نام پژوهشگر: راضیه کاوسی
راضیه کاوسی محمد ستاریفر
مساله این تحقیق پیرامون جایگاه نرخ حق بیمه و بررسی موازین حقوقی، قانونی، سازمانی و اقتصادی آن با تاکید بر اشتغال و بازارکار می باشد. نرخ حق بیمه متغیری اقتصادی و دارای مبانی محاسباتی است. نرخ حق بیمه در بیمه های اجتماعی دارای ماهیت مشاعی، نسلی و بین نسلی است که نوعی حق مالکیت را به همراه دارد. این پژوهش در صدد بررسی اثرگذاری نرخ حق بیمه بر سطح اشتغال از دیدگاه شرکاء اجتماعی(دولت،خانوار و بنگاه ) خواهد بود. بدین سبب پس از مرور اجمالی از خاستگاه نرخ حق بیمه و بررسی اهمیت آن به بیان مبانی نظری موجود در خصوص اثرات اشتغالی نرخ حق بیمه پرداخته شده است . در ادامه با توجه به نتایج متفاوت سوابق تجربی در این زمینه، به برخی از مهمترین مطالعات انجام شده اشاره شده است. با توجه به دیدگاه شرکاء بیمه های اجتماعی و بنا بر مباحث نظری درخصوص کارکردهای پیش برنده و عقب برنده نرخ حق بیمه بر اشتغال، می توان گفت به طور خالص و در کلیت این متغیر فاقد کارکرد کاهنده بر اشتغال می باشد. این پایان نامه به دنبال بررسی آثار نرخ حق بیمه بر اشتغال کارگاه های کوچک در ایران می باشد نقاط ضعف موجود در زمینه نحوه تعیین نرخ حق بیمه مطرح شده است. جهت دستیابی به هدف این مطالعه و با توجه به کارکردهای اشتغالی صنایع کوچک، به کمک داده های ترکیبی مربوط به بخش فعالیت های تولیدی، فنی و صنعتی حداکثر 5 نفر طی سال های 1372-1352 مدل پیشنهادی برآورد گردید. در انتها این نتیجه حاصل شد که کاهش نرخ حق بیمه در بنگاه ها نه تنها اثر معناداری بر افزایش اشتغال نداشته بلکه موجبات کاهش اندکی در اشتغال آنها را نیز فراهم آورده است. دلالت تحقیق حاضر این است که به منظور افزایش اشتغال از طریق صنایع کوچک، می بایست تمرکز اصلی بر هدف افزایش ظرفیت تولید صنعتی و ارتقاء بهره وری عامل انسانی باشد. از جمله سیاست های جانبی به منظور بهبود اثرات اشتغالی نرخ حق بیمه می توان به توسعه آموزش های انسانی جهت تقویت سرمایه انسانی و همچنین تقویت نظام تامین اجتماعی اشاره نمود.