نام پژوهشگر: احمد رنجبر
نسرین کمری بیدکرپه احمد رنجبر
موضوع دعا و نیایش، از ارکان اعتقاد بشر در طول زمان های مختلف بوده است. نگاه آدمی به هستی از کهن ترین ادوار به همراه چاشنی دعا و نیایش به درگاه حضرت حق بوده است ؛ از آن جهت جریان نیایش در طول تاریخ از زندگی و افکار بشر قطع نمی شد، که انسان خود را مخلوق و دوستدار حق می دید و گمان او از حق، تصوری از یک خدای انعطاف پذیر بوده که با قربانی کردن و خواندن اوراد و انجام مراسم آئینی اراده اش را با اراده ی انسان تطبیق می دهد، و در آستانه ی چنین خدایی، می توان به نیایش پرداخت. این فطرت پاک انسانی با شکل و رنگ و بوی الهی، در مذاهب آسمانی نیز در نظر گرفته شده است و تمامی ادیان الهی، راهی فراخ را برای نیایش و راز و نیاز انسان با خدا باز گذاشته اند. اسلام آخرین و مترقی ترین دین آسمانی، براساس دو محور خدا و انسان به دعا و نیایش ارج بسیار نهاده است. لذا چنین نگرشی به انسان و خدا در ادبیات ایران پس از اسلام قلمروی وسیع دارد. یکی از آثار ارزشمند ادب فارسی، کتاب گران سنگ شاهنامه، اثر حکیم بزرگوار فردوسی ، طوسی است. شاهنامه در بردارنده بسیاری از اندیشه هایی است که در طول زمان در این سرزمین اهورایی راه یافته است و فردوسی در نظم این اندیشه ها و باورها گنجینه های عظیم ،از عقل و خردگرایی با خود دارد. دکتر ذبیح الله صفا در کتاب «حماسه سرایی در ایران» می گوید: «لازمه یک منظومه حماسی تنها جنگ و خونریزی نیست، بلکه منظومه حماسی کامل آن است که در عین توصیف پهلوانی ها و مردانگی های قوم، نماینده عقاید و آراء و تمدن او نیز باشد.این خاصیت در تمام منظومه های حماسی جهان موجود است.» (صفا، 1383: ص 30) حکیم فردوسی، با خلق حماسه ی عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید. با تامل در شاهنامه و فهم پیش زمینه ی فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصلخیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته اند. «اینکه فردوسی شیعه مذهب بوده و با اعتقاد عمیق و استوار به مبانی مذهب شیعه در تنگ ترین و دشوارترین موقعیت ها نیز در اظهار عقاید مذهبی خویش درنگ روا نمی داشته، امروز ، یک اصل مسلم تاریخی است و نیاز به اثبات ندارد. در زمانه ای که محمود غزنوی با اتکاء به اقتدار عباسیان انگشت در جهان کرده بود و رافضی می جست و قرمطی بردار می کرد، ابر مرد طوس، در جای جای شاهنامه، هر کجا مقتضی دانسته، بی بیم و هراس، کلام خویش را از عشق و ایمان به خاندان پیامبر (ص) و علی بن ابی طالب (ع) مزین کرده است.»(قریب، 1369، 45) این رساله درصدد است موضوع دعا و نیایش را در بزرگترین متن حماسی تجزیه و تحلیل کند. در مواضع دعا و نیایش ، انسان طالب کمال شاهنامه ی فردوسی به دنبال ارتباط و رسیدن بی واسطه با خالق است. اسلام (سرسپردگی) و ایمان راستین، نتیجه ی ارتباط بلاشرط و مستقیم با خداست. نیایش و سخن گفتن با خدا یکی از تعالیم مهم هر دینی است تا بدین طریق هم خود را شناسد و هم خدا را. وقتی تکیه گاه دیگری جز خداوند در هستی نباشد، آدمی بالضروره باید رویش را تماماً به طرف او برگرداند. (بشردوست، 1381: 42) در شاهنامه ی فردوسی با آنکه موضوع و محتوای آن شرح اسطوره ها و تاریخ اساطیری ایران و نبردهای پهلوانان و دشمنان است، دعا و نیایش و راز و نیاز با خداوند جایگاه ویژه ای دارد. آغاز سخن، رزم ها، نامه ها ،جشن و شادی ، ترک سلطنت و در تمام لحظات زندگی شخصیت های شاهنامه، اعم از شاه و پهلوان و حتی شخصیت های غیر ایرانی ،سخن از خدا وسخن با خدا یک ارزش محسوب می شود. هر چند در شاهنامه، مبحث نیایش و راز و نیاز انسان با خدا محوریت ندارد و محتوای اصلی به حساب نمی آید، اما این دلیل بی اعتنایی اثر حماسی ما نسبت به خدا نیست. از سوی دیگر، انسان متعالی، آنچه را که از خداوند برای خود طلب می نماید، برای دیگری نیز درخواست می کند. از این روست که در شاهنامه ی فردوسی ، دعا در حق دیگران، جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. در نامه ی باستان، اقشار مختلف جامعه، از فرادستان گرفته تا فرودستان، در شرایط گوناگون با اهداف متفاوت از جمله هدایت و راهنمایی، قدردانی و تشکر، تقویت روحیه ی طرف مقابل و .... در حق دیگران دعا نموده و از خداوند برای یکدیگر طلب خیر می نمایند. همانگونه که برخی از افراد، به خاطر نفعی که به دیگران می رسانند مورد لطف و دعای خیر آنان قرار می گیرند، کسانی که سبب آسیب و زیان رساندن به سایرین می گردند و شری را متوجه دیگران می کنند، نفرین و دعای شر آنان را به سوی خود می خوانند. آنچه در این پژوهش به آن پرداخته می شود، نوع و شیوه دعا در شاهنامه و آداب راز و نیاز با خداوند و روش درخواست نیازمند از درگاه بی نیاز است و اینکه آیا فردوسی، در سرودن دعاهای موجود در شاهنامه از ادعیه ای که توسط بزرگان دین نقل شده، بهره جسته است و چه وجه تشابهی بین آنها مشاهده می گردد؟ مطالب و محتوای این پژوهش در هفت فصل گزینش و چینش شده است: فصل اول: به کلیات پژوهش اختصاص دارد و به مباحث مقدماتی دعا در شاهنامه پرداخته شده است. فصل دوم: مقدمه ای بر شناخت دعا، که بر نگرش و دانسته های خوانندگان پاکدل، پیرامون تاریخچه دعا و معنی شناسی دعا در لغت، اصطلاح ، قرآن ، حدیث و اهمیت و حقیقت دعا می افزاید. فصل سوم:این فصل در مورد روش تحقیق در پژوهش پیش رو و چگونگی تجزیه و تحلیل داده ها در آن می باشد. فصل چهارم: آداب دعا و نیایش در شاهنامه: دراین فصل به بررسی آداب دعا، احوال دعا، زمان و مکان دعا، گونه های برگزاری دعا و مقایسه ی آن با شرایط دعا و نیایش در اسلام پرداخته است. فصل پنجم: بررسی و تحلیل ماهیت و مواضع دعا و نیایش در شاهنامه، بررسی شیوه ی راز ونیاز در این اثر بزرگ حماسی، و تحقیق در نحوه ی طلب خیر یا شر، برای خود یا دیگران، در این فصل دریچه ای تازه بر خوانندگان ارجمند می گشاید. فصل ششم: آبشخورها و منابع حکیم سخن در زمینه ی دعا و نیایش در نامه ی باستان و نوع نیازها وساختار دعاهای شاهنامه ،در این فصل مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. فصل هفتم: به نتایج و پیشنهادات می پردازد و مخاطب آن دانشجویان و محققان بعدی می باشد تا با پرداختن به پژوهش هایی در این زمینه به کنترل و سمت دهی این موضوع مبادرت ورزند. لازم به ذکر است در این پژوهش، شاهنامه ی فردوسی به کوشش دکتر سید محمد دبیر سیاقی مورد استفاده قرار گرفته است.
محمد صادق خادمی احمد رنجبر
چکیده رساله (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) : اخلاق و پایبندی به اصول و مبانی آن ، از ویژگی های زندگی کمال یافته و هدفمند است که می تواند سعادت دنیوی و اخروی بشر را تضمین نماید . رسالـه حاضر با عنوان « مبانی اخلاقی در دیوان صائب تبریزی » نگاهی به نکات اخلاقی و تعلیمی شعر صائب دارد. صائب در دیوان خود به مضامین اخلاقی، توجّه ویژه ای دارد. وجود تقریبـ? چهار هزار بیت دردیوان با رویکرد اخلاقی، گواه این ادّعاست. تسلّط او برمضامین اخلاقی و استفاده به جا از آن ها در جهت انتقال محصول فکر و اندیشـه خود به مخاطب، از او شاعری متفاوت ساخته است. صائب در تبیین مبانی اخلاقی، از روش اخلاق دینی و انسانی بهره می جوید و آن را در قالب ادبیات تعلیمی ارائه می دهد. اونیز با به کاربردن « تمثیل»، کلید تفهیم را در دست گرفته و به خانـه ذهن مخاطب وارد می شود و به آسانی پیام خود را القا می کند. نویسنده کوشیده است تا باآوردن شواهد شعری مبتنی بر فضایل و رذایل اخلاقی، شعرصائب را از نظر اخلاقی مورد تحلیل وبررسی قرار دهد تا شاید بتواند گامی در جهت شناسایی بهتر و بیشتر صائب بردارد. هدف از این پژوهش، آشنایی بیشترخوانندگان با مبانی اخلاقی شعرصائب و افکار و اندیشه های والای او و نیز فضای اجتماعی و فرهنگی عصر صفوی است. نتایج این پژوهش آشکار می سازد که صائب تبریزی، آگاهانه از مضامین اخلاقی در شعرخود استفاده نموده و در تبیین آن ها از آموزه های دینی بهره جسته و به عنوان بزرگ ترین و آگاه ترین شاعر دوره صفویه و سبک هندی، سهم عمده ای در نشان دادن اوضاع اجتماعی ، اخلاقی و فرهنگی جامعـه خود داشته است. کلید واژه ها : اخلاق ، فضایل اخلاقی ، رذایل اخلاقی ، دیوان صائب تبریزی
احمد رنجبر یداله چاشنی دل
این آزمایش به منظور ارزیابی اثر سطح پروتئین با و بدون افزودن پودر قارچ صدفی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و برخی از فراسنجه های خونی در جوجه های گوشتی در یک آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی نامتعادل انجام شد. در این آزمایش180 قطعه جوجه خروس گوشتی یک روزه سویه تجاری راس 308 به 4 تیمار با 4 تکرار (تیمار شاهد با 3 تکرار) و 12 قطعه جوجه در هر تکرار بصورت کاملاً تصادفی اختصاص داده شد. تیمارهای آزمایشی جیره هایی بر پایه ذرت و سویا بودند که در دو سطح پروتئین (100 و 90 درصد توصیه های راهنمای سویه تجاری راس 308) با و بدون افزودن 2 گرم در کیلوگرم پودر قارچ صدفی، مکمل شده بودند. صفات مورد بررسی، خوراک مصرفی، افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، خصوصیات لاشه، ترکیب شیمیایی لاشه، فراسنجه های خونی و ترکیب شیمیایی فضولات بودند. نتایج این آزمایش نشان داد کاهش ده درصدی سطح پروتئین جیره به طور معنی داری باعث کاهش وزن بدن در دوره رشد و کل دوره پرورش، کاهش مصرف خوراک در دوره رشد، افزایش ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد، پایانی و کل دوره پرورش، افزایش کلسترول خون در 21 و 42 روزگی، کاهش درصد لاشه، ران، سینه، ایلئوم و افزایش درصد ماده خشک و چربی لاشه و همچنین کاهش مقدار نیتروژن دفعی و رطوبت فضولات در 28 و 42 روزگی جوجه های گوشتی شد (05/0>p). افزودن پودر قارچ صدفی به جیره به طور معنی داری باعث افزایش درصد لاشه، کاهش درصد چربی لاشه، افزایش درصد ماده خشک فضولات در 42 روزگی و کاهش غلظت کلسترول خون در21 و 42 روزگی در جوجه های گوشتی شد (05/0>p). اثر متقابل بین قارچ صدفی و سطح پروتئین جیره در وزن بدن در دوره رشد و کل دوره پرورش، مصرف خوراک در دوره رشد، ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد، پایانی و کل دوره پرورش، غلظت کلسترول خون در 21 و 42 روزگی، درصد لاشه، ران، سینه، طول ایلئوم و درصد ماده خشک و چربی لاشه و همچنین درصد نیتروژن دفعی و رطوبت فضولات در 28 و 42 روزگی جوجه های گوشتی به طور معنی داری مشاهده شد
علی بالی علی اصغر حلبی
چکیده این رساله، به بررسیِ زمینه های نومیدی و بدبینی با رویکرد «یأس فلسفی» در اشعارِ میرزاده ی عشقی، ایرج میرزا، ملک الشعراء بهار، اخوان ثالث (م. امید) و هوشنگ ابتهاج (سایه) می پردازد. بدبینی و یأس التهابی روحی و عاطفی و از عناصِرِ طبیعی و متداول در ساحتِ عقلی و عاطفیِ انسان است. چنین می نماید که غالب افراد در هر جامعه و از هر طبقه ای در معرضِ ابتلا به نومیدی و بدبینی هستند. روشنفکران و شاعران نیز از این عارضه مصون و مستثنی نیستند. شکلِ مُفرطِ بدبینی و نومیدی نسبت به امور جاری اعم از وضع شخصی تا اوضاع اجتماعی، سیاسی و... در میانِ روشنفکران و شاعران را «یأس فلسفی» می گویند. به عبارتی یأس فلسفی یعنی متقاعد شدن به این که برای بشر راه نجاتی نیست و شخصِ مأیوس هیچ گونه باور و امیدی به بهبود اوضاع ندارد و نسبت به همه چیز و همه کس بدبین است و به مرتبه ای از باور به بی معنایی تا مرز پوچی می رسد. زمینه ها و عواملِ این حالات را می توان در متغیّرهای درونی نظیرِ ژنتیک، خانواده، شکست های عاطفی و...؛ و تحولاتِ بیرونی مانند اوضاعِ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... جستجو کرد. در ادبیاتِ ایران رگه هایی ملایم و گاه تند از یأس و بدبینی در آثار و اشعارِ اغلب شعرا از دورانِ کُهَن تا روزگارِ معاصر دیده می شود. درون مایه یِ اشعارِ هر یک از شاعرانِ مذکور نیز به نوعی متأثّر از عناصِرِ یأس و بدبینی است. بدیهی است زمینه های نومیدی و بدبینیِ این شاعران، متفاوت و تابعی از اوضاعِ روزگارِ آنها است و هر یک در پرتو رویدادها و عوامل متغیّرِ درونی و بیرونی به یأس گراییدند. از این روی، این پدیده در روحیّاتِ آنها امری نسبی و دارای درجاتی از شدّت و ضعف است. چنان که در شعرِ عشقی و اخوان ثالث از بسامد بیشتر و در شعرِ ایرج میرزا و سایه از صبغه ی کمتری برخوردار است و هیچ یک دارای بدبینیِ مطلق نیستند.
بهروز ایمان زاده خیاوی محمد علی گذشتی
پایان نامه حاضر با عنوان« تحلیل محتوایی اشعار مجیرالدین بیلقانی» شاعر قرن ششم که در بیلقان به دنیا آمده وی معاصر سلاجقه و اتابکان آذربایجان و شاگرد خاقانی بوده و به سال 586 در تبریز وفات یافته است براساس نسخ? مصحّح شادروان دکتر محمد آبادی پس از مطالعه و فیش برداری در هفت فصل 1 ـ کلیات 2ـ ترجمه حال 3ـ تحلیل ادبی 4ـ تحلیل اجتماعی 5ـ تحلیل اخلاقی 6ـ تحلیل سیاسی 7ـ تحلیل دینی و فهرست های مطالب و مآخذ سازماندهی و تنظیم شده است. فصل اوّل در بیان مسئله و موارد دیگر آن است فصل دوم بر شرح حال و جایگاه شاعری مجیرالدین مشتمل است که ویژگیهای مهم زندگانی و سبک وی را بیان می دارد در فصل سوم، دیوان از لحاظ ادبی تجزیه و تحلیل شده که علم بیان، صنایع ادبی، مدح، هجو، شکوائیه و اشعار عربی و ترجمه های فارسی آنها را در خود جای داده است. فصل چهارم یعنی تحلیل اجتماعی، وضع روزگارشاعر را از نظر اجتماعی، نحو? حکومت اتابکان و شاهان دیگر و نگاه آنها به شعر مورد توجه قرار داده و به نمونه هایی از تأثرات شاعر از وضع زمانه اش که در اشعار وی انعکاس یافته اشاره می کند. درفصل پنجم نکات اخلاقی، پند و اندرزهای اخلاقی شاعر با نمونه های شعری اش بیان شده است. فصل ششم تحلیل سیاسی، اوضاع سیاسی و حکومتی زمان شاعر و اثر آن در شعر مجیرالدین و برخی از اصطلاحات دیوانی و حکومتی را منعکس می نماید. در فصل هفتم در تحلیل دینی ، مسائل دینی و مذهبی، تعصّبات مذهبی، و مطالب راجع به آنها که در اشعار شاعر کمتر بکار رفته ، انتخاب و درج شده است.
احمد رنجبر محمدباقر میرعباسی
نوشتار حاضر که اختصاص به تحلیل پدیده تعارض میان معاهدات بین المللی دارد. به سه فصل تقسیم شده است : فصل اول زیر عنوان کلیات ، به بررسی کلیات موضوع - تعریف معاهده، تعریف تعارض و شناسایی اجمالی مفهوم تعارض معاهدات - با الهام از بحث تعارض ادله در حقوق داخلی می پردازد. به علاوه بحث تعارض میان قواعد منابع دیگر حقوق بین المللی (تعارض قواعد عرفی با یکدیگر و یا امکان تعارض میان اصول عمومی حقوق) و همچنین تعارض منابع حقوقی بین المللی با یکدیگر نیز در این فصل جای می گیرد. در فصل دوم، با عنوان مفهوم تعارض معاهدات و شرایط بروز آن، ابتدائا به تفصیل، مفهوم تعارض معاهدات به نحو سلبی و ایجابی مورد تحلیل قرار می گیرد (قسمت 1). سپس ضمن بررسی شرایط بروز تعارض ، با یک کالبدشکافی مداقه گرانه، دو عنصر اصلی در شرایط تعارض تحت عناوین جداگانه (الف) نقش زمان در بروز تعارض و (ب) ترکیب اطراف معاهده از هم تشخیص داده می شود. فصل سوم که به حل تعارض اختصاص دارد در قسمت (1) ابتدا به نقش اطراف معاهده در حل تعارض موجود می پردازد و سپس در قسمت (2) قواعد حل تعارض در دو بخش (الف) اصول عمومی حقوق و (ب) حلهای کنوانسیون وین 1969 در اعمال معاهدات جانشین، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و در پایان نیز یک نتیجه گیری کلی از موضوعات مطرح شده ارائه می شود.