نام پژوهشگر: محمد رضا شیروانی
محمد رضا شیروانی مرضیه پیراوی ونک
محور این پژوهش، بررسی نقش رسانه ی هنری در میان عامه ی مردم است. در این پژوهش هنر یا به عبارت دقیق تر رسانه ی هنری با توجه به عصر پیشرفت تکنولوژی ارتباطات، از آن جهت که از زندگی روزمره جدا نیست، بررسی می شود و رسانه ی هنری به مثابه ی راهی برای بیان تجربه ی روزمره زندگی مورد تحقیق قرار خواهد گرفت. هدف اصلی این تحقیق، درآمیختن هنر با زندگی است. نقش رسانه هنری درتعامل هنر و فرهنگ عامه، جایگاه امر ذهنی و امر عینی، همچنین عامل اساسی خلق اثر هنری در هنر عامه و تقابل هنر عامه با نگرش موزه ای به هنر، از جمله مسائلی است که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، مطالعه تاریخ هنر و نظریه های فرهنگ وهنرعامه معاصر، همچنین تحلیل محتوا و مورد کاوی آثارهنری است. شیوه یافته اندوزی، پژوهش نظری در استفاده از منابع کتابخانه ای است. روش تجزیه و تحلیل، توصیفی و تجزیه و تحلیل مقایسه ای است. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که رسانه های هنری جدید، شیوه های ارتباط جدیدی را در تعامل هنر و فرهنگ ایجاد کرده اند. در هنر عامه شکاف بین عینیت و ذهنیت مطرح نیست. تجربه ی روزمره و طبیعی مردم، نقش بنیادین در هنرعامه دارد. اوج نخبه گرایی و نادیده گرفتن قشر عامه مردم، منجر به شکست جریانهای سیاسی ، اجتماعی و هنری می شود. در این نگرش، که توجه به عام کردن هنر دارد، تجربه ی هنری فقط در اختیار قشر خاصی نیست و افراد عامی نیز می توانند تجربه ی هنری داشته باشند. تجربه ی هنرعامه، نیاز به رسانه هایی دارد که سهولت ارتباط میان هنرمند و مخاطب را فراهم آورد. براین اساس، اثرهنری فقط در گالری و موزه یافت نمی شود، بلکه، در زندگی روزمره مردم نیز می توان آن رایافت. حوزه هنر اسلامی نیز که ساحتی در آمیخته با زندگی مردم است، زمانی به نحو شایسته ایفا گر نقش بنیادین خویش است که به لایه های زندگی عامه مردم داخل گردد. بدین منظور استفاده از پتانسیل بالقوه ی رسانه های هنر عامه پسند می تواند در ترویج و گسترش حوزه پیام رسانی هنر اسلامی بسیار موثر باشد.
محمد رضا شیروانی عباداله احمدی
چکیده : هدف از انجام این پژوهش ، بررسی رابطه ی بین مدیریت مشارکتی و عوامل انگیزشی با کارایی دبیران مقطع متوسطه ی شهرستان جاسک در سال تحصیلی 91-90 می باشد . روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است . جامعه ی آماری پژوهش ، کلیه ی دبیران مقطع متوسطه ی شهرستان جاسک به تعداد 240 نفر می باشند . بر اساس جدول مورگان ، تعداد 144 نفر به شیوه ی تصادفی خوشه ای ، به عنوان نمونه ی آماری انتخاب گردیدند . جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه ی مدیریت مشارکتی ، عوامل انگیزشی و کارایی استفاده شد . پرسشنامه های مذکور بصورت حضوری بین افراد نمونه توزیع و پس از پاسخگویی ، جمع آوری گردید . جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات ، از روش آمار توصیفی و نیز آمار استنباطی شامل میانگین و ضریب همبستگی پیرسون و ... استفاده گردید . نتایج نشان می دهند که رابطه ی مدیریت مشارکتی با کارایی دبیران ، و رابطه ی عوامل انگیزشی با کارایی دبیران ، رابطه ای مثبت و معنادار می باشد . در بین ابعاد مدیریت مشارکتی ، بعد رهبری نسبت به سایر ابعاد از نمره ی میانگین بالاتری برخوردار بود . واژه های کلیدی : مدیریت مشارکتی ، عوامل انگیزشی ، کارایی ، مقطع متوسطه ، بعد رهبری ، مشارکت ، میانگین .