نام پژوهشگر: ایمان سوری نژاد
ایمان سوری نژاد محمدرضا کلباسی
بازسازی صحیح ذخایر طبیعی ماهی آزاد دریای خزر salmo trutta caspius نیازمند توجه جدی به حفظ تنوع ژنتیکی آلوین های تولید شده در شیوه فعلی تکثیر مصنوعی مولدان است که به صورت لقاح مخلوط گامت ها و با افزودن مایع منی دو تا چهار مولد نر بر روی مخلوط تخمک همین تعداد مولد ماده انجام می شود. در حال حاضر اطلاعی در خصوص چگونگی تأثیر شیوه لقاح مخلوط گامت ها بر اندازه جمعیت موثر ne (effective population size) در مولدان که پارامتری مهم در حفظ تنوع ژنتیکی نسل بعد می باشد در دست نیست. در تحقیق حاضر نسبت ne به تعداد واقعی مولدان مورد استفاده nb (actual number of breeders) در شیوه مرسوم لقاح مخلوط گامت ها در قالب تیمار اول و دوم با تعداد چهار مولد ماده و به ترتیب با تعداد دو و چهار مولد نر بررسی شد. در تیمارهای سوم و چهارم میزان ne/nb در لقاح مخلوط چهار مولد نر مختلف با حجم مساوی مایع منی و چهار مولد ماده با تعداد مساوی تخمک مورد بررسی قرار گرفت. در تیمار پنجم نیز میزان ne/nb در لقاح مخلوط شش مولد نر و دو مولد ماده با تعداد اسپرم و تخمک مساوی بررسی گردید. همچنین سه تیمار شاهد با لقاح یک به یک مولدان در نظر گرفته شد و آنالیز ردیابی بر روی مجموعاً 2450 آلوین انجام پذیرفت. ردیابی والدین و نسل f1 با استفاده از نرم افزارهای fap (family assignment program) و cervus پس از بررسی اولیه تنوع ژنتیکی نه لوکوس ریزماهواره در مولدان و انتخاب سه لوکوس 58 str، 73 str و 591 str که دارای بیشترین میزان تنوع ژنتیکی بودند، انجام شد. شناسایی و استفاده از لوکوس های ریزماهواره دارای بیشترین تنوع ژنتیکی، عدم وجود آلل های خاموش و وجود آلل های یگانه در هر سه لوکوس ریزماهواره مورد استفاده در مولدان منجر به انتساب 94-100 درصد از آلوین-های تولید شده به شیوه لقاح مخلوط در همه تیمارها به والدین خود شد که بیانگر میزان بالای قدرت ردیابی والدین در تکنیک اتخاذ شده می باشد. مشارکت نامتعادل مولدان نر و ماده در تولید آلوین ها در شیوه فعلی تکثیر مصنوعی ماهی آزاد باعث کاهش ne/nb به 78/0 در تیمار اول و 53/0 در تیمار دوم و در نتیجه کاهش معنی دار تنوع ژنتیکی در آلوین ها گردید (05/0> p). یکسان نمودن حجم مایع منی و یکسان نمودن تعداد اسپرم مورد استفاده به ازای هر مولد نر و استفاده از تعداد مساوی تخمک به ازای هر مولد ماده منجر به مشارکت متعادل مولدان در بارورسازی تخمک ها نگردید و اختلافات زیادی خصوصاً در میزان مشارکت مولدان نر در تولید آلوین ها در تیمارهای سوم، چهارم و پنجم مشاهده شد. میزان ne/nb در تیمارهای سوم، چهارم و پنجم به ترتیب 84/0، 51/0 و 65/0 محاسبه گردید که کاهش معنی دار تنوع ژنتیکی در آلوین ها را به دنبال داشت (05/0> p). در تیمارهای شاهد میزان ne/nb به حدود 99/0 افزایش یافت و تنوع ژنتیکی آلوین ها کاهش معنی داری نسبت به مولدان نشان نداد (05/0< p). به نظر می رسد پدیده رقابت اسپرم عامل اصلی عدم مشارکت یکسان مولدان نر شرکت کننده در فرایند تکثیر مصنوعی ماهی آزاد دریای خزر به شیوه لقاح مخلوط گامت ها باشد. آنالیز همبستگی پارامترهای اسپرم با میزان مشارکت مولدان نر رابطه مثبت و معنی داری را بین مدت زمان تحرک اسپرم و تعداد آلوین های تولید شده توسط مولدان نر نشان داد، در حالیکه رابطه بین میزان اسپرماتوکریت و رابطه بین غلظت اسپرم با میزان مشارکت مولدان نر منفی بود. همچنین همبستگی بسیار معنی دار میزان اسپرماتوکریت با غلظت اسپرم، استفاده از پارامتر میزان اسپرماتوکریت را به عنوان یک روش ساده و سریع برای نشان دادن غلظت اسپرم در ماهی آزاد دریای خزر امکان پذیر می سازد. اتخاذ شیوه لقاح مخلوط در تکثیر مصنوعی ماهی آزاد باعث کاهش ne/nb در مولدان می شود و راهکار مناسبی برای حفظ تنوع ژنتیکی آلوین های تولید شده که برای بازسازی ذخایر استفاده می شوند نخواهد بود. افزایش ne/nb در تکثیر مصنوعی مولدان ماهی آزاد باید از طریق متعادل تر نمودن میزان مشارکت مولدان خصوصاً مولدان نر در ترکیب ژنتیکی آلوین های ایجاد شده عملی گردد که این موضوع نیازمند انجام اصلاحاتی در الگوی لقاح مولدان در مراکز تکثیر می باشد. با توجه به نتایج تیمارهای شاهد به نظر می رسد الگوی لقاح یک به یک مولدان نر و ماده گزینه مناسبی برای حفاظت از تنوع ژنتیکی ماهی آزاد دریای خزر و بازسازی صحیح ذخایر ارزشمند آن باشند.
محمد هادی رضایی ایمان سوری نژاد
با توجه به اثرات محرک های ایمنی گیاهی بر واکنش ایمنی غیر اختصاصی آبزیان، تاثیر عصاره الکلی دوگیاه مریم گلی salvia macrosiphon و مورخوش zhumeria majdae از خانواده نعناعیان بر برخی فاکتورهای رشد و ایمنی شناختی گربه ماهی pangusius sutchi با میانگین وزنی 24/0±27/1 بررسی شد. ماهیان با چهار جیره غذایی حاوی 0، 150، 300 و 600 میلی گرم در کیلوگرم غذا از عصاره گیاهان مذکور به مدت 45 روز مورد تغذیه قرار گرفتند. در پایان دوره مقادیر فاکتورهای خونی ماهیان از جمله تعداد گلبول های قرمز و سفید خون، شمارش افتراقی گلبول های سفید، میزان هماتوکریت، هموگلوبین، آلبومین، پروتئین کل، لیزوزیم و شاخص های خونی mcv، mch، mchc و nbt با استفاده از آزمون آماری دانکن در سطح اطمینان 95 درصد آنالیز شدند. پارامترهای رشد ماهیان شامل کارایی غذا، شاخص رشد روزانه و ضریب رشد ویژه در روزهای 15، 30 و 45 و همچنین درصد بازماندگی نیز در انتهای دوره ی 45 روزه در تیمارهای دریافت کننده عصاره مورد سنجش قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده، تیمارهایی که با جیره حاوی عصاره گیاه مریم گلی تغذیه شده بودند تفاوت معنی دار را تنها در پارامتر میزان لیزوزیم نشان دادند (05/0>p). در تیمارهای مورخوش، تفاوت پارامترهای سنجیده شده معنی دار نبود (05/0<p). کمترین میزان هماتوکریت در تیمار شاهد به میزان 33/41 درصد و بیشترین هم به میزان 67/44 درصد در تیمار حاوی 300 میلی گرم در کیلوگرم عصاره گیاه مریم گلی ثبت شد اما این اختلاف معنی دار نبود (05/0<p). بیشترین درصد بازماندگی در تیمارهای دریافت کننده عصاره مورخوش مشاهده گردید و هر 3 تیمار بازماندگی 100% را نشان دادند. کمترین درصد بازماندگی را تیمار دریافت کننده جیره حاوی 150 میلی گرم در کیلو گرم عصاره مریم گلی به خود اختصاص داد. علیرغم اختلاف مشاهده شده بین تیمارهای مختلف از نظر میزان بازماندگی، این تفاوت معنی دار نبود (05/0 <p). در خصوص تاثیر عصاره مریم گلی و مورخوش بر شاخص های رشد ماهیان نیز نتایج به دست آمده موید عدم وجود تفاوت معنی دار بین تیمارهای دریافت کننده عصاره از نظر کارایی غذا، شاخص رشد روزانه و ضریب رشد ویژه می باشد (05/0 <p). بررسی دقیق ترکیبات موجود در عصاره دو گیاه مریم گلی و مورخوش، تعیین دوز بهینه و بررسی پارامترهای رشد و واکنش ایمنی غیر اختصاصی بچه ماهیان پنگوسی دریافت کننده دوز بهینه عصاره های این دو گیاه در شرایط کارگاهی و در اوزان بالاتر و تجویز طولانی تر و همچنین بررسی تاثیر استفاده از عصاره های این دو گیاه بر روی تحمل انواع استرس از قبیل استرس دمایی، استرس تراکم، استرس حمل و نقل و در مواجهه با چالش باکتریایی در گربه ماهی پنگوسی برای مطالعات آینده در این زمینه پیشنهاد می گردد.
زینب فضایی میرمسعود سجادی
چکیده در این مطالعه تأثیر ویتامین های cو e در جیره های غذایی به مدت 6 هفته بر عملکرد رشد، بقاء، ترکیبات لاشه و شاخص های خونی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss) در دو تراکم مختلف مورد ارزیابی قرارگرفت. بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزن اولیه (69/0±6/9) گرم (میانگین ± انحراف معیار) در دو تراکم 50 و 100 قطعه در 50 لیتر با 3 جیره غذایی پروتئین 55/0± 55/39 درصد و چربی 35/0± 5/13 درصد (mean ± s.d) غذادهی شدند. جیره های غذایی شامل جیره 1: غذا بدون افزودن ویتامین، جیره 2: غذا با افزودن mg/kg 1500 ویتامین c و جیره 3: غذا با افزودن mg/kg 600 ویتامین e. تعداد 1350 عدد بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان در 6 تیمار که هر تیمار شامل سه تکرار به صورت (0)?? t(با تراکم 50 و تغذیه شده با جیره 1)، (0)???t (با تراکم 100 و تغذیه شده با جیره 1)، (c)??t (با تراکم 50 و تغذیه شده با جیره 2)، (c)???t (با تراکم 100 و تغذیه شده با جیره 2)، (e)5?t (با تراکم 50 و تغذیه شده با جیره 3) و (e)???t (با تراکم 100 و تغذیه شده با جیره 3) و بطور کاملاٌ تصادفی توزیع شدند. پس از 6 هفته غذادهی تیمارهای (0)??t، (c)??t و (e)5?t وزن بدست آمده (wg) و ضریب رشد ویژه (sgr) بیشتری نسبت به تیمارهای (0)???t، (c)???t و (e)???t داشتند (05/0.(p< تیمارهای (0)???t، (c)???t و (e)???t ضریب تبدیل غذایی (fcr) بیشتری نسبت به تیمار های (0)??t، (c)??t و (e)5?t داشتند (05/0.(p< تیمارهای (0)??t، (c)??t و (e)5?t درصد بقاء بالاتری داشتند (05/0.(p< از لحاظ ترکیب شیمیایی لاشه بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی دار آماری مشاهده نشد (05/0<.(p شاخص های خونی اختلاف معنی داری در بین تیمارها نشان داد (05/0.(p< میزان هموگلوبین و تعداد گلبول های قرمز خون تیمارهای (0)???t، (c)???t و (e)???t بیشتر از تیمار های (0)??t، (c)??t و (e)5?t بود و نسبت به همدیگر دارای اختلاف معنی دار بودند (05/0.(p< تعداد گلبول های سفید خون در تیمارها تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0<.(p میزان کورتیزول و گلوکز پلاسما در تیمارهای مختلف تفاوت معنی دار نشان داد (05/0.(p< میزان آلبومین و پروتئین کل خون و سدیم اختلاف معنی داری را در تیمار ها نشان داد (05/0.(p< از لحاظ میزان پتاسیم خون در تیمارهای مختلف تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0.(p< نتایج این مطالعه نشان داد که افزودن ویتامین c و e در جیره غذایی تأثیری بر افزایش رشد و کاهش ضریب تبدیل غذایی ماهیان نداشت ولی افزودن ویتامین به جیره غذایی در بالا بردن مقاومت بچه ماهیان در برابر شرایط استرس زای محیطی موثر است. کلمات کلیدی : قزل آلا، تراکم، ویتامین c و e، جیره غذایی، شاخص های خونی.
محمد موحدی نیا احسان کامرانی
به منظور بررسی مقدماتی و یافتن زیستگاه های صدف های مرواریدساز محار، آب های اطراف جزایر لاوان و هندورابی، به وسیله عملیات غواصی جستجو گردید. 2 زیستگاه در آب های اطراف جزیره لاوان و 2 زیستگاه در آب های اطراف جزیره هندورابی به منظور بررسی وضعیت ذخایر انتخاب گردید و به صورت فصلی از پاییز 90 لغایت تابستان 91 مورد نمونه برداری قرار گرفت. نمونه برداری ها به وسیله عملیات غواصی و به روش ترانسکت کمربندی و کوادرات های تصادفی صورت گرفت. از بین زیستگاه های بررسی شده، زیستگاه لاوان 1 (دردور) دارای بیشترین مساحت، کل ذخیره، صید بر واحد سطح، صید بر واحد تلاش و زیتوده بوده که به ترتیب برابر با 60 هکتار، 357000 قطعه، 6/0 قطعه بر متر مربع، 119 قطعه و 4620 کیلوگرم بود. بیشترین میزان صدف های قابل صید در زیستگاه هندورابی 2 (ساحل شنی) به میزان 56% برآورد گردید. داده های زیست سنجی زیستگاه ساحل شنی به طور معنی داری، دارای بیشترین میانگین نسبت به سایر زیستگاه ها بود (01/0>p) که این امر نشان دهنده عدم نشست کافی صدفچه ها جهت احیای ذخایر بوده و حاکی از شرایط نامساعد زیستگاه مذکور می باشد. میزان طول مجانب l? در زیستگاه های لاوان 1 (دردور)، لاوان 2 (هدآباد)، هندورابی 1 (سوله) و هندورابی 2 (ساحل شنی) به ترتیب برابر با 16/89 ، 68/87 ، 11/86 و 42/86 میلی متر محاسبه گردید. میزان ضریب رشد k نیز در زیستگاه های مذکور به ترتیب برابر با 34/0 ، 44/0 ، 47/0 و 20/1 برسال برآورد گردید. ضریب مرگ و میر طبیعی m نیز در زیستگاه های فوق الذکر به ترتیب برابر با 63/0 ، 75/0 ، 78/0 و 45/1 محاسبه شده و برای زیستگاه های جزیره هندورابی، بیشتر از زیستگاه های جزیره لاوان برآورد گردید. رابطه طول - وزن صدف های مرواریدساز محار شامل رابطه بین ارتفاع صدف و وزن کل، برای زیستگاه دردور به صورت 1605/3 dvm × 00008/0 = w، هدآباد 1238/3 dvm × 00009/0= w، سوله 1727/3 dvm × 00007/0 = w و ساحل شنی به صورت 0685/3 dvm × 0001/0 = w محاسبه گردید. آنالیز روابط طول - وزن نشان داد که الگوی رشد صدف ها در تمامی زیستگاه ها به جز زیستگاه ساحل شنی، ناهمگون می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که مساحت زیستگاه های بررسی شده، ذخایر صدف های موجود در آنها و میزان شاخص صید بر واحد سطح، نسبت به سالیان اخیر کاهش یافته است و به رغم ممنوعیت فعالیت های صیادی در منطقه طی سال های اخیر، احیای ذخایر به کندی صورت گرفته است. نمودار ریکروتمنت در تمام زیستگاه ها در خلال فصل تابستان دارای اوج بزرگ تری بود و نشان داد که اوج تخم ریزی صدف های مرواریدساز محار در این فصل رخ می دهد.
شهلا نیکخواه خواجه عطایی ایمان سوری نژاد
برخی خصوصیات زیست شناسی تولید مثل ماهی شانک زرد باله در آبهای ساحلی استان هرمزگان طی یک دوره یکساله از مهر ماه 90 تا شهریور 91 با نمونه برداری ماهانه 30 عدد ماهی بررسی شد. کوچکترین و بزرگترین نمونه ماهی به ترتیب دارای 4/11 و 8/36 سانتی متر طول چنگالی و 73/43 و 1219 گرم وزن کل بودند. نتایج توزیع فراوانی طولی نشان داد که اکثر نمونه ها در محدوده طولی 22 تا 33 سانتی متر قرار گرفته اند. رابطه طول چنگالی و وزن کل ماهی به صورت 7959/2 fl 0481/0 w= محاسبه شد که نشان دهنده رشد ایزومتریک ماهی شانک زرد باله است. بالاترین درصد فراوانی مرحله 4 رسیدگی گنادها در ماههای اسفند و فروردین و بالاترین میزان شاخص گنادی مربوط به فروردین با مقدار 48/7 و کمترین میزان آن مربوط به مرداد با مقدار 28/0 بود. روند تغییرات شاخص گنادی نشان داد که زمان تخم ریزی این گونه از بهمن ماه شروع و تا اواخر فروردین ادامه دارد و زمان اوج تخم ریزی آن در فروردین ماه و مکانیسم تخم ریزی به صورتbatch spawning است. میزان شاخص هپاتوسوماتیک از دی ماه روند افزایشی محسوسی را نشان داده و در اسفند و فروردین ماه به بالاترین مقدار خود رسید. با توجه به تغییر ساختار گناد این گونه ماهی از نر به ماده، دو جنسی بودن این گونه از نوع پیش نر تایید گردید. بیشترین تعداد ماهیان مرحله بینابینی و یا در حال تغییر جنسیت در سواحل استان هرمزگان پس از دوره تخم ریزی و در اواخر فروردین مشاهده شد. نسبت جنسی کل ماده به نر 7/2 محاسبه گردید که اختلاف معنی داری را بین تعداد ماده ها و نرها نشان می دهد (05/0> p). طول در اولین بلوغ جنسی 31/24 سانتی متر بر اساس طول چنگالی و بیشینه و کمینه هماوری مطلق به ترتیب 2530780 و 1431520 تخمک و بیشینه و کمینه هماوری نسبی نیز به ترتیب 3778 و 2373 تخمک محاسبه شد.
مهرنوش دریا میر مسعود سجادی
با توجه به اهمیت کرم پرتار perinereisnuntiaدر جیره غذایی مولدین میگو، دست یابی به تکنیک زیستی تکثیر و پرورش اقتصادی این گونه از اهداف مهم صنعت میگو می باشد.مطالعه حاضر با هدف امکان سنجی پرورش کرم پرتار perinereisnuntiaدر شرایط اسارت و بررسی برخی ویژگی های تولید مثلی و عوامل موثر بر رشد و بازماندگیاز سال 1391 تا 1392 انجام پذیرفت. نمونه ها از منطقه بین جزر و مدی ساحل بندرعباس، ایستگاه خواجه عطا، طی نمونه برداری های ماهانه تهیه شدند. برخی ویژگی های تولیدمثلی نظیر هماوری، مراحل رسیدگی جنسی و نسبت جنسی در آنها تعیین شد. علاوه براین، اثر چهار تیمار غذایی مختلف شامل غذای تجاری میگو، غذای حاوی مکمل اسپیرولینا، جلبک سبز انترومورفا و جلبک سبز کاهوی دریایی بر میزان رشد و درصد بازماندگی در 480 کرم پرتار در مورد بررسی قرار گرفت. همچنین اثر سه نوع محیط بستر شامل بسترهای غرق آبی، جزر و مدی و مرطوب و اثر چهار تیمار شوری شامل 0، 10، 20 و 35 قسمت در هزار بر رشد و بازماندگی به صورت جداگانه بترتیب در 240 و 480 کرم پرتار در شرایط اسارت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندادکه بیشترین میانگین قطر تخمک مربوط به کرم در آخرین مرحله رسیدگی جنسی (مرحله iv) و به میزان 255 میکرومتر است. میانگین هماوری مطلق برای این کرم پرتار در آبهای ساحلی بندرعباس 45/94716±48/192344 عدد تخمک به ازای هر کرم بالغ محاسبه شد. نسبت جنسی 1:1 بوده و مشخص شد که فصل تولید مثل کرم پرتار perinereisnuntia در شرایط آب و هوایی بندرعباس، بهار است. نتایج آزمایش تغذیه ای نشان داد که تیمارهای تغذیه شده با غذای تجاری میگو و غذای حاوی اسپیرولینا دارای وزن نهایی بیشتری نسبت به سایر تیمارها بودند (05/0>p). تیمارهای تغذیه شده با جلبک انترومورفا و کاهوی دریایی دارای درصد بازماندگی بیشتری نسبت به سایر تیمارها بودند (05/0>p). نتایج آزمایش تاثیر نوع محیط بستر بر رشد و بازماندگی، حاکی از بالاتر بودن وزن نهایی در تیمارهای دارای بستر جزر و مدی و غرق آبی نسبت به تیمار دارای بستر مرطوب بود (05/0>p). در حالی که تیمار بستر مرطوب دارای درصد بازماندگی بیشتر نسبت به تیمارهای با بستر جزر و مدی و غرق آبی بود (05/0>p). در نهایت تیمارهای شوری 20 و 35 در هزار دارای وزن نهایی و درصد بازماندگی بیشتری نسبت به سایر تیمارها بودند (05/0>p).با توجه به نتایج این مطالعه، بالا بودن میزان هماوری کرم پرتار perinereisnuntiaاین گونه را به یک گونه مناسب جهت تکثیر تبدیل می کند. همچنین با در نظر گرفتن بازماندگی، وزن نهایی ، صرفه اقتصادی پرورش، جهت پرورش کرم پرتار جلبک انترومورفا و کاهوی دریایی بعنوان غذا، بستر جزر و مدی، شوری آب 20 و 35 در هزار پیشنهاد می شوند.
سمیرا وحیدی نژاد ایمان سوری نژاد
یکی از مهمترین زئوپلانکتون هایی که در نواحی مصبی و دریایی مورد تغذیه آبزیان قرار می گیرد سخت پوست پارامایسیس اینترمدیا paramysis intermedia است. با توجه به وجود ذخایر این زئوپلانکتون در خلیج فارس و دریای عمان، آگاهی از ساختار ژنتیکی و جمعیتی آن به منظور حفظ تنوع زیستی و خزانه ژنی حائز اهمیت می باشد. در پژوهش حاضر ساختار ژنتیکی و جمعیتی سخت پوست پارامایسیس اینترمدیا در دو منطقه تیاب در حوزه خلیج فارس و خلیج گواتر در حوزه دریای عمان برای اولین بار با استفاده از توالی یابی ژن میتوکندریایی 16s rrna بررسی شد. استخراج dna با روش فنل-کلروفرم انجام شد و با بهینه سازی واکنش pcr جهت تکثیر ژن 16s rrna، مناسب ترین دما برای اتصال آغازگر دمای 48 درجه سانتیگراد به دست آمد. نتایج 10 نمونه توالی یابی شده با استفاده از آغازگر forward شامل 365 باز همردیف شده ژن 16s rrna، 339 جایگاه ژنی مونومورف، 26 جایگاه ژنی پلی مورف و 27 موتاسیون نشان داد که نشان دهنده نرخ بسیار کم موتاسیون در این گونه بین دو منطقه مورد مطالعه بود. هیچ گونه چند شکلی اضافه و حذف مشاهده نشد. تعداد نه هاپلوتیپ در دو منطقه شناسایی شد بدین صورت که تعداد پنج هاپلوتیپ در خلیج گواتر و چهار هاپلوتیپ در تیاب به دست آمد. دو نمونه منطقه تیاب دارای هاپلوتایپ مشترک بودند (هاپلوتایپ شماره 2) ولی تمامی هاپلوتیپ های منطقه خلیج گواتر منحصر به فرد بودند. بین نمونه های دو منطقه تیاب و خلیج گواتر هیچ هاپلوتیپ مشترکی به دست نیامد. میزان تنوع هاپلوتیپی در تیاب به میزان 161/0 ± 99/0 و در خلیج گواتر به میزان 136/0 ± 000/1 ثبت گردید. همچنین تنوع نوکلئوتیدی درون جمعیتی برای ژن مورد بررسی در تیاب به میزان 178/0 ± 285/0 و در خلیج گواتر به میزان 009/0 ± 014/0 ثبت شد. میزان تنوع هاپلوتیپی و تنوع نوکلئوتیدی برای تمامی نمونه ها بین دو منطقه به ترتیب 003/0 ± 978/0 و 000/0 ± 035/0 محاسبه شد. مقدار هتروزایگوسیتی مورد انتظار برای منطقه تیاب بیشتر (184/0 ± 287/0) از خلیج گواتر (088/0 ± 014/0) به دست آمد. مقدار شاخص fst در سطح احتمال 05/0 بین دو جمعیت 18/0 و معنی دار بود (05/0>p). در ترسیم درخت تکاملی به روش upgma به همراه یک outgroup متعلق به ماهی سفید دریای خزر سه کلاستر مشخص و مجزا به دست آمد که نمونه های خلیج گواتر در یک کلاستر و نمونه های منطقه تیاب در دو کلاستر مختلف دیگر قرار گرفتند و جدایی دو منطقه به وضوح دیده شد. میانگین مقدار آزمون tajimas d و fus fs بین دو منطقه، به ترتیب 12/0- و 51/2 محاسبه و هر دو شاخص معنی دار نبودند که نشان دهنده عدم بسط و گستردگی جمعیتی بین نمونه های دو منطقه می باشد. نتایج کلی نشان داد که تنوع هاپلوتیپی درون جمعیتی و بین جمعیتی بالایی در بین جمعیت های پارامایسیس اینترمدیا در دو منطقه تیاب و خلیج گواتر در خلیج فارس و دریای عمان وجود دارد. میزان تنوع نوکلئوتیدی درون و بین جمعیتی پارامایسیس در منطقه تیاب در خلیج فارس بیشتر از منطقه خلیج گواتر در دریای عمان بود. همچنین نتایج نشان داد که جمعیت های پارامایسیس اینترمدیا در منطقه تیاب و خلیج گواتر احتمالاً جمعیت های مجزایی را از نظر ژنتیکی تشکیل می دهند.
فریبا کشاورزی ایمان سوری نژاد
چکیده میگو موزی(de man,1888) fenneropenaeus merguiensis از مهم ترین گونه های میگو در خلیج فارس است که بیشترین میزان صید میگوی استان هرمزگان را به خود اختصاص می دهد. با توجه به اهمیت میگوی موزی در چرخه صید و صیادی، ساختار مولکولی و ژنتیکی جمعیت این گونه در خوریات لافت و سیریک برای اولین بار با استفاده از توالی یابی ژن میتوکندریایی 16srrna بررسی شد. استخراج dna با روش فنل-کلروفرم انجام شد و با بهینه سازی واکنش pcr جهت تکثیر ژن 16srrna، مناسب ترین دما برای اتصال آغازگر دمای 48 درجه سانتیگراد به دست آمد. نتایج توالی یابی ژن 16srrna در ده میگوی نمونه برداری شده که شامل 448 باز همردیف شده بود، یک جایگاه ژنی مونومورف و 447 جایگاه ژنی پلی مورف نشان داد. هیچ گونه چند شکلی اضافه و حذف مشاهده نشد. تعداد هفت هاپلوتیپ در دو منطقه شناسایی شد بدین صورت که سه هاپلوتیپ مربوط به نمونه های خور لافت و چهار هاپلوتیپ مربوط به نمونه های خور سیریک بودند. هیچ هاپلوتیپ مشترکی بین دو منطقه مورد مطالعه به دست نیامد و تمامی هاپلوتیپ ها منحصر به فرد بودند. میزان تنوع هاپلوتیپی در خور لافت به میزان164/0 ± 800/0 و در خور سیریک به میزان 161/0 ± 900/0 ثبت گردید. همچنین تنوع نوکلئوتیدی درون جمعیتی برای ژن مورد بررسی در خور لافت به میزان 360/0 ± 594/0 و در خور سیریک به میزان 386/0 ± 637/0 ثبت شد. میزان تنوع هاپلوتیپی و تنوع نوکلئوتیدی برای تمامی نمونه ها (بین جمعیتی) به ترتیب 004/0 ± 933/0 و 802/0 ± 672/0 محاسبه شد. میزان هتروزایگوسیتی مورد انتظار برای خور لافت 199/0 ± 594/0 و برای خور سیریک 196/0 ± 636/0 به دست آمد. مقدار شاخص f- statistic در سطح اطمینان 95% بین دو جمعیت 14/0 و معنی دار نبود. هرچند شاخص جدایی جمعیتی معنی دار نبود ولی با توجه به مقدار معنی داری، با درصد یقین بالا یکی بودن جمعیت ها را نمی توان بیان نمود. نتایج حاصل از رسم درخت تکاملی برای نمونه های دو منطقه لافت و سیریک شاخه های مجزایی از دو جمعیت را نشان نداد. میانگین مقدار آزمون تاجیما و fus fs بین مناطق، به ترتیب 61/2 و 33/10 محاسبه و هر دو شاخص معنی دار نبودند که نشان دهنده عدم بسط و گستردگی جمعیتی بین نمونه های دو منطقه می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که میگو موزی در خوریات لافت و سیریک از تنوع ژنتیکی داخل و بین جمعیتی بالایی برخوردار است و بایستی مدیریت شیلاتی مبنی بر حفظ تنوع ژنتیکی آن در این دو منطقه مد نظر قرار گیرد.
فاطمه شهرانی ایمان سوری نژاد
دانستن ساختار ژنتیکی آبزیان و تمایز جمعیتهای متفاوت برای حفاظت از گونه ها و جمعیت ها و حفظ تنوع زیستی حائز اهمیت می باشد. شناسایی ژنتیکی ذخایر همچنین یکی از اولویت های مهم به منظور یافتن منابع طبیعی بکر در جهت اطمینان از به گزینی گونه ها می باشد. ذخایر گوناگون اغلب روند یکسانی از رشد، مقاومت در برابر بیماری یا نشان دادن خصوصیت های مهم از خود بروز نمی دهند (9)، بنابراین اطلاع در زمینه این خصوصیات و ارتباط آنها با ژنوتیپ های مشخص در جهت بهبود برنامه ها و توسعه سیستم تکثیر و پرورش گونه های مورد مطالعه موثر می باشد. تمایز جمعیتهای آبزیان به سه روش متداول مانند استفاده از ویژگیهای ریخت شناسی، نشانگرهای پروتئینی و مولکولی dna) و mtdna) انجام می گیرد. روش مولکولی استفاده از تفاوت در توالی های dna از دقیق ترین روشها در طبقه بندی موجودات و تعیین تمایز ژنتیکی آنها می باشد، به طوری که امروزه نشانگرهای dna به ابزاری قابل اعتماد در مطالعات تنوع گونه ای تبدیل شده اند (16). ژنوم میتوکندریایی (mtdna) به طور گسترده ای در بررسی جمعیت های گونه های مختلف آبزیان مورد استفاده قرار می گیرد و کارایی خوبی در بررسی ساختار ژنتیکی و جداسازی جمعیت ها دارد. ژنوم میتوکندری از طریق مادری به ارث میرسد و بنابراین پدیده کراسینگ اور و نوترکیبی در آن صورت نمی گیرد. این خاصیت باعث بروز اختلاف ژنتیکی بیشتر در ژنوم میتوکندری نسبت به ژنوم هسته شده است و از این رو برای تفکیک گروه های مختلف موجودات که برای سالها از هم جدا بوده اند نشانگر خوبی می باشد (19). توالی یابی ژنوم میتوکندریایی (mtdna sequencing) یکی از پرکاربردترین روشها برای تعیین رابطه فیلوژنتیکی (شجره شناسی ژنتیکی) و فیلوژئوگرافی (شجره شناسی جغرافیایی) بین جمعیت ها و گونه های نزدیک به هم محسوب می شود (2). ژن 16srrna یکی از نواحی بسیار متغیر در ژنوم میتوکندریایی می باشند که می توان با استفاده از تکنیک توالی یابی این ناحیه، ساختار ژنتیکی را بررسی نمود (3). میگوی سرتیز metapenaeus affinis (h. milne edwards, 1837) متعلق به خانواده penaeidae و جنس metapenaeus، یکی از گونه های مهم میگو در آب های خلیج فارس به خصوص در استان هرمزگان به شمار می رود که هر سال در فصل صید میگو از لحاظ میزان صید رتبه دوم بعد از میگوی موزی را به خود اختصاص می دهد و ذخایر آن در معرض برداشت بی رویه قرار دارد. از آنجا که اطلاعات خاصی در مورد ساختار ژنومیک این گونه موجود نمی باشد در تحقیق حاضر با استفاده از روش توالی یابی ژنوم میتوکندریایی، ساختار جمعیتی این گونه در خلیج فارس بررسی می شود. با بررسی ساختار ژنتیکی جمعیت میگوی سرتیز در خلیج فارس میتوان مدیریت مناسب تری را برای برنامه های بلند مدت حفظ و ارزیابی ذخایر، ارزیابی وضعیت زیست شناختی و بوم شناختی گونه و به دنبال آن برنامه های تکثیر و پرورش اعمال نمود. همچنین با توجه به لزوم مولدسازی در تکثیر و پرورش این گونه در آینده نزدیک، آگاهی از ساختار جمعیتی این گونه به منظور تولید مولدین مناسب با ذخایر ژنی متفاوت و دارای ضریب رشد بالا و درصد بقای بالای لاروی لازم و اساسی به نظر می رسد. در تحقیق حاضر جهت استخراج dna از پای شنای میگوی سرتیز از روش فنل- کلروفرم استفاده گردید. dna های استخراج شده دارای کیفیت قابل قبولی جهت انجام pcr بودند به طوری که تمامی محصول pcr روی ژل آگارز بدون هیچ گونه آلودگی پروتئینی و یا باند اضافه مشاهده شد. استفاده از روش فنل کلروفرم از متداول ترین روشها در اکثر آزمایشات مولکولی در جهت دستیابی به dna با وزن مولکولی و کیفیت بالا در مطالعات ژنتیک جمعیت می¬باشد (7 و 10). یکی از مهمترین شاخص های تفکیک جمعیت ها، میزان fst می باشد که نشان دهنده تمایز یا جدایی بین جمعیت هایی است که در مناطق مختلف جغرافیایی زیست می نمایند. در بررسی حاضر میزان fst با احتمال 95% بین جمعیت منطقه بندرعباس و دو منطقه دیگر معنی دار بود (05/0 ?p). بر پایه این شاخص بیشترین فاصله جمعیتی بین نمونه های بندرعباس و خوزستان و کمترین فاصله جمعیتی بین مناطق بوشهر و خوزستان دیده شد. فاکتور fstتوصیف کننده تمایز جمعیت¬ها در سطوح مختلف ساختار ژنتیکی می-باشد و بیانگر آن است که هرچه میزان جریان ژنی بین مناطق بیشتر باشد اختلاف ژنتیکی کمتر خواهد بود. مقدار fst به طور تئوری بین صفر و یک ارزیابی می گردد. مقدار fst به سمت یک نشان دهنده میزان تمایز بالای جمعیت ها از یکدیگر است و مقدار کم آن نشان دهنده پایین بودن پلی مورفیسم در جمعیت است. در حقیقت مقدار صفر نشان دهنده یک جمعیت پانمکتیک است که دو جمعیت دارای رابطه آمیزشی آزاد هستند و مقدار یک به معنای این است که دو جمعیت کاملاً از هم جدا بوده و هیچ گونه جریان ژنی در بین جمعیت ها وجود ندارد. بر طبق نظریه رایت (1978) اگر fst بین صفر تا 05/0 باشد نشان دهنده تمایز پایین، مقدار 05/0 تا 15/0 تمایز متوسط، مقدار 15/0 تا 25/0 تمایز بالا و مقدار بالای 25/0 تمایز خیلی بالاست. بنابراین در بررسی حاضر بر طبق نظریه رایت تمایز جمعیتی بین مناطق بندرعباس و بوشهر (545/0) و بین مناطق بندرعباس و خوزستان (750/0) بسیار بالاست (22). بنابراین می توان استنباط نمود که جمعیت میگوی سرتیز ناحیه بندرعباس احتمالاً یک خزانه ژنی مستقل و جداگانه از دو منطقه دیگر می باشد. آزمون تفاوت جمعیت ها (non-differentiation exact p values) در داخل هر جمعیت و در سطح احتمال 05/0 معنی دار بود. فاکتور fst و آزمون تفاوت بین جمعیت ها که هر دو معنی دار بودند (05/0 ?p) باعث قبول و تأیید مجدد وجود تفاوت و تمایز بین جمعیت ها بود. در درخت های تکاملی رسم شده نیز مسئله جدایی جمعیت منطقه بندرعباس از دو منطقه دیگر به وضوح دیده شد به طوری که نمونه های منطقه بندرعباس با تائید درصد بالا در یک شاخه جداگانه و مشخصی قرار داشتند. درخت هاپلوتیپی مشخص می کند که احتمالاً جمعیت میگوی سرتیز مناطق بوشهر و خوزستان مستقل نبوده و در سال های نه چندان دور بسط و گسترش و در واقع جریان ژنی بین جمعیت های این دو منطقه صورت گرفته است. بنابراین میگوی سرتیز منطقه بندرعباس می تواند در قالب یک ذخیره ژنتیکی متفاوت مورد بررسی قرار گیرد و مدیریت صید بر این منابع، بازسازی ذخایر و همچنین مولد سازی جهت تکثیر و پرورش احتمالی این گونه در آینده می بایست به صورت متفاوت مدیریت شود. در تست تاجیما و fus fs، اعداد d و fs در صورت معنی دار بودن نشان دهنده بسط و گسترش جمعیت ها است (این دو آزمون فرض را بر این می گذارد که جمعیت ها در تعادل می باشند). هر دو آزمون گسترش جمعیتی (05/0 <p، 181/1= fs; 05/0 <p، 823/0- =d) نشان دادند که بسط و گسترشی در میگوی سرتیز در سه منطقه مورد مطالعه رخ نداده است. در واقع این دو آزمون نشان دادند که جمعیت های میگوی سرتیز در مناطق مورد مطالعه در حال تعادل می باشند. درصورت تعادل بودن جمعیت ها یعنی اینکه جمعیت ها از هم تفکیک شده می باشند. بنابراین نتایج آزمون های tajimas d و fus fs تأییدی بر جدایی جمعیتی میگوی سرتیز در مناطق مورد مطالعه است. یکی از مهم ترین عواملی که می تواند در تنوع و ساختار ژنتیکی جمعیت دو منطقه دخالت داشته باشند وجود سدهای فیزیکی و یا گیاهی از جمله خوریات و جنگل های حرا در مناطق مورد بررسی می باشد (18 و 23). در حقیقت جنگل های مانگرو که به صورت بسیار گسترده در ساحل شمالی خلیج فارس از بندر خمیر تا قشم و همچنین از هرمز تا جاسک در استان هرمزگان پراکنش دارند از مهمترین موانع محسوب شده در جهت ایجاد اشتقاق ژنتیکی بین جمعیت های میگو در این پهنه جغرافیایی با سایر مناطق محسوب می گردند. در این منطقه پراکنش جنگل های حرا زیستگاه های مناسبی را از جهت فراهم بودن منابع غذایی و وجود پناهگاه برای مرحله نوزادی و پست لاروی میگوها فراهم می آورد و نقش عمده ای در عدم انتقال مولدین و پست لاروها به مناطق پایین تر از جمله خوزستان خواهند داشت. یکی دیگر از عواملی که سبب ایجاد جمعیت های جدا در یک گونه می شوند جدایی جغرافیایی است که مهم ترین عامل شکل گیری ساختار ژنتیکی جمعیت ها است. بخشی از تنوع به وجود آمده بین جمعیت¬ها به علت فاصله مکانی بین جمعیت¬ها است. فاصله جغرافیایی زیاد بین جمعیت ها تأثیر مهمی روی ساختار ژنتیکی و جریان ژنی دارد (20). از آنجا که بین مناطق مورد بررسی در تحقیق حاضر فاصله جغرافیایی زیادی وجود دارد احتمالاً از دلایل اصلی جدایی جمعیت میگوی سرتیز بین مناطق بندرعباس با دو منطقه بوشهر و خوزستان، فاصله جغرافیایی زیاد این مناطق است. با افزایش فاصله جغرافیایی فاصله ژنتیکی افزایش می¬یابد که علت آن کاهش جریان ژنی در اثر وجود موانع فیزیکی و یا طبیعی می¬باشد (1). اصولاً اختلاف ژنتیکی بین جمعیت ها در نتیجه مجتمع شدن افراد در یک منطقه خاص به وجود می آید و جمعیت های یک گونه به واسطه آمیزش درونی با یکدیگر یک مخزن ژنی منحصر به همان جمعیت را ایجاد می کنند (12). مهاجرت یک فاکتور مهم تاثیر گذار بر میزان جریان ژنی و ساختار جمعیتی است. میگو های خانواده پنائیده اغلب در طول چرخه زندگی خود نقاط متفاوتی را جهت لانه گزینی انتخاب می کنند و مجبورند که برای کامل کردن چرخه زندگی خود دائماً بین این مناطق مهاجرت کنند. این گونه مهاجرت های افقی و عمودی در میگوهای خانواده پنائیده یکی از عوامل مهم در ایجاد جریان ژنی بین مناطق مورد بررسی می باشد. بنابراین، با توجه به نتایج تحقیق حاضر به نظر می رسد جابجایی و افزایش جریان ژنی بین جمعیت های بوشهر و خوزستان وجود دارد که به نسبت از تبادل ژنی بین منطقه بندرعباس و خوزستان بیشتر است. احتمالاً بین جمعیت منطقه بندرعباس با جمعیت دو منطقه دیگر رفتار مهاجرت و جریان ژنی کمتری برقرار بوده و شاخص های fst، گسترش جمعیتی و درخت تکاملی ترسیم شده نیز به وضوح تفکیک جغرافیایی بین این مناطق را نشان داد. یکی دیگر از علل اصلی وجود تفاوت های ژنتیکی در جمعیت های جانداران دریایی، توانایی گسترش و پراکندگی آنها است. لذا در صورتی که یکی از مراحل زندگی موجودات دریایی حالت پلانکتونی داشته باشد، گسترش آنها ممکن است در فواصل مختلف اتفاق بیفتد (4). به عبارت دیگر وجود مرحله لاروی پلاژیک در میگوها از دلایل عمده انتشار و گسترش آنها در فواصل جغرافیایی مختلف و در نتیجه افزایش میزان جریان ژنی می باشد (4). دارا بودن مراحل پلانکتونی و لارو پلاژیک در آبزیان می تواند به جمعیت هایی با پراکندگی بالا و غیر متمایز از نظر ژنتیکی در مقایسه با گونه هایی با فقدان مراحل پلانکتونی منجر شود (21). بنابراین به نظر می رسد انتشار و گسترش لارو میگوی سرتیز بین مناطق بوشهر و خوزستان به میزان بیشتری نسبت به جمعیت بندرعباس برقرار باشد که باعث تبادل آللی و جریان ژنی بیشتر بین این مناطق در مقایسه با جمعیت بندرعباس می شود. در جمع بندی، نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر که اولین بررسی در مورد ساختار ژنتیکی جمعیت میگوی سرتیز در آبهای ساحلی بندرعباس، بوشهر و خوزستان با استفاده از توالی یابی ژن میتوکندریایی 16srrna می باشد نشان داد که جمعیت میگوی سرتیز منطقه بندرعباس احتمالاً یک خزانه ژنی مستقل و جداگانه از دو منطقه دیگر می باشد. با توجه به اختلاف ژنتیکی دیده شده در جمعیت های میگوی سرتیز در مناطق خوزستان و بندرعباس مدیریت برداشت از ذخائر این گونه در قالب دو جمعیت احتمالی مجزا جهت حفظ ذخائر ژنتیکی این گونه اجتناب ناپذیر است و انجام هر گونه برنامه بازسازی ذخائر و مولد سازی جهت تکثیر این گونه می بایست با در نظر گرفتن ذخائر ژنتیکی جمعیت های میگوی سرتیز در مناطق مورد مطالعه انجام پذیرد. در جمع بندی، نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر که اولین بررسی در مورد ساختار ژنتیکی جمعیت میگوی سرتیز در آبهای ساحلی بندرعباس، بوشهر و خوزستان با استفاده از توالی یابی ژن میتوکندریایی 16srrna می باشد نشان داد که جمعیت میگوی سرتیز منطقه بندرعباس احتمالاً یک خزانه ژنی مستقل و جداگانه از دو منطقه دیگر می باشد. با توجه به اختلاف ژنتیکی دیده شده در جمعیت های میگوی سرتیز در مناطق خوزستان و بندرعباس مدیریت برداشت از ذخائر این گونه در قالب دو جمعیت احتمالی مجزا جهت حفظ ذخائر ژنتیکی این گونه اجتناب ناپذیر است و انجام هر گونه برنامه بازسازی ذخائر و مولد سازی جهت تکثیر این گونه می بایست با در نظر گرفتن ذخائر ژنتیکی جمعیت های میگوی سرتیز در مناطق مورد مطالعه انجام پذیرد.
ام البنین طاهری کندر میر مسعود سجادی
به منظور بررسی اثر ال-کارنیتین بر عملکرد رشد، درصد بازماندگی، ترکیب شیمیایی بدن و مقاومت نسبت به استرس های محیطی در ماهی صبیتی، آزمایشی با 240 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 0/03 ± 3/01 گرم به مدت 10 هفته انجام شد. این پژوهش در یک طرح کاملاً تصادفی با 12 گروه آزمایشی، در 4 تیمار با سه تکرار صورت گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح صفر، 500، 1000 و 1800 (به ترتیب شاهد، 500lc، 1000lc و 1800lc) میلی گرم ال-کارنیتین در هر کیلوگرم جیره بود. خوراک دهی در طول کل دوره به صورت دستی و بر اساس سیری انجام گرفت. در پایان دوره فاکتورهای رشد، بازماندگی، ترکیب شیمیایی بدن و همچنین مقاومت به استرس های محیطی به عنوان پاسخ بررسی شدند. نتایج نشان داد در استفاده از مقادیر مختلف ال-کارنیتین، بالاترین میزان رشد در بچه ماهیان تغذیه شده با جیره غذایی حاوی 1000 میلی گرم بر کیلوگرم جیره، بدست آمد و تمام تیمارهای آزمایشی، اختلاف معنی داری با گروه شاهد داشتند (0/05p<). کمترین ضریب تبدیل غذایی (fcr) در تیمار 1000lc مشاهده شد و دارای اختلاف معنی دار آماری با تیمار شاهد بود (0/05p<). بالاترین میانگین ضریب رشد ویژه (sgr)، درصد افزایش وزن بدن (wg)، سرعت رشد روزانه (gr) و نسبت کارایی پروتئین (per) در جیره حاوی میزان 1000 میلی گرم ال-کارنیتین بر کیلوگرم جیره غذایی بدست آمد (0/05p<) و بین همه تیمارها با تیمار شاهد اختلاف معنی دار وجود داشت (0/05p<). از لحاظ شاخص کیفیت (cf) و درصد بازماندگی بین ماهیان تغذیه شده با تیمارهای مختلف آزمایشی، اختلاف معنی دار مشاهده نشد (0/05p>). نتایج آنالیز ترکیب شیمیایی بدن نشان داد، سطح پروتئین خام، در تیمار آزمایشی 1000lc، در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت و دارای اختلاف معنی دار آماری بود (0/05p<)، درصد چربی خام لاشه، در تیمارهای آزمایشی 500lc و 1000lc در مقایسه با گروه شاهد کاهش یافت و کمترین مقدار آن در تیمار 1000lc مشاهده شد و دارای اختلاف معنی دار آماری بود (0/05p<). درصد رطوبت بدن، در تیمار آزمایشی 1000lc و همچنین درصد خاکستر لاشه، در تمام تیمارهای آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافته و دارای اختلاف معنی دار آماری بود (0/05p<). با بررسی پارامترهای بقاء و مقاومت در برابر استرسهای محیطی در پایان دوره آزمایشی در تیمارهای 1000lc و 1800lc، مقاومت در برابر دمای بالا، دمای پایین و شوری بالا در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافته، و دارای اختلاف معنی دار آماری بود (0/05>p). علاوه بر این در مقاومت به شوری پایین بین تیمارهای مختلف، اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد (0/05p>). نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که افزودن ال-کارنیتین در جیره غذایی توانایی تأثیر گذاری مطلوبی بر عملکرد رشد، ترکیب شیمیایی بدن و مقاومت به استرس های محیطی در ماهی صبیتی داشته و در بین سطوح مختلف به کار برده شده، بهترین دوز موثر بر این شاخص ها سطح 1000 میلی گرم ال-کارنیتین بر کیلوگرم جیره غذایی می باشد.
مریم خوش اخلاق احسان کامرانی
تاثیر پساب مزارع پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان بر فاکتورهای فیزیکو شیمیایی و جوامع کفزی رودخانه ماربر سمیرم مورد بررسی قرار گرفت و نشان دهنده اثرات آلودکی مزارع بر رودخانه بود.
ندا خسروی زاده ایمان سوری نژاد
روند رو به رشد تولید و مصرف نانومواد، باعث افزایش نگرانی ها از احتمال ورود آن ها به محیط های آبی و زیستگاه آبزیان شده است، لذا شناخت اثرات سمی این مواد بر آبزیان در قالب علم نانوسم شناسی آبزیان بسیار حائز اهمیت است. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر سمیت حاد و مزمن نانوذرات مس بر آسیب های بافتی هپاتوپانکراس و آبشش در میگوی سفید غربی litopenaeus vannamei انجام شد.
پریما حاجی علیزاده ایمان سوری نژاد
این مطالعه طی مدت یک ساله در جزایر لارک و هنگام برای شناسایی و چراکنش جغرافیایی جورپایان صورت گرفت که در مجموع از 18 ایستگاه نمونه برداری شده در جزیره هنگام بیشترین پرانش گونه ای مربوط به دو گونه sphaeromopsis persikolpos و sphaeromopsis sarii بود. و در جزیره لارک از مجموع 19 ایستگاه نمونه برداری شده بیشترین پراکنش گونه ای مربوط به گونه cymodoce waegelei بود.
ساجده مزارعی میر مسعود سجادی
این مطالعه به منظور برسی اثرات سم شناسی کلوئید نانوذرات نقره بر ماهی آفانیوس گورخری در قالب دو آزمایش حاد و مزمن انجام گردید. آزمایش سم شناسی حاد طبق استاندارد شماره 203 oecd، طی 96 ساعت انجام و تلفات ماهیان پس از رویارویی با غلظت های 0(شاهد)، 5، 10، 20، 30، 40 و 50 میلی گرم در لیتر نانو ذرات نقره، هر 24 ساعت یکبار ثبت شد و داده های بدست آمده به کمک نرم افزار پروبیت آنالیز گردید. در آزمون سمیت مزمن اثرات بافتی ایجاد شده بر بافتهای کبد و آبشش تحت غلظت های 0 (شاهد)، 25/0، 5/0، 1، 2 و 4 میلی گرم بر لیتر بررسی شد. مقدار غلظت کشنده میانی 96 ساعته کلوئید مذکور، 262/21 میلی گرم در لیتر بدست آمد. در آزمایش مزمن ماهیان قرارگرفته در معرض غلظت های مختلف، درجات مختلفی از ضایعات بافتی را نسبت به تیمار شاهد نشان دادند. بافت شناسی آبشش عوارض زیادی از جمله هایپرپلازی، چسبیدن تیغه های ثانویه و بلند شدن اپیتلیال نسبت به شاهد مشاهده شد. در بافت کبد عوارضی چون واکوئله شدن سلول های کبدی، افزایش تجمع گلبول های قرمز و افزایش سلول های رنگدانه ای نسبت به تیمار شاهد مشاهده گردید.
سیامک رویین احسان کامرانی
به منظور بررسی توزیع جغرافیایی ماهی هوور معمولی (tonggol thunnus)، عملیات نمونه برداری به مدت 12 ماه از مهر ماه 1390 تا شهریور ماه 1391 از آب های ساحلی استان هرمزگان در مناطق بندرعباس، جزیره قشم، بندر لنگه، جزیره کیش و بندر جاسک انجام شد. همچنین اطلاعات و مختصات 120 نقطه از محل های حضور گونه مورد مطالعه از پایگاه الکترونیکی سیستم اطلاعاتی جغرافیایی زیستی اقیانوس به آدرس (http://www.iobis.org/) و پایگاه الکترونیکی مرکز اطلاعات تنوع زیستی به آدرس (http://www.gbif.org/) استخراج شد و در ادامه لایه های زیست محیطی از پایگاه داده های جهانی محیط زیست دریایی (gmed) به آدرس (http://gmed.auckland.ac.nz) بدست آمد