نام پژوهشگر: فاطمه پورهمدانی
فاطمه پورهمدانی منصور خوشخویی
پژوهش حاضر با عنوان بررسی تطبیقی آموزه های تربیتی دو رویکرد نوگرائی و پسانوگرائی نسبت به فناوریهای آموزشی صورت گرفته است . یکی از مسائل پیچیده و مهمی که امروزه نظامهای آموزش _ تربیتی جهان معاصر با آن روبرو هستند ، مسئله فناوریهای آموزشی و نحوه کاربرد آن در نظام آموزشی است . گسترش فناوریها و نفوذ وسایل ارتباط جمعی به اعماق جامعه ، زندگی بشر را کاملاً متحول ساخته است . در این میان تعلیم و تربیت نیز دستخوش این تحولات شده است اما چنانچه می دانیم عرصه تعلیم و تربیت به دلیل پیچیدگی ذاتی نیازمند تأمل و تدبر بیشتری در زمینه فرصت ها یا تهدید هایی است که فناوری در آموزش ایجاد می کند . در این میان ، در جهان معاصر نیز آموزه ها و اصول و مبانی نوگرایی و پسا نوگرایی در حال گسترش و رواج است که هر یک رویکرد خاصی توأم با تفاوتها و شباهتها یی نسبت به فناوریهای آموزشی دارند ، و با توجه به این مسئله که ظهور دیدگاههای نوگرایی و پسانوگرایی را در همه عرصه های زندگی امروز می توان به وضوح دید ، بررسی رویکرد این دو دیدگاه فلسفی نسبت به فناوریهای ، آموزشی و نحوه کاربرد فناوری ها در آموزش و تعلیم و تربیت و نقد و بررسی نظرات این دو رویکرد می تواند رهنمود های مفیدی را در اختیار سیاستگذاران آموزشی ، برنامه ریزان درسی ، معلمان ،دانش آموزان و متولیان امر آموزش و تمامی کاربران فناوری قراردهد و این امر باعث می شود مربیان با آگاهی بیشتر ی از ظرفیت های فناوری در به کارگیری آن در بستری معقول و به دور از افراط و تفریط بپردازند . در این رساله در پی این هستیم که به بررسی آموزه های تربیتی دو رویکرد نوگرا و پسا نوگرا و تأثیری که دیدگاه آنها نسبت به فناوریهای آموزشی در آموزه های تربیتی آنها گذاشته بپردازیم تا بتوانیم به سوالات پژوهش که عبارتند از : آیا نقش فناوری بر اهداف آموزشی از منظر نوگرایی با پسانوگرایی تفاوت دارد ؟ آیا نقش فناوری بر فرآیند آموزش از منظر نوگرایی با پسانوگرایی تفاوت دارد ؟ آیا نقش فناوری بر جایگاه معلم از منظر نوگرایی با پسانوگرایی تفاوت دارد ؟ آیا نقش فناوری بر نقش یادگیرنده در آموزش از منظر نوگرایی با پسانوگرایی تفاوت دارد ؟ آیا نقش فناوری بر نوع ارزشیابی در آموزش از منظر نوگرایی با پسانوگرایی تفاوت دارد ؟ پاسخ داده و پرسشهای پژوهش را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم . روش تحقیق در اینجا به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد ،که با استفاده از روش سند کاوی و مقایسه اسناد،توصیف، تحلیل و استخراج دیدگاههای دو رویکرد انجام خواهد شد . ابزار جمع آوری اطلاعات :در این پژوهش اطلاعات مورد نیاز از طریق مراجعه به اسناد و مدارک مکتوب ،سخنرانیها و ... می باشد . در پایان این پژوهش در زمینه پرسشهای تحقیق به این نتایج رسیدیم : 1- از منظر نوگرایی و پسانوگرایی فناوری در اهداف تعلیم و تربیت نقش متفاوت دارد . در نوگرایی فناوریها خود تبدیل به اهداف مهمی در تعلیم و تربیت شدند ، اما در پسانوگرایی از فناوریها به عنوان وسیله ای کارآمد جهت رسیدن به اهداف استفاده شد . 2- از منظر نوگرایی و پسانوگرایی فناوری بر فرایند آموزش نقش متفاوت دارد . در آموزش و پرورش نوگرا فناوریها تبدیل به ابزار و شیوه آموزش شدند ، اما در تعلیم و تربیت پسانوگرا فناوریها ابزاری بودند در جهت تسهیل فرایند آموزش . 3- از منظر نوگرایی و پسانوگرایی فناوری بر جایگاه معلم نقش متفاوت دارد .فناوریها به عنوان یک رقیب اطلاعاتی مهم برای معلمان توانستند جای معلمان را بگیرند ، اما در آموزش پسانوگرا و نوع نگاه آنها به جایگاه فناوریها و معلم در آموزش ، فناوریها باعث پررنگتر شدن نقش کنترلی و مدیریتی معلم شدند . 4- از منظر نوگرایی و پسانوگرایی فناوری بر یادگیرنده نقش متفاوت دارد . نوگرایان از طریق جایگاهی که برای فناوری قائل شدندفراگیر را به فردی پذیرنده ، خومحور و نابرابر از لحاظ قدرت با معلم تبدیل کردند ، اما پسانوگرایان از طریق فناوریها دانش آموز را به فردی سازنده ، مسئول و برابر از لحاظ قدرت با معلم ، تربیت کردند . 5- از منظر نوگرایی و پسانوگرایی فناوری بر نوع ارزشیابی نقش متفاوت دارد . فناوریها در نظام آموزشی نوگرا توانستند به عنوان یک وسیله ، یک روش کمی و یک فعالیت بیرونی به خوبی ایفای نقش کنند . از طرفی در نظام آموزشی نوگرا فناوریها به عنوان یک وسیله جهت ارزشیابی خود فراگیران جهت تشخیص نقاط ضعف و قدرت خود عمل کردند .