نام پژوهشگر: محمد حسین شررخواه الانق
محمد حسین شررخواه الانق پرویز محمد زاده
موضوع خنثایی پول سالیان سال موضوع مورد بحث بسیاری از مطالعات انجام گرفته در اقتصاد کشورهای گوناگون بوده است و با آنکه در حال حاضر یافته های فراوانی مبنی بر نحوه اثرگذاری سیاست های پولی در بخش حقیقی به دست آمده است، باز درک روشنی راجع به تاثیرات نهایی این متغیر وجود ندارد. در مطالعه حاضر به منظور بررسی خنثایی پول در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه طی دوره زمانی 1975-2006 از آزمون هم انباشتگی پانلی استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که رابطه هم انباشتگی بین متغیرها برقرار بوده و بیان کننده عدم خنثایی حجم پول برای کشورهای درحال توسعه و خنثایی آن برای کشور های توسعه یافته طی دوره زمانی مورد مطالعه می باشد. با توجه به نتایج تخمین مشاهده میشود که ضریب حجم پول برای کشورهای در حال توسعه معنی دار و دارای مقدار ناچیز میباشد که ممکن است دلیل این تاثیر ناچیز به خاطر ساختار کشورهای در حال توسعه و حساسیت کم نرخ بهره به سیاستهای پولی میباشد. با توجه به یافته های تحقیق مشاهده می شود که پول برای کشورهای درحال توسعه خنثی نمی باشد و با افزایش یک درصد در عرضه پول این کشور ها، تولید ناخالص داخلی به اندازه 008/0 درصد افزایش می یابد و این نشان میدهد که سیاستگذاران در این کشورها می توانند از پول به عنوان یک ابزار تاثیرگذار در تولید استفاده نمایند. حال اگر حجم پول را برای کشورهای توسعه یافته افزایش دهیم، با توجه به این که پول در این گروه از کشورها خنثی می باشد، در آن صورت این افزایش در عرضه پول مستقیما قیمتها را تحت تاثیر قرار می داد و سبب می شود که قیمت ها افزایش یابند. و علاوه بر افزایش قیمت ها، هزینه هایی که از طریق عملیات بازار باز، نرخ تنزیل، نرخ ذخیره قانونی، توسعه بانکداری الکترونیکی، نرخ بهره بازاز و تغییر رفتار مصرف کننده برای افزایش عرضه پول ایجاد می گردد نیز به جامعه تحمیل می شود. با توجه به نتایج به دست آمده برای کشور های در حال توسعه، آشکار شد که افزایش در عرضه پول باعث افزایش در تولید ناخالص داخلی می گردد ولی نمی توان گفت که قیمت ها بدون تغییر باقی می مانند و افزایشی ندارند، بلکه قیمت ها نیز افزایش می یابند و این بیان کننده آن است که سیاست گذاران باید افزایش عرضه پول تا جایی ادامه دهند که افزایش در سطح قیمتها بیشتر از افزایش در مقدار تولید نگردد. با توجه به تاثیر حجم پول بر تولید در کشورهای در حال توسعه، بانکهای مرکزی این کشورها و سیاستگذاران اقتصادی می توانند مقدار تولید و اشتغال را با استفاده از این متغیر پولی تغییر داده و تحت کنترل خود داشته باشند. بنابراین با توجه به تئوری های بیان شده در مورد خنثایی پول، مشاهده می شود که برای کشور های در حال توسعه نظریه های کینزین ها بیشتر تطابقت داشته و طبق گفته کینزین-ها منحنی عرضه کل برای کشور های درحال توسعه به صورت عمودی نمی باشد. همچنان که از نتایج تخمین مشاهده می شود مخارج دولت در مقابل سیاستهای پولی این توانایی را دارند که تاثیر بیشتری بر سطح تولید ملی بر جای بگذارند. با توجه به تخمین، افزایش یک درصد در مخارج دولت، سبب میشود که تولید به اندازه 49/0 درصد افزایش یابد. در حالی که با افزایش یک درصد در حجم پول، تولید به اندازه 008/0 درصد افزایش مییابد. لذا با توجه به این رابطه، ارجحیت سیاستهای مالی بر سیاستهای پولی از لحاظ تاثیرگذاری بر سطح متغیرهای کلان اقتصادی محرز میشود و بهره گیری از این ابزار برای سیاستگذاران سودمندتر از متغیرهای پولی می باشد چرا که توانایی سیاستگذاران با استفاده از این متغیرهای مالی، در تغییر تولید و اشتغال بیشتر می باشد و علت این اثرگذاری به کانالی بر می گردد که متغیرهای مالی مستقیما در تولید وارد می شوند.