نام پژوهشگر: محمد لطفی
فاطمه خاکراه محمد لطفی
منطقه معدنی چلپو- کلاته چوبک در 65 کیلومتری شمال کاشمر (استان خراسان رضوی- خاور ایران) واقع شده است و بخشی از قسمت شمال خاوری زون ایران مرکزی محسوب می شود. این منطقه بر روی کمربند ولکانوپلوتونیک درونه-تربت حیدریه(کاشمر)- خواف قرار دارد و از یکسری رسوبات آواری پالئوژن متشکل از شیل، مارن، ماسه سنگ و کنگلومرا با میان لایه هایی از سنگهای پیروکلاستیکی تشکیل شده است. سن این سنگهای پیروکلاستیکی را به ائوسن منتسب دانسته اند. گسلهایی با روند غالب شرقی- غربی (به موازات گسل اصلی درونه) سنگهای منطقه را تحت تأثیر قرار داده و جایگاه تشکیل این کانسار را فراهم نموده اند. کانی های اصلی کانسار شامل کوارتز، کلسیت، استیبنیت، پیریت، طلا، رآلگار و اورپیمنت می باشد. بررسیهای انجام شده از جمله شواهد صحرایی، پتروگرافی، کانی شناسی و سیالات درگیر نشان از کانی سازی در یک سیستم رگه- رگچه ای اپی ترمال بویژه نوع کارلین دارد. همچنین پاراژنز کانیایی و مطالعات سیالات درگیر نشان می دهد که درجه حرارت تشکیل کانسار در محدوده دمایی 270-105 درجه سانتیگراد و درجه شوری حدود 16-2 درصد وزنی معادل نمک طعام می باشد. از مهمترین دگرسانی ها، دگرسانی آرژیلیتی، سریسیتی، پیریتی، سیلیسی و کربناتی شدن هستند.
محمد لطفی مهران غیاثی
هدف اصلی این پروژه انجام واکنش های اکسایش کیومین و تولید آلفا کیومیل الکل واستوفنون به عنوان محصول های اصلی، با استفاده از کاتالیزورهای ناهمگن بود. بنابر این کاتالیزورهای ناهمگنی بر پایه تثبیت پورفیرین بر روی سطح سیلیکاژل طراحی و تهیه گردید. برای این منظورترکیب 5،10،15،20-تتراکیس (4-متوکسی کربونیل فنیل) پورفیرین (tmcpp) سنتز شده ، سپس جهت تثبیت (tmcpp) بر روی سیلیکاژل اصلاح شده (دارای گروه آمینی) از واکنش تشکیل آمید استفاده شد. در نهایت پورفیرین تثبیت شده به صورت کمپلکس های فلزی با منگنز(iii) ،آهن(iii) و کبالت (iii) تبدیل گردید. برای شناسائی کاتالیست فوق به نام sf-atps-m(iii)tmcpp که m نشانگر mn، fe و یا co است، تکنیک های ft-ir و uv-vis وtem وicp مورد استفاده قرار گرفت. درمرحله بعد از کاتالیزورهای تهیه شده برای اکسایش کیومین استفاده شد و سپس برای افزایش راندمان واکنش شرایط مختلف واکنش از جمله دما،ماده اکسید کننده ،کاتالیزور کمکی و حلال بهینه گردید. در مرحله دیگر از پروژه اکسایش ترکیبات تولوئن ، اورتوزایلن و پارازایلن با کاتالیزورهای تولید شده بررسی گردید
محمد لطفی محمود عبدالهی
مجموعه معادن سنگ آهن سنگان در خراسان رضوی واقع و طبق آخرین اکتشافات انجام شده بزرگترین معدن سنگ آهن ایران می باشد. در این پروژه محصول کم عیار خط جدایش مغناطیسی خشک این معدن مورد فرآوری قرار گرفت و هدف مورد نظر آن بود که عیار آهن به وسیله روش مغناطیسی خشک از حدود 41% به بیش از 57%. برسد و عیار گوگرد نیز با استفاده از فلوتاسیون و عملیات حرارتی به کمتر از 1% کاهش پیدا کند. در مرحله اول و بعد از شناسایی، عیار آهن نمونه 41% و عیار گوگرد نیز 3/4% به دست آمد. در مرحله بعد خردایش و جدایش کانی های صفحه ای به وسیله سرند مورد بررسی قرار گرفت. پس از آن نیز جدایش مغناطیسی خشک در ابعاد و شرایط مختلف انجام شد. تجزیه سرندی و تعیین توزیع آهن و گوگرد در خوراک و کنسانتره حاصل از جدایش مغناطیسی نیز برای تحلیل رفتار نمونه مفید واقع شد و طی آن، مشخص شد که در جدایش مغناطیسی خشک هیچ گونه جدایشی در ابعاد کمتر از 75 میکرون ایجاد نمی شود. در پایان آزمایش های جدایش مغناطیسی در شرایط شدت میدان مغناطیسی 500 گوس، زاویه تیغه 110 درجه، ابعاد 2- میلی متر، میزان خوراک دهی 50 گرم در دقیقه و سرعت چرخش 90 دور در دقیقه، کنسانتره ای با عیار بیش از 61% و گوگرد کمتر از 2% با بازیابی آهن حدود 80% به دست آمد. در ادامه و برای کاهش بیشتر گوگرد، کنسانتره حاصل از جدایش مغناطیسی مورد عمل آوری حرارتی و فلوتاسیون معکوس پیریت قرار گرفت. با عملیات حرارتی بدون افت قابل ملاحظه ای، گوگرد نمونه به 5/0% کاهش یافت. برای انجام آزمایش های فلوتاسیون نیز پس از انجام چند آزمایش اولیه، طراحی آزمایش انجام شد و عملیات بهینه شد، که در شرایط ابعاد 90- میکرون، زمان آماده سازی 5 دقیقه و ph حدود 4، نتیجه حاصله، بدون تغییر چندانی در عیار آهن، کاهش عیار گوگرد به حدود 2/0% را نشان داد.
جمشید احمدیان محمد هاشم امامی
مجموعه نفوذی کال کافی در شمال شرق انارک (286 کیلومتری شمال شرق اصفهان) و در بخش غربی بلوک یزد قرار دارد. سنگ میزبان توده نفوذی، دگرگونه های انارک (گروه چاه گربه) با سن neo proterozoic می باشد. توده نفوذی مذکور در بخش شرقی دارای کنتاکت گسلی با سنگهای آتشفشانی ائوسن است. شواهد صحرایی- زمین شناسی و تعیین سن مطلق انجام شده توسط زمین شناسان روس، سنی در حدود ائوسن فوقانی را برای مجموعه کال کافی مطرح می سازد. بررسی های انجام شده حاکی از حداقل چهار فاز ماگمایی در مجموعه نفوذی کال کافی است. فاز نخست با ترکیب بازیک (گابرو - مونزوگابرو و در نهایت دیوریت)، فاز دوم ترکیبی از مونزونیت تا سینیت را شامل می شود و فاز سوم شامل کوارتزمونزونیت تا کوارتزسینیت و سرانجام فاز چهارم شامل ترم هایی از گرانیت آلکالن تا مونزوگرانیت را در بر می گیرد. مطالعات شیمی کانی ها نشان می دهد که بیوتیت های این مجموعه در محدوده بیوتیت منیزیم دار تا فلوگوپیت قرار می گیرند. آمفیبول ها از نوع کلسیک بوده و ترکیب هورنبلند منیزیم دار تا اکتینولیت دارند در حالی که در سنگ های بازیک ترکیب پاراگازیت نشان می دهد. ترکیب پیروکسن در محدوده دیوپسید و اوژیت واقع شده اند. نتایج آنالیز مایکروپروب پلاژیوکلازها در این مجموعه بیانگر وجود زونینگ نوسانی عادی و معکوس در نمونه ها است و ترکیب پلاژیوکلازهای موجود در گرانیتوئیدهای پتاسیک: آلبیت و در کوارتز مونزونیت، مونزونیت ، گرانیت، آنکلاو و دایک ها در محدوده آلبیت - الیگوکلاز و در سنگ های بازیک در گستره ای از الیگوکلاز- آندزین تا بیتونیت در نوسان است. الیوین های سنگ های بازیک از نوع هیالوسیدریت و اسپینل ها ترکیب اسپینل آهن (مانیتیت) و اسپینل آلومینیوم دار (هرسینیت) دارند. ترکیب شیمی کانی های فوق بیانگر ماهیت کالک- آلکالن و محیط تکتونیکی مرتبط با فرورانش این مجموعه است. میانگین دمای محاسبه شده با استفاده ترمومتری هورنبلند- پلاژیوکلاز در سنگ های بازیک، مونزونیت ها، کوارتز مونزونیت ها به ترتیب حدود 872 ، 677 و 668 درجه سانتیگراد محاسبه شده است. فشار حاکم بر توده مورد مطالعه به روش اشمیت به طور متوسط در کوارتز مونزونیت ها حدود3/1- 1 کیلو بار ، مونزونیت ها حدود ، 5/0 کیلوبار و گابرو 7 کیلوبار به دست می آید که به ترتیب با اعماق 3 کیلومتری برای کوارتز مونزونیت، 2/1 کیلومتری برای مونزونیت و 20 کیلومتری برای گابرو ها مطابقت دارد. توده گرانیتوئیدی کال کافی از نوع شوشونیتی و متاآلومین می باشد و به گرانیتوئیدهای نوع i ، سری مانیتیت تعلق دارد. نسبت های بالای lile و lree در گرانیتوئید کال کافی حاکی از شکل گیری آنها در درجات پایین ذوب بخشی است. همچنین میزان بالای استرانسیم در این گرانیتوئیدها از یکسو و فقدان آنومالی eu در الگوی عناصر نادر خاکی از سوی دیگر، مبین عدم حضور پلاژیوکلاز در تفاله ذوب می باشد. به بیان دیگر بخش عمده پلاژیوکلاز سنگ منشا وارد فاز مذاب شده است. علاوه بر این تهی شدگی hree معرف حضور گارنت درپسمانده ذوب می باشد. از سوی دیگر نسبت بالای sr/y و la/yb ، فراوانی sr ، mg# بالا و گستردگی محدوده تغییرات آلومینیم از جمله شواهدی هستند که شباهت ماگمای ناحیه مورد مطالعه را با ماگماهای آداکیتی تقویت می کند. ویژگی های ژئوشیمیایی این مجموعه بیانگر ذوب بخشی از پوسته پایینی دلامینامینه شده (آمفیبولیت پوسته ای) همراه با مقادیری مذاب گوشته ای در تولید این ماگماهاست. بر این اساس مدل سازی رقومی ترکیب کانی شناسی سنگ منشا، آمفیبولیت گارنت دار (5% گارنت) تخمین زده می شود که در عمقی بالاتر از 40 کیلومتر شکل گرفته اند.
محمد حکمتیان امیرعلی شعبانی
کانسار سرب و روی اورس کوه در فاصله 60 کیلومتری باختر شهر دامغان و در گستره البرز خاوری واقع شده است. ساختار اورس کوه شامل یک تاقدیس عادی با روند شمال خاور - جنوب باختر است و از روند عمومی چین خوردگی ها در البرز خاوری پیروی می کند. کانسار سرب و روی اورس کوه به لحاظ ژئومتری چینه کران می باشد و سنگ درونگیر آن دولومیت های بخش بالایی سازند الیکا است. دگرسانی های سنگ میزبان شامل دولومیتی شدن، سیلیسی شدن و به مقدار کمتر پیریتی شدن است. کانه زایی در این کانسار دیرزاد است و ماده معدنی بیشتر به شکل رگه ای، پرکننده حفرات کارستی و در زمینه برش ها دیده می شود. رگه های ماده معدنی در امتداد درزه ها و شکستگی های عمود بر هم شکل گرفته اند و دارای دو امتداد تقریبی sww-nee و nnw-sse هستند.کانه های سولفیدی که در مقاطع صیقلی و نمونه های دستی دیده می شود شامل گالن، اسفالریت و پیریت است و نتایج حاصل از پراش سنجی پرتوی ایکس (xrd) نمونه ها دلالت بر حضور کانی های غیرسولفیدی سروزیت، گوتیت، مینرکوردیت، روزاسیت، آلتائیت و هیدروهتارولیت در کانسنگ دگرسان شده غیرسولفیدی دارد. کانی های باطله شامل دولومیت، کلسیت، کوارتز، باریت و به مقدار کم فلورین است. بررسی ژئوترمومتری سیالات درگیر در کانی های کلسیت و باریت موجود در رگه های کانه دار نشان دهنده یک محدوده دمایی گسترده از 90 تا 423 درجه سانتیگراد است که بیشترین فراوانی داده ها بین 298 تا 323 درجه سانتیگراد است. درجه شوری سیالات از 6/0 تا 15% متغیر است که به صورت دو جمعیت مجزا با شوری کم و زیاد دیده می شود. تفاوت در میزان درصد شوری میانبارهای سیال ممکن است نشان دهنده اختلاط سیالات جوی (با شوری پایین) با شورابه های حوضه ای (با شوری بالا) باشد. دمای بالای میانبارها را می توان به وجود یک توده نفوذی باتولیتی در ژرفای منطقه (که در برداشت های ژئوفیزیک هوایی به روش ژئومغناطیس نیز وجود آن مشخص شده است) نسبت داد. خاستگاه سرب و روی سنگ میزبان کربناته بوده و تمرکز سرب و روی درون رگه ها و حفرات کارستی تحت تاثیر سیالاتی بوده که این فلزات را از درون سنگ میزبان شسته اند. در کانسار اورس کوه، کانی سازی اولیه به صورت سولفیدی بوده و تحت تاثیر فرآیندهای سوپرژن ثانویه دگرسان شده است. نفوذ سیالات جوی با فوگاسیته اکسیژن بالا، کانی های سولفیدی به ویژه سولفید های آهن را تجزیه کرده و با تولید اسید سولفوریک موجب کاهش شدید ph سیالات جوی فرورو و انحلال سرب و روی از توده سولفیدی اولیه شده است. این فرآیند همچنین باعث تشکیل مقادیر زیادی از کانی های هیدروکسیدی آهن مانند گوتیت و لیمونیت در بخش های فروشسته شده اکسیدان شده است. انحلال پذیری بالای روی نسبت به سرب باعث شده که بخش عمده فلز روی از کانسار اولیه خارج شود. در صورتی که سرب تحت تاثیر خاصیت بافر کننده سنگ میزبان کربناته به صورت فازهای غیر سولفیدی عمدتاً کربناتی (سروزیت) نهشته شده است. در مجموع بر اساس مجموعه شواهد موجود می توان کانسارسازی اولیه در کانسار اورس کوه را مشابه با کانسار سازی نوع mvt در نظر گرفت که تحت تاثیر فرآیندهای سوپرژن ثانویه دچار دگرسانی شده است.
محمد لطفی ناصر کشاورز فرج خواه
اهمّیت تخلخل به عنوان یکی از پارامترهای موثر در مخازن از یک سو و تنوع نشانگرهای لرزه ای که هریک اطلاعات مهمّی در شناخت لیتولوژی و پارامترهای پتروفیزیکیِ اهداف اکتشافی دارند از سوی دیگر باعث شده تا به مدد پشتوانه ی قوی اقتصاد نفت، پیشرفت های بسیاری در قالب نرم افزارها به منظور مطالعه ی تخلخل ارائه گردد. از جمله ی این پیشرفت ها می توان به بررسی همزمان داده های سه بُعدی لرزه ای و چاه نگاری بصورت مدل سازی، وارون سازی، انواع روش های آنالیز و تخمین که همگی بصورت سه بُعدی قابل انجام است، اشاره کرد. با توجه به این موضوع، پس از انجام مطالعات دقیق بر روی پارامتر تخلخل و روش های اندازه گیری آن، نشانگرهای متأثر از این پارامتر و انواع روش های آنالیز رگرسیونی و شبکه های عصبی، مطالعات لرزه ای سه بُعدی به منظور بررسی این پارامتر مخزنی در یکی از میادین نفتی جنوب ایران با بررسی دقیق نگارهای چاه پیمائی و نشانگرهای لرزه ای آغاز گردید. پس از تفسیر افق های تعیین شده در این میدان، با ساخت مدل امپدانس صوتی بصورت پیشرو با استفاده از نشانگرهای لرزه ای و کنترل و ارزیابی توسط داده های چاه نگاری و در ادامه، وارون سازی و بکارگیری روش رگرسیونی با آنالیز تک نشانگری، چندنشانگری و روش شبکه های عصبی، تخلخل در بخش های موردنظر میدان تخمین زده شد. طی فرآیندهای آنالیز و تخمین، علاوه بر تشخیص دو زون متخلخل، مشخص شد که در بین نشانگرهائی که براساس رابطه ی ریاضی، برای مطالعه ی تخلخل مناسب به نظر می رسیدند؛ استفاده از برخی باعث کاهش صحت تخمین می شود. لذا بررسی نشانگرهای موجود از نظر داشتن رابطه ی منطقی با تخلخل که در مطالعات مشابه مورد غفلت واقع شده بود به دقت انجام شد. نتایج بدست آمده به وضوح نشان داد که پس از حذف نشانگرهای غیرفیزیکی و انجام آنالیز مجدد، با افزایش پیوستگی تخمین تخلخل، تخمین انجام شده به شدت بهبود می یابد.
محمد لطفی مسعود گلچین
چکیده ندارد.
محمد لطفی رضا شعبانی
این رساله به بررسی وضعیت ایران عصر ساسانی از زمان هرمزد چهارم تا مرگ یزدگرد سوم می پردازد. سالها بود که برای نگارنده این سوال مطرح بود که شاهنشاهی ساسانی با آن عظمت و قدرت چگونه در مقابل اعراب مسلمان از پای درآمد؟ ولی متاسفانه فرصت پرداختن به صورت تحقیقی به این سوال برایم پیش نیامد تا اینکه تصمیم گرفتم این سوال را با نوشتن پایان نامه خود جواب دهم، بنابراین مقطع مورد نظر را که حدودا هفتاد و پنج سال آخر حکومت ساسانیان را در بر می گیرد بعنوان کار تحقیقی برگزیدم. در این رساله سعی شده است حتی الامکان تمام منابع دست اول مطالعه شود و آنها را با ککارهای محققان غربی بعلت اینکه آنان در نگارش کتابهای خود به اسناد سریانی و رومی نیز دسترسی داشته اند مقایسه گردد، ضمنا از مطالعات و تحقیقات مورخین و اندیشمندان ایرانی نیز بهره فراوان برده ام.
محمد مشکینیان عزیز یحیوی
چکیده ندارد.
محمد لطفی
چکیده ندارد.