نام پژوهشگر: صبا راستگار کریمی

اشتراکات فرهنگی و تأثیر آن ها در درک خواندن و واژگان فارسی چینی زبانان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  صبا راستگار کریمی   کورش صفوی

الف- موضوع و طرح مسئله(اهمیت موضوع و هدف): مسئله ی پژوهش حاضر این است که مدرسان و برنامه ریزان آموزشی باید چه مسائل و موضوعاتی را در منابع درسی و فعالیت های درسی خود بگنجانند تا نتیجه ی کار چیزی قابل عرضه و ارزشمند باشد و زبان آموزان بتوانند با اتکا به آن ها در یادگیری زبان دوم موفق تر باشند. این پژوهش با تکیه بر ضرورت آگاهی از اشتراکات فرهنگی موجود میان ملل و کشورهای مختلف و استفاده از آن ها در منابع آموزشی، در پی آنست تا با گرد آوری داده های مشترک فرهنگی میان ایران و چین، منبع قابل دسترسی برای طراحان کتاب های درسی فراهم آورد تا با رجوع به آن ها از اشتراکات موجود در آموزش زبان، به ویژه در سطوح پایه برای چینی زبانان آگاهی یابند. اهمیت پژوهش حاضر را می توان این گونه بیان کرد: نخست گرد آوری برخی اشتراکات فرهنگی میان ایران و چین به شکل مجموعه ای منسجم با هدف استفاده از آن ها در کلاس ها و منابع آموزشی و دوم، تشخیص کاربرد و موارد استفاده از این اشتراکات در آموزش مهارت های مختلف زبان و سوم، تدوین و طراحی درس بر پایه ی برخی از این اشتراکات. ب- مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: تمامی تلاش این تحقیق به این دلیل است تا ثابت شود، افزون بر چهار مهارت پایه ی آگاهی از زبان، یعنی مهارت شنیداری، مهارت گفتاری، مهارت خوانداری و مهارت نوشتاری، امروزه دیگر نمی توان بدون توجه به پنجمین مهارت، یعنی مهارت فرهنگی به آموزش مطلوب زبان خارجی دست یازید. فرایند خواندن، فعال سازی دانش مربوط و دانش پیشین را برای تبادل اطلاعات از فردی به فرد دیگر به صورت مکتوب دربرمی گیرد. خواننده برای درک هر چه بهتر مطالب باید توجه خود را به خواندن معطوف کند و اطلاعات و مهارت های آشنای قبلی را یکپارچه کند تا آن چه فرد دیگری نوشته درک نماید. هم چنین خواندن نیازمند پردازش ذهنی فعال و دائمی است تا ارتباط لازم برقرار گردد. در این پژوهش اشتراکات فرهنگی، زبانی و تاریخی میان ایران و چین گرد آوری و طبقه بندی خواهد شد. پرسش این است که آیا استفاده از مفاهیم مشترک فرهنگی در منابع درسی در فراگیری و درک خواندن و درک واژگان زبان دوم تأثیر مثبت دارد یا خیر. فرضیه ی پژوهش چنین می نماید که استفاده از اشتراکات فرهنگی در آموزش و درک زبان تأثیر مثبتی دارد. پ- روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه ی مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه ی اجرای آن, شیوه ی گرد آوری و تجزیه و تحلیل داده ها: این پژوهش در دو مرحله انجام می شود. نخست گردآوری برخی داده های فرهنگی مشترک میان ایران و چین و سپس تدوین درس هایی بر پایه ی همین داده ها. در مرحله ی دوم جامعه ی آماری که شامل 25 نفر فراگیر فارسی چینی دانشگاه بین المللی قزوین به دو آزمون که یکی با محتوای فرهنگی و دیگری بدون محتوای فرهنگی آشنا و مشترک برای چینی زبانان است پاسخ می دهند و نتایج به دست آمده بررسی می شود تا ببینیم آیا استفاده از محتوای فرهگی آشنا تأثیری بر درک خواندن و واژگان فارسی چینی زبانان می گذارد یا نه. ت- یافته های تحقیق: با بررسی نتایج به دست آمده در هر دو سطح پایه و پیشرفته می توان گفت که در پژوهش حاضر دوره ی پایه در درک مفهوم و دوره ی پیشرفته در درک واژگان تأثیر مثبتی از محتوای فرهنگی آشنا و مشترک گرفته اندکه با کاربرد این محتوا در طراحی متون درسی می توان در آموزش زبان فارسی به چینی زبانان پیش تر رفت. ث- نتیجه گیری و پیشنهادات: استفاده از محتوای فرهنگی تأثیر مثبتی بر درک خواندن و واژگان چینی زبانان فارسی آموز می گذارد. سطح پیشرفته در درک واژه و سطح پایه در درک مفهوم بهتر عمل کردند. اگر این داده های فرهنگی با آموزش در کلاس های آموزش زبان همراه باشد نتایج بهتری به دست خواهد آمد. اگر نتایج حاصل از پژوهش هایی از این دست مورد تأیید باشند، می توانند ابزار مناسبی برای تدوین درس نامه هایی بر این بنیاد تلقی شوند. مسلماً این همه می تواند به اندیشه در باب پژوهش های دیگری بیانجامد که خود به زمان و کوششی مطلوب نیازمندند.