نام پژوهشگر: فاطمه یاوری گهر
فاطمه یاوری گهر مقصود امیری
با طراحی واحدهای سازمانی و تعیین اداره ها و بخش های داخلی، کارهای سازمان میان واحدهای اصلی تقسیم می شود و امکان استانداردکردن کارها و تخصصی کردن فعالیت کارکنان فراهم می گردد؛ ولی موفقیت سازمان در تحقق اهدافش، مستلزم هماهنگ ساختن فعالیت های مذکور است. در واقع بدون هماهنگی، احتمال بروز تأخیر و اتلاف وقت در انجام فعالیت ها، پروژه ها و برنامه ها افزایش می یابد و ممکن است سازمان با عجز و ناکامی مواجه شود. اگرچه تدوین استراتژی برای پیشبرد اهداف یک سازمان ضروری است ، آنچه مهمتر به نظر می رسد وجود هماهنگی بین عناصر سازمان و نیز استراتژی های مختلف آن است. در راستای دستیابی به این مهم در این تحقیق، محقق در نظر دارد رابطه هماهنگی بین استراتژیهای سرپرستی و ساختار را به منظور بهبود عملکرد سازمان تبیین نماید. بر اساس تئوری نقاط مرجع استراتژیک، نقاطی برای برقراری هماهنگی همه جانبه شناسایی شدند. نقاط مرجع استراتژیک بر اساس مدل، نقاط مرجع استراتژیک استراتژی های سرپرستی و نقاط مرجع استراتژیک ساختار. هر یک از این نقاط مرجع، بر روی طیفی قرار می گیرند که از طریق دو بعد عمودی و افقی، تشکیل یک ماتریس 2?2 را می دهند. هر یک از استراتژی های سرپرستی و ساختارها نیز دارای گونه هایی هستند که قابل بررسی در هر یک از ماتریس های ایجاد شده به روش فوق می باشند. جامعه مورد بررسی در این تحقیق هولدینگ های موجود در 100 شرکت برتر ایران هستند. در اجرای این تحقیق، از روش چند بعدی سازی که در سطح تحلیل، ابزارهای کمّی و کیفی را توامان به کار می گیرد، استفاده شده است. روش کیفی مورد استفاده در این تحقیق، روش تحلیل محتوا بوده، که به منظور اجرای آن از پرسشنامه باز و روش مصاحبه بکار گرفته شده است. در تجزیه و تحلیل داده های کیفی نیز روش آنتروپی شانون انتخاب گردید.. برای تحلیل کمّی داده ها، ابتدا تحلیل توصیفی داده ها انجام گرفت تا متغیرهای کمّی و پیوسته پرسشنامه، با استفاده از تکنیک هایی، به متغیرهای مقوله ای (طبقه ای)، کیفی و گسسته تبدیل شوند. این مرحله از تحلیل، تبدیل کمّی به کیفی متغیرها نام گذاری گردید. در مرحله بعد، احتمال وقوع ترکیبات مختلف استراتژی های سرپرستی و ساختارها و نقاط مرجع استراتژیک، بررسی شد و مشخص گشت که کدامیک از ترکیبات مختلف استراتژی های سرپرستی و ساختارها و نقاط مرجع استراتژیک ، به صورت غالب ظاهر شده اند. سپس، میانگین عملکرد سازمان های دارای ترکیبات هماهنگ استراتژی های سرپرستی و ساختارها بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک، با میانگین عملکرد سازمان های دارای سایر ترکیبات مقایسه گشت و این نتیجه به دست آمد که سازمان های دارای ترکیبات هماهنگ استراتژی های سرپرستی و ساختارها بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک، نسبت به سایر ترکیبات، از عملکرد بهتری برخوردارند. در آخرین مرحله با استفاده از آزمون کای دو، بین ترکیبات هماهنگ استراتژی های سرپرستی و ساختارها بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک ارتباطی معنادار مطابق با مدل تحقیق برقرار شد؛ که با معنادار بودن چنین ارتباطی، الگویی بر مبنای هماهنگی استراتژی های سرپرستی و ساختارها و نقاط مرجع استراتژیک، ارائه گشت. سپس، یافته های دو روش کمّی و کیفی، با یکدیگر مطابقت داده شد و این نتیجه به دست آمد که از زوایای مختلف، نتایج حاصله، با یکدیگر همگرا بوده و در تایید و تکمیل یکدیگر هستند.