این روزها موفقیت یا شکست سازمان، بیش از پیش مبتنی بر استفاده مؤثر از دارایی های نامشهود آن می باشد. ظرفیت کسب، ایجاد، انتقال، سازماندهی، به اشتراک گذاشتن و بکار بردن دانش، به یکی از جنبه های مهم و حیاتی رقابت در محیط های پیچیده تبدیل شده است. بکارگیری دانش، بیانگر ظرفیتی است که فرهنگ و جوّ حاکم بر سازمان جهت استفاده از منابع فکری و اطلاعاتی خود ایجاد می کند. پژوهش حاضر با عنوان "ارزیابی دانش سازمانی با رویکرد تحلیل سلسله مراتبی گروهی" در پرس شاپ شماره سه شرکت ایران خودرو انجام شده است. هدف در این پژوهش، ارزیابی آمادگی سازمان برای پیاده سازی سیستم مدیریت دانش، سنجش مقدار کمّی شکاف های موجود و ارایه راهکارهایی برای از میان برداشتن این شکاف ها بوده است. در پژوهش حاضر، سه سئوال پژوهشی شاخص های ارزیابی شکاف دانش، تفاوت میان دانش واقعی و دانش مورد نیاز سازمان و تفاوت بین نگرش مدیران و کارکنان در خصوص دانش مورد نیاز سازمان مطرح شده اند. روش پژوهش شامل بررسی جامع ادبیات موضوع؛ شناسایی، تأیید و اولویت بندی متغیرهای مؤثر بر شکاف های موجود در اجرای سیستم مدیریت دانش با استناد به نظرات خبرگان؛ تعیین مقدار میانگین این متغیرها در سازمان با استناد به نظرات مدیران و کارکنان سازمان و در نهایت ارایه یک چارچوب کمّی تعدیل شده برای اندازه گیری هر یک از شکاف های سیستم مدیریت دانش سازمان می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سازمان عمدتاً بدلیل عدم کارایی سیستم های ذخیره و ارزیابی دانش و ضعف در سیستم های انگیزشی، در ابعاد انگاشت سازمانی و پیاده سازی سیستم مدیریت دانش دچار شکاف می باشد. در نهایت پیشنهاداتی برای از میان برداشتن عوامل این شکاف ها به سازمان ارایه گردید.