نام پژوهشگر: سعیدرضا سرداری
سعیدرضا سرداری محمد رضا عباس زادگان
کارسینوژنز معده یک فرایند طولانی مدت و چند مرحله ای همراه با تغییرات غیرطبیعی در انکوژنهای سلولی، ژنهای مهارکننده توموری و سایر فاکتورهای لازم برای ترانسفورماسیون بدخیم سلولی است.تغییرات توالی های میکروساتلایتی که در سراسر ژنوم پراکنده اند، در ارتباط با نقص در سیستم تعمیری جفت بازهای اشتباه می باشد.این مطالعه به منظور بررسی ناپایداری میکروساتلایتها (msi) با استفاده از 6 مارکر bat-25 bat-26 , d2s123, d5s346, d17s250 , bat-40 , دربافت تومورال و سرم بیماران مبتلا به سرطان معده در ایران و ارتباط آن با ویژگیهای کلینیکوپاتولوژیک صورت گرفت. نمونه ها از 40 بیمار سرطان معده و پیش از هرگونه مداخله درمانی اخذ شد. نمونه های تومورال پس از تایید نواحی توموری حداقل %70توسط پاتولوژیست وارد مطالعه شدند.بی ثباتی میکروساتلایت ها در مارکرهای مورد نظرو بر روی dna استخراج شده از نمونه ها، با استفاده از پرایمرهای طراحی شده و تکنیک pcr مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت نتیجه بر روی ژل پلی اکریل آمید ارزیابی و نتایج بافت تومورال از جهت وجود ناپایداری با بافت نرمال بیمار به عنوان شاهد مورد مقایسه قرار گرفت. ناپایداری میکروساتلایتها در نمونههای بافت تومورال 6 نفر از بیماران(15%) مشاهده شدکه فقط یک بیمار (2.5%)، این ناپایداری را در 2 مارکر نشان داد(msi-h). دراین مطالعه،msi با سن بالای 70 سالگی ارتباط معناداری داشت(p= 0.023). همچنین msi باgrade 2 تومور(moderately differenciated) نیز ارتباط داشت(p= 0.018). بررسی ناپایداری در سرم افرادی که این ناپایداری را در بافت تومورالشان داشتند نیز صورت گرفت، ولی در هیچکدام ناپایداری میکروساتلایتها مشاهده نشد. علی رغم اینکه ناپایداری میکروساتلایتها یک رویداد مهم در روند کارسینوژنز سرطان معده محسوب میشود ،ولی آنالیز dna میکروساتلایتی در نمونه های تومورال و سرم بیماران مبتلا به سرطان معده در ایران نمی تواند یک بیومارکر مناسب جهت تشخیص زودرس سرطان معده باشد.