نام پژوهشگر: عباس مقدم
عباس مقدم کریم رضادوست
موضوع این پژوهش بررسی عوامل موثر بر گرایش جوانان به هویت ملی است. که در میان جوانان شهر آبادان با انتخاب نمونه 400 نفری 20-24 ساله به روش پیمایشی انجام شد. عمده ترین هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر گرایش جوانان به هویت ملی است. بنابراین در همین راستا پنج فرضیه مطرح شدند؛ که این فرضیه ها شامل: ارتباط میان پایگاه اجتماعی- اقتصادی و هویت ملی ، ارتباط میان هویت قومی و هویت ملی، ارتباط میان مشروعیت نظام سیاسی و هویت ملی، ارتباط میان شبکه ارتباطی و هویت ملی، ارتباط میان اعتماد به نفس و هویت ملی است. نتایج این تحقیق نشان داد که گرایش به هویت ملی با متغیرهای پایگاه اجتماعی- اقتصادی، هویت قومی و مشروعیت نظام سیاسی ارتباط دارد که رابطه هویت ملی و پایگاه اجتماعی- اقتصادی معکوس می باشد. و با دو متغیر دیگر یعنی هویت قومی و مشروعیت نظام سیاسی ارتباط مستقیم دارد
سارا زینی حسنوند کامیار عبدی
عصر آهن زمانی مابین 1500 تا 500 ق م را شامل می شود. کاوش های باستان شناختی در محوطه های عصر آهن موید دگرگونیهای محسوسی در ساختار مواد فرهنگی نسبت به ادوار قبل از عصرآهن است. این دگرگونی های بویژه در فرم و تزئین ظروف سفالی و سنت های تدفینی و فنون معماری قابل مشاهده است. دگرگونی های ذکرشده در جوامع عصر آهن 3 بیشتر دیده می شود. به بیانی عصرآهن 3 مصادف با تشکیل امپراطوری ماد است. در آغاز مادها به صورت قبایل پراکنده بودند. ریاست چنین قبایلی نیاز به مقر های مستحکم حکومتی داشت. شکل گیری معماری در مناطق، بستگی زیادی به محیط زیست و شرایط اقلیمی دارد. فلات مرکزی اقلیمی خشک و نیمه بیابانی است. در این منطقه عامل زیست محیطی برنوع معیشت و ساختارهای اجتماعی بسیار تأثیر گذار بوده است این ناحیه بیشتر مستعد پرورش جوامع خود بسنده و دور از هم با جمعیت های محدود بود. چنین شرایطی فلات مرکزی را در نهایت مستعد شکل گیری سازمانهای اجتماعی- اقتصادی کمابیش متکی بر مالکیت های محدود محلی و شبیه به نظام ارباب رعیتی کرد. معماری این دوره، معماری است که به طبقه عادی جامعه ( کشاورزان و دامداران) تعلق ندارد بلکه به طبقات حاکم جامعه که تازه شکل گرفته اند و دارای قدرت اقتصادی و سیاسی بودند تعلق داشتند همین طبقه بود که با خرید خدمت صنعتکاران و معماران موفق به برپایی این بناها شدند. خانه ها و منازل مردم عادی معمولاً بیرون از این محوطه ها ساخته می شد و فاقد اهمیت معماری و هنری بودند. با توجه به مطالعات صورت گرفته در این تحقیق بناهای یادمانی مرکز فلات ایران در عصر آهن 3 در ارتباط با پیدایی طبقات حاکم بود و سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی در پلان معماری محوطه های استقراری این دوره دیده می شود.
محترم السادات بیدگلی کامیار عبدی
در حدود دهه 650 ق.م معبد مرکزی به صورت یک مکان متروکه درآمده و با یک سریع سنگهایی پرشده و با خشت دورتادور آن پوشیده شده است به دلیل این نوع ساخت و سازهای فوق العاده و استثنایی مشخص شده که دقت و توجهی که در پرکردن و حفظ معبد مرکزی به عمل آمده است.. زاربلاغ هم به مانند نوشیجان درون سازه هنگام ترک شدن بنا پرشده و در نوشیجان فضاهای معماری را با لاشه سنگ و با خشت چینی پرکردند اما در زاربلاغ علاوه بر پر کردن فضاها درونی با لاشه سنگ و تکه های قلوه سنگ، از بیرون هم تمام سازه را با لایه ای دو پوسته پوشانده اند. بنا با وجود استحکام کافی در ساختار مطمئناً این پرکردن به خاطر حفاظت از جسم سازه نبوده است. این اتفاق در بنای سنگی واسون کهک، قلی درویش، تپه ازبکی نیز تکرار شده است.
هوشیار صالحی کامیار عبدی
دشتها و دره های میان کوهی واقع در ارتفاعات زاگرس میانی از ادورار پیش از تاریخ همواره مورد توجه گروه های انسانی بوده و پس از دوران پارینه سنگی به تدریج محل سکونت و زیست این جوامع قرار گرفته است. دشت حسن آباد از جمله دشت های کم وسعت میان کوهی است که حلقه اتصال دشت ماهیدشت در شمال شرقی و دشت اسلام آباد در جنوب غربی محسوب میگردد. طی بررسی این منطقه14 محوطه معرف دوره های فرهنگی نوسنگی تا مس و سنگ جدید مورد مطالعه قرار گرفته اند، تمامی محوطه ها استقرار های کوچک و کم وسعتی است که در حاشیه منابع آبی و شیب دامنه ارتفاعات شکل گرفته است. به احتمال زیاد زیستگاه های شناسایی شده متعلق به اقوام کوچروی است که در مناطق شمالی (ماهیدشت) و دشتهای جنوبی(اسلام آباد، دشت سرپل ذهاب و حوضه رودخانه سیمره) در تردد بوده اند. اهمیت مطالعات حاضر از آنروست که میتواند اطلاعات درخور توجهی از فرهنگهای رایج در زاگرس مرکزی، دشتهای شمالی و جنوبی و نحوه شکل گیری استقرار های هزاره پنجم ق.م در اختیار گذارد. همچنین استخراج اطلاعاتی در خصوص ارتباط بین زیستگاه ها و محیط طبیعی و تاثیرگذاری آنها بر همدیگر مورد توجه و مطالعه بوده است.