نام پژوهشگر: محمدرضا طبیبی
محمدرضا طبیبی نادر مظلومی
امروزه انتظار می رود حداقل مدیران، کارآفرینان و دست اندرکاران کسب و کارهای بزرگ فعال در کشاورزی از ساختاری علمی برای مدیریت و تصمیم گیری های مربوط به کسب و کار خویش استفاده کنند. در تحقیق حاضر این ساختار علمی مدیریتی با دو ویژگی بارز و عمده زنجیره تامین و مدیریت راهبردی تحت عنوان مدیریت راهبردی زنجیره تامین از ساختار سنتی تبیین می شود. بدین منظور متغیرهای مدل مدیریت راهبردی و روابط میان آن ها از دیدگاه جامعه آماری یعنی مدیران کسب و کارهای کشاورزی فعال در بورس کالایی کشاورزی تهران، شناسایی، غربال سازی و با روش معادلات ساختاری تحلیل می شوند. بر اساس نتایج مشخص می شود، با این که مدیران به بیشتر متغیرهای شناسایی و تبیین شده مدیریت راهبردی توجه دارند، و لیکن از رابطه میان آن ها و نحوه استفاده از آن آگاه نیستند. در نهایت مدل مدیریت راهبردی ارائه شده در این مقاله راه گشای آنان خواهد بود.
حمیدرضا دلاوری مهرداد مدهوشی
در شرایط متغیر و نامطمئن کنونی سازمان ها تنها با نوآوری بیشتر می توانند به تغییرات محیطی پاسخ دهند، عملکرد خود را ارتقاء دهند و جایگاه خود را با ایجاد مزیت رقابتی پایدار مستحکم کند. پژوهشگران پیشین نقش و اهمیت بازارگرایی و گرایش کارآفرینانه را به صورت جداگانه در ایجاد نوآوری مورد توجه قرار دادند. این پژوهش در پی آن است تا به صورت پیمایشی در کسب و کارهای کوچک و متوسط (smes) شهرک های صنعتی شرق مازندران بررسی کند که چگونه بازارگرایی و گرایش کارآفرینانه می توانند نوآوری را تحت تأثیر قرار دهد. در این تحقیق برای سنجش بازارگرایی از مدل نارور و اسلیتر (1990)، برای سنجش گرایش کارآفرینانه از مدل لامپکین و دس (1996) و برای نوآوری از گونه شناسی نوآوری در محصول و فرایند استفاده شده است. برای این منظور تعداد 217 شرکت کوچک و متوسط در شهرک های صنعتی شرق مازندران که سابقه فعالیت بیش از 42 ماه را داشتند مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل ها و آزمون فرضیه های مطرح شده در این تحقیق، با استفاده از نرم افزارهای spss 16 و lisrel 8.5 مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که گرایش کارآفرینانه به صورت مستقیم منجر به نوآوری می شود و بازارگرایی هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم و از طریق گرایش کارآفرینانه به نوآوری می انجامد. از این رو گرایش کارآفرینانه در روابط بین بازارگرایی و نوآوری نقش میانجی را نیز ایفا می کند.
فاطمه گل علیزاده حمیدرضا رضوانی
در دهه های اخیر، ورود به بازارهای خارجی نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی ایفا کرده است. تصمیم گیری در خصوص انتخاب استراتژیهای ورود به بازارهای بین المللی، از یک سو به دلیل ماهیت پویا و پیچیده ی شیوه های ورود، و از سوی دیگر به علت تأثیرگذاری متغیرهای مختلف بر آن، کاری پیچیده و مشکل است. از اینرو ضروریست متغیرهای مهم استراتژیک در نوع و شیوه ی ورود به بازارهای بین المللی شناسایی شوند. این مقاله به دنبال شناسایی عوامل موثر بر انتخاب استراتژیهای ورود به بازار خارجی و میزان اثرگذاری آنها بر این انتخاب است. با بررسی ادبیات موضوع و ترکیب نتایج تحقیقات قبلی، انواع استراتژی های ورود به بازارهای خارجی در سه دسته کلی قرار گرفتند که عبارتند از: استراتژی های صادراتی، استراتژی های غیرصادراتی و استراتژی های بینابینی. در مرحله ی بعدی، عوامل موثر بر انتخاب این استراتژی ها شناسایی و بر اساس تئوری نقاط مرجع استراتژیک در دو عامل جمع بندی گردیدند. برای بررسی تأثیرگذاری این عوامل،42 شرکت صادرکننده ی صنایع غذایی استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت و 150 نفر از مدیران و کارشناسان مرتبط با بازاریابی بین المللی این شرکت ها به پرسشنامه ی تحقیق پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل ها و آزمون فرضیه های مطرح شده در این تحقیق، با استفاده از نرم افزارهای18 spss ،minitab 15 وamos 18 مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که عدم قطعیت کشور مقصد، عدم قطعیت بازارمحصول، عدم قطعیت رقابتی، عدم قطعیت در رفتار شرکای احتمالی، تجربه بین المللی، دانش فنی، مهارت بازاریابی، میزان سرمایه گذاری کل، شدت رقابت صنعت، ماهیت فعالیت و جذابیت مکان عوامل موثری در انتخاب استراتژیهای ورود به بازارهای خارجی هستند. هم چنین سه متغیر جذابیت مکان، تفاوت زبانی و عدم قطعیت کشور مقصد تبیین کننده ی خوبی برای متغیر کانون توجه هستند و ده متغیر عدم قطعیت کشور مقصد، عدم قطعیت بازارمحصول، عدم قطعیت رقابتی، تجربه بین المللی، اندازه شرکت، دانش فنی، مهارت بازاریابی، میزان سرمایه گذاری کل، مرتبط بودن و ماهیت فعالیت تبیین کننده ی خوبی برای متغیر میزان کنترل هستند. مدیران می تواننداز نتایج این تحقیق در انتخاب استراتژیهای ورود به بازارهای خارجی استفاده کنند.
ولی اله جمالی ابراهیم حسن پور
امروزه خواست مشتری برای کیفیت بالا و خدمت رسانی سریع بنگاه های اقتصادی را بر آن داشته است که علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلی، خود را به مدیریت و نظارت بر منابع و ارکان مرتبط خارج از سازمان ملزم سازند. در همین راستا، «مدیریت زنجیره ی تأمین» موضوعیت یافته است تا این شرکت ها بتوانند خدمات مطلوبی به مشتریان خود ارایه کنند. مطالعه ی حاضر با استفاده از رویکرد برنامه ریزی ریاضی و بررسی یک واحد صنعت لبنیات در استان مازندران سعی کرده است تا با در نظر گرفتن مشکلات و معضلات این صنعت با استفاده از بهینه سازی مقدار مواد اولیه ی ورودی به تولید، مقدار محصولات تولیدی و حمل ونقل این محصولات، هزینه های موجود در کل زنجیره ی تأمین این واحد لبنی را کاهش دهد و برای اجزای زنجیره سودآوری ایجاد نماید. با توجه به وضعیت صنعت مورد مطالعه و داده های موجود، با بهره گیری از روش های برنامه ریزی ریاضی، 9 مدل برآورد و در حالت های قبل و بعد از هدفمندسازی یارانه ها تخمین زده شدند. اگر تمامی نتایج به دست آمده از مدل ها را به دو دوره ی قبل و بعد از یارانه ها تقسیم کنیم، نتایج دوره ی اول نشان می دهد که هر چه قابلیت جانشینی نهاده ها بیشتر شود میزان سودآوری و کاهش در هزینه ها بیشتر می شود. نتایج دوره ی دوم گواه این واقعیت است که با افزایش هزینه های حمل ونقل و افزایش قیمت نهاده های تولید و در صورت هدف بودن بیشینه سازی سود، افزایش در جانشینی نهاده ها می تواند ابزار مناسبی باشد. اما همین روش برای حالتی که هدف کمینه سازی هزینه ها باشد، مفید نخواهد بود. زمانی که نسبت نهاده ها ثابت است، درصد بیشتری از وزن محصول را شیر تشکیل می دهد و بنابراین با افزایش جانشینی در نهاده ها، درصد مقادیر شیر مصرفی نیز در هر محصول کاهش می یابد. با توجه به این موضوع چنانچه افزایش در قیمت سایر نهاده ها بیشتر از افزایش در قیمت شیر باشد (که در واقع هم چنین است) با افزایش میزان جانشینی نهاده ها، هزینه ها نیز بیشتر افزایش می یابد. نتیجه ی مهم دیگری که می توان با توجه به یافته های تحقیق برداشت کرد این موضوع است که بعد از هدفمندسازی یارانه ها و حرکت به سمت واقعی شدن قیمت نهاده ها، برای صنعت مورد مطالعه استفاده از نسبت ثابت نهاده ها که در آن وزن بیشتری از محصول را شیر تشکیل می دهد (تا زمانی که قیمت سایر نهاده ها نسبت به شیر افزایش دارد) می تواند هم برای شرکت و هم برای تأمین کنندگان شیر (و بالتبع برای مراکز جمع آوری و تولید شیر) و هم برای مصرف کنندگان سودآوری داشته باشد.
فاطمه حاجی آبادی عبدالحمید صفایی قادیکلایی
چکیده امروزه پیامدهای زیست محیطی و جوابگو نبودن منابع کره زمین به دغدغه اصلی بشر تبدیل شده و محققان بر این عقیده اند که مسئله آلودگی زیست محیطی که با توسعه صنعتی پدیدار شده است باید بهمراه مدیریت زنجیره تأمین، مورد توجه قرار گیرد. از همین رو توجه به مدیریت زنجیره تأمین سبز در بین محققان افزایش یافته است. با افزایش آگاهی های زیست محیطی، خریداران می آموزند که مواد و خدمات را از تأمین کنندگانی بخرند که می توانند آن ها را با هزینه ای پایین، کیفیتی بالا، زمان تحویل کوتاه فرآهم آورند و به طور همزمان به مسئولیت های زیست محیطی خود نیز توجه داشته باشند. با وجود قوانین و مقررات دولتی و آگاهی فزاینده مردم در مورد حمایت از محیط زیست، شرکت هایی که می خواهند در بازار جهانی دوام بیاورند نمی توانند مسائل زیست محیطی را نادیده بگیرند. عملکرد زیست محیطی یک شرکت، نه تنها با تلاش های زیست محیطی درون شرکت مرتبط است بلکه بوسیله عملکرد تأمین کنندگانش تحت تأثیر قرار می گیرد. سطح بالای عملکرد زیست محیطی یک سازمان ممکن است به دلیل مدیریت زیست محیطی ضعیف تأمین کنندگانش از بین برود. غربال تأمین کنندگان بر اساس عملکرد زیست محیطی و همکاری تجاری فقط با تأمین کنندگانی که به استاندارها و قواعد زیست محیطی مشخص شده، دست یافته اند در این راستا راهگشاست. در این پژوهشضمن ارائه چارچوبی کاربردی از معیارهای سبز جهت انتخاب تأمین کنندگان زیست سازگار، با استفاده از تکنیک های anp، dematel و topsis فازی، تأمین کنندگان شرکت دیزل سنگین ایران(دسا) را از لحاظ معیارهای زیست محیطی مورد ارزیابی قرار می دهیم تا این شرکت بتواند مواد و قطعات مورد نیاز خود را از تأمین کنندگانی سبز تهیه نموده، عملکرد زیست محیطی خود را بهبود بخشد و با رعایت این قوانین، بعنوان شرکتی سبز در جامعه معرفی شده و از مزایای حاصل از تصویر سبز در اجتماع، بهره مند گردد. این مدل می تواند توسط سایر شرکت ها جهت انتخاب تأمین کنندگانی سبز مورد استفاده قرار گیرد.
وحیده زرشناس محمدرضا طبیبی
با در نظر گرفتن شدت رقابت و موانع ورود، ورود به بازار جهانی پدیده ای اتفاقی و یکباره نیست.گذشتن از موانع ورود و تاب آوردن در مقابل رقابت شدید در بازارهای جهانی شده مستلزم اتکا به یک برنامه استراتژیک هوشمندانه می باشد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل موثر بر روش های ورود به بازار فرآورده های میوه و سبزیجات روسیه و به منظور آشنایی بازرگانان جدید و شرکت های نوپای فعال در این حوزه صورت گرفته است. برای موفقیت در عرصه های بین المللی لازم است که توانایی رقابت پذیری صنعت و اولویت بندی محصولات آن ها تعیین گردد. بنابراین ما با استفاده از روش مزیت نسبی بالسا فرآورده های میوه و سبزیجاتی که ایران در صادرات آن مزیت داشت شناسایی کردیم. سپس با تحلیل صنعت و محیط روسیه عوامل موثر بر ورود به بازار روسیه را شناسایی و با روش تحلیل سلسله مراتبی اولویت هر یک از این عوامل را در انتخاب روش ورود بیان نمودیم. نتایج پژوهش نشان داد روش اتحادهای استراتژیک مناسب ترین روش جهت ورود به بخش های رقابتی بازار فرآورده میوه و سبزیجات روسیه است
مریم کاوسی محسن علیزاده ثانی
در میان تمامی انواع مذاکره در جامعه امروز، مذاکره تجاری بیش از همه به چشم میخورد. در حین مذاکرات خارجی، بواسطه تفاوتها در سبک و آداب مذاکره میان کشورها، امکان بروز سوءتفاهمات افزایش مییابد. از سوی دیگر، چین نیز که امروزه به یکی از ابرقدرتهای اقتصادی جهان تبدیل شده است صاحب یکی از قدیمیترین و چالشبرانگیزترین فرهنگهاست که انجام مذاکرات تجاری موفق با آن نیازمند آشنایی و درک آداب مذاکره بازرگانانش است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و رتبهبندی مهمترین عوامل موفقیت در فرآیند مذاکره تجاری با چین از دید بازرگانان ایرانی است. پژوهش حاضر ترکیبی از روش تحقیق کمی و کیفی و با تأکید بیشتر بر بخش کیفی میباشد. بدین منظور پس از مطالعه ادبیات و انجام مصاحبه با 9 نفر از بازرگانان ایرانی، پرسشنامهای محقق ساخته آماده گردید که ماحصل بخش اعظم تحقیق حاضر یعنی بخش کیفی محسوب میشود. مدل سه مرحلهای پیشمذاکره، مذاکره رسمی و پس مذاکره نیز به عنوان مدل مفهومی تحقیق در نظر گرفته شد. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانهای و اینترنتی، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را 40 تن از بازرگانان بخش خصوصی فعال در استان مازندران تشکیل میدهند که حداقل یک سال تجربه مراوده و مذاکره تجاری با بازرگانان چینی را داشته باشند و در این میان، 32 پرسشنامه جمعآوری گردید. به منظور بررسی روایی از روایی محتوا و به منظور بررسی پایایی ابزار جمعآوری دادهها از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که از دید بازرگانان ایرانی حرفهای بودن در حوزه موضوع مذاکره، جلب اعتماد طرف چینی و ملاقات چهره به چهره به جای مکاتبه بااهمیتترین آیتمها در موفقیت مذاکره تجاری با چین میباشند.
وحید نورنژاد ونوش مهرداد مدهوشی
امروزه توانمندسازی کارکنان از مباحث مهم مدیریت منابع انسانی سازمان ها به حساب می آید و به منظور غلبه بر شرایط نامطمئن و پیچیده، داشتن نیروی انسانی توانمند منافع بسیار زیادی برای سازمان ها، از جمله شرکت های کوچک و متوسط خواهد داشت. از سوی دیگر در اقتصاد دانش محور، سازمان ها از مدیریت دانش به عنوان عاملی حیاتی برای بهبود عملکرد کارکنان استفاده می نمایند و در این راستا مدیریت دانش نقشی اساسی در بهبود توانمندی های منابع انسانی دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر استراتژی ها، توانمندسازها، و قابلیت های فرایند مدیریت دانش بر توانمندسازی کارکنان از دیدگاه مدیران شرکت های کوچک و متوسط می باشد. جامعه آماری پژوهش، شرکت های کوچک و متوسط فعال در شرق استان مازندران دارای بیش از 42 ماه فعالیت می باشند. تعداد شرکت های جامعه آماری مورد نظر 307 شرکت، و نمونه ی آماری بر اساس فرمول کوکران برابر با (171=n) می باشد. با استفاده از نرم افزار spss19، آلفای کرونباخ پرسشنامه، 94.6% بدست آمده است. همچنین از تکنیک معادلات ساختاری با نرم افزار lisrel8.5 جهت آزمون فرضیه ها استفاده شد. در نهایت نتایج نشان داد که فرایند مدیریت دانش بر توانمندسازی کارکنان شرکت های پژوهش حاضر تاثیر مستقیم و معناداری دارد (ضریب مسیر 59/0). توانمندسازهای مدیریت دانش بصورت مستقیم (18/0) و بواسطه فرایند مدیریت دانش به طور غیر مستقیم (20/0) بر توانمندسازی کارکنان تاثیر معناداری دارد. اما تاثیر مستقیم استراتژی مدیریت دانش بر توانمندسازی (ضریب مسیر 16/0) معنادار نمی باشد، و تنها بواسطه متغیر فرایند مدیریت دانش بطور غیر مستقیم (22/0) بر توانمندسازی کارکنان تاثیر معناداری دارد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد که از نظر ابعاد توانمندسازی کارکنان، بالاترین رتبه مربوط به احساس موثر بودن و کمترین رتبه مربوط به احساس شایستگی می باشد.
شهره زمردپور محمدرضا طبیبی
در دهه های اخیر، به دلیل هم پیوندی هر چه بیشتر اقتصادها با هم، شرکت ها و تجار دریافتند که مشارکت نکردن در بازارهای جهانی یک انتخاب طولانی مدت نخواهد بود. اما برای تصمیم گیری درست در مورد نحوه این مشارکت باید به عوامل بسیاری توجه کرد. یکی از این عوامل، محیط کسب وکار کشور مقصد است. در این پژوهش، با استفاده از تکنیک ahp ، شاخص های تسهیل کسب وکار معرفی شده توسط بانک جهانی، در انتخاب هر کدام از روش های ورود منتخب اولویت بندی شده اند. نتایج نشان داد که شاخص تجارت فرامرزی بیشترین اهمیت را در انتخاب صادرات به عنوان روش ورود به کشور مقصد دارد. همچنین شروع کسب وکار مهمترین شاخص در انتخاب روش ورود سرمایه گذاری مستقیم خارجی است و مهمترین شاخص برای هر دو روش ورود لیسانس و سرمایه گذاری مشترک، شاخص پایبندی به قرارداد می باشد
عاطفه جوادیان محمدرضا طبیبی
امروزه، سرمایه اصلی بسیاری از کسب و کارها، نام های تجاری آن ها است. در دنیای امروز شرکت ها و سازمان ها نه تنها در جنگ محصولات یا خدمات درگیر هستند، بلکه به ادراکات موجود در ذهن مصرف-کنندگان نیز می اندیشند، چرا که مشتریان، صفات و ویژگی های شخصیتی گوناگونی را به محصولات نسبت می دهند. همچنین تصمیمات یک خریدار تحت تأثیر خصوصیات فردی شامل سن، مرحله زندگی، شغل، وضعیت اقتصادی، سبک زندگی و شخصیت و تصور شخصی می باشد. این پژوهش به بررسی تأثیر شخصیت برند بر ادراک قیمت محصولات منتخب کاله با متغیر تعدیل گر ادراک از تورم پرداخته است. تحقیق حاضر از حیث هدف کاربردی و از لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها در زمره ی تحقیقات توصیفی قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق مصرف کنندگان محصولات منتخب کاله در شهرستان آمل می باشد که در سال 1392 انجام گرفته است. داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد لیچتنستین و برکو ویتز و والتون و پرسشنامه استاندارد شخصیت برند جونز و همکاران جمع آوری و به وسیله نرم افزارهای lisrel و spss تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داده است که شخصیت برند در هر دو محصول ماست کم چرب و ماست طعم دار بر ادراک قیمت تأثیر مثبتی دارد. همچنین ادراک از تورم در ماست طعم دار بر رابطه ی بین شخصیت برند و ادراک قیمت تاثیر مثبتی دارد اما در ماست کم چرب، متغیر تعدیل گر ادراک از تورم بر رابطه شخصیت برند و ادراک از تورم تأثیر گذار نمی باشد. توجه به مفاهیم شخصیت برند و ادراک قیمت و کمک به تقویت آن ها منجر به بهبود عملکرد بازاریابان و در نتیجه بهبود عملکرد شرکت ها می شود.
محمد قلعه شاخانی محمدرضا طبیبی
این پژوهش با قصد تعیین عوامل موثّر بر کیفیت غرفه و تأثیر آنها بر فرایند بازاریابی نمایشگاهی و تأثیر ایندو بر عملکرد مشارکت¬کننده صورت پذیرفت. در ابتدا با توجه به تحقیقات نظری موجود، عوامل موثّر بر کیفیت غرفه و مراحل فرایند بازاریابی نمایشگاهی و اهداف مشارکت¬کننده از حضور در نمایشگاه تعیین گردید. از مجموع281 پرسشنامه¬ای که میان اعضای جامعه آماری توزیع گردید 216 عدد از آنها در تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفت. سپس با استفاده از نرم¬افزار معادلات ساختاری لیزرل(8.7)، فرضیه¬های پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون تأثیر کیفیت غرفه بر فرایند بازاریابی نمایشگاهی و تأثیر این دو بر عملکرد نهایی مشارکت¬¬کننده را مورد تأیید قرار داد. عوامل موثّر بر کیفیت غرفه نیز عبارت بودند از عوامل مربوط به غرفه و عوامل مربوط به کیفیت غرفه.
محمد فرامرزی محمدرضا طبیبی
یکی از ارکان اصلی مشکل عدم رقابت پذیری صنایع کشور، عدم وجود یک رویکرد مشخص به منظور افزایش رقابت پذیری است. ارتباط مستقیمی بین افزایش توان رقابت پذیری یک کشور و توان رقابتی بنگاهها وجود دارد.(مهرگان و همکاران، 1387) همچنین تحولات سریع اقتصادجهانی و بخش صنعت کشورها بر لزوم شناسایی جای گیری های نوین کشورها در رقابت پذیری بین المللی می افزاید .با گسترش تجارت جهانی، تغییرات سریع در الگوهای مصرف و تقاضا، انقلاب در فناوری اطلاعات و همچنین افزایش درتعداد و کیفیت رقبای داخلی و بین المللی در دو دهه اخیر مفهوم رقابت پذیری از اهمیت ویژه ای برخوردارگشته است (عسگری،1388).یکی از ویژگی های کسب و کارهای موفق امروز، برخورداری از قدرت رقابت پذیری است و در عین حال ویژگی بارز کسب و کار های ناموفق، عدم برخورداری از این ویژگی است)آقازاده و همکاران، 1386). شرکتهایی که می خواهند در بازار جهانی دوام بیاورند نمی توانند مساله رقابت پذیری را نادیده بگیرند.رقابت پذیری یک شرکت، علاوه بر تلاشهای عوامل درون شرکت، به وسیله نمایندگی های فروشش نیز تحت تاثیر قرار می گیرد. سطح بالای رقابت پذیری یک شرکت ممکن است به دلیل ضعف نمایندگی های فروشش از بین برود.غربال نمایندگی های فروش بر اساس شاخص رقابت پذیری و همکاری با نمایندگی هایی که به استانداردها و قواعد رقابت پذیری مشخص شده، دست یافته اند در این راستا راهگشاست. در این پژوهش با استفاده از تکنیکهای anp و topsiss فازی، نمایندگی های فروش شرکت صنایع لبنی افتخار گلستان (نسیم) را از لحاظ شاخص رقابت پذیری مورد ارزیابی قرار می دهیم تا این شرکت بتواند محصولات خود را توسط نمایندگی هایی به فروش برساند که رقابت پذیری آن را بهبود بخشیده و با رعایت این قواین، به عنوان شرکتی رقابت پذیر در جامعه معرفی شده و از مزایای حاصل از آن بهره گیرد.
نسیم صیداحمدی محمدرضا طبیبی
جهان دائما در حال تغییر و تحول است و در طی سال¬های اخیر درجه¬ی بی¬سابقه¬ای از تغییرات را تجربه کرده است. این تغییرات سریع و چشمگیر در انتظارات مشتریان، رقابت و تکنولوژی، عدم اطمینان محیطی فزاینده¬ای ایجاد نموده است، بدین جهت سازمان¬ها و کلیه¬ی عناصر موجود درآن باید به دنبال راهی برای رشد و بقا در چنین محیطی باشند. انعطاف پذیری¬استراتژیک به-منظور پاسخ به تهدیدات پیش آمده ناشی از عدم¬اطمینان محیطی، به¬عنوان یک مفهوم خیلی مهم شناسایی شده است؛ که در پژوهش¬های گذشته خصوصا در حوزه صادارات در کشور کمتر به آن پرداخته شده است. از این رو، در پژوهش حاضر، به بررسی عمیق انعطاف¬پذیری استراتژیک بالاخص در میان صادرکنندگان پرداخته شده و معیارهای انعطاف¬پذیری صادرات با استفاده از تکنیک anp فازی وزن دهی و در نهایت صادرکنندگان نمونه استان مازندران برمبنای این معیارها رتبه بندی ¬شدند. برای این پژوهش از پرسشنامه مقایسات زوجی استفاده شده است که با استفاده از نظر 12 خبره جمع¬آوری شده است و عملیات با استفاده از نرم¬افزار excel صورت گرفت، نتایج بدست آمده بیانگر نقش بالای تجربه صادراتی با میانگین وزنی (0.537) و سپس انعطاف-پذیری تصمیم¬گیری با میانگین وزنی (0.456) می¬باشد؛ که در نهایت پس از بررسی شرکت¬ها مازی نور با وزن نهایی (1.453) بالاترین عملکرد را از نظر انعطاف¬پذیری استراتژیک کسب نمود.
تیمور رضایی محمدرضا طبیبی
رویکرد های سنتی مدیریت شهری ایران باعث ایجاد فضایی تقابلی به جای فضایی تعاملی میان شهروندان و شهرداری ها شده است که حکمرانی خوب شهری یکی از روشهای مقابله با آن است. هدف این تحقیق شناخت جامعی از میزان اهمیت حکمرانی خوب شهری و ارزیابی عملکرد شاخص های حکمرانی خوب شهری در شهر های نمونه مقصد گردشگری (چالوس، نور، بابلسر و تنکابن) است. روش تحقیق و گردآوری مطالب از نوع پیمایشی و تحلیلی مبتنی بر پرسشنامه است که پس از تایید روایی پرسشنامه در اختیار کارشناسان برجسته مهندسین مشاور و اعضای گروه تخصصی شهرسازی نظام مهندسی استان مازندران و همچنین اساتید صاحب نظر دانشگاه مازندران قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل آماری از دو روش ipa و ahp استفاده شد. اولویت بندی و عملکرد شاخص ها، از هر دو روش به صورت یکسان به دست آمد و مهمترین شاخص با کمترین عملکرد، شاخص مشارکت شهروندان معین گردید که سنگ بنای حکمرانی خوب شهری به عنوان روش مدیریت مشارکتی است. شاخص امنیت نیز از بالاترین عملکرد در این شهر ها برخوردار بود. در نهایت نتیجه گیری شد که شاخص های حکمرانی خوب شهری با وجود اهمیت بالای آنها، عملکرد پایینی در مدیریت شهری، شهرهای مورد مطالعه داشته و راهکارهایی به منظور ارتقا آن ارائه شد.