نام پژوهشگر: سمیه اعظمی
سمیه اعظمی عزت عسگرانی
pseudomonas aeruginosa یکی از مهم ترین عوامل عفونت های بیمارستانی به ویژه در بخش icu و سوختگی می باشد. اینتگرون به عنوان یک عنصر ژنتیکی عامل مهم بالقوه در انتشار مقاومت جند دارویی در میان باکتری های گرم منفی خصوصا? pseudomonas است و به عنوان منبع اولیه ژن های مقاومت شناخته می شود. در سویه های p. aeruginosa غالبا“ اینتگرون کلاس 1 حضور دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی مقاومت آنتی بیوتیکی وابسته به حضور اینتگرون در سویه های بالینی p. aeruginosa بود. جهت تعیین نسبت مقاومت از روش های kirby-bauer و etest استفاده شد. از 130 نمونه بررسی شده 70 سویه مقاومت بالایی نسبت به تمامی آنتی بیوتیک های استفاده شده در این مطالعه نشان دادند، به نحوی که حداقل غلظت بازدارندگی (mic) برای آنتی بیوتیک های جنتامیسین و سفتازیدیم µg/ml 256? و برای آنتی بیوتیک های ایمیپنم و سیپروفلوکساسین µg/ml 32? بود. این سویه ها الگوی مقاومت چند دارویی را نشان دادند. بررسی تمامی سویه ها براساس روش multiplex pcr برای تشخیص اینتگرون های کلاس 1، 2و 3 انجام شد. در میان 130 سویه، 74 (9/56?) نمونه حامل اینتگرون کلاس 1 بودند. هیچ یک از ژن های اینتگرون کلاس های 2 یا 3 شناسایی نشد. با توجه به درصد بالای مقاومت سویه های بررسی شده در این مطالعه به آنتی بیوتیک های سفتازیدیم و ایمیپنم با µg/ml 128?mic و µg/ml 32 ?mic شناسایی آنزیم های متالوبتالاکتاماز نیز مورد بررسی قرار گرفت. این آنزیم ها تعداد زیادی از بتالاکتام های وسیع الطیف را هیدرولیز می کنند. متالوبتالاکتامازهای نوع imp, vim , spm در سویه های بیمارستانی p. aeruginosa حضور گسترده ای داشته و با اینتگرون های کلاس 1 ارتباط دارند که انتقال افقی آنزیم ها را تسهیل می کنند. شناسایی فنوتیپی متالوبتالاکتامازها به روش سینرژی دیسک با استفاده از دیسک های edta-imipenem یا ceftazidime -edta انجام شد. جهت شناسایی ژنوتیپی، پرایمرهای اختصاصی ژن های blaimp-1 و bla vim-1,2 در واکنش pcr برای سویه هایی که تست غربالگری مثبت داشتند، به کار برده شد. حضور 10 سویه مولد متالوبتالاکتامازvim-1 شناسایی شده به صورت فنوتیپی، در روش مولکولی نیز تا?یید شد.
فاطمه جلوند سمیه اعظمی
اوپک به عنوان یک سازمان موثر در قیمت گذاری نفت امروزه شناخته شده است. لذا تبیین ساختار رفتار اوپک می¬تواند در اتخاذ سیاست¬های درست توسط این سازمان در میزان تولید اعضاء و قیمت نفت در سطح جهانی موثر باشد. بنابراین در این کار تحقیقاتی با دنبال نمودن نگرش ساختاری، پارامتر رفتاری اوپک برآورد خواهد شد و با تخمین این معیار، می¬توان به این سوال که آیا اوپک در سال¬های 1981-2007 مانند یک کارتل رفتار کرده¬است یا خیر پاسخ داد. بدین منظور با حل همزمان معادلات عرضه و تقاضا نفت به روش 3slsمعیار رفتاری اوپک برآورد خواهد شد. نتایج مدل دلالت بر آن دارد که بطور کلی اوپک در فاصله سال¬های 1981-2007 بر اساس ساختار رقابت کورنوای با حاشیه رقابتی رفتار کرده¬است. همکاری میان اعضای اوپک و درگیر بودن آنها در جنگ، قیمت نفت را افزایش می¬دهد. هم چنین افزایش قیمت گاز، رشد اقتصادی کشورهای oecd و انتظار در کاهش مازاد ظرفیت تولید اوپک، تقاضای نفت اوپک را افزایش می¬دهد و افزایش تولید نفت کشورهای غیر اوپک بطور معناداری تقاضای نفت اوپک را کاهش می¬دهد.
ستاره قادری سهراب دل انگیزان
این مطالعه به مقایسه¬ی تأثیر شاخص¬های توسعه¬ی مالی بانک محور و بازار محور بر متغیرهای واقعی اقتصاد (مصرف، پس انداز، سرمایه¬گذاری و رشد اقتصادی) پرداخته است. کامیابی اقتصادی هر کشوری در تدوین و اجرای سیاست¬های ملی مناسب و بجا می¬باشد و تحقق رشد اقتصادی متضمن تجهیز منایع مالی و انباشت سرمایه از طریق افزایش حجم پس انداز ملی و ازدیاد میزان سرمایه¬گذاری¬هاست. مصرف به عنوان نشان دهنده¬ی سطح رفاه زندگی افراد و این که در هر اقتصاد هدف نهایی رضایت افراد می¬باشد و همچنین هدف نهایی تولید و توزیع می¬باشد در اقتصاد از جایگاه ویژه¬ای برخوردار است. در این مطالعه داده¬ها به صورت سری زمانی و برای دوره¬ی زمانی 1392-1368 (از برنامه¬ی اول تا پنجم توسعه) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته¬اند. مدل مورد استفاده الگوی رگرسیون تک معادله و روش برآورد حداقل مربعات معمولی ols می¬باشد. با توجه به اهمیت بخش حقیقی، بررسی عوامل مؤثر بر آن ضروری می¬باشد. در این راستا نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که شاخص¬های توسعه¬ی مالی بانک محور و بازار محور بر مصرف، پس انداز، سرمایه¬گذاری تأثیر مثبت و معناداری دارند، اما در رابطه با رشد اقتصادی تنها شاخص¬های توسعه مالی بانک محور تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارند و شاخص¬های توسعه¬ی مالی بازار محور تأثیر منفی و بی معنی دارند. نتایج بدست آمده در رابطه با تأثیر گذاری توسعه¬ی مالی بر مصرف، پس انداز و سرمایه¬¬گذاری با مبانی تئوریک همسو بوده و تأثیر منفی و بی معنی توسعه¬ی¬ مالی بازار محور به دلیل حاکم بودن نظام مالی بازار محور و عملکرد ضعیف بازار بورس در ایران قابل توجیه می¬باشد. کلید واژه: توسعه¬ی مالی بانک محور، توسعه¬ی مالی بازار محور، متغیرهای واقعی اقتصاد، الگوی رگرسیون تک معادله
شیدا عباسی شاکرم شهرام فتاحی
رشد سریع تجارت بین الملل و جهانی شدن جریان سرمایه، اهمیت بررسی وابستگی متقابل بازارهای سهام را افزایش داده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه وابستگی متقابل بازارهای سهام کشورهای منتخب در حال توسعه ازجمله ایران است. بازه زمانی مورد استفاده در این رساله از سال2001 تا 2012 می باشد. برای تحلیل داده ها، از الگوی پانل جاذبه استفاده شد و نتایج نشان می دهد بین اندازه بازار، یکپارچگی اقتصادی و یکپارچگی مالی با وابستگی متقابل بازارهای سهام کشورهای مورد مطالعه، رابطه مثبت وجود دارد. رابطه بین ظرفیت اطلاعات با میزان وابستگی متقابل بازارهای سهام منفی است. وابستگی کمتری بین بازارهای سهام کشورهایی که ساختار صنعتی متفاوتی دارند، مشاهده گردید. همچنین یافته های مطالعه نشان داد میزان تولید و صادرات نفت تاثیری مثبت درحالیکه قیمت نفت، تاثیری منفی بر وابستگی متقابل بازارهای سهام کشورهای صادرکننده نفت دارد. نااطمینانی قیمت نفت تاثیر منفی بر وابستگی متقابل بازارهای سهام کشورهای منتخب داشت.
مهین ساروئی سمیه اعظمی
چکیده در این تحقیق با توجه به نگرش ساختار ـ رفتار ـ عملکرد ضمن استخراج رابطه ساختار و عملکرد در سازمان کشورهای صادر کننده نفت ( اوپک)، دو پارامتر" درجه توافق اعضای اوپک" و"حدس و باور اوپک نسبت به غیر اوپک" در فاصله زمانی 2012-1974 برآورد شده است. بر اساس نتایج بدست آمده ساختار در این سازمان تبیین کننده و توضیح دهنده عملکرد است. درجه توافق اعضای اوپک در قالب برآورد خطی بر اساس روش fgls و روش pcses به ترتیب 11/0 و 24/0 و درقالب برآورد غیر خطی بر اساس روش nls، 09/0 برآورد شده است. حدس و باور اوپک نسبت به غیر اوپک در قالب برآورد خطی بر اساس روش fglsو روش pcses به ترتیب 25/0- و 15/0- و در قالب برآورد غیرخطی بر اساس روشnls، 28/0- برآورد شده است. بنابراین نتایج گویای آن است که به طور کلی اوپک در فاصله زمانی مورد نظر بر اساس ساختار رقابت کورنوای با حاشیه رقابتی رفتار کرده است.
وحید مرادی حسن آبادی سمیه اعظمی
برخی از نتایج مهم تئوری تولید نئوکلاسیکی، تحت فروض استاندارد رقابت کامل و بازدهی ثابت نسبت به مقیاس استخراج شده اند. با وجود رقابت کامل در بازارهای محصول و عوامل، بنگاه ها سطوح تولیدی و ساختار هزینه ای را به گونه ای که هزینه نهایی برابر با سطوح برون زای قیمت شود تعدیل می کنند. که با وجود بازدهی ثابت نسبت به مقیاس، هزینه نهایی با هزینه متوسط برابر است. با فاصله گرفتن از فروض استاندارد، اعتبار نتایج نئوکلاسیکی مورد تردید است. در ادبیات اقتصاد خرد، بازدهی نسبت به مقیاس به صورت نسبت هزینه متوسط به هزینه نهایی تعریف می شود. در واقع بازدهی نسبت به مقیاس، عکس کشش هزینه ای تولید است. به این مفهوم که هر درصد افزایش در مخارج، منجر به چند درصد افزایش در تولید می شود. از طرف دیگر قدرت بازاری نیز که یکی از روش های ارزیابی ساختار بازارها می باشد و عبارت است از توانایی بنگاه در تثبیت قیمت بالاتر از هزینه نهایی، به طوری که سهم بازاریش به طور اساسی کاهش نیابد. قدرت بازاری را می توان توسط مارک ـ آپ سنجید. مارک ـ آپ یا به صورت نسبت قیمت به هزینه نهایی و یا به صورت اختلاف قیمت و هزینه نهایی مطرح می شود.