نام پژوهشگر: فرشته شکور
فرشته شکور مهدی زمانی
آنچه در نظرگاه اول در فلسفه ی کانت مورد توجه قرار می گیرد جنیه ی شخصی آموزه ی اخلاقی وی می باشد .اما با یک نگرش عمیقتر می توان جنبه ی اخلاقی فلسفه ی کانت را برجسته تر دید . وی در حوزه ی اخلاق شخصی وظیفه گرا می باشد درحالیکه در حوطه ی اجتماعی به مقوله ی قرارداد اجتماعی اعتقاد دارد . البته دیدگاه قراردادگرایانه ی او مبتنی بر وظیفه گرایی می باشد. با توجه به اهمیت کانت به اصل کرامت انسانی و استقلال فردی ، به زعم وی انسان باید در مملکت غایات نه تنها تابع قانون ، بلکه واضع قانون نیز باید باشد. وی برای جلوگیری از هرگونه هرج و مرج اجتماعی ، ایده ی قرارداد را مطرح می سازد که در آن ، افراد برای تامین آزادیهای یکدیگر و اصول عدالت با یکدیگر به اجماع می رسند. راولز یکی از فیلسوفان برجسته می باشد که از نظریه ی کانت با اسلوب و روشی متفاوت بهره می جوید . راولز با انتقاد به دیدگاههای غالب در زمانه ی خویش و با پیروی از کانت به طرح نظریه ی عدالت می پردازد .مرکز ثقل نظریه ی وی ، وضع اصیل می باشد .او وضع فرضی را به تصویر می کشد که در آن افراد در پس پرده ی چهل دست به انتخاب می زنند. بدیهی است آنچه در این شرایط پذیرفته می شود منصفانه است. بدینگونه راولز به دو اصل عدالت خویش یعنی آزادیهای برابر و تمایز فرصتهای برابر می رسد. شباهت اصلی هر دو در این می باشد که به شخص به مثابه غایت نگاه می کنند اما اصول عدالت کانت نشات گرفته از عقل محض و برای هدفی محدود می باشد ، در حالیکه در نظریه ی راولز ، عنصر تجربه دخالت دارد و اصول عدالت وی برای پی ریزی ساختار کلان جامعه می باشد .بدینگونه است که کانت و راولز جامعه ی بسامان خویش را ترسیم می کنند.