نام پژوهشگر: فیروزه مجدی

بررسی رابطه معناداری زندگی و شیوه های فرزندپروری مادران و اختلالات رفتاری کودکان آنها
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  فیروزه مجدی   حسین مولوی

هدف از اجرای پژوهش، بررسی رابطه معناداری زندگی مادران با شیوه فرزندپروری و اختلالات رفتاری کودکان آنها بود. جامعه آماری عبارت بود از همه کودکان دبستانی شهر مشهد در سال تحصیلی 89-88 و مادران آنها. روش مورد استفاده برای نمونه گیری، روش خوشه ای بود. بدین ترتیب که ابتدا از بین نواحی هفت گانه آموزش و پرورش شهر مشهد، دو ناحیه بطور تصادف انتخاب شد. سپس از هر ناحیه، دو مدرسه ابتدایی دخترانه و پسرانه (مجموعا چهار مدرسه) بطور تصادفی انتخاب گردیدند. از این چهار مدرسه، 200 نفر کودک و مادران آنها بعنوان نمونه پژوهش، به تصادف برگزیده شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند با 30 سوال، تواناییها و مشکلات گودمن با 25 سوال، معناداری زندگی محقق ساخته با 48 سوال و پرسشنامه جمعیت شناختی بود. داده های مأخوذ از پرسشنامه ها ی مذکور، با دو شیوه ی آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل مانوا، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به این شرح حاصل گردید: در تحلیل رابطه معناداری زندگی و عوامل آن(معنویت-مادیت، درویشی-مادیت، ایمان-بی ایمانی، آزادی اراده-جبر و نوع دوستی-نفس پرستی) با شیوه های فرزند پروری مقتدرانه، سهل انگارانه و مستبدانه مشخص شد که هیچ یک از روابط معناداری زندگی و پنج عامل آن با شیوه فرزند پروری مقتدرانه، معنادار نبود. رابطه عامل سوم معناداری زندگی(ایمان-بی ایمانی) با شیوه فرزند پروری سهل انگارانه، معنادار بود(0.001>p). اما واریانس مشترک این دو متغییر ناچیز و در حدود 0.05 بوده است.رابطه سایر عوامل معناداری زندگی و کل معناداری زندگی با شیوه فرزند پروری سهل انگارانه معنادار نبود. عامل دوم(درویشی- مادیت) و سوم(ایمان- بی ایمانی) معناداری زندگی با شیوه فرزند پروری مستبدانه، دارای رابطه معنادار بودند(0.00>p و 0.03>p). اما واریانس مشترک، تنها در رابطه عامل سوم(ایمان- بی ایمانی) و شیوه مستبدانه، قابل توجه بود(0.11).رابطه معناداری زندگی و سایر عوامل آن با شیوه فرزند پروری مستبدانه معنادار نبود. در بررسی رابطه معناداری زندگی مادران و عوامل پنج گانه آن با اختلالات رفتاری کودکان آنها، این نتیجه حاصل شد: رابطه معناداری زندگی و عوامل آن(معنویت-مادیت، درویشی-مادیت، ایمان-بی ایمانی، آزادی اراده-جبر و نوع دوستی-نفس پرستی) با اختلالات رفتاری کودکان، معنادار نبود. بین معناداری زندگی با سن مادر و تعداد اعضای خانواده، عامل اول معناداری زندگی(معنویت-مادیت) و سن مادر، عامل دوم معناداری زندگی(درویشی-مادیت) و تحصیلات مادر، عامل سوم معناداری زندگی(ایمان-بی ایمانی) با تحصیلات مادر و پایه تحصیلی کودک، و بین عامل چهارم معناداری زندگی(آزادی اراده-جبر) و تعداد اعضای خانواده، همبستگی معنادار وجود داشت، اما واریانس مشترک(r2) این همبستگی ها ناچیز بود. بنابراین همبستگی آنها قابل ملاحظه نبود. شیوه فرزند پروری مقتدرانه با هیچ یک از متغیرهای جمعیت شناختی، دارای رابطه معنادار نبود. رابطه شیوه فرزند پروری سهل انگارانه با سن کودک، تحصیلات مادر و پایه تحصیلی کودک معنادار بود، اما بعلت ناچیز بودن واریانس مشترک آنها، این همبستگیها قابل ملاحظه نبودند. بین شیوه فرزند پروری مستبدانه و هیچ یک از متغیرهای جمعیت شناختی نیز رابطه معنادار وجود نداشت.