نام پژوهشگر: یوسف آرام
یوسف آرام ویدا شقاقی
در این پژوهش، فرایند اشتقاق در زبان ترکی آذربایجانی بر بنیاد انگارۀ نظری کیپارسکی (1982) تحت عنوان « صرف و واج شناسی واژگانی»یا به اختصار «صرف واژگانی» مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. این نظریه از جمله رهیافتهای علم صرف است که در چارچوب دستور زایشی، به توصیف و تبیین نظام واژگانی و ارتباط آن با دیگر حوزه¬های زبان به ویژه واج شناسی می پردازد. در فصل اول، ضمن تبیین اهداف رساله و طرح موضوع، به نحوة گردآوری داده ها، و شیوة انجام پژوهش اشاره شده و نمایه ای کلی از نظریة صرف و واج شناسی واژگانی که این رساله بر بنیاد آن نگارش می شود، ارایه شده است. همچنین ، زبان ترکی که به نظر می رسد شاخص ترین عضو خانواده زبان های آلتایی باشد، از حیث پیشینة تاریخی، مراحل تحول و ویژگی های رده شناختی بررسی شده است. در فصل دوم، پیشینة تحقیقاتی که در مورد صرف و اشتقاق به طور عام و مطالعاتی که در مورد زبان ترکی آذربایجانی به طور خاص انجام گرفته است، معرفی شده است. در فصل سوم، نظریة صرف و واج شناسی واژگانی کیپارسکی به عنوان چهار چوب نظری این رساله به صورت مبسوط مطرح و ارزیابی شده است. در فصل چهارم، داده های زبان ترکی آذربایجانی مشتمل بر وند های اشتقاقی بر بنیاد نظریة صرف و واج شناسی واژگانی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در این فصل، ضمن تشریح اشتقاق پسوندی به عنوان یکی از مهمترین و رایج ترین فرایند های واژه سازی در زبان ترکی آذربایجانی ، انواع پسوند های اشتقاقی اسم ساز ، صفت ساز ،قید ساز و فعل ساز به همراه شواهد متعددی معرفی گردید. همچنین، در این گروه ها نیز با توجه به این که پسوند به کدام یک از اجزای کلام افزوده شود، زیر گروه های مختلفی شناسایی ومعرفی گردید. برای هریک از پسوند ها یک صورت زیر ساختی در نظر گرفته شد که با توجه به مشخصه های آوایی واکه های موجود در پسوند ، دو یا چهار صورت رو ساختی / تکواژ گونه ارائه شده است. با توجه به ماهیت و موضوع این پژوهش ، بدیهی است چنانچه تحلیل های نظری بر بنیاد تحقیقات آزمایشگاهی اقامه شود، نتایج به دست آمده ( در این پژوهش ، تعیین جایگاه تکیه، شناسایی و تحلیل رفتار آوایی پسوندها و...)قابل اعتمادتر خواهد بود. بر این اساس، در این پژوهش ، انواع تکیه در زبان ترکی و محل وقوع آن با استفاده از نرم افزار پرات مدل 4.4.18 به صورت دیجیتالی ضبط و تجزیه و تحلیل شده است . برپایة این تحلیل، پسوندهای زبان ترکی برحسب رفتار واجی شان به دوگروه گسترده تقسیم شده است. گروه اول شامل پسوندهای "غیرخنثی" و گروه دوم مشتمل بر پسوندهای "خنثی" می¬باشد. وندهای خنثی برپایه ای که به آن می چسبند، هیچ گونه تأثیر واجی ندارند. لیکن وندهای غیرخنثی از بعضی جهات براجزای همخوانی یا واکه ای، همچنین بر محل تکیه در پایه ای که به آن می پیوندند، تأثیر می¬گذارند. تکیة غیر پایانی مربوط به مقوله¬های صرفی سطح اول می باشد، در حالی که تکیة مقوله های صرفی سطح دوم از نوع پایانی است. در این رساله، تعداد 148 پسوند متشکل از 127 پسوند اشتقاقی متعلق به سطح دو و 21 پسوند اعم از اشتقاقی و تصریفی متعلق به سطح یک شناسایی و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در فصل پنجم، ضمن نتیجه گیری از مباحث مطروحه، الگوی متفاوتی از نظریة صرف و واج شناسی واژگانی کیپارسکی بر اساس زبان ترکی آذربایجانی پیشنهاد شده است.
خدابخش روان سالار امید طبیب زاده
در این پژوهش به بررسی شاخص های کمی ریتم در اشعار انگلیسی، فرانسوی و فارسی پرداخته ایم. این بررسی را بر اساس نظریه تنوع-پذیری دیرش (گریب و لو 2002) و فرضیه خوشه ای ( راموس و همکاران 1999) انجام داده ایم. این پژوهش بصورت آزمایشگاهی ودر فضای نرم افزارهای پرات و کورلیتور انجام شده است. همبسته صوت شناختی-آوایی ریتم را دیرش فرض کرده ایم و بر این اساس به محاسبه چهار فراسنج ریتم شامل v% ،?c ، vnpvi و crpvi پرداختیم. پژوهش حاضر شامل پنج فصل می باشد. فصل اول به کلیات پژوهش اختصاص دارد. در این فصل سئوالات ، اهداف و فرضیه های پژوهش مطرح شده اند. همچنین روش انجام کار، داده ها، شیوه تقطیع و روش محاسبه فراسنج های ریتم ارایه شده است. در فصل دوم به بررسی پیشینه پژوهش پرداخته ایم. در فصل سوم چارچوب نظری پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته است و مفاهیمی همچون فرضیه طبقه بندی ریتم، طبقات سه گانه ریتم؛ تکیه-زمانی، مورا-زمانی و هجا-زمانی تشریح شده اند. سپس با تفصیل بیشتری به توصیف فرضیه خوشه ای و نظریه تنوع پذیری دیرش پرداختیم. فصل چهارم به تحلیل داده ها اختصاص دارد و مقادیر حاصل از پژوهش حاضر با پژوهش های پیشین از جمله پژوهش بوبان(1386)، گریب و لو (2002) و راموس و همکاران (1999) مقایسه گردید و با استفاده از نمودارهای دو بعدی بر حسب دو نظریه مذکور از دیدگاهی رده شناختی، تمایزات ریتمی در اشعار تحت مطالعه و همچنین تمایزات ریتمی بین اشعار و زبان های مبدأشان نشان داده شد. فصل پنجم به نتایج و یافته های کلی پژوهش اختصاص دارد. بر این اساس مشخص گردید همانطور که شاخص های کمّی ریتم قادر به نشان دادن تمایزات ریتمی در زبان های مختلف هستند، نیز می توانند تمایزات ریتمی را در اشعار مختلف بصورت کمّی نشان دهند. همچنین طبقه بندی-های دوگانه تکیه-زمانی و هجا-زمانی زبان ها در ریتم اشعار مربوط به آنها به نحو بارزتری انعکاس می یابد.
حمیده السادات حسنی حلم یوسف آرام
هدف از نگارش رساله حاضر، بررسی هنجارگریزی معنایی در اشعار منتخب مثنوی مولانا با ارجاع به مجاز می باشد. برای نیل به این هدف، ابتدا هنجارگریزی معنایی با توجّه به تقسیم بندی لیچ مطرح و سپس، جایگاه طرح این فرآیند بازکاویده شد. این پژوهش از دیدگاه ساختگرایی مورد بررسی قرار گرفته و در تحلیل متن اشعار برگزیده، ویژگی های صوری مورد توجّه قرار گرفته اند. در این پژوهش، طبقه بندی لیچ (1980) از برجسته سازی به عنوان مبانی نظری پژوهش مد نظر قرار گرفته و از نظریات صفوی(1383) و سجودی (1387) در تعدیل این طبقه بندی بهره گرفته شده است. در این پژوهش، هنجارگریزی معنایی به مفهوم تخطّی از معیارهای تعیین کننده هم آیی واژگان و به عبارتی تخطّی از مشخصه های معنایی حاکم بر کاربرد واژگان در زبان معیار یا به تعبیر دیگر، در نقش ارجاعی زبان مدنظر بوده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش در اشعار مولوی، عدم رعایت اصل رسانگی، تأثیر مستقیمی بر بازی دال ها دارد. در اشعار مولوی رمزگان نشانه ها می تواند خواننده را در رویارویی با متن، بر ذهنیّت و تجربه های فردی او و حتّی پیشینه ها و بافت های فرهنگی و اجتماعی نهادینه شده یاری دهد. بر اساس این بررسی، هنجارگریزی معنایی عامل مهمّی در آفرینش شعر است. بر همین اساس، هر چه بسامد وقوع این نوع هنجارگریزی بیش تر باشد، به همان نسبت افق های معنایی گسترده تری در شعر حاصل شده و رسیدن به معنا دیرتر اتفاق می افتد. همچنین، بر اساس این پژوهش می توان دریافت که هنجارگریزی معنایی عامل مهمّی در آفرینش شعر است، بدین مفهوم که هر چه بسامد وقوع این نوع هنجارگریزی بیش تر باشد، به همان نسبت افق های معنایی گسترده تری در شعر حاصل می شود و به تبع آن رسیدن به معنا دیرتر اتفاق می افتد.
نعمت اله سلطانی ابوالقاسم یعقوبی
دانشگاه بوعلی سینا مشخصات رساله/پایان نامه تحصیلی عنوان: بررسی تاثیر آموزش زبان دریافتی بر جمله سازی دانش آموزان آسیب دیده ی شنوایی پایه پنجم شهر همدان نام نویسنده: نعمت اله سلطانی نام استاد/اساتید راهنما: دکتر ابوالقاسم یعقوبی نام استاد/اساتید مشاور: دکتر حسین محققی ، دکتر یوسف آرام دانشکده?: اقتصاد وعلوم اجتماعی گروه آموزشی: روان شناسی رشته تحصیلی: روان شناسی تربیتی گرایش تحصیلی: روان شناسی تربیتی مقطع تحصیلی: کار شناسی ارشد تاریخ تصویب پروپوزال: 28/08/1391 تاریخ دفاع: 26/06/1392 تعداد صفحات: 133 چکیده: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش زبان دریافتی و دستور زبان (انطباق فعل وفاعل در زمان حال) بر جمله سازی دانش آموزان آسیب دیده ی شنوایی می باشد . 12 دانش آموز آسیب دیده ی شنوایی پایه ی پنجم ابتدایی که دارای افت شنوایی شدید وعمیق بودند به طور تصادفی در دو گروه 6 نفره جایگزین شدند ، مطالعه به روش نیمه آزمایشی انجام شد .در هر دو گروه پیش آزمون اجرا شد ، سپس در 10 جلسه 45دقیقه ای زبان دریافتی و دستور زبان (انطباق فعل وفاعل در زمان حال ) به گروه آزمایش،آموزش داده شد . بعد پس آزمون در مورد هر دو گروه به عمل آمد . ابزار پژوهش در این مطالعه آزمون محقق ساخته بود . روایی محتوایی آزمون با استفاده از نظر 5 معلم ، یک گفتار درمانگر و یک شنوایی شناس بین خوب و عالی ارزیابی شد و پایایی آن با روش باز آزمون وضریب همبستگی پیر سون r=0/94محاسبه شد . داده ها با روش مقایسه میانگین ها در پیش آزمون وپس آزمونِ هردوگروه آزمونtزوجی وتحلیل کوواریانس مورد بررسی قرارگرفتند. یافته ها : میانگین نمره های جمله سازی حاصل از پس آزمون گروه آزمایش در مورد آموزش زبان دریافتی ، تفاوت معنا داری نسبت به میانگین نمره های پیش آزمون هردو گروه و پس آزمون گروه کنترل نشان دادند. اما میانگین نمره های جمله سازی حاصل از پس آزمون گروه آزمایش در مورد آموزش دستور زبان اختلاف معنا داری با میانگین نمره های پیش آزمون هر دوگروه و پس آزمون کروه کنترل نشان ندادند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کردکه بهتراست آموزش زبان در مورد ناشنوایان در سطح جمله صورت گیرد. واژه های کلیدی: زبان دریافتی ، دستور زبان ، انطباق فعل وفاعل ، جمله سازی ،دانش آموزان آسیب دیده ی شنوایی