نام پژوهشگر: عباس حق شناس
عباس حق شناس یحیی امام
در سال زراعی 87-1386 دو آزمایش (مزرعه ای و گلخانه ای) با هدف ارزیابی رقابت در کشت درهم (مخلوط) ارقام زودرس و دیررس گندم زمستانه و نیز بررسی مختصر سامانه ی ریشه ی آن ها، در مزرعه و گلخانه ی تحقیقاتی بخش زراعت و اصلاح نباتات دانشکده ی کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شد. آزمایش مزرعه ای با رویکرد بررسی گزینه ی ایجاد ناهمگونی زمانی در مراحل رشد و نمو گیاهان سایه انداز به منظور کاهش رقابت درون گونه ای در طول مدت تنش رطوبتی پس از گلدهی طراحی شد. تیمارهای این آزمایش، یک سری جایگزینی شامل پنج نسبت ترکیبی دو رقم گندم زودرس (فلات) و دیررس (شیراز)، و نیز دو سطح رطوبتی در دوره ی پس از گلدهی بود. همچنین در آزمایش گلخانه ای نیز این ارقام با نسبت های متفاوت در کنار یکدیگر کاشته شده و توزیع وزن خشک ریشه در عمق های مختلف ستون خاک در این نسبت های ترکیبی بررسی گردید. در آزمایش مزرعه ای، بیشترین عملکرد دانه در هر دو شرایط رطوبتی از نسبت ترکیب 1:1 بدست آمد، که بیشترین نقش را در این افزایش عملکرد، تعداد سنبله در واحد سطح داشت. به نظر می رسد که کشت درهم ارقام زودرس و دیررس گندم زمستانه می تواند رقابت فشرده ی پس از گلدهی را در شرایط کم آبیاری کاهش دهد. از این گذشته، ویژگی های زراعی مانند نسبت برابری زمین (ler) و کارآیی نسبی مصرف آب در دوره ی پس از گلدهی (rpwue) در تیمارهای مخلوط، بویژه مخلوط 1:1 در هر دو شرایط آبیاری مطلوب و کم آبیاری بهبود یافت. مقایسه ی سامانه ی ریشه ی ارقام در آزمایش گلخانه ای نشان داد که در همه ی تیمارهای ترکیبی، بیشترین وزن خشک ریشه در لایه های بالایی ستون خاک قرار داشته و با افزایش عمق کاهش می یابد. بیشترین وزن خشک ریشه به ترتیب از نسبت ترکیبی 2:2 و 3:0 رقم های شیراز و فلات بدست آمد. همچنین به نظر می رسد که وزن خشک ریشه تا اندازه ای در تراکم های 4 بوته بیشتر از تراکم 3 بوته و نیز در رقم شیراز بیشتر از رقم فلات بوده است. در کل به نظر می رسد که کشت ترکیب مناسب ارقام بتواند جایگزین مطلوبی برای سامانه های تک کشتی حتی در کشت های پر نهاده باشد. پژوهش های بیشتر برای تعیین بهترین گزینه های ارقام، نسبت های ترکیبی، تاریخ کاشت، و مقادیر نهاده ها در سامانه های کشت درهم ارقام مورد توصیه می باشد.
بهزاد بهنود عباس حق شناس
بررسی دقیق از وضع موجود اکوسیستمهای ساحلی- دریایی در منطقه ساحلی جنوب کشور در سواحل استان سیستان و بلوچستان از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از اقداماتی که در حال حاضر در تهیه طرح¬های توسعه و ساخت و ساز در نواحی ساحلی مورد توجه قرار می¬گیرد و می¬تواند در جریان تکمیل و اصلاح روندهای نادرست و مشکلات طرح ها مورد بازبینی قرار گیرد، بحث میزان رسوب گذاری است. در این میان اثرات فعالیت های انسانی در سواحل و اکوسیستم های ساحلی- دریایی را نمیتوان نادیده گرفت. بحث میزان رسوب گذاری و تولید رسوبات در مناطق ساحلی و اثرات آن بر زیست بوم های ساحلی-دریایی حائز اهمیت است. هدف این تحقیق شناخت منشا رسوبات و تخمین نرخ انتقال رسوب موازی ساحل همچنین ارزیابی تاثیرات ساخت و سازهای ساحلی بر آن می¬باشد. در این تحقیق فرض شده سواحل مورد بررسی تا قبل از احداث اسکله¬ها در حالت ثبات بوده¬اند و همچنین عمق در نظر گرفته شده در محاسبه حجم انتقال رسوبات متوسط عمق طرح در اسکله¬های مورد بررسی (3 متر) می¬باشد. در ابتدا جهت جمع¬آوری نمونه¬های رسوب و برداشت خط ساحلی اقدام به سفر به منطقه مورد مطالعه و بازدید میدانی از آن منطقه گردید. سپس با استفاده از میکروسکوپ و تصویر برداری از نمونه¬های رسوب، اقدام به تعیین نوع این رسوبات گردید. همچنین برای محاسبه نرخ انتقال رسوب از مقایسه خطوط ساحلی در دوره¬های زمانی مختلف استفاده شده است. برای اینکار تلاش شده تا با اخذ تصاویر ماهواره¬¬ای و انجام عمل زمین مرجع با استفاده از حداقل 5 نقطه مقادیر مورد محاسبه تا سرحد امکان به واقعییت نزدیک باشد. با بررسی¬های انجام شده به این نتیجه دست یافته شد که در حدود 97 درصد وزنی رسوبات از نوع cca می¬باشد، همچنین با استفاده از تصاویر ماهواره¬ای دریافته شد که پس از ساخت اسکله¬ها سواحل غربی آنها دستخوش فرسایش و پیش آمدگی دریا شده¬اند، در صورتی که در سواحل شرقی اسکله¬ها، عمل رسوبگذاری مشهود می¬باشد.