نام پژوهشگر: مجید واحدپور
مجید واحدپور میر جلیل اکرمی
اخلاق مندرج در متون فارسی، بیشتر بر پایه ی اندرز مبتنی است، هر کس به محض شنیدن لفظ اندرز، ممکن است آن را متوجه آحاد جامعه بداند، ولی اخلاق نویسان، شخص اول جامعه، یعنی پادشاه، را نیز مورد خطاب قرارمی دهند. هدف نویسندگان کتب اخلاقی، پیش از هر چیز، تلاش در جهت بیداری وجدان انسانها و سوق دادن ایشان به سوی هدف متعالی خویش است. انسان موظف است در طریق تکامل خویش تلاش کند و با برنامه هایی که از شرع و عقل در یافت می کند، مسیر صعود و ترقی را بپیماید و به سعادت حقیقی دست یابد. انسان می تواند با یاری عقل و بهره گیری از آموزه های شریعت، موانع کمال و سعادت را از پیش روی خود بردارد. شاید در نظر خواجه نصیر، عقل یکه تاز میدان اخلاق باشد؛ ولی غزالی معتقد است که انسان در عین استفاده از عقل، باید زمام اختیار خود را به دست بصیر ترین انسانها، یعنی پیامبران، بسپارد . اخلاق نویسان همچنین در پی تنظیم رفتارهای درست اجتماعی نیز هستند. سامان بخشیدن به رفتارهای اجتماعی را می توان با معانی لفظ «ادب» قابل انطباق دانست . انسان باید در زندگی اجتماعی، آن گونه که شایسته ی مقام انسانیت است . عمل کند و در این میان نباید داوری های جامعه را نسبت به عملش، نادیده بگیرد. پیروی از قوانین و ضوابط و مقررات جامعه از ضروریات زندگی اجتماعی به شمار می رود. اندرز ها، انسان را در مفهوم کلی آن به اندیشیدن و تعقل فرا می خوانند. انسان باید از نیروی«خرد»و تأمل و حسابرسی برخورد دار باشد و تمام اعمال خود را بر تعقل مبتنی سازد و پیش از هر کاری بیندیشد و همواره اندیشه را بر عمل، مقدم بدارد . در کتاب های اخلاقی، پادشاهان، بیش از هر کسی مورد نصیحت و انتقاد واقع می شوند، آسایش افراد جامعه به نحوه ی عمل پادشاه مربوط می شود، وی باید تمام تلاش خود را جهت سامان بخشیدن به زندگی دنیوی انسانها به کارگیرد و رنج ها را از مردم جامعه دور کند . در نوشته های اخلاقی، حاکم در همه جا حضور دارد، گویا نویسندگان کتب اخلاقی، تربیت حاکم را، تربیت مردم جامعه تلقی می کردند . شکوفایی مردم آن گاه حاصل می شود که حاکم در زندگی شخصی خود به تعادل برسد.
مجید واحدپور میرجلیل اکرمی
چکیده ندارد.