نام پژوهشگر: زهرا بهره مند

آیرونی در ساختار مثنوی مولوی بر مبنای نظریه نقد نو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1388
  زهرا بهره مند   سیروس شمیسا

آیرونی (irony) یکی از اصطلاحات پیچیده و مهم در بلاغت، فلسفه و نقد ادبی است که هرچند معاصران، آن را به کلماتی همچون طعنه، کنایه، طنز، استهزاء، تهکّم، وارونه گویی و... ترجمه کرده اند، اما پژوهش حاضر نشان می دهد که این واژگان ممکن است سبب سوءتفاهم و یا سوءبرداشت خواننده درباره آن شوند؛ چرا که آیرونی انواع متفاوتی دارد که در دوره های مختلف، از یونان باستان تا عصر حاضر، کابردهای گوناگونی داشته و در نتیجه، انواع گوناگونی را، بیش از 10 نوع، ایجاد کرده است. پژوهش حاضر می کوشد تا این کاربردهای متنوع را در سیری تاریخی از یونان باستان تا عصر حاضر بررسی کند که انواع آن را از جمله آیرونی های سقراطی، بلاغی، گسترده، عالم، تراژیک، تقدیر، نمایشی، حوادث، رمانتیک (در روایت)، کلامی و ساختاری در بر می گیرد. اما کاربرد ویژه آیرونی در نقد ادبی، برای اولین بار در نقد نو به ظهور رسید. آنجا که ریچاردز بر مبنای سخنان کولریج -که او هم تحت تأثیر فلاسفه رمانتیک آلمانی بود- تعریف جدیدی برای آیرونی قائل بود. آیرونی از نظر او وجهه ای ساختاری دارد، بدین ترتیب که اجتماع مفاهیم و تمایلات متضاد و در عین حال مکمّل در اثر ادبی است که با تعادل و توازن بین آنها می توان به وحدت اندام وار اثر رسید. از آنجا که در شناخت این مفهوم از آیرونی ساختاری، مفاهیم دیگری از نقد نو دخیل هستند، کوشیده ایم تا نقد نو و اصطلاحات مربوط به آن را نیز معرفی کنیم که شامل وحدت و شکل اندام وار، عینیت بخشی به شعر، نقد عملی، تنش، ابهام و پارادوکس هستند و به این نتیجه برسیم که از طرفی مفهوم تنش به مفهوم آیرونی ساختاری بسیار نزدیک است و از طرف دیگر، یکی از راه های توضیح وحدت اندام وار اثر ادبی، حلّ و فصل کردن تنش یا آیرونی ساختاری مرکزی آن است. در فصل آخر سعی کرده ایم تا کاربردهای متنوع آیرونی و به طور خاص آیرونی ساختاری را در نمونه های عملی برگزیده از مثنوی مولوی (از ابتدای دفتر اول تا آخر داستان شیر و نخچیران) نشان دهیم و از آنجا که ریچاردز وجود آیرونی ساختاری را دلیل بر ارزش هنری اثر ادبی می دانست، به این نتیجه رسیدیم که یکی از دلایلی که به داستان-های مثنوی مولوی ارزش ادبی می دهد وجود آیرونی ساختاری در آن است که البته منتقد باید با حلّ و فصل آن به وحدت اندام وار آثر رسیده و بتواند آن را در مضمونی واحد توضیح دهد.