نام پژوهشگر: اعظم محسنی

خود آگاهی از دیدگاه کانت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  اعظم محسنی   یوسف شاقول

چکیده علی رغم تأکید بسیاری از مفسران مبنی بر اینکه کانت و نظام فلسفیش امکان ارائه تعلیمی مثبت درباره "خود" را نمی تواند داشته باشد؛ نگاهی کوتاه به اصل و بنیانی که نظام فلسفی کانت بر مبنای آن شکل گرفته است، نشان خواهد داد که کل رویکرد کپرنیکی کانت به فلسفه از مفهوم ذهن (خود) و قوای خاصش نشأت می گیرد؛ از همین رو می توانیم ضرورت پرداختن به این مبحث را از همان ابتدا در نظام فلسفی کانت احساس کنیم. کانت، با توجه به دو تعلیم اساسی فلسفه اش، یعنی منفعل دانستن حس و پیشینی دانستن زمان به مثابه صورت حس درونی به ما نشان می دهد که ما هیچگاه نمی توانیم به شناختی از خود فی نفسه دست پیدا کنیم؛ ما آن را صرفاً آنگونه که بر ما پدیدار می شود می شناسیم. اما با این همه از همان ابتدا اصل را بر "ذهن" یا "خود" می گذارد و با تکیه بر ویژگی های خاصش سعی می کند که نظام فلسفی را بنیان نهد که نه تنها از مسائل و معضلاتی که در فلسفه های گذشته وجود داشته مبرا باشد؛ بلکه به نوعی بر طرف کننده آنها نیز باشد. نکته مهم و حائز اهمیتی که ما در این رساله سعی داشتیم نشان بدهیم؛ این است که تأکید کانت بر "خود" و بحث درباره خصوصیات و مراحل رشد آن در انسان هیچگاه نباید با مباحث روانشناسانه در این خصوص یکی گرفته شود؛ چنانچه او خود بار ها بر این نکته تأکید می کند و حتی بسیاری از تعالیمش من جمله نقد هایش بر تعالیم لاک که از آن تعبیر به فیزیولوژی ذهنی می کند؛ نیز تأییدی بر این مطلب است. البته این نکته را نمی توان از نظر دور داشت که مباحث او در بعضی موارد به مباحث روانشناسانه در این خصوص نزدیک می شود؛ اما با این همه هدف و مقصدی که او با طرح این مباحث دنبال می کند، بسیار دور از آن چیزی است که روانشناسان دنبال می کنند. هدف از طرح این مباحث، نشان دادن این مطلب است که "خود" یا "ذهن" اصل و اساس در عالم است. اگر ما می بینیم که فلسفه های گذشتگان به بن بست رسیده؛ از آن رو ست که آنها هیچ یک به این مطلب توجه نداشتند که اصل، ذهن و خود است و ما باید بدنبال این باشیم که همه چیز با ذهن ما مطابق باشد نه بالعکس. این ماییم که نظم و قاعده مندی را در پدیدار ها نمودار می سازیم؛ به تعبیری این ما و ذهن ماست که قوانین و مقرراتی را از سوی خود کشف می کند و سپس بر طبیعت تحمیل می کند و به نوعی طبیعت را وادار به اطاعت از آنها می کند. تأکید کانت بر این نکته که در سراسر آثارش، چه در حوزه نظری چه در حوزه عمل و زیبایی شناسی نمایان است؛ نشان دهنده این مطلب است که "خود" و "ذهن" اصل و اساسی را شکل می دهد که او تعالیمش را از آن بیرون می کشد. ما در این رساله، نقد عقل محض و تا حدودی رساله انسان شناسی را اصل قرار داده ایم؛ اما این مبحث، مبحثی است که در سایر آثار کانت نیز قابل بررسی است. کلید واژه ها: خود آگاهی، خود شناسی، ادراک نفسانی، خود آگاهی استعلایی، خود آگاهی تجربی.