نام پژوهشگر: محمدحسین مبین
سعید نوری زاد ملاسرایی محمد حسن امتحانی
گونه کنار (ziziphus spina- christi) یک گونه درختی چندمنظوره می باشد که علاوه بر بومی بودن با شرایط دشوار مناطق جنوبی کشور سازگار گشته است. اما این گونه با ارزش روند رو به نابودی را طی می نماید. هدف از این پروژه، شناخت ویژگی های محیطی کنار و رویشگاهی است که این گونه در آن بهترین شرایط را دارا می باشد. در این پژوهش یک رویشگاه 10000 هکتاری در اسیر- دارالمیزان استان فارس و دو رویشگاه دهنگ با مساحت 800 هکتار و لاورمیستان با مساحت 700 هکتار در استان هرمزگان به عنوان عرصه های مطالعاتی انتخاب شدند. مطالعات انجام شده شامل برداشت های زیست سنجی از ویژگی های کمی (قطر، ارتفاع، سطح تاج پوشش و تعداد در هکتار) و کیفی (وضعیت شادابی)، ویژگی های خاک شناسی، اقلیمی و عوامل تهدید کننده و تنش زا می باشد. در خصوص ویژگی های خاک شناسی، مشخصه های: ec، ph، sar، گچ، نمک، بافت و مواد آلی و در مورد ویژگی های اقلیمی فاکتورهای رژیم حرارتی و رطوبتی و جزئیات مربوط به آن مانند: میانگین، بیشینه و کمینه دما و بارش لازم برای شروع فعالیت های حیاتی، آستانه تحمل به گرما و سرما در رویشگاه جنگلی مورد بررسی قرار گرفت. برداشت های زیست سنجی با استفاده از روش خط نمونه با پنج درخت انجام گردید. مطالعات خاک شناسی در سطح اجمالی- اکتشافی، به ازای هر هزار هکتار یک پروفیل در نظر گرفته شد. به منظور مطالعات اقلیمی از اطلاعات شش ایستگاه اطراف رویشگاه های مورد مطالعه (کیش، قشم، لار، لامرد، بندرلنگه و کنگان) استفاده گردید و ایستگاه کنگان به دلیل دوره آماری طولانی تر، به عنوان ایستگاه شاهد در نظر گرفته شد. رویشگاه های مورد مطالعه در دو استان از لحاظ ویژگی های جنگل شناسی و جنگلداری دارای اختلاف معنی دار با یکدیگر بودند. تعداد در هکتار در رویشگاه های اسیر- دارالمیزان، دهنگ و لاورمیستان به ترتیب برابر با 3/23، 2/11 و 4/21 بود. درصد تاج پوشش در سه منطقه پیش گفته به ترتیب برابر با 9/2، 6/5 و 14 درصد بود. توده اسیر- دارالمیزان به علت کنده (شاخه) زاد بودن، فاقد قطر برابر سینه می باشد. متوسط قطر برابر سینه در رویشگاه دهنگ و لاورمیستان به ترتیب برابر با 4/41 سانتی متر و 9/54 سانتی متر بود. متوسط ارتفاع در سه رویشگاه اسیر- دارالمیزان، دهنگ و لاورمیستان به ترتیب برابر 7/3، 9 و 6/8 متر بود. در بررسی خاک شناسی، نتایج لایه های سطحی پروفیل های استان هرمزگان با پروفیل های استان فارس مشخص گردید، در دو استان بین درصد ماده آلی، ph و درصد سنگریزه اختلاف معنی دار در سطح احتمال 01/0 موجود می باشد. در مقایسه کل پروفیل های استان هرمزگان با پروفیل های استان فارس نیز مشخص گردید که در بین فاکتورهای چون، درصد ماده آلی، ph و ec اختلاف معنی دار در سطح احتمال 01/0 وجود داشت. در سه رویشگاه اسیر- دارالمیزان، دهنگ و لاورمیستان متوسط ph خاک به ترتیب برابر با 8، 5/7 و 8/7 بود. خاک هر سه منطقه از نوع غیر سدیمی و متوسط درصد ماده آلی نیز به ترتیب برابر با 38/2، 41/0 و 82/0 درصد بود. همچنین سه منطقه فاقد گچ می باشند. حداقل و حداکثر دمایی که کنار قادر به تحمل آن می باشد به ترتیب برابر با 1- و 50 درجه سانتی گراد است. میانگین دمای سالانه نیز 6/23 درجه سانتی گراد می باشد. متوسط بارش سالانه نیز برابر با 6/368 میلی متر است که میانگین بارش سالانه به ثبت رسیده در ایستگاه شاهد می باشد. میانگین درصد رطوبت نسبی و تبخیر و تعرق پتانسیل حاصل از تشتک تبخیر به ترتیب برابر با 7/41 درصد و 3548 میلی متر است. عواملی تخریب کنارستان ها، بروز خشکسالی، چرای دام و قطع درختان به منظور توسعه زمین های کشاورزی ارزیابی گردید.
حمیده کلانتری سرچشمه محمدحسین مبین
چکیده تبخیر و تعرق موضوع مهمی است که از جنبه های مختلف اهمیت دارد. داده های اقلیمی لازم جهت محاسبه تبخیر و تعرق گیاه مرجع (eto) در اکثر ایستگاه های هواشناسی کشور اندازه گیری نمی شوند، برای رفع این کمبود می توان از روابط ریاضی و منطقی بین(eto) و سایر شاخص های اقلیمی از جمله شاخص خشکی دمارتن (i) که تنها به داده های دما و بارش نیاز دارد استفاده کرد. در این مطالعه که تلاشی در جهت حل این مشکل است، 41 ایستگاه سینوپتیک کشور انتخاب که براساس سیستم های طبقه بندی اقلیمی رایج از آب و هوای خشک و بیابانی برخوردارند، انتخاب و داده های هواشناختی لازم جهت محاسبه ی پارامترهای فوق در دوره ی آماری 20 ساله 2005-???? در هر ایستگاه جمع آوری گردید. ابتداeto در هر ایستگاه با استفاده از روش فائو- پنمن- مانتیث با نرم افزار cropwat محاسبه، و سپس i برای هر ایستگاه محاسبه شد. پس از آن با استفاده از نرم افزارهای excel و tablecurve تلاش شد روابط ریاضی و منطقی بین پارامتر وابسته(eto) و متغیر مستقل (i) در مقیاس زمانی ماهانه و سالانه تعیین، و معادلات و نمودارهای مربوطه بدست آمده و ترسیم شود. به طور کلی برای هر ایستگاه 13 معادله بدست آمد. سپس با روش تحلیل خوشه ای ایستگاه ها گروه بندی شده و بعد از آن با استفاده از یافته های حاصله کمیت های i و eto و نیز معادلات ریاضی بدست آمده بر اساس روش های کریجینگ و تیسن در محیط نرم افزاری ilwis پهنه بندی گردید. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که در منطقه مورد مطالعه بین i و ارتفاع زمین از سطح دریا رابطه ای خطی، مثبت و معنی دار در سطح 5? (0/05>pvalue) وجود دارد. بین eto و ارتفاع رابطه ی خطی معنی داری وجود ندارد (0/05<pvalue). بطورکلی در 71? ایستگاه های مورد مطالعه روابط بینeto وi معنی دار است. حدود 79? از ایستگاه هاeto وi دارای رابطه ی رگرسیونی خطی، در 10/3? از آنها این رابطه لگاریتمی، و در 10/3? ایستگاه ها رابطه نمایی هستند. حداکثر میزان معنی داری ایستگاه ها در مقیاس ماهانه طی دوره آماری 20 ساله مربوط به ماه های فوریه و مارس با 90 درصد معنی داری بوده است، سپس به ترتیب در ماه آوریل 83 درصد ایستگاه ها دارای روابط معنی داری هستند، در ماه ژانویه 80 درصد، دسامبر71 درصد ، می61 درصد ، اکتبر 49 درصد، نوامبر 41 درصد، ژوئن 27 درصد، ژولای 22 درصد، آگوست 7 درصد و سپتامبر 5 درصد از ایستگاه ها دارای روابط معنی داری بوده اند. در تعدادی از ماه ها به خصوص ماه های گرم سال به دلیل نبود بارش در طول ماه امکان یافتن رابطه ای معنی دار بینeto و i ممکن نیست. براساس یافته های تحقیق حاضر می توان با راه های مختلف و با دقت های متفاوت از i به eto رسید: استفاده از یک معادله کلی با 0.49 =r2، از راه معادلات مربوط به ایستگاه های سینوپتیک با 0.99=r2 و بر پایه ی مدل روی هم گذاری با 0.77=r2. کلمات کلیدی: تبخیر و تعرق گیاه مرجع، شاخص خشکی دمارتن، روابط ریاضی و منطقی، مناطق خشک و بیابانی ایران.
سمیه ریوف دلگشا محمدحسین مبین
امروزه بیابان زایی پس از کمبود آب شیرین و تغییرات آب و هوا، در درجه سوم اهمیت قرار دارد. عوامل زیادی در بیابان زایی تاثیرگذار است. یکی از عوامل بیابان زایی تجمع مواد سمی در گیاهان و خاک است. باطله های حاصل از عملیات معدن کاری، حاوی عناصر سنگین و مواد سمی بوده که در اطراف معادن ریخته می شود و منجر به آلودگی خاک و بیابان زایی می گردد. به منظور ارزیابی شدت بیابان زایی، مدل های زیادی در ایران و خارج کشور ارائه شده است. در این پژوهش از مدل ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابان زایی (imdpa) برای تعیین وضعیت بیابانی شدن عرصه های اطراف معدن چغارت بافق واقع در استان یزد استفاده شده است. برای ارزیابی شدت بیابان زایی این منطقه، از شاخص شدت آلودگی گیاه اشنان (seidlitzia rosmarinus) به عناصر سنگین سرب، سلنیوم، کادمیم و وانادیم در قالب معیار پوشش گیاهی این مدل استفاده گردید. پس از تعیین محدوده های مطالعاتی و شاهد، 13 نمونه از گیاه اشنان در هر کدام جمع آوری گردید. پس از عصاره گیری با اسید نیتریک 4 نرمال با استفاده از دستگاه جذب اتمی میزان عناصر سنگین گیاهان محاسبه شد. به این ترتیب شاخص آلودگی منطقه به عناصر سنگین تعیین و نقشه وضعیت آلودگی منطقه با استفاده از نرم افزار arc gis مشخص گردید. مقایسه میانگین های kc عناصر (افزایش غلظت عنصر، نسبت به سقف مجاز آن عنصر) در نمونه های گیاهی مطالعاتی و شاهد با آزمون حداقل اختلاف معنی دار (lsd) نشان داد که بین مقادیر kc نمونه های گیاهی مطالعاتی و شاهد، وانادیم دارای اختلاف معنی دار در سطح 95 درصد اطمینان است، در حالی که سایر عناصر، بین نمونه های مطالعاتی و شاهد اختلاف معنی دار وجود نداشت. مقایسه zc (شاخص تجمعی آلودگی گیاه به فلزات سنگین) نمونه های مطالعاتی با نمونه های شاهد نیز دارای اختلاف معنی دار با 95 درصد اطمینان بود. با توجه به نتایج می توان نتیجه گیری نمود که وانادیم از نمونه فلزاتی است که با استخراج و کانه آرایی های سنگ آهن به خاک نفوذ نموده و از آن طریق به گیاه وارد شده است.
حمیده افخمی محمدتقی دستورانی
در این تحقیق به بررسی کارایی شبکه های عصبی مصنوعی جهت پیش بینی خشکسالی در ایستگاه سینوپتیک یزد و 13 ایستگاه غیر سینوپتیک در سطح منطقه پرداخته شده است. بر اساس بررسی های انجام شده در این زمینه ساختارهای دینامیک شبکه عصبی شامل دو شبکه برگشتی و شبکه برگشتی با تاخیر زمانی کارایی بهتری از خود نشان دادند.
اعظم غلام نیا محمدحسین مبین
در قرن اخیر تغییرات اقلیمی و تحولات اقتصادی-اجتماعی کشورهای جهان موجب توجه فزاینده مردم به پدیده خشکسالی گردیده، بطوریکه پیش بینی، تشخیص و ارزیابی اثرات این پدیده در بسیاری از کشورها از جهات گوناگون بویژه دربرنامه ریزی راهبردی کشاورزی و مدیریت منابع آب اهمیت بحرانی یافته است. از طرفی رخداد این پدیده را با اطمینان کامل نمی¬توان پیش¬بینی نمود بنابراین باید آن را رخدادی تصادفی تلقی کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه و بسط یک مفهوم جدید از خشکسالی اقلیمی وروشی نوین برای تشخیص و ارزیابی آن برپایه رابطه سه گانه بین خشکسالی ومتغیرهای هیدرومتئورولوژی و متئورولوژی مانند بارندگی، تابش خورشیدی و ساعات آفتابی است. بدین منظور با استفاده از داده های هواشناختی هشت ایستگاه همدیدی واقع در اقالیم مختلف ایران در دوره آماری 1970-2010، ابتدا نمودارهای دوگانه¬ی خشکسالی-خورشیدی dgm)) در هر ایستگاه ترسیم شد و مشاهده گردید که وضعیت خشکی برخی از ماهها نسبت به جدول توصیف کیفی خشکسالی وترسالی براساس شاخص نمره استاندارد z-score تغییر می¬یابد. در مرحله¬ی بعد نقشه منحنی¬های هم¬ارزش بارش استاندارد شده ترسیم و متغیر های معادله آنگستروم چون تابش خورشیدی و ساعات آفتابی به عنوان متغیرهای مرجع رسم شد. این تکنیک که به عنوان روش سه گانه ترسیمی (tgm) موسوم است، الگوهای رفتاری بین پدیده خشکسالی و متغیرهای تابش خورشیدی و ساعات آفتابی را به صورت بارز نمایان می¬سازد. ضریب تعیین رابطه رگرسیون خطی بین خشکسالی و معادله آنگستروم75-96 % بدست آمد. خشکسالی و ضرایب مدل آنگستروم با روش پیشنهادی محاسبه شدند. رابطه بین معادله آنگستروم و خشکسالی با روش tgm ارائه شده است، روش tgm اطلاعات زیادی را درباره رخداد خشکسالی در ترکیب¬های متفاوت از تابش خورشیدی و ساعات آفتابی نشان می¬دهد. این روش در 8 ایستگاه همدیدی ایران به کار برده شد. در تمام ایستگاه-های مورد مطالعه ضریب تبیین معادله¬ی آنگستروم 75/0-96/0 بدست آمد به جز بجنورد، رامسر و شیراز که به ترتیب 038/0، 067/0 و 294/0 است. روش سه گانه ترسیمی (tgm) در تشخیص و ارزیابی دوره¬های مرطوب و خشک و همچنین بررسی رابطه¬ی آنها با تغییرات متغیرهای خورشیدی مانند تابش خورشیدی و ساعت آفتابی کمک می¬کند.
علیرضا بقایی نیا داریوش مهرشاهی
در این پایان نامه سعی شده است در ابتدا مشخصات هیدرولوژیک حوضه فخرآباد و دره های آن مطالعه شود و سپس تلاش شده با تشخیص شواهد یخچالی گذشته از قبیل سیرک ها و دره های یخچالی، مورن ها و موقعیت ارتفاعی آنها و برآوردهای آماری، تغییرات دمایی و بارشی همزمان با پیشروی یخچال ها مورد بررسی قرار گیرد.