نام پژوهشگر: رودابه شاه حسینی
فلورا ندرمحمدی محمد حسن حایری
بخشی از منظومه ی بلند و حماسه ی جاوید فردوسی را نامه ها و پیام ها تشکیل می دهند. این پژوهش به بررسی پیام های موجود در شاهنامه و جایگاه پیک در آن اختصاص دارد.این پیام ها بر حسب مبدا و مقصد به سه دسته تقسیم شده اند: 1- الهاماتی ایزدی یا فریب های اهریمنی که به انسان منتقل شده است 2- نیایش هایی که انسان ها با خداوند داشته اند 3- پیام هایی که بین انسان ها رد و بدل شده است. این گروه عمده ترین بخش این پژوهش را تشکیل می دهد.آنچه از بررسی این قسمت دانسته می شود این است که در شاهنامه فردوسی افراد عادی با یکدیگر نامه نگاری نداشته اند،بلکه شاهان و بزرگان با یکدیگر و یا با وزیران و سپه داران و زیردستان خود ارتباط برقرار نموده اند. پیام های زمینی به چند نوع کتبی ،فتح نامه، پیمان نامه، منشور یا گشادنامه، سوگند نامه، فرمان، محضر نامه، امان نامه، و شفاهی دسته بندی شده اند. بخشی از این پژوهش نیز درباره ی ویژگی های پیک و شیوه های معمول برخورد با فرستاده ها است.
فاطمه السادات اقامیرکریمی غلام رضا مستعلی پارسا
تعالیم و آموزه های اخلاقی در سه کتاب گلستان، کیمیای سعادت و قابوس نامه، بسیار به چشم می خورد. به طور کلی، آموزه های اخلاقی در سه کتاب فوق، به دو بخش مستقیم و غیرمستقیم دسته بندی می شوند: تعالیم اخلاقی در کیمیای سعادت و قابوس نامه، به طور مستقیم و تعالیم مطرح شده در گلستان، غیرمستقیم است. در گلستان، جلوه های اخلاقی، بیش تر واقع گرایانه اند؛ حال آن که در دو کتاب دیگر، این جلوه ها، آموزشی هستند. سعدی، بدی ها را نیز در کنار خوبی ها می آورد، به گونه ای که گلستان، نموداری است از دنیا، با همه خوبی ها و بدی های آن. غزالی در کیمیای سعادت، به جزئی ترین مفاهیم و ارزش های اخلاقی پرداخته و بیش تر مفاهیم اخلاق عملی، از دروغ، ریا، حسد، غیبت، بخل، حرص و طمع گرفته تا آداب نماز و آداب طعام خوردن و میزبان بودن و غیره، همگی در کیمیای سعادت مطرح شده اند؛ به گونه ای که آموزه ای به نظر نمی رسد که غزالی به نوعی به آن نپرداخته باشد. درحالی که تعالیم اخلاقی مطرح شده توسط سعدی، تمامی مفاهیم و ارزش های اخلاقی را شامل نمی شود. این تعالیم، در قابوس نامه، به حد گلستان، کلی مطرح نشده اند، ولی همانند کیمیای سعادت نیز شامل اکثر مفاهیم اخلاقی نیستند. بیش تر مفاهیم و ارزش هایی که غزالی از آن ها سخن گفته، در مورد مسلمانان است؛ به گونه ای که گویی هدف از نوشتن آن، ارائه کتابی برای مسلمانان و مطرح کردن آداب و رسوم اسلامی در بسیاری زمینه هاست؛ ولی تعالیم ذکر شده توسط سعدی، بیش تر طبقات مختلف اجتماع را دربرمی گیرد. با توجه به باب هایی که عنصرالمعالی به آیین شراب خوردن و آداب چوگان زدن اختصاص داده، می توان گفت که قابوس نامه، کتابی است که برای خواص و اشراف تنظیم شده است. ذکر این مطلب نیز اهمیت دارد که گلستان مانند کیمیای سعادت و قابوس نامه، به طور مستقیم، خط مشی اخلاقی ارائه نداده است و خواننده را ملزم به رعایت بایدها و نبایدها نکرده است؛ مسئله ای که در قابوس نامه و کیمیای سعادت به چشم می خورد. استناد به آیه و حدیث، اعتبار و هویت خاصی به تعالیم غزالی بخشیده اند؛ مسئله ای که گلستان و قابوس نامه فاقد آن هستند، از طرفی، ایجاز به کار رفته در گلستان و قابوس نامه را کیمیای سعادت فاقد است.
معصومه پوراسدیان محمدحسن حایری
ذات هر شخص متخلق به خلق و خوی مخصوصی است که در مجموع ، شخصیت او را تشکیل می دهد. وقتی در ادبیات سخن از شخصیت می شود ؛ منظور فرد تحقق یافته ای است که مانند اشخاص حقیقی ویژگی هایی را داراست و با این ویژگی ها در داستان ظاهر می شود . شیوه ی شخصیت پردازی در « کلیله و دمنه » و « مرزبان نامه » به گونه ای است که خواننده از طریق اعمال و گفتار شخصیت ها به ماهیت آن ها پی می برد . در کلیله و دمنه هدف از طرح داستان های تمثیلی ، فراهم آوردن بستری جهت نشان دادن منش های گوناگون انسانی می باشد . در این کتاب ها چندین الگوی شخصیتی با اقتباس از نمونه ی واقعی ، هنرمندانه به صورت نوعی ( تیپیک ) در آمده اند . گفت و گو ، عنصر داستانی دیگری است که در میان حکایت ها از خود استقلالی ندارد و در بافت روایت قصه ها تنیده شده است و نمی توان برای آن حد و مرزی تعیین نمود . شخصیت ها در حکایات این کتاب ها همه به یک طریق حرف می زنند.
عزیز مرادی علی محمدی
مفاخره و خودستائی یکی از انواع ادبی است که در آثار شاعران ادبیات فارسی نمود دارد. ونیز یکی از موضوعات مهم و برجسته ای است که بخش قابل توجهی از شعر فارسی را به خود اختصاص داده است .اصیل ترین مفاخرات موجود در ادبیات فارسی را در آثار شاعران سبک آذربایجانی می توان دید. به یقین هر شاعری تحت تاثیر مسائل اجتماعی و سیاسی و مذهبی زمان خود از مفاخره در راه دستیابی به اهداف و خواسته های خود بهره برده است . مفاخره گاهی ابزار تدافعی و گاهی نیز ابزار تهاجمی شاعر دربرابر موقعیتها و وضعیتهای مختلف است . شاعر با شعرش خواسته های درونی خود را بروز داده، آنچه را که می پسندد و در دل به آن ایمان دارد به نمایش می گذارد. رساله حاضر به تحلیل و بررسی مفاخره در سبک آذربایجانی می پردازد. از بین شاعران این سبک به پنج تن از معروفترین آن ها یعنی خاقانی، نظامی، مجیر الدّین بیلقانی، اثیر الدّین اخسیکتی و فلکی شروانی انتخاب گردیده و پس از بیان علل مفاخره گویی به زمینه های فخر آن ها توجه گردیده و با آوردن نمونه های شعری از دیدگاه نقد ادبی بررسی شده است. آن چه که روشن است ، بیشترین فخر شاعران سبک آذربایجانی به سخن و قریحه ی شعر سرایی است. که ما ابعاد این موضوع و دلایل تفاخر شاعر به کلامش را به تفصیل بیان کرده ایم. در آثار این شاعران مفاخره های برجسته ی دیگر ی نیز دیده می شود که ما آن ها را تحت عنوان مفاخرات غیر شعری بررسی کرده ایم.آنچه که از خلال این سطور می توان به آن پی برد این است که در واقع باید ارتباطی میان خود ستایی و مسائل زمان شاعر جستجو کرد تا به چگونگی و انواع مفاخرات آن ها پی برد و در صدد توجیه این مفاخرات برآمد.
آرزو رشیدی رضا سمیع زاده
این پایان نامه پژوهشی است درباره « مقایسه اشعار پروین اعتصامی و فروغ فرّخزاد از لحاظ برون مایه و درون مایه » . و در این تحقیق شباهت ها و تفاوت های بین دو شاعر از جهت های گوناگون چه ظاهر و صورت اشعار و برون مایه شعرهایشان و چه درون مایه شعری آنها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته. صدای زنانه در کلام هردو شاعر کاملا به گوش می رسد ، زنانگی پروین دارای احساسات مادرانه اما زنانگی فروغ شخصی تروجنسی تر وهر دو به مسائل اجتماعی زمان خود، و دردهای مردم روزگار گوش فرا داده اند وآنها را بازگو میکنند .امّا پروین در قالب کلاسیک و مناظره با آرایه هایی که در خدمت تمثیل به صورت قصیده، قطعه سنتی ودر اوزان سنگین وکلاسیک ومتأثر از بهار و ناصر خسرو است ،ولی فروغ با شعری که در خدمت آشنایی زدایی و نو گرایی است و با در انداختن طرحی نو وانتخاب اوزانی تازه ودر لباس غزلواره های زیبا تلاش دارد که به بازگفت مسائل مهمّ جامعه بپردازد .پروین شاعر باید ها ست وفروغ شاعر هست ها.
راضیه شهرآبادی رودابه شاه حسینی
توجیه چگونگی آفرینش جهان درهرملیتی ریشه در دین و باورهای آنان داشته است و پیروان ادیان گوناگون هرکدام برپایه اعتقادات خود به بیان آفرینش جهان و تحلیل آن پرداخته اندو داستان آفرینش باشباهتهای چشمگیری در متون ادیان گوناگون گنجانده شده است و در تمامی ادیان العی وجود یک آفریننده قدرتمند در رأس آفرینش دیده میشود.قبل از پیدایش ادیان نیزبشرماقبل تاریخ معمای خلقت را به وسیله اسطوره های خویش که بنا به نظرالیاده و برخی دیگر همان دین انسان باستانی و نیز زیربنای اعتقادات و ادیان گوناگون میباشد،بازگوکرده و همواره آفرینش را به ایزد یا ایزدانی نسبت داده است؛زیرا این مسأله اهمیت و تأثیربسزایی در اهتقادات و باورهای انسان در طول تاریخ داشته است و علت اینکه در این تحقیق دین اسلام با آیین زرتشتی یکجابررسی شده شباهتهاو هم محوربودن آنهاست.ونیز دلیل پرداختن اسطوره در کنار ادیان الهی این است که اساطیرملل همواره دربردارنده مسائل مربوط به آفرینش اند ودرواقع مهمترین واصلی ترین موضوع اسطوره،چگونگی خلقت جهان وموجودات می باشد که مورد توجه مورخان و مذهب شناسان قرارگرفته شدع است.نتایج به دست آمده از این پژوهش این است که بین داستان آفرینش در قرآن با داستان آفرینش در آیین زرتشتی شباهتهایی در موضوعاتی چون:اعتقاد توحیدی و وجود یک منشأآفرینش،وجوددونوع آفرینش مادی دمعنوی،آفرینش تدریجی جهان در دوره های متوالی،تسبیح و قداست عناصرطبیعی وعناصراربعه،مسأله زمین-مادر، مقام زن،اوصاف پایان جهان و وجود منجی و سوشیانت،زندگی پس ازمرگ و عوالم سه گانه پس ازآن،وجودپل صراط و چینوت و بالاخره رستاخیزی و بازگشت جاودانه نزد خالق وجوددارد و ازجمله تفاوتهای بنیادین میان آنهامواردی است که در قرآن به وضوح و باصراحت تمام آمده است درحالیکه درآیین زرتشتی هیچ اشاره ای به آنها نشده است،قرآن که نور و کتاب مبین است حقایق را به صورت ناب و تاحدممکن صریح و شفاف در دسترس همگان قرارداده،و قرآن همواره ازنابترین و بزرگترین حقایق سخن میگوید ازجمله این موارد:وجودحکمت و فلسفه آفرینش،وجود دستور تکوینی در امرآفرینش،هدفمندی آفرینش،نبود تعطیلی در امر آفرینش،خلافت و جانشینی انسان و هبوط او و وجود عنصرمتعالی ایمان در امرقربانی میباشند.و محوری ترین نتیجه این تحقیق آناست که زنده بودن اساطیر وریشه در واقعیت داشتن آن براحتی از طریق قرآن قابل اثبات است و طبق اعتقاد ما مسلمانان قرآن که حقیقت محض است نه تنها با اسطوره درتضادنیست بلکه شاهدعینی و الهی برای تأیید اسطوره هاست و قرآن هرگز برروی ادیان و اساطیر دیگر ملل خط بطلان نکشیده است و اساطیر در بیشتر موارد با آیات قرآنی مطابقت دارند.
احمد رضایی رودابه شاه حسینی
در این پژوهش به بررسی و مطابقت علم ایقاع و عروض پرداخته می شود و در این مطابقت، کلیه ی نقاط مشترک وشباهت های میان آن دو مشخص خواهد شد. سپس ارتباط و هماهنگی میان آن دو در یک قطعه ی موسیقاییِ موزون که دارای کلام منظوم نیز است، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. علم ایقاع، میزان موسیقیِ موزون یا دارای ریتم است. چنان که عروض میزان کلام منظوم می باشد. ایقاع نیز مانند عروض، به طور کلی دارای اوزانی است که این اوزان را، در اصطلاح موسیقی قدیم ایران، ادوار یا ادوار ایقاعی گویند. ادوار ایقاعی از ارکان و ارکان نیز از نقره یا ضربه تشکیل شده که این ضربات معادل حرف در شعر است. زمان های میان این نقرات، تعیین کننده ی وزن ایقاعی هستند.
بهار دانشور علیرضا شادآرام
چکیده فنّ انشاء نویسی؛ یا به عبارتی دیگر، منشآت نویسی، از قدیم الایّام در زبان فارسی رایج بوده است و از قرن ششم در ردیف نثر فنّی و مصنوع قرار گرفت. آثار فراوانی در هزار سال نثر فارسی، توسط نویسندگان این فن نوشته شده است. از آن جا که قرن شش تا ده دوره ی اوج این نوع از نوشتن است، بررسی تحوّلات سبکی و شناخت آیین ترسّل، در فاصله ی زمانی مذکور، در ادب فارسی بسیار کارگشا خواهد بود. هدف ما در این پایان نامه، « بررسی ویژگی ها و تحوّلات سبکی منشآت، از قرن شش تا ده» است؛ که با تکیه بر منشآت خاقانی،التّوسل الی الترسّل بغدادی، مکاتیب مولانا، سوانح الأفکار رشیدی، منشآت جامی و منشآت میبدی انجام می شود. با توجّه به روش سبک شناسی نثر، با بررسی سطح زبانی، ادبی و فکری هر کدام از نویسندگان، می توان شناختی نسبی از سبک فردی آنها به دست آورد و پس از جمع بندی و تحلیل یافته ها درکی نسبتاً جامع از سبک هر دوره، و همچنین تحوّلات سبکی منشآت در این مقطع زمانی حاصل می شود. آنچه که در نتیجه ی مطالعات ما به دست آمد، این بود که در طول این دور? زمانی هرچند گاهی نثر مرسل هم در منشآت دیده می شود و نوساناتی در کاربرد یا عدم کاربرد بعضی از صنایع به چشم می خورد، ولی منشآت در طول این دوره همچنان در دسته ی نثر فنّی به حساب می آید. روش تحقیق در این پایان نامه کتابخانه ای و اینترنتی بوده، و از منابع مختلفی جهت تدوین مطالب پایان نامه استفاده شده است، و بر روی هم از یک مقدمه، سه فصل و نتیجه گیری مطالب تشکیل شده است. واژه های کلیدی: آیین ترسّل، التوسّل الی الترسل، سبک شناسی نثر، سوانح الافکار، قرن شش تا ده، مکاتیب مولانا، منشآت، منشآت خاقانی، منشآت جامی، منشآت میبدی، نثر فنّی و مصنوع
سید علی موسوی نیا رودابه شاه حسینی
مثنوی حاصل یک عمر تلاش برای درک، شناخت و یافتن معارف والای اسلامی است. احاطه گسترده مولانا جلال الدین محمد بلخی خراسانی به مبانی عرفان و تصوف اصیل اسلامی و تحقق وی به آداب سلوک معنوی که جای جای این کتاب نشان از آن دارد، و علاوه بر این آگاهی از سایر علوم عقلی و نقلی، همه و همه در به وجود آوردن مثنوی نقش داشته اند. مثنوی تنها یک کتاب ادبی یا عرفانی نیست، بلکه کتابی است که قرآن را در قالب شعر، تمثیل، برهان و عرفان تفسیر می کند. هنر مولانا در آن است که زلال معارف اسلامی را با عطر ادب ایرانی آمیخته و به تشنگان حقایق و سالکان طریق کمال عرضه می کند. مثنوی کتابی است که مورد توجه همه اقشار واقع شده است به خصلت های بشر و روحیات انسان و مسائل روانی و اجتماعی بشر به ظرافت خاصی نگریسته است. و گهگاه نگاه ها و موضع های شخصی مولوی نیز در آن دیده می شود. با مطالعه مثنوی مشاهده می شود که باورهای کلامی مولوی در بسیاری از موارد با باورهای کلامی اشاعره مطابقت داشته و مغایر با باورهای کلامی شیعه امامیه می باشد با دقت در مفاهیمی چون توحید الهی، رویت سعیده، ذات وصفات الهی، قدم وحدوث قرآن، عدل الهی، جبر واختیار(توحید افعالی) ، قضا وقدر و... در مثنوی مشاهده می شود که مولوی با صرف نظر از برخی باورها که نشات گرفته از عرفان اوست پیرو عقاید کلامی اشاعره و اهل سنت و جماعت است. مطالعه مثنوی همیشه دغدغه ی خاطری برای اینجانب به وجود می آورد و آن تضادها و تعارض هایی بود که میان برخی از مفاهیم مذهبی در مثنوی و اعتقادات مذهبی شیعی وجود داشت. و در ذهن مشغولیت هایی ایجاد می کرد. آیا این تعارضات وجود دارد و اگر وجود دارد چگونه مثنوی همچنان محبوب و پذیرفته است وچگونه همچنان در قلب من جای دارد. همین دغدغه عاملی شد که به مطالعه ی شرح ها و نوشته هایی درباره ی مثنوی بپردازم و شناخت و جمع میان این تفاوت ها، انگیزه ی انتخاب این موضوع برای کار در مرحله ی پایان نامه شد. بسیاری از صاحب نظران به بررسی و تفسیرکلامی ابیات مثنوی پرداخته اند، از جمله شرح مثنوی شریف اثر بدیع الزمان فروزانفرشرح مثنوی شرح نیکلسون بر مثنوی اثر رینولد الین نیکلسون تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی اثر علامه محمد تقی جعفری و شرح مثنوی حلبی همچنین می توان به مقالات زیر نیز اشاره کرد. مقاله توحید افعالی درعرفان مولوی و کلام اشعری نوشته مرتضی شجاری، قضا و قدر در مثنوی نوشته ناصر نیکوبخت، چگونگی بازتاب مساله کلامی جبرواختیار در مثنوی مولوی سبب ومسبب از دیدگاه جبر عارفانه مولوی نوشته محمد فولادی و محمدرضا یوسفی مولوی و حل معمای جبر و اختیار در مکتب عشق نوشته ناصر نیکوبخت . اما در تمامی این کتابها و مقاله ها بیشتر آرای کلامی مولوی آورده شده و به مقایسه آرای کلامی مستخرج از مثنوی با عقاید بزرگان شیعه اثنی عشری پرداخته نشده است، در این پایان سعی شد که ابتدا اعتقادات کلامی بروز یافته در مثنوی استخراج شود وسپس با اعتقادات شیعی مقایسه شود. روش انجام کار روش کلید واژه ای– مفهومی است به این صورت که در یک موضوع خاص مثلا حدوث و قدم قرآن سعی شده است تمامی ابیاتی که در آنها کلمه های مربوط به حدوث و قدم قرآن، به کاررفته است گرد آوری شود و علاوه بر این با مطالعه مثنوی، مفاهیمی که به این موضوع مربوط است بررسی گردد. تا اطلاع جامعی از این مفهوم کلامی در مثنوی به دست بیاید. پس از بررسی عقاید مولوی در یک موضوع خاص به مقایسه آن عقاید با عقاید کلامی علامه حلی که از بزرگان شیعه اثنی عشری است پرداخته شده است. به این علت علامه حلی جهت مقایسه انتخاب شده است که اولا نزدیک به عصر مولوی است وثانیا علامه توانست تا با استدلال ورزی و خردگرایی، منظومه? فکر شیعه را انضباط بخشد. او در مواجهه با دو جریان اعتزالی و اشعری، شیوه ای خردپذیر را در معرفی مکتب تشیع برگزید. منظومه? فکر شیعی به واسطه? متفکرانی برجسته بنا شده است. افرادی که تأمل در دینداری کرده اند و فهمی شیعی از مکتب اسلام را عرضه کرده اند. شاید پیش از آن ها، مکتب فکری شیعه انضباط و نظم کمتری داشت. علامه حلی از آن جمله متفکرانی است که مباحث عقیدتی در فکر شیعه را نظم و نسق بخشیده است. وی در مباحث مختلف اعتقادی وارد شده و صورت منضبطی از اندیشه شیعی را ارائه کرده است. پس ازبررسی عقاید علامه حلی ومولوی، به این موضوع پرداخته شده که چرا با وجود اینهمه افتراق و تفاوت در عقاید مولوی با عقاید علامه حلی کتاب مثنوی اینهمه مورد توجه گروههای مختلف با عقاید مختلف قرارگرفته است؟و پاسخ بسیار روشن است مثنوی دارای وسعت مفاهیم و معانی است و زاویه های متعددی را دارد که هرکس، با هر عقیده و جناحی بالاخره اشتراکاتی با مثنوی درک می کند. این پایان نامه در پنج فصل تنظیم شده است: فصل اول که مربوط به پورپوزال است به بیان مسئله، سوالات اصلی تحقیق، فرضیه ها و پیشینه تحقیق پرداخته شده است. فصل دوم فصل تعریف ها و مفاهیم است و به ذکر توضیحاتی درباره ی کلام و عرفان پرداخته شده است. در فصل دوم عقاید کلامی سه فرقه بزرگ اشاعره، معتزله و شیعه اثنی عشری به اختصار آورده شده و توضیحی مختصر در مورد عرفا و فرقه مولویه که به مولوی منسوب است داده شده است در فصل سوم به زندگی نامه علامه حلی ومولوی وهم چنین بررسی عقاید کلامی آنها پرداخته شده است فصل چهارم که اصلی ترین فصل پایان نامه است فصلی است که در آن مفاهیم استخراج شده از مثنوی با دسته بندی اعتقادی مطرح شده است. و با توجه به اشعار و شواهد مثال های مستخرج با روش کلیدواژه ای- مفهومی به مقایسه عقاید کلامی مولوی با علامه حلی پرداخته شده است در فصل پنجم هم نتایج تحقیق ذکر شده و به یکی از سوال های تحقیق که در مورد علت پذیرش مولوی در میان ایرانیان و عقاید مختلف است پاسخ هایی داده شده است.
فریبا حیدری علی اصغر باباسالار
چکیده: ادبیات داستانی در ایران از سابقه ای دیرین و کهن بر خوردار است. در این میان، دو منظومه ی همای و همایون خواجوی کرمانی و جمشید و خورشید سلمان ساوجی به دلیل پیشینه ی فولکلور و آمیختگی با فرهنگ بومی و ملی ما اهمیت به سزایی دارند که منجر به تلاش برای یافتن الگوها و ساختارهایی شدند که به کمک آنها، قصه ها و روایت ها مورد بررسی قرار می گیرند. روش ولادیمیر پراپ روسی یکی از بهترین شیوه های تحلیل و طبقه بندی ریخت شناسی داستان ها به جهت ماهیت خاص آنهاست. نوشته ی حاضر با بهره گیری از شیوه ی پراپ، که کارش را بر پایه ی کنش شخصیت ها نهاده است، به تحلیل داستان جمشید و خورشید و همای و همایون می پردازد. تطبیق دو منظومه ی فوق با نظریه ی پراپ، فرضیه ی علمی و اساسی این تحقیق است. در این بررسی نشان می دهیم که روایت با مقداری جابجایی در کنش اشخاص قصه، کاملاً با خویشکاری ها که کوچک ترین جزء سازنده ی دو داستان را گویند، ارائه شده توسط پراپ هماهنگ است. سیزده خویشکاری اصلی موجود در این دو داستان، نشان دهنده و گواه این مدعاست. کنش ها به شش شخصیت اصلی تقسیم شده است و به سیزده خویشکاری که «گره»، «نهی کردن»، «جست وجو» و «دور شدن» عناصر جدایی ناپذیر و تکرار شونده ی دو داستان هستند. روند دو داستان، با وجود مضمون و ظاهری متفاوت، دارای ساختاری واحد هستند. روش تحقیق در این پایان نامه کتابخانه ای و اینترنتی بوده، و از منابع مختلفی جهت تدوین مطالب پایان نامه استفاده شده است، و بر روی هم از یک مقدمه، پنج فصل و نتیجه گیری مطالب و جداول تشکیل شده است. واژه های کلیدی: ادبیات داستانی، ولادیمیر پراپ، شخصیت، خویشکاری، جمشید و خورشید، همای و همایون، سلمان ساوجی، خواجوی کرمانی.
امیر محمودآبادی رودابه شاه حسینی
«چین» در ادبیات فارسی با بسامد بالا و در معانی قاموسی و مجازی کاربرد بسیار دارد. سیر مفهوم «چین» در ادبیات فارسی از ابتدای قرن چهارم تا اوایل قرن نهم که محدوده ی دامنه ی تحقیق این پایان نامه می باشد سیری است از صورت به معنا و از قاموس به مجاز. «چین» در ادبیات فارسی ابتدا به معنای کشور «چین» و رفته رفته به معنای دورترین نقطه و سرانجام سرزمین صورت و مجاز از دنیای مادی کاربرد پیدا کرده است. این پایان نامه تشکیل شده از پنج فصل ویک مقدمه وفصل اول ان پروپوزال است وفصل دوم تعزیف ها ومفاهیم است که متشکل از دو بخش روابط ایران و چین وتوضیح خصوصیات جغرافیایی وفصل سوم که عمده این پایان نامه راتشکیل می دهد شاهد مثال های شعری شاعرانی است که درین پایان نامه امده است وفصل چهارم از چهار بخش تشکیل شده است که بخش اول خصوصیات سبکی شاعران مورد نظر است است که با شاهد مثال هایی توضیح داده شده است در بخش دوم همین فصل امارگیری هر دیوان است در بخش سوم اما رابیاتی کشورهایی است که با چین امده است ودر بخش چهارم خصوصیات ونکات مخصوص هر دیوان است. در فصل پنجم که فصل نتیجه گیری است از پنج بخش تشکیل شده است که بخش اول روابط ایران و چین توضیح داده شده است ودر بخش دوم طولانی ودور بودن روابط ایران و چین است در بخش سوم سیر چین در شعر فارسی است ودر بخش چهارم امار و خصوصیات هر دیوان ودر بخش پنجم خصوصیات ونکات مربوط به هر دیوان و مجموعه شعری.
مریم سادات ایمان دوست منصور پیرانی
چکیده : نوشته حاضر براساس روش تحلیلی و مقایسه ای در صدد تبیینی از نگرش عرفا و ادبا در باب مفهوم حقیقت محمّدیّه در هندسه دین ، عرفان و ادب است. آنچه در این راستا می خوانیم عبارت است از : پیشینه ی این اندیشه و ریشه یابی ظهور و گسترش آن ، نگرش ها و تحلیل های برخی از ادیان درمورد حقیقت محمّدیّه ، تعابیر و عناوین مختلف این اندیشه و در نهایت بررسی نگرش دو عارف بزرگ و نامدار ایران شیخ عطّار نیشابوری(وفات 618ه . ق) و شیخ محمود شبستری( وفات 720ه . ق) در دو اثر اسرارنامه و گلشن راز . حقیقت محمّدیّه ازجمله مباحث پایه ای واز مفاهیم مهم جهان بینی عرفانی است . حقیقت محمّدیّه ، « نور» ربانی است این نور ازلی و قدیم به طور متوالی در انبیاء ، جلوه کرده تا آنکه به آخرین تجلّی تاریخی خود یعنی حضرت محمّد (ص) رسیده است . حقیقت محمّدی اوّلین حقیقت ظاهر ، موجود نخستین ، مبدء ظهورعالم ، کاملترین فرد نوع انسانی و بلکه اکمل مظاهر حق است . همه ی انسان ها بسته به میزان ایمان و معرفت خود از این نور ربانی بهره مند می شوند ، درست مانند یک هرمی که در رأس آن نورالانوار قرار دارد و پس از آن کاملترین مظهر خداوند ،پیامبراسلام (ص) ، وپس از ایشان انبیا ، امامان ، اولیا ء و... قرار می گیرند ، هرکسی که به رأس هرم نزدیکتر است بیشتر از دیگران از این نور بهره می برد . آیات و روایات بیانگرمقام و منزلت پیامبر اسلام (ص) به عنوان کاملترین مظهر خداوند است. عارفان و شاعران بسیاری چون شبستری و عطّار در این زمینه داد سخن داده اند و هرکدام به اقتضای زمان و موقعیّت خود نامی برآن نهاده اند .بررسی ها و تحلیل های انجام شده دالّ بر این است که آنها پیامبر اسلام را مصداق کامل حقیقت محمّدی می دانند .