نام پژوهشگر: غلامرضا حقیقت نایینی
لیلی بشیری غلامرضا حقیقت نایینی
افزایش سریع وسعت شهرها نسبت به نرخ افزایش جمعیت آن ها در نیم قرن اخیر، مفهوم "پراکنش شهری" را به یک مفهوم مرجع و فراگیر تبدیل نموده است. دغدغه های ناشی از مسئله پراکنش شهری و گسترش افقی شهرها موجب شده است تا کشورهای مختلف در سراسر جهان به اتخاذ تمهیداتی جهت مهار این بحران اقدام کنند. زمینه های این تمهیدات شامل سیاست های بلندمرتبه سازی، انبوه سازی، تغییر قوانین مالیاتی، وضع قوانین و مقررات استفاده بهینه از زمین و در رأس آنها سیاست های افزایش تراکم جمعیتی و ساختمانی بوده است. اتخاذ راهکارهای جدید به شکل گیری اصطلاحات جدیدی نظیر متراکم سازی شهری، شهر پایدار، شهر فشرده، و رشد هوشمند منجر شده است. تحقیق حاضر تلاش می کند با به کارگیری اصول رشد هوشمند و بررسی و تدوین چارچوب نظری تعیین تراکم مسکونی، به شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر تعیین تراکم مسکونی پرداخته و با ارائه راهکارهای مناسب، زمینه ای برای هدایت منطقی گسترش بافت های شهری را فراهم آورد. شهر تهران یکی از شهرهای کشور است که رشد سریع مساحت را نسبت به رشد جمعیت خود تجربه کرده، چنانکه می توان الگوی رشد پراکنده یا گسترش افقی بی رویه را برای آن متصور بود. منطقه 22 شهر تهران به عنوان بزرگترین و وسیع ترین توسعه شهری متصل به این شهر که دارای شهرک های پراکنده و زمین های وسیع خالی از ساخت و ساز شهری است به عنوان نمونه موردی این تحقیق انتخاب شده است. در این تحقیق ابتدا به بررسی نظریات و تجربیات مرتبط با بحث تراکم شهری پرداخته و چارچوب نظری مورد استفاده معرفی می شود. در ادامه با شناخت خصوصیات محدوده مورد مطالعه، انتخاب متغیرهای موثر در تراکم مسکونی و انجام تحلیل عاملی، و رجوع به اصول و راهبردهای رشد هوشمند در رابطه با تراکم شهری، الگوی تعیین تراکم مسکونی برای منطقه 22 تعریف می شود. در این راستا با استفاده از سنجه های تراکم حاصل از بررسی مباحث نظری و پژوهش های انجام شده، و با انجام تحلیل عاملی و تطبیق نتایج حاصل از آن با اصول و راهبردهای رشد هوشمند، در نهایت شش عامل تراکم جمعیتی، تراکم ساختمانی، میزان فشردگی بافت مسکونی (نحوه پخشایش قطعات مسکونی)، موقعیت و میزان خدمات عمومی، وضعیت شبکه معابر و پیاده راه ها، و وجود فضاهای سبز و باز، به عنوان عوامل تبیین کننده الگوی تراکم مسکونی در منطقه 22 معرفی شده اند. در انتها نیز نواحی چهارگانه این منطقه براساس الگوی تعریف شده مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در این ارتباط بررسی نواحی چهارگانه این منطقه بر اساس الگوی تعریف شده، نشان می دهد که از نظر الگوی تراکم، ناحیه چهار بیشترین و ناحیه سه کمترین انطباق را با اصول رشد هوشمند دارا می باشد.
مهدی شعبان پور سیاهمرد غلامرضا حقیقت نایینی
امروزه با توجه به رشد شتابان شهرنشینی و افزایش فزاینده جمعیت شهرها، توجه به بافت های فرسوده که از سوی برخی متفکران از آنها به عنوان ثروت پنهان شهرها یاد شده است، اهمیتی دوچندان یافته است. از جمله مراحل اساسی در فرایند برنامه ریزی و طراحی بافت های شهری، تعریف و تبیین معیارهای علمی و جامع برای شناسایی و پهنه بندی بافت های فرسوده شهری است. در واقع این مقاله تلاش دارد تا با در نظر گرفتن تمامی عوامل موثر بر فرسودگی، به مدل جامع و کاربردی شناسایی پهنه های مختلف بافت های شهری نایل آید. در ادامه به منظور تحلیل دقیق تر داده ها، منطقه درکه واقع در شمال شهر تهران به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است؛ در این ارتباط از طریق مطالعه اسناد و منابع کتابخانه ای و مصاحبه، اطلاعات لازم گردآوری شده و شاخص های موثر در شناسایی بافت های فرسوده تدوین و تدقیق گردیده است. با تکمیل مدل کاربردی، این مدل از طریق روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و سیستم اطلاعات جغرافیایی ( gis)، پهنه های بافت های فرسوده در محدوده مورد مطالعه، نوع مداخله مناسب و همچنین اولویت مداخله در آن ها را مشخص می کند.
محمود خوش سیرت ناصر برک پور
چکیده: باتوجه به تصمیمات متخذه در کمیسیون ماده 5 شهر همدان در طی سالهای75 تا 85،بررسی عملکرد کمیسیون و نحوه اثر گذاری آن بر طرح تفصیلی شهر همدان ،می تواند راهنمای خوبی در شناسایی عوامل تاثیر گذار و میزان اثر بخشی آنها باشد. در پژوهش حاضر ابتدا عوامل تاثیر گذار (برطرح تفصیلی شهر همدان)مورد شناسایی،سپس میزان تاثیر تصمیمات کمیسیون با استفاده از نرم افزار excelمورد ارزیابی قرار گرفته،در نهایت با استفاده از نتایج حاصل شده از این ارزیابی (استخراج آمارو جداول)میزان اثر بخشی تصمیمات کمیسیون و تغییرات حاصله بر طرح تفصیلی شهر همدان ، ارائه گردیده است و پیشنهاداتی برای کاستن تغییرات و دلایل آن عنوان شده است.
اکرم شوهانی غلامرضا حقیقت نایینی
از آن جا که تأثیرات شهرسازی معاصر ایران از موج مدرنیسم و جهانی شدن، سبب از خود بیگانگی فرهنگی و اجتماعی و فاصله گرفتن شهرها از اصول و ارزش های اسلامی، ایرانی و ملی شده است، لذا بازیابی و احیای ارزش های شهرسازی بومی اسلامی ایرانی، از طریق شناخت و تأمل در شهرسازی سنتی و اسلامی ایران و نیز برقراری ارتباط مناسب بین شهرسازی سنتی و مدرن ضرورت می یابد. از این رو، رساله حاضر، با هدف شناخت ویژگی های شهرسازی اسلامی و ایرانی و شهرسازی معاصر، و تشخیص میزان فاصله و تفاوت شهرسازی معاصر نسبت به دوره اسلامی در ایران، با بکارگیری مطالعه ای تطبیقی در شهر دزفول، به عنوان نمونه ای موردی از شهرهای سنتی ایران، به بیان تفاوت ها و شناخت ویژگی های آن دو پرداخته است. در این راستا ابتدا با تفحص در خیل آثار محققین و پژوهشگران شهر اسلامی، به تشخیص صفات کلی شهرسازی اسلامی ایرانی در یک مدل جامع همت گماشته و سپس با بررسی منابع، آثار کتابخانه ای، مصاحبه و تحقیق میدانی در شهر دزفول، به تطبیق این خصوصیات در بافت دوره اسلامی و معاصر پرداخته شده است. خصوصیات حاصل آمده از بررسی دیدگاه های پژوهشگران نسبت به شهر اسلامی و ایرانی را می توان بر اساس مفهوم در سه دسته ی معنایی، پایداری و زیبایی تقسیم بندی نمود. تطبیق و بررسی ویژگی های این مدل در شهر دزفول، نمایان گر انطباق چشمگیر آن با شهرسازی دوره اسلامی دزفول و نیز تفاوت قابل ملاحظه آن با شهرسازی معاصر دزفول می باشد. به بیانی دیگر شهرسازی معاصر شهر دزفول از نظر صفات پایداری، زیبایی و معنایی، فاصله زیادی با مدل شهرسازی اسلامی ایرانی دارد. در نتیجه توجه به این خصوصیات در ساماندهی و هویت بخشی به شهرسازی معاصر در احیای ارزش های اسلامی و ایرانی شهر معاصر ضروری می نماید.
الهام رضاییان کله بستی غلامرضا حقیقت نایینی
این تحقیق مروری است بر مفهوم راهبرد تراکم سیال ساختمانی و برررسی اسناد و ضوابط و مقررات مصوب در این باره طی سال های گذشته در بابلسر. اگرچه موضوع و مصادیق تراکم بارها و به شکل های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، به نظر می رسد در آستانه تصویب طرح جامع بابلسر در سال 1381، که می تواند مقطعی سرنوشت ساز باشد، نیاز به ارزیابی در تعریف و نحوه به کارگیری این مفهوم در طرح ها و سیاست گذاری های شهرسازانه وجود دارد : زیرا اگر این بار نیز با دیدگاه های قبلی و بدون درکی صحیح و قانونمند شده از تاثیر روش نوین تعیین تراکم ساختمانی ( تراکم سیال ساختمانی )، بر بعد کالبدی – فضایی محیط های شهری و کیفیت محیطی، به این موضوع پرداخته شود، مشکلات ناشی از آن همچنان و احتمالا بیش از قبل، گریبان گیر شهرها خواهد بود. به همین دلیل است که باید نگاهی به راه آمده تا این مقطع و برهه حساس داشت. این تحقیق بر آن است تا به ارزیابی اثرات کالبدی – فضایی راهبرد تراکم سیال ساختمانی بر محیط های شهری و به طور خاص در شهر بابلسر، بپردازد. روش تحقیق، توصیفی - تبیینی است. در ابتدا با بیان مبانی فکری، اهداف، ویژگی ها، روش ها و چگونگی تعیین تراکم سیال ساختمانی آغاز شده است و در ادامه، معیارهای قابل سنجش موثر کالبدی – فضایی راهبرد تراکم سیال ساختمانی بدست آمده و به منظور ارزیابی نهایی و تحلیل داده ها از روش ارزیابی چند معیاره topsis بهره گرفته شده است. شیوه ی جمع آوری اطلاعات میدانی بر پایه بررسی های عینی محقق و تکمیل پرسشنامه از ساکنان و مسئولان بوده است. ارزیابی ها و نتایج تحلیل نشان از آن دارند که تراکم سیال ساختمانی شهر بابلسر با کسب امتیاز تقریباً 0.3 به دلیل مدیریت اجرایی نادرست و نادیده گرفتن ضوابط طرح ، این راهبرد، اثرات کالبدی – فضایی نسبتاً نامطلوبی در شهر داشته است و در نهایت راهکارهایی جهت اصلاح و کارایی بهتر این راهبرد، ارائه شده است.
سید شهاب الدین منتظری غلامرضا حقیقت نایینی
خیابان ها بافت شهرها را شکل می دهند. بافت های تاریخی-گردشگری ارزشمند شهرها قبل از ورود اتومبیل به صحنه شهرها شکل گرفته و طبیعی است که بدون تجدید سازمان بافت و انجام دست کاری های لازم در آن ها برای پذیرش مطلوب اتومبیل آمادگی کافی نخواهند داشت و این چیزی است که به خصوص به علت شکل گیری عناصر مذهبی، فرهنگی و تاریخی ارزشمند درست در جوار آن ها به سادگی امکان پذیر نمیباشد. یکی از انواع خیابان ها، خیابان ها یا محور های تاریخی-گردشگری می باشند که عمدتا در بافت تاریخی شهر واقع و توسط عناصر با ارزش معماری و فرهنگی از دیگر نقاط شهر متمایز گردیده اند. در این میان خیابان چهارباغ عباسی اصفهان از جمله این خیابان هاست که دارای هویت خاص و خواستگاه تعاملات اجتماعی و فرهنگی شهر می باشد. همچنین خیابان چهارباغ به علت قرار گیری در مرکز تاریخی شهر اصفهان و هم جواری با جاذبه های گردشگری یکی از مقاصد و مراکز مهم گردشگری شهری به حساب می آید که این خود لزوم توجه به مبحث گردشگری در مورد این محور تاریخی را نشان می دهد. در حال حاضر این محور تاریخی با مشکلاتی مانند ترافیک سنگین در بیشتر ساعات، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، کاربری های نامناسب و جاذب ترافیک و عدم استفاده درست از فضاهای فرهنگی و تاریخی موجود و ... مواجه است که یکی از مهم ترین عوامل ایجاد چنین شرایطی مسأله آمد و شد می باشد. از آنجایی که در برنامه ریزی شهری امکان آزمون و خطا برای رسیدن به راهکار مناسب، به علت مقیاس بزرگ تغییرات و هزینه های اقتصادی، اجتماعی و زمانی بالای آن، عملاً غیر ممکن به نظر می رسد، بهتر است با استفاده از بررسی نمونه های مشابه موفق در زمینه مورد نظر و بررسی تطبیقی آنها با شرایط بومی محدوده عمل در استفاده از راهکارها و اقدامات بهینه، احتمال موفقیت را بالا برد. به خصوص در بافتهای ارزشمند و حساسی مانند محدوده خیابان چهارباغ که دارای حساسیت های ملی و بین المللی در خصوص حفظ آثار تاریخی آن ها وجود دارد، در صورت بروز اشتباه هزینه های غیرقابل جبران به دنبال خواهد داشت. از همین رو این پژوهش بر آن است تا پس از شناخت مشکلات ترافیکی خیابان چهارباغ عباسی، با تأکید بر مسأله آمد و شد به بررسی نمونه هایی از محور های تاریخی و گردشگری اروپا پرداخته و در نهایت از طریق مطالعه تطبیقی، راهکار مناسبی برای بهبود وضعیت کنونی این محور یعنی حدفاصل میدان انقلاب تا میدان امام حسین (ع) نائل آید. به منظور نیل به این هدف، پژوهش حاضر ابتدا در فصل اول به معرفی ضرورت ها، اهداف، سوالات، روش و پیشینه تحقیق پرداخته و سپس در فصل دوم مبانی نظری مرتبط با موضوع اشاره شده است. پس از انتخاب و بررسی نمونه های تطبیق از اروپای غربی در فصل سوم و معرفی وضع موجود خیابان چهارباغ عباسی اصفهان با تأکید بر مسأله آمدوشد در فصل چهارم، در نهایت در فصل پنجم تطبیق نمونه های منتخب اروپایی با خیابان چهارباغ عباسی از لحاظ مشکلات و ویژگی های مشترک انجام شده و راهکارهای مناسب آمدوشد برای این محور به تفکیک حملونقل عمومی، اتومبیل شخصی، عابرپیاده، دوچرخه و راهکارهای غیرترافیکی مرتبط ارائه شده است.
ملیحه کروخی میترا حبیبی
ظهور و تولد هر کدام از نظریه های برنامه ریزی شهری متناسب با زمان ، مکان و مشکلاتی است که هر کدام از این جوامع مبدأ، با آن رو در رو بوده اند. توجه به این عوامل در کاربرد این نظریه ها در مشکلات شهری کشورهای دیگر می تواند به کاهش معضلات و مشکلاتی از همان گونه بیانجامد و از تکرار اشتباهات و هزینه های بیشتر جلوگیری نماید. از جمله مشکلات کشور ما، اثرات طرح های بزرگ شهری همچون طرح های نوسازی و بهسازی بر گروه هایی از مردم در سال های گذشته می باشد. فن گرایی، کالبد گرایی و بویژه اعیان گرایی در این طرح ها و نادیده گرفتن گروه های کم قدرت شهری به نوعی عدالت این طرح ها را به زیر سوال برده است! نظریه برنامه ریزی وکالتی(حمایتی) که در دهه 70 توسط پل دیویدووف مطرح شد از جمله نظریه هایی است که به این گروه ها توجه می کند. این تحقیق ابتدا به بررسی نه اصل اساسی مطرح شده در این نظریه پرداخته و سپس با استفاده از معیارهای استخراج شده از این اصول به ارزیابی طرح نوسازی وبهسازی اطراف حرم امام رضا (ع) در مشهد جهت سنجش میزان در نظر گرفتن نیاز های دوگروه زائران و ساکنان می پردازد.بعلاوه در بخشی دیگر به بررسی و تحلیل تمامی برنامه ریزانی که به نحوی در تهیه یا اجرای طرح تأثیر داشته اند می پردازد. در ادامه تحلیل داده های آماری استخراج شده از پرسشنامه ها با نرم افزار spss صورت گرفت و از ارزیابی طرح مشخص شد ماهیت سیاسی برنامه ریزی و مسئولیت پذیری اجتماعی درمسئولان مورد پذیرش و سیاست منافع عمومی اجرا می شود و تمایل به برابری اجتماعی است، گزینه های جایگزین مناسب نه دراجرای طرح و نه برای ساکنان وجود نداشته و قبول مشارکت و نیز آموزش، از سوی مسئولین درسطوح ابتدایی قرار دارد و گرچه برنامه ریز هنجارگراست اما به علت درک متفاوت از عدالت به نفع طبقه محروم فعالیت نمی کند.
ابوالفضل رحمتی میترا حبیبی
تحقیق حاضر با روش کمی و کیفی و رویکرد تحلیلی و تجربی بوده و از جنبه هدف، کاربردی می باشد. شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی بر پایه مشاهدات محقق، مصاحبه و تکمیل پرسش نامه از ساکنان و مسئولان بوده است. برای درک بهتر موضوع، میزان پایداری ساختار کالبدی و اجتماعی محله ده ونک به عنوان مطالعه موردی، بر اساس دیدگاه های ساکنان، نظرات متخصصین و با استفاده از روش تحلیل نرخ رضایت – اهمیت، مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که علی رغم پایین بودن میزان پایداری در برخی از شاخص های مرتبط، در مجموع ده ونک از ساختار کالبدی – اجتماعی نسبتاً پایداری برخوردار است.
شیدا قاسمی شکنایی غلامرضا حقیقت نایینی
شهرهای امروز ما، رویاروی افزایش جمعیت و مسائل ناشی از آن، با مشکلات ناشی از عدم تحقق اهداف برنامه ریزی مواجه هستند. غالب این مسائل ناشی از رشد ناگهانی و بدون برنامه ی نقاط شهری است. انسان برای زیست و رفع نیازهای ابتدایی خود-طبق الگوی مازلو- نیاز به ایجاد سرپناهی دارد که در اولین قدم از زندگی اش، به ایجاد آن مبادرت می ورزد؛ که نتیجه ی عدم برنامه ریزی برای چگونگی توسعه ی آنها(مساکن) و کاربری های شهری منجر به رشد پراکنده ی شهرها، گستردگی و وقوع پیامدهای اجتناب ناپذیر آن می شود (williams،2008). این مساله و آثار آن در شهرها، که دغدغه ی بسیاری از متخصصین-از جمله شهرسازان- است، منجر به شکل گیری ایده هایی جهت استفاده ی بهینه و برنامه ریزی شده از زمین های شهری و هدایت هوشمندانه ی توسعه ی شهرها شده است (municipal research services center، 1997). بدین ترتیب، در دهه های اخیر با انواع گوناگونی از ایده های شهرهای فشرده، رشد هوشمند، نوشهرسازی و... مواجهیم (شریفیان، 1389). یکی از رویکردهایی که مورد استقبال برنامه ریزان و طراحان شهری قرار گرفته است، رویکرد توسعه میان افزا است. این رویکرد در صدد استفاده از اراضی داخل شهرها به شیوه ی مطلوب و با توجه به نیاز ساکنین شهر است ( anderson،2005). در واقع این رویکرد ناشی از طرز فکر صرفه جویانه در زمینه اراضی شهری بوده و از جمله راهکارهای موثر برای مقابله با رشد پراکنده شهری به شمار می رود. لزوم پرداختن به این مساله، موضوع چالش برانگیز افزایش شدید جمعیت شهرها و محدودیت اراضی شهری است. علاوه بر این، تامین زیرساختهای مورد نیاز شهروندان و هزینه های آن، که در ارتباط مستقیم با اندازه و شکل شهر قرار دارد، ضرورت این تحقیق را روشن می سازند. همچنین عدم وجود چارچوبی مدون برای شناسایی اراضی واجد پتانسیل برای بکارگیری این رویکرد در برنامه ریزی برای آنها، از جمله مسائلی است که انگیزه ی انجام این تحقیق را جدی تر می نماید. پژوهش حاضر، در پی روشن نمودن چگونگی تحقق این نوع از توسعه در مقیاسی فراتر از یک واحد مسکونی و فروتر از یک شهر می باشد و در صدد تدوین یک چارچوب برای شناسایی محدوده هایی است که پتانسیل برنامه ریزی با رویکرد توسعه میان افزا را دارند. این تحقیق پس از معرفی رویکرد توسعه میان افزا و تحلیل مزایا و معایب، ویژگی ها و سایر ابعاد آن، به ارائه ی معیارهایی برای سنجش امکان کاربست این رویکرد خواهد پرداخت. در نهایت در قالب یک نمونه موردی، به ارزیابی یک محدوده در شهر مشهد با استفاده از این معیارها پرداخته و با رویکرد میان افزا برای آن برنامه ریزی خواهد کرد.
راضیه السادات آقاعمو غلامرضا حقیقت نایینی
افزایش گرم شدن زمین و آثار منفی آن طی دهه های اخیر انکارناپذیر شده و این پدیده موجب گردیده است که موافقت نامه های کشوری، منطقه ای و بین المللی به منظور ایجاد هماهنگی بین سیاست ها در راستای کاهش آثار منفی گرم شدن زمین مورد توجه قرار گیرد. در این چارچوب بیشترین توجه بر سهم بالای انتشار دی-اکسید کربن متمرکز شده است. اولین بار در سال های دهه 1980 ، شواهد علمی نشان دادند که انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از فعالیت های انسانی، خطراتی را برای جهان ایجاد می کند و به این ترتیب لزوم برگزاری کنفرانس های بین المللی دوره ای و تشکیل پیمان نامه برای حل این مساله احساس شد که مهم ترین این تعهدنامه ها پروتکل کیوتو در سال 1997 بود که کشورهای صنعتی را ملزم به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای نمود(خسروی، 1390، 5) در این میان، شهرها سهم عمده ای در انتشار دی اکسید کربن دارند. تقریبا نیمی از جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی می کنند و این سهم در طول زمان در حال افزایش بوده و پیش بینی شده است که این سهم به 60درصد در سال 2030 برسد. شهرها سهم اعظم (بین 60 تا 80درصد) تولید انرژی را در دنیا دارند و سهم آنها در انتشار دی اکسید کربن هم تقریبا همین مقدار است(kamal-chaoui and robert,2009,9) . بر اساس نظر اشه و همکاران، ضمن توجه به شهرها به عنوان عامل تولید کننده دی اکسید کربن می توان گفت، شهرها محل بسیار خوبی برای کاهش انتشار کربن هستند، چون گروه های مختلف قومی، اجتماعی، اقتصادی و ... در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار دارند و از طرفی می توان استراتژی های مختلفی برای جذب مشارکت مردم در کم کردن گازهای گلخانه ای به خصوص کربن تدوین نمود(ashe and others,2009, 3). در چند سال اخیر رویکردهای کم کردن دی اکسید کربن در سطح جهان به سمت استفاده از انرژی های تجدیدپذیر، کارایی انرژی، حمل ونقل، توسعه و ایجاد شهرهای کم کربن و بدون کربن روی آورده و در زمینه های مختلف اقتصادی، صنعت، حمل ونقل و مسکن و مدیریت، راهکارهایی را پیشنهاد داده است. که بر اساس این رویکردها نمونه هایی نیز به مرحله اجرا رسیده است (eco worldly website,2009). ایران از جمله کشورهایی است که پروتکل کیوتو را در سال 1376(1998م)پذیرفته است. در گزارش حاصل از هفدمین کنفرانس تغییرات آب وهوا (unfcc,cop) در آفریقای جنوبی، ایران، رتبه هفتم تولید دی اکسید-کربن و رتبه 60( از بین 61 کشور) جهان در کارایی سیاست های مبارزه با تغییرات آب وهوا را داراست (www.climate.change.ir). بدین ترتیب نیاز به برنامه ریزی در جهت کاهش دی اکسید کربن در کشور به شدت احساس می شود. همانطور که ذکر شد شهرها سهم عمده ای در تولید دی اکسید کربن دارند و ایران نیز از این امر مستثنی نیست. در این میان تهران در رده ی ده شهر نامطلوب جهان برای زندگی سقوط کرده و درکنار شهرهایی نظیرحراره در زیمبابوه، دوالا در کامرون وابیجان درساحل عاج در دهک پایینی جدول ??? شهر دنیا قرار گرفت که از سوی واحد اطلاعاتی مجله اکونومیست مورد بررسی قرار گرفته اند(سالستانی و وردی نژاد، 1391). شهر ری در جنوب شهر تهران با قدمتی 6000ساله از نظر تاریخی با نینوا و بابل برابری می کند و از قدیمی ترین شهرهای جهان محسوب می شود که امروز در غباری از آلودگی ها فرو رفته و –هم از حیث آلودگی و هم از حیث اهمیت-نمونه ای مناسب برای پژوهش حاضر محسوب می گردد. در ایران در راستای کاهش آلودگی های زیست محیطی در شهرها، تنها به کارایی انرژی و کاریری های زمین توجه شده است و بنابراین شاید بتوان گفت این تحقیق از بعد اینکه به طور مستقیم به شهر کم کربن و معیارها و راهکارهای اجرایی کردن آن در شهرهای ایران می پردازد، پژوهشی جدید در ایران می باشد. هدف این پژوهش، ارائه راهکار برای شهرری در جهت دستیابی به شهر کم کربن برای کاهش میزان کربن تولیدی شهرهای ایران می باشد.