نام پژوهشگر: حدیثه حاجی مرادخانی
حدیثه حاجی مرادخانی شهناز مشایخ
سرمایه گذاران همواره به دنبال کسب حداکثر بازدهی ممکن از سرمایه گذاری خویش اند لذا همواره در جستجوی اطلاعاتی هستند که بتواند آنها را در تصمیم گیری برای تخصیص وجوه و انتخاب بازار مناسب سرمایه گذاری کمک کند. از طرفی مسئولین و سیاست گذاران اقتصادی نیز برای اتخاذ تصمیمات مناسب و غنی ساختن بازار سرمایه کشور به عنوان یک رکن با اهمیت اقتصادی ، نیازمند تحلیل و بررسی اطلاعات می باشند. اطلاعات اقتصادی از جمله اطلاعات با اهمیت و اثرگذاری است که فهم اثرآن بر بازار سرمایه همواره مورد توجه محققان ، سرمایه گذاران و دولت مردان قرار گرفته است. ما در این تحقیق به بررسی رابطه بین برخی متغیرهای اقتصادی و بورس اوراق بهادار تهران پرداختیم. متغیرهای نرخ تورم ، نرخ سود تضمین شده و نرخ رشد قیمت طلا به عنوان متغیر مستقل و متغیرهای بازده بازار سهام ( نرخ رشد شاخص قیمت و بازده نقدی سهام ) و نرخ رشد حجم معاملات به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. ضمنا نرخ سود تضمین شده را با دو متغیر نرخ بازده اوراق مشارکت و نرخ سود سپرده های سرمایه گذاری یک ساله بانک های دولتی نشان دادیم دوره زمانی این تحقیق فروردین ماه 1377 الی اسفندماه 1386 می باشد. پرسش های اصلی این پژوهش این بود که آیا بین نرخ تورم و بازده و رشد حجم معاملات در بازار سهام ایران رابطه معناداری وجود دارد و سرمایه گذاری در این بازار می تواند یک سپر در مقابل تورم باشد؟ آیا بین متغیرهای بازار پول و بازار سرمایه در ایران رابطه معناداری وجود دارد؟ آیا بین بازدهی حاصل از سرمایه گذاری در بازار طلا با بازدهی و رشد حجم معاملات بازار سهام رابطه معناداری وجود دارد و آیا بازار پول و طلا ، بازاری جانشین برای بازار سهام به حساب می آیند؟. در راستای پاسخ به پرسش های پژوهش ، شش فرضیه طراحی و سپس بر پایه یک مدل قیمت گذاری آربیتراژ ، الگو سازی شده و مورد آزمون قرار گرفتند. برای آزمون فرضیه ها از دو روش برآورد یک رگرسیون ساده چند متغیره با برآورد کننده ols و نیزاز روش های اقتصادسنجی نظیر برآورد رگرسیون همگرایی با آزمون یوهانسن پرداختیم. نتایج حاصل از روش یوهانسن نشان داد که تورم در بلندمدت رابطه معنادار و مثبتی با متغیرهای بورس اوراق بهادار تهران دارد و افزایش آن منجر به افزایش بازدهی و رشد حجم معاملات سهام می شود. هرچند از تیر 1384 به بعد سرمایه گذاری در سهام یک سپر تورمی نبوده است اما تا پیش از آن سهام یک سپر در مقابل تورم محسوب می شود. برای آزمون فرضیه دوم و پنجم یعنی رابطه بازارپول و سرمایه زمانی که از نرخ سود سپرده های یک ساله بانکی استفاده شد، رابطه معنادار و معکوسی ملاحظه گردید بدین معنا که افزایش نرخ سود بانکی از طریق جذب سرمایه ها ، موجب کاهش بازدهی و رشد حجم معاملات سهام می شود لذا این دو بازار را می توان در بلندمدت بازارهای رقیب و مکمل یکدیگر محسوب نمود. اما زمانی که از نرخ سود اوراق مشارکت بعنوان نماینده بازار پول استفاده شد ، رابطه معنادار و مثبتی به دست آمد که نشان داد اوراق مشارکت یک فرصت سرمایه گذاری رقیب برای سهام نیست و افزایش نرخ بازده آن نه تنها اثر منفی بر بازار سهام ندارد بلکه برعکس اثر مثبت داشته است. در خصوص رابطه بازده طلا و بازدهی و رشد حجم معاملات سهام نتایج به دست آمده از الگوی تصحیح خطای برداری ، نشان داد در کوتاه مدت بازار طلا یک بازار جانشین برای بازار سهام محسوب می شود و بازده طلا در کوتاه مدت در توضیح رفتار بازار سهام نقش آفرینی می کند، هر چند در بلندمدت این رابطه معنادار نبوده است.