نام پژوهشگر: شهلا پزشک
مرضیه مرادی شهلا پزشک
پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی آموزش هماهنگی حسی – حرکتی بر بهبود مهارت های خودیاری غذاخوردن و آشامیدن کودکان عقب مانده ذهنی شدید می پردازد. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه مددجویان عقب مانده ذهنی شدید زیر 14 سال مقیم موسسه های نگهداری شهر قم است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 5 مددجو به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه ، مشاهده و چک لیست پژوهشگر ساخته بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش t وابسته استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش هماهنگی حسی – حرکتی بر بهبود رفتارهای پیش ، حین و پس از غذا خوردن و آشامیدن موثر بوده است.
رضا احمدی پرویز شریفی درآمدی
هدف تحقیق حاضر مقایسۀ مؤلفه های خودکارآمدپنداری بین دانش آموزان پسرکم بینا و بینای پایۀ دوم راهنمای تحصیلی می باشد. روش تحقیق زمینه ای است. جامعۀ آماری کلیۀ دانش آموزان کم بینا و بینای سال دوم راهنمایی تحصیلی شهرتهران می باشد. حجم نمونۀ مورد نظر50 نفر است که شامل 30 نفر دانش آموز پسر بینا و20 نفر دانش آموز پسر کم بینا می باشد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامۀ خودکارآمدپنداری بندورا می باشد که بر اساس آن ، آزمون به صورت گروهی صورت می گیرد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهند که: میزان خودکارآمدپنداری در مؤلفه های"موفقیت تحصیلی"،"یادگیری از طریق خود نظم دهی"، "فعالیتهای فوق برنامه"،"برآوردن انتظارات دیگران"،"خود نظم دهی انگیزشی" در دانش آموزان پسر بینا نسبت به دانش آموزان پسرکم بینا در سطح 0/01>α بیشتر است. همچنین میزان خود کارآمدپنداری در مؤلفۀ "استحکام خود" بین دانش آموزان پسر کم بینا و بینا در سطح 0/01>α تفاوت معنا داری وجود ندارد. لذا بنابر نتایج حاصله ، میزان خودکارآمدپنداری در دانش آموزان پسر بینا نسبت به دانش آموزان پسرکم بینا در سطح 0/01>α بیشتر است. بر این اساس به نظر می رسد که یافته های تحقیق حاضر در برنامه ریزی آموزشی، بهداشت روانی و توانبخشی دانش آموزان کم بینا می تواند موثر واقع گردد.
نشمین سلیمان اختیاری پرویز شریفی درامدی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین سبکهای فرزندپروری با اختلالهای رفتاری درون نمود و برون نمود در کودکان دبستانی11-8 سال انجام گرفت. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دبستانی با اختلالهای رفتاری درون نمود و برون نمود که در سال تحصیلی 88-87 در شهر همدان مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. محقق از سه مدرسه با روش نمونه گیری در دسترس ،30 نفر را از دانش آموزانی که در پرونده تحصیلی آنها سابقه اختلال رفتاری وجود داشت مشخص کرد . سپس اطلاعات لازم در زمینه اختلالهای رفتاری درون نمود و برون نمود و همچنین نحوه تکمیل پرسشنامه آخنباخ در یک جلسه 30 دقیقه ای به آموزگاران این دانش آموزان داده شد . همچنین در طی یک جلسه 30 دقیقه ای دیگر نیز همین روند بر روی والدین این دانش آموزان تکرار شد. در آخر پرسشنامه آخنباخ توسط معلمین و تست سبکهای فرزندپروری بامریند توسط والدین این دانش آموزان تکمیل گردید. داده های به دست آمده با روش همبستگی پیرسون ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نتایج نشان دادند که بین سبک فرزندپروری مقتدرانه و اختلالهای رفتاری درون نمود و برون نمود در کودکان دبستانی 8 تا 11 سال رابطه معناداری وجود ندارد اما بین سبکهای فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه با اختلالهای رفتاری درون نمود و برون نمود در کودکان دبستانی 8 تا 11 سال (5%>p) رابطه معنادار وجود دارد.
خدیجه قندیانی ارانی ژانت هاشمی آذر
به منظور بررسی و مقایسه خلاقیت در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و کودکان عادی 80 دانش آموز مقطع ابتدایی(30دانش آموز دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعال بدون مصرف دارو ،20 دانش آموز دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال با مصرف دارو و 30 دانش آموز عادی) انتخاب شدند. دانش آموزان عادی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال بدون مصرف دارو با روش نمونه گیری ساده و کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال با روش دردسترس انتخاب شدند. خلاقیت تمام دانش آموزان توسط آزمون خلاقیت تورنس فرم a و به صورت انفرادی اندازه گیری شد. جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها با روش آماری t مستقل نشان داد کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعال (با و بدون مصرف دارو) در مقایسه با کودکان عادی خلاق تر نیستند ولی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال بدون مصرف دارو از کودکان عادی و کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال با مصرف دارو خلاق تر بودند. برتری در توانایی خلاقیت افراد دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعال را می توان به نقص در کنترل بازداری و یا ساختار مغزی متفاوت آنها ارتباط داد. کلید واژه: اختلال نارسایی توجه/بیش فعال، خلاقیت افراد دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعال را می توان به نقص در کنترل بازداری و یا ساختار مغزی متفاوت آنها ارتباط داد. کلید واژه: اختلال نارسایی توجه/بیش فعال، خلاقیت
اعظم بهشتی اقدم ژانت هاشمی آذر
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه نظریه ذهن در دانش آموزان ناشنوا و عادی است. با ترتیب دادن یک طرح پژوهش علی – مقایسه ای با انتخاب 60 کودک ناشنوا و عادی از شهرستان های سراب و بستان آباد ، که بین 6/11 تا 15/11 سال داشتند ، به پژوهش با استفاده از آزمون نظریه ذهن ( فرم 38 سوالی استیممن ) پرداختیم. برای تحلیل آماری یافته ها از t مستقل برای مقایسه بین گروهها استفاده شد . نتایج نشان داد که بین نظریه ذهن دانش آموزان ناشنوا و عادی تفاوت معنادار وجود دارد که این تفاوت هم در بین دانش آموزان دختر و هم دانش آموزان پسر ناشنوا و عادی معنادار بود. براساس سایر یافته های تحقیق بین نظریه ذهن دانش آموزان دختر و پسر ناشنوا تفاوت معناداری گزارش نشد ، تنها در خرده آزمون سوم آزمون یعنی جنبه های پیشرفته تر نظریه ذهن، میان دختران و پسران ناشنوا تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین بررسی رابطه هوشبهر و نظریه ذهن کودکان نیز ارتباط معناداری را بین این دو نشان داد .
مهری آخانی شهلا پزشک
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی والدین با اختلالات رفتاری درون نمود و برون نمود دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهر اراک انجام شد.75دانش آموز دارای اختلالات رفتاری ، شامل 38دانش-آموزبااختلال درون نمود و 37دانش آموزبا اختلال برون نمود 11-7سال با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه فهرست رفتاری کودک(آخنباخ)فرم معلم، برای شناسایی اختلالات درون نمود و برون نمود در دانش آموزان و پرسشنامه نئو برای بررسی ویژگیهای شخصیتی والدین.پس از گردآوری داده ها و پردازش آنها با استفاده از روش آماری تحلیل تشخیصی، نتایج نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی والدین و اختلالات رفتاری کودکان رابطه معنی داری وجود ندارد و ویژگیهای شخصیتی والدین فقط 25%قدرت پیش بینی اختلالات رفتاری را در کودکان دارا می با شند
اشرف هارونی شهلا پزشک
پژوهش حاضربه بررسی و مقایسه ی شیوع انواع رفتار چالش برانگیز در کودکان کم توان ذینی با و بدون اختلال اتیسم پرداخته است.روش پژوهش زمینه ای و روش نمونه گیری در دسترس بوده است.نمونه شامل 240 کودک کم توان ذهنی با وبدون اختلال اتیسم می باشد؛که به مراکز توانبخشی کودکان اتیستیک اردیبهشت،یاوران زینب و مرکز نگهدا ری کودکان کم توان ذهنی سعادت ومدرسه ی کودکان استثنایی آمنه مراجعه می نند .اطلاعات بدست آمده ی این بررسی بر اساس چک لیست شیوع رفتار یای چالش برانگیز جلیلی صورت گرفته است؛که 9 حوزه ی ر فتاری را در بر می گیرد .داده ها به وسیله ی آمار توصیفی )توزیع فراوانی،میانگین،انحراف استاندارد،نمودار و جداول(آمار استنباطی)آزمون t مستقل(تحلیل شده است.نتایج نشان دینده ی آن است کو میانگین رفتار یای چالش برانگیز در کودکان کم توان ذینی با اختلال اتیسم برابر با 14.94 وبیشتر از کودکان کم توان ذینی بدون اختلال اتیسم 5.80 است.وبین میانگین رفتار یای چالش برانگیز در کودکان کم توان ذینی آموزش پذیر بدون اختلال اتیسم کو برابراست با) 5.88 ( و کودکان کم توان ذهنی تربیت پذیر بدون اختلال اتیسم که ابر است با) 5.76 (تفاوت معنی داری وجود ندارد.
بهرنگ ظهیری شهلا پزشک
چکیده در پژوهش حاضر به بررسی شیوع اختلال های رفتاری در دانش آموزان با آسیب های شنوایی پسر و دختر مدارس استثنایی دوره دبستان شهر همدان پرداخته شده است. روش پژوهش از نوع تحقیقات پس رویدادی است . جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر دوره ابتدایی دچار نارسایی شنوایی شهرستان همدان می باشد. نمونه گیری بصورت نمونه دردسترس بوده است که شامل 27 دانش آموز پسر و 32 دانش آموز دختر بودند.ابزار مورد استفاده در این پژوهش به منظوری جمع آوری اطلاعات از آزمون آخنباخ(فرم والدین) استفاده شده است. اطلاعات بدست آمده براساس این پرسشنامه از طریق نمرات t استاندارد و آزمون t همبسته مورد تحلیل قرار گرفتند. با توجه به نمرات استاندارد به دست آمده دانش آموزان ناشنوا در هرکدام از زیر گروه های اختلالات رفتاری، ناشنوایان(دختر و پسر) از حیث اکثریت زیر گرو های اختلالات رفتاری در دامنه (بالینی و مرزی) قرار دارند.از طرفی دیگر دانش آموزان دختر در اختلالات رفتاری درون سازی نسبت به اختلالات رفتاری برون سازی ، نمره ی بالاتری کسب کردند (01/0 p<) کلید واژه : دانش آموز دارای آسیب شنوایی،اختلال رفتاری
سوده شعبانی شهلا پزشک
پژوهش حاضر در پی بررسی میزان هیجان خواهی در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر 9 تا 12 سال مبتلا به نشانگان داون و فنیل کتو.نوریا و مقایسه آنها با کودکان عادی ست. روش مورد استفاده در این پژوهش، علی-مقایسه ایی ست. بدین منظور مقیاس هیجان خواهی کودکان روسو پس از هنجاریابی بر نمونه 529 نفری کودکان عادی 7 تا 12 سال، بر 43 کودک کم توان ذهنی آموزس پذیر نشانگان داون (با میانگین سنی 02/10) و 11 کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر مبتلا به فنیل کتونوریا (با میانگین سنی 27/10) و 100 کودک عادی 9 تا 12 سال (با میانگین سنی 1/10) اجرا شد. آزمون مورد استفاده t گروه های مستقل بوده است. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری میان هیجان خواهی کودکان عادی (با میانگین 44/9) و نشانگان داون (با میانگین 8) وجود دارد. میزان هیجان خواهی در کودکان عادی با کودکان فنیل کتونوریا (با میانگین 11) تفاوت معناداری مشاهده نشد. بین هیجان خواهی کودکان نشانگان داون و کودکان فنیل کتونوریا تفاوت معناداری به دست آمد. بدین معنا که، گروه فنیل کتونوریا هیجان خواهی بالاتری نسبت به گروه نشانگان داون داشتند. همان طور که یافته ها نشان می دهد، هیجان خواهی در گروه کودکان نشانگان دوان پایین تر از افراد عادی ست، که این یافته هماهنگ به ویژگی های رفتاری این گروه است. کودکان فنیل کتونوریا نیز با توجه به ویژگی های رفتاریشان، هیجان خواهی بالاتری نسبت به کودکان عادی داشتند. هر چند که بالاتر بودن هیجان خواهی آنان در حد معناداری نیست.
مهر نوش لعل شهباز ابوالفضل کرمی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی عملکرد خانواده با عملکرد شغلی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه علامه طباطبایی تهران صورت گرفته است. جامعه ی آماری در این پژوهش را کلیه ی کارکنان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 90-1389 تشکیل داده و تعداد آنها 340 نفر بوده است. حجم نمونه انتخابی در پژوهش حاضر 160 نفر در نظر گرفته شد. محقق با مراجعه به دانشگاه علامه از 8 دانشکده و 2 ساختمان مرکزی و امور فرهنگی، به صورت خوشه ای یک مرحله ای ابتدا 3 دانشکده و 2 ساختمان مرکزی و امور فرهنگی انتخاب شدند و از هر کدام 33 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های تنظیمی در خصوص عملکرد خانواده( fad) و عملکرد شغلی لواسانی و رضایت شغلی دانت بین آن ها توزیع گردید. و در نهایت فرضیه ها تائید شد نتایج نشان داد که بین عملکرد خانواده با عملکرد شغلی رابطه وجود دارد، بین عملکرد خانواده و رضایت شغلی رابطه وجود دارد، بین رضایت شغلی و عملکرد شغلی رابطه وجود دارد، دو متغیر دانش کاری و ارتباط کاری عوامل پیش بینی کننده ی عملکرد خانواده هستند . برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه های فوق از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده گردید. کلید واژه: عملکرد خانواده، عملکرد شغلی، رضایت شغلی
فرشته گلشنی منزه مریم سیف نراقی
در این پژوهش از نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. شامل 30 دانش آموز با مادر مطلقه و 30 دانش آموز با مادر همسر فوت شده است. روش جمع آوری داده ها و ابزارهای آن: برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی و آزمون استاندارد آخنباخ فرم والد استفاده شده است، که توسط مادران تحت حمایت سازمان بهزیستی به اجرا درآمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ازآمار توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل) استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در بین اختلال های رفتاری دانش آموزان با مادران مطلقه، اختلال بیش فعالی/کمبود توجه و دانش آموزان با مادران همسر فوت شده، اختلال اضطرابی بیشترین مقدار را کسب کردند و در هیچ یک از خرده مقیاس های آزمون آخنباخ بین دانش آموزان با مادران مطلقه و دانش آموزان با مادران همسر فوت شده تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما مدت زمان فوت همسر یا طلاق متغیر تاثیر گذار است.
بیانه ادهمی علیرضا عصاره
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی حمایت و خدمات آموزشی کودکان کم توان ذهنی در نظام آموزش و پرورش ایران و ایالات متحده امریکا بود. بدین منظور برنامه های حمایت و خدمات آموزشی سازمان آموزش و پرورش استثنایی و سازمان بهزیستی ایران؛ وزارت آموزش و پرورش، گروه کم توان ذهنی و سازمان رفاه ایالات متحده امریکا با استفاده از تحقیق توصیفی _تحلیلی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مقایسه ای بر اساس روش "جرج بردی" و روش توصیفی "تیزن و ادامز" مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه برنامه های حمایت و خدمات آموزشی کودکان کم توان ذهنی که تحت پوشش سازمان آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی یا سازمان رفاه، در ایران و ایالات متحده بودند. نمونه آماری و جامعه آماری یکی بود. ابزار گردآوری اطلاعات شامل: اسناد و مدارک و منابع دست اول، تحقیقات انجام شده، اسناد موجود در اینترنت، مجلات معتبر علمی و مصاحبه بود. در جهت بررسی سوال های پژوهش، اطلاعات جمع آوری، توصیف و تشریح شد، شباهت ها و تفاوت های مشخص شده با هم مقایسه شد و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در ایالات متحده حمایت و خدمات شامل: برنامه آموزش فردی، کمک به حفظ زندگی خانوادگی و اجتماعی این کودکان، تنوع و تراکم بیشتر حمایت و خدمات، سیستم مداخله اولیه، شروع مداخله از بدو تولد، برنامه انتقال برای ورود به محیط کار، سیاست گذاری های دولت های وقت در حمایت مستقیم و خاص از این افراد بود، در ایران این برنامه ها لحاظ نشده بود. با این وصف بین برنامه حمایت و خدمات آموزشی ایران و ایالات متحده در زمینه سیاست ها، اهداف، و نوع خدمات هم شباهت و هم تفاوت وجود دارد، و در جایی که سیاست ها باهم متفاوت بودند به دنبال آن اهداف و نوع خدمات هم باهم فرق می کردند. با این نظر می توان با توجه به شرایط فرهنگی ایران، در زمینه اقتباس برنامه های متفاوت ایالات متحده به منظور دست یابی به شرایط بهتر برای کودکان کم توان ذهنی اقدام کرد. کلمات کلیدی: تطبیق ، کودکان کم توان ذهنی ، حمایت و خدمات ، آموزش ، نظام آموزش و پرورش
فاطمه عاطفی شهلا پزشک
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مرورذهنی و بسط معنایی بر عملکرد یادآوری مفاهیم در دختران کمتوانذهنی پایه دوم مقطع پیشحرفه ای شهر تهران انجام شد.جامعه مورد مطالعه این پژوهش کلیه دانش- 1390 در مدارس آموزش و پرورش استثنایی - آموزان دختر کمتوانذهنی خفیف بودند که در سال تحصیلی 1391 شهر تهران در پایه دوم پیش حرفه ای تحصیل میکردند. به منظور تعیین اعضای نمونه، با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای، ابتدا از میان 11 مدرسه دخترانه کم توان ذهنی شهر تهران دو مدرسه انتخاب شد و سپس از این مدارس تعداد 24 دانش آموز آموزش پذیر مقطع دوم پیش حرفه ای با دامنه سن تقویمی12-18و به طورتصادفی در سه گروه 8 نفری(1. گروه کنترل، 2. گروه آزمایشی اول یا مرورذهنی، 3. گروه آزمایشی دوم یا بسط معنایی) تقسیم شدند.راهبردهای مرورذهنی و بسطمعنایی طی 6 جلسه آموزش انفرادی آموزش داده شد.مفاهیم مورد استفاده پژوهش از کتاب علوم پایه اول پیش حرفه ای با نظر استاد راهنما و مشاور انتخاب گردید.به منظورتجزیه و تحلیل دادههای آماری از تحلیل واریانس(anova)با نمرات اختلافی و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد، عملکرد یادآوری مفاهیم در گروههای آزمایشی بالاتر از گروه کنترل است.بنابراین فرضیه های پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش راهبردهای مرورذهنی و بسطمعنایی بر عملکرد یادآوری مفاهیم در دختران کمتوان ذهنی با 95 %اطمینان تایید میگردد. علاوه بر این نتایج نمایانگر این موضوع است که میانگین نمرات اختلافی گروه آزمایش با مرورذهنی از گروه آزمایشی بسطمعنایی کمتر است، یعنی افرادی که با راهبرد بسط معنایی آموزش دیده بودند عملکرد بهتری در یادآوری مفاهیم نسبت به گروه آزمایشی مرور ذهنی داشتند.
ناهید دهقان شهلا پزشک
بر اساس آنچه که از نظریه های روان پویشی می دانیم، مکانیزم های دفاعی فرایندهای درون روانی ناهشیاری اند که در موقعیت های تنیدگی زا و تهدید برانگیز فعال می شوند و اثرات نامطبوع و دل آزار را از هشیاری می رانند . تلاش مکانیزم های دفاعی برای زدودن اندیشه های ممنوع یا لااقل کاهش آنها از ساخت "ego" منجر به تثبین ویژگی ها و عادات شخصیتی خاص می شود. بنابراین شناخ و ارزیای آنها چه در گستره ی روانشناسی شخصیت و چه در تمرینهای بالینی بسیار سودمند خواهد بود. شخصیت وعواطف مادر اثرات دائمی بر رفتار کودک خواهد گذاشت. نقش مادر در مراقبت از فرزندان از نقش پدر مهم تر است. بنابر این اگر مادری خودشیفته باشد، می تواند آسیب های بیشتری به فرزند وارد کند. بنابر این بررسی سبک دفاعی فرزندان مادران خودشیفته بعنوان یکی از مولفه های شخصیت امری شایسته بنظر می رسد. هدف این تحقیق بررسی سبک دفاعی فرزندان مادران خودشیفته و بررسی سبک دفاعی با بیشترین فراوانی در این افراد بود. محقق در بررسی پیشینه ی مرتبط با این موضوع با کمبودهای اساسی مواجه شد و بنابر این هیچ فرضیه ای را تدوین نکرد و به یافتن پاسخ برای دو پرسش مطرح شده در این زمینه پرداخت: 1. فرزندان مادران خودشیفته از کدام سبک های دفاعی استفاده می کنند؟ 2. فراوانی استفده از کدام سبک در این افراد بیشتر است؟ نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد و به کمک این روش تعداد 20 نفر از افراد 20 تا 30 ساله ساکن شهر تهران که در پاییز سال 1390 ساکن شهر تهران بوده اند و بر اساس مقیاس خودشیفتگی پرسشنامه ی بالینی میلون دارای مادران خودشیفته تشخیص داده شدند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه ی سبک های دفاعی ( dsq-40) در اختیار افراد گروه نمونه قرار گرفت. سپس فراوانی استفاده ی این افراد از هر یک از مکانیزم ها و سبک های دفاعی مشخص شد. نتایج نشان داد که 65% فرزندان مادران خودشیفته از سبک دفاعی رشد یافته، 30% از سبک دفاعی روان آزرده و 5% از سبک دفاعی رشد نایافته استفاده می کنند. اما با توجه بیشتر به نتایج، در می یابیم که این نتایج تنها تعیین کننده ی سبک دفاعی غالب فرد است. این افراد علاوه بر سبک دفاعی تعیین شده، از مکانیزم های سبک های دیگر نیز به وفور استفاده می کنند. بکارگیری مکانیزم های هر یک از سبک های دفاعی توسط فرزندان مادران خودشیفته به معنی عدم بکار گیری مکانیزم های دیگر سبک ها توسط آنها نیست. بنابر این فرزندان مادران خودشیفته از مکانیزم های هر سه سبک دفاعی استفاده می کنند. افراد گروه نمونه پس ازسبک دفاعی رشد یافته، بیش از همه از سبک دفاعی روان آزرده و سپس از سبک دفاعی رشد نایافته استفاده می کنند. به طور کلی بر اساس نتایج این تحقیق، بکارگیری مکانیزم های دفاعی توسط فرزندان مادران خودشیفته مخدوش و تحت تاثیر شخصیت و روش تربیتی نابسامان مادران می باشد. گروه سنی مورد مطالعه در این تحقیق، افراد جوانی هستند که بعنوان افراد سالم از نظر روانی در جامعه حضور دارند. بکارگیری مکانیزم های دفاعی به این میزان مستلزم صرف انرژی روانی بسیار زیاد و نشانگر نابسامانی وضعیت روانی این افراد است. مداخلات درمانی و پیگیری وضعیت روانی این افراد می تواند گامی در جهت ارتقاء بهداشت روانی فرد، خانواده و جامعه باشد.
فریبا ایمانی مرنی شهلا پزشک
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی داستان های اقتباسی ـ آفرینشی ـ افزایشی (ace) بر آموزش مفاهیم مکان های عمومی در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 14 ـ 8 سال می باشد. روش انجام پژوهش حاضر روش تک آزمودنی از نوع طرح ab می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر دبستان شهید زارعی شهر تهران و نمونه موردنظر تعداد 6 دانش آموز دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر با دامنه سنی 14 ـ 8 می باشند. به منظور اجرای پژوهش حاضر 6 مفهوم از 3 مکان عمومی پارک، فروشگاه و رستوران استفاده شده است. در مرحله خط پایه اطلاعات از سه منبع معلم، والد و پژوهشگر جمع آوری گردید؛ سپس هر داستان به مدت 5 جلسه و هر جلسه به مدت حداکثر 30 دقیقه برای آنان خوانده شد. جهت پیگیری اطلاعات به دست آمده مبنی بر یادگیری مفاهیم توسط دانش آموزان مذکور، یک هفته پس از اتمام جلسات آموزشی نیز یادگیری مفاهیم مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت. نتایج به دست آمده براساس جداول و نمودارهای ترسیم شده حاکی از آن است که داستان های ace بر آموزش مفاهیم مکان های عمومی به کودکان کم توان ذهنی اثربخش بوده اند و از میان مفاهیم مربوط، تنها مفهوم کالا از مجموعه ی داستان های افزایشی، توسط دو تن از آزمودنی ها یاد گرفته نشد.
فرنوش فراهانی سپهر ژانت هاشمی آذر
از آنجا که پژواک گویی و رفتارهای چالش انگیز، از مشکلات چشمگیر کودکان درخودمانده محسوب می شوند، این پژوهش، به بررسی اثر بخشی تکرار گفتار بر کاهش پژواک گویی و رفتارهای چالش انگیز کودکان درخودمانده پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع تک آزمودنی با طرح ab است.نمونه آماری ، 3 دانش آموز پسر درخودمانده بودند که در مدرسه استثنایی پسرانه بشارت شهر تهران تحصیل می کردند. روش مداخله ،در این پژوهش روش تکرار گفتار بوده است که به صورت تکرار پژواک گویی های نمونه ها انجام شده است و تاثیر آن در فراوانی پژواک گویی ها و رفتارهای چالش انگیز از طریق ثبت فراوانی رفتار پس از هر جلسه مداخله مورد بررسی قرار گرفت.جلسات، شامل سه جلسه مشاهده جهت ثبت خط پایه و شش جلسه مداخله و در نهایت یک جلسه پیگیری پس از آخرین جلسه ثبت فراوانی در نظر گرفته شد. جداول فراوانی و نمودارهای ترسیم شده، نشان دهنده تاثیر این روش مداخله در کاهش پژواک گویی ها و رفتارهای چالش انگیز در نمونه ها هستند.پیشنهاد می شود که از این روش برای کاهش پژواک گویی و رفتارهای چالش انگیز کودکان درخودمانده استفاده شود.
سعیده شهسواری شهلا پزشک
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های هویتی و تاب آوری با معنای زندگی در دانشجویان هنر دانشگاه تهران است. نمونه پژوهش 150 نفر،شامل 75 زن و 75 مرد بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارهای به کار رفته در این بررسی،پرسشنامه «معنا در زندگی» استگر و اویشی(mlq)، پرسشنامه «سنجش تاب آوری کانر و دیویدسون» و پرسشنامه ی گسترش یافته ی «سنجش عینی پایگاه هویت من» گرانه وانت و آدامز (eom-eis-2) بودند. نتیجه بررسی و تحلیل داده های حاصل از این پرسشنامه ها نشان داد که بین معنای زندگی و تاب آوری رابطه مثبت و معنادار، بین معنای زندگی و سبک هویتی موفق، رابطه مثبت و معنادارو بین معنای زندگی و هویت سردرگم رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.همچنین 34 درصد تغییرات متغیر معنای زندگی توسط سبک هویتی زودرس و 33 درصد تغییرات متغیر معنای زندگی توسط سبک هویتی دیررس قابل تبیین می باشد.
سنا رجبی ژانت هاشمی
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر روش شناختی رفتاری بر تصویر بدنی کودکان سرطانی است. روش تحقیق این مطالعه شبه آزمایشی با ساختار یک گروه آزمایش با پیشآزمون و پسآزمون است. جامعه ی آماری این پژوهش، همه ی کودکان مبتلا به سرطان بود. نمونه ی آماری پژوهش7 نفر از کودکان 10 تا 15 ساله ای بودندکه در بیمارستان فوق تخصصی کودکان مفید و بیمارستان شهدا شهر تهران بستری بودند و نمونهگیری به صورت در دسترس بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه ی نگرانی درباره ی تصویر بدنی بود. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده، از روش t وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه ی مذکور، بر پذیرش تصویر بدنی در کودکانی سرطانی تأثیر ندارد اما با توجه به تغییراتی که در نمره ی خام بعضی از کودکان دیده می شود و پیشینه ی پژوهش که تأثیر روش شناختی رفتاری را بر تصویر بدنی تأیید کرده اند، ناهمسویی نتایج این پژوهش ناشی از محدودیت ها و مشکلاتی است که در حین اجرا بوده است. با توجه به این که روش شناختی رفتاری بر پذیرش تصویر بدنی برخی کودکان تأثیر داشته، پیشنهاد میشود از این روش در شرایط بهتر و با توجه به متغیرهای دیگر از جمله شرایط خانوادگی، اجتماعی، سن و جنس استفاده شود و همچنین، توصیه می شود که مکان هایی برای انجام پژوهش ها و کمک های روانشناختی تخصیص داده شود.
رقیه اسدی گندمانی شهلا پزشک
هدف از این پژوهش، تدوین و مقایسهی آموزش حل مساله و ایفای نقش به افراد کمتوان ذهنی خفیف بود. روش پژوهش از نوع طرحهای نیمهآزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون بود. تعداد 21 پسرکمتوان ذهنی خفیف با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (جمعاً سه گروه هفت نفره) قرار گرفتند. برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت استفاده شد. ابتدا نمرات مهارت های اجتماعی از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه های آزمایش به مدت بیست جلسه به صورت انفرادی آموزش دیدند. یکی از گروه های آزمایش آموزش حل مساله و گروه دیگر آموزش ایفای نقش را دریافت نمودند. پس از اجرای جلسات آموزشی پس آزمونی به منظور بررسی مهارت های اجتماعی در گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. برای بررسی ماندگاری پرسشنامه مهارت های اجتماعی یک ماه پس از اتمام آموزش مجدداً تکمیل شد. تعمیم مهارت های آموزش داده شده به موقعیتهای جدید نیز بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارتهای اجتماعی باعث افزایش میانگین نمرات مهارتهای اجتماعی در پسآزمون میشود اما این تفاوت از نظر آماری معنیدار نیست. بررسی میانگینها و ارزیابی مستقیم نشان داد که روش ایفای نقش در اکتساب و ماندگاری مهارتهای اجتماعی در افراد کمتوان ذهنی از روش حل مساله موثرتر است اما در تعمیم مهارتهای اجتماعی به موقعیتهای نمادین روش حل مساله موفقتر عمل میکند. هر دو گروه در تعمیم مهارتهای آموخته شده به موقعیتهای واقعی شکست خوردند. با استناد به یافتههای این پژوهش می توان گفت که در آموزش مهارتهای اجتماعی میتوان ترکیبی از دو روش را به کار برد.
زهرا قدسی شهلا پزشک
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش داستان های اجتماعی بر کاهش گوشه گیری کودکان کم توان ذهنی خفیف است.در این پژوهش از طرح های تک موردی نوع a-b استفاده شد. جامعه ی مورد مطالعه ی پژوهش کلیه ی دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف مرکز آموزش استثنایی نیکان (دوره دوم) شهر بجنورد در سال تحصیلی92-91 بود.برای انتخاب نمونه با همکاری معلمان این مرکز،دو نفر از دانش آموزان پایه ی چهارم یک کلاس که از لحاظ نمره ی مولفه های گوشه گیری فرم گزارش معلم پرسشنامه ی آخنباخ، سن تقویمی و عقلی ،عدم استفاده از دارو،نبود اختلال دیگر و نیز وضعیت خانوادگی متجانس بودند انتخاب شدند. ابتدا رفتارهای هدف بدون هیچ گونه مداخله ای در مورد هر یک از آزمودنی ها به تفکیک و در سه موقعیت کلاس،زنگ تفریح و ورزش برای هر مولفه مشاهده و ثبت گردید (مرحله ی خط پایه =a) سپس 16 داستانی که برای 8 مولفه ی گوشه گیری توسط پژوهشگر ساخته شدند طی 16 جلسه برای هر دوآزمودنی اجرا گردید و مشاهدات مربوط به مرحله ی b همانگونه که در مرحله ی a صورت گرفته بود ثبت گردید.نتایج نشان می دهد که آموزش داستان های اجتماعی بر کاهش گوشه گیری این دو دانش آموز موثر بوده است وبیشترین تاثیر مداخله مربوط به آزمودنی اول در موقعیت تفریح و در آزمودنی دوم مربوط به موقعیت ورزش است.
حسین ملک محمدی ژانت هاشمی
این تحقیق به پیش بینی خِرَد براساس عوامل هوشی، شناختی، تاملی، هیجانی، شخصیتی و خلاقیت پرداخت. جامعه تحقیق در این پژوهش افراد بزرگسال 16 تا 60 سال بودند که از میان آنها به صورت در دسترس نمونهای شامل 120 نفر 50 درصد (60 نفر) زن و 50 درصد (60 نفر) مرد بودند، انتخاب شدند. به منظور جمعآوری اطلاعات از مقیاس سه بُعدی خِرَد (3d-ws)، آزمون وکسلر بزرگسالان، آزمون پنج عاملی نئو (neo-pi-r)، فرم کوتاه مقیاس خود شکوفایی، پرسشنامه کنترل هیجانی و آزمون سنجش خلاقیت استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گامبهگام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عوامل هوشی، شناختی، تاملی، هیجانی، شخصیتی و خلاقیت با خرد رابطه معناداری وجود دارد، و مجموعه عاملهای خلاقیت، شخصیت (گشودگی به تجربه)، توانایی شناختی و کنترل هیجان توانایی تبیین واریانس متغیر خرد را در سطح معنادار دارند (73 درصد). پشنهاد میشود در تدوین برنامههای آموزشی و درمانی به نقش خلاقیت، گشودگی به تجربه، توانایی شناختی و کنترل هیجان توجه خاص شود.
ساجده شیرازی ژانت هلشمی آدز
هدف از این پژوهش تعیین ویژگی های روانشناختی والدین کودکان آزار دیده هیجانی بود. روش پژوهش توصیفی و نمونه ی این پژوهش شامل 31 نفر از والدین دانش آموزان دختر آزار دیده هیجانی مقطع متوسطه اول بود که به صورت در دسترس از میان کلیه والدین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول )راهنمایی سابق) شهر تهران در سال تحصیلی 93_92 انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه آزار هیجانی نوروزی(1391) و آزمون شخصیت چند وجهی مینه سوتا (mmpi-2) بود.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارتوصیفی استفاده شد. نتایج نشان می داد که ویژگی های روانشناختی والدین آزار گر هیجانی با والدین غیر آزارگر هیجانی تفاوت دارد. در میان میانگین مقیاس های بالینی والدین آزار گر هیجانی ، افسردگی با بالاترین میزان 35/65 و بعد از آن پارانویا با میانگین 83/63 قرار داشتتند.همچنین 48 % از والدین آزارگر هیجانی در مقیاس افسردگی و 48 % از آنها در مقباس پارانویا، نشانه هایی در حد بالینی داشتند. میانگین نمرات والدین غیر آزارگر در تمام مقیاس های بالینی کمتر از میانگین نمرات والدین آزارگر هیجانی بود. با توجه به یافته های این پژوهش مبنی بر تفاوت ویژگی های روانشناختی والدین آزارگر هیجانی با والدین غیر آزارگر هیجانی و نقش این ویژگی ها در وقوع آزار هیجانی، تدوین مداخلات مربوط به کودکان آزار دیده هیجانی برای کاهش پیامد های منفی آن بر آنها و مداخلات مربوط به والدین برای جلوگیری از ادامه آزار هیجانی توسط آنها پیشنهاد می شود.
حسین اکبری فر پرویز شریفی درآمدی
پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی خفیف مقطع ابتدایی مدرسه ی استثنایی بهارانقلاب شهرستان شادگان در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 20 نفر از مادرانی که نمرات آنها در پرسشنامه تنبیه 38 به بالا بود، انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (10نفر) وکنترل (10نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش، در 12 جلسه برنامه ی شناختی-رفتاری شرکت وآموزش دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه 25 سوالی تنبیه و مصاحبه بالینی همراه با مشاهده استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس توسط spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که فرضیه ی پژوهشی مبنی بر اثربخشی آموزش برنامه ی شناختی رفتاری برکاهش رفتار تنبیهی مادران کودکان کم توان ذهنی خفیف مورد تایید قرار گرفته است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس آزمون، به طور معنی داری رفتار تنبیهی کمتری داشتند. نتیجه گیری: آموزش برنامه ی شناختی رفتاری می تواند در کاهش رفتارهای تنبیهی مادران کودکان کم توان ذهنی خفیف موثر باشد.
منصوره نظری فرنگیس کاظمی
پژوهش حاضر به بررسی کارکرد خانواده بر بلوغ اجتماعی کودکان کم توان ذهنی خفیف پرداخته است. بدین منظور از بین دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف شهرستان علی آباد کتول استان گلستان، نمونه ای به حجم صد نفر در سنین 7 تا 15 سال به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های کارکرد خانواده از پرسشنامه مک مستر و برای ارزیابی بلوغ اجتماعی کودکان کم توان ذهنی خفیف از پرسشنامه بلوغ اجتماعی وایلند استفاده شد. که والدین کودکان پرسشنامه های فوق را تکمیل نمودند و داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان دادند که همبستگی مثبتی بین بلوغ اجتماعی و خرده مقیاس حل مشکل وجود دارد. همچنین حل مشکل و پاسخ دهی عاطفی می توانند تغییرات بلوغ اجتماعی را پیش بینی نمایید. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بین کاکرد خانواده و بلوغ اجتماعی کودکان کم توان ذهنی خفیف رابطه مستقیم وجود دارد.
معصومه طیب لی شهلا پزشک
هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد عصب روانشناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر است. روش پژوهش، توصیفی بوده و از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه موردپژوهش عبارت از کلیه ی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون که در مرکز معلولین و کم توانان ذهنی شهر تهران به صورت تمام وقت نگهداری می شدند و یا نیمه وقت مشغول فعالیت های توانبخشی بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون بدون بیماری آلزایمر و تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با بیماری آلزایمر از طریق پرسشنامه زوال عقل برای افراد با ناتوانی ذهنی (2007)، تشخیص و انتخاب شدند و سپس برای مقایسه ی عملکرد عصب روانشناختی آن ها از آزمون های بندر -گشتالت (1392) و چهارمین مقیاس وکسلر کودکان (2003) و به منظور بررسی سؤالات پژوهش و تعمیم نتایج به دست آمده از گروه نمونه به جامعه ی پژوهش، از t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده از اجرای آزمون بندر گشتالت نشان داد بین دو گروه بدون بیماری آلزایمر و با آلزایمر در فراوانی خطاها، تفاوت معنی داری ازنظر آماری وجود دارد و فراوانی خطاها در گروه با آلزایمر بیشتر است. بیشترین فراوانی خطاهای گروه بدون آلزایمر مربوط به خطای واپس روی و گروه با آلزایمر مربوط به خطای تکرار و تداوم غیرعادی نوع (الف) بود. نتایج به دست آمده از اجرای مقیاس وکسلر کودکان نشان داد بین دو گروه در عامل توانایی عمومی، چیرگی شناختی، مقیاس فهم کلامی، استدلال ادراکی، حافظه ی فعال و سرعت پردازش تفاوت معنی داری وجود نداشت. لازم به ذکر است بین دو گروه در خرده آزمون ها تفاوت معنی دار وجود داشت، افراد در گروه بدون بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه با آلزایمر از عملکرد بهتری برخوردار هستند. نتایج پژوهش حاضر همانند تحقیقات گذشته گویای تفاوت در برخی زمینه ها میان این دو گروه است، بنابراین توجه به شیوه ی متفاوت عملکرد آزمودنی ها برای تسهیل فرآیند تشخیص زودهنگام و درمان حائز اهمیت است.
محدثه نعمت الهی ژانت هاشمی آذر
هدف از این پژوهش، مقایسه بازشناسی جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی در افراد با اختلال سلوک زودآغاز و دیرآغاز بود. روش پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه ی آماری پژوهش عبارت بود از کلیه ی دانش آموزان با اختلال سلوک زودآغاز و دیرآغاز که در سال تحصیلی 93-92 در مدارس تهران مشغول تحصیل بودند.
ابوالفضل طیبی فرنگیس کاظمی
در این پژوهش اثر بخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر مهارت های ارتباطی کودکان درخودمانده با عملکرد بالا مورد پژوهش قرار گرفته شده است.
علی سروش حمید علیزاده
پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه ی توانایی دیداری – فضایی کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی و کودکان درخودمانده با عملکرد بالا انجام گرفته است. در این پژوهش از نوع توصیفی زمینه یابی استفاده شده که در دو مرحله انتخاب (آزمودنی ها و اجرای پژوهش) اجرا شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا و کلیه دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی شهر تهران است. دراین تحقیق از نمونه گیری دردسترس استفاده شد. بدین منظور تعداد 15 نفر از دانش آموزانی که اختلال یادگیری غیرکلامی دارند، با استفاده از فرم معلم گلدستین (1999) و تعداد 15 نفراز دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا از مدارس ویژه این کودکان که با استفاده ازآزمون گارز شناسایی شده اند. و بر روی هر کدام از آنها آزمون مکعب های کهس به اجرا درآمد. به منظور آزمون فرضیه تحقیق از آزمون تی مستقل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات دانش آموزان با اختلال یادگیری غیر کلامی و دانش آموزان با درخودمانده با عملکرد بالا از لحاظ توانایی دیداری- فضایی تفاوت معناداری وجود دارد. و دانش آموزان با اختلال یادگیری غیرکلامی دارای توانایی دیداری- فضایی بهتری نسبت به دانش آموزان با درخودمانده با عملکرد بالا هستند.
عسگر چوبداری فرنگیس کاظمی
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی روش واقعیتmدرمانی بر کاهش رفتارهای چالش انگیز اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان پسر پایه پنجم و ششم دبستان در شهر تهران انجام شده است. روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش را دانش آموزان پسر پایه پنجم و ششم دبستان های پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دادند. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای چند-مرحله ای انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه علائم مرضی کودکان (csi-4) توسط معلمان، 30 دانش آموز که در شاخص نافرمانی مقابله ای پرسشنامه علائم مرضی کودکان نمره بالاتر از نمره برش کسب کردند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. دانش آموزان گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای روش واقعیت درمانی را دریافت کردند. بعد از پایان جلسات، پس آزمون از آن ها به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. براساس نتایج بدست آمده، در گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون کاهش معناداری در رفتارهای چالش انگیز اختلال نافرمانی مقابله ای مشاهده شد (001/0p>). با توجه به یافته های این پژوهش، روش واقعیت درمانی، منجر به کاهش برخی از رفتارهای چالش انگیز اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست.
مرضیه جلیلی شهلا پزشک
چکیده ندارد.
رحمان رحمانی شهلا پزشک
چکیده ندارد.
سمیرا وکیلی شهین علیایی زند
چکیده ندارد.
نصرت اله عزیزی شهلا پزشک
چکیده ندارد.
سمیه مقیمی کاخکی شیوا دولت آبادی
چکیده ندارد.
حسین میراب زاده اردکانی شهلا پزشک
چکیده ندارد.
فرناز اسعدی شهلا پزشک
هدف این تحقیق بررسی ومقایسه میزان و شیوع رفتار های خود آزارانه در دو گروه کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و تربیت پذیر می باشد. رفتار های خود آزارانه از جمله رفتار های نسبتا شایع در میان کودکا ن عقب مانده ذهنی به شمار می رودودر این تحقیق جامعه آما ری تحقیق شامل کلیه دختران و پسران عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و تربیت پذیر پایین 14 سال که از خدمات مراکز توان بخشی روزانه شهر تهران استفاده می نمایند ، می باشد .روش نمونه گیری به روش خوشه ای تصادفی است و تعداد 200 کودک عقب مانده ذهنی ( 100 کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و 100 کودک عقب مانده ذهنی تربیت پ ذیر) در گروههای دختر و پسر که 50 نفر از آنها دختر و 50 نفر از انها پسر هستند به عنوان نمونه تحقیق به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پرسش نامه استاندارد شده رفتار های خود آزارانه رجان می باشد. به منظور تجزی ه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که بین میزان شیوع رفتار های خود آزارانه و نوع این رفتارها در میان عقب مانده های ذهنی آموزش پذیر و تربیت پذیرتفاوت وجود دارد. .علاوه بر این یافته های پ ژوهش نشان می دهد که نوع وشیوع رفتار های خود آزارانه در میان کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پ ذیر و تربیت پ ذیربا توجه به عامل جنسیت در دختران و پسران متفاوت است.
منیره میرخان شهلا پزشک
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین آزار کلامی والدین و اختلالات رفتاری دختران مقطع راهنمایی شهرستان کرج، سال تحصیلی 88-1387 ، می پردازد .در این پژوهش ، از روش همبستگی ، استفاده شده است. جامعه ی آماری در این پژوهش ، شامل کلیه ی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی است که در شهرستان کرج، در سال تحصیلی 88-1387 مشغول به تحصیل بوده اند.نمونه ی تحقیق حاضر ،163 نفر دانش آموز دختر بودند که با استفاده از شیوه ی نمونه گیری در دسترس ، انتخاب شده اند . ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی اختلال رفتاری آخنباخ (فرم خود سنجی) و پرسشنامه ی آزار کلامی محقق ساخته بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها ، از روش آماری همبستگی پیرسون استفاده شد . نتایج این پژوهش نشان داد که بین آزار کلامی والدین و اختلال رفتاری دختران نوجوان در سطح (01/0r<)،رابطه ی معنا داری وجود دارد.
امیرحسین موسوی مریم سیف نراقی
این تحقیق باهدف بررسی تاثیر روش آموزش ترکیب والج ها در اصلاح نارساخوانی و نارسانویسی انجام شده است که با توجه به موضوع تحقیق روش تحقیق نیمه آزمایشی است.جامعه ی آماری این تحقیق دربرگیرنده ی دانش آموزان نارساخوان و نارسانویس پایه ی دوم و سوم ابتدایی شهرستان شهریار می باشد که از میان آنان 50 نفر به صورت در دسترس انتخاب شده اند که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفته اند.نمونه ی مورد نظر به وسیله ی آزمون دیکته نویسی و خواندن استاندارد مورد سنجش قرار گرفته اند و برای اینکه عامل عقب ماندگی ذهنی تاثیرگذار نباشد از طریق آزمون ریون بررسی گردیده و کودکان دارای هوشبهر زیر 100 داشتند حذف شدند و تنها آزمودنی هایی که هوشبهر بین 100 تا 110 بودند انتخاب شدند. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از آمار توصیفی شامل میانگین نمرات، توزیع فراوانی و انحراف استاندارد و آمار استنباطی از آنالیز واریانس یکطرفه و آنالیز واریانس چند متغیره استفاده شده است. نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان می دهد که روش آموزش ترکیب واج ها در اصلاح نارساخوانی، نارسانویسی و مختلط(نارساخوانی و نارسانویسی به صورت همزمان)موثر می باشد.(pvalue=0.000)
هادی رامش مریم سیف نراقی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی مهارت های دانش آموزان پسر کم شنوا ی مقطع راهنمایی در مدارس تلفیقی و استثنایی شهر تهران صورت گرفته است.روش پژوهش حاضر زمینه ای است. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان با نقص شنوایی مقطع اول تا سوم راهنمایی شهر تهران است که در سال تحصیلی 88-87 در مدارس تلفیقی و استثنایی مشغول به تحصیل می باشند. از این جامعه 70 نفر از دانش آموزان کم شنوای مقطع اول تا سوم راهنمایی شهر تهران که 35 نفر از آنان در مدارس تلفیقی به روش نمونه گیری خوشه ای و 35 نفر دیگر در مدارس استثنایی که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.نمونه ها از نظر هوش و افت شنوایی از طریق پرونده هایشان مورد بررسی قرار گرفتند.در این پژوهش از ابزار مهارت های اجتماعی فرم معلمان گرشام و الیوت برای اندازه گیری متغییرهای پژوهش استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی:میانگین و انحراف استاندارد و از آمار استنباطی (آزمون t مستقل ) استفاده گردید. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بین مهارت های اجتماعی دانش آموزان کم شنوا که شامل سه خرده مقیاس همکاری، ابراز وجود و مهار خود است در مدارس تلفیقی و استثنایی تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین توصیه می شود که امکانات مناسبی را فراهم آورند و برنامه های آمزش تلفیقی را غنی تر و نگرش معلمان و دانش آموزان عادی را نسبت به دانش آموزان کم شنوا در جهت مطلوب تغییر دهند.
فاطمه جعفریان مهوش شهیدی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک رهبری تحولی و ابعاد شخصیتی مدیران شرکت ایران خودرو در شهر تهران انجام گرفته است. در این پژوهش از نظریه سبک رهبری تحولی بس در خصوص عوامل موثر در سبک رهبری تحولی( نفوذآرمانی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهامی، مراعات فردی) و تئوری یونگ- مایرز در خصوص ابعاد شخصیتی( برون گرایی/ درون گرایی ، شهودی /حسی ، داوری / ملاحظه گر، احساسی / متفکر) استفاده شده است. طرح تحقیق در این پژوهش به جهت بررسی رابطه بین متغیرها جهت کشف و تعیین رابطه و پیش بینی، از نوع تحقیقات همبستگی محسوب می شود. در این تحقیق از نمونه در دسترس استفاده شده است که از بین 100 نفر مدیر( عملیاتی- میانی- ارشد) 81 نفر از مدیران ارشد و مدیران میانی اعم از زن و مرد به پرسشنامه ها پاسخ دادند. در این پژوهش جهت جمع آوری اطلاعات از ، پرسشنامه 36 سوالی شاخص های سبک رهبری بس و آولیو، جهت بررسی سبک رهبری مدیران و سنخ نمای مایرز- بریگز با 88 سوال، جهت بررسی ابعاد شخصیتی مدیران استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss در دو بخش آمار توصیفی ( میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی ( آزمون خطی بودن رابطه ، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از چهار فرضیه این پژوهش سه فرضیه آن تایید شدند و یک فرضیه آن رد شد و یافته های زیر بدست آمد: 1) بین سبک رهبری تحولی و بعد شخصیتی درون گرایی / برون گرایی رابطه معنادار وجود دارد( این فرضیه در سطح 0/05 معنادار شد) . 2) بین سبک رهبری تحولی و بعد شخصیتی احساسی/ متفکر رابطه معنادار وجود دارد( این فرضیه در سطح 0/05 معنادار شد). 3) بین سبک رهبری تحولی و بعد شخصیتی ملاحظه گر/ داوری رابطه معنادار وجود دارد( این فرضیه در سطح 0/05 معنادار شد). بنابراین نتایج فوق نشان دهنده رابطه بین سبک رهبری تحولی و ابعاد شخصیتی مدیران در این پژوهش است.