نام پژوهشگر: حسین ابطحی
محبوبه عجم حسین ابطحی
هدف: تحقیق حاضر به منظور تعیین اثر عصاره زعفران بر فعالیت آنزیم پارااکسوناز-1 (pon1) و میزان پروتئین واکنشی c (crp) سرم زنان جوان سالم پس از یک جلسه تمرین مقاومتی شدید انجام شد. مواد و روش: این تحقیق از نوع نیمه تجربی و کاربردی است. بدین منظور 30 زن غیر ورزشکار جوان به طور تصادفی در 3 گروه همگن شده و مساوی شامل گروه تمرین مقاومتی به همراه عصاره، گروه تمرین مقاومتی بدون مصرف عصاره و گروه کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها پس از دوره مکمل سازی (4 هفته، 30 میلی گرم در روز) یک جلسه تمرین مقاومتی شدید با شدت 85 درصد یک تکرار بیشینه (1rm) را انجام دادند. نمونه های خونی در پایان دوره مصرف عصاره قبل و بعد از پروتکل تمرینی گرفته شدند. pon1 و crp به ترتیب با روش الایزا اندازه گیری شد. نتایج: در گروه تمرین مقاومتی به همراه عصاره و گروه تمرین مقاومتی فعالیت pon1 افزایش معناداری یافت، به ترتیب (04/0p= و 00/0p=)؛ ولی اختلاف میانگین pon1 بین گروه تمرین مقاومتی به همراه عصاره و تمرین مقاومتی بدون عصاره معنادار نبود (54/0p=). از طرف دیگر 4 هفته مصرف عصاره زعفران به همراه تمرین مقاومتی شدید بر crp تأثیر معنی داری نداشت (36/0p=). نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر دال بر آن است که بر خلاف crp، یک جلسه تمرین مقاومتی حاد با شدت 85 درصد 1rm میزان pon1 سرم زنان جوان سالم غیر فعال را به طور معنی دار افزایش می دهد. هر چند مصرف 4 هفته عصاره زعفران با دوز (30 میلی گرم در روز) بدون تاثیر معنی دار بر میزان crp، نیز سطح pon1 سرم را به طور معنی دار بالا برد، اما این افزایش فراتر از تغییری که فقط بر اثر اجرای یک جلسه تمرین حاد مقاومتی ایجاد می گردد، نبود و بر این اساس نمی توان این دوز مصرفی زعفران را دارای تاثیر موثر بر فعالیت آنزیم ضداکسایشی pon1 در زنان سالم غیرفعال دانست.
اعظم رضازاده محمد اسماعیل افضل پور
زمینه و هدف: استفاده از مکمل های ضد اکسایشی برای کاهش اثرات تخریبی رادیکال های آزاد پس از ورزش های شدید و حاد، امری حیاتی است؛ از این رو، در پژوهش حاضر تاثیر مصرف میوه عناب بر ظرفیت ضد اکسایشی تام (tac) و مالون دی آلدهید (mda) زنان جوان پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی شدید مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی: 18 زن غیر ورزشکار جوان به طور تصادفی در 2 گروه همگن و مساوی شامل گروه مصرف میوه عناب + فعالیت مقاومتی شدید و گروه فعالیت مقاومتی شدید تقسیم شدند. گروه اول روزانه 4/0 گرم عناب به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت 3 هفته دریافت کردند. افراد هر دو گروه در یک جلسه فعالیت مقاومتی متشکل از 5 حرکت ورزشی با شدت 90 درصد یک تکرار بیشینه (rm1) شرکت کردند. نمونه های خونی در سه مرحله شامل مرحله پایه، پس از مصرف میوه عناب، و پس از پروتکل تمرینی گرفته شد. tac و mda به ترتیب با روش frap و tbars اندازه گیری شدند و برای استخراج نتایج از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی lsd در سطح 05/0>p استفاده گردید. یافته ها: در گروه تمرین مقاومتی شدید، tac به طور معنی دار کاهش یافت (02/0=p)، اما در گروه میوه عناب + تمرین مقاومتی شدید، افزایش معنی دار tac پس از دوره 3 هفته ای مصرف میوه عناب مشاهده شد (03/0= p) که با عدم تغییر معنی دار این شاخص بلافاصله پس از تمرین همراه بود (11/0=p). از طرف دیگر، میزان mda در هیچ کدام از دو گروه فوق تغییر معنی داری در مراحل مختلف اندازه گیری نداشت (05/0<p) که دال بر عدم تاثیر میوه عناب و تمرین مقاومتی شدید بر این شاخص می باشد. نتیجه گیری: مصرف میوه عناب قبل از انجام تمرین مقاومتی شدید می تواند محرک مناسبی برای تقویت دستگاه ضد اکسایشی و جلوگیری از تاثیرات نامطلوب و احتمالی رادیکال های آزاد بدنبال این تمرینات باشد.
مریم شاه زهی حسین ابطحی
هدف: در هنگام ورزش های شدید گونه های واکنش پذیر اکسیژن تولید می شوند که آسیب سلولی را به دنبال دارد. به نظر می رسد استفاده از مکمل های ضداکسایشی از فشار اکسایشی ناشی از این گونه تمرینات می کاهد. از این رو، هدف از تحقیق حاضر تاثیر مصرف عسل بر ظرفیت ضداکسایشی تام (tac) و مالون دی آلدهید (mda) دختران غیرورزشکار بدنبال یک جلسه تمرین مقاومتی شدید بود. روش کار: آزمودنی های تحقیق حاضر 18 دختر غیر ورزشکار سالم از دانشگاه بیرجند بودند. آزمودنی ها به طور تصادفی در 2 گروه همگن و مساوی شامل گروه عسل+ تمرین مقاومتی شدید و گروه تمرین مقاومتی شدید تقسیم شدند. گروه عسل+ تمرین مقاومتی شدید روزانه 1 گرم عسل به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت 14روز مصرف کردند. افراد دو گروه در یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت1rm 90% متشکل از 5 حرکت ورزشی شرکت کردند و نمونه های خونی در 3 مرحله شامل ابتدای دوره، 14روز پس از مصرف عسل و پس از جلسه ی تمرینی به منظور تعیین غلظت mda ( با روش tbars) و tac (با روش frap ) جمع آوری شد. برای استخراج نتایج از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی lsd در سطح p<0/05 استفاده گردید. نتایج: نتایج نشان داد tac پس از تمرین مقاومتی شدید به طور معنی دار کاهش (05/0>p) می یابد، اما در گروه عسل+ تمرین مقاومتی شدید که 14 روز مصرف عسل داشتند، افزایش معنادار آن (01/0>p) مشاهده شد. از طرف دیگر، میزان mda در گروه تمرین مقاومتی تنها، تغییر معناداری نکرد (05/0<p)؛ اما در گروه عسل+تمرین مقاومتی شدید، افزایش معنی دار (04/0>p) آن پس از اجرای پروتکل تمرین مقاومتی حاد مشاهده شد که دال بر عدم تاثیر عسل بر این شاخص اکسایشی می باشد. نتیجه گیری: مصرف عسل قبل از انجام تمرین مقاومتی شدید، می تواند محرک مناسبی برای تقویت دستگاه ضد اکسایشی و جلوگیری از تاثیرات نامطلوب و احتمالی رادیکال آزاد باشد.
حسین طاهری چادرنشین محسن فوادالدینی
پراکسید هیدروژن (2o2h) و عامل نکروزیس تومور آلفا (tnf-?) بیان عامل نروتروفیک مشتق از مغز (bdnf) و عامل نروتروفیک مشتق از سلول گلیال (gdnf) را افزایش می دهند که با تغییر این شاخص ها به دنبال تمرینات ورزشی نیز همراه است. ورزشکاران برای کاهش رادیکال های آزاد و عوامل التهابی ناشی از تمرین، به مصرف مکمل های ضد اکسایشی و ضد التهابی روی می آورند که می تواند با اثرات ناشی از تمرین تداخل ایجاد نماید؛ به همین منظور تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر تمرین تداومی و تناوبی شدید همراه با مصرف ویتامین e بر محتوای bdnf و gdnf مغز موش ها به اجرا درآمد. بدین منظور، 56 سر موش صحرایی آلبینو ویستار در 7 گروه کنترل (c)، شم (v)، مکمل (s)، تمرین تداومی (ce)، تمرین تداومی + مصرف مکمل (ces)، تمرین تناوبی (ie)، تمرین تناوبی + مصرف مکمل (ies) جایابی شدند. مغز موش های صحرایی متعاقب 6 هفته دویدن تداومی (با سرعت 27 متر در دقیقه) و تناوبی شدید (با سرعت 40 ـ 54 متر در دقیقه) روی نوارگردان توام با مصرف ویتامین e (60 میلی گرم / کیلوگرم وزن بدن / روز) برداشته و تشریح شد. محتوای bdnf، gdnf و tnf-? به روش ساندویچ الایزا و 2o2h و ویتامین e به روش رنگ سنجی و با استفاده از کیت های تجاری اندازه گیری شدند. از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0 > p برای ارزیابی داده ها استفاده شد. مکمل دهی ویتامین e موجب افزایش سطوح ویتامین e گروه های s، ces و ies شد، اما بر سطوح 2o2h و محتوای tnf-?، bdnf و gdnf مغز گروه های s، ces و ies تاثیر معنی داری نداشت. سطوح 2o2h و محتوای tnf-?، bdnf و gdnf در هر دو گروه ce و ie به طور معنی داری افزایش یافت؛ اما این افزایش ها در گروه ie نسبت به ce بیشتر بود. به طور کلی، به نظر می رسد که تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین تداومی شدید، از طریق افزایش بیشتر سطوح 2o2h و tnf-? موجب بهبودی بیشتر محتوای bdnf و gdnf مغز موش های صحرایی می شود؛ اما مکمل-دهی ویتامین e تاثیری بر این سازگاری های نروتروفینی ندارد.
احمد بهره دار حسین ابطحی
چکیده ندارد.
رضا ایرانی حسین ابطحی
چکیده ندارد.
مجید بختیاروند حسین ابطحی
چکیده ندارد.
اسماعیل سبزیکاران رضا واعظی
چکیده ندارد.
زهره نقی پور رضا واعظی
چکیده ندارد.
حسن بودلایی فتاح شریف زاده
چکیده ندارد.
بهرام علیشیری حسین ابطحی
چکیده ندارد.
محمد موسوی حسین ابطحی
پژوهش حاضر به منظور تدوین استراتژی های مطلوب نظام مدیریت منابع انسانی در یکی از سازمان های معنوی کشور انجام گرفته است . داده های تحقیق از طریق پرسش نامه ، مصاحبه با مدیران و کارشناسان سازمان و نیز مطالعه گزارش های موجود استخراج گردیده است. برای تدوین استراتژی های منابع انسانی از روش های دلفی، تجزیه و تحلیل swot و pestاستفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که استراتژی های مطلوب منابع انسانی در سازمان مورد مطالعه برای فرایند ورودی منابع انسانی تهاجمی و برای فرایند های نگهداری و خروجی تدافعی است . بنابر این ، چنانچه سازمان در اجرای استراتژی های پیشنهادی موفق شود ، می تواند موجب انسجام و هماهنگی سیاست های منابع انسانی با استراتژی های کلی و در نتیجه ، هم افزایی فعالیت های سازمان گردد.
یوسف پاشازاده حسین ابطحی
این پژوهش درصد بررسی مهمترین عوامل اثرگذار بر گرایش به ترک خدمت آموزشیاران و معلمین سازمان نهضت سوادآموزی استان آذربایجان غربی می باشد. در طی تحقیق سعی بر آن بوده که از دو جنبه نقش متغیرهای مستقل "رضایت از عوامل شغلی، سازمانی، گروهی و پایبندی شغلی و فرصتهای شغلی جایگزین" بر روی متغیر مستقل "گرایش به ترک خدمت " بررسی شود. از یک جنبه تاءثیر هر یک از متغیرهای مستقل مفروض به تنهایی و بدون در نظر گرفتن نقش دیگر متغیرهای اثرگذار ممکن، مورد توجه و مداقه قرار گرفته، و از جنبه دیگر تاثیر تمامی متغیرهای مستقل به طور همزمان و در ارتباط با هم روی متغیر وابسته گرایش به ترک خدمت بررسی و تحلیل شده است . برای هر مورد از تکنیک های آماری متفاوت و در عین حال مناسبی استفاده گردیده که نتایج جالب توجهی نیز بدست آمده است . محقق با استفاده از نتایج حاصله که برحسب اهمیت متغیرهای مستقل به ترتیب حکایت گر نقش بیشتر رضایت از عوامل سازمانی، پایبندی شغلی، رضایت از عوامل شغلی، و فرصتهای شغلی جایگزین در ایجاد تمایل در آموزشیاران برای کناره گیری از شغل آموزشیاری می باشد، پیشنهاداتی را ارائه نموده است . همچنین تا آنجا که ممکن بوده تلاش شده است پیشنهادات جنبه پیش گیرانه و آینده نگری را در زمینه حفظ و نگهداری نیروی انسانی در سازمان مورد نظر داشته باشد.