نام پژوهشگر: مهدی معینی
مهدی معینی نسرین امیری
qeeg به مفهوم ساده عبارتست از آنالیز کمی (quantitative) امواج یک نوار مغزی برای پی بردن به مختصات کمی موج های موجود در آن از جمله توزیع کمی امواج در محل های مختلف جمجمه یا قدرت هر کدام از امواج از نظر دامنه. در این مطالعه به منظور درک بهتر اختلال اسکیزوافکتیو ، تعداد 40 بیمار بطور تصادفی و بر اساس معیارهای ورود و خروج از مطالعه انتخاب شدند و نوار مغزی آنها که به شیوه کمی مورد آنالیز قرار گرفته بود با نوار مغزی کمی (qeeg) 40 فرد سالم مقایسه گردید. در انتها داده های مطالعه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت که نتایج زیر بدست آمد: کاهش معنی دار قدرت نسبی (relative power) باند آلفا در تمامی مناطق پیش فرض قراردادی در بیماران مورد مطالعه کاهش معنی دار قدرت طیفی(power spectra) باند آلفا در نواحی قراردادی پیشانی، خط وسط جمجمه و سمت راست جمجمه در بیماران مورد مطالعه افزایش معنی دار قدرت طیفی(power spectra) باند بتا در نواحی قراردادی پیشانی و خط وسط جمجمه موج غالب (predominant wave) ، در ناحیه ی قراردادی مرکزی- آهیانه ایی (centro-parietal) در گروه بیماران موج دلتا بود در حالیکه در همین ناحیه در گروه شاهد موج غالب، موج آلفا است که اختلاف از نظر آماری نیز معنی دار بود.(p=0.492) موج غالب(predominant wave) در ناحیه ی قراردادی پس سری در گروه بیماران موج دلتا و در گروه کنترل موج آلفا بود و این اختلاف از نظر آماری نیز تفاوتی معنی دار بحساب آمد. (p=0.038).
سید علی جاوید عیسی حجت
آسمان خراش ها و ساختمان های بلند مرتبه را قطعا می توان سمبل معماری و شهر سازی جدید دانست.بدون آسمان خراش ها و ساختمان های بلند مرتبه و بدون ابداعات تکنولوژیکی که آنها را ممکن می ساخت ، اغلب مفاهیم نوینی که در دهه های اول این قرن بوجود آمد، بی معنی خواهد بود.کشور ما نیز از ظهور این پدیده جدید بی بهره نماند و شرایط جامعه ،وجود محدودیت سطوح قابل ساخت وساز ،بالا رفتن قیمت زمین،افزایش تقاضا برای نقاط خاصی از شهر و نیز نوآوریهای فنی منجر به رشد سریع این پدیده درشهرها شد.احداث این ساختمان ها اگر مطابق با اصول علمی در زمینه های شهرسازی و معماری انجام نگیرد،آثار سوء بسیار و جبران ناپذیری بر جای خواهد گذاشت.لذا ضرورت طراحی و احداث آسمان خراش ها و ساختمان های بلند مرتبه با کیفیت مطلوب و منطبق با شرایط زمینه و بوم منطقه مورد نظر ،تحقیقات بسیار در جنبه های مختلف این پدیده را الزامی می سازد.طراحی معماری ساختمان های بلند مرتبه مسکونی از جمله موارد حائز اهمیت می باشد که خود متاثر از عوامل بسیاری است،لذا باید از دیدگاهای مختلف مد نظر قرار بگیرد.توجه به بافت و زمینه طراحی،ریشه های فرهنگی و رفتاری ساکنین از دیدگاه های بسیار مهم و قابل توجه در طراحی معماری این ساختمان هاست.در کشور ما طراحی این پدیده بیشتر از دیدگاه ضوابط و مقرارت بلند مرتبه سازی بطور عام در مباحثی نظیر سازه ،اطفاء حریق و....مطرح گردیده است.اما متاسفانه شناخت صحیحی از پدیده بلند مرتبه سازی در زمینه ریشهای فرهنگی و رفتاری ساکنین وجود ندارد. اهداف اولیه از انتخاب رساله،توجه به ریشه های فرهنگی و بومی منطقه ای در طراحی ساختمان های بلند مرتبه مسکونی و دستیابی و تدوین اصول و رهنمودهایی برای طراحی بومی این ساختمان هاست.لذا در فصل اول ابتدا به شناخت و منشاء شکل گیری پدیده بلند مرتبه سازی می پردازیم و سپس به بررسی تاثیر این پدیده در مقیاس3 شهری،همسایگی و مسکن پرداخته و سعی در تعریف و شناخت این مفاهیم در ساختمان های بلند مرتبه مسکونی داریم. در ادامه نیز با تعریف مفهوم بوم و بومی گرائی سعی می شود تا مدل جدیدی از بومی گرائی در طراحی را در قرن 21 را ارائه دهیم تا مطابق با این تعریف به تحلیل و شناخت ریشه های بومی و فرهنگی ساکنین در مقیاس های مختلف طراحی بپردازیم.پس از شناسایی این ریشه ها و الگوهای بومی سعی در طراحی ساختمان بلندمرتبه مسکونی منطبق با این الگوهای بومی داریم
ساغر ساقری زاده احمد امین بور
رشد بی رویه شهرها دردوره معاصر تاریخ ایران هم چنین نبود مدیریت کارآمد در زمینه ساختمان سازی و فقدان یک تفکرواحد در این عرصه ابتدا منجر به تخلیه و سپس نابودی محلات قدیمی شد ساختمان هایی که به گونه ای بی بنیان در محله های حومه و نوساز رشد می کنندآرام آرام در بافت های قدیمی نفوذ کرده اند در واقع مشکل اینجاست که سیاست های اتخاذ شده برای بافت های فرسوده درون شهری نباید با سیاست گذاری در مناطق حومه ای با تراکم بالا یکی باشد. مفاهیمی چون:شیوه برخورد با بافت های فرسوده و نابسامان در مقام قلب تپنده شهر،استقرار واحد های همسایگی هم خوان در زمینه و تقابل برون و درون فضاهای شهری تنها در چهارچوب های اقتصادی نخواهند گنجید و باید از دیدگاهی پایدارتر بدانها نگریست. شایان ذکر است که امکانات تکنولوژی به شیوه مناسب آن در کنار بافت های نابسامان شهری مجموعه ای نو خلق خواهد کرد که عناصر ساختاری آن در یک راستای مفهومی چهره هایی گوناگون دارندو نهایتا مجموعه ای به شهرعرضه می شود که هستی گوهرین خود را از هم نشینی نو و کهنه می یابد در اینجا ما خواستار آفرینشی به معنای نو هستیم .آفرینشی که در خوانش آن نو و کهنه حضور دارند .نو و کهنه ا ی که به معنای همیشگی اما نه در تقابل بلکه در آمیزش با هم. آنچه در باز زنده سازی این مناطق ارزش پیدا میکند این است که شاخص هایی چون طراحی در راستای ساختارهای اجتماعی محل و هم چنین افزودن ارزش ها و مفاهیمی امروزی باید درنظر قرار گیرند. در نگاهی عام تر توجه به تاریخ شهر مواجه با ایده آلهادر بستر واقعیت های موجود و نیز نوعی بازگشت به ارزش های فراموش شده واعتلای آنهاست.در واقع ارایه راه حلی بینابین دو ساختار اجتماعی در گذشته وآینده است که خود هویتی مستقل خواهد داشت. جدا از هر دسته و طبقه اجتماعی ، افرادی که در چنین مناطقی زندگی می کنند از ساکنان قدیمی شهر محسوب می شوند و قابل احترام هستند دیدگاه مذکور در پی حفظ و ارتقا مفاهیمی است که برای این افراد ارزش قلمداد می شود. کلید واژه ها: الگو ، معماری ، بافت فرسوده ، محله شهشهان
بهروز شهبازی چگنی محمد فرضیان
هر جمعی(خانواده، قوم و قبیله، سازمان یا شرکت، شهر، جامعه و ...) فارغ از مقیاس و اندازه آن از هویتی برخوداراست که آن را از دیگر اجتماعات متمایز و همچنین تشخیص پذیر می نماید. در چنین جمعی، رابطه ی اعضا در پیوند با یکدیگر از پیچیدگی مضاعفی برخوردار است. اما بر این پیچیدگیِ هویت جمعی، گونه ای از وحدت حاکم است که تکثر اعضا را سامان می بخشد و می توان آن را «روحِ آن جامعه» نامید. در واقع، این پیچیدگیِ ارتباطات و پیوندهای میان اعضای یک جامعه، با شناخت مناسب از روح حاکم بر آن امکان پذیر خواهد بود؛ این روح همان «فرهنگ» است. دوسرمایه ی عمده ی فرهنگ که رابطه ای تعاملی با یکدیگر دارند؛ از یک سو، مجموعه ای از اعتقادات، هنجارها، ممنوعیتها، ارزشها و از سوی دیگر، اعمال، دانشها، مهارتها و قواعد را در دل خود حفظ می کنند. این دو میراث عمده در حافظه افراد (فرهنگ شفاهی)، قوانین، حقوق، متون مقدس، ادبیات، هنر و البته معماری مکتوب شده اند و نسل به نسل انتقال می یابند. هر کدام از این دو دسته از میراث فرهنگی، دو مولفه ی درونی در خود دارند. دسته ی اول، پارادایم ها و سنتها را در طی زمان ایجاد می نمایند و دسته ی دوم با الگوها به محصولات فرهنگی منتهی می شوند. پارادایم و سنت، فعالیت مردم زیرمجموعه خود را که سرگرم زندگی روزمره یا تلاش برای خلق موقعیتهای جدید هستند، هماهنگ و هدایت می کنند و ثبات در جامعه به وجود می آورند و حفظ می کنند و تا زمانی که پاسخگو هستند، خود نیز در طی زمان استمرار می یابند. الگوها که در قالب محصولات فرهنگی ارائه می شوند، راه حل مسائل را پیش می کشند. از طرفی، الگوها و نهایتاً محصولات فرهنگی، به نوعی، از دستاوردهای پارادایم و سنت هستند، که همگی در یک محیط فرهنگی شکل می گیرند. معماری، همزمان، هم فرآیند است و هم فرآورده؛ هم دستاوردی فرهنگی است و هم سرشار و مبتنی بر الگوها و فراتر از آن، سنتی پویا که در بستر زمانی طولانی شکل گرفته و همواره تبلور و تجسد ارزشها و پارادایم حاکم بر جامعه بوده است. اما در این زمانه ی پر هیاهو که همگان از بی هویتی می نالند، در این آشفته بازار اندیشه ها، اصول و ارزشها، شاید با رجوع به الگوهایی که شایستگی خود را به اثبات رسانده اند و همچنین خلق الگوهای جدید، بتوانیم به بازسازی سنت معماری معقول و متناسب با متغیرهای فرهنگی و محیطی خود شکل دهیم. این پژوهش، تلاشی است در زمینه ی ارائه ی الگوهای مسکن در یکی از شهرستانهای استان فارس و به منظور آزمودن این رویکرد در عمل.
ابیها اشرفی محمد فرضیان
هرساله نمایشگاههای متعددی در سطح کشور با موضوعات متنوعی چون صنعت ،کشاورزی ، کتاب، ساختمان،معماری داخلی،مبلمان،فرش و ..به منظور امکان انتقال و مبادله ی اطلاعات ،تجارب و علوم و فنون و در نهایت ارایه کالاها برگزار می گردد. در عرصه ی وسیع هر نمایشگاه ،وجود غرفه های متنوع و فراوان آن،موجب می گردد تا اکثر بازدیدکنندگان که آشنایی نسبی با محیط را نداشته اندموقعیت خود را گم کنند و گاهی چندین بار مسیر یکسانی را به اشتباه طی نمایند ، در نتیجه در فرصت محدود قادر به بازدید تمامی غرفه ها نباشند. این آزردگی ناشی از گم و گیج شدن موجب کاهش اشتیاق بازدیدکننده برای دیدن غرفه ها می شود و گاه حتی منجر به انصراف وی از ادامه بازدید می گردد. از دیدگاهی دیگر سردر گمی بازدیدکننده ها موجب ضعف ،خستگی و کاهش انرژی و ذوق صاحبان غرفه ها به علت راهنمایی های پیاپی به حاضرین گشته که این امر موجب کاهش انرژی آنها در معرفی محصولات خویش می باشد. در کنار این مسایل هر غرفه دار به منظور موفقیت بیشتر در ارایه کالاها سعی در تمایز غرفه ی خود نسبت به سایر نمونه های موجود نموده که این خود نمایی ها به همراه کثرت اطلاعات عرضه شده به بازدیدکنندگان بر این گم وگیج شدن دامن می زند. در مجموع تمامی این عوامل که ناشی از عدم درک موقعیت، جهت یابی وخوانایی برای بازدیدکننده هاست موجب افت بازده نمایشگاه برای هر دو گروه بازدید کننده و غرفه دار می گردد.
خاطره هادی قاسم مطلبی
معماران همیشه بر آن بودهاند تا فضاهایی مطلوب جهت استفاده مردم خلق کنند. بنابراین، اطلاع داشتن از شیو? رفتار انسان درون فضا به عنوان یکی از اصول طراحی اهمیت ویژهای مییابد. یکی از علومی که در این زمینه مطرح میگردد، روانشناسی محیطی است که با مورد توجه قراردادن ارزشها، نگرشها و احتیاجات انسان، به بررسی رابطه او با محیط کالبدی و تاثیرات این دو بر یکدیگر میپردازد و به عوامل تشریحکننده رفتار انسان از جمله ادراک، شناخت و رفتارهای فضایی او توجه دارد. در روانشناسی محیطی نظریههای گوناگونی در ارتباط با چگونگی تعامل بین محیط کالبدی و رفتار انسان وجود دارد که هرکدام بیانکننده میزان مشخصی از تاثیر محیط بر رفتار انسان می باشد. محیط میتواند بازدارنده و یا تسهیلکننده رفتارهای مردم باشد، اما به هیچ وجه تعیینکننده رفتار نیست. این انگیزهها و نیازهای انسانی هستند که در این زمینه نقش تعیینکننده دارند. بنابراین محیط باید برطرفکننده این نیازها باشد، زیرا عدم توجه به نیازهای فیزیولوژیکی و روانی کاربران، منجر به ایجاد حس نارضایتی در بین آنها و یا شکست پروژه میشود. هدف از پژوهش حاضر این بوده است که با شناخت عوامل انسانی موثر بر طراحی و با مبنا قراردادن اصل ایجاد هماهنگی بین رفتارهای انسان و کالبد بنا، یک مبانی نظری اولیه برای طراحی بنا با محوریت عوامل و نیازهای انسانی تدوین گردد. سپس با توجه به الگوهای رفتاری موجود، به تدوین ملزومات کالبدی و همچنین برنامه ریزی معماری پرداخته شود. بنابراین میبایست فضایی انتخاب گردد که در آن حضور و فعالیت انسان، نقش تعیینکنندهای در طراحی داشته باشد. به این منظور، ساختمانهای اداری به عنوان یکی از شاخصترین نمونهها مورد ارزیابی قرارداده شد و با توجه به وضعیت کنونی ساختمانهای اداری دانشگاه هنر اصفهان و پراکندگی آنها در ساختمانهای تاریخی مرمت شده، طرح ساختمان اداری دانشگاه هنر اصفهان موضوع بخش طراحی این پروژه قرارگرفت. پرسشهای مطرح شده در این پژوهش، بیشتر در زمین? «ملاحظات خاص طراحی ساختمانهای اداری»، «عوامل انسانی موثر در طراحی ساختمانهای اداری» و «چگونگی تاثیر عوامل انسانی در برنامهریزی کالبدی و طراحی فضا» میباشد. روش تحقیق، کیفی و بر مبنای روش تحلیل توصیفی است. همچنین برای گردآوری اطلاعات از شیوههایی همچون مطالع? منابع کتابخانهای، مشاهدات و تجربیات شخصی، تهیه پرسشنامه و مصاحبه، بررسی اسناد تصویری و مطالع? نمونههای موجود و مشابه استفاده شده است.
محمدعلی حیدری جوزم مهدی معینی
همواره از خانه به عنوان مکان آرامشو آسایش، عبادت، باهم بودن یاد شده است. اما امروزه چنین به نظر می رسد که محیط های خانه ها کمتر مکانی برای حضور انسان در همه ابعاد وجودی اش باشد. مطالعات نشان داده اند که اکثر افراد کمتر دل بستگی خاص، تصویر ذهنی مطلوب و آرامشواقعی روحی و روانی نسبت به محیط خانه شان دارند، و برای آنها خانه ها بیشتر به مثابه خوابگاهی می باشد که تنها در برگیرنده زندگی مادی و نیازهای جسمی آنهاست. از این رو در این تحقیق در ابتدا ( فصل دوم) به شناخت خانه و بررسی راهکارهایی در جهت ارتقای کیفی زیستن در خانه متناسب با زندگی مدرن برای یکخانواده ایرانی پرداخته خواهد شد. از طرف دیگر، بحث پیرامون چگونگی تعریف مکان در تاریخ معماری جهان سابقه ای طولانی دارد و معماران در تعریف آن همواره علیه مرزهای فیزیکی فضا و زمان بوده اند. در این میان الگوواره انعطاف پذیری، و مفاهیمی از قبیل بازگشت پذیری، سیال بودن، قابل حمل و متحرکبودن، قابلیت تبدیل و تغییر شکل داشتن، قابلیت کاربری های متفاوت داشتن و ... به عنوان ابزاری در رسیدن به این هدف اهمیتی ویژه می یابند. الگویی که امروزه از بسیاری فرآورده های معماری رخت بر بسته و یا در صورتحضور تنها به یکی از ابعاد آن تنزل یافته است، تا آنجا که این سوال را در ذهن متصور می سازد که آیاانعطاف پذیری در معماری می تواند نتیجه ای جز فروکاستن معماری به یکشیء بازشو یا متحرکدر مقیاسی خرد را داشته باشد؟ از این رو در فصل سوم رساله پس از بررسی دقیق الگوی انعطاف پذیری و معرفی ابعاد مختلف آن، برای ارائه راهکاری در جهت تداوم این الگو در معماری امروز ملت ها به سراغ معماری بومی ملل ، به ویژه ملل شرقی می رود، تا با ریشه یابی این الگو در معماری بومی آن ها تجلی های گوناگون این الگو را که ناشی از باورها و اعتقادات هر ملتی است،بیرون کشانده و در راستای همان تجلی ها، الگوی انعطاف پذیری متناسب با آن ملت را ارائه دهد. از این رو رساله حاضر تمرکز خود را در راستای مطالعه ای موردی بر روی معماری بومی ایرانی برخاسته از باورهای اسلامی وچگونگی تجلی یافتن الگوی انعطاف پذیری در ابعاد گسترده اش در این معماری، همچنین مقایسه آن با معماری بومی ژاپنی که برخاسته از باورهای شرقی است، قرار می دهد. تا با بررسی شباهت ها و تفاوت های موجود بهترین شیوه حضور و بهترین مسیر تداوم یک معماری منعطفمتناسببا باورهای اصیل اسلامی حاصل آید. از آنجا که هدف اصلی تحقیق ارتقای کیفی فضای زیست خانه های امروز با توجه به الگوی انعطاف پذیری است، در فصل چهارم، تحقیق وارد مبحث انعطاف پذیری در خانه می شود. در این میان باز با مراجعه به معماری خانه های سنتی ایرانی، انعطاف پذیری متناسب با شیوه زندگی خانواده ایرانی را بررسی می کند. تا از این طریق بتواند فرضیه اصلی تحقیق در رابطه با "انعطاف پذیری به عنوان راهکاری برای ارتقای کیفیتمحیط خانه ایرانی امروزی" را اثبات کند. و در پایان راهکارهایی عملی برای آن در فصل پنجم ارائه کند.
فربد هاشمی آذروند عیسی حجت
خانه به عنوان جامع ترین گونه معماری از لحاظ پیوند با انسان و دربرگیری زندگی او، اهمیت فراوانی در زندگی آدمی دارد. خانه به معنای واقعی ظرف زندگی انسان است. از سوی دیگر سرعت بالای تغییرات و تحولات زندگی، کثرت اندیشه و قله های کثیر پیش رو در زندگی و جامعه امروزی و در کنار آن بسیاری برخوردهای غیر مسئولانه و نیز شرایط و اضطرارهای خاص بیرونی (چون شرایط اجتماعی، اقتصادی و...)، موجب می شود تا وقتی نگاهی به وضعیت امروز معماری خانه ها و شهرهایمان می اندازیم، با نوعی آشفتگی و هرج ومرج روبرو باشیم که در سخن بسیاری از صاحبنظران از آن به بی هویتی معماری امروز و ناسازگاری فضای زندگی مان تعبیر می شود. لذا با اهمیتی که خانه در سکون یافتن، آسودن، رجوع به خود و رشد و حرکت رو به جلوی آدمی دارد، از یک سو، و شرایط کنونی حاکم بر فضاهای زندگی مان، از سوی دیگر، ما را برآن می دارد تا مکثی کرده و به تأمل و تعمقی در این باب بپردازیم. آن چه به عنوان یک فرض اولیه به ذهن می رسد این است که علت این گونه گونی اندیشه و رفتار در معماری امروز (و به طور خاص مقوله مسکن) را می توان نبود نوعی نگاه الگویی به مقوله ی معماری (و مسکن) دانست. نگاهی که در آن معمار به جای برخوردهای شخصی و سلیقه ای، به دنبال کشف و شناخت الگوی زندگی و سپس ارائه الگوی معماری بر مبنای آن باشد. درواقع باید به دنبال روشی جامع بود که به دنبال کشف جوهره ها و حقیقت و ماهیت زندگی و پدیدهای مرتبط با آن است و نه طراحی بر مبنای سلیقه ی شخصی... (که البته به نظر می رسد فضاهای شکل گرفته در معماری سنتی ما نیز حاصل چنان نگرشی بوده است.) در واقع آن چه به عنوان یک فرض کلی و اولیه به ذهن می رسد را می توان در یک جمع بندی این گونه بیان کرد: 1. زندگی انسان دارای الگویی است. 2. پس در مقابل آن فضای زندگی نیز الگویی خواهد داشت. 3. لذا در گام اول باید الگوی زندگی انسان و مطلوب آن را شناخت تا در گام دوم بتوان الگوی فضای زندگی انسان را بر مبنای آن طراحی نمود. (آن الگوی زندگی را ترجمان معمارانه و کالبدی نمود.) که البته امّاهای بسیاری (به خصوص از نظر شرایط بیرونی و شرایط زندگی و جوامع امروزی) پیش روی این فرض و امکان پذیری آن می باشد. لذا هدف این پژوهش واکاوی ایست بر این بحث (هر چند کلی و به اجمال) و اینکه اساساً چنین فرض و رویکردی (به خصوص در شرایط کنونی) می تواند درست و در عمل ممکن باشد؟ ... ... خانه کجاست؟ کدام مکان با کدام ویژگی ها را می توان خانه دانست؟ خانه ایرانی چیست؟ آیا اساساً خانه ایرانی معنا دارد؟ الگو چیست؟ الگوها چگونه شکل می یابند؟ آیا اساساً معماری خانه الگو پذیر است؟ آیا خانه گذشته ما الگو داشته و الگو پذیر بوده است؟ آیا زندگی و خانه امروزی ما الگو دارد و الگوپذیر است؟ آیا می توان برای خانه امروز الگویی ارائه داد؟ ... لذا لازم است تا ابتدا به مروری بر پاره ای مفاهیم مرتبط با این بحث از جمله مفاهیمی چون هویت، سنت، مفهوم خانه و مفاهیم مرتبط با آن، مفهوم الگو و فرآیند شکل گیری آن، خانه های سنتی و الگوپذیری آن و ... پرداخته و در کنار آن به شناخت مختصری بر بستر پی گیری موضوع (تهران) و نیز مروری بر شرایط و واقعیات بیرونی حاکم بر زندگی های امروزی بپردازیم تا با محک مصداق پذیری ایده آل های تئوری مان با این واقعیات، با رسیدن به نتایجی (هر چند موقتی و نه الزاما قطعی)، در انتها بتوانیم طراحی نمونه ای از خانه را نیز تجربه کنیم. تجربه ای که شاید در آینده و پس از اصلاح شدن ها و تکامل یافتن بتواند به یک الگو تبدیل شود.
شقایق بهرنگ مهدی معینی
معماری مسکونی قدیم گیلان (و به طور خاص لاهیجان) به لحاظ پایداری در برابر عوامل جوی، مقاومت در برابر زلزله های سخت، وایجاد شرایط آسایش و آرامش فیزیکی و روانی برای ساکنان این استان از نمونه های خوب، موفق و قابل تأمل گونه های معماری در کشور است. این معماری سالها(تا پیش از ورود مدرنیزم به ایران) براساس یک الگوی کالبدی ساخته می شده است که ماندگاری و دیرپایی الگو نشان از پاسخ گویی آن به نیازهای گوناگون و متنوع مردم آن روزگار است. اما امروزه با توجه به رشد شهرنشینی و افزایش جمعیت در شهر، کمبود زمین و افزایش قیمت آن، گرایش به سمت ساخت خانه های آپارتمانی با پیروی از الگوی آپارتمانهای تهرانی افزایش یافته که به هیچ عنوان مناسب شرایط اقلیمی و فرهنگی این منطقه نیست. در این تحقیق با رویکرد به مباحث مطروحه در علوم رفتاری تلاش می کنیم دریابیم که پاسخگویی مسکن دیروز لاهیجان به نیازهای مردم چگونه جاصل می شده است. و اینکه دلایل ناسازگاری میان مسکن امروز و نیازها و رفتارهای مردم چیست. و آیا می توان به الگویی مناسب برای مسکن امروز لاهیجان دست یافت یا خیر. برای گردآوری اطلاعات جهت دست یافتن به پاسخ سوالات خود از منابع کتابخانه ای، پرسش نامه و مصاحبه استفاده کردیم. و روش تحقیق توصیفی است. پس از تحقیقات خود به این نتیجه رسیدیم که در مسکن قدیم گیلان دو عامل انعطاف پذیری و تطبیق پذیری، رعایت سلسله مراتب فضایی و تأمین خلوت مطلوب و همچنین توجه به نقش جنسیت ها، برای دست یافتن به سازگاری میان کالبد و رفتار نقش عمده ای داشته است. و اما مسکن امروز: 1. غالباً نام فضا با فعالیتی که در آن انجام می شود کاملاً منطبق نیست. 2. سازماندهی داخلی خانه ها و ویژگیهای کالبدی هر فضا، تصویر درستی از شیوه زندگی مردم، ارزشها، نیازها و انتظاراتشان از محیط کالبدی به ما نمی دهد. 3. مردم لاهیجان، با وجود اینکه در آپارتمانهای کوچکی مشابه مردم تهران زندگی می کنند اما شیوه زندگیشان شیوه آپارتمان نشینی نیست. آنها زمان بیشتری برای زندگی کردن دارند و این مهمترین وجه افتراق آنهاست از مردم تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران.4. اتاق های چندمنظوره خانه های قدیمی لاهیجان، امروزه جای خود را به اتاق های جداگانه و خصوصی برای هر یک از اعضای خانواده داده اند که این مسئله بر جدایی و فردیت اعضای خانواده تأکید می کند و عاملی است جهت تشویق انزوای اجتماعی. 5. با توجه به نیازها و فعالیتهای گوناگون مردم امروز، تغییرات آب و هوا در فصول مختلف و همینطور کمبود و گرانی زمین و گنجاندن همه این موارد در متراژ کم، مسکن مناسب برای لاهیجان، لاجرم از ویژگی انعطاف پذیری برخوردار خواهد بود. 6. آپارتمانهای جدید در نوع فضاها و سازماندهی داخلی خود دارای مشابهت هایی هستند و می توان گفت از نوعی الگو پیروی می کنند.
زهرا عرفانی زاده مهدی معینی
نخل از درختانی است که همه اجزاء آن قابل بهره برداری است و صنعت خرما به عنوان صنعتی مستقل از نفت حاصل این درخت است.نواحی جنوبی ایران از جمله بیرم لارستان در استان فارس ،از نواحی نخل خیزی است که مورد بی توجهی قرارگرفته است ونخلستان ها با عدم مدیریت بهینه درحال نابودیست.دراین شهر موضوع دیگری که مورد بی مهری قرار گرفته معماری بومی این منطقه است که به فراموشی سپرده شده و معماری بی کیفیت جایگزین آن می شود. مسئله مطرح در چنین وضعیتی طراحی فضایی است که علاوه بر احیای ارزش و اعتبار نخلستان معماری آن نیز با بازنگری ای به معماری بومی رویکردی به دانش و امکانات محلی داشته باشد. با توجه به اینکه بیرم با وجود پیشینه تاریخی قابل توجه و پتانسیل های موجود هیچ فضا و مرکزی جهت برگزاری نمایشگاه ندارد لذا طراحی یک نمایشگاه با موضوع نخل و فرآورده ها یک نیاز ضروری این شهر است.اهدافی که با طراحی چنین نمایشگاهی حاصل می شود، حفظ نخلستان ها (فضای سبز منطقه ) و ارزش بخشی دوباره به آن ها از طریق نمایش قابلیت های آن ها ، تامین فضای نمایشگاهی برای شهروندان تا از این طریق بتوانند دانش سنتی و صنایع دستی خود را به نمایش بگذارند، بازنگری و ارتقا معماری بومی این منطقه است. سوالاتی که در این رساله تا حد توان پاسخ داده شد ،سوالاتی چون بومی گرایی به چه معناست؟ معماری بومی چیست ؟ معماری بومی منطقه بیرم چگونه است؟ ایده طراحی یک نمایشگاه با چه رویکرد و بیانی شکل می گیرد و سوالاتی دیگر بود.همچنین طرح پاسخگوی نیاز شهر به وجود نمایشگاهی متناسب با اقلیم منطقه است. این رساله تحقیقی کاربردی –توسعه ای است. در این پایان نامه با مطالعه امکانات نخلستان ها و معماری بومی منطقه (توصیفی و موردکاوی) و بازنگری و ارتقاء آن اقدام به طراحی فضایی نمایشگاهی جهت رفع نیازهای مردم محلی شده است . برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانه ای ، مشاهده شرایط بوم بیرم ،مصاحبه با بومیان این منطقه و عکس برداری از ساختمان های سنتی و جزئیات در معماری بومی بیرم استفاده شد. در پروژه فضایی جهت عرضه محصولات حاصل از نخلستان و نیز آموزش هنرهای وابسته به آن طراحی شد. این فضا بنا به درس های معماری بومی متناسب با اقلیم و فرهنگ منطقه و با جزئیات قابل اجرا توسط اهالی ارائه شد. کلید واژه ها نمایشگاه، نخلستان، فرآورده های نخل، مصالح بومی، ساخت و ساز بومی، کپر، بیرم
بیتا حاجبی محمود ارژمند
روش های آموزشی درطول زمان در حال تغییرند، جمعیت دانش آموزان نیز متغیر است ، پس برنامه ریزی آموزشی نیز براین اساس در حال دگرگونی است. فضاهای آموزشی نیز باید جوابگوی نیازهای حاصل از این تغییرات باشند. در واقع کیفیت فضایی مدارس را می توان در هماهنگی اش با نظام آموزشی ارزیابی و بررسی کرد. در عین رشد نظریه و روش های آموزشی و همچنین افزایش جمعیت دانش آموزان، در کشورمان، شاهد مدارس غیر انتفاعی هستیم که به دلیل عدم فضای متناسب با نظام های جدید آموزشی و جمعیت دانش آموزان، مشکلات زیادی به وجود آورده اند. این در حالیست که با نگاه به سیر تاریخی مدارس ایران، می توان دید تحولات مدارس همواره پاسخگوی -دگرگونی های نظام و محتوای آموزشی بوده است. با توجه به این که عصر صفوی زمان تداوم و تکامل این تحولات است، در این تحقیق سعی شد، با استفاده از منابع کتابخانه ای، نظام آموزشی عصرصفوی و قابلیت های انعطاف پذیری آن بررسی شود و سپس با روشی کیفی به بررسی چگونگی انطباق نظام آموزشی با کالبد مدارس صفویه، در زمینه فرهنگی، اجتماعی آن پرداخته شد. در این سیر، با مطالعه موردی مدرسه چهارباغ به عنوان نمونه کامل مدارس صفوی، در قیاس با هفت مدرسه دیگر هم دوره به بررسی قابلیت آنها در سه مقیاس (قابلیت های مدارس در ارتباط با همجواری هایشان، قابلیت سازماندهی و ارتباط فضاهای مدارس با یکدیگر و قابلیت ریز فضاهای آموزشی) پرداخته شد. بازشناسی این قابلیت ها می تواند به ما در طراحی فضاهای آموزشی انعطاف پذیر و متناسب با نظام آموزشی، کمک کند.
مهدی معینی سید جواد احمدی
در این تحقیق نانوپودر توریم دی اکسید (توریا) به روش هیدروترمال تحت شرایط فوق بحرانی سنتز و شناسایی گردید. سنتز نانوپودرتوریم دی اکسید به دلیل کاربردهای مختلف نظیر کاتالیست، سوخت راکتورهای هسته ای و الکترولیت های جامد در تحقیقات اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. سنتز به روش هیدروترمال دارای برتری-های ویژه ای نظیر خلوص، کیفیت و بلور شدگی بالا نسبت به دیگر روش های سنتزی می باشد. نانوبلور های توریا در اتوکلاوی از جنس استینلس استیل(l316) از محلول نمک توریم نیترات پنج آبه در دمای 450 درجه سانتیگراد و به مدت 45 دقیقه سنتز و به روش های مختلف از جمله پراش پرتو ایکس (xrd)، میکروسکوپ عبوری الکترونی (tem)، وزن سنجی حرارتی (tg/dta) و آنالیز جذب و واجذب نیتروژن شناسایی و بررسی شدند. همچنین از روش طراحی آزمایش در بهینه سازی پارامتر های موثر بر سنتز شامل دما، زمان ماند، غلظت محلول اولیه و ph استفاده و در نهایت شرایط بهینه سنتز نانو پودر توریا ارائه شد. نتایج تحقیق، سنتز پودرهایی با اندازه متوسط 4 نانومتر و توزیع اندازه ذره در محدوده 2-7 نانومتر را تایید نمود.
سارا علی دوست مصطفی رستمی
وجود امنیت در محیط های شهری یکی از الزامات اساسی کیفیت زندگی محسوب می شود که در این پژوهش تلاش شده موضوع امنیت محیط های شهری با رویکرد جنسیتی مورد مطالعه قرار گیرد. روند کار شامل استخراج مبانی و تجارب مرتبط صورت گرفته و نیز استفاده از روش های میدانی است. روش میدانی در این پژوهش شامل پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده می باشد و از آنجا که بخش اعظم یافته های این پژوهش از نوع کمی نبوده و جنبه آماری ندارند، روش اصلی تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش روش کیفی بوده و مبنا و معیار در تجزیه و تحلیل های کیفی مشخصاً عقل، منطق، تفکر و استدلال است. هم چنین محدوده ی مطالعاتی با توجه به حساسیت مسأله امنیت زنان، محدوده ی اطراف میدان شوش تهران انتخاب گردیده است. در این پژوهش، سنجش عوامل موثر بر افزایش امنیت عینی و ذهنی زنان به هنگام حضور در فضاهای شهری، از اهداف اساسی می باشد که در این زمینه نتایج مطالعه نشان داده که میان احساس امنیت درک شده از فضا و عواملی چون میزان آشنا بودن فضا و چگونگی تصویر ذهنی از فضا و میزان تعامل اجتماعی شهروندان در فضا ارتباط زیادی وجود دارد. هم چنین افزایش امنیت عینی در فضاهای شهری نیازمند افزایش نظارت عمومی، بهبود نورپردازی و نیز خوانا و قابل فهم نمودن فضاها می باشد.
مجید اکبرپور احمد امین پور
چکیده مهد کودک بعنوان نخستین مکانی که آموزش و پرورش انسان از آنجا آغاز می شود از اهمیت بسیاری برخوردار است. امروزه مکانهایی که به قصد مهد کودک بنا شده اند، انگشت شمارند. اکثر این مکانها ساختمانهایی مسکونی هستند که با کشیدن چند نقاشی بر در و دیوار آن تغییر کاربری یافته اند. به عقیده بسیاری از دانشمندان شخصیت انسانها در هفت سال اول زندگی شکل می گیرد. بسیاری از کودکان این دوره را در مهد کودک سپری می کنند. معماری مهد کودک بوسیله عناصرش از جمله فرم معماری، رنگ، بافت، نور و غیره می تواند تاثیر بسزایی بر روان کودکان داشته باشد. با توجه به اهمیت این مکان و نقش آن در رشد کودکان، مطالعه در این زمینه برای معماران ضروری می نماید. معمارانی که در زمینه معماری کودکان فعالیت می کنند. باید به علوم رفتاری کودکان آشنا باشند. در طراحی مهد کودک شناخت رفتار کودکان بسیار حائز اهمیت است. عناصر معماری مهد کودک باید متناسب با ابعاد بدن کودکان باشد. ابعاد و اندازه ها باید به گونه ای باشد که برای کودکان محدودیت و ممانعت ایجاد نکند. رنگها باید متناسب با روحیه کودکان باشد و خلاقیت کودکان را پرورش دهد. با توجه به چالش روز دنیا در رابطه با انرژی، معماری که در آن اصول معماری همساز با اقلیم رعایت نشده باشد نمی تواند مورد قبول واقع شود. مطالعات انجام شده به روش میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته، برای آشنایی بیشتر با موضوع و ضوابط معماری مهد کودک چند نمونه از مهدکودک های خارجی مورد بررسی قرار گرفته است.
مریم مهدیه مهدی معینی
دراینجا هدف طراحی سازه ای سبک برای خلق فضاهای موقت شهری می باشد.این سازه سبک و شفاف بوده ، به راحتی در محیط نشسته و خود را به محیط تحمیل نمی کند، طراحی آن به صورت مدولار بوده و قابل جمع شدن و برپا شدن توسط نیروی غیر متخصص و بومی می باشد، هزینه ساخت آن پائین بوده و قابل حرکت (portable) می باشد در ضمن قابلیت گسترش و تعمیم به کل شهر و اصلاح چهره شهر(طراحی از جزء به کلان) را داراست. با توجه به این ویژگی ها این سازه سبک قابلیت نشستن در محور تاریخی چهارباغ عباسی اصفهان را دارد و با توجه به پتانسیل ها و نقاط قوت محور چهارباغ عباسی اصفهان و نقاط ضعف موجود در آن این محور جهت نشستن این سازه در آن پیشنهاد می شود. با نشستن این سازه در محیط روحی تازه به فضا دمیده شده و با کشاندن مردم به فضاهای باز شهری ، حضور و مشارکت آنها با یکدیگر در تعاملات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بنا به نیاز روز مردم منطقه، حیات وسرزندگی درآن فضا جاری شده، رفتارهای شهری تغییر کرده و چهره شهر اصلاح می شود این پژوهش تحقیقی کاربردی – توسعه ای است. جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه، عکاسی ومشاهده مستقیم انجام شد سپس با ارائه نگاهی تکنیکی و محیطی از موضوع، دست به طراحی خلاقانه در سه حیطه طراحی صنعتی، معماری و شهری زده، به طراحی دانه های سبک و شفافی به کمک تکنیک سازه بادی دو لایه به عنوان نقاط مکث، تامل، منظرگاه، فضائی برای نشستن، فضای نمایشگاهی و... رسیده، سپس با وارد شدن در حیطه شهری با قراردادن آنها در نقاط مختلف محور چهارباغ عباسی و قابلیت تعمیم آن به کل شهر و در کنار هر بنای تاریخی دیگری، بالش های شهری (سازه سبک شهری) را خواهیم داشت که با کشاندن مردم به فضاهای باز شهری با برقراری تعاملات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حیات و سرزندگی را در فضا جاری ساخته ، رفتار های شهری را تغییر داده و چهره شهر را اصلاح می کند.
پیمان امیران مهدی معینی
دو رویکرد حفظ منابع و طراحی بر اساس چرخه حیات دو مسأله ایست که هدف این پژوهش می باشد. در حوزه انرژی، کاهش منابع انرژی و به دنبال آن آلودگی های زیست محیطی از مسایل مهم آن می باشند. ساختمان ها به عنوان عامل اصلی در هدر دادن منابع انرژی و ایجاد آلودگی می باشند. بدین صورت که چیزی در حدود ?? تا ?? درصد انتشار مربوط به گازهای حاصل از تولید انرژی که منجر به آلودگی هوا می شود، توسط ساختمان ها اتفاق می افتد. در نتیجه برای کاهش مصرف انرژی و به تبع آن کاهش انتشار گازهای آلوده کننده راهکاری جز، استفاده از انرژی های ایستا که هیچ گونه تولید آلودگی در مصرف آنها وجود ندارد موجود نمی باشد. از طرف دیگر این گونه منابع انرژی به صورت رایگان می تواند مورد استفاده قرار گیرد و لذا هزینه ای در قبال برخورداری از این منابع بر عهده مصرف کننده نمی باشد. از جمله این انرژی ها، انرژی خورشیدی است که درکشور ما و به خصوص در ناحیه ی مرکزی آن به جهت قرارگیری در منطقه گرم و خشک به وفور یافت می شود. نبود یک مرکز تحقیقات انرژی در شهر تاریخی و سرسبز اصفهان که در سالیان گذشته الگوی معماری و شهرسازی بوده است یکی از نقاط ضعف این استان هم به لحاظ معماری و هم از لحاظ زیست محیطی می باشد. از طرف دیگر در رویکرد طراحی بر اساس چرخه حیات، تولید زباله و مسایل مرتبط با آن یکی دیگر از حوزه هایی است که باید به آن پرداخته شودکه می تواند به دلیل عدم آگاهی مدیریت و پرسنل فعال و نحوه بر خورد اکولوژیکی این افراد با این معضل باشد تبدیل به یکی از موضوعات مهم در زمینه ناسازگاری با محیط زیست در کشور ما شده است. با توجه به مسائل مطرح شده و نیازهای پایه،احداث اولین مرکز علمی- پژوهشی- تحقیقاتی در زمینه های فناوری اکولوژی و سازگار با چرخه های طبیعت در اصفهان می تواند یکی از گزینه های مورد نظر جهت حل این مشکل باشد.
نوید حاجی میرصادقی مهدی معینی
با گسترش روزافزون تلویزیون و رونق گرفتن ویدئوهای خانگی و همچنین تلویزیون های کابلی، تعریف جدیدی در طراحی سینماها شکل گرفت که نگاه و رویکردی نو به سینما به عنوان یک مکان جمعی داشت. این تعریف در پی باز زنده سازی ارتباط بین سینما و اجتماع بود که از بدو پیدایش سینما وجود داشت. اما در پی تحولات گسترده دنیای ارتباطات، این تعریف نیز دستخوش نوسانات و تغییرات کیفی فراوانی گردید، که با احداث مجموعه های سینمایی چند سالنی (مالتی پلکس) و همچنین پیدایش شهرک های سینمایی، سعی در پیدا کردن راه حلی از جنس معماری برای جلوگیری از ریزش عظیم مخاطب از طریق در اختیار گرفتن امکانات آزادانه بود. این مجموعه های سینمایی رفته رفته جایگزین مناسبی برای سالن های سابق شدند. این نگاه تازه به سینما به عنوان یک مکان و تاکیدی که بر ارتباط میان تماشاگر و شهر و سینما دارد، ناگزیر جهت دهنده به سمت مفهومی نو از فضای حدواسط (مدیوم) می باشد. این فضا به عنوان ارتباط میان شهر و سینما عمل می کند و دیگر سینما در حد فضایی درونگرا و منزوی که تنها ارتباطش با شهر از جنس دسترسی باشد، باقی نمی ماند. این نگاه بر اساس گفته معروف آندره بازن که می گوید: " سینما پنجره ای رو به دنیا است"، و سعی برای تبدیل این جمله به عناصر معماری به دست آمده است. در این تعریف سینما بر خلاف گذشته که رابطه افراد را از شهر جدا می نمود،اکنون به عنوان فضایی حد واسط و عامل ارتباط دهنده و تقویت کننده ارتباط، نقش فراوانی بازی می کند. ضرورت انجام پژوهش و ارائه طرح با موضوع سینما، با توجه به ویژگی های منحصر به فرد سینما و قابلیت فرهنگ سازی و ارتقا سطح فرهنگی افراد جامعه و همین طور ضرورت جهت دهی مناسب به اوقات فراغت و جلوگیری از اتلاف و انحراف این اوقات، توضیح پذیر می باشد. که در ارائه راهکارهای طراحی این پژوهش سعی شده است که از پاسخ های معماری که در آینده به یک هیولای عظیم ساختمانی تبدیل خواهند شد، ممانعت شود و در صورت گذشت زمان از اجرا و بهره برداری از آن همچنان با سلایق استفاده کنندگان هماهنگ باشد و قابلیت توسعه داشته باشد. همچنین در طراحی سعی شده که نیازهای مصرف کنندگان در اولویت بالاتری نسبت به ابراز سلیقه و نظریات طراح قرار گیرد تا این پروژه در حد یک مجسمه بدون کارکرد و تنها زیبا، باقی نماند. لازم به ذکر است که در تپه های عباس آباد که به عنوان دستگاه تنفس شهر تهران شناخته می شود، و محل طراحی این پروژه می باشد، سعی شده است که تغییرات در کمترین حد خود باشد تا به طبیعت و در نهایت شهر تهران آسیب وارد نشود. ( طراحی برای حفظ طبیعت قدم بر می دارد و پاسخی عکس این موضوع نداشته باشد.) پروژه "مجموعه سینمایی تهران" فرصتی است در جهت نیل به هدف دمیدن روح تازه در کالبدی که تنها نام سینما را به صورت کاملاً نامتجانس به همراه خود می کشد.فرصتی که در پی یافتن پاسخی معمارگونه ( این لقب به هیچ عنوان سنخیتی با نگارنده ندارد، مگر به لحاظ مدرک تحصیلی دارنده آن) در جهت رفع مشکلات ساختاری سینما ( اتاقهای تاریکی که به اشتباه نام سینما را روی آنها می گذاریم.) که همان قطع ارتباط میان تماشاگران و سینما ( به عنوان مکان تماشای فیلم) است، بود. چرا که با توجه به شرایط موجود در ایران و روند جریانات سینمایی کشور در سه دهه اخیر به روشنی آشکار است که سینمای ما برای رسیدن به روند رو به رشد در جهت جذب مخاطب، ناگزیر از پیمودن این مسیر است که آن را از تعاریف کهنه و قدیمی جدا می کند و به دنیای امروز متصل می سازد. سعی نگارنده در این پژوهش بر این است که شاید به تواند با پاره ای تغییرات در سایت به حل مشکلاتی که در بالا ذکر شد به پردازد و فضایی پویا و لایق فرهنگ و تمدن ایرانی به وجود آورد.
مهدی معینی حسن مهرمنش
در فصل اول پژوهش به بیان مساله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف، سوالات و فرضیات تحقیق پرداخته شد و در فصل دوم مبانی نظری تحقیق و پیشینه پژوهش های صورت گرفته در این زمینه مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین، در فصل سوم تحقیق روش پژوهش ، ابزار پژوهش و روشهای تجزیه تحلیل اطلاعات مورد استفاده در پژوهش تشریح گردید. در فصل چهارم با توجه به مطالعات صورت گرفته در فصول قبل و داده های حاصل از ابزار تحقیق(پرسشنامه)، به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد و با توجه به روش های تصمیم گیری چند معیاره فازی مورد نظر و با توجه به داده های حاصل از پرسشنامه تحلیل های لازم ارائه شده است. در نهایت عوامل مهم در کاهش ضایعات در شش دسته کلی طبقه بندی شدند: الف: عوامل مربوط به کارکنان: این عامل مهمترین عامل در کاهش ضایعات است که خود از چهار شاخص آموزش موثر کارکنان ، عدم انجام کار در زمان های خستگی کارکنان ، جلوگیری از سهل انگاری کارکنان و جلوگیری از خطاهای عمدی با وزن های مشخص تشکیل شده است. این تحقیق نیز همچون هزاران تحقیق سازمانی به نقش کلیدی و حیاتی کارکنان در تمام ابعاد سازمانی اشاره و تصریح دارد. ب: عوامل مربوط به شرایط فیزیکی محیط: کسب وزن 0.03 برای شرایط محیطی نشان دهنده آن است که تا حدود زیادی شرایط مناسب کاری در کارخانه ایران خودروی ابهر فراهم گردیده است. ج: عوامل مربوط به اندازه گیری: توجه به اندازه گیری و تجهیزات کالیبراسیون و استفاده دقیق آن به عنوان ابزار کنترلی قوی، قابل اندازه گیری و قابل فهم برای همه یکی از راههای بسیار کم هزینه و زود بازده در کاهش ضایعات خواهد بود. د: عوامل مربوط به برنامه ریزی: از آنجا که عملا تغییرات پارادایمی در تولید و در جهان عمدتا همراه با تغییرات صنعت خودرو سازی بوده است انتظار می رود که برنامه ریزی دقیق باعث کاهش اتلاف در منابع تولیدی گردد. ه: عوامل مربوط به فرآیندها و روشها: فرآیندها و روشها از آنجا که عمدتا محصول تعامل جدی و پیگیر سازمان با محیط خود و با درون خود است همواره و با هزینه ای کم می توانند به بهبود عملکرد سیستم منجر شوند. بدیهی است بهبود مستمر سیستم که نتیجه درگیری کامل همه پرسنل است به کاهش ضایعات نیز منجر خواهد شد. و: تکنولوژی و تجهیزات: عمدتا با سرمایه گزاری وسیع و سنگینی همراه است لذا همواره باید به عنوان آخرین راه حل در کاهش ضایعات مد نظر قرار گیرد. بدیهیست فارغ از هر گونه حکم کلی تصمیم گیری در هر مورد به تحلیل هزینه و منفعت آن مورد بستگی خواهد داشت. در فصل پنجم بحثی کوتاهی در مورد شاخص ها و عوامل موثر بر کاهش ایجاد ضایعات در کارخانه ایران خودروی ابهر پرداخته و پس از آن ارائه محدودیتهای تحقیق مد نظر قرار گرفته و در پایان پیشنهادهایی برای مدیران کارخانه و همچنین برای محققین بعدی که قصد تحقیق در این حوزه را دارند، ارائه گردیده است.
مهناز حسینی فرهاد احمدی
با توجه به افزایش جمعیت و کمبود مسکن طی سالهای اخیر و برخورد یک جانبه اقتصادی با مقوله چند بعدی مسکن ، به تدریج فضای باز (حیاط ) از برنامه طراحی واحدهای مسکونی حذف و یا بسیار محدود گردیده است . این امر در حالی رخ میدهد که علاوه بر وابستگی روانی و جسمانی انسان به فضای سبز و طبیعت ، توازن و پایداری اکولوژیک خرد بومها نیز به فضای سبز وابسته است . همچنین از منظر اجتماعی و فرهنگی ، فضای سبز در هویت بخشی و ایجاد احساس تعلق ، در محلات مسکونی نقش بسزایی ایفا می کند . پژوهش حاضر که بر اساس روش توصیفی _ تحلیلی و با استفاده از اطلاعات و داده های جمع آوری شده از طریق مطالعات میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته است ، نشان میدهد ، برخلاف استانداردهای ملی و بین المللی برای کاربری فضای سبز مسکونی ، بخش مسکن در کشور ما در این زمینه با مشکلات و کمبود های بنیادین مواجه می باشد. بر این اساس هدف از این پژوهش تاکید بر ضرورت افزایش ارتباط انسان شهرنشین با طبیعت و ارتقای بینش اکولوژیک در مقابل بینش صرفا یک جانبه اقتصادی می باشد . در نهایت با استفاده از تجزیه و تحلیل موردهای مطالعاتی معماری سنتی و تجربه های موفق کشور های پیشرو درحفظ و ارتقای فضای سبز شهرها ، راهکارهای عملی و طراحی ، به منظور احیای جایگاه حیاط ، هماهنگ با نیازهای امروزه پیشنهاد شده است. دستاوردی که به موجب آن توسعه محلات مسکونی را در جهت توسعه پایدار اقتصادی ، اجتماعی و زیست محیطی سوق میدهد
زینب رحیمی اشتیانی عیسی حجت
ورود مدرنیته به ایران همراه با تحولات اجتماعی دهه 30 شمسی به بعد، تغییر در ساختار شهرها و بالطبع تغییر در ساختار خانه را در ایران به دنبال داشته است. این تغییرات که با سراسیمگی و شتاب به دنبال پاسخگویی به اهداف توسعه متجدد اتفاق افتاد سکونت ایرانی را با چالش هایی چون بحران هویت، افت کیفیت فضای زیستی و مسائلی از این دست مواجه کرده است. این رساله با هدف شناخت و ثبت معماری بومی بخش بیرم لارستان که به دلیل قرارگرفتن در مسیراجتناب ناپذیر تحول معماری مسکن در معرض هجوم معماری بی هویت و فراموشی سنت خانه سازی بومی قرار گرفته است، ساماندهی و انجام شده است. شناخت و ثبت معماری این منطقه خود به منظور دستیابی به راهبرد های طراحی مسکن مناسب این بوم و فرهنگ آن بوده است. مسکنی که از طرفی از دل معماری این منطقه بیرون آمده باشد و از طرفی به منظورپاسخگویی به شیوه زندگی جاری با نیازهای روز مردم هماهنگ شده باشد و ارتقاء سطح کیفی زندگی را با خود به همراه آورد. روش انجام این پژوهش کیفی است و در دو بخش مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی صورت گرفته است. ابزارهای انجام پژوهش در مرحله مطالعات کتابخانه ای شامل مطالعه منابع موجود از جمله کتب، مقالات، پایان نامه ها و پایگاه های اینترنتی بوده است. مرحله دوم شامل مطالعات میدانی است که در سه گام اصلی 1- شناخت و برداشت، 2- تحلیل اطلاعات و 3- استخراج نتایج و راهبردها انجام گرفته است. ابزار تحقیق در این بخش مشاهده (عموماً مشارکتی)، مصاحبه(ضبط صدا) و ثبت تصاویر(فیلم و عکس) بوده است. در این مرحله از 40 خانه از اقشار مختلف اجتماعی در بخش بیرم وروستاهای اطراف بازدید به عمل آمد که 19 نمونه خانه به عنوان نمونه های موردی انتخاب و در این رساله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. مصاحبه ها عموماً به صورت آزاد و درراستای اهداف پژوهش انجام شده اند. تحلیل اطلاعات به صورت کیفی با دسته بندی اطلاعات جمع آوری شده در قالب ترسیم جداول و نقشه ها آغاز و با تحلیل و تطبیق تصاویر، نقشه ها و ماحصل مصاحبه ها به انجام رسیده است. نتایج مستخرج از پژوهش حاضر به شرح زیر می باشد: الف- شناسایی سه دسته کلی مسکن در بخش بیرم شامل 1- کپر2- خانه صحرایی 3- خانه های معمول ب- دسته بندی خانه های معمول(مسکن دائم مردم بیرم) به چهار گروه اصلی شامل : 1- خانه های دوران قدیم 2- خانه های دوران میانه 3- خانه های دوران جدید (شامل 1- دوران جدید اولیه 2- دوران جدید متأخر) 4- خانه های التقاطی ج-استخراج 21 عنصر تعریف کننده خانه در بیرم از قدیم تا به امروز د- ارائه راهبردهای طراحی و دیگرام پیشنهادی روابط فضایی خانه
مهدیس پورمند فرهاد احمدی
بناهای تاریخی به مثاب? میراث فرهنگی، امروزه دستخوش تغییرات و تحولاتی شده که عملادرجهت تخریب و نابودی است و محیط هایی که باید به عنوان فضاهایی سرشار از نشاط و سرزندگی در شهر به شمار آیند، امروزه به نمادی از نابسامانی شهری تبدیل شده اند. بنای تاریخی تنها یک مسئل? کالبدی نیست، بلکه مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز دربر میگیرد؛ از این رو موضوع دخالت در آنها، دارای اهمیت و پیچیدگی های خاص خود است و هر بنایی باتوجه به شرایط مکانی خاص خود، روش خاص مداخله را می طلبد. «کارخانه چیت سازی بهشهر» نه تنها یک بنای با ارزش از لحاظ معماری و تاریخی است، بلکه قرارگیری آن درزمره معماری صنعتی که گونه خاصی در عرص? معماری دهه های گذشت? ایران میباشد، ارزشی دوچندان و قابل تأملی را برای این بنا موجب می شود. در سال های اخیر،به علت رکودصنعت نساجی در ایران که منجربه ورشکستگی کارخانه و تبدیل آن به سایتی متروکه شده است سیمای نابهنجاری را در فضای شهری به دنبال داشته است. عدم احیا این سایت پتانسیل های ویژه ای که درپس شاخصه های معماری و اسمی این مکان موجود میباشد زایل کرد. که این امرمتاسفانه به تخریب آن منجرشده است.درراستای شکوفایی این پتانسیل هاویادآوری ارزش های نهفته در سایت، سعی شده با ارتقاء کیفیت کالبدی و اتفاقات پیرامونی این بنا، نه تنها ازنظر کالبدی آن را احیاء کرد، بلکه دامن? فعالیت آن در حوز? فراگیرش را گسترش داد. با پیشنهادکاربری جدید به عنوان دانشکده معماری سعی شده این مکان توسط مخاطبینی که فهم بیشتری از ارزش های این گونه بناها ومحوطه های تاریخی دارند اداره شودونیزبه منظورارتقاء کیفیت فضای شهری وافزایش تعامل ساکنین بومی با سایت سعی شده بخشی ازسایت مورد استفاده عموم قرار گیرد. هدف ، زنده سازی این مکان به وسیله ایجادتعلق در مردم ودانشجویان معماری باحضورفعالشان در سایت است. دراین زمینه، باتوجه به مقتضیات خاص موضوع، با نمونه های موردی محدودی روبرو هستیم؛ درنتیجه جهت درک بهتر موضوع، دو دسته نمونه، مورد بررسی است. دست? اول، نمونه های الحاق و باززنده سازی بناهای تاریخی و دست? دوم، موارد مربوط به دانشکده معماری و درادامه با بررسی و تحلیل آن ها، سعی بر انطباق کالبدی کاربری این بناها است.
آزاده بنی طالبی دهکردی مجید صالحی نیا
در این پژوهش، نمونه هایی منتخب ازخانه های قاجار استان چهارمحال و بختیاری موردتحلیل معماری قرارگرفته است. نحوه گزینش نمونه ها ، در مرحله نخست براساس دوره تاریخی(دوره قاجار) ، ازمیان تعداد30 خانه شناسایی شده اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی وگردشگری استان چهارمحال و بختیاری ، صورت گرفت. درمراحل بعد به دلیل محدودیت حجم پژوهش، با حذف نمونه های غیرقابل برداشت و تخریب شده ویا خانه هایی که به دلیل الحاقات دوره پهلوی بیش از نیمی از معماری آنها تغییر نموده بود ، تعداد نه خانه برای تحلیل انتخاب گردید . شیوه جمع آوری اطلاعات ،کتابخانه ای و میدانی (مشاهده و برداشت حضوری درمحل ) ، بوده است. گزینش نمونه ها از دو نوع مختلف خانه های خانی ده داران بختیاری وخانه های اشرافی روستایی، صورت گرفته است . هدف ازانجام پژوهش ، "شناخت وجمع آوری اطلاعات معماری خانه های دوره قاجاراستان چهارمحال وبختیاری" ،"گونه شناسی خانه های مورد مطالعه" و" بررسی عوامل موثر بر روند شکل گیری این خانه ها" ، بوده است. دراین پژوهش فرضیه ای وجود داشته است مبنی بر اینکه "خانه های قاجاراستان چهارمحال وبختیاری دارای ویژگی ها وگونه های مشترک قابل تحلیل است که عوامل فرهنگی و اقلیمی در روند شکل گیری آن موثر بوده است" . روش تحقیق ،کیفی است و روش انتخاب نمونه ها ، خوشه ای هدفمند بوده است. تجزیه وتحلیل عناصر معماری نمونه های منتخب ، با رویکرد گونه شناسی و شکل شناسی نمونه ها ، براساس نظریه زبان معماری شولتز انجام گردیده است. درنتیجه این تحلیل ، دوگونه خانه باعنوان " درونگرا با کاربری مسکونی" و"برونگرا با کاربری تشریفاتی" تشخیص داده شد. اگرچه دریک تقسیم بندی کلی، نمونه ها ی درونگرا به سه نوع ، " خانه های وسیع با محوریت شرقی – غربی حول یک حیاط مرکزی" ، "خانه های کوچک متراکم" و"خانه های با حیاط های متعدد اما مرتبط" دسته بندی شده اند ، اما خصوصیات مشترک بسیاری در سه گروه خانه مشاهده می گردد . در گونه خانه های برونگرا نیز ، دو نوع خانه ، "خانه با ورودی کنترل شده و دارای اندرونی و بیرونی تفکیک شده " و "خانه فاقد ورودی کنترل شده و فاقد اندرونی و بیرونی تفکیک شده" ، معرفی می گردد. نتایج گونه شناسی وشکل شناسی در تمامی دسته بندی های فوق براین فرضیه تاکید دارد که عوامل فرهنگی و تحولات دوره قاجار در منطقه و همچنین عوامل اقلیمی و فناوری ، بر روند شکل گیری معماری نمونه های مورد بررسی ، موثر بوده است.
نازیلا هاشمی اردکانی مهدی معینی
دانش بومی روستاییان بخشی از سرمایه ملّی، در برگیرنده باورها، ارزشها، روشها و آگاهیهای محلّی آنان و حاصل قرن هاآزمون و خطا در محیط طبیعی و اجتماعی روستاست. با شناخت این دانش و ظرفیتهای روستا، میتوان به توسعه پایدار روستا و ارائه راهکارها، سیاستها و برنامه های کاربردی در جهت حفظ سکونت در روستا رسید. روستای مارگون یکی از روستاهای واقع در استان فارس و شهرستان سپیدان به عنوان سکونتگاهی هم پیوند با طبیعت، از ارزشهای طبیعی و مصنوع قابل بحث برخوردارست. این روستا طی تغییرات سریع و گسترده زندگی امروز نه تنها با تغییرات توسعه ای روبه رو نشده بلکه در انزوا به سر می بردکه نیاز به بررسی و توجّه دارد. در این پژوهش از روش کیفی در دو بخش مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. مطالعات کتابخانه ای با هدف شناخت پیشینه تحقیق، پژوهشهای مرتبط و آشنایی با مبانی نظری موضوع بوده است. در مرحله شناخت به جمع آوری اطلاعات میدانی از طریق مشاهده، مصاحبه و ثبت تصاویر پرداخته شده است. ضمن مشارکت در جریان زندگی روستاییان تعدادی از خانه های بافت سنّتی برداشت گردید و جهت پاسخگویی به سوالاتی چون نحوه خانه سازی، سازمان فضایی،کاربری فضاها و سایر عناصر سکونتی و میزان رضایتمندی از خانه های امروزی در روستای مارگون تلاش شد. در آخر راهکارهایی از جنبه های مختلف برای حفظ سنّت سکونت حاصل گردیده که همگی بر پایه ایده هایی چون بوم محور و مردم گرا بودن، حفظ پایداری روستا و تعامل روستاییان با محیط است.
سیاوش فولادی دهقی مهدی معینی
واژه سکونت مفهوم گسترده ای دارد که منظور از آن مجموعه فعالیت های زیستی بشر اعم از فعالیت های فردی اجتماعی و اقتصادی است و به یک باور کلی می توان گفت که مراد از سکونت همان زندگی است. با توجه به سکونت و مکان هایی که این سکونت در آن ها تحقق می پذیرد ، طراحی مسکن ها تنها وسیله ای برای رسیدن به سکونت خواهد بود ؛ نه اینکه به خودی خود یک هدف باشد. ما برای نیل به مفهوم سکونت نه تنها نیازمند مسکنیم بلکه به فضاهای پیرامونی و خارج از آن برای برطرف کردن نیازهای خود وابسته ایم. در واقع سکونت در فضای میان مسکن ها بعد دیگری از معماری است که مستلزم بذل توجه بیشتری است . سکونت خارج از مسکن ، تنها فعالیت های تفریحی ، اجتماعی یا فعالیت های مربوط به عبور و مرور افراد پیاده نیست؛ بلکه در بر گیرنده ی طیف گسترده ای از فعالیت هاست که فضاهای همگانی محلات و مناطق مسکونی را با معنا و جذاب می سازد. بدون توجه به عرصه های سکونتی خارج از مسکن ما یا در مسکن خود در کنار خانواده و دوستان صمیمی هستیم و یا در شهر میان غریبه ها. حال آنکه بسیاری از خاطرات ما در فضایی مابین خانه و شهر شکل گرفته است. این نگاه فضاهای درون محله را مورد مداقه قرار می دهد و در پی آن است که به کیفیت سکونت خارج از مسکن و زندگی درون محله برسد. در واقع این مطالعه در پی طراحی فضای سکونتی خارج از مسکن به گونه ای است که در عین حالی که پاسخگوی نیازهای رفتاری و روانی مخاطب فضا باشد، عدم یکپارچگی و شکاف فضایی بین مسکن و محیط مسکونی را کمرنگ کند و احساس وابستگی به فضا را در مخاطب تقویت کند. در این میان و برای رسیدن به چنین کیفیتی ابتدا سکونت خارج از مسکن از دیدگاه پدیدارشناسی و روانشناسی مورد پرسش قرار می گیرد و سپس ابعاد مختلف طراحی(اعم از ریختی،ادراکی، اجتماعی،دیداری- شنیداری و عملکردی) برای رسیدن به مولفه های کیفی چنین سکونتی مورد بررسی قرار می گیرد. هدف نهایی این رساله رسیدن به الگوی فضایی سکونت خارج از مسکن در جلفاست. برای رسیدن به این الگو ابتدا الگوهای رایج رفتاری در محله جلفا و خصوصیات کالبدی این محیط در ارتباط با مقوله سکونت خارج از مسکن واکاوی شده اند، در مرحله بعدی ویژگی های سایت به طور اخص مورد پرسش قرار گرفته است و در گام آخر با عنایت به این یافته های میدانی و مرور ادبیات موضوع راهکارهایی برای رسیدن به کیفیت فضایی مناسب جهت سکونت خارج از مسکن ارائه گردیده است. در مرحله نهایی طراحی در این محله با رویکرد ارائه الگوی فضایی جهت تسهیل سکونت خارج از مسکن انجام شده است.
مینا پاکدامن تیرانی عاطفه کرباسی
با نگاهی گذرا به سیر تحول مسکن در شهرهای ایران، می توان مشاهده نمود که توجه به احساسات و عواطف انسانی در معماری مسکونی روز به روز در حال کاهش می باشد. شهر نجف آباد نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد و سیر تحول مسکن در این شهر، این سوال را به ذهن می آورد که مسکن امروز چه رابطه ای با فرهنگ ، تاریخ و هویت آن دارد ؟ پژوهش حاضر سعی نموده است تا به این پرسش پاسخ دهد که: چالش های حوزه مسکن در نجف آباد چیست و چه راهکارهایی می توان برای دستیابی به مسکن مناسب با نیاز مردم امروز نجف آباد ارائه نمود؟در راستای پاسخ گویی به این سوال ها، نگارنده با انجام مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی از قبیل مصاحبه با تعدادی از بنگاه داران و مشاورین املاک ، رولوه برخی از خانه های صد سال اخیر نجف آباد، مصاحبه با ساکنان برخی آپارتمان های نجف آباد و بررسی آگهی های مربوط به خرید و فروش مسکن، به مجموعه ای از اطلاعات مربوط به حوزه مسکن در این شهر دست پیدا نموده است. نتایج حاصل از قسمت های قبل منجر به دستیابی نگارنده به راهکارهایی شده اندکه در طراحی یک پروژه مسکونی در نجف آباد مورد استفاده قرار گرفته اند.این راهکارها عبارتند از:1-طراحی فضاهای چند عملکردی به صورتی که هر یک از اعضاء خانواده بتوانند در این فضاهای جمعی در عین با هم بودن فعالیت شخصی خود را انجام دهند و احساس «با هم بودن» را تجربه نمایند.2- تفکیک برخی فضاها که به دلیل ادغام شدن با یکدیگر دچار ضعف در انجام عملکرد و هدف اصلی خود شده اند.3- طراحی و ایجاد برخی فضاهای جدید متناسب با زندگی امروز 4- ایجاد ارتباط با طبیعت در فضای مسکونی5-کیفیت بخشی به برخی فضاهای مسکونی که به تبعیت از معماری گذشته اجرا می شوند ولی نیاز به تغییراتی برای هماهنگ شدن با زندگی امروز دارند. واژگان کلیدی: نجف آباد، مسکن مناسب، تحلیل مسکن، فرهنگ، معماری نجف آباد، سیر تحول
حمیدرضا نعمتی زاده حقیقی مهدی معینی
از آنجا که انسان و طبیعت در رابطه ای تنگاتنگ قرار دارند و انسان خود بخشی از طبیعت است هرگز نخواهد توانست از آن چشم پوشی کند و آن را نادیده بگیرد. این نیاز انسان به طبیعت نه تنها از نظر فیزیولوژیکی بلکه از جنبه روانی در زندگی وی نقش اساسی ایجاد میکند. از جهتی دیگر انسان موجودی اجتماعی است و تلاش انسانها برای ایجاد و برقراری ارتباط با سایر اعضای جامعه به میل طبیعی وی به اجتماعی زندگی کردن و تعاملات اجتماعی وی بازمی گردد. این تمایل انسانها را در جهت ایجاد روابط با دیگران هدایت کرده و موجبات تداوم حیات اجتماعی جوامع بشری را به ارمغان میآورد. این ارتباط بسیار به مکان و فضای برقراری آن وابسته است و احساس و برداشت انسانها از آن بسته به فضای شکلگیری آن تفاوت دارد، از این رو اهمیت ایجاد فضای باز و وجود سلسله مراتب در طراحی آن در لایههای مختلف اجتماعی از فضای باز عمومی تا فضای باز خصوصی و برقراری ارتباط مشخص میگردد. از همین رو هدف از این پژوهش و طرح، رویکرد دوباره به فضای باز و ارائه راهکارهایی در طراحی مجتمعهای مسکونی است که بنا به دلایل معلوم جایگزین مسکن ویلایی تک واحدی در زندگی امروزی گردیدهاند و همچنین افزایش دغدغه زیستن در کنار اینگونه فضاها و تلفیق آنها با فضای بسته و ایجاد سلسلهمراتب مابین این دو نوع زندگی اجتماعی و زندگی خصوصی است.
مهدی معینی محمود حسینی
چکیده ندارد.
مهدی معینی جهانگیر جهانگیری
چکیده ندارد.
مهدی معینی
با بکاربردن روش ساده شده murrell، اوربیتالهای هیبرید s، p و d اتم گوگرد، در ملکول هشت وجهی sf6، که ماگزیمم اورلپ را ایجاد می کنند، بدست آورده شده است . با درنظرگرفتن اینکه اوربیتالهای لیگاند p می باشند، انتگرال اورلپ (overlap integral) از جدولهای داده شده برای توابع slater بدست آمده است . با استفاده از این، بهترین اوربیتالهای هیبرید محاسبه شده، قدرت نسبی پیوندها و سهم هر یک از اوربیتالهای s، p و d در پخش بار روی اتم مرکزی بدست آمده است . این مقادیر با نتایجی که از روش تقریبی اوربیتال ملکولی cndo بدست آمده مقایسه شده است . از این محاسبه نتیجه شده که قدرت هر شش پیوند رد ملکول sf6 یکسان بوده و پخش بارها روی اتم گوگرد در اوربیتالهای s، p و d بصورت p d میباشد.