نام پژوهشگر: روح اله مرادی
روح اله مرادی محمد حسین جمشیدی
این تحقیق با هدف نسبت سنجی میان مفاهیم فرد و جامعه صورت یافته است و سایر مفاهیم مرتبط با آن از قیبل اصالت فرد و اصالت جامعه در قالب فردگرایی و جمع گرایی و نیز اصالت مختلط، در بستری تاریخی و تئوریک، مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی علاوه بر اینکه ما را با انواع رویکردهای موجود در رابطه با نسبت فرد و جامعه آشنا می سازد، می تواند ما را در یافتن رویکرد مناسب و منطقی در این زمینه کمک کرده و به تبع آن بسیاری از مشکلات تئوریک و عملیاتی را که از رهگذر مناقشات موجود در حوزه نسبت سنجی میان مفاهیم فرد و جامعه پدیدار می شود، مرتفع سازد. این مهم، با مرور نظریات و دیدگاه های اندیشمندان مختلف ممکن خواهد بود. در این راستا، استخراج نظرات امام خمینی(س) در رابطه با نسبت فرد و جامعه، به عنوان رهبر انقلاب و نیز اندیشمندی که دارای آراء مبتنی بر مبانی اسلامی در حوزه های مختلف سیاسی، فقهی و عرفانی است، از اهداف مهم این تحقیق است. همچنین تحقیق حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و مقلات علمی و به روش توصیفی-تحلیلی نگارش یافته است. یعنی ابتدا دیدگاههای گوناگون راجع به فرد و جامعه تشریح می گردد، سپس نسبتهای میان این دو بیان شده و امید آن می رود تا از رهگذر این پژوهش، تحلیل مناسبی در مورد رابطه و نسبت فرد و جامعه خصوصاً از دیدگاه امام خمینی(س) به دست آید. اهمیت طرح موضوع نیز از آن جهت است که بن مایه و سنگ زیرین دیدگاه ها و نظریات سیاسی اندیشمندان از نوع نگرش آنان به مفاهیم فرد و جامعه و نیز نسبت این دو با یکدیگر نشأت می گیرد. بنابراین نسبت سنجی درباره فرد و جامعه و الزامات و نتایجی که از آن برخواهد آمد، ارتباط تنگاتنگی با مکاتب فکری و مرام های سیاسی و اجتماعی دارد. در واقع هر نگرشی به نسبت فرد و جامعه، نوعی تفکر و به تبع آن عملکرد منتج از آن نسبت را دارد. نتایج تحقیق حاضر در دو محور خلاصه می شود: در دیدگاه های غربی راجع به نسبت فرد و جامعه، به دلیل افراط و تفریط در فرد گرایی و جمع گرایی، برخی اندیشه های متعادل همچون کامیونیتاریانیسم در حوزه اندیشه سیاسی و نظریه نقش در جامعه شناسی مطرح شده که البته این اندیشه ها نیز هنوز نتوانسته اند رقبای خود را کاملاً نسبت به ارتباط مفهومی فرد و جامعه از منظر خود متقاعد سازند. اما در نظریات مربوط به اندیشه های اسلامی، با وجود برخی اختلاف نظرها، نقاط مشترک مهمی وجود دارد؛ همچون توجه توأمان به فرد(یعنی انسان بالقوه) و نیز جمع(یعنی امت اسلامی). البته با بررسی در آراء اندیشمندان مسلمان، خصوصاً امام خمینی(س) می توان به این واقعیت پی برد که در نظرات آنان فرد اصالت دارد و جمع ضرورت. یعنی جامعه و تمام ملزومات آن از قبیل دین و سیاست برای سعادت انسان در سایه توحید است.
روح اله مرادی مهدی نصیری محلاتی
این تحقیق با هدف بررسی رهیافت های کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و سازگاری ذرت به شرایط تغییر اقلیم انجام شد. در بخش سازگاریِ ذرت به تغییرات اقلیمی، دو مدل گردش عمومی hadcm3 و ipcm4 تحت سه سناریوی a1b،b1 و a2 در سه دوره زمانی 2020، 2050 و 2080 بکار برده شد. برای شبیهسازی پارامترهای اقلیمی و ایجاد فصل رشد احتمالی برای هر دوره از مدل lars-wg و برای شبیه سازی رشد ذرت از مدل ceres-maize استفاده شد. پس از شبیهسازی اثرات تغییر اقلیم بر خصوصیات رشد و تولید ذرت، تغییر تاریخ کاشت، مدیریت آبیاری و مدیریت ارقام ذرت بعنوان راهکارهای سازگاری مورد ارزیابی قرار گرفتند. در بخش تخفیف اثرات منفی تغییر اقلیم در کشت ذرت، یک آزمایش دو ساله (1390 و 1391) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی مشهد بصورت اسپلیت پلات نواری بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. فاکتورهای اصلی شامل انواع شخم و مدیریت بقایا که عمود بر هم اجرا شدند و فاکتور فرعی شامل سطوح مختلف کود اوره که در داخل شخم اسپلیت گردید، بودند. پیش بینی ها نشان داد که عملکرد ارقام مختلف ذرت تحت تاثیر تغییرات اقلیمی از 4/6 تا 15/42% نسبت به شرایط کنونی کاهش خواهد یافت. نتایج شبیهسازی نشان داد که تاریخ کاشت زودتر (10 اردیبهشت)، افزایش مقدار و زمان آبیاری در مرحله گلدهی و کشت ارقام زودرس ذرت تا حد زیادی می توانند در سازگاری ذرت به شرایط تغییر اقلیم مفید واقع شوند. نتایج مربوط به بخش تخفیف اثرات تغییر اقلیم نشان داد که نوع شخم در سال اول تاثیر معنی داری بر عملکرد دانه ذرت نداشت ولی در سال دوم این صفت در شخم رایج بیشتر از شخم حداقل بود. حضور بقایای گیاهی در سال اول باعث کاهش معنی دار عملکرد دانه شد و در سال دوم اختلافی از این نظر بین وجود و عدم وجود بقایا مشاهده نشد. با افزایش سطوح کود نیتروژن عملکرد دانه افزایش یافت. از بین تیمارهای مورد بررسی، مدیریت بقایا بیشترین تاثیر را بر بیلان کربن دارا بود، بطوریکه، در شرایط حضور بقایای ذرت بیلان کربن مثبت و در شرایط عدم وجود بقایا این شاخص منفی بود. شخم حداقل باعث کاهش انتشار گاز دی اکسید کربن و افزایش انتشار اکسید نیتروژن نسبت به شخم رایج گردید. میزان انتشار دیاکسیدکربن در تیمار وجود بقایا حدود 5 برابر عدم حضور بقایا بود ولی مدیریت بقایا تاثیر قابل ملاحظه ای بر انتشار اکسید نیتروژن نداشت. با افزایش میزان کود نیتروژن مصرفی میزان انتشار گاز دی اکسیدکربن و اکسید نیتروژن افزایش یافت. میزان انتشار متان نیز از روند مشخصی تحت تاثیر تیمارهای مورد بررسی برخوردار نبود. میزان پتانسیل گرمایش جهانی تحت تاثیر شخم رایج، وجود بقایای گیاهی و سطوح بالای مصرف اوره بالاتر از شخم حداقل، عدم حضور بقایا و سطوح پایین کودی بود.