نام پژوهشگر: طیبه زندی پور
انسیه مرادی مهناز اخوان تفتی
پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی است که با هدف تعیین عوامل موثر بر رضایت دانش آموزان دوره متوسطه نظری از انتخاب رشته شان انجام گرفته است.جامعه پژوهشی این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر سال دوم مقطع متوسطه نظری است که در سال تحصیلی 87-88 مشغول به تحصیل بوده اند.با روش نونه گیری خوشه ای تعداد 209 نفر از آنان به عنوان نونه انتخاب گردیده اند.به منظور گردآوری اطلاعات از یک پرسشنامه چهار ارزشی شامل بیست سوال به همراه مصاحبه استفاده گردیده است.روائی پرسشنامه توسط سه تن از اساتید تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 0/89 تعیین گردید.در راستای پژوهش دو پرسش و شش فرضیه مطرح گردید.تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روشهای آمار توصیفی شامل فراوانی و درصد ویژگیهای جمعیت شناختی نونه پژوهش از قبیل معدل سال گذشته و میزان تحصیلات پدر و مادر دانش آموزان و آمار استنباطی شامل مجذورکا؛آزمون ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان صورت گرفته است.نتایج به دست آمده حاکی است که همبستگی مثبت و معنی داری میان رضایت دانش آموزان و متغیرهای علاقه شخصی؛خدمات مشاوره ای و نحوه انتخاب رشته در سطح خطای کمتر از0/01 وجود دارد.اما رابطه این متغیر با دو متغیر علاقه شخصی و نظر والدین در سطح خطای کمتر از0/05 معنادار نمی باشد.همچنین نتایج آزمون مجذورکامشخص کرد که بین دانش آموزان دختر و پسر از لحاظ میزان رضایت از انتخاب رشته تفاوت ممعناداری وجود ندارد. اما بین دانش آموزان رشته های مختلف نظری از لحاظ میزان رضایت از انتخاب رشته خویش تفاوت معنادار است.بدین صورت که بیشترین رضایت را دانش آموزان رشته علوم انسانی و کمترین رضایت را دانش آموزان رشته علوم ریاضی- فیزیک از انتخاب رشته شان داشته اند.
مونا غریب دوست طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مولفه های هوش هیجانی بر افزایش هوش هیجانی و سازگاری عاطفی-اجتماعی-آموزشی دانش آموزان می باشد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهــش شامل تمامی دانش آموزان دختــر پایه اول راهنمایـی مدارس غیرانتفاعــی منطقه دو شهـر تهران در سال تحصیلی 88-1387می باشد. نمونه گیری به شیوه غیراحتمالاتی صورت گرفت (که برای گروه آزمایش به شکل در دسترس و برای گروه کنترل به صورت هدفمند انجام شد)، بدین صورت که درپی موافقت یکی از مدارس منطقه دو آموزش و پرورش شهر تهران با آموزش مولفه های هوش هیجانی به تمامی دانش آموزان پایه اول (12نفر)،این افراد به عنوان گروه آزمایش درنظرگرفته شدند. سپس با انتخاب تصادفی مدرسه راهنمایی دیگری در منطقه مذکور، 12نفر ازدانش آموزان پایه اول این مدرسه که حداکثرهمتایی را با گروه آزمایش داشتند به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. برای گروه آزمایش، برنامه آموزش مولفه های هوش هیجانی طی 12 جلسه یک ساعت و نیمه به صورت هفتگی اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش هیجانی شات(sei) و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان (aiss) می باشد که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در بین افراد نمونه اجرا گردید.به منظورآزمودن فرضیه ها جهت بررسی تفاوت بین گروه ها، ازآزمون آماری t برای گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که آموزش مولفه های هوش هیجانی بر افزایش هوش هیجانی و سازگاری عاطفی-اجتماعی-آموزشی دانش آموزان تأثیر معنادار داشته است. این آموزش موجب افزایش میزان مولفه های هوش هیجانی و سازگاری عاطفی-اجتماعی-آموزشی نیز شده است که البته میزان این افزایش در دو مولفه تنظیم و مدیریت هیجان، و سازگاری عاطفی معنادار نمی باشد.
کبری احیایی طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر عبارت است از بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر افزایش خودمتمایزسازی دختران نوجوان. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دختران پایه سوم دبیرستان شهرستان پیرانشهر در سال تحصیلی1388-1387 می باشد. از بین افراد ثبت نام شده در این طرح 24 نفر که نمرات آنها بر اساس پرسشنامه خودمتمایز سازی از 117 پایین تر بود انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار داده شدند.طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه نامعادل بود.ابزار مورد استفاده پرسشنامه خودمتمایزسازی((dsi است.این پرسشنامه توسط اسکورون و فریدلندر(2003) ساخته شد. نتایج بدست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر افزایش خودمتمایزسازی دختران نوجوان موثر است. بنابراین فرضیه اصلی پژوهش مورد تایید واقع شد همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر کاهش میزان واکنش عاطفی،افزایش «حالت من»،کاهش گسلش عاطفی و همچنین کاهش امتزاج با دیگران دانش آموزان دختر موثر است و بنابراین فرضیه های فرعی هم تایید گردید.این تحقیق موید این نظر است که نوجوانان با کسب مهارت های زندگی قدرت توازن بین احساسات و شناخت و نیز بین استقلال و وابستگی را که لازمه خودمتمایزسازی و هویت شخصی باثبات است،کسب می نمایند.
الهه مظاهری مه سیما پورشهریاری
چکیده: هدف این پژوهش بررسی رابطه میان اضطراب والدین و خودکارآمدی اجتماعی- تحصیلی- هیجانی فرزندان دختر و پسر مقطع پنجم ابتدائی شهر تهران در سال تحصیلی 88-1387 می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. و ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش 1- پرسشنامه خودکارآمدی کودکان( seq-c) ، که خودکارآمدی کودکان را در 3 مقوله اجتماعی ، تحصیلی ، هیجانی مورد سنجش قرار می دهد. 2- پرسشنامه اضطراب کتل که میزان اضطراب والدین را بررسی می نماید.تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره انجام شده است. و نتایج پژوهش نشان داد که بین اضطراب والدین و خودکارآمدی فرزندان رابطه وجود دارد و هرچه اضطراب والدین بیشتر باشد خودکارآمدی فرزندان کمتر می باشد که در این امر اضطراب مادر تاثیر بیشتری دارد.نتایج پژوهش همچنان نشان دادکه خود کارآمدی فرزند دختر بیشتر تحت تاثیر اضطراب پدرومادر قرار می گیرد اما در مورد فرزند پسر تنها اضطراب مادر تاثیر گذار است . کلید واژه ها: اضطراب والدین ، خودکارآمدی: تحصیلی، اجتماعی، هیجانی ، دانش آموزان دختر وپسر مقطع ابتدایی شهر تهران
مرجان سلیمی طیبه زندی پور
پژوهش حاضر با هدف مقایس? تاثیر الگوهای تربیتی و میزان مذهبی بودن والدین بر بلوغ عاطفی فرزندانشان، صورت گرفته است. جامع? آماری، دانش آموزان دختری هستند که در سال تحصیلی 88 - 89 در سال سوم دبیرستان در رشته های انسانی، ریاضی و تجربی، در مدارس دولتی تهران مشغول به تحصیل اند. نمونه شامل 305 نفر از این دانش آموزان است که به شیو? نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات 3 پرسشنام? میزان مذهبی بودن والدین (گرنکویست، 1998)، بلوغ عاطفی (سینگ و بهارگاوار، 1991) و پیوند والدینی (پارکر و همکاران، 1979)، به کار رفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، آزمون تعقیبی شفه و رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان داد که هر چه میزان مراقبت (caring) پدر و مادر افزایش یابد، میزان بلوغ عاطفی دختران نیز افزایش می یابد. در بعد حمایت افراطی(کنترل)، هر چه میزان حمایت افراطی مادر و پدر، افزایش یابد، میزان بلوغ عاطفی دختران کاهش می یابد. بالاترین سطح بلوغ عاطفی مربوط به دخترانی بود که سبک تربیتی مادران خود را مراقبت زیاد و کنترل کم (فرزندپروری بهینه) گزارش کردند و کمترین میزان بلوغ عاطفی مربوط به دخترانی بود که سبک تربیتی مادران خود را مراقبت کم و کنترل زیاد (کنترل بدون محبت) ادراک کرده بودند. در مورد پدران نیز، نتایج مشابه به دست آمد. براساس یافته ها، میان مذهبی بودن مادر و پدر و بلوغ عاطفی فرزندان دختر، رابط? مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین میزان مذهبی بودن مادر و پدر و الگوی تربیتی آنان رابط? مثبت و معنادار وجود دارد. یافته ها نشان داد، هر دو متغییر حمایت افراطی (کنترل) و مراقبت، هم در مادر و هم در پدر، پیش بینی کنندهای مناسبی برای بلوغ عاطفی دختران می باشند. براین اساس پیشنهاد می شود که با بالا بردن سطح آگاهی های والدین دربار? نحو? ارتباط صحیح با فرزندان از طریق تهی? و توزیع بروشورهای آموزشی، سخنرانی در انجمن های اولیاء و مربیان آموزش و پرورش و ...، افزودن درسی به عنوان فرزندپروری در سطح دروس عمومی دانشگاه در مقطع کارشناسی، آشنا کردن افراد با مبحث بلوغ عاطفی و دادن آگاهی های دینی به نوجوانان از طریق رسانه های ارتباط جمعی و مدارس و ... گامی در جهت زندگی پویاتر و بالغان? نوجوانان برداشت.
میمنت شاملو طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی به روش تحلیل رفتار متقابل بر افزایش عزت نفس و خلاقیت دانش آموزان می باشد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه اول راهنمایی منطقه 8 شهر تهران درسال تحصیلی 88-1387 می باشد. نمونه گیری در ابتدا به روش غیراحتمالاتی و در دسترس صورت گرفت. بدین صورت که در پی موافقت یکی از مدارس منطقه هشت آموزش و پرورش شهر تهران با آموزش گروهی روش تحلیل رفتار متقابل به دانش آموزان پایه اول جهت افزایش سطوح عزت نفس وخلاقیت آنان، ابتدا از مجموع دانش آموزان پایه اول (105 نفر)، آزمون عزت نفس آلیس پوپ و آزمون خلاقیت عابدی بعمل آمد و 30 نفر بر پایه پایین ترین نمرات عزت نفس و خلاقیت انتخاب گردیدند. سپس این گروه به دو گروه 15 نفره که بیشترین همتایی را با یکدیگر داشته باشند تقسیم و گروه آزمایش و کنترل شکل گرفت. برای گروه آزمایش، برنامه آموزش گروهی به روش تحلیل رفتار متقابل طی 15 جلسه2 ساعته بصورت هفتگی اجرا گردید. به منظور آزمودن فرضیه ها جهت بررسی تفاوت بین گروه ها، از آزمون آماری t-test برای گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که آموزش گروهی به روش تحلیل رفتار متقابل بر افزایش عزت نفس و خلاقیت دانش آموزان تاثیر معنادار داشته است. همچنین این آموزش موجب افزایش مولفه های عزت نفس نیز شده است.
فاطمه شریعتی مه سیما پورشهریاری
پژوهش حاضر با هدف بررسی اضطراب رایانه در دانشجویان و رابطه آن با ویژگی های شخصیتی و شیوه های مقابله با استرس انجام گرفت. با استفاده از یک تحقیق توصیفی ( از نوع همبستگی) 280 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه الزهراء در رشته های تحصیلی علوم انسانی، علوم پایه و هنر که به شیوه طبقه ای تصادفی انتخاب شده بودند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به کمک پرسش نامه پنج عاملی نئو، پرسش نامه مقابله با استرس و مقیاس اضطراب رایانه گردآوری شد. برای تحلیل داده ها روش های آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t و تحلیل واریانس به کار برده شد. نتایج نشان داد دانشجویان دانشگاه الزهراء از اضطراب رایانه بالاتر از حد خفیف برخوردارند. بین عوامل پنج گانه شخصیت و اضطراب رایانه رابطه معنا داری به دست آمد.بین روان نژند گرایی و اضطراب رایانه رابطه معنا دار و مثبت به دست آمد(01/0p<). بین برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و وظیفه شناسی با اضطراب رایانه رابطه معنا دار و منفی وجود داشت(01/0p<). در راهبرد های مقابله ای، بین راهبرد مسأله مدار و اضطراب رایانه رابطه معنا دار و منفی مشاهده شد(01/0p<). بین مقابله هیجان مدارو اضطراب رایانه رابطه معنا دار و مثبت وجود داشت(01/0p<) . بین مقابله اجتنابی و اضطراب رایانه نیز رابطه ای یافت نشد. همچنین، بین تفاوت میانگین نمرات اضطراب رایانه دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی، و ورودی های سال اول و چهارم تفاوت معناداری حاصل نشد.
شیوا فلاح طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر ، بررسی تأثیر کارگاه آموزشی ایماگوتراپی بر میزان صمیمیت زوجین است .ایماگوتراپی ( تصویرسازی ارتباطی ) ، یک رویکرد منحصر به فرد نسبت به زوج درمانی است که بر مبنای تکنیکهایی است که اولین بار توسط هارویل هندریکس در سال 1988 ، مطرح شده است . روش تحقیق ، شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل ، است . جامعه آماری ، شامل زوجینی است که به دلیل مشکلات زناشویی به یکی از مراکز مشاوره شهر تهران ( مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی نیک اندیشان ) در سال 88- 87 ، مراجعه کرده اند ؛. نمونه آماری متشکل از 12 زوج ( 24 نفر ) است که به شیوه نمونه گیری دردسترس ، انتخاب شدند و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل ، جایگزین شدند . ابزار اندازه گیری ، پرسشنامه صمیمیت زوجین ( miq ) و تکنیک های رویکرد ایماگوتراپی ، است . گروه آزمایش ، در یک دوره کوتاه مدت ، در 6 جلسه کارگاه آموزشی ایماگوتراپی شرکت کردند ؛ یافته های تحقیق ، با استفاده از روش تحلیل کوواریانس ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج تحقیق نشان داد که کاربرد تکنیک های رویکرد ایماگوتراپی ، میزان صمیمیت کلی زوجین را افزایش داده است ؛ همچنین در مورد خرده مقیاس های علاقه و تعهد ، افزایش معناداری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مشاهده شد اما در مورد خرده مقیاس توافق و صداقت ، افزایش معناداری مشاهده نشد . پیشنهاد می شود که مشاوران خانواده ، فنون این رویکرد را برای افزایش صمیمیت و درمان مشکلات مربوط به صمیمیت زناشویی بکار ببرند .
معصومه آشوری طیبه زندی پور
هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش برنامه ریزی عصبی- کلامی بر رضایت زناشویی، رضایت جنسی و مهارت های ارتباطی زوجین جوان بود. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در پژوهش حاضر، جامعه ی آماری شامل کلیه ی زوج های جوان مراجعه کننده به خانه ی سلامت شهرداری منطقه ی 10 تهران بود. نمونه ی پژوهش شامل 16زوج (16زن و 16 مرد) که به عنوان گروه نمونه به طور تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (8زن و 8 مرد) و گروه کنترل (8 زن و 8 مرد) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از سه ابزار رضایت زناشویی (هودسون، 1992)، رضایت جنسی (دیوبند،1387) و مهارت های ارتباطی (عطارها، 1386) جمع آوری و از طریق نرم افزار spss تحلیل شد. مقایسه ی نمره های دو گروه در قبل و بعد از آموزش تفاوت معناداری را نشان داد. نتایج نشان داد که آموزش برنامه ریزی عصبی- کلامی بر افزایش رضایت زناشویی، رضایت جنسی و مهارت های ارتباطی زوجین در پس آزمون موثر بوده است. اما میان مردان و زنان تفاوتی در اثربخشی آموزش برنامه ریزی عصبی- کلامی مشاهده نشد.
سمانه سیاه خانی نوش آبلادی طیبه زندی پور
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی روان نمایشگری (سایکودراما) بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان کاشان می باشد . روش پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است . در این پژوهش در ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ، مدارس حاشیه ای شهر انتخاب شدند . سپس با استفاده از نمونه گیری تصادفی ، دبیرستان دخترانه ربیعی انتخاب شد . در این دبیرستان از بین کلیه دانش آموزان سال اول ، 100 نفر بطور تصادفی با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری ( باس وپری ، 1992 ، به نقل از لنگری ، 1378 ) مورد سنجش قرار گرفتند . دانش آموزانی که بالاترین نمره پرخاشگری را کسب کردند بصورت تصادفی در دو گروهِ 9 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند . برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد . نتایج پژوهش حاکی است که روان نمایشگری بر کاهش پرخاشگری کلی r= 90/1(p<0/001) ، پرخاشگری فیزیکی r= 81/8(p<0/001) ، پرخاشگری کلامی r= 39/9 (p<0/01) ، خشم r= 88/5 (p<0/001) و خصومت r= 88/2 (p<0/001) موثر بوده است . یافته های فرعی پژوهش نشان می دهد که متغیرهای جمعیت شناختی سن ، تحصیلات پدر و معدل هم درکاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر موثر است .
صاحبه رحمانی طیبه زندی پور
چکیده پژوهش حاضر، با هدف بررسی سبک زندگی(بر اساس نظریه آدلر) و رشد قضاوت اخلاقی(بر اساس نظریه کلبرگ) انجام شد؛نمونه آماری شامل 88 نفر زندانی غیر معتاد (زن و مرد) و در محدوده سنی 20 تا 60 سال بودند که به روش تصادفی منظم، از میان مجرمین 6 نوع جرم،انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده در این تحقیق، شامل پرسشنامه سبک زندگی(دانیل اکستین) و 3 داستان از داستانهای معماهای اخلاقی کلبرگ بودند که به شیوه مصاحبه اجرا شدند.روش تحقیق از نوع مقطعی و توصیفی بود.نتایج پژوهش،حاکی از این است که زندانیان شهر سنندج در سطح پایینی از سطوح رشد قضاوت اخلاقی کلبرگ قرار دارند ومیان مجرمین جرم های مختلف، از این لحاظ تفاوتی مشاهده نمی شود؛میان مقیاس خاصی از سبک زندگی و بزهکاری رابطه ای مشاهده نشد،اما میان نوع جرم و مقیاس های خاصی از سبک زندگی رابطه برقرار شد.همچنین در این پژوهش، چند متغیر تعدیل کننده، از جمله تحصیلات،شغل،میزان درآمد،منطقه محل سکونت در دوران کودکی،شغل و تحصیلات و درآمد پدر و مادر و ... در رابطه با متغیرهای اصلی،مورد مطالعه قرار گرفته و در این راستا هم روابط معناداری به دست آمد.پیشنهادات مطروحه شامل ارائه نکاتی تربیتی در خصوص پرورش قضاوت اخلاقی،متناسب با سن کودکان و نیز ایجاد جوی سالم در فضای خانواده ها جهت شکل گیری سبک زندگیی سالم و کارآمد در افراد می باشد.
فاطمه علیمرادی طیبه زندی پور
چکیده : هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط میزان استفاده از تلفن همراه با وابستگی روانی به آن و سازگاری عاطفی ، اجتماعی و آموزشی دختران مدارس متوسطه استان قم می باشد . بدین منظور 360 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی ، ساخته ی (آ.ک.پ.شینها و ر.پ.سینها ،1993) ، و از مقیاس محقق ساخته برای اندازه گیری میزان استفاده از تلفن همراه و وابستگی روانی به آن استفاده شده است . مقیاس محقق ساخته در سه بخش ارایه گردیده است و پایایی آن با الفای کرونباخ 83/=0 ? به دست آمده است .برای بررسی رابطه بین متغیرهای پژوهش از ضرایب همبستگی پیرسون و همچنین تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد .نتایج تحلیل ها نشان داد که بین میزان استفاده از تلفن همراه، وابستگی روانی به آن و سازگاری عاطفی اطمینان 99 درصد(p-value<0/001)،رابطه وجود دارد .همچنین بین وابستگی روانی به تلفن همراه و سازگاری آموزشی و عاطفی با اطمینان99درصد (p-value<0/001)، و بین وابستگی روانی به تلفن همراه و سازگاری اجتماعی با اطمینان 95 درصد( p-value<0/05) رابطه معناداری مشاهده شد. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که میزان تاثیر پایه ی تحصیلی و رشته ی تحصیلی در پیش بینی میزان استفاده از تلفن همراه و وابستگی به تلفن همراه معنادار نیست .
اشراقی طیبه فاطمه رحمتی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره پیش از زایمان به شیوه شناختی رفتاری برتغییر قصد رفتار زنان باردار نخست زا متقاضی سزارین انتخابی در بیمارستان نجمیه تهران انجام شده است. روش پژوهش، شبه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان باردارنخست زای متقاضی سزارین انتخابی مراجعه کننده به بیمارستان نجمیه می باشد.20 نفر از زنان جامعه فوق از طریق نمونه گیری در دسترس شناسایی شده و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. و سپس مشاوره فردی به شیوه شناختی رفتاری به مدت 6 جلسه در گروه آزمایش اجرا گردید . پرسش نامه انتخاب روش زایمان، که بر اساس مدل قصد رفتار، طراحی گردیده است به هنگام شروع و اتمام جلسات مشاوره، توسط دو گروه آزمایش و کنترل، تکمیل گردید.داده های جمع آوری شده از طریق آزمون t مستقل وt زوجی و نیز آزمون دقیق فیشر مورد تجریه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها، تفاوت معناداری را در متغیرهای آگاهی، نگرش، کنترل رفتار ادراک شده و قصد رفتار نشان داد. نتیجه پژوهش نشان داد مشاوره پیش از زایمان به شیوه شناختی رفتاری، بر تغییر قصد زنان باردار نخست زا متقاضی سزارین انتخابی، موثر بوده است.
مونا سفرچی تیل طیبه زندی پور
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط تعهد زناشویی با کیفیت رابطه در زنان دبیر و خانه دار تهرانی انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه زنان دبیر و خانه دار متاهل و زیر 50 سال تهرانی بودند. نمونه مورد نظر شامل 90دبیر زن و 90 زن خانه دار بودکه به گونه در دسترس از این جامعه انتخاب گردید. برای سنجش تعهد از پرسشنامه تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) که سه بعد تعهد شخصی، اخلاقی و ساختاری را میسنجد و برای کیفیت رابطه از پرسشنامه کیفیت زناشویی (باسبی، لارنس و کریستنسن، 1995) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس چند متغیره و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین تعهد زناشویی و کیفیت رابطه هم در زنان خانه دار(80/0r=) و هم در زنان دبیر (31/0r=) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین مولفه های تعهد زناشویی(تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری) با نحوه آشنایی، میزان درآمد و میزان تحصیلات و بین کیفیت رابطه با میزان تحصیلات ومیزان درآمد رابطه معنی داری وجود دارد. یافته های جانبی حاکی از آن بود که بین دو گروه به لحاظ کیفیت رابطه تفاوت معناداری به نفع گروه شاغل وجود دارد (میانگین شاغلین: 61/0غیرشاغلین: 48/0) و بین دو گروه به لحاظ تعهد زناشویی نیز تفاوت معناداری به نفع گروه شاغل وجود دارد (میانگین شاغلین: 160/0، میانگین غیر شاغلین: 147/0) مهمترین پیشنهاد کاربردی این پژوهش آموزش پیشگیرانه ضابطههای کیفیت زناشویی به فراگیران به ویژه در سطوح دبیرستان و دانشگاه و آموزش مشاوران خانواده در راستای ارتقا کیفیت زناشویی و ثبات نظام خانواده است.
مریم سرایی طیبه زندی پور
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش مشاوره و روانشناسی سلامت بر نگرش دانشجویان پزشکی نسبت به بیمار و بیماری انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان پزشکی در حال تحصیل دانشگاه شهید بهشتی و آزاد در سال تحصیلی 91-92 می شود. نمونه مورد نظر شامل 30 نفر از دانشجویان بودند (15 نفر طرح ریفورم از دانشگاه شهید بهشتی و 15 نفر طرح غیر ریفورم از دانشگاه آزاد) که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و سپس بصورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. در نهایت، به علت افت آزمودنی نمونه پژوهش به 28 نفر کاهش یافت. ابزار مورد استفاده، شامل پرسشنامه محقق ساخته سنجش میزان آگاهی از مشاوره و روانشناسی سلامت میباشد. این پرسشنامه میزان آگاهی دانشجویان پزشکی نسبت به روانشناسی سلامت را اندازه گیری می کند و سه بعد روانشناسی سلامت (رویکرد زیستی – روانی – اجتماعی، مهارت های ارتباطی بین پزشک و بیمار و مسائل و مداخلات روانشناختی در بیماری ها) را می سنجد. برای تحلیل داده ها از آزمون تی وابسته، تی مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش روانشناسی سلامت توانسته است نگرش دانشجویان سال پنجم پزشکی را نسبت به بیمار و بیماری تغییر دهد و افراد طرح ریفورم نمره بیشتری نسبت به افراد طرح غیر ریفورم بدست آوردند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که آموزش مشاوره و روانشناسی سلامت به دانشجویان پزشکی در هر سه حیطه، بخصوص در حیطه مداخلات روانشناختی که دانشجویان کمترین میزان آگاهی نسبت به آن را دارند، می تواند بسیار مفید و موثر واقع شود. بنابراین مهمترین پیشنهاد کاربردی این پژوهش قرار دادن چند واحد درسی تحت عنوان مشاوره و روانشناسی سلامت برای دانشجویان پزشکی با تاکید بر رویکرد زیستی – روانی - اجتماعی، ارتباط پزشک و بیمار و مسائل و مداخلات روانشناختی می باشد.
لیلا امینی جاوید طیبه زندی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ارتقای هوش معنوی بر افسردگی و شادکامی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه انجام یافته است. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 92-91تشکیل داده اند. گروه نمونه 64 نفر از دانش آموزان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای و به صورت تصادفی و با سرند شدن به وسیله تست افسردگی بک (bdi-13) انتخاب شده و با همتاسازی و به شکل تصادفی در دو گروه 32 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. این تحقیق یک طرح آزمایشی به روش پیش آزمون – پس آزمون و مرحله پیگیری با یک گروه کنترل است. پرسش نامه شادکامی آکسفورد (ohi)و مقیاس جامع هوش معنوی آمرام و درایر(isis) به عنوان پیش آزمون اجراشد. آموزش هوش معنوی برای گروه آزمایش، طی 9 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید. پس از اعمال مداخله آزمایشی، میزان افسردگی، شادکامی و هوش معنوی گروه آزمایش و کنترل سنجیده شد. به منظور بررسی پایداری اثر آموزش، دو ماه بعد هر دو گروه مورد پیگیری قرار گرفتند. سپس برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی ازتحلیل کوواریانس (ancova) استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تحلیل آماری نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات هوش معنوی در گروه ها وجود دارد. بدین معنی که هوش معنوی از طریق آموزش ارتقاء یافته است. همچنین ارتباط منفی معناداری بین هوش معنوی و افسردگی و ارتباط مثبت و معناداری بین هوش معنوی و شادکامی وجود دارد. این یافته نشانگر آن است که با ارتقای هوش معنوی از طریق آموزش، افسردگی دانش آموزان کاهش و شادکامی آن ها افزایش می یابد. همچنین نتایج نشان داد که برای افسردگی ، شادکامی و هوش معنوی بین پس آزمون ها و نمرات پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد، یعنی با گذشت زمان نتایج یکسان مانده است.
سیده زهرا حسینی مه سیما پورشهریاری
این پژوهش به منظور بررسی رابطه ی بین کیفیت زندگی و «عجین شدن با شغل» مربیان مدارس استثنایی استان قم صورت گرفته است. تحقیق، از نوع همبستگی است. ابزار تحقیق، سه پرسشنامه، شامل فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1998)، « عجین شدن با شغل » اویانگ (2006)، و محقق ساخته برای بررسی ویژگی های فردی آزمودنی ها بود. جامعه آماری شامل 250 مربی استثنایی در دو گروه کم توان ذهنی و ناشنوا بود که 225 پرسشنامه صحیح به روش سرشماری مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. ابتدا رابطه ی بین دو متغیر اصلی و سپس رابطه هر یک از آن ها با دو متغیر فرعی دیگر یعنی جنسیت ( زن، مرد) و گروه آموزشی (کم توان ذهنی، ناشنوا ) بررسی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی ( تی مستقل، همبستگی پیرسون، لون ) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد، بین دو متغیر کیفیت زندگی و عجین شدن با شغل، رابطه ی مثبت کمی، وجود دارد ولی این رابطه معنادار نیست. کیفیت زندگی زنان، بیشتر از مردان و در مقابل، عجین شدن با شغل مردان، بیشتر از زنان است. همچنین، کیفیت زندگی و عجین شدن با شغل مربیان، بر حسب گروه آموزشی آنان، متفاوت نمی باشد. آگاهی مسئولان آموزش و پرورش از سطح کیفیت زندگی و عجین شدن با شغل مربیان استثنایی، همچنین انجام اقدامات اصولی جهت ارتقاء سطح آن دو، امری ضروری است.
شهره غفاری حسین فودازی
این پژوهش به منظور بررسی رابطه خود کارآمدی و راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی افراد مبتلا به سرطان و نیز مطالعه تأثیر مشاوره گروهی به روش همتادرمانی روی متغیرهای مذکور انجام گرفته است. بخش اول پژوهش که از نوع همبستگی است، بر روی 100نفر بیمار سرطانی، منتخب از سه بیمارستان شهر تهران: بیمارستان شهدای تجریش، بیمارستان پارس و بیمارستان هفت تیر انجام شد. بخش دوم پژوهش که از نوع شبه آزمایشی بر روی نمونه ی هدفمند متشکل از16 نفر بیمار انجام شد. از این تعداد 4 نفر افرادی بودندکه کیفیت زندگی بالاتری داشتند و 12 نفر بیمارانی بودند که در قسمت اول مطالعه کیفیت زندگی پایینی را گزارش کرده بودند.اعضای گروه در 10 جلسه که هفته ای یکبار به مدت 75 الی 90 دقیقه تشکیل شد، شرکت نمودند. قبل و بعد از اتمام جلسات پرسشنامه های تحقیق را تکمیل کردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش:1-خودکار آمدی مقابله با مشکلات ( چسنی وهمکاران،2006)،2-پرسش نامه پاسخهای مقابلهای ( بیلینگز و موس ،1981) و3- پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی بیماران سرطانی (آرونسون ،1987) است. نتایج پژوهش در بخش اول گویای این امر است که:متغیر خودکارآمدی با کیفیت زندگی ارتباط مثبت معنادار دارد، خرده مقیاسهای خودکارامدی (راهکار مساله مدار،متوقف ساختن هیجانات منفی و کسب حمایت ازخانواده ) با کیفیت زندگی که شامل دو بعد عملکردی و علایم است، در بعد عملکردی ارتباط مثبت معنادار دارند امادربعد علایم ارتباط معناداری از نظر آماری دیده نشد. راهبردمقابله ای که شامل دو خرده مقیاس مساله مدار و هیجان مدار است در بعد مسأله مدار با کیفیت زندگی ارتباط مثبت معنادار است، لیکن در بعد هیجان مدار با کیفیت زندگی ارتباط منفی معنادار است. نتایج بخش تجربی پژوهش نشان داد که مشاوره گروهی به روش همتادرمانی منجر به افزایش خودکارآمدی، تغییر راهبردهای مقابله ای موثر بوده است و در نتیجه موجب افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به سرطان می شود. بنابراین پیشنهاد می گردد که درمانگران از مشاوره های گروهی به شیوه همتادرمانی به منظور ارتقای کیفیت زندگی بیماران سرطانی بهره گیرند.
الناز انسرودی حمید رضائیان فرجی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ازدواج مجدد مادران بر سلامت روانی فرزندان تحت پوشش کمیته امدادامام خمینی درمقاطع تحصیلی راهنمایی و متوسطه انجام یافته است.جامعه آماری این تحقیق را کلیه فرزندان خانواده¬های تحت پوشش کمیته امداد(هم خانواده¬هایی که در آن ازدواج مجدد صورت گرفته و هم خانواده¬های تک¬والدی) که درمقطع راهنمایی و دبیرستان در سال تحصیلی 92 – 1391 مشغول تحصیل بودند ،تشکیل داده¬اند.در این مطالعه دوگروه شرکت داشتند: فرزندانی که مادران آنها ازدواج مجدد داشته¬اند، فرزندانی که با مادر زندگی می¬کردند (تک¬والدی)، که به صورت نمونه¬گیری در دسترس انتخاب شد. بدین ترتیب کل حجم نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شامل120نفر می¬باشد (که از هر گروه 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند).ابزار شامل پرسشنامه سلامت روان ghq، کیفیت زندگی، فرم کوتاه بهزیستی روانشناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و نگرش به والدین بود. برای تجزیه و تحلیل داده¬ها از روشهای تحلیلو¬اریانس، شفه و t-test استفاده شد.نتایج به دست آمده بیانگراین است که: 1- سلامت عمومی فرزندان تک والدی بالاتر از سلامت عمومی فرزندانی است که مادرانشان از دواج مجدد کرده اند. 2- کیفیت زندگی فرزندان تک والدی بالاتر از کیفیت زندگی فرزندانی است که مادرانشان ازدواج مجدد کرده¬اند. 3- بهزیستی روانشناختی فرزندان تک¬والدی در زیر¬مقیاس-های رشد فردی، خودپذیری و روابط مثبت با دیگران بالاتر از بهزیستی روانشناختی فرزندانی است که مادرانشان ازدواج مجدد کرده¬اند. 4- حمایت اجتماعی ادراک¬شده فرزندان تک¬والدی در زیرمقیاس خانواده بالاتر از کیفیت زندگی فرزندانی است که مادرانشان ازدواج مجدد کرده¬اند. 5- دلبستگی به مادر فرزندان تک والدی بالاتر از دلبستگی به مادر فرزندانی است که مادرانشان ازدواج مجدد کرده¬اند. 6- دخترانی که مادرانشان ازدواج مجدد کرده¬اند در زیر مقیاس افسردگی، بهزیستی کلی روانشناختی، تسلط بر محیط و رشد فردی نسبت به پسرانی که مادرانشان ازدواج مجدد کرده¬اند از وضعیت پایین¬تری برخوردارند.
نازی نظری طیبه زندی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و سبک همسرگزینی (سنتی - غیرسنتی) با فرسودگی زناشویی در میان زنان متأهل شهر قم انجام شد. بر این اساس گروه نمونه شامل 332 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار این پژوهش پرسشنامه منبع کنترل راتر (1966)، پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (1996) و همچنین پرسشنامه ای شامل اطلاعات در زمینه سبک های همسرگزینی بود. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی از روش ضریب خی دو و تحلیل واریانس دو راهه (anova) استفاده گردید.
طاهره خراسانی طیبه زندی پور
پژوهش حاضر، به منظور غربالگری دانش آموزان سال دوم ابتدایی شهرستان استهبان، از نظر ناتوانی های یادگیری و بررسی تاثیر مشاوره گروهی بر تغییر نگرش والدین نسبت به شکل یادگیری فرزندشان انجام گرفته است. روش پژوهش عبارت است از دو شیوه توصیفی و پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل. جامعه آماری شامل کل دانش آموزان مقطع دوم دبستان (528 نفر) در شهرستان استهبان بود که از میان آنان نمونه ای 109 نفری (57 پسر و 52 دختر) انتخاب شد. به منظور بررسی تاثیر مشاوره گروهی بر تغییر نگرش والدین، نمونه ای شامل40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) از والدین دانش آموزان مبتلا ناتوانی یادگیری انتخاب گردیدند. نمونه گیری از دانش آموزان به صورت هدفمند و از والدین به صورت سهمیه ای انجام گرفت. ابزار های جمع آوری اطلاعات شامل تست مایکل باست (1971) به منظور غربالگری دانش آموزان و نگرش سنج محقق ساخته به منظور بررسی تاثیر مشاوره گروهی بر تغییر نگرش والدین بودند.
اکرم محمودیان مه سیما پورشهریاری
چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش مدیریت استرس بر اضطراب، استرس و رضایت شغلی پرستاران انجام گردیده است. روش: مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پرستاران بیمارستان خاتم الانبیاء بوده، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بخشهای بیمارستان انتخاب و از هر بخش به نسبت مساوی نمونه انتخاب شد و بصورت تصادفی به دو گروه آزمایش (n=12) و کنترل(n=15) تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های حالت - رگه اضطراب اسپیلبرگر،استرس پرستاری گری تافت - اندرسون و رضایت شغلی اسپکتور می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس بررسی شد.آموزش مدیریت استرس موجب کاهش اضطراب آشکار و پنهان پرستاران و همچنین افزایش رضایت شغلی آنها شده است ولی در کاهش استرس شغلی پرستاران تاثیری نداشته است.
ندا یارایی طیبه زندی پور
چکیده ندارد.
فروغ الصباح شجاع نوری طیبه زندی پور
چکیده ندارد.
فاطمه آقاعلی طیبه زندی پور
چکیده ندارد.
الهه عزیزی طیبه زندی پور
چکیده ندارد.
طیبه نصیری مهرانگیز شعاع کاظمی
پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته: مشاوره گرایش: مشاوره و راهنمایی عنوان بررسی رابطه بین سخت رویی و خودکارآمدی و رضایت شغلی معلمان مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی ناحیه یک شهرستان شهریار استاد راهنما دکتر مهرانگیز شعاع کاظمی دانشجو طیبه نصیری اسفند ماه سال 1387 هر سازمانی با نیروی انسانی پابرجا و بدون آن هیچ سازمانی قادر به ادامه حیات نخواهد بود، بنابر این توجه به ویژگی های شخصیتی وسبک های شناختی مثل: سخت رویی و باورهای خودکارآمدی، عوامل رضایت و عدم رضایت کارمندان نه تنها لازمست بلکه جهت اتخاذ سیاست های صحیح استخدامی، حمایتی و راهبردهای مناسب و برنامه های موثر آموزشی ضروری می باشد. خودکارآمدی ورضایت شغلی بطور کلی افراد خودکار آمد تکالیفی که چالش انگیزی بیشتری دارند را انتخاب می کنند و اهداف بزرگتری را برای خود بر می گزینند افراد با خودکارآمدی بالا حتی با وجود موانع و پیامدهای منفی پشتکار زیادی خواهند داشت. آنها قادر هستند در برابر ناکامی ها و ناامیدی ها کنار بیایند و بهتر به راه خود ادامه دهند، آنها کمبود را، شکست نمی دانند بلکه بعنوان عقب نشینی موقتی می دانند. افرادی که خودکارآمدی بالا دارند دارای سلامت روان هستند، در مواجهه با مشکلات و تکالیف مشکل به جای اجتناب از آنها با تکالیف و مشکلات چالش می کنند. تعهد بالایی برای رسیدن به اهداف خود دارند شکست را به تلاش نابسنده و نقص مهارت اما جبران پذیر نسبت می دهند. افراد خودکارآمد از نقاط ضعف خود مطلعند آنان اهداف واقع بینانه را انتخاب و از خود انتظارات معقولی دارند از مزایای استفاده از مقابله متمرکز بر مشکل در مقابل مواجهه متمرکز بر هیجان آگاه هستند، افراد با خودکارآمدی بالا بسیار جرأتمند هستند، اجتماعی هستند، و عزت نفس بالایی دارند و کنترل بیشتری بر زندگی دارند. (شکرکن، 1370) خودکارآمدی اثر قوی خیلی بالای مثبتی دارد وقتی کارگران با مسئولیت ها و چالش های جدید در شغلشان مواجه می شوند، اما کارگران با سطوح پایین خودکارآمدی احساس راحتی با چنین ویژگی نمی کنند. (بندورا، 1997) (سوزان اولت کوباسا) و (سالواتور مدی، 1999) در یک سلسله پژوهش های گسترده به دنبال بررسی خصوصیات افرادی بودند که در برابر تغییرات فشار زا و اجتناب ناپذیر زندگی به خوبی مقاومت کرده و سلامت جسم و روان خود را حفظ کرده اند که در خلال مطالعات خود بوجود یک صفت شخصیتی بنام سخت رویی رسیدند که در بیست سال گذشته در حوزه آسیب شناسی روانی موضوع بررسی های متعددی بوده و کوباسا مفهوم سخت رویی را بعنوان یک عامل تعدیل کننده در مقابل رویدادهای استرس زای زندگی به خصوص ابتلا به بیماریهای جسمی معرفی کرد. در واقع این ویژگی شخصیتی یا نگرش سخت رویی به باور انسان به خود و جهان اطراف بر می گردد و در قالب سه واژه تعهد، کنترل و چالش خلاصه شده است. این مفهوم برای محصولی بکار برده می شود که در مقابل شرایط آب و هوایی نامساعد مقاوم است. بعدها نظریه پردازان آن را برای بررسی ارتباط بین شخصیت و تنیدگی شغلی و سلامتی اقتباس نمودند. براساس نظریه کوباسا مفهوم سخت رویی جنبه ای از شخصیت است که اثرات تنیدگی بر سلامت انسان را تعدیل می کند. (کوباسا و مدی، 1999) سخت رویی، یک منش شخصیتی است و بکارگیری راههای سازگاری که موجب حل و فصل موفقیت آمیز موقعیت پر تنش می شود را تسهیل می کند.(بویل به نقل از کوباسا، 1982 ) شخصیت سخت رو تمایل دارد که چنین موقعیتی را بیشتر از دیدگاه مبارزه جویی ارزیابی کند تا تهدید، این افراد دارای حس بالایی از تعهد نسبت به کار خود هستند و احساس کنترل بیشتری روی زندگیشان دارند و به عوامل تنش زا بعنوان فرصتی برای تغییر می نگرند و در نهایت حس کنترل موجب پیشبرد مجموعه وسیعی از راههای سازگاری می شود. پژوهشگران دریافته اند که سخت رویی موجب کاهش آسیب ناشی از وقایع پر تنش و استفاده از منابع لازم جهت سازگاری می شود و بدین ترتیب وقایع سخت و دشوار زندگی را به فرصتی برای معنا بخشیدن به زندگی مبدل می سازد. (برایانت، 1994 ؛ نقل ازدلیری، 1377 ) (لو به نقل از لی،1991)می نویسد: سخت رویی نمایانگر صفات متنوعی است، از قبیل پایداری بمعنای استحکام جسمی و روانی، قدرت یا توانایی مقاومت در مقابل تنیدگی و پایمردی، جسارت و شجاعت، دلیری و ماجراجویی و نهایتاً قدرت کنترل به معنای توانایی اعمال تسلط یا نفوذ بر وقایع زندگی است. (برایانت،1996) کوباسا تعهد را اینگونه تعریف می کند: اعتقاد به اهمیت داشتن و علاقمندی به آنچه که فرد انجام می دهد.(ساواتسکی، 1998؛ نقل ازدلیری،1377 ) و نیز هر انسانی در مورد تواناییهای خود استنباطهایی دارد که براساس آن استنباطها در مورد مشکلات و موانعی که با آن در زندگی مواجه می شود دست به اقدام می زند. فردی که فکر می کند از عهده انجام دادن کاری بر می آید با موفقیت بیشتری می تواند از تواناییها و استعدادهای خود در انجام آن کار استفاده کند، موقعیت های فشار زای زندگی همواره می تواند بر میزان توانایی افراد در کنار آمدن با شرایط گوناگون موثر باشد و تداوم شرایط دشوار بنوبه خود موجب بروز یا تشدید نابسامانی جسمانی و روانی می شود. چگونه باید عمل کرد که فرد بهترین استنباط و باور را از خود داشته باشد. چگونه باید عمل کرد که یک فرد از تمام تواناییهای بالقوه خود در انجام امور محوله خود استفاده کند. هر فردی در زندگی خود قضاوت هایی در رابطه با توانایی خود برای به ثمر رساندن اهداف خود بصورت بالفعل دارد که به آن خودکارآمدی گفته می شود، این مفهوم و سنجش آن اولین بار توسط آلبرت بندورا در دهه 1980 مطرح شد. خودکارآمدی به قضاوت های افراد در رابطه با توانایی شان در به ثمر رساندن سطوح طراحی شده عملکرد اطلاق می شود. (بندورا ، 1982) در جای دیگری بندورا خودکارآمدی را اینگونه تعریف می کند، ادراک ما از توانایی خود در تولید و تنظیم رویدادهای زندگی (همان منبع) خودکارآمدی از جمله صفاتی است که بر اکثر جنبه های زندگی افراد تأثیر دارد. شناخت خود، افراد را قادر می سازد تا بر افکار، احساسات و اعمال خود کنترل داشته باشند. (پاچارز ، 2002) با توجه به تعاریف فوق اگر بتوان خودکارآمدی را یک صفت در مورد افراد نامید، رابطه خودکارآمدی با انواع و اقسام مفاهیم و خصوصیات مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته و نتایج بدست آمده مورد استفاده در زمینه های صنعت و تعلیم و تربیت و مدیریت قرار گرفته است. رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی است، رضایت شغلی عاملی است که باعث افزایش کارایی و نیز احساس رضایت فردی می گردد هر کارفرمایی در صدد افزایش رضایت شغلی کارکنان موسسه خود می باشد. (شفیع آبادی، 1382) از طرف دیگر رضایت شغلی یکی از مولفه هایی است که در زندگی هر فرد نقش اساسی و اصلی را بازی می کند. رضایت شغلی در سلامت روانی و جسمانی فرد و به تبع در سلامت جامعه و پیشرفت اقتصادی ـ اجتماعی نقش بسزایی دارد، و نتیجه منطقی آن این است که افراد آن جامعه دارای بهداشت روانی بیشتری هستند و انگیزه و توان لازم برای کار و تلاش بیشتر دارند. بدست آوردن رابطه بین سخت رویی و خودکارآمدی و رضایت شغلی می تواند کمک شایان توجهی به مسئولین جامعه در حیطه های مختلف نماید تا بهره وری بهتری از نیروهای موجود داشته باشند. پیشینه پژوهش تحقیقات انجام شده، نشان داده اند که رضایت شغلی با سخت رویی ارتباط دارد. رضایت شغلی بطور گسترده بعنوان پیامد سازگاری در کار مورد بررسی قرار گرفته است. سازگاری در کار فرآیندی است که در طی آن یک فرد دستیابی و حفظ ارتباط بین نیازها و تواناییهای خود از یکسو و مقتضیات و شرایط محیط کار از سوی دیگر را جستجو می کند. به احتمال قوی تری افراد سخت رو سطح بالاتری از سازگاری و تأثیر گذاری را از خود نشان می دهند از آنجائیکه افراد سخت رو فشار روانی را بعنوان مسئله مورد انتظار در نظر می گیرند، لذا آنها به احتمال قویتر هنگامی که فشارهای ناشی از اشتغال موقتاً موجب کاهش هماهنگی میان نیازها و محیط کار ادامه یابد، اعتقاد راسخ این افراد به اینکه آنها می توانند بطور فعال بر حوادث زندگیشان تأثیر بگذارند و آن را کنترل کنند، موجب می شود که این افراد یک روش سازگاری تأثیر گذار را بمنظور تصحیح و یا بهبود موقعیت شغلی شان اتخاذ نمایند. این بحث که سخت رویی می تواند بر رضایت شغلی اثر بگذارد بطور تجربی اثبات شده است مثلاً مدی در سال 1987 دریافت افرادی که تحت آموزش قرار گرفتند نه تنها در این ویژگی (سخت رویی ) بلکه در کسب رضامندی شغلی نیز موفق گردیدند. همچنین محققان دیگری نیز معتقدند افراد سخت روی شاغل در بخش های مختلف مثل: بخش های تولیدی و بیمه دولتی، فشار روانی کمتر و رضایت شغلی بیشتر را نسبت به افراد با سخت رویی کمتر تجربه نموده اند. (دیکر و بورگن ، 1993 ؛ منینگ و والف، 1988؛ راش و برنارد، 1995 ؛ نقل از بیگی فرد، 1378) «رضایتشغلی» حالتی مطبوع، عاطفی و مثبت حاصل از ارزیابی شغل یا تجارب شغلی است؛ مفهومی دارای ابعاد، جنبهها و عوامل گوناگون که باید مجموعه آنها را در نظر گرفت. از جمله این عوامل، میتوان به صفات کارگر و کارمند، نوع کار، محیط کار و روابط انسانی کار اشاره نمود. تنها یک عامل موجب رضایتشغلی نمیشود، بلکه ترکیب معینی از مجموعه عوامل گوناگون سبب میگردد که شاغل در لحظه معینی از زمان، از شغلش احساس رضایت کند و به خود بگوید که از شغلش راضی است و از آن لذت میبرد. (سفیری، 1377) از تعاریف ارائه شده درباره «رضایتشغلی»، چنین بر میآید که این مفهوم بیانگر احساسات و نگرشهای مثبتی است که شخص نسبت به شغلش دارد. وقتی گفته میشود که کسی از رضایتشغلی سطح بالایی برخوردار است؛ یعنی به طور کلی، شغلش را دوست میدارد، برای آن ارزش زیادی قایل است و به گونهای مثبت به آن مینگرد و در یک کلام، از احساس خوب و مطلوبی نسبت به آن برخوردار است.(شفیع آبادی، 1370) ـ (راش و همکاران، 1995) نقش سخت رویی در واکنش افراد به تغییرات اجباری در محیط کار یا فضای شغلی افراد نیز مورد بررسی قرار گرفت، تغییراتی که در محیط کار صورت می گیرد، چنانچه ماهیّت اجباری یا تحمیلی داشته باشد و کارکنان در ایجاد آن نقش نداشته باشند، موقعیتی پر تنش و فشار زا بوجود می آورد. اثر این موقعیت فشار زا توسط راش و همکاران او مورد بررسی قرار گرفت، پژوهشگران نتیجه گرفتند که عامل سخت رویی با فشار روانی در محیط کار یا شغل رابطه منفی و با رضایت شغلی رابطه مثبت دارد. (نقل از جمهری، 1380) ـ (قمری، 1386) در پژوهشی به مقایسه سخت رویی و رضایت شغلی در بین اعضای هیأت عملی و دبیران آموزش و پرورش ابهر پرداخت. هدف اصلی تحقیق او تعیین رابطه بین سخت رویی و رضایت شغلی و مقایسه آن در بین اعضای هیأت علمی و دبیران بود، نمونه مورد مطالعه وی 50 نفر از اعضای هیأت عملی و 150 نفر از دبیران آموزش و پرورش بود. نتایج نشان داد که بین سخت رویی و رضایت شغلی در هر دو گروه (اعضای هیأت علمی و دبیران) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0>p)، و همچنین بین سخت رویی اعضای هیأت علمی و دبیران تفاوت معناداری وجود داشت و تفاوت میانگین دو گروه نشان داد که اعضای هیأت علمی از میزان سخت رویی بالاتری نسبت به معلمان برخوردارند (05/0>p)؛ بین هر یک از مولفه های سخت رویی (تعهد، کنترل و چالش) و رضایت شغلی در بین اعضای هیأت علمی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد اما در بین دبیران رابطه معناداری بین چالش و رضایت شغلی مشاهده نشد در مورد پیش بینی رضایت شغلی از روی مولفه های سخت رویی از رگرسیون گام به گام استفاده شد و نتیجه نشان داد که مولفه های تعهد حدود 23% از واریانس رضایت شغلی را تعیین می کند. ـ (فتاحی،1386) به بررسی رابطه بین باورهای خودکارآمدی و رضایت شغلی با استرس شغلی آموزگاران کودکان استثنایی شهر کرج با نمونه 150 نفر از معلمان مراکز آموزشی یاد شده، پرداخت نتایج نشان داد که بین باورهای خودکارآمدی و رضایت شغلی با سطح معنی داری (0/01>p) و همبستگی (32/0=r) وجود دارد. -(فریدمن،2004) تحقیقی با هدف بررسی رابطه بین خودکارآمدی و از کارافتادگی شغلی بین322 معلم انجام داد و نتیجه گرفت که احساس خودکارآمدی ارتباط معکوسی با از کارافتادگی شغلی داشت و احساس خودکارآمدی کمتر با از کارافتادگی بیشتر شغلی ارتباط داشت. -(سونن تاگ، سابین، کرویل و آندین،2006)تحقیقی در مورد بی تفاوتی و بی علاقگی روانی نسبت به شغل، نقش استرس های شغلی، درگیری های شغلی و خودکارآمدی مرتبط با بهبودی فردی در نمونه ای متشکل از 148معلم مدرسه انجام شد. یافته های تحقیق پیشنهاد می کند اگر فشار روانی مدیریت شود، خودکارآمدی افزایش یافته و منجر به بهبود فردی می شود. -(استین، هاردت، دالبیر، کاتلیب و مک کالیستر،2003 )تحقیقی درمورد رابطه بین نشان دهندگان سخت رویی، حمایت سر کارگران، همبستگی گروهی و معیارهای رضایت شغلی روی نمونه ای متشکل از160نفر از کارکنان تمام وقت شرکت کامپیوتری dellانجام دادند، نتیجه گرفتند سخت رویی بالا، حمایت سر کارگران و همبستگی گرو هی با میزان کم استرس شغلی و میزان بیشتر رضایت شغلی مرتبط است. -(مک آلیستر، دالبیر، وبستر ومالون،2006)تحقیقی با عنوان بررسی منابع بالقوه حمایتی (سخت رویی و حمایت سر کارگران و همکاران)جهت غلبه بر استرس شغلی و نیل به رضایت شغلی روی310 نفر از کارکنان عالی رتبه کارکنان آژانس دولتی انجام شد. نتایج تحقیق حاکی از آنست که ماهیت حمایت سر کارگران در محیط کاری و سخت رویی بر افزایش رضایت شغلی و کاهش استرس شغلی تاثیر بسزایی دارد. -(کاپرارا، باربارانلی، استکا و مالون، 2005) تحقیقی در سطح مدارس میلان با عنوان اعتقاد به خودکارآمدی معلمان به عنوان تعیین کنندگان رضایت شغلی و راه یابی دانش آموزان به دانشگاه روی 2000 نفر از معلمان در 75 دبیرستان معمولی با پرسشنامه های خود گزارش دهی برای دستیابی به این منظور که خودکارآمدی معلمان بر رضایت شغلی آنان و نمرات نهایی متوسط دانش آموزان دبیرستان ها در دو دوره سال تحصیلی انجام شد، نتایج نشان داد که خودکارآمدی معلمان می تواند تعیین کننده ای برای دستیابی به رضایت شغلی و نیز عاملی برای راه یابی دانش آموزان به دانشگاه باشد. - فرضیه های پژوهش: 1-بین سخت رویی و رضایت شغلی رابطه وجود دارد. 2-بین خود کارآمدی ورضایت شغلی رابطه وجود دارد. 3-بین سخت رویی وخود کارآمدی با رضایت شغلی رابطه وجود دارد. 4-بین مولفه های سخت رویی(کنترل، تعهد و چالش) و رضایت شغلی رابطه وجود دارد. 5- بین سخت رویی و خود کارآمدی رابطه وجود دارد. 6- بین مولفه های سخت رویی(کنترل، تعهد و چالش) و خودکارآمدی رابطه وجود دارد. پرسش ها: آیا بین سخت رویی و خودکارآمدی و رضایت شغلی رابطه وجود دارد؟ آیا بین مولفه های سخت رویی(کنترل، تعهد و چالش) و رضایت شغلی رابطه وجود دارد؟ (اسدی صادقی آذر، واسودا و عبداللهی، 2006)تحقیقی با هدف بررسی ارتباط بین کیفیت زندگی، سخت رویی، خودکارآمدی و عزت نفس بین زنان متاهل شاغل و غیر شاغل روی 250 نفر از زنان شاغل متاهل و250 نفر از زنان غیر شاغل متاهل در محدوده سنی 41-24سال متعلق به گروه های اجتماعی اقتصادی سطح پایین، متوسط و بالا با سطح تحصیلی12تا8سال و بالاتر و داشتن حداقل یک فرزند مدرسه ای چنین نتیجه گیری شد: ارتباط مثبت کاملاً مشخصی بین کیفیت زندگی، سخت رویی، خودکارآمدی و عزت نفس در کل نمونه ها در بین زیر گروه های حرفه ای و غیر حرفه ای زنان شاغل و غیر شاغل وجود داشت و همچنین ارتباط منفی بین شاغل بودن و متغیرهای فوق در زنان وجود داشت، زنان با کیفیت بالاتر زندگی میزان بالاتری از سخت رویی، خودکارآمدی و عزت نفس دارا بودند و بالعکس. متغیرها و تعاریف آنها: معرفی متغیرها: متغیر پیش بینی کننده: سخت رویی و باورهای خودکارآمدی متغیر ملاک: رضایت شغلی تعریف متغیرها: سخت رویی تعریف مفهومی: سخت رویی ویژگی شخصیتی است که از ترکیب باورهای شخص در مورد خویشتن و جهان تشکیل شده است و دارای سه مولفه تعهد، کنترل و چالش است. (مدی و کوباسا ، 1999؛ نقل از زارع 1382) تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از سخت رویی نمره ای است که پاسخگویان از پرسشنامه بررسی دیدگاههای شخصی (کوباسا، 1982) کسب می کنند. باورهای خودکارآمدی تعریف مفهومی: به قضاوت های افراد در رابطه با تواناییهایشان برای به ثمر رسانیدن سطوح طراحی شده عملکرد اطلاق می شود. (بندورا، 1982؛ نقل از پاچارز، 2002) تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر منظور از باورهای خودکارآمدی، نمره ای است که فرد از طریق اجرای مقیاس خودکارآمدی(شرر و همکاران، 1992؛ نقل از مجیدیان، 1384) بدست آورده است. رضایت شغلی: تعریف مفهومی:(شرتزر، 1985) معتقد است، رضایت شغلی به معنای دوست داشتن وظایف مورد لزوم یک شغل، شرایطی که در آن کار انجام می گیرد و پاداشی که برای آن دریافت می شود و اینکه فعالیت ها، امور و شرایطی که کار یک فرد را تشکیل می دهند به چه نحوی نیازهایش را برآورده می سازد، بستگی به قضاوت وی دارد. (زندی پور، 1369) (هریسی و بلانچارد، 1993) معتقدند رضایت شغلی تابعی است از سازگاری انتظارات سازمانی با نیازهای سرشت کلی فرد، در حالتی که این دو توافق و تضاد داشته باشند، رفتار بطور همزمان برآورنده انتظارات سازمان و نیازهای فرد است، یعنی اثر بخشی و رضایت تواماً حاصل می گردد. (همتی، 1381) تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر منظور از رضایت شغلی نمره ای است که فرد از طریق اجرای مقیاس رضایت شغلی مینه سوتا(m.s.q)کسب می کند. -sherrer & others - shertzer -heresy & blanchard -(شیمازو، کاواماکی، ایریماجیری، ساکاموتو و آمانو، 2005) تحقیقی با عنوان تاثیر مطالعات روانشناختی موجود در سایت شبکه بر رفتارهای حل مشکلات، پاسخ به استرس، خودکارآمدی و رضایت شغلی روی 225 از کارکنان (112 نفر گروه آزمایشی، 113 نفر گروه کنترل) گروه آزمایش طی یک ماه دسترسی به سایت آموزش خود را کامل کردند، تفاوت مهمی بین گروه ها دیده شد، رضایت شغلی بعد از دوره آموزش در افراد گروه آزمایش افزایش یافته بود، در حالی که افراد گروه کنترل میزان رضایت شغلی شان کاهش یافت. بین مردان و افراد جوان تر و کسانیکه خستگی های اولیه شغلی بیشتری و علاقه زیادی به مدیریت استرس داشتند، تاثیرات زیادی بر خودکارآمدی، رفتارهای حل مشکل، پاسخ به استرس و رضایت شغلی دیده شد. - طرح پژوهش، از نوع توصیفی، همبستگی می باشد و هدف آن تعیین رابطه بین متغیرهای سخت رویی و خودکارآمدی بعنوان متغیر مستقل و رضایت شغلی بعنوان متغیر تابع در دبیران مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی است . تحقیق همبستگی یکی از انواع روشهای تحقیق توصیفی(غیر آزمایشی)می باشد. در این نوع تحقیق رابطه بین متغیرها بر اساس هدف تحقیق، تحلیل می گردد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دبیران زن و مرد مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی، مناطق شهری و روستایی ناحیه یک شهرستان شهریاروشهر اندیشه که جمعاً (1345) نفر می باشند.(521 مرد و824 زن)، حجم نمونه 302 نفر می باشد که از میان مراکز یاد شده تعداد 121 مرد و 181 زن (39% مرد و 61% زن) در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع نمونه گیری تصادفی ساده می باشد که افراد نمونه از میان106 مرکز متوسطه و پیش دانشگاهی ناحیه یک شهرستان شهریار انتخاب شدند. سپس پرسشنامه ها بصورت تصادفی در مراکز آموزشی شهر شهریار، روستاهای تابعه شهریار و مناطق چندگانه شهر اندیشه: فازهای (1،3 ،4و5) توزیع و تکمیل گردید. ابزارهای پژوهش در این تحقیق از سه پرسشنامه: 1 ـ (پرسشنامه سخت رویی کوباسا،1984) 2 ـ پرسشنامه خودکارآمدی بصورت کامل اجتماعی و عمومی. (شرر و همکاران، 1982) 3 ـ پرسشنامه رضایت شغلی(مینه سوتا ،1977) ، استفاده شده است. پرسشنامه سخت رویی برای اندازه گیری سخت رویی از پرسشنامه سخت رویی استفاده شد که این مقیاس توسط «کوباسا» سال1984 ساخته شده است. این مقیاس یک پرسشنامه 50 آیتمی است که شامل خرده آزمون های چالش (17 سوال) تعهد (16 سوال) و کنترل (17 سوال) است که بر اساس مقیاس لیکرت (چهار گزینه ای) تدوین و دارای دامنه ای از نمره صفر (اصلاً درست نیست) تا 3 (کاملاً درست است) می باشد. نمرات 39 ماده از آزمون بصورت وارونه در نظر گرفته می شوند و برای هر یک از سه خرده مقیاس نمرات جداگانه ای ارائه می شود و میانگین غیر وزنی این سه مقیاس بعنوان نمره کل سخت رویی محسوب می شود. نحوه امتیاز دهی این تست موارد تعهّد : 1، 8، 11، 14، 17، 20، 23، 26، 29، 32، 38، 39، 41، 44، 47، 50 موارد چالش : 2، 6، 9، 12، 15، 18، 21، 24، 27، 30، 33، 36، 37، 40،43، 46، 49 موارد کنترل : 3، 4، 5، 7، 10، 13، 16، 19، 22، 25، 28، 31، 34، 35، 42، 45، 48 روش محاسبه مواردی که نمرات آنها وارونه محاسبه می شود: 1 ـ از سوال 6 تا سوال 21 2 ـ از سوال 28 تا سوال 50 پرسشنامه خودکارآمدی یا gse این پرسشنامه توسط (شرر و همکاران، 1982) با هدف زیر ساخته شده است. این پرسشنامه دارای 17 ماده است که نمره دهی آن از چپ به راست و نمرات 1 ـ 2 ـ 3 ـ 4 ـ 5 به گزینه ها تعلق می گیرد، به غیر از گزینه های 3 ـ 8 ـ 9 ـ 13 ـ 15 ـ که از راست به چپ نمره داده می شود. پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا(1977) این پرسشنامه شامل 20 سئوال می باشد که مقیاس بندی پاسخ ها بر اساس معیار پنج درجه ای (خیلی ناراضی ام، ناراضی ام، نمی دانم، راضی ام، خیلی راضی ام) انجام گرفته است. . با توجه به اینکه عناوین خیلی ناراضی تا خیلی راضی ممکن بود موجب ایجاد حساسیت بین پاسخ دهندگان شود، لذا به منظور رفع این اشکال در نمره گذاری هریک از سوالها، از روش پورتر استفاده گردید. پورتر در پرسشنامه ارضای نیاز خود(n.s.q) بر مبنای تعریف رضایت شغلی، عنوان تفاوت بین انتظارات فرد از شغل و آنچه که همان فرد از شغل خود دریافت می کند، مقیاس را طراحی نموده است که طبق آن برای هریک از سوالات بطور جداگانه سوال مطرح می شود، یک سوال برای«آنچه درحال حاضر هست» و یک سوال برای«آنچه باید باشد»؛ در این روش نمره هریک از سوالات از طریق تفاضل بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب(آنچه هست و آنچه باید باشد) بدست می آید. بدیهی است هرچه نمره حاصله بیشتر باشد، نشان دهنده تفاوت بیشتر بین انتظارات و واقعیات است. لذا نمره بالاتر بیان کننده رضایت کمتر و نمره پایین تر نشان دهنده رضایت بیشتراست. افصل چهارم:داده های پژوهش مقدمه : نتایج حاصل از داده های تحقیق در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی ارائه می گردد. الف. اطلاعات توصیفی: سن آزمودنیها جدول(1-4) توزیع فراوانی و درصد آزمودنی ها به تفکیک سن
الهه عزیزی طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی ـ ارتباطی بر رضایت شغلی کارکنان سایپا یدک است. مهارت های آموزش داده شده، شامل؛ مهارت ارتباط موثر، ابراز وجود و حل مسأله یا تعارض می باشد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری شامل 1200 نفر از کارکنان شاغل در واحدهای مختلف شرکت سایپا یدک می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع هدفمند است. بدین صورت که با استفاده از نتایج پرسشنامه رضایت شغلی jdi که شرکت هر 6 ماه برای سنجش رضایت شغلی کارکنان توزیع می کند، تعمیرگاه شماره 4 به لحاظ پائین بودن نمره های مولفه های همکاران و سرپرستی به عنوان واحد نمونه گیری انتخاب شد. سپس برای سنجش رضایت شغلی این واحد، از پرسش نامه رضایت شغلی اسپکتور استفاده گردید. پس از اجرا و محاسبه نمرات آزمون 24 نفر از کسانی که جمع نمرات مولفه های همکاران، سرپرستی و ارتباطات سازمانی آن پائین تر از میانگین کل کارکنان بود به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. برای گروه آزمایش برنامه آموزشی مهارت های اجتماعی ـ ارتباطی طی 8 جلسه یک ساعت و نیمه اجرا گردید. ابزار سنجش پژوهش شامل پرسشنامه رضایت شغلی اسپکتور (1985) پرسشنامه مهارت های مقابله ای موس و بیلگینگز (1982) و پرسشنامه ابراز وجود برین اینجری (2008) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در بین افراد نمونه اجرا گردید. در رابطه با فرضیه های پژوهش از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های اجتماعی ـ ارتباطی بر رضایت شغلی کارکنان، مهارت ابراز وجود و مهارت های مقابله ای اثربخش بوده است.
فاطمه اقاعلی طیبه زندی پور
درپایان نامه ثبت شد
رقیه حسینی طیبه زندی پور
چکیده هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای والدینی با الگوی گوردون(pet)بر بهبود روابط والد- فرزند در دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر صفاشهر در سال تحصیلی 88-87 می باشد. در این پژوهش روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بکارگرفته شد. نمونه این پژوهش 50 نفر از دانش آموزان دختر است که بصورت تصادفی از بین افرادی که نمره آنها در ابزار پژوهش(مقیاس کیفیت روابط والدین- نوجوان) زیر متوسط بوده و با هر دو والد زندگی می کردند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس مادران گروه آزمایش تحت آموزشpet قرار گرفته و تاثیر آموزش با سنجش نگرش نوجوانان بررسی شد. از هر دو گروه آزمایش و گواه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون t گروه های وابسته، آزمون t گروه های مستقل و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. فرضیات تحقیق با اطمینان 95% درصد تایید شدند و نتایج حاکی از آن است که pet از دید دانش آموزان توانسته بر بهبود روابط والد- فرزند و همچنین روابط زوجین اثربخش باشد و نگاه نوجوان به خود و خانواده را تغییر دهد. کلید واژه ها: آموزش مهارتهای والدینی، روش گوردون، روابط والد- فرزند، نوجوان
ایمان پیروزنیا طیبه زندی پور
بطور کلی آزمون فرضیات در این پایان نامه نشان می دهد که اطلاعات تحصیلی شغلی ارائه شده بر روی تعداد گزینه های تحصیلی شغل دانش آموزان تاثیر داشته و واقع بینی آنان را افزایش داده است . عوامل فردی و عوامل اجتماعی در انتخاب رشته علوم انسانی تاثیر داشته است . تحصیلات والدین و معدل دانش آموزان بر روی تعداد گزینه های تحصیلی شغلی دانش آموزان تاثیر نداشته است .
اعظم احمدی طیبه زندی پور
مهمترین یافته کلی این تحقیق این است که اضطراب یکی از عوامل تشدیدکننده هایپرامزیس در بانوان است و می توان از طریق ارائه خدمات مشاوره و روان درمانی گروهی با تاکید بر شناخت درمانی بطور قابل ملاحظه ای آن را کاهش داد. یکی از مهمترین پیشنهادات این تحقیق این است که در خدمات پزشکی و در موارد مربوط به زنان و زایمان و بیماری هایپرامزیس از خدمات مشاوره ای نیز در کنار دارودرمانی استفاده کرد.
منیرالسادات سیدکریمی طیبه زندی پور
نتایج نشان می دهد که مشاوره مکاتبه ای در تسهیل مشکلات شخصی - اجتماعی دانش آموزان سودمند است . همچنین دانش آموزانی که به مشاوره حضوری اطمینان دارند از مکاتبه کمتر استفاده نمودند و دعوت مشاور را برای مراجعه حضوری پذیرفتند و تفاوتی بین پایه های مختلف در زمینه استفاده از مشاوره مکاتبه ای دیده نشد. اگر چه دانش آموزانی که مشکلاتی مرتبط با جنس مخالف ، خانواده و ازدواج دارند، مکاتبات بیشتری انجام داده اند اما در میزان رضایت آنان در مقایسه با دانش آموزانی که مشکلات تحصیلی - شغلی افسردگی و اضطراب دارند تفاوت قابل ملاحظه ای مشاهده نشد. در پایان پیشنهاد می شود در جریان کلاسهای ضمن خدمت مشاوران، در زمینه مشاوره مکاتبه ای آموزشهای لازم به مشاوران داده شود.
مرجانه نوری طیبه زندی پور
مطالعات گسترده در زمینه خودگوئیهای درونی حاکی از آن است که گفتار درونی به عنوان یک واسطه شناختی در زایش اندیشه و نظم بخشی به رفتار تاثیر بسزایی دارد. پژوهش حاضر که یک طرح توصیفی و نیز شبه آزمایشی است به سنجش ارتباط خودگوئیهای درونی با میزان سازگاری در سه حوزه اجتماعی ، عاطفی و آموزشی دختران نوجوان در دوره پیش دانشگاهی منطقه 2 آموزش و پرورش تهران می پردازد.
فرزانه فاضلی نیا طیبه زندی پور
نتایج حاصله از پژوهش به طور خلاصه عبارت از: 1 - مسائل خانوادگی زیر از مهمترین عوامل آسیب زایی اجتماعی نمونه پژوهش است : طلاق و از هم پاشیدگی خانواده ، تعدد فرزندان ، وضعیت اقتصادی ، کنترل بیش از حد فرزندان ، ارائه آزادی مطلق به فرزندان ، فقدان باورهای مذهبی در خانواده ، ازدواج مجدد والدین و ارائه محبت افراطی به فرزندان. 2 - عوامل زیر از مهمترین فاکتورهای موجود در مدرسه هستند که در آسیب زایی اجتماعی مددجویان کانون اصلاح و تربیت تهران نقش موثری دارند: شکست تحصیلی مددجویان ، برخورد نامناسب اولیا مدرسه با مددجویان و گروه همسالان. 3 - بین جنسیت و نوع جرم رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر، دختران معمولا جرمهای خلاف اخلاقی و پسران بیشتر جرمهایی از قبیل سرقت و مسایل مالی را مرتکب شده اند. 4 - بین هوشبهر افراد عادی جامعه با میانگین صد و هوشبهر گروه نمونه تفاوتی وجود ندارد یعنی افراد بزهکار از نظر هوش عمومی تفاوت معناداری با افراد عادی جامعه ندارند.
فرشته نگراوی طیبه زندی پور
این پژوهش تحت عنوان بررسی نقش خانواده و مدرسه در آسیب زایی روانی - اجتماعی کودکان و نوجوانان کانون اصلاح و تربیت اهواز انجام گردید.
مهرانگیز شعاع کاظمی طیبه زندی پور
این پژوهش تاثیر ارائه اطلاعات تحصیلی - شغلی شاخه بهداشتی - درمانی برگزینه های تحصیلی - شغلی دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی رشته علوم تجربی منطقه 2 تهران را مورد بررسی قرار داده است. هدف از انجام این تحقیق پاسخ به سوالات زیر بوده است:1) آیا ارائه اطلاعات تحصیلی - شغلی در دوره پیش دانشگاهی ضروری می باشد؟2) آیا ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره تحصیلی - شغلی منجر به افزایش شناخت کمی و کیفی رشته های علوم تجربی مقاطع بالاتر می شود؟3) آیا ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره تحصیلی - شغلی منجر به تثبیت یا تغییر گزینه های انتخابی دانش آموزان پیش دانشگاهی می شود؟یا فته های تحقیق نشان می دهد که دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی در رابطه با مشاغل موجود در رشته علوم تجربی خصوصا شاخه بهداشتی درمانی دچار کمبود منابع اطلاعاتی می باشند. همچنین از فرصتهای شغلی که با مدرک دیپلم قادر به کسب آن می باشند ناآگاه هستند. علاوه بر این تسلط زیاد خانواده ها بر دانش آموزان مانع تصمیم گیری آزادانه آنها در امر انتخاب رشته دانشگاهی می باشد. هیچیک از دانش آموزان حاضر در این تحقیق از تجربه کاری برخوردار نبودند.
افسانه بوستان کیانوش هاشمیان
تحقیق حاضر به منظور بررسی ارتباط بین منبع کنترل و میزان خلاقیت در دانشجویان فنی-مهندسی ، با انتخاب دانشگاه صنعتی شریف بعنوان نماینده ای از دانشگاههای صنعتی کشور و با انتخاب تصادفی 5 دانشکده (صنایع-الکترونیک-کامپیوتر-مکانیک-متالورژی) از 12 دانشکده موجود در دانشگاه و با گزینش تصادفی 65 نفر از دانشجویان سال دوم و سوم از هر دانشکده انجام پذیرفت. نتایج بررسی نشان می دهد که بین منبع کنترل درونی و خلاقیت رابطه مثبت وجود دارد . همچنین بین میزان خلاقیت دانشجویانیکه منبع کنترل آنها درونی است با میزان خلاقیت دانشجویانیکه منبع کنترل آنها بیرونی است ، تفاوت معنادار وجود دارد . بین دانشجویان رشته های مختلف از نظر منبع کنترل تفاوت معنادار وجود دارد.بین دانشجویان رشته های مختلف از نظر خلاقیت تفاوت معنادار وجود دارد.