نام پژوهشگر: بهجت یایا

ترجمه و نقد بخش اول کتاب «رجوع به عقل»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1387
  بهجت یایا   علیرضا قائمی نیا

کلی جیمز کلارک فیلسوف غربی معاصر در این کتاب «رجوع بر عقل»، تلاش می کند تا ارتباط بین عقل و ایمان را مشخص سازد؛ ارتباطی که از قرن 18 میلادی، در ذهن روشنفکران قرینه گرا، متزلزل شده و بدین سان بذرهای الحادی را بر نسل امروز پاشیده که یادگار و میراث گذشته است. قرینه گرایی ؛ اعتقاد به عقلانیت یک امر، صرفاً در پس پرده استدلال است و عقیده به خدا را فاقد گواه یا ادلّه کافی می داند. در مقابل این تفکر سه رویه وجود دارد: 1 ـ الهیات طبیعی که می کوشد تا عقلانیت باور دینی را از طریق استدلال ثابت کند. 2 ـ ایمان گرایی که در ضمن پذیرش ضرورت وجود قرینه در زمینه عقلانیت باور، به نبود دلیل کافی در اثبات خدا، اذعان دارد. 3 ـ معرفت شناسی اصلاح شده که عقلانیت را به گونه ای غیر از استدلال خواهی، تفسیر می کند و بر پایه آراء پلنتینگا استوار است. مولف شقوق اول و دوم را مردود می داند و در طی دو بخش کتاب به اثبات گزینه سوم می پردازد. وی در بخش اول به نقد براهین الهیات طبیعی نشسته و مسأله شر را به عنوان قرینه ای علیه خدا، اقامه می کند و در بخش دوم، دلایل خویش را بر پذیرش آراء پلنتینگا و نقدهای وارد بر قرینه گرایی ذکر می کند و بدین سان تصویر جدیدی از عقلانیت ارائه می دهد که نیازمند استدلال نیست. ما در این مختصر به ترجمه و نقد بخش اول کتاب به طور خاص و بیان فشرده ای از ترجمه و نقد بخش دوم می پردازیم. آنچه کلارک از کل بحث خود نتیجه می گیرد، پایه بودن باور خداست. او معتقد است که اشخاص، در رویارویی با استدلال ها، نتیجه ای را می پذیرند که با مبانی از قبل پذیرفته شده آنها هماهنگ است. به عبارت دیگر افراد در استدلال بر اثبات یا ردّ یک گزینه، بی طرفانه قضاوت نکرده و سعی در قبولاندن و پذیرش نظر اولیّه خود می کنند. بدین ترتیب، برهان نسبی بوده و به اشخاص و پیش فرض آنها بستگی دارد. کلارک در تأیید نظر خود، به براهینی استناد می کند که از مشهورترین براهین بوده و همچنان موافقان و مخالفانی دارد. وی، این را دلیلی بر عدم قدرت برهان در اقناع همگان می داند. ما در این رساله درصدد اثبات بی نیاز نبودن باور به خدا از استدلال و بیهوده نبودن آن بوده ایم و کوشیده ایم تا ثابت کنیم براهینی که کلارک به ذکر اشکالات آن می-پردازد، صرفاً ناشی از نارسایی مفاهیم فلسفی غرب بوده و این مسأله، ایرادی به قدرت برهان در ارائه یک نتیجه یقینی، وارد نمی کند. در نتیجه، استدلال بر وجود خدا نیز هیچ اشکالی ندارد و پایه بودن باور خدا، آن گونه که کلارک معتقد است، پذیرفتنی نیست. در قبال مسأله شر نیز راه حل هایی ارائه می شود که نشان دهنده سازگاری وجود خدا با بحث شر است. مولف، در پاسخ گویی به این مشکل، از دفاعیه مبتنی بر اختیار پلنتینگا دفاع می کند، لیکن با بررسی های انجام شده در این موضوع، نارسایی دفاعیه پلنتینگا نیز روشن می شود که کلارک از آن غفلت کرده است. و در مقابل مجموعه ای از پاسخ هایی مطرح می شود که مجموعاً، می تواند پاسخ گوی مسأله شر باشد. آنچه ذکر شد تلاشی است که تحت عنوان مقدمه مترجم، ارائه می شود و ادامه رساله، ترجمه صرف بخش اول کتاب بوده و در راستای امانت داری، سعی در ارائه متنی سلیس و متناسب با توان مترجم، ضمن حفظ معنا و منظور مولف در نگارش متن بوده است و از آنجایی که این کار، اولین قدم در مسیر ترجمه محقق و کارهای آغازین می باشد، حتماً از کاستی هایی نیز برخوردار بوده که دیده عفو و بزرگی، قلم بخشش بر نقصان و نارسایی های طبیعی کار می کشد تا در پرورش و رشد محقق در این زمینه کار علمی، تأثیر بسزایی داشته باشد ان شاء الله.