع تحقیق بررسی وظایف ومسئولیت های حقوقی وزارت راه وشهرسازی در حوزه حمل ونقل ریلی است. یکی از اساسی ترین ومهمترین عامل تحقق چشم انداز یک کشور توسعه وایمنی راهها وراه آهن آن کشور هست، که این امر با توجه به پیشرفتهای روز افزون دانش وتکنولوژی وگسترش روابط اجتماعی انسانها امری اجتناب ناپذیرتر می شود. مقوله ای که درحال حاضر به یکی از دغدغه ها اساسی دولتمردان هر کشوری تبدیل شده است، وضع مقررات بازدارنده برای نگهداری وحراست زیر ساخت هاست.وظایف ومسئولیت های حقوقی وزارت راه وشهرسازی درحوزه حمل ونقل ریلی موثر است.رعایت قوانین ومقررات راه آهن از جمله حریم راه آهن باعث ایجاد تعامل بین راه آهن ومردم حاشیه نشین، جلوگیری از اتلاف سرمایه ها، ارتقاء ایمنی وکاهش سوانح ریلی می گردد.قانون کیفری بزه های راه آهن مصوب سال 1320، تامین کننده اهداف نبوده است، نیاز به بازنگری است.این تحقیق از دوبخش تشکیل گردیده است. بخش اول شامل مفاهیم بنیادی، مبانی وپیشینه تحقیق می باشد. این بخش شامل تعاریف راه، اصطلاحات راه آهن، مباحث مرتبط با حریم قانونی راه آهن، ایستگاه، نوار تأسیسات زیر بنائی، قانون ایمنی راهها وراه آهن، قانون کیفر بزههای مربوط به راه آهن، وظایف وتکالیف کمیسیونهای جلوگیری از سوانح راه آهن ومناطق وحدود اختیارات آنها، تعریف خدمت عمومی، نظریه خدمت عمومی وجایگاه آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، معیارهای خدمت عمومی، اصول حاکم برخدمت عمومی، مسئولیت مدنی راه آهن وارکان آن، پلیس اداری، پیشینه وزارت راه وشهرسازی، راهسازی، راه آهن وسابقه تقنینی قوانین ومقررات در حوزه حمل ونقل ریلی توضیح داده شده است. دربخش دوم به بررسی موضوعاتی شامل انواع خدمات عمومی، نحوه اداره خدمات عمومی، خدمت عمومی وزارت راه وشهرسازی در حوزه حمل ونقل ریلی، اقسام ودسته های مسئولیت مدنی، اهداف مسئولیت مدنی مسئولیت وسایل نقلیه، وسیله نقلیه مجاز به حرکت در راه آهن، مسئولیت عابرین پیاده وحاشیه نشینان راه آهن، پلیس اداری در حمل ونقل ریلی، اهداف پلیس اداری، مقامات پلیس اداری، اقدامات پلیسی، وظایف وتکالیف پلیس اداری راه آهن، وظایف وزارت راه وشهرسازی پرداخته شده است. هدف از تحقیق بررسی نواقص ومعایب قوانین ومقررات وزارت راه وشهرسازی در حوزه حمل ونقل ریلی است، که از روش تحلیلی وتوصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است.
پروانه اصغری علی مشهدی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن بر کاهش نشانه ها و بهبود راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و سیستم های مغزی - رفتاری مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی صورت گرفت. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که درآن از پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. آزمودنی های دو گروه 20 نفر از مبتلایان با دامنه سنی 30-20 سال انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار داده شدند. نمونه گیری در دسترس به کار گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون های تشخیصی اضطراب اجتماعی کانور (spin)، پرسشنامه شخصیتی گری - ویلسون (gwpq) پرسشنامه واتسون و فرند مقیاس اجتناب و آشفتگی اجتماعی و مقیاس ترس از ارزیابی منفی، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی فرم بلند (cerq-p) و مصاحبه ی تشخیصی مبتنی بر adis-iv به دست آمد و به وسیله نرم افزار spss. 16 و آزمون ancova مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از تفاوت معنادار میانگین های مورد مقایسه در دو گروه آزمایش و گواه بود. به این ترتیب که در اضطراب اجتماعی، سیستم های مغزی رفتاری فقط سیستم بازداری رفتاری و در بهبود راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی در راهبردهای سازگارانه در مولفه تمرکز مجدد مثبت و در راهبردهای ناسازگارانه در مولفه های ملامت خویشتن و نشخوار گری تفاوت معنادار بود؛ به عبارت دیگر گروه درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر الگوی هافمن، نشانه های بالینی، سیستم بازداری رفتاری، راهبرد سازگارانه تمرکز مجدد مثبت، راهبرد ناسازگارانه ملامت خویشتن و نشخوار گری را در مبتلایان به sad بهبود بخشید
احمد رئیسی شعار علی مشهدی
از یک سو امروزه موضوع حقوق شهروندی و مسایل پیرامون آن در سراسر جهان از اهمیت و جذابیت ویژه ای برخوردار است ،از سوی دیگر همواره بیم تعرض به حقوق شهروندان از ناحیه دولت و دستگاه های اجرایی وجود دارد و به علت این مهم، کشورها سازوکارهای مختلفی را در جهت صیانت از «حقوق و آزادی های فردی» در هنجارهای حقوقی تدوین نموده اند ،بدین سان در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز دیوان عدالت اداری در راستای تحقق حقوق شهروندی وفق اصل«173» قانون اساسی، مرجع« صیانت از حقوق و آزادی های بنیادین» پیش بینی شده است که با «کنترل قضایی بر اعمال دولت ؛ وظیفه خطیر رسیدگی به شکایات و تظلمات مردم علیه تصمیمات و اعمال سازمانهای اداری و دولتی را به عهده داشته تا کارگزاران از حدود و وظایف و اختیاراتشان تخطی نکنند و حقوق شهروندی را در حیطه وظیفه خود ارتقاء و تضمین نمایند.» در این پژوهش ما سعی داریم «آرای دیوان عدالت اداری در زمینه پاسداری ازحقوق شهروندان» کنکاش قرار داده
عبدالرحیم جمشیدزهی شه بخش محمدجواد اصغری ابراهیم آباد
زمینه مسأله و هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری در کاهش علائم روانشناختی بیماران مبتلا به افتادگی دریچه میترال صورت گرفت. روش : روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. 16 نفر بیمار مبتلا به افتادگی دریچه میترال مورد بررسی قرار گرفتند. برای آزمودنیها مقیاس وحشتزدگی البانی، اضطراب منتشر(gad-7)، افسردگی بک، نگرانیهای سلامت (دوش و اسپات)، اضطراب مرگ تمپلر و خستگی کراپ، به صورت پیش آزمون، پس آزمون انجام شد سپس دادهها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: دادههای جمع آوری شده از طریق تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد نتایج نشان داد که حملات وحشت زدگی، اضطراب منتشر، افسردگی، نگرانی و خستگی مفرط به طور معنیداری در گروه آزمایش کاهش یافته است، اما اضطراب مرگ کاهش معنی داری نداشت. نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاری در کاهش علائم روانشناختی بیماران مبتلا به افتادگی دریچه میترال دارای کارایی قابل ملاحظهای میباشد.
ملیحه عالم زاده علی مشهدی
چکیده فارسی زمینه مسئله و هدف پژوهش: با توجه به اینکه ابتلا به تالاسمی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی کودک تاثیر می گذارد و موجب اختلال در عملکرد اجتماعی و سلامت روان کودک می شود؛ مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی بر سلامت روان، کیفیت زندگی و بهبود مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به تالاسمی 12-7سال صورت گرفت. روش: روش مطالعه شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه کودکان مبتلا به تالاسمی استان آذربایجان شرقی بودند که با نمونه گیری تصادفی و جایدهی در دو گروه کنترل و آزمایش، گروه آزمایش مداخله درمان مبتنی بر کیفیت زندگی را دریافت کرد. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه افسردگی،اضطراب،استرسdass- 21، مقیاس رتبه بندی مهارت اجتماعی و پرسشنامه کیفیت زندگی در مدرسه را تکمیل کردند. یافته ها:نتایج آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری پس از درمان نشان داد که: 1- بین آزمودنی های دو گروه آزمایش و کنترل در هیچ یک از نشانه های بالینی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p>). 2- بین آزمودنی های دو گروه آزمایش و کنترل در هیچ یک از ابعاد کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p>). 3- بین آزمودنی های دو گروه آزمایش و کنترل در هیچ یک از مهارت های اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p>). نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر، سایر شیوه های درمانی را به جهت ارتقای کیفیت زندگی، مهارت های اجتماعی و سلامت روان کودکان مبتلا به تالاسمی توصیه می کند. کلید واژه ها: تالاسمی، درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، کیفیت زندگی، سلامت روان، مهارت های اجتماعی.
ملیحه خبازی سیدعلی کیمیایی
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای غیرمنطقی و تعهد زناشویی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان شهرکرد اجرا گردید. این تحقیق به لحاظ روش شبه آزمایشی می باشد که با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. در این تحقیق گروه نمونه که 30 نفر از زنان متأهل که برای حل مشکل به مراکز مشاوره مراجعه نموده اند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. پرسشنامه های تعهد زناشویی و باورهای غیرمنطقی بر روی هر دو گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برگرفته از نظریه act قرار گرفت. تعداد جلسات برای درمان این افراد در 8 جلسه 90 دقیقه تنظیم شد و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکرد. پس از پایان جلسات درمان گروه آزمایش، هر دو گروه مجددا پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. برای بررسی اثربخشی سطوح مداخله اندازه گیری از آزمون کوواریانس استفاده شد.
مسلم کرد تمینی علی مشهدی
اضطراب صفت نوعی از اضطراب است که عملکردهای شناختی و عاطفی را تحت تاثیر می گذارد و افراد دارای اضطراب صفت بالا دارای مشکلاتی در این زمینه می باشند. آموزش حافظه کاری هیجانی نوع خاصی از آموزش شناختی است که با محرک های هیجانی صورت می گیرد که اخیرا باعث بهبود مولفه های کنترل شناختی و عاطفی و نظم جویی هیجان در افراد گردیده است.
مصطفی یزدی علی مشهدی
اختلال وسواس ـ اجبار یک اختلال بسیار ناتوان کننده است. با این حال، درمان هایی وجود دارند که به بسیاری از بیمارن مبتلا به این اختلال کمک می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان گروهی مبتنی بر نظریه کنترل شناختی کلارک بر کاهش فراوانی و شدت نشانه ها، باورهای وسواسی، آمیختگی فکر ـ عمل و خود ارزش گذاری بیماران مبتلا به اختلال وسواس ـ اجبار طراحی و اجرا گردید. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل همراه با دوره پیگیری است. به این منظور تعداد 24 نفر که تشخیص اختلال وسواس ـ اجبار را دریافت کرده بودند با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (فهرست انتظار) قرار گرفتند. در پژوهش حاضر از برنامه مصاحبه اختلال های اضطرابی برای dsm-iv نسخه طول عمر برای تشخیص اختلال وسواس ـ اجبار استفاده شد و هر دو گروه مقیاس وسواس ـ اجبار ییل براون (ybocs)، پرسشنامه باورهای وسواسی (obq-44)، مقیاس آمیختگی فکر ـ عمل (tafs)، پرسشنامه تجدید نظر شده خود و نگرانی های وسواسی (ocsq-r) را در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماهه تکمیل کردند. شرکت کنندگان در 10 جلسه درمان گروهی هر جلسه به مدت 120 دقیقه شرکت کردند. برای بررسی داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیری کاهش معنی داری را در فراوانی و شدت نشانه ها، باورهای وسواسی، آمیختگی فکر ـ عمل و خود ارزش گذاریِ گروه مداخله نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری نشان داد. می توان نتیجه گیری کرد که درمان مبتنی بر نظریه کنترل شناختی کلارک می تواند بر فراوانی و شدت نشانه-ها، باورهای وسواسی، آمیختگی فکر ـ عمل و خود ارزش گذاری تأثیرگذار باشد.
ثریا سادات عنبری زهرا طبیبی
در تمامی جوامع، کودکان از آسیب پذیرترین افراد در برابر حوادث هستند، ارتقاء سلامت کودکان از مهمترین شاخص های سطح سلامت یک جامعه بوده و پیشگیری از وقوع حادثه در کودکان، مستلزم رعایت نکات ایمنی است.کودکان قادر به درک خطرات پیرامون خود نبوده و در برابر بسیاری از خطرها، آسیب پذیری بیشتری دارند. در نتیجه حفظ سلامتی آنان وکم کردن ابتلا به بیماری و جلوگیری از مرگ و میر و معلولیت آنها از بالاترین مسئولیت های والدین و جامعه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تحول درک خطرات ترافیکی، استدلال اخلاقی، خودنظم جویی، درونی سازی قوانین و ارتباط آنها با رعایت از قوانین ترافیک در کودکان دبستانی شهر مشهد انجام یافت. بدین منظور 90 کودک دبستانی دختر در سه گروه سنی 8-7 سال و 10-9 سال و 12-11 سال در این مطالعه شرکت کردند. در پژوهش حاضر متغیرهای درک خطر، رعایت قوانین و درونی سازی قوانین بوسیله تکلیف تصاویر ترافیکی شامل10 تصویر از موقعیتهای مختلف ترافیکی سنجیده شدند. خودنظم جویی به وسیله پرسشنامه خودنظم جویی هیجان شناختی و استدلال اخلاقی به وسیله دو داستان دزدی و اطاعت پیاژه بررسی شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه های سنی 7-8 سال و 11-12 سال تفاوت معناداری از نظر رعایت قوانین، شناسایی خطر و درونی سازی قوانین وجود دارد. همچنین نتایج بررسی ها نشان داد که رعایت قوانین با مولفه های درک از خطر، ارزیابی خطر و درونی سازی قوانین، شناسایی خطر با ارزیابی خطر، ارزیابی خطر با درونی سازی قوانین، تکلیف دزدی با تکلیف اطاعت و رشد اخلاقی و تکلیف اطاعت با رشد اخلاقی ارتباط معنادار آماری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نیز نشان دهنده تأثیر معنادار خرده مقیاس های ملامت خویش، درونی سازی قوانین و تکلیف دزدی بر رعایت از قوانین ترافیکی بودند نتایج پژوهش حاضر موید این است که پیشنهاد تدوین و ارائه برنامه های آموزشی مبتنی بر سطح تحول شناختی کودکان می تواند در کاهش بار آسیب های کودکان نقش مهمی داشته باشد و به ارتقای سطح سلامت آنها کمک کند. کلید واژه ها: درک خطرات ترافیکی، درونی سازی، استدلال اخلاقی، خودنظم جویی، رعایت از قوانین
رضا نظام پور علی مشهدی
مطالعات مختلف نشان دادهاند نوجوانان همچون بزرگسالان از اختلالات مختلفی مثل پرخاشگری رنج میبرند و این اختلالات عملکرد و زندگی آتی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. تجربه یک دوره پرخاشگری در نوجوانی، یک عامل خطر برای بروز رفتارهای پرخطر آتی و همچنین کاهش کیفیت زندگی محسوب میشود. هدف از این پژوهش برسی میزان اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر تنیدگی برکاهش پرخاشگری، رفتار پرخطر و بهبود کیفیت زندگی نوجوانان پسر بیسرپرست است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه نوجوانان پسر بیسرپرست شهر مشهد است که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، دو مرکز نگهداری نوجوانان پسر بیسرپرست انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه 8 نفره کنترل و آزمایش جایگزین شدند.
الهه پیراسته جو سید امیر امین یزدی
. هدف: بررسی اثربخشی درمان یکپارچگی حسی بر کاهش نشانگان اختلال طیف درخودماندگی می باشد. روش پژوهش: این پژوهش، به شیوه شبه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل انجام می شود. جامعه آماری در این پژوهش همه ی کودکان مبتلا به اختلالات طیف درخودماندگی مرکز توانبخشی تبسم و نور هدایت مشهد است که از بین آن ها،20کودک با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه درمان یکپارچگی حسی و گروه کنترل قرار می گیرند. جای گیری هر آزمودنی در هر گروه نیز به صورت تصادفی خواهد بود. ابزارهای پژوهش آزمون گارز (gars)پرسشنامه ی پردازش حسی و پاریاد سوال ها و فرضیه های پژوهش سوال اول: آیا درمان یکپارچگی حسی باعث افزایش مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل می شود؟ سوال دوم: آیا درمان یکپارچگی حسی باعث افزایش تعاملات اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل می شود؟ فرضیه اول: درمان یکپارچگی حسی باعث کاهش رفتارهای کلیشه ای و تکراری کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل می شود. فرضیه دوم: درمان یکپارچگی حسی باعث افزایش توانایی پردازش حسی کودکان مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل می شود.
علی مشهدی صدرالدین طاهری
چکیده ندارد.
علی مشهدی عاطفه سلطانی فر
هدف پژوهش حاضر از یک سو بررسی مقایسه ای کنش های اجرایی(بازداری پاسخ ، برنامه ریزی - سازماندهی و حافظه کاری کلامی و دیداری- فضایی) در کودکان مبتلا به adhd و زیرریخت های آن با کودکان عادی و از سوی دیگر بررسی تاثیر شیوه های درمانی آموزش کنش های اجرایی، دارو درمانگری و ترکیب این دو شیوه بر افزایش کنش های اجرایی و کاهش نشانه های بالینی آنان بود. بدین منظور تعداد 45 آزمودنی مبتلا به adhd 7 تا 12سال از کلینیک ویژه بیمارستان های روانپزشکی ابن سینا و فوق تخصصی کودکان شیخ از طریق نمونه گیری دردسترس و 15 کودک عادی 7 تا 12 سال از چند مدرسه مقطع ابتدایی شهر مشهد به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. اختلال adhd و زیرریخت های آن با استفاده از مقیاس درجه بندی snap-iv ، آزمون های cbcl ،trf، پرسشنامه علائم مرضی کودکان(csi-4) و مصاحبه بالینی تشخیص داده شد و سپس کودکان مبتلا به اختلال adhd با توجه به زیرریخت شناسایی شده در سه گروه آزمایش به صورت تصادفی قرار گرفتند. به منظور اندازه گیری کنش های اجرایی بازداری پاسخ ، برنامه ریزی و سازماندهی و حافظه کاری کلامی و دیداری – فضایی از آزمون رنگ - واژه استروپ ، آزمون عملکرد پیوسته ، آزمون برج لندن ، آزمون مازهای پرتئوس، خرده آزمون مازهای وکسلر کودکان ،خرده آزمون فراخنای ارقام وکسلر کودکان ، آزمون نگهداشت دیداری بنتون و آزمون روبرداشت و بازپدیدآوری یک شکل تجمعی ری استفاده گردید.آموزش کنش های اجرایی با استفاده از نرم افزار آموزش حافظه کاری، نرم افزار آموزش بازداری ، ابزارهای مربوطه و نیز مشاوره های انفرادی انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس تک متغیری، تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چند متغیری و مقایسه های چندگانه نشان داد که در سازه بازداری پاسخ به طور کلی تفاوت معناداری بین عملکرد کودکان مبتلا به adhd و کودکان عادی وجود نداشت اما در سازه برنامه ریزی - سازماندهی و سازه حافظه کاری کلامی و دیداری- فضایی تفاوت های معناداری بین کودکان عادی و adhd وجود داشت. بعلاوه بین زیرریخت های اختلالadhd تفاوت های معناداری در سازه های کنش های اجرایی وجود نداشت.همچنین نتایج حاکی از آن بود که درمان ترکیبی شامل دارو درمانگری و آموزش کنش های اجرایی (آموزش حافظه کاری،آموزش بازداری،آموزش برنامه ریزی و سازماندهی) می تواند در افزایش کنش های اجرایی موثرتر از هر یک از آن شیوه ها به تنهایی باشد و بعلاوه درمان ترکیبی منجر به کاهش بیشتر نشانه های بالینی این کودکان نسبت به دو شیوه درمانگری دیگر شد. در مجموع نتایج این پژوهش نارساکنش وری های اجرایی کودکان adhd را تایید نمود و نشان داد که درمان ترکیبی می تواند در بهبود کنش های اجرایی که در سبب شناسی این اختلال جایگاه ویژه ای دارند موثرتر باشد و منجر به کاهش بیشتر نشانه های بالینی این اختلال گردد.