نام پژوهشگر: منیره افضل پور
منیره افضل پور علی اکبر صفری سنجانی
یک راه برای بهبود دادن ویژگی های زیستی، شیمیایی و فیزیکی خاک و نگهداشت کربن، افزایش درون داد کربن آلی از راه برگرداندن مانده های گیاهی و کود های جانوری است. هدف این پژوهش شناخت پیامد کاربرد مانده های گیاهی بر فراوانی های ریز جانداران و برخی از ریخت های گوناگون کربن آلی خاک بود. نمونه برداری خاک از لایه 30 سانتی متر رویی یک زمین کشاورزی در همدان (شمال غربی ایران) با اقلیم نیمه خشک انجام شد. خاک با مانده های یونجه، گندم و خاک اره آسیاب شده و گذر یافته از الک 2 میلی متر در نسبت 20 گرم کود در یک کیلو گرم وزن خشک خاک تیمار شد و در دمای آزمایشگاه و رطوبت گنجایش کشاورزی برای 120 روز نگهداری شد. پس از گذشت 1، 20، 60 و 120 روز از آغاز آزمایش، زیر بخش هایی از هر نمونه خاک برای بررسی ها برداشت شدند. برخی از ویژگی های میکروبی، کربن آلی جدا سازی شده با روش های فیزیکی و شیمیایی اندازه گیری و از دیدگاه آماری آزمون شدند. برای آزمایش یک طرح کاملا تصادفی در چارچوب فاکتوریل و در سه تکرار بکار رفت. فاکتور ها شامل نوع مانده های گیاهی بکار رفته (در چهار سطح) وگذشت زمان آزمایش (در چهار سطح) بودند. فراوانی باکتری های خاک در همه تیمار ها در روز نخست پس از کود دهی افزایش یافت. فراوانی باکتری ها در همه تیمارها تا زمان 20 روز آزمایش افزایش و پس از آن کاهش داشته است. فراوانی قارچ های خاک در همه تیمارها، گذشته از تیمار خاک اره، تا زمان 20 روز آزمایش افزایش و پس از آن کاهش یافت. تنفس پایه و برانگیخته خاک با کاربرد مانده های گیاهی افزایش یافت. اندازه های تنفس پایه و به ویژه تنفس برانگیخته کاهش پیوسته ای داشته اند. اندازه های بدست آمده از فسفر زیتوده ریز جانداران خاک هم نشان از بیشترین بودن آن در تیمار مانده یونجه دارد. کربن زیتوده ریز جانداران در همه تیمارها، گذشته از تیمار خاک اره، در زمان 20 روز بیشترین اندازه را داشته است. کاربرد مانده های گیاهی بخش های کربن محلول در آب (سرد و گرم) را به اندازه چشم گیری افزایش داد که در تیمار خاک اره در برابر مانده های یونجه وگندم در روز نخست آزمایش پایین تر بود.کربن آلی هر دو بخش هیومیک و فولویک اسید در خاک تیمار شده با مانده گیاهی در برابر خاک بدون مانده گیاهی افزایش یافتند. گرچه این افزایش برای اسید هیومیک به ویژه در گام پایانی آزمایش بیشتر بوده است. ماده آلی خاک در بخش هم اندازه دانه های شن با افزودن مانده های گیاهی به خاک در آغاز آزمایش افزایش یافت، که با گذشت زمان به ویژه در 20 روز نخست آزمایش کاهش چشمگیری داشت. بکارگیری مانده های گندم و خاک اره در خاک پیامدی بر بخش کربن هم اندازه سیلت و رس نداشت. کاربرد مانده یونجه، کربن در بخش هم اندازه سیلت را افزایش داد. افزودن مانده های گیاهی به ویژه پس از بکارگیری خاک اره، ماده آلی در بخش سبک را به گونه چشمگیری افزایش داد. این بخش به گونه پیوسته ای درهمه تیمارها در زمان نگهداری خاک کاهش یافت.کربن آلی در بخش سنگین هم برای تیمار مانده یونجه در همه زمان ها بیشترین بود. این بخش به گونه پیوسته ای درهمه تیمارها در زمان نگهداری خاک کاهش یافت. خاکدانه های در اندازه های گوناگون با الک کردن تر خاک جدا سازی شدند. میانگین وزنی قطر خاکدانه ها و همچنین اندازه های کربن آلی در هر بخش از خاکدانه ها اندازه گیری و آزمون آماری شدند. خاکدانه های خاک و میانگین وزنی قطر آنها در همگی تیمارها با گذشت 20 روز از انجام آزمایش افزایش داشت که این اثر مثبت در تیمار یونجه بیشتر بود. برای همه تیمار ها وزن خاکدانه های بزرگتر از 2000 میکرو متر تا زمان 20 روز افزایش و پس از زمان 60 روز کاهش چشمگیری داشته است. کاربرد مانده های گیاهی کربن آلی خاک را در همه اندازه خاکدانه ها به ویژه برای خاکدانه های درشت بیشتر کرد. این افزایش در کود های با کیفیت پایین تر (خاک اره با اندازه بالای کربن آلی و نسبت کربن به نیتروژن در برابر دیگر تیمار ها) بیشتر بوده است. در برابر آن، افزایش کربن آلی در خاکدانه های ریز (کوچکتر از 2000 میکرو متر) در تیمار خاک با کود های با کیفیت بالا تر (یونجه با اندازه پائین کربن آلی و نسبت کربن به نیتروژن در برابر دیگر تیمار ها) بیشتر بوده است. کربن آلی خاکدانه های درشت به اندازه چشم گیری با گذشت زمان کاهش داشت، هرچند کربن آلی در خاکدانه های ریز چندان دگرگون نشد.