نام پژوهشگر: رضوان سلماسی
رضوان سلماسی نادر فرهپور
چکیده: طراحی شیوه های آموزشی مهارت های حرکتی پیچیده از جمله تکنیک های کاراته ، یکی از دغدغه های اصلی متخصصین علوم ورزشی است. هر چند نتیجه نهایی یک اجرای ورزشی در قالب متغیر های کینماتیکی و کینتیکی ( دامنه حرکتی ، سرعت ، شتاب ، ضربه ، گشتاور عضلانی ... ) سنجیده می شود ، اما این متغیر ها به شدت با عوامل مهم و موثر یادگیری و پردازش ذهن در تعامل هستند. از این رو، این مطالعه با هدف مقایسه اثر روش های مختلف آموزشی ( تمرینهای ثابت ، مسدود و تصادفی ) با استفاده از کانون های توجه درونی و بیرونی در یادگیری مهارت زوکی در کاراته انجام شد. روش اجرا و ابزار: تعداد 52 دختر نوجوان 13 تا 17 ساله دانش آموز مدارس ناحیه 2 همدان که هیچ تجربه ای در ورزش کاراته نداشتند ، به طور در دسترس انتخاب شدند. همه آنها در 12 تا 13 سالگی به سن منارک رسیده و بر اساس تست ادین برگ همگی راست دست بودند.از والدین آنها رضایت نامه اخذ شد. این افراد به طور تصادفی ، به 4 گروه تجربی تمرین ثابت با کانون توجه درونی ، تمرین ثابت با کانون توجه بیرونی ، تمرین مسدود کانون توجه و تمرین تصادفی کانون توجه تقسیم شدند. میانگین سن ، قد و وزن آنها به ترتیب (170/0±58/15 سال) و ( cm16/1±33/159) و kg)17/1±01/50) بود . آموزش اجرای تکنیک زوکی در اولین جلسه انجام شد ونکات اساسی آن بیان گردید.آزمودنی ها به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. آزمودنی ها در جلسات بعدی صرفا به تمرین پرداختند.گروه اول، تمرین ثابت با کانون توجه درونی، گروه دوم تمرین ثابت با کانون توجه بیرونی، گروه سوم تمرین مسدود کانون توجه و گروه چهارم تمرین تصادفی کانون توجه را انجام دادند. مدت تمرین 2 هفته و مجموعا 6 جلسه 80 دقیقه ای بود. تمرین هر گروه متفاوت بوده و آزمودنی ها از نحوه تمرین سایر گروه ها اطلاعی نداشتند .دو روز بعد از پایان دوره تمرین آزمون اکتساب و بعد از یک هفته بی تمرینی آزمون یادداری انجام شد. برای بررسی پارامترهای کینماتیکی اجرای تکنیک زوکی در دو آزمون اکتساب و یادداری از دستگاه h-rez motion analysis 3d با دو دوربین falcon 240 hz سرعت بالا (240 هرتز) استفاده شد . ابتدا یک فضای (270×70× 120 سانتی متر) با استفاده از 10 مارکر کروی ( به قطر 3 سانتی متر) تعریف شد و دوربین ها کالیبره شدند . خطای کالیبره کمتر از 06/0 محاسبه شد .سپس 16مارکر کروی (با قطر 2 سانتی متر) پوشیده شده از نوار منعکس کننده نور، به اندام های سر و بازو ، ساعد ، مچ دست ، ران ، ساق ، مچ و انگشت پا، در سمت راست بدن متصل شدند . یک مارکر نیز روی پاشنه پای چپ قرار گرفت . آزمودنی تکنیک خود را در فضای کالیبره شده انجام دادند. تصاویر مارکرها با فرکانس 240 هرتز توسط دوربین ها ضبط و به کامپیوتر انتقال می یافت . سپس با نرم افزار eva70 مختصات سه بعدی مارکرها بازسازی شد و متغیرهای کنیماتیکی اجرای تکنیک شامل تغییر ارتفاع تنه ، اختلاف طول دوداچی متوالی ، سرعت و شتاب متوسط ، سرعت زاویه ای و دامنه حرکتی فلکشن بازو و اکستنشن آرنج ، مدت زمان فلکشن بازو و اکستنشن آرنج ، مدت زمان چرخش ساعد ، سرعت ماکزیمم و مدت زمان حرکت مچ دست ، همزمانی پایان چرخش ساعد با پایان حرکت و راستای مچ با سطح افق محاسبه شدند . هر آزمودنی تکنیک را 5 بار اجرا و میانگین نمره پنج تکرار بعنوان نمره آن متغیر در نظر گرفته شد . قبل از اجرای تست ها آزمودنی ها با وظایف و با محیط کار آشنایی کافی پیدا کردند . برای تحلیل اطلاعات از روش آماری multivariate analysis of variance به کمک نرم افزار spss 16 استفاده شد . نتایج: نتایج نشان داد که در آزمون اکتساب ، در هنگام اجرای تکنیک زوکی گروه 2 ، 18/5% بیشتر از گروه 1 بین طول دوداچی متوالی خود اختلاف داشته است (004/0=p). همچنین گروه 4 ،37/16% بیشتر از گروه 1 وگروه 2 ، 22/24% بیشتر از گروه3 (004/0=( p ونیز گروه 4 ، 43/21% بیشتر از گروه 3، (002/0=p) بین دو داچی متوالی اختلاف داشتند. در آزمون یادداری اختلاف بین طول این دوداچی ، برای گروه 2 نسبت به گروه 1 ، 34/2% ، (049/0=p) و برای گروه 3 نسبت به 2 ، 78/26% ، (008/0=p) بیشتر بوده است . افزایش سرعت اکستنشن آرنج در گروه 1 ، 54/50% بیشتر از گروه 4 بدست آمد (043/0=p) . همچنین گروه 1 نسبت به گروه 2 ، 91/85% کاهش در مدت زمان حرکت (033/0=p) و 79/63% کاهش در مدت زمان اکستنشن آرنج (034/0=p) و گروه 3 نسبت به گروه 2 ، 72/83% ، کاهش در مدت زمان حرکت مچ دست (023%=p) و 50/66% کاهش در مدت زمان پرونیشن ساعد (026/0=p) داشت . در هر دو مرحله آزمون اکتساب و یادداری ، درگروه تمرین ثابت با کانون توجه درونی هنگام اجرای تکنیک زوکی،میانگین نمرات متغیر های تغییر ارتفاع تنه ، اختلاف بین طول دوداچی متوالی ، مدت زمان فلکشن بازو واکستنشن آرنج کمتر و سرعت و شتاب متوسط و سرعت زاویه ای فلکش بازو و اکستنشن آرنج ونیز دامنه حرکتی آکستنشن آرنج بیشتر ازسه گروه دیگر بود. تمرین ثابت با کانون توجه بیرونی ، همراستایی بیشتری را بین امتداد مچ دست و سطح افق در زمان اکتساب و یادداری نشان داد. همچنین در این شیوه تمرینی، در آزمون یادداری ، مدت زمان بین پایان چرخش ساعد و پایان حرکت نسبت به شیوه های دیگر تمرینی کمترین مقدار را به خود اختصاص داد. این نتیجه بیانگر آن است که این شیوه تمرینی تنها در این دو متغیر اثر مثبت داشته است. تمرین مسدود کانون توجه ، در افزایش سرعت ماکزیمم حرکت مچ دست و دامنه حرکتی فلکشن بازو و کاهش مدت زمان حرکت مچ دست و مدت زمان چرخش ساعد در آزمون یادداری و اکتساب موثرتر بود. و گروه تمرین تصادفی کانون توجه روی کاهش زمان بین پایان چرخش ساعد و انتهای حرکت در آزمون اکتساب و ایجاد بیشترین سرعت زاویه ای اکستنشن بازو در آزمون یادداری اثر مثبت داشت . نتایج کسب شده نشان داد که در هر دو آزمون اکتساب و یادداری، شیوه تمرین ثابت با بکار گیری یک کانون توجه درونی نسبت به سه شیوه دیگر اثرات مثبت بیشتری بر اجرا و یادگیری مهارت زوکی داشته و همچنین اثر تمرین مسدود کانون توجه از تمرین تصادفی کانون توجه بیشتر بود. نهایی: تحقیق اخیر نشان داد که برای آموزش تکنیک های کاراته در افراد مبتدی، به علت پیچیدگی تکنیک و عدم تبحر آنها نسبت به اجرای تکنیک، استفاده از کانون توجه درونی با تمرینات ثابت نسبت به سه گروه دیگر اثرات بیشتر و مطلوبتری را در اجرا و یادگیری ایجاد کرده است . بنابراین توصیه می شود مربیان این رشته برای کسب نتایج مطلوب از تمرینات ثابت با کانون توجه درونی استفاده نمایند تا به این وسیله ورزشکاران بتوانند بهتر و موفق تر ظاهر شوند