نام پژوهشگر: صغری زارعی
صغری زارعی اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده : پژوهش حاضر با عنوان مقایسه تاثیر روش های تدریس آزمایشگاهی و حل مساله بر میزان یادگیری و نگرش دانش آموزان نسبت به یادگیری در درس علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی در شهرستان شیروان در سال تحصیلی 90-89 انجام گرفت.این پژوهش به شیوه ی مطالعه ی نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی یک ( گروهی که با روش آزمایشگاهی آموزش دیدند ) و گروه آزمایشی دو ( گروهی که با روش حل مساله آموزش دیدند ) با پیش آزمون و پس آزمون صورت گرفت.جامعه آماری این تحقیق شامل دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهرستان شیروان در سال تحصیلی 90-89 بودند که از بین آنان یک مدرسه به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. حجم نمونه در هر کلاس 23 نفر و جمعا 46 نفر بودند.پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایشی یک با روش تدریس آزمایشگاهی و گروه آزمایشی دو با روش تدریس حل مساله به مدت چهار جلسه تحت آموزش قرار گرفتند، سپس از آنان پس آزمون گرفته شد و نتایج به دست آمده با آمار توصیفی و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.ابزار این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه نگرش نسبت به علوم و آزمون میزان یادگیری محقق ساخته که روایی و پایایی آن اندازه گیری شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که روش تدریس آزمایشگاهی بر میزان یادگیری درس علوم دانش آموزان پایه ی پنجم ابتدایی شهرستان شیروان به میزان 14 درصد موثرتر از روش تدریس حل مساله می باشد و همچنین بین تاثیر روش های تدریس آزمایشگاهی و حل مساله بر نگرش دانش آموزان نسبت به یادگیری درس علوم تفاوتی مشاهده نشد. کلید واژه ها: روش تدریس آزمایشگاهی، روش تدریس حل مساله، میزان یادگیری، نگرش.
صغری زارعی علی اکبر جعفری
پژوهش پیش رو درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که، حضور نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه پس از 11 سپتامبر تا چه حدودی امنیت دولت های منطقه ای از جمله امنیت ملی ج. ا. ایران را تحت الشعاع قرار داده است؟ در راستای پاسخ به این سوال و سوالات مکمل آن می توان گفت که حضور آمریکا در منطقه رابطه مستقیم با ایجاد ناامنی در منطقه خاورمیانه داشته است. در این پژوهش با بررسی فعالیت های آمریکا در منطقه شاهد این هستیم که با وقوع حوادث 11 سپتامبر، سیاست خارجی ایالات متحده دچار چرخش اساسی از راهبرد بازدارندگی (1990 – 1945) و ابهام راهبرد (2001 – 1990) به راهبرد حمله پیش دستانه و جنگ پیش گیرانه گردیده است تا تحت هر شرایط نظم و نظام تک قطبی همراه با یک سیاست «امپراطوری جویانه» را بر نظام بین المللی حاکم گرداند. ایالات متحده پس از 11 سپتامبر با شعار مبارزه با تروریسم و سلاح های کشتار جمعی به افزایش حضور فیزیکی و نظامی خود در منطقه شدت بخشید و در این راستا، افغانستان به عنوان اولین خاستگاه، مورد تهاجم قرار گرفت. همچنین بوش سه کشور ایران، عراق و کره شمالی را به دستیابی به سلاح های کشتار جمعی متهم نمود. بنابراین استدلال در 21 مارس 2003 بدون مجوز شورای امنیت به عراق حمله کرد. این در حالی است که ایالات متحده نسبت به دستیابی کشورهای اسرائیل، هند و پاکستان به سلاح های هسته ای مواضع و رفتار دوگانه ای را اعمال کرده است و در جهت اشاعه سلاح های هسته ای این کشورها را تحت حمایت خود قرار داده است. طبق یافته های این پژوهش شاهد هستیم که حضور نیروهای آمریکایی در خاورمیانه به ویژه در عراق و افغانستان تهدیدات امنیتی جدیدی را برای ایران به همراه داشته و به نوعی مانع از گسترش نفوذ و افزایش نقش ایران در حوزه های فرهنگی، سیاسی و امنیتی در منطقه می شود.
صغری زارعی محمدحسن صیف
چکیده هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل بسط یافته عوامل موثر بر تمایل استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ict) در بین دبیران شهرستان شیراز است و تلاش شده است با بررسی عواملی مانند جذب شناختی، هنجارذهنی، جهت گیری هدفی، خودکارآمدی رایانه، تناسب فناوری – شغل و ارتباط آن ها با متغیرهای مدل پذیرش فناوری یعنی سودمندی ادراک شده، سهولت استفاده ادراک شده و تمایل استفاده دبیران شهرستان شیراز از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ict) را مورد بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و از نظر نحوه گردآوری و تحلیل داده ها از نوع توصیفی – همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دبیران شهرستان شیراز در دو مقطع متوسطه اول و دوم را شامل می شود که این تعداد برابر با 5824 نفر (زن و مرد) شاغل در چهار ناحیه آموزش و پرورش شیراز در سال تحصیلی1394-1393 می باشد که از این تعداد حجم نمونه از طریق فرمول کوکران برابر 255 نفر می باشد که با استفاده از روش های نمونه گیری خوشه ای طبقه ای تصادفی انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها در پژوهش حاضر پرسشنامه می باشد که به ترتیب شامل پرسشنامه جذب شناختی آگاروال و کاراهانا (2000)، هنجار ذهنی آژان و هارتشورن(2008)، جهت گیری هدفی چاتزگلو، و دیگران(2009)، خودکارآمدی والترز، و داگرتی(2007)، تناسب فناوری – شغل واتاناساک داکول، و همکاران(2010)، سودمندی ادراک شده هسوولو(2004)، سهولت استفاده ادراک شده کیم و دیگران(2007)و تمایل استفاده سامی ینتو(2009)، می باشد. برای بررسی فرضیه های تحقیق از روش تحلیل مسیر استفاده شده است. " نتایج نشان داد که متغیرهای جذب شناختی، هنجارذهنی، جهت گیری هدفی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق متغیرهای واسطه ای تناسب فناوری – شغل، خودکارآمدی رایانه، سهولت استفاده ادراک شده و سودمندی ادراک شده بر متغیر تمایل استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات دربین دبیران اثر معناداردارند." بیشترین اثر کل مربوط به متغیر تناسب فناوری – شغل و کم ترین اثر کل مربوط به متغیر جهت گیری هدفی بر تمایل استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می باشد. واژگان کلیدی : مدل پذیرش فناوری؛ جذب شناختی؛ جهت گیری هدفی؛ خودکارآمدی رایانه؛ تناسب فناوری- شغل