نام پژوهشگر: رقیه امینی

دگرگونی های واجی در نظام واژه سازی پسوندی زبان های نوین ترکی اوغوزی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1388
  رقیه امینی   یدالله پرمون

در این پایان نامه دگرگونی های واجی در نظام واژه سازی شاخه ای از زبان های ترکی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور رویکرد مطالعات تطبیقی و زبان شناسی تاریخی اتخاذ شده است، در این راستا سه دوره زبان ترکی مشتمل بر دوره باستان، دوره میانه و دوره نوین بر اساس منابع زبان شناسی، آثار دستوری، واژه نامه ها و فهرست واژگان آثار ادبی مهم مطالعه شده است. دوره قاراخانی به تبعیت از مارسل اردال در کنار دوره باستان ملاحظه شده است چرا که این دوره به لحاظ واژه سازی و نظام واجی تفاوت های قابل ملاحظه ای با دوره باستان ندارد. در دوره میانه منابع خوارزمی، قبچاقی و چاغاتایی در حیطه شمول مطالعه بوده است. از بین 12 شاخه زبان های نوین ترکی بر اساس تقسیم بندی تکین و اولمز (2003)، شاخه اوغوزی برای مطالعه انتخاب شده است و از میان زبان ها و گویش های اوغوزی فقط بر روی سه زبان ترکی آذربایجانی، ترکی ترکیه و ترکمنی متمرکز شده است. الگوی اصلی نگارنده در انجام پژوهش و تنظیم خروجی آن، روشی است که از سوی مارسل اردال در تدوین نظام واژه سازی ترکی باستان (اردال، 1991) اتخاذ شده است. در این روش، مبنای طبقه بندی و تخصیص واژه به هر پسوند اشتقاقی نقش پسوند است و شکل پسوند به عنوان توالی معینی از واج ها در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد. اتخاذ روش نقش گرا به بحث اشتقاق موجب شده است که نتایج مطالعه از سهو و لغزش هایی که در صورت اتخاذ روش همزمانی و ساختارگرا رخ می دهد تا حد زیادی به دور باشد. در این مطالعه اهم تغییرات واجی رخ داده در پسوندهای ترکی در تحول از ترکی باستان به میانه و اوغوزی نوین به تصویر کشیده شده است. این مطالعه که از نخستین مطالعات تاریخی مقوله اشتقاق در شاخه اوغوزی می باشد ضمن ارائه تصویری جامع از نظام واژه سازی زبان ترکی در فضای تاریخی آن، نتایج ارزشمندی را برای واژه سازی نوین دربردارد. در پایان نامه سعی شده است ضمن پرهیز از افتادن در دام ریشه شناسی واژگان که مقوله ای نزدیک ولی مستقل از واژه سازی می باشد ریشه پسوندهای موجود در ترکی اوغوزی نوین نشان داده شود.

پیش تغلیظ برخی از یون های فلزی با استفاده از نانو ذرات هیدروکسیدهای دوگانه لایه ای قبل از اندازه گیری به روش اسپکترومتری جذب اتمی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده علوم پایه 1391
  رقیه امینی   ابوالقاسم جویبان

در بخش اول کار پژوهشی حاضر، روش استخراج با فاز جامد مبتنی بر نانوذرات هیدروکسید دوگانه ی لایه ای نیکل-آلومینیوم برای پیش تغلیظ مقادیر بسیار کم سلنیم قبل از اندازه گیری توسط اسپکترومتری جذب اتمی تولید هیدرید با جریان پیوسته (hgaas) ارائه گردیده است. عوامل تاثیرگذار بر راندمان استخراج و سیگنال hgaasمطالعه و بهینه گردیدند. تحت شرایط بهینه، حد تشخیص و انحراف استاندارد نسبی روش به ترتیب ng ml?103/0 و 8/2% به دست آمد. ظرفیت جذبی جاذب به کار برده شده mgg?198/9 محاسبه گردید و فاکتور تغلیظ سیستم پیشنهادی 33 به دست آمد. به منظور ارزیابی صحت روش پیشنهادی، نمونه ی استاندارد nist srm 1566b مورد آنالیز قرار گرفت که مقدار به دست آمده با مقدار تائید شده همخوانی خوبی نشان داد.روش ارائه شده برای تعیین سلنیم در نمونه های آبی مختلف به کار گرفته شد. در بخش دوم کار، روشی ساده و حساس برای اندازه گیری مقادیر بسیار کم آرسنیک با اسپکترومتری جذب اتمی الکتروترمال (etaas) پس از استخراج و پیش تغلیظ با استفاده از نانوذرات هیدروکسید دوگانه ی لایه ای سه تایی منیزیم-آلومنیوم-آهن ارئه گردید. متغیرهای موثر بر راندمان استخراج و سیگنال etaas مورد مطالعه قرار گرفته و شرایط بهینه ی تجربی حاصل شد. تحت شرایط بهینه، حد تشخیص و انحراف استاندارد نسبی روش به ترتیب ng l?16/5 و 6/4% محاسبه گردید. ظرفیت جذبی و فاکتور تغلیظ سیستم پیشنهادی به ترتیب mg g?1 68/8 و 300 به دست آمد. نمودار کالیبراسون در محدوده ی غلظتی ng l?1650-15 با ضریب همبستگی 996/0 خطی به دست آمد. صحت روش پیشنهادی با آنالیز نمونه ی استاندارد nist srm 1643eمورد تائید قرار گرفت و به طور موفقیت آمیزی برای اندازه گیری آرسنیک در نمونه آب های طبیعی به کار گرفته شد.

امکان سنجی اقلیمی کشت انگور در شمال شرق کشور
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده جغرافیا 1392
  رقیه امینی   مختار کرمی

نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که حداقل مطلق دما در نواحی مرتفع بالاتر از آستانه تحمل چوب انگور(20- درجه سانتی گراد) می باشد و در نتیجه از محدوده کشت حذف گردید. بررسی نقشه های مراحل مختلف فنولوژی نشان می دهد که نواحی جنوبی و جنوب غربی از نظر دمایی جزء مناطق کاملاً مساعد جهت کشت انگور می باشند و طول دوره رشد انگور از جوانه زنی تا رسیدن میوه در این مناطق از 21 اسفند تا 12 مرداد می باشد. و همچنین طول فصل رشد نیز در این مناطق طولانی است. اما در نواحی مرکزی و شمالی به علت داشتن ارتفاع بالاتر و دمای پایین تر، مراحل فنولوژی دیرتر از مناطق جنوبی آغاز می شود، (از 1 خرداد تا 28 آذر). همچنین طول فصل رشد در این نواحی کوتاه می باشد. بررسی نقشه های توزیع مکانی دما در مراحل مختلف فنولوژیکی نشان می دهد که دما از الگوی طول جغرافیایی تبعیت می کند. به دلیل وجود ارتفاعات در منطقه با افزایش طول جغرافیایی، بر میزان دما افزوده می شود به طوری که مناطق واقع در غرب منطقه مورد مطالعه نظیر استان خراسان-شمالی با دمای 26- 9/17 درجه سانتی گراد کمترین دما و مناطق واقع در شرق و جنوب شرق منطقه مورد مطالعه با دمای 35 - 4/21 درجه سانتی گراد بیش ترین میزان دما را به خود اختصاص داده اند. باتوجه به این نقشه ها از نظر دمایی نواحی شرقی و جنوب شرقی نسبت به نواحی شمال-غربی مساعدتر هستند. نقشه های توزیع مکانی بارش در مراحل مختلف فنولوژیکی نشان می دهد که بارش نیز از الگوی طول جغرافیایی تبعیت می کند (به دلیل جهت وزش بادهای غربی و جهت ارتفاعات)، به طوری که میزان بارش با حرکت از غرب به شرق کاهش می یابد، بیش ترین میزان بارش در نواحی غربی و شمال غربی و کم ترین مقدار بارش در نواحی جنوب شرقی منطقه مورد مطالعه می باشد، همچنین میزان بارش از مرحله اول فنولوژیکی به سمت مراحل آخر فنولوژیکی کاهش می یابد به طوری که در مرحله چهارم (رسیدن میوه) بارش در نواحی جنوب شرقی صفر می شود. با توجه به این نقشه ها از نظر بارش نیز نواحی مرکزی و جنوبی مناطق مساعدتری هستند نسبت به نواحی غربی، زیرا بارش در مرحله گل دهی و رسیدن میوه انگور اثرات منفی دارد و باعث از بین رفتن گل و پوسیده شدن حبه های انگور می شود. بررسی نقشه های توزیع مکانی ساعات آفتابی در مراحل مختلف فنولوژیکی نشان می دهد که، بیش ترین مقدار ساعات آفتابی(830 -330 ساعت) در نواحی غربی و مرتفع(بجنورد و قوچان) و کم ترین میزان آن(510-220 ساعت) در نواحی شرقی و جنوب شرقی منطقه مورد مطالعه است. به طورکلی می توان گفت که مقدار و کیفیت محصول انگور بستگی به نوری دارد که تاکستان دریافت می کند. احتیاجات نوری مو در طول دوره رشد فعال مو تغییر می کند، در طول مراحل گل دادن زیادتر و بعد از برداشت کم تر است. نور نیز مانند درجه حرارت در تشکیل مواد رنگی و مواد معطر در مو موثر است. در نتیجه نواحی غربی و مرتفع به علت داشتن ارتفاع بالاتر از ساعات آفتابی بیش تری برخوردارند و نواحی مساعدتری هستند نسبت به نواحی پست و دشتی که از ساعات آفتابی کم-تری برخوردارند.(ساعات آفتابی در مراحل مختلف فنولوژیکی محاسبه شده و تاریخ شروع مراحل فنولوژی در مناطق مختلف متفاوت می باشد. مراحل فنولوژی در مناطق مرتفع دیرتر آغاز می شود در نتیجه از تعداد ساعات آفتابی بیشتری برخوردار است نسبت به نواحی دشتی و پست که مراحل فنولوژی در این مناطق زودتر آغاز می شود). نقشه های توزیع مکانی تعداد روزهای داغ در مراحل مختلف فنولوژیکی نشان می دهد که بیش ترین تعداد روزهای داغ در نواحی شرقی و جنوبی و کم ترین تعداد روزهای داغ متعلق به نواحی مرکزی، شمالی و شمال غربی است. لازم به ذکر است که مرحله اول فنولوژیکی فاقد روزهای داغ می باشد. با توجه به اهمیت نور و گرما در مراحل مختلف فنولوژیکی به خصوص در مرحله رسیدن میوه که تاثیر زیادی در طعم و رنگ میوه دارد نواحی مرکزی و جنوبی به علت داشتن روزهای داغ بیش تر نسبت به نواحی شمالی و غربی مساعدترند. با بررسی هایی که بین تاریخ آغاز و خاتمه یخبندان با ارتفاع ایستگاه های انتخابی انجام گرفت، مشخص شد که بین ارتفاع و تاریخ وقوع یخبندان زودرس پاییزه رابطه معنی داری وجود دارد. در این نوع یخبندان ها، این رابطه به صورت معکوس می باشد و با افزایش ارتفاع، یخبندان زودتر آغاز می شود. این موضوع نشان می دهد که در فصل پاییز یخبندان های زودرس در مناطق کوهستانی زودتر از دشت ها رخ می دهد. همان طورکه نقشه آغاز یخبندان(شکل 6-23) نشان می دهد در دشت ها زمان رخداد اولین یخبندان حدود 3 ماه دیرتر از مناطق مرتفع می باشد. در یخبندان های دیررس بهاره رابطه ارتفاع با خاتمه یخبندان به صورت مستقیم می باشد و با افزایش ارتفاع تاریخ وقوع آخرین یخبندان بهاره به تعویق می افتد. این موضوع نشان می دهد که در مناطق دشتی یخبندان دیرتر شروع می شود و زودتر هم خاتمه می یابد، به عبارت دیگر فصل یخبندان در این مناطق کوتاه و فصل رشد طولانی تر است. بر عکس در نواحی مرتفع طول فصل یخبندان افزایش و طول فصل رشد کاهش می یابد. این مسئله از نظر کشاورزی قابل توجه می باشد و در مناطق مرتفع از واریته-های مقاوم به دماهای پایین و زودرس استفاده کرد. در مجموع با استفاده از نتایج به دست آمده از این تحقیق می توان مناطق مساعد کشت انگور را در منطقه مورد مطالعه شناسایی و بر اساس آن تقویم کشت و میزان تولید این محصول ارزشمند را در سطح منطقه ارتقا بخشید.