نام پژوهشگر: پیام محمد غریبانی
پیام محمد غریبانی تقی طریحی
هدف: گرچه مطالعات فراوانی در مورد سلول های استرومایی مغز استخوان و القای آنان به سمت تولید سلول هایی مشابه سلول های عصبی انجام شده است، ولی هنوز در مورد انواع این سلول ها و کاربرد آنها در درمان بیماران ابهامات زیادی وجود دارد. در مطالعه حاضر سلول های استرومایی مغز استخوان ( (bmscsپس از تمایز به سلول های شبه گاباارژیک (glns) و بررسی عملکردی به موش های صحرایی مبتلا به ضایعه طناب نخاعی contusive پیوند زده شد و نقش آنها در ترمیم ضایعه و بهبودی حرکتی مورد بررسی قرار گرفت. هدف از انجام این پژوهش بررسی رفتار حرکتی در اندام تحتانی پس از ضایعه نخاعی contusive با استفاده از پیوند سلولی است . مواد و روش ها: سلول های bmscs از استخوان ران موش های صحرایی بالغ تحت شرایط استریل استخراج شد. پس از چهار مرحله پاساژ، سلول ها ابتدا در مرحله پیش القا با استفاده از ?me (?eta mercapto ethanol) و سپس ra (all-trans retinoic acid) به سلول های شبه نورواپیتلیال (nelcs) تمایز داده شدند. پس از آن در مرحله القا با استفاده از القا کننده کریاتین (creatine) در دوزهای مختلف به سلول های glns متمایز گردیدند. پس از تعیین مناسب ترین دوز القا کننده تمایز bmscs به سلول های glns، این سلول ها برای مطالعات in vivo و پیوند اتولوگ انتخاب گردیدند. در مرحله in vivo در موش های صحرایی ماده بالغ پس از لامینکتومی با رها کردن میله 10 گرمی از ارتفاع 5/2 سانتیمتری بر روی نخاع، ضایعه نخاعی contusion ایجاد گردید. 7 روز پس از ضایعه نخاعی، سلول ها به صورت داخل وریدی (iv)، داخل نخاعی (is) و یا داخل وریدی و داخل نخاعی به صورت توأم تزریق گردید. در گروه های آزمایشی مختلف سلول های bmscs تمایز نیافته به شکل is و یا iv و یا به هر دو شکل is و iv تزریق شدند. در گروه آزمایشی دیگری سلول های glns به شکل is و در گروه آزمایشی دیگر سلول های bmscs به شکل iv و سلول های glns به شکل is تزریق شد. در همه ی گروه ها یک روز قبل از sci تا 12 هفته بعد به طور متوالی بهبودی حرکتی حیوان بوسیله تست bbb مورد بررسی قرار گرفت. در پایان هفته 12 سگمانهای نخاعی t12-l1با استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی برای تعیین میزان و چگونگی جایگزینی انواع سلول های پیوندی در محل ضایعه بررسی گردید. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که درصد قابل توجهی از سلول های کشت داده شده پس از پاساژ چهارم، سلول های bmscs می باشند. پس از 2 روز ra بهترین تأثیر را در تمایز سلول های bmscs به سلول های nelcs نشان داد. پس از مرحله القا بررسی مارکرهای سیناپتیک نشان داد که این سلول ها قابلیت آکسونوژنزیس و برقراری ارتباط با دیگر سلول ها را دارا می باشند. ارزیابی مارکرهای gad1، gad2، vgat و gaba نشان داد که در مرحله القا، کریاتین در روز هفتم و در دوز 5 میلی مولار می تواند نقش موثرتری در تمایز سلول های nelcs به سلول های glns داشته باشد. یافته های بهبودی حرکتی در مرحله in vivo نشان دهنده بهبودی تدریجی و خود بخودی در گروه های کنترل بود. گروه های تجربی سلول درمانی بهبودی حرکتی معنی داری را نسبت به گروه های کنترل داشتند. این بهبودی در هفته های دوم تا پنجم مشخص تر بود اما در فاصله هفته های پنجم تا دوازدهم میزان بهبودی کندتر گردید. در گروهی که سلول های پیوندی glns را به همراه bmscs داخل وریدی دریافت کرده بودند، در مقایسه با دیگر گروه های آزمایش، میزان بهبودی حرکتی به شکل معنی داری در هفته آخر بیشتر بود. یافته های بررسی های بافت شناسی نشان داد که تعداد سلول های پیوندی جایگزین شده در نواحی سری و دمی پیوند is در اکثر موارد به طور معنی داری بیش از iv بود. در اکثر گروه های تزریق iv، جایگزینی سلول های پیوندی در مرکز ضایعه با اختلاف معنی داری بیشتر از نواحی سری و دمی مجاور همان گروه بود، و در مقابل در تزریق is تعداد سلول های جایگزین شده پیوندی در نواحی سری و دمی ضایعه به طور معنی داری بیش از ناحیه مرکزی در همان گروه بود. بررسی تعداد سلول های جایگزین شده ای که گابا را بیان می کردند نشان داد که در گروه دریافت کننده سلول های glns به همراه bmscs، میانگین درصد سلول ها نسبت به گروههای دیگر در موارد متعددی به طور معنی داری بیشتر بود. نتیجه گیری: ?me و ra موجب تمایز سلول های bmscs به nelcsو کریاتین موجب تمایز nelcs به glns می شود. پیوند داخل نخاعی glns به همراه پیوند داخل وریدی bmscs همانند پیوند داخل نخاعی یا داخل وریدی سلول های bmscs موجب بهبودی حرکتی در ضایعه نخاعی contusion می شود.