نام پژوهشگر: مرتضی قربانی
مرتضی قربانی عصمت مهدیخانی مقدم
قارچهای مایکوریزی آربوسکولار یاamf (arbuscular mycorrhizal fungi) جزو قارچهای مایکوریز داخلی یا اندومایکوریز می باشند .ارتباط همزیستی گیاهان با این قارچها بیش از 400 میلیون سال قدمت دارد. امروزه در حدود 80 درصد گیاهان موجود در دنیا قادرند با این قارچها ارتباط همزیستی داشته باشند.این قارچها با مکانیزمهای مختلفی مانند بهبود جذب عناصر و آب و ایجاد مقاومت به عوامل بیماریزا و آفات می توانند در تنش های غیرزیستی و زیستی ، مفید واقع شوند .در این تحقیق با استفاده از خصوصیات مرفولوژیک اسپوری، 14 گونه قارچ مایکوریزی آربوسکولار همزیست با ریشه گوجه فرنگی در استان خراسان رضوی شناسایی شد که در این میان 5 گونه glomus arenarium ، glomus aurantium ، glomus multiforum ، pacispora boliviana و scutellospora calospora برای نخستین بار از ایران گزارش می شوند و گونه هایglomus aggregatum ،mosseae glomus و glomus geosporum دارای بیشترین درصد پراکنش بودند. سپس با توجه به اهمیت بیماری ناشی از نماتد ریشه گرهی گوجه فرنگی(meloidogyne javanica) در منطقه ، نقش دو گونه مایکوریزی glomus mosseae و glomus intraradices در کنترل بیماری، در گلخانه و آزمایشگاه بررسی شد و تاثیر برهمکنش قارچ و نماتد برشاخص های رشدی گیاه ، بیماری نماتدی و توسعه مایکوریزی ارزیابی شد ، نتایج این بررسی ها در مجموع نشان می دهد که همزیستی مایکوریزی آربوسکولار، منجر به بهبود شاخص های رشدی گیاه مانند وزن تر و خشک اندامهای هوایی و کاهش شاخص های بیماری نماتدی مانند تعداد گال و کیسه تخم می گردد واینکه شاخص های توسعه مایکوریزی مانند درصد فراوانی مایکوریزی و درصد کلنیزاسیون مایکوریزی تحت تاثیر آلودگی نماتدی قرار نمی گیرند. نتایج آزمایشات با ریشه تقسیم شده نشان می دهند که قارچهای مایکوریزی قادرند به صورت سیستمیک ، مقاومت علیه بیماری نماتدی گره ریشه را، القا کنند . نتایج بررسی تاثیر عصاره ریشه های مایکوریزی بر تفریخ تخم و بقای لارو نماتد ، نشان دهنده بازدارندگی عصاره بر تفریخ تخم و عدم تاثیر آن بر بقای لارو می باشد.آزمایشات رگرسیون بین درصد رخنه نماتدی و درصد کلنیزاسیون مایکوریزی نشان دهنده وجود رگرسیون منفی بین این دو شاخص است و با افزایش کلنیزاسیون مایکوریزی ، درصد رخنه نماتدی کاهش می یابد.با توجه به مشخص شدن تاثیر سیستمیک قارچهای مایکوریزی آربوسکولار در کنترل بیماری نماتدی جهت تعیین مسیر مقاومت سیستمیک که توسط قارچ تحریک می شود ، تغییرات بیان دو گروه ژنی کیتیناز و بتا 1و3 گلوکاناز که به ترتیب مربوط به مسیرهای مقاومت القایی ja-isr وsa-isr می باشند با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مراز نسبی در زمان واقعی(relative real time pcr) ، در تیمارهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت که مقایسه نتایج نشان می دهد القای مقاومت سیستمیک توسط قارچهای مایکوریزی آربوسکولار علیه نماتد مولد گره ریشه از مسیر جاسمونیک اسید صورت می گیرد.
هاله حمیدپور کاظم شاکری
روش های طراحی مبتنی بر عملکرد شیوه نوینی از طراحی لرزه ای سازه ها می باشد که به منظور بهبود بخشیدن به عملکرد لرزه ای سازه های مقاوم در برابر زلزله توسعه یافته است.از انجایی که اسیب پذیری لرزه ای سازه ها بر اساس ظرفیت تغییر شکل پلاستیک المان های سازه ای کنترل می شود طراحی لرزه ای سازه ها بر اساس روش نیرویی نمی تواند اهداف عملکردی سازه را بر اورد نماید.در این مطالعه چهار سازه قاب خمشی بتنی 4 , 8 , 12 و 20 طبقه طراحی شده طبق مقررات fema p695 به عنوان سازه های پایه در نظر گرفته شده و بار دیگر با روش طراحی مستقیم بر اساس عملکرد (با در نظر گرفتن مکانیزم تسلیم و تغییر مکان از پیش تعیین شده به عنوان معیار های طراحی و محاسبه برش پایه طراحی برای سطح خطر مورد نظر با استفاده از رابطه کار- انرژی ارائه شده توسط گول و همکاران)و روش طراحی مستقیم بر اساس جابجایی (طبق تئوری طراحی ارائه شده توسط پریستلی) طراحی شده اند که روش های طراحی مختلف منجربه مقاطع مختلفی برای المان های سازه ه ای شدند.سازه های پایه و سازه های طراحی شده بر اساس عملکرد تحت انالیز غیر الاستیک پوش اور و تاریخچه زمانی قرار گرفتند .سازه های طراحی شده بر اساس عملکرد اهداف عملکردی سازه را بر اورد کردند و به مکانیزم تسلیم مطلوب رسیدند.در حالیکه سازه های پایه به دلیل تسلیم خمشی ستونها دریفت طبقاتی بسیار زیادی داشتند. سازه های طراحی شده به روش عملکرد ابعاد مقطع و مقدار میلگرد مورد نیازکمتری داشته و در نتیجه مقاومت نهایی کمتر و تغییر مکان تسلیم بزرگتری در مقایسه با سازه های طراحی شده بر اساس تغییر مکان داشتند.ولی در لحظه رسیدن به تغییر مکان هدف تمام مفاصل پلاستیک سطح خطر ایمنی جانی را براورد کردند.
محبوبه نوری ناصر پنجه که
خربزه در اکثر مناطق ایران کشت می شوند. از بیماری های خاکزاد و مخرب این گیاه، بیماری بوته میری است. بوته میری یک اصطلاح عمومی است که برای گروهی از بیماری هایی با علائم مشابه ولی عامل ایجاد کننده متفاوت به کار می رود. روش های مختلفی برای کاهش خسارت این بیمارگرها بکار گرفته شده اند. علاوه بر استراتژی های مدیریت کشت، تحقیقات بیشتر برای استفاده از عوامل بیوکنترل جهـت کنترل بوته میری درکدوئیان و دیگر محصولات مـی باشد. این تحقیق به منظور شناسایـی قارچ های عامل بوته میری خربزه در سیستان و جداسازی عوامل آنتاگونیست کنترل کننده این قارچ-ها، در سال زراعی 90-91 صورت گرفت. نمونه های مشکوک به بوته میری به آزمایشگاه منتقل گردید. نمونه ها ابتدا با آب شستشو داده شدند، سپس از حد فاصل بافت سالم و آلوده قطعات 1 سانتی متری جدا گردید و پس از ضدعفونی سطحی با محلول 1 درصد هیپوکلریت سدیم به مدت 1 تا 3 دقیقه، روی محیط کشت pda کشت داده شدند و در شرایط استاندارد نگهداری شدند. پرگنه های قارچ ها به روش نوک ریسه خالص شده و با استفاده از کلیدهای شناسایی تا سطـح گونه شناسایی گردیدند. سپس آزمون اثبات بیماری زایی انجام شد. در این تحقیق، قارچ های rhizoctonia solani، macrophomina phaseolina، monosporascus cannonballus، fusarium proliferatum و fusarium solani به عنوان عوامل بوته میری خربزه در سیستان شناسایی شدند وگونه های f. proliferatum و f. solani برای اولین بار به عنوان عامل بوته میری خربزه از روی جالیز در منطقه سیستان جداسازی گردید. در مرحله دوم نمونه های ریزوسفر گیاه خربزه سالم و آلوده جمع آوری شد و با کشت نمونه های خاک روی محیط آگار غذایی و محیط مک فادن و ساتِن به ترتیب، گونه های باکتری باسیلوس و قارچ تریکودرما جداسـازی گردید. در مرحـله سوم اثرات آنتاگونیستـی trichoderma harzianum و جدایه هایی ازbacillus subtilis و bacillus tequilensis روی رشد میسلیوم قارچ های عامل بیماری در آزمایشگاه به روش کشت متقابل بررسـی گردید. همچنین توانایی دو جدایه یb. subtilis و یـک جدایه ی t. harzianum برای کاهش شیوع پوسیدگی ریشه و ساقه خربزه در گلخانه بررسی گردید. آزمایش در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تجزیه واریانس داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار sas انجام شد و مقایسه میانگین صفات با استفاده از آزمون دانکن در سطح احتمال 5% صورت گرفت. نتایج آزمایشات گلخانه ای نشان داد که در تیمار خاک با t. harzianum شدت بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه گیاهان خربزه آلوده شده با r. solani، f. proliferatum، f. solani، m. phaseolina و m. cannonballus به ترتیب به میزان 3/18، 42، 3/30، 3/18 و 20 درصد و در تیمار خاک با b1 b. subtilisو b8 b. subtilis آلوده شده با r. solani، f. proliferatum، f. solani، m. phaseolina و m. cannonballus به ترتیب به میزان 0، 6/1، 29، 7/34، 17، 3/26، 20، 6/21، 3/13 و 6/16 درصد نسبت به شاهد آلوده کاهش یافت. در این بررسی جدایه های باکتری نتوانستند بوته میری ایجاد شده توسط r. solani را کاهش دهند. کلمات کلیدی: آنتاگونیست، بوته میری، خربزه، گیاهان جالیزی
حسنعلی ملاشاهی مرتضی قربانی
اثرات قارچ بیمارگر lecanicillium lecanii و عصاره ی میوه citrullus colocynthis روی ملخ chrotogonus trachypterus (orth: pyrgomorphidae) چکیده در این بررسی، تاثیر کشندگی قارچ lecanicillium lecanii (zimm.) viegas و عصاره ی میوه citrullus colocynthis (linn.) schrad روی ملخ chrotogonus trachypterus (orth: pyrgomorphidae) در شرایط آزمایشگاهی (دمای 2±24 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5±40، و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) و در قالب طرح کاملأ تصادفی با سه تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. این گیاه از محل رویش طبیعی آن در اطراف شهرستان ایرانشهر از استان سیستان و بلوچستان جمع آوری شد و در سایه خشک شد. عصاره گیری با استفاده از متانول صورت گرفت. نتایج حاصل از آزمایشات، بیماریزا بودن جدایه ی قارچی و افزایش تلفات با افزایش میزان غلظت اسپور قارچ و همچنین افزایش معنی دار میزان مرگ و میر حشرات مورد آزمایش پس از 24 ساعت با افزایش غلظت عصاره ی گیاهی را نشان داد. تاثیر عصاره ی فوق با پنج غلظت 10، 20، 25، 35 و 40 میلی گرم بر میلی لیتر روی حشرات کامل ملخ chrotogonus trachypterus بررسی شد. غلظت 40 میلی گرم بر میلی لیتر با 50/87 درصد بالاترین و غلظت 10 میلی گرم بر میلی لیتر با 33/23 درصد پایین ترین تلفات را نشان داد. در همه تیمارها با افزایش غلظت درصد تلفات افزایش یافت. مقدار lc 50 برای گیاه هندوانه ابوجهل (citrullus colocynthis) روی حشرات کامل ملخ 58/18 میلی گرم بر میلی لیتر محاسبه شد. پس از انجام آزمایش های مقدماتی، دزهای لگاریتمی 103، 104، 105، 106 و 107 اسپور برای هر حشره از جدایه ی قارچ lecanicillium lecanii روی حشرات کامل ملخ chrotogonus trachypterus به روش موضعی مورد آزمایش قرار گرفت و لگاریتم غلظت کشنده ی 50% بدون در نظر گرفتن جنسیت 21/5 محاسبه گردید. واژگان کلیدی:lecanicillium lecanii chrotogonus trachypterus,، هندوانه ابوجهل، زیست سنجی، کنترل بیولوژیک
منصوره اکبری محمد صالحی
چکیده بیماری ریزبرگی (stubborn) که عامل آن spiroplasma citri است یکی از بیماری های مهم اقتصادی مرکبات در دنیا و ایران می باشد. ناقل اصلی این بیماری در ایران زنجرک circulifer haematoceps است. در این تحقیق شش جدایه از s. citri شامل جدایه های فسا i، فسا iii، داراب i، داراب ii، داراب iii و داراب iv از زنجرک c. haematoceps از مزارع کنجد استان فارس و یک جدایه از آن از مرکبات منطقه خفر استان فارس (جدایه قدیمی) از نظر علائم بیماری و تنوع ژنتیکی مقایسه شدند. برای مقایسه علائم و شدت بیماری آن از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاتصادفی با پنج تکرار با فاکتورهای فصل (فصل زمستان و فصل تابستان) و جدایه های s. citri با هفت سطح (جدایه های فسا i، فسا iii، داراب i، داراب ii، داراب iii، داراب iv و قدیمی) در گلخانه اجرا شد. یک بار در زمستان و یک دفعه در تابستان به طور هم زمان هر جدایه با روش پیوند جانبی به پنج بوته جوان و هم سن پروانش انتقال داده شد. در فصل زمستان نسبت به تابستان دوره نهفتگی، مدت زمان لازم برای شروع پژمردگی و زردی طولانی تر بود. تجزیه آماری داده ها نیز نشان داد که فصل اثر معنی داری (p?%1) بر تمام صفات مورد مطالعه دوره کمون بیماری، تعداد روز تا شروع زردی و ریزبرگی و نیز مدت زمان مایه زنی تا شروع پژمردگی دارد وتمامی این دوره ها در تابستان کوتاه تر بود. از طرفی اختلاف معنی داری (p?%1) بین جدایه ها در رابطه با همه این صفات وجود داشت. هم چنین اثر متقابل معنی داری (p?%1) بین دو فاکتور فصل و جدایه وجود داشت. آلودگی بوته های پروانش به s. citri در آزمون واکنش زنجیره ای پلی مراز (pcr) با استفاده از آغازگر اختصاصی p89-f/r که قطعه ای با اندازه تقریبی 707 جفت باز از ژن p89 را تکثیر می کند تأیید شد. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی جدایه های s. citri در استان فارس، از چهار جفت آغازگر ssr شامل ssr20a f/r، ssr02 f/r، ssr06 f/r و ssr20b f/r که قطعاتی با اندازه تقریبی 155 تا 239 جفت باز از کروموزوم را تکثیر می کنند استفاده شد. با جفت آغازگرهای ssr20a f/r، ssr06 f/r و ssr20b f/r طی دو بار pcr در پروانش های مایه زنی شده با تمام جدایه های مورد مطالعه قطعه های مورد انتظار تکثیر شد. با جفت آغازگر ssr02 f/r طی دو بار pcr فقط در پروانش های مایه زنی شده با جدایه های قدیمی، داراب iii و داراب i، قطعه مورد انتظار تکثیر گردید ولی با بقیه جدایه ها تکثیر نشد و مشخص گردید بر اساس واکنش در آزمون ssr pcr هفت جدایه مورد مطالعه در دو گروه قرار می گیرند. گروه اول شامل جدایه های قدیمی، داراب i و داراب iii و گروه دوم شامل فسا i، فسا iii، داراب ii و داراب iv بودند. تجزیه فیلوژنتیکی ترادف های محصول ssr pcr با جفت آغازگر ssr02 f/r نشان داد که جدایه های قدیمی، داراب i و داراب iii یکسان نیستند. در تجزیه فیلوژنتیکی با استفاده از ترادف های محصول ssr pcr با جفت آغازگر ssr20a f/r جدایه های فسا i، فسا iii، داراب ii و داراب iv نیز متفاوت بودند. . نتایج بدست آمده از این مطالعه در اصلاح ارقام مقاوم مفید است. تنوع ژنتیکی جدایه-های s. citri با استفاده از آغازگرهای ssr برای اولین بار در استان فارس گزارش می شود. کلمات کلیدی: spiroplasma citri، شدت بیماری زایی، ssr pcr، تنوع ژنتیکی
هادی شیرزاد مرتضی قربانی
مطالعه حاضر به منظور شناسایی قارچ های مایکوریز آربوسکولار ریزوسفر پنبه در خراسان شمالی و تاثیر قارچglomus fasciculatumبر بیماری پژمردگی ورتیسلیومی پنبه به انجام رسید. نمونه برداری از خاک مزارع پنبه در ماه های مهر و آبان سال زراعی92- 1391 به عمل آمد. پس از جداسازی اسپورها ، شناسایی بر اساس کلیدهای معتبر ارائه شده توسط محققین صورت گرفت. در مجموع 19 گونه با اسامی glomus deserticola، g.claroideum، g.badium، g.aggregatum، g.pansihalos، g.corymbiforme، g.versiforme،g.walkeri ، g. caesaris، g.coronatum، g.aurantium، g.minutum،g.gibbosum،g. mosseae،g.xanthium،g.eburneum،g.drummondii،g.geosporum،g.verroculosum شناسایی شدند. با بررسی فراوانی گونه های شناسایی شده مشخص شد بیشترین فراوانی اسپورها مربوط به گونه g.aggregatum با 19 درصد و کمترین فراواین مربوط به گونه g. geosporum با 1درصد می باشد. تمامی قارچ های نام برده برای ریزوسفر پنبه ایران جدید هستند. و گونه هایg.badium، pansihalos.g، g. walkeri، g. minutum، g. xanthium، g. drummondii، g. verruculosumبرای اولین بار از ایران گزارش شدند. به منظور بررسی اثر g.fasciculatumروی بیماری پژمردگی ورتیسلیومی در شرایط گلخانه ای، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و چهار تکرار در شرایط گلخانه ای انجام گرفت و تجزیه واریانس داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار آماری sasانجام شد و مقایسه میانگین صفات با استفاده از آزمون دانکن در سطح احتمال 5% صورت گرفت. نتایج نشان داد قارچg.fasciculatumبرخی از پارامتر های رشدی گیاه پنبه را به صورت معنی داری افزایش می دهد. همچنین شاخص پژمردگی ورتیسلیومی پنبه به میزان 26 درصد توسط این قارچکاهش می یابد.
معصومه ساداتی حشمت اله رحیمیان
ویروییدها کوچکترین عوامل بیماریزای گیاهی هستند که تا به حال شناسایی شده¬اند. هم¬اکنون پنج گونه ویرویید آلوده¬کننده مرکبات شناسایی و آرایه¬بندی شده¬اند ولی تعداد دیگری وجود دارند که هنوز گروه¬بندی نشده¬اند (flores et al., 2000; flores et al., 2004). در بین ویروییدهای مرکبات، ویروییدهای گروه?مرکبات که نماینده آن¬ها کوتولگی رازک ویرویید (hop stunt viroid, hsvd) می¬باشد، عامل مولد بیماری کاککسیا (cachexia) مرکبات گزارش شده است¬ (reanwarakorn & semancik, 1999). بیماری کاککسیا در سال 1950 توسط چایلدز نام¬گذاری شد (childs, 1950) و تا سال 1999 عامل بیماری به عنوان ویرویید کاککسیا معرفی شده بود ولی در همان سال ران¬واراکون و سمانچیک گزارش نمودند که عامل بیماری توسط ویرویید کوتولگی رازک ایجاد می¬شود. ویرویید کوتولگی رازک در بین تمامی ویروییدهای شناخته شده بیشترین دامنه میزبانی را دارد و علایم متفاوتی را در گیاهان مختلف ایجاد می¬کند. علایم بیماری کاککسیا در مرکبات شامل ترشح صمغ، زردی برگ¬ها، ساقه آبله¬ای، کوتولگی و ناسازگاری در محل پایه و پیوندک می¬باشد. بررسی واکنش ارقام پس از انتقال بیماری با پیوند به گیاهان محک نظیر نارنگی parson ,s special ، orlando tangelo از اولین روش¬هایی بودند که در تشخیص بیماری کاککسیا به¬کار رفته است -(roistacher, 1991). از آنجایی که این روش حداقل به 12 ماه زمان برای بروز علایم نیاز دارد محققین به دنبال یافتن روش¬های سریعتر تشخیص بوده¬اند. با ابداع روش واکنش زنجیره¬ای پلیمراز با نسخه¬برداری معکوس(rt-pcr)، تشخیص و ردیابی ویروییدها آسانتر گردیده به طوری¬که امروز این روش به صورت روزمره برای ردیابی ویروییدها به کار می¬رود ¬(hadidi et al., 2003). مرکبات از محصولات باغی مهم و استراتژیک در کشاورزی ایران به شمار می¬آید. در بین استان-های مرکبات¬خیز ایران، استان مازندران بیشترین سطح زیرکشت مرکبات (حدود 100هزار هکتار) و تولید و تنوع ارقام را به خود اختصاصی داده است. تنوع ارقام وارداتی از یکسو و تکثیر پیوندی نهال¬ها از سوی دیگر موجب بروز و انتشار بیماری¬های متعددی در این منطقه شده است. در ایران علایم بیماری کاککسیا اولین¬بار توسط حبشی و ابراهیمی در درختان مرکبات سواحل دریای خزر مشاهده شد (bove, 1995). از آنجایی که شروع گسترش ویروس تریستزا سبب روی¬آوردن باغداران به استفاده از پایه¬های مقاوم به تریستزا ولی حساس به ویروییدهای مرکبات، نظیر سیترنج و سیتروملو در مازندران گردیده است، شناسایی عامل بیماری کاککسیای مرکبات و تعیین پراکندگی بیماری در مرکبات استان مازندران اهمیت بیشتری یافته است. هدف از بررسی حاضر شناسایی مولکولی عامل بیماری کاککسیا و پراکنش بیماری و تعیین میزان و درصد آلودگی ارقام مختلف پرتقال به ویرویید در شهرستان¬های مختلف استان مازندران می¬باشد. در این پژوهش از باغات مرکبات شهرستان¬های مختلف استان نمونه¬ جمع¬آوری شده و از نظر وجود ویرویید کوتولگی رازک مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور استخراج آر،ان،ای (rna) از شاخه¬های جوان نمونه¬ها انجام شد و بعد آن آزمون واکنش زنجیرهای پلی¬مراز با نسخه¬برداری معکوس (rt-pcr) با استفاده از آغازگرهای اختصاصی hsvd و روش الکتروفورز پی¬در¬پی ژل پلی-آکریل¬آمید تحت شرایط واسرشتی و رنگ¬آمیزی با نیترات نقره، وجود ویرویید کوتولگی رازک در نمونه¬های مذکور اثبات شد ترادف های تعیین شده با کمک نرم افزار blast با توالی ویروئید hsvd بانک ژن (ncbi) مقایسه و میزان همسانی (identity) تعیین گردید.
زهرا گازرانی آیت اله سعیدی زاده
پوسیدگی رایزوکتونیایی ریشه و طوقه لوبیا با عامل rhizoctonia solani یکی از مهم ترین بیماریهای حبوبات ایران است این عامل بیماریزا دارای دامنه وسیع میزبانی روی گیاهان زراعی و باغی می باشد. نماتود meloidogyne javanica نیز در سطح جهان از مهم ترین عوامل بیماریزای گیاهی روی اغلب محصولات از جمله لوبیا می باشد با توجه به حضور توامم این دو عامل بیماری در مناطق ایران مطالعه ی این دو میکروارگانیسم مورد توجه قرار گرفت در این تحقیق ایزوله ی، rhizoctonia solani ag4 از دانشگاه تهران تهیه و در روی محیط pda کشت شد. لارو سن دوم به عنوان اینوکلوم نماتودی از دانشگاه شاهد تهران تهیه و در روی ریشه های گوجه فرنگی رقم روتگرز تکثیر شد. گیاهچه های لوبیا ارقام دهقان، صدف، بهمن، ناز، صیاد، دانشکده و سان رای در بستری از خاک لومی شنی استریل به میزان 1000 گرم کشت شدند. این تحقیق به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 9 تیمار و سه تکراربه صورت زیر طراحی شد شاهد قارچ به تنهایی، نماتود به تنهایی، قارچ و نماتود همزمان. میزان مایه تلقیح نماتود با سه سطح (0،1000،2000) لارو سن دوم برای هر گلدان و در مورد قارچ با سه سطح(0، 5، 10) پروپاگول در هر گرم خاک بستر تعیین شد. گلدان ها در شرایط گلخانه و دمای 25- 27 درجه سانتی گراد نگهداری شدند پس از گذشت دو ماه از مایه زنی آزمایش متوقف شد. وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه و ارتفاع بوته اندازه گیری شد و همچنین شاخص های بیماریزای دو بیمارگر شامل تعداد گره و تعداد توده تخم نماتود و شدت پوسیدگی قارچی محاسبه شدند نتایج نشان داد حضور نماتود موجب افزایش فعالیت قارچ در ریشه شده است.پوسیدگی ناشی از فعالیت قارچ در ریشه ارقام صدف و دهقان از بیشترین مقدار برخوردار بود. کمترین شدت پوسیدگی در رقم صیاد در تیمارهای که قارچ به تنهایی دریافت کرده اند مشاهده شد. بیشترین و کمترین گال زایی و تولید توده تخم نماتود در ریشه به ترتیب در ارقام دانشکده و صدف مشاهده شد.
مرتضی قربانی محمد عابدی
رابطه ی سببیت و تعدد اسباب و ورود زیان از مباحث مهم مسؤولیت مدنی می باشند. یکی از صورت های تعدد اسباب آن است که افراد گروه محصور، افعال مشابه و هم زمانی را انجام دهند و در اثر فعل یکی از افراد که به طور تفصیل و مشخص معلوم نمی باشد، خسارتی به بار آید. در این موارد، سبب حادثه اجمالا معین ولی تفصیلا معلوم نیست. برای یافتن مسؤول جبران خسارت ، راهکارهای مختلفی پیشنهاد شده که غالباً در لزوم جبران ضرر و حمایت از زیان دیده وجه مشترک دارند. آنچه مسلم است در این نوع از مسؤولیت، نوعی شبهه در خصوص مسؤول واقعی وجود دارد. به عقیده نگارنده با تعیین نوع شبهه، می توان حکم شبهه غیر محصوره یا سبب ناشناس و شبهه محصوره یا سبب مجمل را از یکدیگر تفکیک نمود. در خصوص شبهه نوع اول، نمی توان زیان های حاصل از فعل زیان بار را به شخص یا اشخاص معینی نسبت داد و باید قائل به مسئولیت بیت المال در خصوص پرداخت خسارت شد. که قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 نیز در ماده 487 در این موارد، مسؤولیت بیت المال را پذیرفته است. در این ماده چنین آمده است: «اگر شخصی به قتل برسد و قاتل شناخته نشود یا بر اثر ازدحام کشته شود دیه از بیتالمال پرداخت میگردد». هر چند این ماده در رابطه با قتل است اما با توجه به اینکه در مواردی که مسؤول حادثه در غیر قتل، نیز مشخص نیست یا در میان عده ای از اسباب نامحصور باشد به منظور حمایت از زیان دیده و جبران خسارت وارده به وی، بیت المال را میتوان مسؤول خسارت وارده دانست. چنانکه در ماده 10 قانون بیمه اجباری مسؤولیت مدنی دارندگان وسایل نقلیه زمینی در موارد ناشناخته ماندن عامل خسارت، قانونگذار صندوق تأمین خسارت های بدنی را ملزم به جبران خسارت زیان دیده کرده است. در خصوص شبهه نوع دوم، برخی به سراغ اصول عملیه رفته و اصاله البرائه (عدم مسئولیت برای همه افراد جمع) را پذیرفته اند. برخی نیز بدین گونه نظر داده اند که برای تعیین مسئول نهائی باید از طریق قرعه اقدام نمود. گروهی دیگر،با انتقاد بر قرعه بیان داشته اند که باید به سراغ قاعده عدل و انصاف رفته و مسوولیت را بین افراد جمع توزیع و تسهیم نمود. در حقوق موضوعه، مقررات مدنی در این رابطه ساکت است. در قانون مجازات 1392 سبب مجمل با صراحت بیشتری مطرح شده که در مورد قتل، مسؤولیت بیت المال و در غیر قتل، مسؤولیت مساوی متهمان را مورد پذیرش قرار داده و در مواردی که اقرار چند نفر منجر به بروز علم اجمالی گردد مجنی علیه یا ولی دم اختیار مراجعه به هریک از اسباب مجمل داده است. به نظر می رسد با توجه به اینکه خسارات بدنی از جمله دیه نیز جزو مسؤولیت مدنی می باشد، و عدم تصریح راه حل در قوانین مدنی، در دیگر انواع خسارات از جمله خسارات مالی بتوان از راهکارهای مطرح شده در قانون مجازات اسلامی 1392 که بعضاً همراه با ایراد هم می باشد، بهره جست. جز راه حل بیت المال که در این قانون اختصاص به قتل دارد، می توان از راه حل تساوی مسؤولیت که همراه با عدالت بیشتری نیز بوده، در مورد خسارات مالی بهره جست.
وحید قاضی محسنی کاظم صباغ
یکی از مهمترین بیماری¬های گندم، بیماری بلایت خوشه گندم با عامل fusarium graminearum می¬باشد. در این تحقیق اثرات احتمالی کاربرد کیتوزان و سیلیکون در امکان القای مقاومت میزبان در مقابل این پاتوژن در شرایط آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. در محیط پتری اثر غلظت¬های مختلف کیتوزان (100، 200 و 500 میلی گرم / لیتر) و سیلیکون (2، 4 و 6 میلی مولار) بر رشد f. graminearum آزمایش شد. نتایج نشان داد که همه غلظت¬های کیتوزان و سیلیکون به طور مستقیم روی رشد قارچ اثر منفی داشتند. در آزمایش¬¬¬های گلخانه¬ای نیز از غلظت¬های مشابه مواد مذکور استفاده شد. در این آزمایش¬ها کیتوزان به روش اسپری برگی و سیلیکون به صورت محلول در خاک استفاده شدند. نتایج این بررسی¬ها نشان داد که گیاه گندم تیمار شده با کیتوزان و سیلیکون به عنوان محرک¬های واکنش¬های دفاعی گیاه سبب کاهش شدت بیماری در مقایسه با گیاهان شاهد آلوده شدند. اهداف دیگر این تحقیق، بررسی تأثیر کیتوزان و سیلیکون روی شاخص¬های مقاومت القایی شامل آنزیم¬های فنیل آلانین آمونیالیاز، پراکسیداز، پلی فنل اکسیداز، محتوای فنل کل و همچنین ژن¬های دخیل در مقاومت به بیماری شامل بتاگلوکاناز و اگزالات اکسیداز در بافت گیاهان تیمار شده بود. ارزیابی محتوای فنل کل و میزان فعالیت آنزیم¬ها و ژن¬های دخیل در مقاومت فوق در گیاهان تیمار شده با القاء کننده¬ها در مقایسه با گیاهان شاهد سالم و آلوده افزایش یافته بود. بالاترین مقدار این ترکیبات در روزهای سوم و پنجم بعد از کاربرد القاء کننده¬ها مشاهده شد. باتوجه به نتایج بدست آمده، پیشنهاد می¬شود که کیتوزان و سیلیکون به عنوان محرک¬های شیمیایی دفاع گیاه می¬توانند به عنوان روش مبارزه بی خطر، در برابر بلایت خوشه گندم استفاده شوند.
آرمان زارعی سلطان رون
کرم طوقه¬بر یا agrotis segetum (noctuidae: lep.)ازجمله آفاتی است که کنترل شیمیایی آن به دلیل فعالیت لارو در عمق خاک، اکثراً موفقیت¬آمیز نمی¬باشد و خسارتی که در طی مرحله لاروی وارد می¬آورد به دلیل قطع کردن طوقه گیاه عملاً غیر قابل جبران می باشد.کنترل بیولوژیک با استفاده از نماتودهای بیمارگر حشرات (epns) entomopathogenic nematodes، از جمله روش¬های قابل بررسی در مدیریت این آفت است. در این مطالعه که در شرایط آزمایشگاه انجام شد، تأثیر نماتودهای heterorhabditis bacteriophora وsteinrenema feltiae روی کرم طوقه¬بر مورد بررسی قرار گرفته¬اند. برای این امر یک آزمایش زیست سنجی در دامنه غلظت (0، 100، 250، 500، 1000) عدد لاروهای عفونت زای سن سوم نماتودهای h. bacteriophora و s. feltiae انتخاب و تأثیر آنها روی کرم طوقه¬بر آزمایش شد که نتایج تأثیر میزان کشندگی برای گونه¬ی h. bacteriohpora و s. feltiae به¬ترتیب ( 0، 35، 50، 60، 85) درصد (0، 20، 30، 45، 60)درصد برآورد شده است. سپس برای آزمایش نهایی از دو غلظت 500 و 1000 عدد لارو از نماتودهای h. bacteriophora و s. feltiae استفاده شده که در غلظت 500 لارو، اثربخشی نماتودهای مذکور به ترتیب 5/52 و 50 درصد و در غلظت 1000 لارو نماتود به-ترتیب مرگ ومیری 100 و 2/62 درصدی را به همراه داشته¬اند. همچنین اثر مشترک این دو گونه نماتود روی لاروهای کرم طوقه¬بر آزمایش شد که بعد از 24 الی 48 ساعت 100 درصد مرگ¬ومیر را لحاظ کرده-اند. تجزیه واریانس و آنالیزداده¬ها با استفاده از نرم افزار sas انجام پذیرفته است. نتایج این مطالعه نشان می¬دهد که لاروهای کرم طوقه¬بر میزبان مناسبی برای نماتودهای h. bacteriophora و s. feltiae می¬باشد و در صورت تولید انبوه این نماتودها می¬توان به عنوان روش کنترل بیولوژیک در قالب طرح ipm در مدیریت این آفت به کاربرد.
نوراله دریکوندی کاظم صباغ
حبوبات از مهم ترین منابع غذایی بشر بوده که در سراسر جهان کشت می شوند، لوبیا گیاهی است، حرارت دوست که بیشترین عملکرد را در خاک های سبک (شنی رسی) و غنی از مواد آلی دارا می باشد. استان لرستان با سطح زیر کشت 24000 هکتار، یکی از مهمترین قطب های تولید این محصول در ایران می باشد. عوامل متعدد عفونی و غیر عفونی باعث ایجاد خسارت بر روی این محصول می شوند که در بین آنها عوامل بیماری زای قارچی بیشترین خسارت را باعث می شوند. ازجمله عوامل قارچی خسارت زا بر روی لوبیا قارچ هایr. solani ، f. solani f.sp. phaseoli و m. phaseolina می باشند. استفاده از سموم شیمیایی جهت کنترل بیماری موجب از بین رفتن میکروارگانیزم های مفید و برهم خوردن تعادل اکولوژیکی می گردد. بنابراین استفاده از مدیریت تلفیقی، کنترل زراعی و مبارزه بیولوژیک بسیار حائز اهمیت می باشد. در این تحقیق به منظور بررسی امکان کنترل عوامل بیماری زای پوسیدگی طوقه وریشه لوبیا در استان، نمونه برداری از مناطق مختلف زیر کشت لوبیا در استان لرستان انجام گرفت و به آزمایشگاه منتقل شدند. پس از کشت بافتهای آلوده بر روی محیطهای کشت آزمایشگاهی مختلف و خالص سازی با روش نوک ریسه، تک اسپور و تک اسکلروت کردن در مجموع تعداد 247 جدایه قارچی جداسازی، خالص سازی و شناسایی گردید. براساس خصوصیات مرفولوژیکی گونه های r. solani، m. phaseolina، f. solani،f. oxysporum ، f. acuminatum، f. culmorum، diversisporum f.، f. equiseti، f. javanicum، f. proliferatum، f. scirpi، semitectum f.، f. virguliforme، fusarium sp، alternaria aternata،cheatomium globosum، cylindrocarpon destructans و a. parasiticus تعیین شدند. بررسی اثرات آنتاگونیستی های قارچی و باکتریایی روی عوامل بیمارگر در شرایط آزمایشگاه به روش آزمون کشت متقابل (dual culture) انجام گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که قارچ r. solani بیشترین بیماریزایی را در بین عوامل بیمارگر دارا می باشد. ارزیابی توان بیوکنترل آنتاگونیستهای قارچی با تهیه مایه تلقیح و آنتاگونیست های باکتریایی به روش آغشتهسازی بذور لوبیا در سوسپانسیون اسپور باکتری و همزمان با کشت انجام گرفت. این آزمون در قالب طرح کاملاً تصادفی با کاربرد جداگانه هر آنتاگونیست در چهار تکرار انجام شد. تجزیه واریانس دادههای بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss 22 انجام گرفت. مقایسه میانگین صفات در آزمایشگاه و آزمون های گلخانه ای با استفاده از آزمون دانکن به ترتیب در سطح احتمال 1 % و 5 % احتمال صورت گرفت. ارزیابی درصد و شدت بازدارندگی عوامل آ نتاگونیست نشان داد که گونه r.solani دارای قدرت آنتاگونیستی بالایی برای کنترل عوامل بیماریزا دارا می باشد. نتایج آزمایشهای گلخانهای نشان داد که آنتاگونیستهای باکتریایی b. subtilis و p. fluorescens به ترتیب 51/57 و 40/98 درصد بیماری را کنترل نمودند و همچنین آنتاگونیستهای قارچی t. harzianum و t. virens به ترتیب 48/99 و 42/58 درصد در کاهش بیماری موثر بودند.
مرتضی قربانی مسعود بهار
ریزوبیوم ها از جمله مهم ترین باکتری های خاک زی اند که با ایجاد یک رابطه همزیستی کاملاً اختصاصی با گیاهان خانواده لگومینوز، به تثبیت نیتروژن مولکولی می پردازند. برقراری رابطه همزیستی ریزوبیوم- لگوم مستلزم تبادل یکسری از سیگنال های بیوشیمیایی از دو طرف رابطه همزیستی می باشد که به شناسایی آنها توسط یکدیگر منجر می شود. از آنجایی که خصوصیات ژنتیکی ریزوبیوم های همزیست و میزان سازگاری آن ها با گیاهان لگوم میزبان مهم ترین عامل تعیین کننده رقابت نژادهای مختلف برای گره زایی می باشد، اطلاع از تنوع میان جمعیت نژادهای موجود در خاک های مختلف، میزان فراوانی نژادها و شناسایی نژادهای سازگار با گونه-های مختلف میزبان، اهمیت بالایی دارد. اسپرس به دلیل ویژگی های مطلوب نظیر ارزش غذایی بالا، عدم ایجاد نفخ در دام، حفظ حاصلخیزی خاک، مقاومت به خشکی، شوری، سرما و آفاتی نظیر سرخرطومی در مناطقی که امکان کشت یونجه و شبدر وجود ندارد، کشت می شود. مطالعات اندک انجام گرفته نشان داد که ریزوبیوم های همزیست با اسپرس از ناهمگونی بالایی برخوردارند. علاوه بر این، تاکنون نیز تحقیقات چندانی در مورد رابطه بین سویه های ریزوبیومی همزیست اسپرس با گونه میزبان و منطقه جغرافیایی صورت نگرفته است. با توجه به این که منطقه غرب استان اصفهان (فریدن و فریدون شهر) و مناطق مجاور آن در استان لرستان (ازنا و الیگودرز) از جمله مناطق مهم کشت اسپرس محسوب می شوند، به این لحاظ ضروری است گونه های ریزوبیومی همزیست با اسپرس در این نواحی مشخص شوند و رابطه این ریزوبیوم ها با گونه های مختلف اسپرس تعیین گردد. بدین منظور، در این پژوهش طبقه بندی جدایه های همزیست با گونه های متفاوت اسپرس (شش گونه و از یکی از گونه ها پنج توده) بر اساس روش های مورفولوژیکی و pcr-rflp ناحیه ژنی 16s-rdna صورت گرفت که بر این اساس جدایه های همزیست با اسپرس در چهار گروه اصلی قرار گرفتند. سپس جهت افزایش دقت در گروه بندی و تعیین تنوع ژنتیکی، نماینده هایی از گروه های حاصله، انتخاب و با کمک انگشت نگاری rep-pcr با آغازگر box-a?r و سپس eric بررسی شدند و نتایج آن گروه بندی روش های قبلی را تأیید نمود. نتایج توالی یابی ناحیه ژنی 16s-rdnaجدایه های منتخب نشان داد که اکثر جدایه های همزیست با گونه های اسپرس مورد بررسی در هر دو خاک اصفهان و لرستان، از دو گونه rhizobium gallicum و sinorhizobium meliloti هستند که این دو گونه ریزوبیومی در بین گونه های اسپرس کشت شده در هر دو خاک اصفهان و لرستان وجود داشتند و غالبیت گونه r. gallicum مشهود بود. حضور s. meliloti در همزیستی با اسپرس تاکنون گزارش نشده است. در این پژوهش جدایه هایی از agrobacterium tumefaciens نیز در گره های اسپرس مشاهده شد. ردیابی ژن های موثر در همزیستی (nifh و nodc)، نشان دهنده حضور ژن گره سازی nodc در تمامی این جدایه ها بود ولی ژن تثبیت نیتروژن nifh در جدایه های a. tumefaciens مشاهده نشد. توانایی گره سازی مجدد و رقابت بین دو جدایه از گونه های r. gallicum و s. meliloti مورد بررسی قرار گرفت که توانایی گره سازی مجدد در هر دو جدایه مورد تأیید قرار گرفت و برتری جدایه r. gallicum در همزیستی با گیاه اسپرس مشاهده شد. بررسی توان تولید ملانین جدایه های ریزوبیومی در بین تمامی 236 جدایه ریزوبیومی جداسازی شده از گونه های متفاوت، بیانگر این بود که هیچ یک از جدایه های ریزوبیومی مورد مطالعه، قادر به تولید ملانین نیستند. شناسایی r. gallicum به عنوان گونه همزیست با گیاه اسپرس با توجه به تحقیقات انجام شده، کاملاً مورد انتظار بود و برتری آن در رقابت مستقیم با s. meliloti می تواند به دلیل اختصاصی تر بودن این همزیستی باشد. به نظر می رسد اثر مهارکنندگی a. tumefaciens بر جدایه های گونه r. gallicum که نسبت به s. meliloti خیلی بیشتر است، باعث کاهش درصد غالبیت r. gallicum در همزیستی با اسپرس در شرایط طبیعی شده است.
احسان معتمدی کاظم صباغ
پایه gf-677 هیبریدی از بادام و هلو (prunus amygdalus x prunus persica)، دارای ریشه های مستحکم و نیز دارای پتانسیل فوق العاده ای در جهت مقابله با آفات و بیماری ها است. این پایه در سال های اخیر از اروپا وارد ایران شده و در نقاطی از استان فارس کشت گردیده تا از طریق قلمه تکثیر گردد و در اختیار تولید کنندگان نهال در سرتاسر ایران قرار داده شود. بررسی های مقدماتی نشان داده بود که فیتوپلاسمای عامل جاروک gf-677 متعلق به گروه 16srix می باشند. در پژوهش حاضر فیتوپلاسمای عامل جاروک gf-677 استهبان با فیتوپلاسمای عامل جاروک بادام خفر از نظر خصوصیات بیولوژیکی و مولکولی مقایسه شدند. عامل بیماری جاروک بادام خفر و جاروک gf-677 استهبان توسط سس و پیوند به پروانش انتقال داده شد. در پروانش های مایه زنی شده با عامل جاروک بادام خفر، گل سبزی و برگسانی ایجاد نشد اما این علائم جزء علائم بارز در پروانش های مایه زنی شده با فیتوپلاسمای عامل جاروک gf-677 استهبان بود. از بافت رگبرگ میانی پروانش های آلوده به فیتوپلاسماهای عامل بیماری جاروک بادام خفر و جاروک gf-677 استهبان dna کل استخراج گردید. در آزمون واکنش زنجیره ای پلیمراز(pcr) مستقیم با استفاده از جفت آغازگرهای p1/p7، p3/p7 و دو مرحله ای (nested-pcr) با استفاده از جفت آغازگر p1/p7 در دور اول و r16f2n/r16r2 در دور دوم به ترتیب قطعاتی به اندازه های تقریبی 1800، 350 و 1200 جفت باز از اپرون rna ریبوزومی تکثیر شد. علاوه بر آزمون های pcr فوق، آزمون pcr مستقیم با جفت آغازگر rpf1/rpr1 که بر اساس اپرون پروتئین ریبوزومی طراحی شده است، نیز انجام شد و قطعه مورد نظر (1245-1389 جفت باز) تکثیرشد. جستجو با برنامه بلاست پس از تعیین ترادف محصول pcr مستقیم با جفت آغاز گرهای p3/p7 و rpf1/rpr1 از هر دو نمونه، تعلق این که این دو فیتوپلاسما به گروه جاروک نخود کبوتر ((16srix را تأیید کرد. اما مقایسه چند شکلی طول قطعات برشی (rflp) مجازی محصول pcr دو مرحله ای نشان داد که جاروک بادام خفر و جاروک gf-677 استهبان بر اساس آنزیم های برشی drai، hhai، rsai و taqi با یکدیگر متفاوتند و بترتیب متعلق به زیر گروه های 16srix-c و 16srix-b می باشند. مقایسه نقوش حاصل از rflp فیزیکی محصول pcr مستقیم، با استفاده از جفت آغازگر rpf1/rpr1 بر اساس آنزیم های haeiii و drai و مقایسه نقوش حاصل از rflp فیزیکی محصول pcr مستقیم، با استفاده از جفت آغازگر p1/p7 بر اساس آنزیم های drai و mboi نشان داد که فیتوپلاسماهای عامل بیماری جاروک بادام خفر و جاروک gf-677 استهبان متفاوتند. آنالیزهای فیلوژنتیکی و میزان تشابه نوکلئوتیدی بر اساس اپرون های rnaریبوزومی و پروتئین ریبوزومی، نیز تفاوت جاروک gf-677 استهبان با جاروک بادام خفر را تأیید کرد. این آنالیزها نشان داد که فیتوپلاسمای عامل جاروک gf-677 استهبان با فیتوپلاسمای عامل جاروک بادام در لبنان و نیریز فارس (candidatus phytoplasma phoenicium-16srix-b) طبقه بندی می شود.
مرتضی محمودی آلسعدی اکبر کارگربیده
به منظور شناسایی و تعیین پراکنش نماتدهای انگل مهم و غالب در مزارع گندم، یونجه و تاکستانهای سیستان طی سالهای 1392 و 1393 تعداد 80 نمونه خاک و ریشه از مزارع گندم، یونجه و تاکستانهای مختلف سیستان جمعآوری شد. پس از استخراج، کشتن و تثبیت و به گلیسرین رساندن نماتدها، از این نماتدها اسلایدهای میکروسکوپی دائمی تهیه شد. شناسایی گونهها با استفاده از میکروسکوپ نوری مجهز به دوربین دیجیتال بر اساس ویژگیهای ریختشناسی و ریختسنجی و با استفاده از کلیدهای معتبر انجام گرفت. در این بررسی 13 گونه نماتد از راستههای dorylaimida وtylenchida به شرح زیر شناسایی شد. aphelenchoides cyrtus, boleodorus thylactus, ditylenchus myceliophagus, filenchus butteus, f. sandneri, neopsilenchus magnidens, pratylenchus elamini, p. neglectus, p. thornei, scutylenchus rugosus, tylenchorhynchus brassicae, t. sp., longidorus auratus. در این بررسی دو گونه pratylenchus elamini و longidorus auratus برای اولین بار از ایران گزارش و توصیف شده است و گونه tylenchorhynchus sp. حد واسط گونههای t. brassicae و t. clarus قرار دارد.
ابراهیم مهاجری ناصر پنجه که
نماتد¬ها از عوامل بیماری¬زای گیاهی هستند که در تمام خاک¬های کشاورزی به صورت وسیعی پراکنده هستند. برای مدیریت و یا بررسی زیست شناختی و سایر موارد مربوط به نماتد-های انگل گیاهی مثل سایر بیمارگر¬های گیاهی شناسایی دقیق آن¬ها از اهمیت بالایی برخوردار است. با هدف شناسایی فون نماتد¬های انگل گیاهی خاک¬های فراریشه تاکستان¬ های جنوب استان آذربایجان غربی، طی سال¬های 92 و 93 تعداد 50 نمونه خاک از پنج شهر مهاباد، بوکان، سردشت، پیرانشهر و میاندوآب جمع آوری شد. پس از انتقال نمونه¬ها به آزمایشگاه، نماتد¬ها با استفاده از روش الک و سانتریفیوژ از خاک جداسازی شده و تثبیت و انتقال آن¬ها به گلیسیرین خالص انجام گرفت. سپس از نماتد¬ها اسلاید¬های دایمی به ترتیب جنس تهیه کرده و اندازه-گیری¬های لازم به کمک میکروسکوپ نوری مجهز به لوله ترسیم انجام و شناسایی گونه¬ها بر اساس خصوصیات ریخت شناسی و ریخت سنجی و با استفاده از منابع و کلیدهای معتبر موجود صورت گرفت. در این تحقیق 23 گونه به ترتیب زیر شناسایی شدند: amplimerlinius globigerus siddiqi, 1979 geocenamus brevidens (allen, 1955) brzeski, 1991 geocenamus rugosus (siddiqi, 1963) brzeski, 1991 scutylenchus paniculoides (vovlas & esser, 1990) siddiqi, 2000 goodey, 1958 myceliophagus ditylenchus khan, 1965) fortuner & maggenti, 1987) acutus ditylenchus pratylenchus coffeae (zimmermann, 1898) filipjev & schuurmans stekhoven, 1941 pratylenchus neglectus (rensch, 1924) filipjev & schuurmans stekhoven, 1941 praylenchus scribneri steiner in sherbankoff & stanley , 1943 pratylenchus penetrans (cobb, 1917) filipjev & schuurmans stekhoven, 1941 pratylenchus sefaensis fortuner, 1973 pratylenchoides variabilis sher, 1970 zygotylenchus guevarai (tobar jimenez, 1963) braun & loof, 1966 mesocriconema xenoplax (raski, 1952) loof, 1989 mesocriconema antipolitanum (de guiran, 1963) loof & de grisse, 1989 helicotylenchus pseudorobustus (steiner, 1914) golden, 1956 vulgaris yuen, 1964 helicotylenchus basiria tumida (colbran, 1960) geraert, 1968 boleodorus thylactus thorne, 1941 siddiqi, 1980 discotylenchus discretus filenchus vulgaris (brzeski, 1963) lownsbery & lownsbery, 1985 xiphinema index thorne and allen, 1950 xiphinema majus bos & loof, 1985 گونه xiphinema majus برای نخستین بار از ایران گزارش و برای فون نماتد¬های ایران جدید می¬باشد.
زینب نجفی ابراهیم شکوهی
به منظور شناسایی فون نماتودهای انگل گیاهی باغ¬های انجیر استان لرستان، طی سال¬های 93-1392 در فصل¬های تابستان و پاییز، تعداد 60 نمونه خاک، ریشه و میوه از باغ¬های مختلف استان جمع¬آوری گردید. نمونه¬ها به آزمایشگاه انتقال داده شدند. استخراج نماتود¬ها به روش سینی و تثبیت و انتقال آنها به گلیسیرین از روش دگریسه انجام گرفت. سپس از نماتود¬های جدا شده اسلاید¬های میکروسکوپی دائمی تهیه و با استفاده از میکروسکوپ نوری مجهز به دوربین دیجیتال و لوله ترسیم خصوصیات مرفومتریکی و مرفولوژیکی آنها مورد بررسی قرار گرفت. پس از ثبت مشاهدات میکروسکوپی با استفاده از کلیدهای معتبر و مقایسه با شرح اصلی اقدام به شناسایی گونه¬های استخراج شده گردید. در این تحقیق 12 گونه نماتود مربوط به 11 جنس از ریزوسفر باغ¬های انجیر استان لرستان شناسایی شد که به شرح زیر می¬باشد. aphelenchus avenae, basiria graminophila, boleodorus thylactus, filenchus vulgaris, helicotylenchus exallus, h. pesudorobustus, merlinius brevidens, neopsilenchus longicaudatus, pratylenchus cruciferus, psilenchus curcumerus, tylenchorhynchus agri, xiphinema index گونه n. longicaudatus و p. cruciferus برای اولین بار از ایران گزراش می¬شوند. گونه n. longicaudatus برای اولین بار در دنیا از ریزوسفر انجیر گزارش می¬شود.
منصوره سادات حسینی موسی مهدی نصر اصفهانی
نماتود سیستی چغندرقند ( heterodera schachtii ) یکی از مهمترین عوامل بیماریزای چغندرقند در ایران و جهان میباشد. در این تحقیق اثر جدایههای قارچی fusarium solani ،verticillium chlamydosporium trichoderma harzianum (دو جدایه) و thalaromyces flavus (دو جدایه) و دو ترکیب زیستی ماریگلد و تریکومیکساچ وی به منظور کنترل بیولوژیک این نماتود در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار در آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایشهای گلخانهای، از خاک غیرسترون (خاک مزرعه) برای تعیین اثر تیمارهای قارچی و زیستی روی جمعیت نماتود سیست چغندرقند استفاده شد. جدایههای قارچی تکثیر یافته روی محیط دانه گندم و همچنین ترکیبات زیستی، با یک دوم بالایی خاک مزرعه آلوده به نماتود مخلوط گردیدند، پس از کاشت بذور چغندرقند درون گلدانهای پلاستیکی، گلدانها درون گلخانه با دمای 2±25 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 80-60 درصد و شرایط تناوب 12 ساعت روشنایی و 12 ساعت تاریکی به مدت 90 روز نگهداری گردیدند. بوتههای چغندرقند رشد یافته در خاک مزرعه، از نظر فاکتورهای رشدی طول ریشه و برگ، وزن تر و خشک ریشه و وزن خشک برگ دارای اختلاف معنیداری (01/0p=) هستند ولی از نظر فاکتور وزن تر برگ اختلاف معنیداری ندارند و دو قارچ فوزاریوم و ورتیسیلیوم، نسبت به بقیه تیمارها، باعث رشد بیشتر بوتههای چغندرقند شدند. در آزمایشگاه تنها جدایههای قارچی مورد بررسی قرار گرفتند بدین صورت که روی محیط کشت pda، سیست نماتود و قارچ در کنار یکدیگر قرار داده شدند.
نازنین نایب یزدی محمدعلی تاجیک قنبری
چکیده ندارد.
محمد میرجعفری حمید روحانی
چکیده ندارد.