نام پژوهشگر: مهسا سیدکاظم
مهسا سیدکاظم بهروز رضایی منش
دانشگاه ها می توانند زمینه ساز تفکر مشارکتی باشند؛ مشروط بر آنکه تجلی نظام های مشارکتی در درون نظام آموزش عالی هویدا باشد. با توجه به ماهیت علمی و حرفه ای آموزش عالی، بلوغ فکری اعضای هیأت علمی، و لزوم تعالی عملکردی و ارتقای کیفیت در دانشگاه ها، به کارگیری مدیریت مشارکتی و پیاده سازی نظام پیشنهادها در نظام آموزش عالی ضروری است. اما، استقرار هر نظام در سازمان از جمله نظام پیشنهادها، با تنگناها، و عوامل بازدارنده ای مواجه می شود که بی توجهی به آن ها می تواند نظام را در مسیر نامناسب و ناخواسته ای هدایت کند. در این پژوهش، موانع ذهنی، موانع مدیریتی، موانع مربوط به کارکنان، موانع انگیزشی، موانع مالی و قانونی، موانع ساختاری و اجرایی، و موانع فرهنگی به عنوان موانع پیاده سازی نظام پیشنهادها در دانشگاه تهران شناسایی شدند. روش این تحقیق از نوع توصیفی و پیمایشی بوده، و برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، سازمان مرکزی، و تعدادی از دانشکده های دانشگاه تهران است که با استفاده از روش «نمونه گیری طبقه ای تصادفی» تعداد نمونه های مورد نیاز برای انجام تحقیق، 90 نمونه تعیین و تعداد 180 نمونه پرسشنامه بین حوزه ستادی دانشگاه و تعدادی از دانشکده ها توزیع گردید که از این میان تنها 105 نمونه پرسشنامه برگشت داده شد و 5 نمونه پرسشنامه به دلیل نواقص موجود در آن ها کنار گذاشته شد و اطلاعات 100 نمونه پرسشنامه باقی مانده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات در spss وارد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در این تحقیق نشان داد که موانع مالی و قانونی، موانع ذهنی، موانع مدیریتی، موانع انگیزشی، و موانع ساختاری و اجرایی، مانع پیاده سازی نظام پیشنهادها در دانشگاه تهران می باشند؛ اما موانع مربوط به کارکنان، و موانع فرهنگی مانع پیاده سازی نظام پیشنهادها در دانشگاه تهران نیستند. همچنین در رتبه بندی این موانع، موانع مالی و قانونی در رتبه اول، و موانع مربوط به کارکنان در رتبه آخر قرار گرفت.