نام پژوهشگر: عبدالباسط عرب یوسف آبادی
عبدالباسط عرب یوسف آبادی حسین میرزایی نیا
نمایشنامه از مهم ترین گونه های ادبیات عرب به شمار می آید به طوری که در بیشتر کشورهای عربی به ویژه سوریه مورد استقبال ادبا قرار گرفت. پس از جنگ جهانی دوم نمایشنماه یکی از مهم ترین گونه های ادبی سوریه به شمار آمد، و نمایشنامه نویسان زیادی در این دوره روی کار آمدند که گاه آثار نمایشی ایشان از نمایشنامه نویسان مصر نیز برتر می باشد. با بررسی نمایشنامه های سوریه در این دوره مشخص می گردد که این نمایشنامه ها در درونمایه و تکنیک با هم اشتراکاتی دارند، که این پژوهش تحت عنوان «رویکردهای نمایشنامه سوریه پس از جنگ جهانی دوم (1945-2000م)» در پی استخراج این مشترکات می باشد. از جمله رویکردهای مشترک نمایشنامه معاصر سوریه می توان به رویکرد سیاسی، تاریخی، اجتماعی و اندیشه گرا اشاره کرد و از جمله تکنیک های مشترک آن نیز می توان به نمادگرایی، نمایشنامه کودک و کارکرد سنت اشاره نمود. در حقیقت این فن ادبی و رویکردهای مرتبط با آن مورد بی توجهی شدید ناقدان و پژوهشگران قرار گرفته، و پژوهش هایی که در این زمینه نیز انجام پذیرفته، اندک است و گاها نادر. علت انتخاب این موضوع به خاطر نو بودن آن می باشد و همچنین کسی که قصد مطالعه نمایشنامه های معاصر سوریه را دارد بتواند تصویری کامل از رویکردها و تکنیک های نمایشی سوریه را پیش رو داشته باشد، و در حقیقت تبیین این موضوع به خواننده، از جمله اهداف اصلی این پژوهش می باشد. نویسنده در این پژوهش از روش های مختلف پژوهشی بهره برده و سعی نموده در تحلیل نمایشنامه های معاصر سوریه، با تکیه بر اسلوبی کاملا علمی و آکادمیک، از روش های پژوهشی بهره ببرد؛ از جمله روش های به کار رفته در این پژوهش می توان به روش تاریخی، روش فنی، روش زیباشناختی، روش اجتماعی، روش روانکاوی اشاره نمود.
عبدالباسط عرب یوسف آبادی محمدباقر حسینی
قوم عرب، قومی زبان آور و در سخنوری چیره دست بود و زبان و ادب آن ها نیز، مورد توجه اقوام دیگر، به خصوص ایرانیان، قرار داشت. یکی از کسـانی که خدماتی ارزنده به ادب عربی نمود، ابوبکر خوارزمی، ادیب توانمند قرن چهارم، بود که متأسّفانه در اواخر عمر، گرفتار مناظراتی چند با بدیع الزمان همدانی شد که بعدها به خانه نشین شدن و حتی مرگ وی منجر شد. در این رساله، به علل پیدایش این مناظرات، پرداخته شده است. رساله در یک مقدمه و چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول، نگاهی کلی به اوضاع سیاسی، اجتماعی و علمی-فرهنگی قرن چهارم داشته است. در بخش دوم، زندگی و ویژگیهای ظاهری و جایگاه علمی ابوبکر خوارزمی و همچنین شعر و نثر او، با ذکر ویژگیهای هر یک، بررسی شده است. در بخش سوم، به زندگی و شخصیت ظاهری و جایگاه علمی بدیع الزمان همدانی و نثر او که شامل نامه ها و مقامات است و همچنین شعر او اشاره و ویژگیها ی هر یک به عنوان زیرمجموعه های آنها، آورده شده است. در بخش پایانی، علـل پیدایش منـاظرات میان آن دو، شـرح و تحلیـل شده و سـرانجام از همـه مطالـب، نتیجه گیری شده است.